سه شنبه ۳۰ فروردين ۱۳۸۴ - - ۳۶۷۷
با شجاعت و پيگيري يك زوج ايراني در سوئد
مافياي بانديدوس متلا شي مي شود
000069.jpg
شهامت زوج ايراني در سوئد و كمك هاي پليس گوتنبرگ به اين 2 سرانجام منجر به به محاكمه كشيده شدن 5 عضو گروه بانديدوس شد. مراحل دادگاه در حال حاضر در جريان است كه دومين جلسه آن روز جمعه 15 آوريل تشكيل شد
يك زوج ايراني صاحب رستوران در گـوتنبـرگ، با شهامتي كه مورد تحسين مطبوعات سوئد قرار گرفته است، اعضاي گروه جنايتكار بانديدوس را كه با تهديد ابتدا مبلغ 140 هزار كرون از آنان باج گرفته و سپس تقاضاي 120 هزار كرون ديگر كرده بودند را به پليس معرفي و سرانجام در دادگاه به محاكمه كشيدند.
گــــروه جــنـــــــــايـتـكـــار موتورسواران بانديدوس (راهزن ها) گروهي هستند كه همراه 2 گروه ديگر يعني موتورسواران هلز آنجلس( فرشته هاي جهنم) و برودر اشكاپت( برادري۳ ) دسته بزرگ جنايتكاران در سوئد را تشكيل مي دهند. اين 3 گروه كه اعضاي آن عموما از سابقه داران تشكيل شده اند، به زعم خود با يكديگر نيز سر جنگ دارند.
بزرگترين حيطه فعاليت اين 3 گروه، تهديد صاحبان مشاغل و به خصوص صاحبان كافه و رستوران و باج گيري از آنان است. در كنار اين فعاليت كه منبع اصلي درآمد آنان را تـشكيـل مي دهد، فعاليت هاي ديگري از قبيل قاچاق مواد مخدر، سرقت، سازماندهي روسپيگري و ... نيز در جريان است.
كمتر صاحب رستوران يا كافه در سوئد وجود دارد كه مورد سركشي اينگونه گروه هاي جنايتكار قرار نگرفته باشد. تقريبا همه صاحبان رستوران و بار كه مورد بازديد آنان قرار مي گيرند پرداخت باج به آنان را قبول مي كنند. در غير اين صورت از قربانيان حوادث غير مترقبه خواهند بود. براي مثال اتصال سيم برق و در نتيجه انهدام تمامي رستوران در آتش سوزي يا خراب شدن ترمز اتومبيل خود يا اعضاي فاميل و بدشانسي هاي ديگري از اين قبيل گريبانگير آنها خواهد شد.
پليس سوئد و حتي پليس امنيتي سوئد مدتهاست كه فعاليت هاي اين 3 گروه جنايتكار را زير نظر دارند، اما به واسطه اينكه هيچ فردي از بيم انتقام آنان حاضر به شكايت نزد پليس و به دادگاه كشيدن آنان نيست،  نه پليس و نه سيستم قضائي دموكراسي سوئد كه بر اساس تامين امنيت قضائي افراد استوار است نيز در اينگونه موارد قادر به كمك نيستند. اين وضعيت يكي از نقاط ضعف سيستم قضائي يك دموكراسي در تامين امنيت افراد جامعه به شمار مي رود. يك پليس ايراني تبار در سوئد مي گويد: اگر چنين وضعيتي مثلا  در ايران به وجود مي آمد خيلي راحت مي توانستيم همه اين كله پوك ها را يك شبه تار و مار كنيم و مردم را براي هميشه از شرشان راحت كنيم، اما متاسفانه در سوئد هستيم و در يك سيستم قضائي فعاليت مي كنيم كه مجبور است تابع قوانيني سختگيرانه در رابطه با امنيت قضائي افراد باشد و در نتيجه، پليس با وجـود علـم كـامـل به فعاليت هاي جنايتكارانه اين افراد قادر به خنثي كردن كامل آن نيست.
پليس سوئد در نتيجه تلا ش هاي خود را روي زير نظر گذاشتن اين گروه ها متمركز كرده است تا آنان را در حين ارتكاب به جرم مانند سرقت هاي مسلحانه و حمل مواد مخدر و نظاير آن به دام بيندازد. پليس اين كشور برخلا ف پليس آمريكا حتي اجازه قانوني جهت به تله انداختن جنايتكاران را ندارد. در آمريكا پليس مي تواند با مثلا  صحنه سازي، خود را به عنوان قاچاقچي مواد مخدر معرفي كند و مجرمان را به اين صورت به دام بيندازد، اما پليس سوئد از چنين امكاني برخوردار نيست. البته صداهاي بلند اعتراضجهت اعطاي چنين حقي به پليس سوئد مرتبا در حال افزايش است.
مسعود گراكويي و همسرش شهناز زوج ايراني صاحب رستوران خان سالا ر در منطقه هيسنگن در گوتنبرگ هستند كه به نوشته جرايد سـوئد از قربانيان گروه جنايتكار بانديدوس بوده اند، اما حتي اين زوج با شهامت نيز از ابتدا جرات شكايت نزد پليس را پيدا نكردند. مسعود گراكويي و همسرش يك بار مجبور شدند مبلغ 140 هزار كرون به اعضاي گروه بانديدوس باج بدهند تا از گزند انتقام آنان در امان بمانند، اما هنگامي كه جنايتكاران آنان را جهت اخذ 120 هزار كرون ديگر مورد فشار قرار دادند، اين۲ سرانجام به پليس مراجعه كردند.
يك پليس ايراني تبار در سوئد مي گويد: اگر چنين وضعيتي مثلا  در ايران به وجود مي آمد خيلي راحت مي توانستيم همه اين كله پوك ها را يك شبه تار و مار كنيم و مردم را براي هميشه از شرشان راحت كنيم
شهامت زوج ايراني در سوئد و كمك هاي پليس گوتنبرگ به اين 2 سرانجام منجر به به محاكمه كشيده شدن 5 عضو گروه بانديدوس شد. مراحل دادگاه در حال حاضر در جريان است كه دومين جلسه آن روز جمعه 15 آوريل تشكيل شد.
در روزنامه اكسپرسن به صورت ضمني اشاره شده است كه افراد تحت محاكمه هموطن اين زوج ايراني هستند و حتي از راديوهاي محلي شهر گوتنبرگ جهت حمله به آنان استفاده كرده اند!
شهناز همسر مسعود گراكويي به خبرنگار اكسپرسن مي گويد: ما مشتريان زيادي را از دست داديم، گروهي از اين مي ترسند كه در اينجا تيراندازي شود. گروهي ديگر نيز به حمايت از هموطنان تحت محاكمه خود برآمده و از ما به خاطر مراجعه به پليس انتقاد مي كنند.
در مـقـاله روزنامه اكسپرسن شديدا از وكيلي به نام هانس گشتاديوس كه به عنوان وكيل بانديدوس در مراحل دادگاه روز جمعه به دفاع از محكومان پرداخته، انتقاد شده است. اكسپرسن مي نويسد، اين وكيل به صورتي بيرحمانه زوج ايراني حاضر در دادگاه را به شلا ق سوالا ت بي ربط كشيده است. در حالي كه موضوع اتهام، تهديد و شانتاژ بوده. اين وكيل مرتبا سوالا تي پيرامون اينكه زوج ايراني 140 هزار كرون باجي را كه به بانديدوس پرداخت كرده اند از كجا آورده اند: پول ها را از كجا آورديد؟ مال خودتون بود؟ پس انداز كرده بوديد؟ پول رستوران بود؟ قرضي بود... مطرح مي كرد، اين در حالي بود كه همه اعضاي دادگاه از دادستان گرفته تا هيات منصفه شاكيان و اكثريت حاضران در جلسه از خود يك سوال مي پرسيدند. اين سوالا ت چه ربطي به موضوع دارد؟به هر حال اينكه پول ها از كجا آمده، هيچ ربطي به پرونده ندارد، اما تاكتيك مخصوص وكلا  براي زير سوال بردن حقانيت افراد است.
شهناز در مورد شهامتي كه او و همسرش در به دادگاه كشيدن اعضاي گروه بانديدوس به خرج داده اند مي گويد: اين كار را هم به خاطر جامعه سوئد و هم به خاطر جامعه مهاجران انجام داديم، چون مي دانيم كه خيلي ها در چنين وضعيتي هستند، اما جرات باز كردن لب هاي خود را ندارند.

وزارت ميوه و تره بار و شهرسازي!
000081.jpg
محمد رضا نصيري- او وزير ميوه و تره بار نيست و در گراني اخير ميوه و خيار و گوجه كمترين نقش را دارد، اما چه كند كه دلش مي  سوزد و نمي  تواند ببيند در سفره قشر متوسط جامعه به جاي گوجه يا خيار، اقلا م ارزان تري مثل موز و بوقلمون محتويات سالا د فصل را تشكيل داده است.
وزير مسكن كه طبق تعاريف اوليه اين وزارتخانه عريض و طويل قاعدتا بايد پيگير مسايلي مربوط به مسكن و شهرسازي باشد، در اقدامي غيرمنتظره تصميم گرفته است تا ريشه گراني در بازار ميوه را بخشكاند و پدر گراني را در بياورد. علي عبدالعلي زاده، وزير مسكن خبر از توليد كلم، خيار، گوجه و انواع گل توسط وزارتخانه متبوع خود را در اختيار خبرنگاران گذاشت و گفت: وزارت مسكن در حال حاضر از گلخانه هاي خود كه به روش آبكشت عمل مي  كنند، محصولا تي نظير خيار، گوجه، فلفل، كدو، طالبي، انواع گل ليليوم، گل سنبل، انواع كلم، توت فرنگي و گياهان دارويي را كمتر از نصف قيمت بازار، توليد و عرضه مي  كند. حالا  كه مردم تمام مشكلا ت مربوط به گراني منازل استيجاري و پايين بودن قدرت خريد خانه و آپارتمان را با موفقيت پشت سر گذاشته اند، چرا نبايد گوجه را به قيمت مناسب و حتي نصف قيمت بازار در سالا د سفره خود بريزند؟ همين دغدغه ها باعث شد تا وزارت مسكن تمام دردها و مشكلا ت خود را فراموش كند و به مبارزه با گوجه و خيار بشتابد.
گلخانه هاي وزارت مزبور در شهر جديد هشتگرد بنا شده و قرار است روز شنبه آينده افتتاح شود. اين مجموعه حاصل دو، سه سال كار است و شرح آن قرار است به زودي در كتابي با عنوان كشت آبكشت وارد بازار شود. پس تا اينجاي كار، وزارت مسكن لطف كرده و زحمت انجام وظايف وزارت جهاد كشاورزي و بازرگاني و همچنين وزارت ارشاد را راسا تقبل فرموده است.
فقط مي  ماند مشكلا تي مثل ترافيك شهرهاي بزرگ، آلودگي تهران، مشكل كمبود كليه جهت پيوند به بيماران دياليزي، انقراض نسل آخرين يوزپلنگ وحشي ايراني و چند مشكل ريز و درشت ديگر. البته اگر وزارت مسكن زحمت بكشد و مشكل شرجي بودن هواي شمال و جنوب ايران و همچنين خشكي آب و هواي كوير را هم در گلخانه هاي مورد اشاره حل كند، ديگر نور علي نور مي  شود. وزارت مسكن از 100 هزار هكتار زميني كه در اختيار دارد، طبق اظهارات خودشان كه در خبرگزاري فارس هم منتشر شده است در حال حاضر 20 هزار هكتار را به زير كشت برده است. پيش از اين مردم عادت كرده بودند كه وزارت مسكن را در حال مسكن سازي ببينند و كشاورزي نيز تاكنون به عهده وزارتخانه هايي مثل وزارت جهاد كشاورزي بود و البته قيمت ميوه  ها و سبزي  ها نيز توسط وزارت بازرگاني تعيين مي  شد. حال اينكه وزارت مسكن به چنين ساختارشكني شجاعانه اي دست زده است جاي تقدير و تشكر دارد. اميدواريم از اين به بعد ساير وزارتخانه ها الگوبرداري كنند. مثلا  وزارت ارشاد مي  تواند سر چهارراه استانبول ارز را به نصف قيمت به فروش برساند و از سينماها و امكاناتي كه در اختيار دارد در راه كشت ارز خارجي استفاده كند. وزارت نفت هم مي  تواند پفك بفروشد! آقاي عبدالعلي زاده اعلام كرده  است به ازاي هر 5 هزار و 225 متر گلخانه،  دو مهندس كشاورزي و 4 نفر غير مهندس را سر كار گذاشته است و در نظر دارد تعداد محصولا ت توليدي خود را به 62 نوع افزايش دهد: بايد بتوانيم در اين سالن ها كالا هاي اساسي مثل گندم، جو و علوفه هم توليد كنيم.

دكه
000072.jpg
رقص سناتور در سنا
اين آقايي كه از خوشحالي در پوست خود نمي  گنجد سناتور تري اسميت است و محلي هم كه در آنجا دنسينگ مي  كند، جايي نيست جز مجلس سناي آمريكا. علت خوشحالي بي  حدوحصر او هم اين است كه سنا خط بطلا ني بر طرح ممنوعيت استفاده از مشروبات الكلي در نواحي تفريحي كشيد. اين طرح كه روز چهارشنبه به مجلس رفته بود، قبل از پايان جلسه راي نياورد.
000063.jpg
زنان راي مي  خواهند
زنان هم جزو تبعه كويت محسوب مي  شوند. اين پلا كاردي است كه در دست زنان تظاهركننده كويتي به چشم مي  خورد. آنها خواهان حق راي هستند، همانطور كه همتاهاي عراقي شان چندي پيش در انتخابات شركت كردند. واشنگتن تايمز با چاپ عكس و شرح هايي درباره تظاهرات مردم كشورهاي عربي از تلا ش آنها براي دموكراسي و همچنين برخورداري از حق راي گزارش داده است.
000060.jpg
خوش نيامديد
عكس نمادين روزنامه كانادايي درباره مهاجرت هم در نوع خود جالب است. تصويري از يك پادري كه به جاي حرف O در كلمه Welcome ، برگ درون پرچم كانادا روي آن نقش بسته است. مطلب بالا ي عكس نيز بدين شرح است: هارجيت سينگ از وقتي كه ديپورت شد تنها مي  گريست، اما با وجود ترس از مجازات اكنون به خوبي در هندوستان زندگي مي  كند. داستان او نمونه بارزي است از سيستم مهاجرتي كه در آن مردمان درست اجازه ورود ندارند و در عوض مردمان نادرست نيز مجبور به خروج نمي  شوند.
000066.jpg
پرويز خان
تنها اتفاق مهم اين روزها در صفحات روزنامه هاي هندي و پاكستاني مربوط به سفر پرويز مشرف به هندوستان به خاطر مذاكره بر سر كشمير است. تقارن اين سفر با سفر تيم كريكت پاكستاني نيز در نوع خود جالب است.

سرقلم
دور دنيا با دوچرخه براي حمايت از كودكان
بايد رفت. مي نشينم روي دوچرخه و ركاب مي زنم، تا دور دست ها. به جهانيان يادآور مي شوم خواب هاي كودكانه را. خواب مزرعه اي پر از پنبه و دويدن كودكي شاد كه لبخندي حقيقي و ماندگار روي لب دارد؛ كودكي كه بازي مي كند و فرياد شادي سر مي دهد.
دوچرخه سوار است، از اعضاي انجمن حمايت از كودكان، تصميم گرفته روز يكشنبه آينده بنشيند روي دوچرخه، از محل دفتر انجمن حمايت از كودكان ركاب بزند تا ژوهانسبورگ آفريقاي جنوبي. سفرش را با شعار جهاني شايسته كودكان آغاز مي كند. نامش خسرو يوسفي است. هدف اصلي اش از سفر را ديدار با نلسون ماندلا  مي داند.
مسيرش را از پيش تعيين كرده مي رود كرمانشاه و آذربايجان. ابتدا ميهمان كشورهاي تازه استقلا ل يافته شوروي سابق مي شود و از آنجا به سوي اروپا راه مي افتد و در پايان مي رسد به آفريقا.
يوسفي تصميم دارد در لندن به ديدار گلستان برود و مسيرش را از آلمان بگذراند، بلكه سيما بينا را نيز ببيند. به گفته خودش ديدار با چهره هاي فرهنگي و هنري ايرانيان مقيم خارج از كشور مي تواند موضوع حمايت از كودكان كار را جدي تر نشان دهد. البته سفرش را با ديدار نلسون ماندلا  به پايان مي رساند.
هزينه اين سفر خيرخواهانه توسط انجمن حمايت از كودكان پرداخت خواهد شد. اين انجمن در سال 80 به ثبت رسيده و كارش ارايه خدمات آموزشي و رفاهي به كودكان است. در مراسم بدرقه يوسفي، افرادي همچون برادران اميدوار و جمعي از ورزشكاران سرشناس شركت خواهند كرد تا به بهانه بدرقه يوسفي با تعدادي از كودكان كار ديدار كنند.
گفتني است انجمن حمايت از كودكان تاكنون 400 كودك را تحت پوشش قرار داده و بودجه اين انجمن از طريق كمك هاي مردمي تامين مي شود.

چارچوب
 پايان اختلاف
000075.jpg
000078.jpg
Outkast، گروه موسيقي موفق آمريكايي و رزا پاركس، فعال سرشناس حقوق مدني سرانجام به اختلا ف هاي حقوقي خود پايان دادند. خانم پاركس به خاطر استفاده نام خود در يكي از ترانه هاي Outkast از اين گروه شكايت كرده بود. Outkast و كمپاني صفحه پركني سوني در حالي كه از قبول اينكه كار خطايي انجام داده اند سرباز زدند، پذيرفتند تا در زمينه فعاليت هاي مدني خانم پاركس برنامه هاي آموزشي براي عموم ترتيب دهند. خانم رزا پاركس 50 سال پيش زماني كه در آمريكا هنوز جدايي نژادي وجود داشت، در اقدامي تاريخي از نشستن در بخش سياهپوستان يك اتوبوس سرباز زد و حاضر نشد صندلي خود را به يك مرد سفيد بدهد.

كوتاه تر از گزارش
از توپ تا دوربين
زماني كه استان كاليمور درتيم ليورپول عضويت داشت، همگان به چشم يك پديده به وي نگاه مي كردند، اما او با ندانم كاري هاي خود و حضور در تيم هاي غير معتبر تمامي استعدادهاي خود را بر باد داد تا ديگر جايي براي او در مستطيل سبز نباشد. كاليمور كه نتوانست حق خود را از فوتبال بگيرد و درحال حاضر با تغيير رشته از ورزش به هنر روي آورده است.
او كار خود را در فيلم خطراعتياد از اين هفته و در كنار ستاره هاليوود، شارون استون، شروع كرده است. به گفته يكي از مسوولا ن ساخت فيلم، قرارداد با وي نيز به امضا رسيده و كاليمور در اين فيلم نقش كوتاهي خواهد داشت.
فيلم خطر اعتياد كه لوكيشن آن در لندن است در استوديو معروف pinewood ساخته مي شود. اما آيا كاليمور كه در فوتبال به نوايي نرسيده مي تواند در سينما ستاره شود؟
از 1/1/1 تا الا ن
مارك واتسون، برنده جايزه ميكروفون باز سال 2002، يك كمدين بزرگ اسكاتلندي است. او كه در سال گذشته نمايشي 24ساعته اجرا كرد، قصد دارد يك برنامه 2005 دقيقه اي را به تنهايي اجرا كند. مارك واتسون قصد دارد از تاريخ مبدا سال ميلا دي، يعني 1/1/1 تاكنون را در ظرف مدت زمان 33ساعت در 15 آگوست، در شهر ادونبرگ به صورت كمدي روي صحنه ببرد. او در مورد اجرايش مي گويد: مي خواهم هر سال را در يك دقيقه بيان كنم. فكر مي كنم هزار سال اول برايم كمي سخت باشد، اما هزار سال دوم را به راحتي توضيح مي دهم و قصد دارم برنامه را خيلي راحت اجرا كنم؛ انگار كه هيچ كس آن را نگاه نمي كند.
جالب است بدانيد كه اين كمدين در برنامه 2005 دقيقه اي خود از هيچ نت و نوشته اي استفاده نمي كند.
در عربستان اتفاق مي افتد
بر اساس طرحي كه مجلس شوراي عربستان در دست تصويب دارد كساني كه با استفاده غيرمجاز از تلفن هاي همراه دوربين دار اقدام به انتشار عكس هاي مبتذل و مستهجن كنند به 12 سال زندان محكوم خواهند شد.
بر اساس اين طرح همچنين متهمان به يكهزار ضربه شلا ق و پرداخت يكصد هزار ريال سعودي به عنوان جريمه محكوم خواهند شد.
اين در حالي است كه معلوم نيست پس از نوش جان كردن يكهزار ضربه شلا ق اصولا  جاني براي تحمل 12 سال زندان مي ماند يا نه!
قهرمان كباب
يك سرآشپز چيني به نام جيانگ بينگ در منطقه وومينگ در شمال غربي چين موفق شد 133 بره را در مدت تنها 80 دقيقه كباب كند.
جيانگ بينگ پيشتر توانسته بود يكصد بره را در نوامبر گذشته و 114 بره را در ژانويه گذشته كباب كند.
اين سرآشپز ماهر چيني در اين باره گفت: پيوسته و بدون توقف بايد بره ها روي آتش چرخانده شوند تا نسوزند، در عين حال بايد براي خوشبو كردن و خوش طعم كردن آنها ادويه نيز اضافه كرد. وي افزود: هر بره نزديك به 10 كيلوگرم وزن دارد و دست كم بايد 6 بار روي آتش چرخانده شود تا به خوبي كباب شود.
اين آشپز كاركشته چيني براي اينكه بتواند 130بره را در اين زمان كوتاه كباب كند حدود يك سال تمرين كرد. جيانگ بينگ هر روز صبح ورزش مي كرد و در حالي كه 4 كيلو وزنه روي پاهايش حمل مي كرد يكهزار و 500 متر نيز مي دويد. به قول بعضي ها جل الخالق!
بازداشت
دني ام ايكس ، خواننده رپ آمريكايي بعد از 3تصادف متوالي، شامل يك تصادف با اتومبيل پليس دستگير شد. او بانام واقعي ارن سيمونز سوار اتومبيل سريع و مدل بالا يش برانكي ، محله نيمه خلا ف نشين نيويورك را به هم ريخت و كلي ترافيك به بار آورد، البته او از اين بابت كه كسي را نكشت خوش شانس بود. وي در حال حاضر از بازداشت بيرون آمده و ممكن است گواهينامه اش باطل شود.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
طهرانشهر
محيط زيست
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  طهرانشهر  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |