تحليل مدير فني يوفا از استراتژي سه مرحله اي تيم ملي ايران
تقسيم انرژي و قدرت
امير بهادري نژاد
اندي راكسبرگ (راكسبرا با تلفظ اسكاتلندي) در حال حاضر يكي از معتبرترين كارشناسان فوتبال در سطح جهان به شمار مي آيد. وي در سال ۱۹۸۶ به سمت مربيگري تيم ملي فوتبال اسكاتلند منصوب شد و ۴ سال بعد اين تيم را به جام جهاني ايتاليا برد. با آن كه تيم اسكاتلند نتوانست از گروه خود صعود بكند اما بازي هاي خوبي از خود به نمايش گذاشت. در اين سال، راكسبرگ به عنوان مربي سال كشور اسكاتلند برگزيده شد. اما اين پايان ماجرا نبود چون دو سال بعد، اين مربي مستعد، تيم ملي اسكاتلند را براي اولين بار به مرحله پاياني رقابت هاي جام ملت هاي اروپا رساند. با آن كه تيم اسكاتلند در بازي پاياني گروه مقدماتي روسيه را شكست داد اما از صعود باز ماند. به هر حال بازي زيباي اسكاتلند مقابل روسيه باعث شد تا تماشاگران حاضر در ورزشگاه در پايان اين ديدار به تشويق تيم راكسبرگ بپردازند.
در سال ،۱۹۹۳ تيم اسكاتلند نتوانست با هدايت راكسبرگ به جام جهاني ۱۹۹۴ راه يابد به همين دليل وي از سمت خودكناره گيري كرد و با شركت در كلاس هاي متعدد مربيگري به دانش خود افزود.وي در سال ۲۰۰۳ به عنوان مدير فني در اتحاديه فوتبال اروپا (يوفا) مشغول به كار شد كه وظيفه اصلي وي، تحليل فني بازي هاي فوتبال، برگزاري كلاس هاي مربيگري، ارتباط مستمر با مربيان برتر قاره اروپا و انتشار مداوم مقالات جهت كمك به مربيان است.
وي در هفته دوم و سوم رقابت هاي راهيابي به جام جهاني در قاره آسيا ميهمان ويژه يكي از شبكه هاي تلويزيون ژاپن بود كه ۴ بازي ايران- ژاپن، بحرين- كره شمالي، ايران- كره شمالي و ژاپن _ بحرين را تحليل كرد. وي همچنين به ارزيابي فني دو تيم ايران و بحرين پرداخت و حتي گفته مي شود كه فدراسيون فوتبال ژاپن تحليل راكسبرگ را به صورت مكتوب در اختيار كادر فني تيم ملي قرار داده تا از نقطه نظرات وي در بازي هاي بعدي استفاده بكنند.مطلبي كه در پي مي آيد، ارزيابي فني راكسبرگ از تيم ملي فوتبال ايران است كه در جريان دو برنامه تلويزيوني به تشريح آن پرداخت. جالب اين كه وي علي كريمي، مهدوي كيا، زندي و دايي را به اسم مي شناخت و ساير بازيكنان را با شماره پيراهنشان معرفي مي كرد.بدون ترديد، نظرات مدير فني يوفا براي كادر فني و حتي بازيكنان ملي پوش كشورمان بسيار مفيد خواهد بود.
* اگر حقيقت را بخواهيد، هرگز تصور نمي كردم كه تيم ايران در تهران بتواند پس از دريافت گل مساوي از ژاپن به بازي بازگردد و پيروز از زمين خارج بشود. به هر حال بايد از برانكو تمجيد كرد كه روحيه شكست ناپذيري را به كالبد تيمش تزريق كرده است
تيم ملي فوتبال ايران در بازي دوم و سوم مرحله پاياني رقابت هاي راهيابي به جام جهاني در مجموع ۴ نيمه بازي مقابل دو تيم ژاپن و كره شمالي انجام داد كه در اين ۱۸۰ دقيقه (بدون احتساب وقت هاي اضافه شده در پايان هر نيمه) دو چهره متفاوت را از خود به نمايش گذاشت.
در واقع تيم ايران در ۴۵ دقيقه اول بازي با ژاپن در تهران، آرايشي كاملاً تهاجمي داشت اما پس از اين كه در يك سوم پاياني اين نيمه به گل رسيد، كمي عقب كشيد كه نتيجه بازي را حداقل تا زمان فرا رسيدن استراحت بين دو نيمه حفظ بكند.
اما شيوه بازي تيم ايران در نيمه دوم بازي با ژاپن و هر دو نيمه بازي با كره شمالي تقريباً يكسان بود البته تا فراموش نكردم به اين نكته اشاره كنم كه تيم ايران ۱۰ دقيقه پس از اين كه ژاپن گل مساوي را در نيمه دوم بازي تهران به ثمر رساند بار ديگر چهره هجومي به خود گرفت كه البته اين حملات پراكنده، بيشتر بر پايه احساسات و حمايت هاي تماشاگران بود كه در نهايت منجر به گل دوم وحيد هاشميان شد.
برداشت من از عملكرد تيم ايران در بازي با ژاپن و كره شمالي اين بود كه هدف مربي اين تيم (برانكو) ارزيابي حريف حداقل در ۲۰ دقيقه آغازين بازي است.
در واقع او هر بازي را به سه فاز مختلف تقسيم مي كند. همان گونه كه اشاره شد؛ فاز اول به ارزيابي حريف اختصاص دارد كه به همين دليل تيم ايران در اين مقطع زماني به بازي محتاط و عاري از ريسك مي پردازد تا اين كه به اصطلاح براي آغاز يورش اصلي گرم بشود.
پس از ارزيابي ابتدايي، نوبت به طراحي حملات مي رسد كه اوج اين حملات در ۲۰ دقيقه منتهي به فاصله بين دو نيمه احساس مي شود. در اين مقطع زماني فشار هافبك هاي تيم ايران بويژه از جناح راست روي دروازه حريف به حدي بالا مي رود كه در نهايت منجر به پديدار شدن گل مي گردد. اگر شما نيمه اول بازي ايران با ژاپن و كره شمالي را بار ديگر ارزيابي كنيد، واقعيت مطرح شده را به خوبي درك خواهيد كرد كه در هر دو بازي تيم ايران در نيمه دوم ۴۵ دقيقه اول به گل رسيد.
اما فاز سوم بازي تيم ايران پس از شروع نيمه دوم آغاز مي گردد. چون ايران با يك گل برتر نسبت به حريف به رختكن مي رود، سعي مي كند كه در ۴۵ دقيقه دوم به حفظ نتيجه بپردازد و به همين دليل ديگر خبري از يورش هاي همه جانبه نيست. مربي تيم ايران خوب مي داند كه تنها با امتياز مي توان به جام جهاني رسيد و مهم سه امتياز يك بازي است نه تعداد گل هاي به ثمر رسيده در هر بازي.
او مي داند كه امتياز پيروزي يك بر صفر به اندازه امتياز نتيجه ۲ بر صفر و يا ۳ بر صفر است به همين دليل دست به ريسك نمي زند.
البته در فاز سوم، تيم ايران به صورت كامل به لاك دفاعي فرو نمي رود بلكه مانند تيم هاي آلماني چشم به ضد حملات دارد تا اين كه با سه ضربه توپ را به محوطه جريمه حريف برساند و ضربه نهايي را وارد نمايد.
در بازي با ژاپن و كره شمالي گل هاي دوم تيم ايران نمونه بارز ضربه زدن به حريف در ضد حملات بود بويژه گل دوم ايران در برابر كره شمالي كه توپ با سه ضربه درون دروازه كره جا گرفت. ابتدا هاشميان توپ را به علي كريمي رساند و او با يك پاس عرضي نكونام را در موقعيت تك به تك قرار داد كه ضربه سوم، ضربه گل بود. البته اگر در نيمه دوم حريف تيم ايران موفق به زدن گل مساوي بشود آنگاه استراتژي كلي برانكو مجدداً از ابتدا تكرار مي شود.
به عبارتي ديگر، اگر تيم ايران در نيمه دوم گل بخورد، براي چند دقيقه به ارزيابي حريف خواهد پرداخت تا اينكه از شوك دريافت گل خارج شود. بسياري از تيم هاي آسيايي با دريافت گل با شوك دراز مدت مواجه مي شوند و حتي در برخي مواقع تا پايان وقت بازي نمي توانند از اين شوك رهايي يابد اما از بخت خوش ايراني ها، شوك بازيكنان اين تيم پس از دريافت گل حداكثر ۱۰ دقيقه به طول مي انجامد و فاز دوم كه همان يورش و حمله همه جانبه است آغاز مي گردد.
اگر حقيقت را بخواهيد، هرگز تصور نمي كردم كه تيم ايران در تهران بتواند پس از دريافت گل مساوي از ژاپن به بازي بازگردد و پيروز از زمين خارج بشود. به هر حال بايد از برانكو تمجيد كرد كه روحيه شكست ناپذيري را به كالبد تيمش تزريق كرده است.
نكات مثبت استراتژي برانكو
يكي از نكات بارز استراتژي برانكو، تقسيم انرژي و قدرت بازيكنان براي ۹۰ دقيقه بازي است.او در فاز اول (۲۰ دقيقه نخست نيمه اول) با ارزيابي حريف، بازيكنانش را گرم مي كند و در فاز دوم تمام بازيكنان تيم به ويژه هافبك ها و مهاجمان تمام توان خود را در زمين خرج مي كنند. شايد سؤال شود كه آيا خرج كردن تمام توان بازيكنان در نيمه اول صحيح است يا خير. در پاسخ به اين سؤال بايد جواب مثبت بدهم، چون فاز دوم استراتژي تيم ايران منتهي به فاصله استراحت بين دو نيمه مي شود و بازيكنان خسته مي توانند با ۱۵ دقيقه استراحت در رختكن به تجديد قوا بپردازند.
* برانكو بايد قبل از تدافعي كردن تيمش، دورانديشي بيشتري داشته باشد چون جبران نتيجه و يا كسب پيروزي با بازيكناني كه خاصيت تدافعي دارند بسيار مشكل مي شود
آن سوي سكه
اما در سوي ديگر سكه، استراتژي برانكو حاوي يك نكته منفي است . قانع بودن كادر فني تيم ايران به نتيجه يك بر صفر به ويژه در بازي هاي خانگي بسيار پرخطر است. اگر تيمي در نيمه دوم موفق به زدن گل مساوي بشود و كاملاً به لاك دفاعي فرو برود، جبران نتيجه براي تيم ايران بسيار دشوار خواهد بود. به ويژه اينكه تيم ايران در مرحله برگشت دو بازي خانگي دارد. شايد اگر تيم ايران در فاز دوم و يا در دقايقي از فاز سوم، حملات خود را شدت بخشد و به برتري با دو گل برسد، با خيالي آسوده تر خواهد توانست نتيجه را حفظ بكند.
نكته منفي ديگري كه در تيم ايران مشاهده كردم، تعويض هاي زودهنگام مربي اين تيم براي ورود به فاز سوم است. در بازي با ژاپن اين نكته بيش از بازي با كره شمالي به نظر آمد. به نظرم برانكو در بازي تهران خيلي زود، يك هافبك تدافعي (علوي) را به تيمش اضافه كرد.
او بايد قبل از تدافعي كردن تيمش، دورانديشي بيشتري داشته باشد چون جبران نتيجه و يا كسب پيروزي با بازيكناني كه خاصيت تدافعي دارند بسيار مشكل مي شود.
تاكتيك تيم ايران
اين روزها كمتر تيمي در فوتبال جهان با سه مدافع به ميدان مي رود و اغلب تيم ها با دفاع خطي ۴ نفره به ميدان مي روند. خط دفاعي تيم ايران هم ۴ نفره است اما دو اشكال اساسي در سيستم تدافعي اين تيم وجود دارد. در دفاع ۴ نفره هنگامي كه يكي از مدافعان كناري نفوذ مي كند سه مدافع ديگر بايد جاي خالي او را پر كنند. مثلاً اگر دفاع راست نفوذ كرد، مدافع مياني سمت راست بايد به كناره هاي راست زمين متمايل مي شود و دو مدافع ديگر نيز همزمان با او به جناح راست خط دفاعي گرايش پيدا بكنند.
هنگامي كه خط دفاعي تيم در پي نفوذ يكي از مدافعان كناري، سه نفر مي شود، طبيعي است كه در خط دفاعي حفره به وجود مي آيد كه وظيفه هافبك دفاعي، پر كردن اين حفره است كه هافبك هاي دفاعي تيم ايران اين كار را خيلي خوب انجام نمي دهند.
نكته ديگر، هماهنگ نبودن مدافع چپ تيم ايران با هافبك چپ است. به عبارتي ديگر هنگامي كه تيم ايران آرايش تدافعي به خود مي گيرد هافبك چپ به جاي پر كردن فضاي كنار خط بيشتر به مركز زمين متمايل مي شود به همين دليل فضاي خوبي براي حريفان به وجود مي آيد. در بازي با ژاپن و كره شمالي، بازيكنان اين دو تيم اغلب حملات خود را از جناح چپ تيم ايران پايه ريزي كردند و گل تيم ژاپن نيز به دليل وجود همين مشكل در جناح چپ خط دفاعي تيم ايران به وجود آمد.جناح چپ تيم ايران بايد از سمت راست الگوبرداري كند. در جناح راست مهدي مهدوي كيا در فاز سوم استراتژي تيم ايران به اندازه فاز دوم مفيد و تأثيرگذار است و در امور تدافعي تيم مشاركت كامل دارد.ديگر اشكالي كه در روند حركتي تيم ايران مي بينم، گره خوردن بازي اين تيم به هنگام استفاده همزمان از دو هافبك تدافعي است. اين گونه به نظر مي رسد كه در وظايف محول شده به اين دو هافبك تداخل وجود دارد و به وظايف تعريف شده خود عمل نمي كنند.شايد بازي كردن آنها نزديك به هم و روي يك خط عامل اصلي بروز اين سردرگمي باشد.و آخرين مسأله اي كه در تيم ايران جلب توجه مي كند برابري نكردن وزن تهاجمي دو جناح اين تيم است. پايه و اساس حملات تيم ايران حمله از جناح راست با اتكا به اورلپ هاي مداوم كعبي و مهدوي كيا است در حالي كه در طول دو بازي ايران مقابل ژاپن و كره شمالي حتي به تعداد انگشتان يك دست، اورلپ از جناح چپ تيم ايران نديدم و تنها بازيكن ذخيره تيم ايران (نيكبخت) كه در اواخر هر دو بازي به ميدان آمد، چند حركت طولي انجام داد.
چشم انداز تيم ايران
به نظرم ايران به همراه ژاپن به جام جهاني خواهد رسيد .البته بحرين به طور حتم براي هر دو تيم مشكل ساز خواهد شد. تيم ايران از لحاظ تكنيك فردي برتري قابل توجهي نسبت به بازيكنان ژاپن و بحرين دارد و هر يك از بازيكنان اين تيم قادر هستند با يك جرقه جريان بازي را تغيير بدهند.
اگر تيم ايران بتواند سه نقطه ضعف خود را تا آغاز بازي هاي دور برگشت برطرف كند بدون ترديد به عنوان تيم اول گروه صعود خواهد كرد.مهم تر از همه، تيم ايران به يك هافبك طراح و خلاق نياز دارد، هافبكي كه در ميانه ميدان مانند روي كين و پاتريك ويرا يك ژنرال تمام عيار باشد و به بازي گروهي اين تيم، ريتم منظمي ببخشد.در تيم ايران هافبكي در مركز زمين نديده ام كه پاس هاي قطري بلند پشت مدافعان حريف ارسال كند و در دو ديدار با كره شمالي و ژاپن تنها يحيي گل محمدي و رحمان رضايي چند بار پاس هاي قطري و تعيين كننده ارسال كردند.همچنين تيم ايران براي بازي هاي برگشت بايد هماهنگي بيشتري ميان مدافع كناري و هافبك چپ خود ايجاد كند. مدافع چپ اين تيم بايد محافظه كار و كلاسيك تر باشد و هافبك چپ نيز در امور تدافعي مشاركت نمايد.
|