|
|
|
|
|
|
|
بعد از 27 سال رفت و آمد در اتاق دياليز
ركورددار دياليز جهان درگذشت
|
|
ندا لهردي
چيزي حدود 27 سال حضور ثابت در اتاق هاي دياليز بيمارستان تخصصي تهران نام اين بيمار ايراني را كه 2 هفته قبل براي هميشه از شر هر چه دم و دستگاه اتاق عمل و بيمارستان راحت شد، به عنوان يك ركورد دار جهاني ثبت كرد.
۲۷ سال رفت وآمد به اتاق دياليز از قرار هفته اي 3 بار، مي كند به عبارتي 4 هزار و 200 بار كه واقعا كاري طاقت فرساست و نياز به تحملي فرابشري دارد. نجمه منان، بعد از همه اين سالها حالا فقط خاطره اي است مربوط به گذشته. شايد اگر بازنشستگي به بيماران نيز تعلق مي گرفت، او مدت ها قبل بايد به افتخار بازنشستگي نايل مي شد. كاش فقط همين درد لعنتي كليه بود، خانم منان كلكسيوني از بيماري هاي خطرناك و عمدتا كشنده را در اختيار داشت: بيماري خوني، ناراحتي مزمن كبد، سرطان سينه، پوكي استخوان و...
روز يكشنبه دو هفته قبل چند ساعت بعد از آنكه بالا خره دستگاه هاي دياليز كم آوردند، چشم هايش را بست و همه فكر كردند كه مسكن ها اثر كرده اند!
۲۷ سال، هفته اي 3 بار و هر بار 5 تا 6 ساعت كه تنها نتيجه اش همزيستي مسالمت آميزي است بين نجمه و دستگاه ها و البته ركوردي كه بي سابقه ترين ركورد براي زنده ماندن بيماران دياليزي در ايران و حتي شايد دنيا بوده است.
او احتمالا در طول اين سالها به تنها چيزي كه فكر نمي كرد، همين ركورد بود. دغدغه هاي زندگي و زنده ماندن مسلما اجازه اي براي ورود چنين تصوراتي به ذهن او را نمي دادند.
برادرش مي گويد: ديگر تمام كاركنان بخش دياليز بيمارستان الوند خواهرم را مي شناختند. 27 سال مدت كمي نيست. از زماني كه 20 سالش بود و متوجه شديم كه هر دو كليه اش از كار افتاده، بعد از چند ماهي كه در بيمارستان به آور۱۵( خرداد فعلي) بستري بود، به اين بيمارستان آمد. در همان چند سال اول بيماري به خاطر اعتياد شوهرش طلا ق گرفت، با دختر و پسرش به خانه پدرم رفت و بعد از مدتي پسرش بي خبر گذاشت و رفت.
بعد از آن كم كم بيماري هاي ديگر پشت سر هم آمدند. بيماري خوني، كبد، عفونت و بالا خره سرطان سينه كه باعث پوكي استخوانش شد. با اين همه هيچ وقت ناراضي نبود و هيچ كدام از اينها دليلي نبودند براي آنكه روحيه اش را ببازد. او با تمام اين چيزها كنار آمده بود. روحيه عجيبي داشت و مي خواست تا جايي كه مي تواند تنهايي كارهايش را انجام بدهد و دست كمك به سوي كسي دراز نكند. اينها را برادرش مي گويد. با اين حال وقتي پوكي استخوان تا حدي جلو برود كه پاها بي حس شوند، مسلما ديگر ادعاي استقلا ل هم معنايي ندارد.
او حتي از مستخدم بخش دياليز بيمارستان هم سابقه كاري بيشتري داشت: فكر مي كنم از زماني كه بخش دياليز در اين بيمارستان راه افتاده اين خانم را اينجا ديده ام. در اين سالها خيلي ها آمده و رفته اند كه يا عمل پيوندشان گرفته و خوب شده اند يا اينكه بعد از 4 سال فوت كرده اند. اما درباره خانم منان فكر مي كنم يك نيروي غيرطبيعي به او قدرت مي داد كه زنده بماند.
دكتر نادر ميرمحسني، مسوول بخش دياليز بيمارستان الوند هم نجمه را جزو استثناهاي تاريخچه بيماري كليوي مي داند و در مورد روند بيماري او مي گويد: از سال 58 زير نظر من دياليز مي شد. در سال 60 بعد از يك عمل پيوند ناموفق دچار عفونت شديد و به دنبال آن ناراحتي هاي خوني و كبدي شد، طوري كه وقتي براي درمان عفونت به بيمارستان به آور برده شد دكترها او را جواب كردند. با اين حال، اين بار هم جان سالم به در برد تا اينكه در سال 80 دچار بيماري سرطان سينه شد. بعد از آن 3 سال تحت شيمي درماني قرار گرفت كه خوشبختانه جواب داد. ولي سرطان بالا خره به مغز استخوان زد و... مقاومت و اميد عجيبي به ادامه زندگي داشت كه من در هيچ بيماري نديده ام . به جرات مي توانم بگويم در ايران چنين ركوردي وجود نداشته و در سطح دنيا هم از آنجايي كه درمان همودياليز كمتر رايج است و جزو درمان هاي دايم نيست، بيماران اين چنيني را زياد نگه نمي دارند و به همين دليل حتي مي توانيم ادعا كنيم كه اين بالا ترين ركورد دنياست.
اما دكتر ناصر سيم فروش، متخصص بيماري هاي كليوي معتقد است: اگر بيماران دياليزي در بيمارستان هاي خوب با دستگاه هاي مجهز تحت درمان قرار بگيرند امكان زنده ماندن آنها بيشتر مي شود. در مورد پيوند هم هر چه مدت دياليز كمتر باشد، امكان موفقيت عمل بيشتر مي شود، اما در شرايطي كه هر دو كليه از كار افتاده باشند، مسلما بيماران شانس كمتري دارند و در موارد نادر مي توانند عمر زيادي داشته باشند.
مصطفي قاسمي، مسوول انجمن حمايت از بيماران كليوي كه خودش هم حدود 20 سال است دياليز مي شود، مي گويد: احتمالا 6 يا 7 نفر هستند كه اگر فوت نكرده باشند بيشتر از 15 سال تحت درمان دياليز بوده اند.
فكر مي كنم 4 فاكتور در زنده ماندن بيماران دياليزي تاثير دارد؛ روحيه، كار كردن، آشنايي با بيماري و كنار آمدن با آن. در سالهايي كه هنوز دستگاه هاي اتوماتيك وجود نداشتند هر بيمار بايد اطلا عات اوليه را براي استفاده از اين دستگاه ها كسب مي كرد، ضمن اينكه مطالعه و اطلا عات بيشتر شناخت بهتري از موقعيت بيمار به او مي دهد تا بتواند راحت تر با شرايط موجود كنار بيايد، اما در مورد خانم منان نكته جالب اين است كه تقريبا هيچ كدام از اين فاكتورها وجود نداشته است. چون علا وه بر آنكه او تحصيلا ت زيادي نداشته و شاغل هم نبوده، شرايط زندگي هم روحيه مناسبي برايش باقي نمي گذاشت. همين مسايل موضوع را جالب و البته عجيب تر مي كند....
نقطه سرخط، با تمام اينها از يكشنبه دو هفته قبل به اين سو زندگي هنوز هم جريان دارد. اين را حتما پسري كه مرگ مادرش براي او كاملا عادي است بهتر از هر كس ديگري درك مي كند. 7 روز بعد در گورستان يكي از آشنايان به طعنه مي گويد: دستمال را بدهيد پسرش تا صورتش را پاك كند.
|
|
|
پاپاراتزينگر، سوه پاپاراتزي!
|
|
محمدرضا نصيري-به حالت دست هاي يوزف راتزينگر هنگام پاسخ به ابراز احساسات هواداراني كه پس از تماشاي دود سفيد مقدس از دودكش مقدس)!( بي صبرانه منتظر ظهور پاپ جديد بودند دقت كنيد. كافي است دست چپ او در فوتوشاپ محو شود. بله، اين علا مت سلا م نظامي نازي است!
براي مطبوعات جنجالي اروپايي و آمريكايي، سرگذشت نوجواني پاپ از جذابيت ويه اي برخوردار است. آنها مي توانند از اين دوران كه به جنگ جهاني مربوط مي شود، آنچه براي افزايش ناگهاني تيرا نياز دارند شكار كنند. بنديكت شانزدهم از سوي بيش از 100 هزار تماشاگر مثل قهرمانان ورزشي مورد استقبال قرار گرفت و حضار با فرياد راتزينگر! راتزينگر و سرود پاپا! پاپا! پاپا! او را به نوعي تشويق كردند.
ملكه انگلستان و توني بلر نيز برايش پيغام آرزوي موفقيت فرستادند، غافل از آنكه همين چهره كه متولد ايالت باواريا در آلمان است در سن 14 سالگي عضو گروه جوانان هيتلر بود و در صف مقابل دربار سلطنتي انگلستان قرار داشت. اين عكس مربوط به همين دوران است كه در سال 1943 گرفته شده است و رهبر بيش از يك ميليارد كاتوليك جهان را در لباس سربازان نازي نشان مي دهد. او سپس به عنوان خدمه به واحد ضد هوايي در مونيخ منتقل شد.
ولفگانگ كوپر از صاحبنظران امور ديني و هموطن پاپ جديد، پيش از انتخاب وي هشدار داد كه اين كاردينال مي تواند به چهره اي تفرقه برانگيز بدل شود و فاصله مسيحيان و كليسا را افزايش دهد.
سان لقب پاپاراتزي را كه تركيبي از پاپ و راتزينگر است به وي اهدا كرد. پاپاراتزي لقب عكاس هايي است كه به طور مخفيانه از زندگي خصوصي ستاره ها عكس مي گيرند و آن را به فروش مي رسانند. البته انگليسي ها عادت دارند اسم چهره هاي سرشناس را به شكلي شكسته تلفظ كنند، مثلا به مايكل جكسون مي گويند جكو يا فرگوسن را فرگي خطاب مي كنند، اما اطلا ق لفظ پاپاراتزي به پاپ جديد مي تواند يك شوخي گستاخانه تلفظ شود.
بنديكت شانزدهم از سوي هوادارانش به يك مقتداي ديني روشنفكر مورد توصيف قرار مي گيرد، اما همه مي دانند كه خود وي بارها اعلا م كرده است ارزش ها غيرقابل بحث هستند. آفريقايي ها نيز كه با مشكلا تي مثل ايدز و فقر و ازدياد جمعيت روبه رو هستند مطمئن اند نمي توانند به فتاواي جديد در زمينه آزادشدن وسايل كنترل جمعيت يا سقط جنين اميد ببندند. پاپ 78 ساله پيرتر از آن به نظر مي رسد كه دستورات ساختارشكنانه و جسورانه اي را از واتيكان صادر كند. او حتي در مسايل سياسي نيز چندان انعطاف پذير نيست. به طور مثال وي همواره مخالف پذيرفتن تركيه در اتحاديه اروپا بوده و جان كري را به خاطر طرفداري از سقط جنين هرگز تاييد نكرده است.
آيا احتمال دارد كه يهوديان به خاطر سوابق نازيستي يوزف راتزينگر به مخالفت با او برخيزند؟ به هر حال، ممكن است سوابق موجود در پرونده وي براي سوء استفاده دشمنان و رقيبانش از جمله كليساي پروتستان مورد استفاده قرار گيرد. اما بي ترديد آن زمان حالا نيست.
|
|
|
كوتاه تر از گزارش
هيچ وقت دير نيست
همان طور كه در دقيقه 90 فوتبال هم مي توان گل زد، در دقيقه 90 زندگي هم مي توان گل كاشت. اين پيرمرد 81 ساله چيني بازنشسته قصد دارد پس از عمري در امتحان ورودي دانشگاه شركت كند. بزرگترين آرزوي جيانگ سان چوان در طول زندگي اش داشتن مدرك عاليه بوده است؛ آرزويي كه حالا قصد دارد با تلا ش شبانه روزي اش به آن جامه عمل بپوشاند. جيانگ كه در سال 1989 از حرفه تدريس در مدارس ابتدايي بازنشسته شده مي گويد: خانواده ام من را درك نمي كنند و به حضورم در دانشگاه اهميتي نمي دهند. تنها كساني كه درس خوانده اند لذت تحصيل را مي دانند. اومي تواند سرمشقي براي نوه هايش باشد كه به درس و مدرسه هيچ علا قه اي ندارند و معتادبه تلويزيون و كامپيوترند.
آبروريزي ماراتني
گوردون رمسي فاش كرد كه در طول مسابقه مارتن لندن خودش را خيس كرده است. گوردون مي گويد: در طول مسابقه ناگهان احساس كردم كه ديگر نمي توانم خودم را نگه دارم، مسابقه را هم نمي توانستم متوقف كنم و براي همين كم كم ... و بعد از آن يكي از تماشاگران خطاب به من گفت: الا ن ديگر راحت راحت شدي! همچنين وي از تماشاگراني كه او را براي ادامه كار و رسيدن به خط پايان تشويق كردند، تشكر و از كساني كه وي را مورد تمسخر قرار دادند، گله كرد.
ميليون ها كليد برنزي_ براي پاپ
بعد از آنكه تلويزيون مكزيك براي كمك به ساخت يك عمارت براي پاپ از مردم اين كشور درخواست فلز كرد، مردم مكزيك ميليون ها كليد برنزي خود را براي كمك اهدا كردند. تنها 9 روز پس از اعلا م تقاضا، 5 ميليون كليد به ايستگاه آزتيكا در مكزيك فرستاده شد. شهردار آزتيكا از مردم خواست كليدهايشان را ارسال كنند تا با ذوب كردن آنها، فلز مورد نياز براي ساخت عمارت پاپ ان پل جديد تامين شود. هم اكنون به قدري برنز جمع آوري شده كه با آن مي توان به جاي يك عمارت دو عمارت بنا كرد.
هرج و مرج ميمون هاي مست
گروهي از ميمون هاي جنگلي با حمله به يكي از روستاهاي هندوستان و خوردن يك گالن بزرگ مشروب تمام دهكده را به هرج و مرج كشاندند. اهالي دهكده از برگ ماري جووانا نوعي مشروب براي برپايي فستيوال مذهبي تهيه كرده بودند، اما ميمون ها آن را دزديده و خوردند. طي حمله ميمون هاي مست بسياري از روستاييان به شدت مجروح شدند. در نهايت اهالي توانستند به زور بيل، سنگ وتفنگ ميمون ها را به جنگل فراري دهند. اين ميمون ها در حالت عادي از سر و رويشان شيطنت مي بارد، واي به روزي كه مست باشند.
ضربه اي جديد در رشته بيسبال
در جريان يك مسابقه بيسبال در رده سني نوجوانان در آمريكا اتفاق جالبي افتاد كه منجر به مرگ يكي از بازيكنان شد. در طول اين رقابت اعضاي دو تيم به جاي پرداختن به بازي براي يكديگر رجز مي خواندند و وقتي جرمي رواك۱۵ ساله خطاب به يكي از بازيكنان حريف گفت: نمي دانم چطور تيم شما را كه تا به حال هيچ بردي نداشته، ببريم. اما واكنش بازيكن 13 ساله حريف متقابل نبود و او با استفاده از چوگان آلومينيومي خود جواب جرمي را بسيار دندان شكن داد. شدت ضربه چوگان به سر جرمي به قدري بود كه وي جابه جا درگذشت. به همين سادگي! به قول شخصيت نمكي در مسافر مهتاب: مي خواي اذيت كني؟!
|
|
|
چارچوب
نه به آن شوري شور كه افرادي مثل دنيس بركمپ كه به خاطر ترس از ارتفاع حتي حاضر نيستند سوار طياره بشوند و نه به اين بي نمكي كه مرد چيني قصد كرده 37 شبانه روز روي بند و در اين ارتفاع زندگي كند.
آيسكاير كه از زندگي زميني خسته شده قصد دارد حدود يك ماهي را روي سيمي در پارك شوان ووهو در ايالت جاينگسو، سپري كند.
البته وي براي اين 37 روز مشكل مسكن ندارد و در كنار مجسمه و براي خود سرپناهي درست كرده است.
|
|
|
دكه
پاپ جديد محافظه كار
تمام روزنامه هاي دنيا روز چهارشنبه در يك خبر وجه اشتراك داشتند و آن هم خبر انتخاب پاپ جديدبود. سرانجام در غروب روز سه شنبه 16 آوريل با مشاهده دود سفيد و به صدا در آمدن ناقوس كليساي سن پيترو و پس از گفتن شعار معروف ما يك پاپ داريم نام جوزف راتزينگر 78 ساله به عنوان شانزدهمين رهبر كاتوليك هاي جهان اعلا م شد.
راتزينگر از ميان 115 كاردينال از 52 كشور و پس از 4 دوره راي گيري در مدت كوتاه 36 ساعت برگزيده شد. آخرين باري كه پاپ جديد در چنين مدت زمان كوتاهي انتخاب شده بود برمي گردد به سال 1939 كه مجمع كاردينال ها پس از 3 دوره راي گيري پاپ دوازدهم را انتخاب كردند.
جوزف راتزينگر در 16 آوريل 1927 در شهر ماركتل آم اين به دنيا آمد. وي در سن 50 سالگي به مقام اسقف مونيخ نايل و 3 ماه بعد در وئن 1977 به عنوان كاردينال آلمان معرفي شد.
|
|
|
سرقلم
جايزه به بي معني ها
|
|
جايزه پادردهان كه از سال 1991 توسط يك موسسه انگليسي به بي معني ترين جمله افراد مشهور اهدا مي شود، جايزه عجيبي است.
آخرين جايزه در سال 2004 به بوريس جانسون، سياستمدار محافظه كار و روزنامه نگار انگليسي اهدا شد. او گفته بود: من در مخالفت با تو كمتر از اين نمي توانم موفق نشوم.
جايزه سال 2003 به دونالد رامسفلد، وزير دفاع آمريكا تعلق گرفت به خاطر اين جمله: وقتي گزارش ها مي گويند كه چيزي اتفاق نيفتاده است، اين براي من هميشه جالب بوده است. همانطور كه ما مي دانيم، چيزهايي هستند كه ما مي دانيم و مي دانيم. همچنين ما مي دانيم چيزهايي هستند كه ما نمي دانيم، اما چيزهاي ندانسته هم وجود دارد كه ما نمي دانيم.
وقتي همه كه چيزي را نمي دانيم، معلوم است كه نمي دانيم.
جايزه سال 2002 را ريچارد گير، بازيگر معروف سينمايي آمريكا دريافت كرد. او گفته بود: من مي دانم كه چه كسي هستم هيچ كس ديگر به جز خودم نمي داند كه من كي هستم. اگر من زرافه بودم و كسي بگويد كه من مار هستم، من نمي گويم نه... ولي در كل من يك زرافه هستم.
افراد ديگري كه موفق به كسب اين جايزه شدند، عبارتند از:
ترسي امين (هنرمند) در سال 2001، آليشا سيلورستون در سال ( 2000بازيگر هاليوود)، گلن هادل (مربي انگليسي۱۹۹۹ )، رودري مورگان 1998، دكتر گوردون براون 1994، توي دكستر 1993، گويا در سال 1995 و 1996 هيچ كس حرف بي معني نزده است و جايزه پادردهان بدون صاحب مانده است.
|
|
|