مهراد قوام
پيش از ورود، منتظرمان بود و از پشت پنجره نام روزنامه را پرسيد و در را باز كرد. از در خانه كه وارد شديم، انگار به موزه اي متشكل از اشياي مختلف از كشورهاي گوناگون پا گذاشته ايم؛ عكس ها و تابلوها و فرش هاي آويخته اجازه نمي دادند ديوار را ببينيم. او يوسف بهبود چايچي است كه حدود 83 سال سن دارد و جالب اينكه مجرد است و ازدواج نكرده. سالني كه ما را به آن راهنمايي كرد، انباشتي از اشياي عتيقه و قديمي از سرزمين هاي متفاوت بود. جابه جا بوفه هاي پر از مجسمه و ظروف و اشيا كنار هم رج شده بود و بالا ي سرشان، عكس هاي قديمي زياد. در يكي از اين تصويرها، 82 سال پيش يوسف كوچك به همراه پدر آذري و مادر شمالي اش لبخند مي زنند. روايت اين قاب ها با رفتگان و تصوير خدمتكار چندين ساله اش به انتها مي رسد.
هنوز روي صندلي هاي راحتي مستقر نشده بوديم كه گفتن از سفرهايش را آغاز كرد. 8 سفر به مكه رفته ام و 10 بار كربلا . يك سفر هم راس الحسين رفتم؛ جايي در قاهره كه مي گويند سر مبارك امام حسين (ع) را آنجا دفن كرده اند. هر سال هم يك بار به مشهد مي روم و گوسفندي براي امام رضا قرباني مي كنم.
به رغم سن و سالش هنوز جوان نشان مي دهد و پرانر ژي. بسياري از كشورهاي دنيا را ديده است؛ آمريكا، چين، انگلستان، حبشه و خيلي سرزمين هاي ديگر را. دليل سفرهايش رفتن و ديدن دنيا بوده كه در نهايت به جمع آوري كلكسيون ارزنده تمبرش ختم شده است.
متولد باكو، بزرگ شده اميريه
يوسف بهبود چايچي، در شهر باكو به دنيا آمده است حوالي سال .1301 پدرش تاجر بود و مدام شهرها را با سفر و تجارت به هم مي دوخت. پاي صحبتش نشستيم و خالي از لطف نيست، پاسخ هايش را با زبان خودش بخوانيم.
از كي به تهران آمديد و اين شهر را به ياد داريد؟
سال 1307 از رشت به تهران آمديم. من در باكو متولد شدم. پدرم براي تجارت به اين شهر رفته بود. پس از تولدم و بهبود مادر به رشت كه محل اسكان خانواده بود، بازگشتيم. 6 ساله بودم كه به تهران آمدم. در محله اميريه، پل امير بهادر ساكن شديم. حدود 40 سال ساكن آنجا بوديم، خانه مان روبه روي مدرسه دخترانه خسرو خاور بود.
چطور به جمع آوري تمبر علا قه مند شديد؟
علا قه من به تمبر به خاطر تنوع آن بود. از 17 سالگي هر روز تعدادي تمبر مي خريدم، پدرم روزي 3 تومان به من پول مي داد. تمبرهاي روز را دانه اي 15 ريال مي خريدم و هر 10 عدد باطل شده را 30 شاهي مي فروختند. همان روزها آموختم ايران جزو 25 كشور پيشرو دنيا در صنعت چاپ تمبر بوده و نخستين بار كليشه ساخت تمبر را در سال 1867 ميلا دي از فرانسه به ايران آورده اند. نقاشي آن را بار ، نقاش فرانسوي انجام داده است. آن موقع نمي دانستم كه اين مجموعه به كلكسيون تبديل خواهد شد. سال 1339 هجري شمسي بود كه دكتر دادخواه تمبر را زنده كرد. او از دنيا اطلا عات جديد و جذابي كسب كرد و مشوق من در گردآوري كلكسيونم شد. سال 1977 كلكسيونم را در نمايشگاه هاي بين المللي شركت دادم.
چه جوايزي بابت اين كلكسيون ارزشمند كسب كرده ايد؟
نزديك به 80 مدال بر ديوارهاي خانه دارم؛ 60 مدال مربوط به مجموعه خودم است و 20 تاي ديگر مربوط به كميسر كه در واقع واسطه كلكسيونر و نمايشگاه هاست. اين افراد خودشان مجموعه را براي نمايش مي برند و مدال ها را مي آورند.
رقابت در كلكسيونرها چگونه است؟ بر چه اساسي امتيازبندي مي شود؟
كلكسيون داراي چند وجهه است؛ قديمي تر بودنش، تاريخچه پست، مهرهاي مخصوص پست، هوايي بودن تمبرها و سو ژه اي بودنشان. همچنين ماكسي فيلي كه كارت هاي ويژه كلكسيونرهاست. تمبرها را روي كارت هاي جداگانه چاپ مي كنند و داشتن اين كارت ها امتيار به حساب مي آيد. من در 4 بخش از مسابقات شركت مي كنم؛ مجموعه تمبرهاي قديمي، تاريخچه پستي، هوايي و ماكسي فيلي.
ملا قات كنندگان پاپ زياد بودند و تمام ملا قاتمان بيش از چند دقيقه به طول نينجاميد. او در بند مراسم تشريفاتي نبود. خيلي ساده و راحت با مردم ملا قات مي كرد
دستاورد سفرهايتان علا وه بر تمبرها چه چيزهاي ديگري بوده است؟
از سالها پيش عضو انجمن تمبرشناسان انگلستان هستم. پدر ملكه اين كشور هم عضو اين انجمن بوده است. سالا نه مبلغ 70 پوند بابت عضويت مي پردازم. انگليسي ها كه از مجموعه من خوششان آمده، مرا شهروند خودشان ناميدند و برايم نامه و مجوزي به همين مضمون فرستاده اند. يعني براي رفتن به آنجا مشكل رواديد نخواهم داشت، ولي من ساكن تهرانم؛ ايرانيم و مسلمان.
ملا قات با پاپ نيز دستاورد ديگر سفرم بود. اداره پست ايتاليا با پست پاپ متفاوت است. سال 1885 براي برگزاري نمايشگاه بين المللي به رم در ايتاليا رفتم. اداره پست پاپ از ما دعوت كرد. پاپ خواستار ملا قات با ما شده بود. ما هم به واتيكان رفتيم و او را در منزلش ملا قات كرديم.
ابتداي ورود به محل زندگي پاپ چه ويژگي هايي نظرتان را جلب كرد؟
محل استقرار منزل وي جاي جالبي بود. خانه او سمت راست ميدان بزرگ و سنگفرش واتيكان قرار داشت. روزهاي يكشنبه پاپ از پنجره منزلش كه روي ميدان باز مي شد، براي مردم خطابه مي گفت. به منزلش رفتيم. سالن بزرگ و مجللي، محلي براي ديدار پاپ و ميهمانانش بود.
براي ورود به منزل وي تشريفات خاصي وجود داشت؟
خير. او هم يك روحاني بود كه از درگذشتش متاسف شدم. خاطره ديدار با يك رهبر مذهبي غير از مذهب خودم برايم جالب بود. هنگام ديدار ما به صف ايستاده بوديم و دست پاپ را فشرديم.
گروه شما چند نفر بود؟
ملا قات كنندگان پاپ زياد بودند و تمام ملا قاتمان بيش از چند دقيقه به طول نينجاميد. او ظاهرا در بند مراسم تشريفاتي نبود. خيلي ساده و راحت با مردم ملا قات مي كرد.
از بين كشورهايي كه ديده ايد، كدام مناطق به نظرتان جذاب و جالب توجه بوده است؟
جزاير قناري اسپانيا و ريودوژانيرو پايتخت برزيل بهترين مناطقي بوده كه ديده ام. اسپانيا كشور زيبا و جذابي است. ولي ريودوژانيرو مركز موسيقي و رقص هاي محلي و بومي بود. از اين رو برايم بسيار جالب توجه بود. ولي با اين همه ميهمان نوازترين مردم دنيا، ايراني هستند. در خارج از اين سرزمين كسي شما را به صرف شام دعوت نمي كند.به جاي منزل آشنايان در هتل اقامت مي گزينيد و كرايه تاكسي و پول واكس كفشتان را خودتان مي پردازيد. آنها ميهمان را صرفا براي ساعاتي و ديداري خاص مي شناسند.
در حال حاضر شغل شما چيست؟
هيچ وقت نخواستم كار دولتي داشته باشم. شغلم آزاد است.
درآمد و ارتزاق شما چگونه است؟
خرده سرمايه اي در فرانسه و انگلستان دارم. به علا وه حدود 35 سال پيش اين قطعه زمين را (اشاره به ملك مسكوني اش در محله عباس آباد) خريدم و سه طبقه فوقاني را اجاره داده ام. از همين ها عوايد زندگي ام تامين مي شود.
با توجه به تجردتان، چه فكري براي آينده اين مجموعه ارزشمند كرده ايد؟
طي سال هاي زياد، بيش از نيم قرن، مجموعه تمبرها و اشياي قديمي را گرد آوري كرده ام. در وصيتنامه تنظيمي ملك را به وزارت بهداري بخشيده ام. قصد داشتم منزل خودم را به موزه تبديل كنم ولي هنوز نتوانسته ام در اين باره تصميم قطعي بگيرم.
ما را به اتاق هاي ديگر مي برد و مدال ها و تابلوهايش را معرفي مي كند. مدال طلا ي روسيه، ايتاليا، انگلستان، فرانسه و بلژيك تا مدال هايي از چين و هند و آمريكا هر كدام در قابي روي لوح سپاس قرار دارد. زبان هاي مختلف به همراه ترجمه انگليسي متون لوايح تقدير. عكسي كه كنار پاپ ايستاده را نشان مي دهد و مي گويد او انساني قابل احترام بود. هر چه باشد او رئيس يك مذهب در دنياست.
در حيني كه مدال هايش را نزديك مي آورد تا از نزديك لمس كنيم، مي گويد: متاسفانه در ايران كلكسيونر نداريم. بيشتر تمبرفروش هستند. در اين بين دولت بايد از چنين مجموعه داراني حمايت و در اين راستا نمايشگاه برگزار كند.
انواع سكه هاي قديمي و كهنه كه قرن ها خاك خورده را جمع كرده است. قلمدان هاي چوبي و چرمي با طرح ها و نقاشي هاي زيبا يا منقش با منبت و معرق را كنار هم در بوفه اي چيده است. مي گويد: متاسفانه در موزه امام رضا (ع) هم اينقدر قلمدان قديمي و سالم نداريم. دوات دان هاي فلزي با اشكال گوناگون پايين قلمدان ها چيده شده و مهرهايي از كشورهاي مختلف آفريقايي نيز در بوفه چيده است. تصوير امام خميني (ره) روي يكي از ظروف چسبيده بر تن ديوار را نشان مي دهد و مي گويد: اين چاپ فرانسه است.زمان انقلا ب اسلا مي و از اين بابت داراي ارزش و اعتبار خاصي است. تسبيح دانه درشتي با مهره هاي رنگي و بزرگ را جزئي از ابزار موبدان زرتشتي معرفي مي كند. ترمه روميزي با چاپ كشمير را روي ميز چوبي بيضي انداخته و به لوستر آويخته از سقف اشاره مي كند. اين لوستر از كشور هندوستان آمده، دست ساز است و بيش از يك قرن قدمت دارد.
در بوفه اي ديگر عروسك هاي مختلف با لباس هاي گوناگون كنار هم ايستاده اند. هر كدام از آنها لباس ويژه و متفاوتي دارد كه هر يك نماد لباس ملي آن كشور است.
فرشي بر ديوار آويخته كه ابريشم بافت كردستان است و تابلوي نقاشي كه از حبشه با خود آورده است. از دربار پادشاه حبشه در آديس آبابا خاطره مي گويد: در قصر پادشاه اتيوپي، يك شير بدون لگام آزادانه مي چرخيد. شيرهاي ديگري بودند در قفس ها كه غرش هاي زيبا و مهيجي داشتند. به او ياد آوري مي كنيم تاكسيدرمي شده اين شير در موزه دار آباد خاك مي خورد. ابرويي بالا مي اندازد و مي گويد بالا خره روزي همه...!