ماني راد
نقاشي هنري است زاييده شوريدگي. هرگاه سخن از نقاشي اصيل ايراني به ميان مي آيد، بي ترديد ياد استاد محمود فرشچيان در اذهان متبلور مي شود. نقاش بزرگي كه تعليق و شور در آثارش مشهود است. گويي رنگ قلم جام اوست و او مدام خود را پر و خالي مي كند. پر مي شود از عشق و شعف و قدرت خلا قه و آن را در تركيبي زيبا به ساحت طرح و رنگ بر بوم مي نشاند.
استاد محمود فرشچيان مقيم ايالت نيوجرسي آمريكاست. با اين حال هر سال 3، 4 مرتبه به ايران مي آيد و نخستين هدفش از اين سفرها ديدار و زيارت مشهد مقدس و ميعاد با امام رضا (ع) است. تابلوهاي مذهبي وي در فرهنگ مردم چنان جا باز كرد كه بسياري از هموطنان و حتي مردم كشورهاي ديگر كپي هاي نمونه آثارش را در خانه ها حفظ مي كنند و به آن مي بالند. طرح هاي ضامن آهو و عصر عاشورا از اين دسته اند.
مردي متواضع كه به هيچ مخاطبي اجازه تكريم بيش از حد از كارش را نمي دهد، معتقد است آنچه روي بوم نشسته از ضميرش جاري شده و جايي براي ادامه تشويق نمي گذارد. مدتي است تدريس در دانشگاه هاي آمريكا را رها كرده، دليلش هم وقت زيادي است كه بابت اين كار بايد هزينه كند. روح خلا ق و ناآرامش اجازه سكون به وي نمي دهد. مي گويد: هرگاه نخوت در هنر افتاد، هنرمندخواهد مرد.
وي كتابي از آثارش را به زودي به چاپ خواهد رساند: به 10 كشور جهان پيشنهاد داده ام كه نمونه چاپي آثارشان را برايم بفرستند. آلمان كارش بهتر از همه بود. اگرچه 1/4درصد قيمت پشت جلد اين كتاب گرانتر از كتاب هاي ديگر بود، ولي چاپ خوب و باكيفيتي داشت.
او هر بار به ايران - بهتر است بگوييم مشهد مقدس - مي آيد. به هزينه خودش و نه دعوت كسي سفر آغاز مي كند. حتي چندبار كه براي طراحي ضريح حرم امام به ايران آمد، اجازه نداد آستان قدس هزينه اي به وي پرداخت كند. وقتي هم از سوي اين سازمان هزينه اقامت در هتلش را پرداخت كرده بودند، همان مقدار را در ضريح حضرت انداخته بود. دوست ندارد عشقش و علا قه اش به امام(ع) به پول آغشته شود.
خطوط در تابلو
فرشچيان درباره تكنيك كاري اش و استفاده زياد از خطوط منحني مي گويد: چون زندگي در گردش و چرخش است، تمام هستي در حال حركت بر سيري دايره وار بنا شده. من در خط راست صراحتي را مي بينم كه در زندگي روزمره چنين صراحتي وجود ندارد. اگر اين صراحت بود ديگر شر پيدا نمي شد و سراسر زندگي خوبي بود.
او تابلويي كشيده كه در آن فرشته مشغول ترسيم شيطان و شيطان مشغول ترسيم فرشته است. درباره اين تصوير چنين نظري دارد: مي داني! در روحيه انسان ها، خط و مرز نيست. انسان در انبوهي از تفكرات تيره و روشن عملش را شكل مي دهد. فكر مي كنم چنين ابهامي در كارهايم وجود دارد، چون سعي مي كنم درهم تنيدگي ميان نيروهاي شاكله تفكر بشري را ترسيم كنم.
ديگر اينكه در برخي آثار فرشچيان انسان نما به چشم مي آيد. در اين باره مي گويد: يك وجه ديگر تلفيق خير و شر و سياه و سفيد در فطرت بشري همين موضوع است. از يك طرف بعضي از قيافه هاي انساني، با چهره هاي حيواني تطابق دارد و نقاشان و طراحان، خلق و خوي حيوان را در صورت انسان متجلي مي سازند. از سوي ديگر برخي حيوانات داراي شخصيت هايي متفاوتند. مثل اينكه مي گوييم روباه مكار است و گرگ درنده خو. پس وقتي چنين حيواني را با هيئت انساني بسازيم، مرادمان صفت حيواني آن فرد است، يعني به تعبيري منش و فرشته خويي يك فرد را ترسيم كرده ايم.
|
|
مينياتوريست بزرگ ايراني منشا پيچيدگي در آثارش را از جدال ميان نيكي و شر، خيرو بدي و نور و ظلمت به دست آورده است. او خاضعانه مي گويد كه در كارهايش هيچ اتفاق خاصي نيست. آن چارچوبي كه شما از آن ياد مي كنيد يا حد فاصل بين متن اصلي و سوژه هاي فرعي است يا براي ايجاد فرم زيباتر پرداخت شده يا اينكه تداعي گر نوعي حركت از جزء به كل يا برعكس است كه در قالب زيباشناسانه درآمده، اما در بسياري از آثار من (مانند تابلوهاي پنجمين روز آفرينش، عصر عاشورا و ...) چنين چارچوبي به چشم نمي خورد. در ضمن يادتان باشد هيچ هنرمندي هنرش جاودانه نمي شود، مگر بر اساس اعتقاد وايمانش كه تكيه بر باورهاي دروني وي دارد.
خلق چگونه روي داد
تابلوي ضامن آهو براي كسي بيگانه نيست، ولي چگونگي تكامل اين تصوير از زبان فرشچيان بسيار شنيدني است: قديم وقتي نقاشان مي خواستند صورت معصومان (ع) را تصوير كنند يا پرده اي روي صورت ايشان مي كشيدند يا هاله اي نور پشت سرشان قرار مي دادند. من با چنين تصويرو تصوري تابلو و طرح صورت امام رضا (ع) را كه عاشقانه دوستشان دارم، شروع كردم. مي خواستم ابتدا امام را از پشت سر طراحي كنم، ولي مقتضيات تابلو ايجاد مي كرد ايشان را از روبه رو تصوير نمايم. وقتي به صورت حضرت رسيدم، نتوانستم آن گونه كه مي خواهم طرح را اجرا كنم. صورت، روزها و ساعت ها دست نخورده ماند. زمان گذشت، بعدازظهر يك روز، مثل هميشه كه هنگام نقاشي وضو مي گيرم، وضو گرفتم و رو به مشهد ايستادم و زيارت خاصه حضرت راخواندم. بعد رفتم سراغ تابلو و قلم را گرفتم و شروع كردم. بدون آنكه قلم را بردارم يا طرح را عوض كنم، صورت را ساختم. وقتي هم تمام شد، ديگر تغييري در آن ايجاد نكردم. مشابه هاله نوري كه در اطراف صورت حضرت كار شده را نمي توانيد در هيچ اثر مذهبي ديگري پيدا كنيد. اين نخستين باري است كه چهره معصومي وسط هاله نور قرار دارد و از پس آن، صورت نيز قابل تشخيص است. در اين اثر تمام خطوط مدور به حضرت رضا (ع) ختم مي شود. بي ترديد يكي از شاهكارهاي فرشچيان تابلويي است به نام عصر عاشورا. او درباره شكل گيري اين اثر مي گويد: سال 54 بود، روز عاشورا. مادرم گفت: برو روضه گوش كن تا چند كلا م حرف حساب بشنوي. گفتم: من ابتدا در اتاقم كاري دارم بعد خواهم رفت. وارد اتاق كه شدم حال عجيبي به من دست داد. قلم را برداشتم و تابلو عصر عاشورا را شروع كردم. قلم را كه برداشتم همين تابلويي شد كه امروز مي بينيد. بدون هيچ تغييري. در اين اثر نيز تمام خطوط مدور به حضرت زينب (س) ختم مي شود.
جديدترين كار فرشچيان اثري است درباره پيامبر اكرم (ص) به نام اولين پيام. اين اثر به آستان قدس رضوي تقديم شده. به گفته خودش در اين اثر رمز و رازي است كه بايد دقيق شويد تا آن را دريابيد. با اين همه، استاد، تابلوي عصر عاشورا را بيش از تمام آثارش دوست دارد. طراحي ضريح حرم امام رضا (ع) نيز از نقاط عطف در كارنامه استاد فرشچيان به حساب مي آيد: كار اجراي اين طرح حدود 7 سال طول كشيد. ابتدا طرح ها را فكس كردم، ولي بعد خودم يا كساني كه به ايران مي آمدند، نسخه هاي اصلي طرح را مي آورديم. نقره كاري و طلا كاري برعهده استاد مصطفي خدادادزاده بود؛ مردي كه در حقيقت طرح مرا كامل اجرا كرد. هنرمندي كه آثارش ديدني و جذاب است. نخستين بار كه قوس بالا ي سر ضريح را ديدم، به اسم پروردگار ختم مي شد. او مشغول كار بود و گفتم: اين كار استاد خداداد زاده نيست، چون نمي تواند باسرافرازي بگويد كه اين كار را من انجام داده ام. استاد وقتي جمله ام را شنيد، همه كار را آب كرد و دوباره ساخت. در ساخت دوم، قوس تاب برداشت و بار سوم اين شد كه امروز مي بينيد. كاري كه در نوع خودش از لحاظ ساخت و طرح بي نظير است. نخستين باري است كه در اجرا و طراحي ضريح، مقرنس كار شده و اين نقطه عطفي در هنر ايران زمين به شمار مي آيد.