يكشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۸۱
آيا جاي منوچهر نوذري اينجاست؟
هيچكس برايم دعوتنامه نفرستاد
000471.jpg
منوچهر نوذري خود را براي دياليز آماده مي  كند و دستش نيز به همين دليل بانداژ شده است.
محمدرضا نصيري
نكته اصلي در اين جمله او نهفته است كه مي  گويد: در تمام سال هاي زندان هيچ كس به سراغم نيامد، هيچ كس. شايد كه نه، حتما منوچهر نوذري پس از افتادن به دام كلا هبرداران و خلا ص شدن از دو سال  و نيم حبس از حق انتخاب متنوعي برخوردار نبوده كه تن به حضور در چنين نمايشي داده است.
يوسف آباد، تئاتر گلريز؛ منوچهر نوذري در پايان بيش از يك ساعت ونيم نمايشي كه قرار بود مفرح باشد با شكسته نفسي خاصي مي  گويد: از هنرمندان اين گروه بسيار ممنونم كه زير بغلم را گرفتند و مرا به حضور پذيرفتند (نقل به مضمون .) اما او اعتبار نيم قرني خود را در اين نمايش به قول خودش روحوضي هزينه كرده است. بدون اغراق بايد گفت اكثر قريب به اتفاق مخاطبان نمايشنامه عاشق ا ونجوري را هواداران نوذري تشكيل مي  دهند. از ايشان مي  پرسيم: قبول داريد كه طنز شما صرفا كلا مي است؟ ما را به تماشاي تئاتر ارجاع مي  دهد تا در اين قضاوت تجديد نظر كنيم.
نتيجه تماشاي نمايشنامه يك تجديد نظر اساسي است. واقعا متحول و منقلب شديم وقتي ديديم نوذري كه همگان او را به عنوان استاد مسلم دوبله و طنزهاي راديويي و كلا مي قبول دارند، در تئاتري بازي دارد كه كمدي هاي خاص اش تحت الشعاع يك سري حركات كه قرار است تماشاگران را بخنداند قرار مي  گيرد.
تنها خصوصيتي كه از او در اين روحوضي باقي مانده، نبوغ در تقليد لهجه هاست. خودش مي  گويد:   نيازي به نبوغ ندارد. فقط بايد شنونده و گيرنده خوبي باشيد. او اصليتي كاشاني دارد، اما به جاي كاراكترهاي تمام شهرستان ها با هر لهجه صحبت كرده است. نوذري معتقد است هركاري انجام داده موفق بوده است، به يك دليل: من سليقه مردم را خيلي خوب مي  شناسم. امكان نداشته در تلويزيون و راديو و سينما دست به كاري زده باشم و موفق از آب در نيامده باشد.
منوچهر نوذري فقط 6 سال است كه خوردن خاك تئاتر را تجربه مي  كند. او در طول اين 6 سال سيستمي را باب كرده كه طي آن يك نمايشنامه را به مدت 5 سانس در روز– مثل سينما– روي صحنه برده و 9 ماه تمام اين كار را تكرار كرده است. فعاليت هاي سينمايي اش به پيش از انقلا ب برمي گردد. دو فيلم با آغاسي ساخت و چند فيلم با اسم مستعار را نيز كارگرداني كرد و همه آنها از نظر گيشه با موفقيت روبه رو شد. اين موفقيت ها باعث شد كه يك تهيه  كننده مصري او را به كشورش ببرد. فيلمسازي در مصر هم از نظر تجاري يكي از همين موفقيت ها بود.
به تئاتر برگرديم. عاشق اونجوري به كارگرداني مجيد جعفري يكي از نمايشنامه هايي است كه در سال هاي اخير به سالن هاي تئاتر غيرهنري راه يافته است. در اين پيس قرار است به تماشاگران خوش بگذرد، از هنرنمايي هاي يك خواننده خوش صدا و خوش حركت گرفته تا شوخي هاي بزرگسالا نه اي كه به قول سازندگان شان به درد بچه ها نمي  خورد و ضرب و موسيقي و حركت و پيام اخلا قي و همگي و همگي در اين برنامه 2 ساعته يكي پس از ديگري مي  آيند روي سن و مي  روند.
نوذري در اين باره معتقد است: اين خود ما بوديم كه سليقه مخاطب را پايين آورديم. اين نمايشنامه اي نيست كه ذوق هنري مرا ارضا كند، اما از اينكه مستقيما با مخاطب سروكار دارم احساس رضايت و لذت مي  كنم.
به خاطر سوابق روشن نوذري در كمدي هاي راديويي، هر جمله اي را كه او از دهان خارج مي  كند با استقبال و هيجان تماشاگر روبه رو مي  شود، اما يك نكته آزاردهنده در اين ميان وجود دارد. وقتي به چشم هاي خسته و البته بانداژ دست چپ او نگاه مي  كنيد، غم سراسر وجودتان را فرا مي  گيرد. منوچهر نوذري خود را براي دياليز آماده مي  كند و دستش نيز به همين دليل بانداژ شده است. او با اين وجود، روحيه نسبتا شادابي دارد و فقط از يك موضوع احساس ناراحتي مي  كند؛ اينكه در تمام اين سال ها قدرش را ندانسته اند. البته يك موضوع آزاردهنده ديگر هم وجود دارد: آقا، پولم را خوردند. هنوز به خاطر بازي در سريال كوچه اقاقيا پولم را نگرفته ام و نمي  دانم به كجا بايد مراجعه كنم.
منوچهر نوذري دوست ندارد از مقام معظم رهبري هزينه كند و مي  گويد اين را ننويسيد كه يك بار از سوي ايشان مورد تحسين قرار گرفته است:   به من گفتند شما يك نعمتي، چون در دوران سخت جنگ و دفاع مقدس توانستي مردم را بخنداني. به هر حال، اينجا يعني روي سن تئاتر، جايي نيست كه هوادارانش انتظار وي را مي  كشند. جاي او در راديو است و كمي هم در تلويزيون. بعد از 51 سال اجراي برنامه مفرح صبح جمعه با شما، خيلي ها مي  خواهند همچنان در چنين برنامه هايي با او ملا قات كنند. در 65 سالگي راديو آيا اين انتظار نابجايي است؟ سالروز راديو؟ الا ن از شما مي  شنوم. هيچ كس براي من دعوتنامه نفرستاد !

گفت وگو با نفس بازيگر سفر به قندهار
دلم براي ايران تنگ شده
000450.jpg
سوريه كبيري-نيلوفر پذيرا، براي مراسم معرفي و تبليغ كتابش تحت عنوان بستري از گلهاي سرخ: در جست وجوي افغانستانم در تورنتو حضور دارد. او همان بازيگر نقش اول زن در فيلم سفر به قندهار است.
ظاهرا فيلم سفر قندهار بر رخدادي واقعي استوار است. اگر چنين است رابطه شما با قهرمان فيلم يعني نفس و خواهر كوچكتر اوچيست؟
رابطه من با نفس ارتباطي ويژه بود، چراكه مجبور بودم نقش خودم را بازي كنم. بازي كردن نقش خود با بودن خويشتن خويش تفاوتي شگرف دارد. به همين دليل فكر مي كنم بازي كردن نقش خود براي بسياري از افراد كار مشكلي است. اين كار به ويژه زماني مشكل تر مي شود كه با خاطرات گذشته و به خصوص از نوع تلخ آن دوران همراه باشد.
خواهر نفس دوستم بود كه اين امر ارتباطم با او را اندكي آسان تر مي كرد، ولي از آنجا كه دوستم را خيلي خوب مي شناختم، توانستم غم و رنجش را به خوبي درك كنم. به همين سبب نيز از عهده بازگويي اين غم و رنج برآمدم، چراكه توانستم با او ارتباط برقرار كنم و افكار و اظهاراتش را (در دل) بشنوم. ممكن است بسياري تصور كنند كه بازي كردن نقش خودم كاري ساده بود، ولي حقيقت اين است كه لا يه هاي مختلفي از شخصيت من در اين كار دخيل بودند. من مسووليت داشتم كه خودم باشم، ولي در زماني ديگر(گذشته)، تصويري از دوستم بودم. كساني كه با كارهاي مخملباف آشنايي دارند مي دانند كه در قلب و درون ظاهر ساده كارهاي ايشان، لا يه هاي مختلفي از پيچيدگي قرار دارد.
آن خبرنگار جوان افغان در كانادا خيلي سرش شلوغ است. پس از پايان سفر قندهار به چه كاري مشغول شدي؟
در مورد بازگشت به افغانستان و جست وجو براي دوستم كه در فيلم به عنوان خواهرم از او ياد شده بود، فيلم مستندي به عنوان كارگردان و تهيه كننده با كمك يك دستيار كارگردان و تهيه كننده ساختم. اين فيلم مستند با عنوان بازگشت به قندهار از شبكه سي بي سي كانادا پخش شد و جايزه بهترين فيلم مستند سياسي و اجتماعي جميني دونالد بريتين در سال 2003 را از آن خود ساخت. از آن هنگام تا كنون هم سرگرم نوشتن كتابي بوده ام كه در ماه جاري توسط موسسه رندوم هاوس كانادا چاپ و توزيع مي شود.
درحال حاضر سرگرم چه كاري هستي؟
براي معرفي و تبليغ كتابم آماده مي شوم. 50 درصد موفقيت هر كاري به كيفيت تبليغ آن بستگي دارد.
اين كار برخاسته از تمايل من و با راهنمايي مخملباف انجام شد كه از اين فيلم به عنوان تريبوني استفاده كنيم جهت سخن گفتن در مورد افغانستان و نمايان ساختن حقايقي كه در آنجا رخ مي داد. از ديدگاه من معرفي و تبليغ كتابم ادامه همين روند به شمار مي رود.
من با كريستين فراي، مستندساز سوئيسي هم در ساخت مستند تخريب مجسمه هاي عظيم بودا در افغانستان همكاري كرده ام.
تو مدتي در ايران بودي، در مورد ايرانيان چه نظري داري؟
به دلا يل متعدد ايران براي من يكي از محبوب ترين كشورهاست. دلم براي زماني كه در ايران بودم تنگ شده است. فكر مي كنم ايرانيان هم كاملا  مانند افغان ها مردمي ميهمان نواز هستند. برداشت من اين است كه ايران جامعه اي پرنوسان و پر از زندگي است. تنها انتقاد من اين است كه برخي از ايرانيان فقط به مباني و عناصر مدرن و غربي اهميت مي دهند و تنها آمريكا و اروپا را مد نظر دارند. اين نگرش اشكالي ندارد، اما به بهاي ناديده گرفتن همسايگان خود (از قبيل افغان ها، ترك ها و اعراب) تمام مي شود. در جهان اسلا م چنان معرفتي عميق و تاريخي غني وجود دارد كه آن هم شايسته ارج نهادن است. با توجه به پيشرفتي كه ايران داشته، فكر مي كنم ايران و ايرانيان مي توانند نقشي پيشتاز در جهان اسلا م و به ويژه در سرنوشت همسايگاني بازي كنند كه از سعادتمندي كمتري برخوردارند، اما ممكن است معطوف كردن تمام توجه به غرب و به فراموشي سپردن تمامي مسايل منطقه و شرق اين فرصت را از بين ببرد.

دكه
000453.jpg
معلم روي جلد
خبر اول روزنامه واشنگتن پست امروز هم يك خبر فرهنگي است. جيسون كامراس، از سوي بوش به عنوان معلم منتخب سال آمريكا شناخته شد. اينكه يك معلم به جلد يك روزنامه با اين درجه از شهرت و اعتبار راه مي  يابد، در نوع خود جالب است.جيسون كامراس 31 ساله، معلم رياضي مدرسه ژان فيليپ سواسو و اولين معلم تاريخ 53 ساله اين مدرسه است كه عنوان معلم ملي سال را از آن خود كرده است.
000456.jpg
تعطيلي مدارس سياتل
باز هم مدرسه؛ روزنامه محلي سياتل پست در صفحه اول امروز خود مطلبي درباره اعتراض معلمان مدارس عمومي سياتل به چاپ رسانده است. قرار است به دليل كمبود چند ميليون دلا ري بودجه، 10 مدرسه اين منطقه به حالت تعطيل درآيد و در عوض دو مدرسه متوسطه راه اندازي شود. با اجراي اين برنامه 4 هزار و 600 دانش آموز آمريكايي مجبورند براي ادامه تحصيل به مدارس مناطق مجاور مراجعه كنند. مدرسه من، جامعه من است. عنوان پلا كاردي است كه در دست معلم معترض ديده مي  شود.
000459.jpg
000462.jpg
اولين ديدار پاپ با مردم
پاپا راتزينگر يك روز بعد از انتخابش به عنوان رهبر كاتوليك هاي جهان، اولين ملا قات با مردم را در نزديكي منزلش در رم تجربه كرد.پاپ شانزدهم در اين ديدار از اهداف و برنامه هاي خود براي مردم سخن گفت و با فروتني اعتراف كرد كه شايستگي سمت جديد را ندارد و كارش را با بيم و هراس شروع كرده است.در حالي كه رداي كرم رنگ پاپي خود را بر تن داشت، خطاب به كاردينال ها و به زبان لا تين گفت: شما بايد به جوانان توجه ويژه اي داشته باشيد و من هم قصد دارم براي تقويت مسيحيت در جهان با رهبران ديگر اديان به گفت وگو بنشينم. من با سادگي و علا قه به كار كليسا ادامه مي  دهم تا اطمينان دهم كه كليسا صادقانه با تمام دنيا، تمام اديان و مليت ها براي داشتن جهاني بهتر همكاري خواهد كرد.

سرقلم
خاك بازي و اكتشاف اتفاقي
000468.jpg
سالت ليك تريبيون: وقتي بيل پسربچه 13 ساله به چيزي شكننده در خاك برخورد كرد، او چندان توجهي به شيء گردي كه ضربه بيلش به آن خورده بود نكرد، اما وقتي كمي بيشتر زمين را كند، متوجه شد شيء گردي كه با بيل او برخورد كرده، يك جمجمه است.
الكس اين جمجمه را بيرون آورد و كنار گذاشت و پس از مدتي، با پسرخاله و دوستش دوباره آن را بررسي كردند. به اين ترتيب، پسربچه ها پس از مدتي متوجه شدند آنچه پيدا كرده اند بايد چيزي باارزش تر باشد. اين جمجمه به باستان شناسان تحويل داده شد تا تحقيقات لا زم روي آن انجام شود. كوين جونز، يكي از باستان شناسان شهر سالت ليك، پس از بررسي هاي اوليه اعلا م كرد اين جمجمه متعلق به يك سرخپوست است و حداقل يكهزار سال قدمت دارد.
جونز گفت اين بقايا متعلق به يك مرد ميانسال سرخپوست از گونه سرخپوستان فرمونت است.
اما نكته جالب اين است كه وقتي الكس و دوستانش در حال كندن زمين در اين منطقه بودند، به باستان شناسي حتي فكر هم نمي كردند. آنها مي خواستند در اين محوطه قلعه اي درست كنند كه به اندازه هر سه نفرشان جا داشته باشد و در آن ضبط صوت ها و باندهاي عظيمي كار بگذارند و ديسكو شخصي شان را راه اندازي كنند.
اين بچه ها گفته اند به خاطر تعاليم كتاب هاي درسي از جمجمه كاملا  محافظت كرده اند و تغييري درآن به وجود نياورده اند. الكس به خبرنگاري كه در اين باره با او مصاحبه كرده، گفته است كه پس از كشف اين جمجمه به باستان شناسي بسيار علا قه مند شده و اين رشته را دنبال خواهد كرد.

چارچوب
000465.jpg
اين هم بزرگترين گروه كر در جهان. همانطور كه از ظاهر امر پيداست هيچ كدام از حاضران اين جمع در زمينه خوانندگي تبحري ندارند. اين عده كثير، 15 هزار و 785 كارگر چيني هستند نامشان به عنوان بزرگترين گروه كر در كتاب ركوردهاي جهان ثبت شده است. اين تعداد از تمامي صنايع شهر تانگ شان چين و توسط اتحاديه كارگران گردهم آمده اند و آهنگ كارگران قوي هستند را باز هم زمزمه مي كنند. لطفا در عكس به دنبال رهبر گروه نگرديد چون اوروي سكويي به ارتفاع 8 متر ايستاده است.

كوتاه تر از گزارش
كمك يك خير ايراني به دانشگاه آمريكايي
ايسنا يك پيمانكار ايراني تعهد داده است مبلغ 2ميليون دلا ر به مركز مطالعات فارسي زبان دانشگاه كاليفرنيا در شهر اروين (شهري در جنوب غربي كاليفرنيا) اعطا كند. فريبرز مسيح، پيمانكار ايراني اين پول را به۳ استاد برجسته كه يكي در زمينه هنر و دو نفر ديگر در مطالعات انساني تخصص دارند، اعطا مي  كند. اين افراد مطالعاتشان را به زبان و ادبيات ايراني اختصاص داده اند. مسيح در اين باره به آسوشيتدپرس گفت: ما در جهاني زندگي مي  كنيم كه مردم آن هر روز بيشتر از گذشته به يكديگر وابسته مي  شوند،  بنابراين، اين نكته به درك چند جانبه نياز دارد. هدف ما روشن كردن چراغ دانش فرهنگ فارسي زبان است. اين مركز قرار است به نام دكتر ساموئل ام. جوردن، مبلغ سده ۱۹۰۰ نامگذاري شود كه به يك شخصيت برجسته آموزشي در ايران تبديل شد. مسيح متخصص در زمينه تحقيقات ميكروتكنولوژي، در سال 1991 كمپاني Intellisese را در ماساچوست راه اندازي كرد. وي سال گذشته تعهد داد مبلغ 8 ميليون دلا ر به دفتر مهندسي و علم كامپيوتري دانشگاه دولتي پورتلند در اورگان بپردازد. مسيح در اين دانشگاه درجه كارشناسي و كارشناسي ارشد را دريافت كرده و از موسسه فن آوري ماساچوست نيز درجه دكترايش را به دست آورده است.
نويسنده داوينچي در صدر
نويسنده كتاب رمز داوينچي با استقبال گسترده اي در آلمان روبه رو شده است، طوري كه دو كتاب از وي هم اكنون در صدر جدول پرفروش هاي آلمان قرار دارد.
مجله معتبر اشپيگل آلمان اعلا م كرد: كيمياگر در رتبه 14 فروش قرار دارد. دو كتاب از دن براون، نويسنده رمز داوينچي رتبه هاي اول و دوم جدول فروش اشپيگل را به خود اختصاص داده است. اين مجله به طور مرتب 20 كتاب پرفروش در آلمان را معرفي مي  كند كه در جدول زير آمده است:
اهانت به مقدسات (دن براون)، ابليس (دن براون)، ژرفا (هنينگ مانكل)، شب هفتم (آليناره يس)، شوق (فرانك شاترينگ)، سفر هكتور (فرانسو للورد)، براي هميشه و شايد (سيسلياآرن)، زهير (پائولو كوئيلو)، بخشش (جان گريشام.)
دل بازديدكنندگان آب افتاد
يك هنرمند استراليايي دست به نبوغ جديدي زده و به جاي استفاده از رنگ روغن و گواش و ... در نقاشي هاي خود از شكلا ت و رنگ غذا استفاده مي كند. سيد چيدايك۳۶ ساله آثار خود را در نمايشگاهي در نيويورك به نمايش گذاشته است. البته خود او هم همزمان با بازديد علا قه مندان در گوشه اي از نمايشگاه مشغول طراحي مي شود. در سراسر سالن اين شعار به چشم مي خورد: دست نزنيد، مزه نكنيد. اما اين در حالي است كه چيداك خود هنگام نقاشي قلمويش را مي ليسد و به هيچ وجه به فكر بازديدكنندگان به هوس افتاده نيست. قرار است اين نمايشگاه در شهرهاي لس آنجلس و پاريس نيز برگزار شود.
عاقبت عاقبت انديشي!
يك مرد بلژيكي پس از آنكه سگش مرد، تصميم گرفت به جاي دفن كردن، آن را در تراس آپارتمانش بسوزاند؛ اما علا وه بر سگ خانه اش هم آتش گرفت. او در ريختن بنزين روي سگ زياده روي كرد و در نهايت شعله آتش آنقدر بالا  گرفت كه به تراس همسايه بالا يي نيز رسيد. همسايه طبقه بالا  فورا ماموران آتش نشاني را براي اطفاي حريق در جريان گذاشت، اما ديگر كار از كار گذشته بود. خوب شد مراسم چهارشنبه سوري در كشور بلژيك مرسوم نيست و الا  آتش بازي هاي اين مرد ديدني بود!
حالا  چرا نارگيل؟
پليس هند كشيش ديوانه اي را كه براي معالجه روحي يك دختر اقدام به شكستن نارگيل روي سرش كرده بود، دستگير كرد. والدين پس از آنكه عزلت نشيني دخترشان را ديدند، وي را نزد كشيش بردند. كشيش به همراه دختر به اتاقي رفت و در را قفل كرد، اما ناگهان شروع به شكستن نارگيل روي سر دختر بيچاره كرد. والدين با صداي فرياد به زور وارد اتاق شدند و دختر را غرق به خون يافتند. كشيش كومار 27 ساله معتقد است شيطان روح او را به تصرف درآورده بود. البته اين كشيش در ميان اهالي روستا به دست بزن داشتن، شهرت خاصي دارد. پليس كشيش را به اتهام تلا ش براي قتل دستگير و راهي دادگاه كرد.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
محيط زيست
شهر آرا
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |