شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۸۵
نگاهي به ساختمان به مثابه يك بدنه شهري
نماي بي هويت، شهر بي هويت
000720.jpg
نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابان ها يا مياديني كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمان ها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين مي رود
گيسو قائم -بررسي هاي آماري نشان دهنده اين مساله است كه در هر سال 50 ميليون نفر به جمعيت شهرنشين كشورهاي در حال توسعه اضافه مي شود؛ در ايران نيز شهرنشيني طي دهه هاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد.
رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزاينده اي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته و اين مساله در پي خود مشكلا ت عديده اي در زمينه توسعه شهري به وجود آورده است. ناتواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله وضعيت نامطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است.
سازندگان و توليدكنندگان مسكن به دليل اينكه به دنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلا يل عمده ناهماهنگي نماي ساختمان ها در سطح شهر هستند.
چگونه به مساله نما در معماري بينديشيم؟
نما در لغتنامه دهخدا به معناي صورت ظاهري هر چيزي، آنچه كه در معرض ديد و برابر چشم است، آنچه از بيرون سوي ديده مي شود، منظره خارجي بنا و عمارت،  قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت است.
در سالهاي اخير پس از مطرح شدن دوباره اهميت فضاهاي عمومي و ارزش زندگي شهري، نما اهميت دوباره اي يافته است. نما در عمل، درون ساختمان را از بيرون و فضاي خصوصي را از فضاي عمومي جدا مي كند. نما حاكي از موقعيت فرهنگي سازندگان ساختمان است و نشانگر ميزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزئين و خانه آرايي طراح و مالك است. يك نما به مثابه معرفي وضعيت ساكنان ساختمان در بين عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترين بيان حالتي است كه فرد طراح يا مالك از خود در برابر بيرون دارد. نماهاي داخل ساختمان بيشتر جنبه خصوصي دارند، ليكن نماهايي كه به سمت كوچه و بافت شهر باز مي شوند، جنبه عمومي تر دارند. بنابراين وجوه پشت و جلوي ساختمان از يك طرف داراي نمود اجتماعي و از طرف ديگر نمود مشخص ساكنان خود است، بنابراين نماي هر ساختمان بايد هم با فضاي عمومي همبستگي داشته باشد و هم بتواند حجم داخلي ساختمان را بيان كند.
نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابان ها يا مياديني كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمان ها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين مي رود. تناقض بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي مي تواند از بين رود كه ساختمان جزيي از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محيط اطراف چند جانبه باشد. نماي رو به كوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد، اما در عين حال بر اساس تركيبي از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصيت خاص خود را دارد.
نما در واقع يك سطح صاف و تخت نيست، بلكه آن سطح انتقالي بين فضاي داخل و خارج است كه با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و ... با فضاي داخل مسكن ارتباط پيدا مي كند.
براي اينكه نماي ساختمان حريم خصوصي ساكنان خود را حفظ كند بايد نسبت به خيابان بسته تر و محفوظ تر باشد. نماي ساختمان بايد به دنبال خلق يك كليت هماهنگ به وسيله تناسبات خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقف ها،  سازه عمودي و افقي، مصالح، رنگ، عناصر تزئيني و... باشد. پنجره ها همواره با ديگر عناصر ديوار،  سطوح باز و بسته، تيره و روشن، صاف و ناهموار را به وجود مي آورند.
تفاوت هاي سطوح بايد در نما مشخص باشد. براي مثال بين طبقه همكف، ساير طبقات و طبقه انتهايي بايد يك تفاوت اساسي وجود داشته باشد. تركيب كلي نما در واقع نظم در اين تفاوت ها است.
عناصر اصلي نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پاياني سقف و... در شكل، رنگ و مصالحشان با يكديگر اختلا ف دارند. اين عناصر معناهاي متفاوتي دارند. مثلا  نمي توان بالا  و پايين پنجره و در را با هم همرديف كرد. اگر ارتفاع اين بازشوها يكسان نباشد مي توان از ضرايب مشترك يا رنگ هاي يكسان استفاده كرد. نسبت هاي هندسي نقش تعيين كننده اي در هماهنگ سازي ظاهر نما دارند. مي توان پنجره ها را در گروه هاي كوچك تر تركيب شده كه شكل مشخصي را ايجاد مي كنند، دسته بندي كرد يا مي توان سطح نما را به دسته بندي هاي مشخصي تقسيم بندي كرد. نماها مي توانند از نظر مصالح نيز با يكديگر متفاوت باشند.
مصالح نما در رنگ، شكل، زبري و خشني نما تاثير مي گذارد. مصالح بومي نشان مي دهد كه نما مربوط به چه منطقه اي است. تركيب پنجره ها، ايوان ها، درها و به به طور كلي بازشوها، همچنين بافت و جنس نما و كمپوزيسيون آن در هر عصر متفاوت است و در عين حال در يك تداوم شهري تغيير مي كند. طراح مي تواند نما را به عاليترين حد تركيب معماري برساند يا آن را تا حد يك سطح بدون طراحي و فكر رها كند.
يكي از عوامل ضروري درهويت نما تعيين محدوده نما است. نمايي مي تواند در طرح خود موفق باشد كه به اين سوال ها پاسخ گويد: محدوده عمودي جانبي ساختمان كجاست؟ خط پاياني افقي ساختماني چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شكل است؟ انتهاي ساختمان چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه اي دارد، ارتباط نماي ساختمان فعلي با نماي همسايه چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه دارد، ارتباط نماي همسايه چگونه است؟ و اگر در فضا قطع مي شود، اين ارتباط چگونه است؟
محدوده هاي افقي ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پاياني ساختمان)، نقطه اتصال به زمين (محل نشستن ساختمان بر زمين) و پوشش ساختمان مثل بام و شيرواني. محدوده پاياني ساختمان بايد معناي اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان بايد مفهوم نشستن ساختمان بر زمين را برساند. طبقه همكف بايد در محدوده قد افراد كشش لا زم را بر عابر پياده و بيننده ايجاد كند.
كنج يا گوشه نما در واقع محل برخورد 2نماي حدودا عمود بر هم است. كنج مي تواند حالت عمود 90 درجه، نيم دايره يا 3وجهي را داشته باشد و هر كدام مي تواند تاثيرات متفاوتي را در نما بگذارد. در يك ميدان يا چهار راه هماهنگي كنج هاي ساختمان هايي كه در 4 طرف آن قرار گرفته است مي تواند در نماي شهري تاثير زيبايي داشته باشد.
نماي ساختمان ها به وجود آورندگان نماي شهري هستند
نماي شهري از مجموعه نماهاي مشرف به فضاي عمومي به دست مي آيد. اين نماها از جهتي همگن و از جهتي ناهمگن هستند. مي توانند همگن باشند، چون با استفاده از زباني مشترك روي بدنه اجزا شهر اجرا مي شوند و اما از آنجا كه هر كدام از اين فضاها به كمك اين زبان، مقاصد و نيازهاي خود را بيان مي كند، ناهمگن هستند. در شهرهاي ما زبان مشتركي بين نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشتركي براي بيان دارند، نه مصالح يكساني به كار گرفته اند و نه سبك مشخصي را دنبال مي كنند.
در واقع هر يك از نماها در شهر نشانه وضعيت اقتصادي و اجتماعي سازنده و نحوه تفكر و نگرش او به مسايل مختلف است؛ نماي شهري در واقع تركيبي از اجزا متفاوت است كه بر اساس اتفاقاتي كه در خيابان ها و معابر مي افتد شكل مي گيرد. اين اجزا در صورت رعايت مسايلي كه قبلا  ذكر آنها رفت مي توانند با يكديگر نقاط اشتراك جالبي داشته باشد كه نمي توان وجود آنها را نفي كرد.
عناصر پراهميت درنما
ورودي، يكي از عناصر حايز اهميت نما در ساختمان است كه محل و اهميت طراحي آن مستقيما نمايانگر نقش و عملكرد ساختمان است. در ورودي نشانه گذر از فضاي عمومي خارجي به فضاي خصوصي داخلي و يكي از مهم ترين عناصري است كه مي توان به عنوان نشانه ساختمان آن را ناميد؛ ليكن به دليل اهميت اقتصادي كه سطوح ساخته شده داخلي براي سازندگان دارند، اغلب ورودي ها به فضاهاي كم اهميتي تنزل يافته اند. كساني كه در كارهاي ساختماني سرمايه گذاري مي كنند، فقط به رعايت ضوابط ضروري طراحي ساختمان بسنده مي كنند. بيشترين مشكل زماني است كه ورودي وسايل نقليه به حياط پاركينگ با ورودي خود ساختمان يكي شود. در اين حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط يك راه باريك كنار ديوار برايش باقي مي ماند! گاه نيز ورودي يك ساختمان مسكوني بيش از حد پرتجمل است، به نحوي كه عملكرد ساختمان را دگرگون مي سازد. زماني هم ورودي به يك بناي بزرگ تنها با روزنه اي امكانپذير مي شود. تناسب ورودي و حجم ساختمان مي تواند نقش مهمي در توجيه عملكرد و شكل ساختمان داشته باشد.
از آنجا كه طبقه همكف ساختمان قسمت اتصال به زمين يا كف پياده رو است، به صورت قابل توجهي در معرض ديد قرار مي گيرد. طبقه همكف اهميت ويژه اي در زندگي شهري دارد، به اين علت كه عابران پياده اين قسمت را به طور مستقيم مي بينند. از اين رو نماي اين قسمت پر اهميت است ومصالح مورد استفاده در اين قسمت بايد نسبت به بقيه ساختمان با دوام تر و مستحكم تر باشد تا شخص عابر احساس ثبات در شخصيت نماي ساختمان كند. ساختمان هايي كه طبقه همكف آنها عملكرد تجاري دارد، به دليل تغيير دكوراسيون واحدهاي تجاري دايما دستخوش دگرگوني مي شوند. همين مساله باعث مي شود كه ساختمان مذكور شخصيت ثابت خود را از دست داده و داراي نماي شناخته شده ثابتي نباشد.
تراس ها چشم اندازهاي جديدي نسبت به فضاهاي بيرون براي ساختمان فراهم مي آورند. اگر چه بالكن ها و ايوان ها هنوز حريم خصوصي ساختمان به حساب مي آيند، اما حالت خارج شدن از ساختمان را ايجاد مي كنند. بالكن ها نبايد حالت موقت و ناپايداري كه در بيننده تصور به راحتي جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند.
لبه بام حد ومرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصري، بام انتهاي نماست. بام پوسته اي است كه بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراين لبه بام نمي تواند بدون تفاوت با ديگر قسمت ها در آسمان رها شود. اتمام بنا در فضا به گونه اي بايد نمايان و مشخص شود.
صورت ظاهر ساختمان و آنچه كه در برابر ديد عموم قرار دارد، در واقع پر اهميت ترين قسمت ساختمان در برابر عابران و ساير افراد غير استفاده كننده از ساختمان است. همانبه طور كه ذكر شد نماهاي ساختمان ها، نماي شهري را ايجاد مي كنند، ليكن به دليل ضعف قوانين موظف كننده طراح و سازنده در اين ارتباط، نماي ساختمان در كمترين اهميت قرار گرفته است.
در بسياري از شهر هاي بزرگ جهان، ضوابط و مقررات خاصي در ارتباط با سيما و كالبد شهر وجود دارد و گروهي از برجسته ترين افراد با تخصص هاي مرتبط با هنر زيبا سازي و زيبايي شناسي به كنترل طرح هاي بزرگ و كوچك معماري و شهري از نقطه نظر هماهنگي نماي بيروني ساختمان ها و محيط شهري يعني از جنبه هاي رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضاي پر و خالي نما، رعايت اصول هماهنگي و تناسبات و... مي پردازند.
آنچه براي علا قمندان به اين مساله نگران كننده است، پاسخگويي با شتاب به نيازي است كه كاملا  محسوس است. در اين ساخت وساز پر شتاب نياز به بررسي طرح هاي ارايه شده توسط جمعي از صاحبنظران و مسوولا ن در مراكز تاييد پروانه هاي ساختماني ضروري به نظر مي رسد. بررسي ميداني طرح ساختمان ها با بناهاي اطراف از لحاظ كيفيت طرح معماري، نماي ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمان هاي اطراف، زيبايي طرح و مصالح مورد استفاده و... نيز گامي موثر در بالا  بردن كيفيت نماهاي شهري است. با در نظر گرفتن موارد ذكر شده و القا آن توسط شهرداري هر شهر، مي توان شاهد ارتقاي كيفيت شهرها و زيباسازي نماي شهرها بود.

خانه از منظر معاصر
وقتي خانه مي شود واحد مسكوني!...
000723.jpg
ثريا تفكر- يكي از كاملترين توصيفاتي كه درباره خانه آمده، توصيفي است كه جبران خليل جبران در كتاب پيامبر خود آورده: خانه كالبد بزرگتر شماست ، در اين بيان خانه به شدت به وجود انسان وابسته است و از وجود و ويژگي هاي انساني متاثر شده واسطه اي است كه انسان بين خود و جهان پيرامونش برگزيده است.
خانه ها و الگوهاي زندگي انسان با تحول و تكامل او رشد كرده، با ويژگي ها و نيازهاي او سازگار شده و از محدوديت يا انبساط ذهنيت او متاثر مي شوند . در واقع آنچه كه در راس همه عوامل در تجارب خانه سازي انسان موثر بوده خود او و روان متحول و رو به كمال انساني است. فرويد هم فكر مي كرد كه مردم تغيير مي يابند و از نظر رواني تكامل پيدا مي كنند؛ به همين دليل مي توان ادعا كرد كه خانه ارگانيسمي متغير بوده و مفاهيم متعدد و پيچيده اي دارد.
تحولا ت عظيم و تجربه خانه سازي در دوران معاصر اين امر را به روشني نشان مي دهند؛ با عوض شدن شيوه زندگي، مفهوم و مصداق خانه و سكونت جاي خود را به واحد مسكوني و اسكان واگذار كرده و نسل هاي جديد راه و روش و شيوه و منش ديگري را براي زندگي خصوصي و اجتماعي خود برگزيده اند.
نكته قابل اهميت اين است كه سازمان فضايي خانه نيز تحت تاثير اين رويكرد به شدت دگرگون شده و اين تاثير عميقي است كه بر جاي مانده و به راحتي قابل لمس است. خانه هاي كوچك و جمع و جور و راحت جاي خانه هاي بزرگ و قديمي و پر دردسر )!( را گرفته اند و امكانات بي نظير و آسايش خانه هاي جديد مورد استقبال نسل امروز واقع شده و دلمشغولي معماران و مسوولا ن امروز مفاهيمي چون مسكن اجتماعي با زير بنايي محدود و ضرورت اسكان در ارتفاع و بحث هايي از اين قبيل را تشكيل مي دهد و اين در حالي است كه اين قبيل مسايل در گذشته مطرح نبوده استو اينك خانه ها جعبه هايي هستند كه روي هم گذاشته شده اند!
اين تغييرات تا جايي پيش رفته كه به ناديده گرفتن برخي مباني اوليه و بنيادين نيز منجر شده، فضاي خانه هاي كنوني حتي اگر بزرگ و گرانقيمت باشند تاثيري انفعالي و بعضا مخرب بر ساكنانشان دارند. در خانه هاي امروز، ما از ارزش هاي خصوصي بودن، باطني بودن و دروني بودن محروم شده ايم.
در يك كلا م با وجود آنكه به ظاهر قادر به حل تمامي مشكلا تمان هستيم، تجربه نشان داده است كه مشكلا تمان چند برابر شده و فضاهاي زندگي ما در برآوردن بسياري از توقعات درمانده و ناتوانند و نتايج آموزش ها و بررسي هاي زيبايي شناختي نتايج قانع كننده اي نبوده است. خانه ها به لحاظ محتوا فقير و به شدت گرفتار مد و يكنواختي بي روح و كسل كننده اند و سكونت امروز چيزي جز يك رفتار و تصاحب خانه نيست.
همين كه از داشتن هر گونه سرپناهي راضي و خشنود هستيم و بحث درباره خانه را نوعي تجمل گرايي خيالپردازي و ناديده گرفتن اولويت ها تلقي مي كنيم، جاي تامل بسيار دارد .

كوتاه
خلوتي دروني و شخصي
امروزه شهرها هم سعي در فشرده كردن و محدود كردن و اعمال فشار بر فضاهاي مسكوني دارند و براي سكونت شهري و امكان زندگي در شهرها بايد ملا حظات شهرسازي را در نظر گرفت. به علا وه اين انتظار ماست كه در ساختار و محيط شلوغ و بي توجه و خشن شهري از خلوتي دروني و شخصي امن و حوزه اي مستقل و راضي كننده برخوردار باشيم و در عين حال با محيط شهري ارتباط برقرار كنيم.
اين موارد در كنار بسياري از ويژگي هاي ديگر عمده ترين و مهمترين خصيصه زمانه ماست و مهمترين وجه سكونت يعني سكونت خصوصي و زندگي در خانه ريشه در همين رويكردها دارد و الگوهاي زندگي در برآيند عواملي چون ارتباطات، اقتصاد، مشكلا ت زيست محيطي، ساختار و نظام طبقاتي و... شكل مي گيرند. معماري نيز در حال تبديل شدن به يك محصول است و در جهت اعمال آسايش مخاطب و جلب نظر گام برمي دارد؛ نتيجه اي كه لوكوربوزيه نيز بدان رسيد: مساله خانه، مساله اين زمان است.....
رسم و رسوم ژاپني
يكي از مراحل مهم ساخت و ساز در كشور ژاپن كه هرگز حذف نمي شود، اين است كه در آغاز هر ساخت و سازي خداي امنيت )!( را از يك معبد به سرزميني كه قرار است بنا در آن ساخته شود، مي برند و درمراسم مذهبي جي چين ساي تمام دست اندر كاران اين ساخت و ساز جمع شده، با حضور مسوول معبد شينتو براي امنيت ساخت و ساز دعا مي كنند. اين اولين كاري است كه قبل از هر عمليات ساخت وسازي انجام مي شود. در مرحله بعد مسوول و مجري طرح با در دست داشتن هديه به در خانه يكايك اهالي محل مي رود و آنها را از مشخصات ساختمان جديدي كه قرار است ساخته شود آگاه كرده، از مزاحمت هايي كه احتمالا  در طول اين عمليات به وقوع مي پيوندد، پيشاپيش عذر مي خواهد! اينجاست كه تازه شرايط براي شروع عمليات اجرايي فراهم مي شود. بخش عذرخواهي شايد لا زم باشد به كارفرمايان ايراني توصيه شود.
نمايشگاه خياباني در اصفهان
آرونا معماري هنري اجتماعي است و بايد همواره ارتباط خود را با اجتماع حفظ كند....
دانشگاه آزاد اسلا مي اصفهان (گروه معماري) در راستاي برنامه هاي علمي و پژوهشي خود به زودي نمايشگاه هايي خياباني را از آثار دانشجويان معماري خود ترتيب خواهد داد.
دكتر شهره خدابخشي، رياست گروه معماري دانشكده كه به تازگي به اين سمت منصوب شده است، مشغول تغييراتي بنيادي در رويكرد آموزشي اين گروه است؛ حمايت از فعاليت هاي پژوهشي و تحقيقاتي در راس برنامه هاي وي هستند. وي اخيرا طلا يه دار حركت ديگري نيز بود كه به نظر مي رسد تغييراتي بنيادين در نحوه ارايه پايان نامه هاي كارشناسي ارشد و ارزشگذاري نهايي آنها توسط هيات داوران به دنبال داشته باشد. خدابخشي خود نيز كارشناسي ارشد را در دانشگاه آزاد اسلا مي اصفهان به پايان رسانده است. گروه معماري دانشگاه آزاد اسلا مي اصفهان قريب به 14 سال سابقه فعاليت دارد.
000717.jpg
ترويج دوچرخه سواري
افزايش فرصت هايي براي دوچرخه سواري به عنوان طريقه اختياري براي سفر، از اهم سياست هاي كاهش آهنگ رشد ترافيك موتوريزه و ترويج گزينه هاي بهينه حمل و نقل است؛ دوچرخه سواري بخشي از كل سيستم حمل و نقل شهري است و مانند پياده روي سالم و متناسب با محيط زيست است.
افزايش موقعيت هايي براي دوچرخه سواري ايمن مي تواند بهترين دستاورد در برنامه هاي شهري و محلي باشد و پيش بيني اين امكانات مي تواند شامل موارد زير باشد:
ايجاد مسيرهاي دوچرخه سواري با حق تقدم دوچرخه سواران و شبكه هاي مجزا براي دوچرخه سواري، در نظر گرفتن نيازهاي دوچرخه سواران در تهيه برنامه هاي محلي واحدهاي همسايگي، پيش بيني وايجاد امكانات پارك دوچرخه ها در پايانه هاي عمومي، ايستگاه هاي وسايط نقليه، هسته هاي مراكز شهري و ساير نقاط كليدي براي تشويق عموم به دوچرخه سواري و پيش بيني امكان توسعه شبكه دوچرخه سواري در توسعه هاي آتي.
مفهوم فضا و زمان در ايران
روز سه شنبه 30 فروردين گروه انسان شناسي دفتر پژوهش هاي فرهنگي، نشستي تحت عنوان مفهوم فضا و زمان در ايران در تالا ر گفت وگوي خانه هنرمندان ايران برگزار كرد. سخنران اين جلسه دكتر سهيلا  شهشهاني ، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد  بهشتي و مدير گروه انسان شناسي دفتر پژوهش هاي فرهنگي بود. شهشهاني در سخنراني خود در چارچوب نظريه اي. تي. هال كه فرهنگ را ارتباطات تعريف مي كند، به بحث درباره معناي فضا و زمان در ايران پرداخت.
به گفته  شهشهاني: هال، فرهنگ را به صورت غالب، تجربه بشري مي داند. او درباره  10 مولفه اي كه هال به آنها پرداخته، از جمله، كنش متقابل، ارتباط با ديگران، معيشت، زمان، مكان، ارتباط با محيط  زيست و... توضيح داد و به صورت خاص به مفهوم فضا و زمان در ايران پرداخت.

يادداشت
كالبد شهري و معماري همساز با اقليم
آزاده شاهچراغي
مروري بر متون نگاشته شده در زمينه بهينه سازي مصرف سوخت در ساختمان نشان مي دهد، مدت هاست نگاه بيشتر مهندسان و محققان بر تصحيح روش هاي طراحي ساختمان (تك بنا) معطوف شده است. اگر چه اين امربسيار ارزشمند است، اما نبايد فراموش كرد در كنار هر گونه جزيي نگري بايد نگاهي نيز به كليت ها داشت . به بيان ديگر بايد توجه داشت، علا وه بر آنكه مي بايست هر يك از بناها وساختمان ها (به تنهايي ) به گونه اي طراحي و اجرا شوند كه كمترين ميزان اتلا ف انرژي را داشته باشند(يا اصولا  اتلا ف انرژي نداشته باشند) بايد به خاطر داشت كه لا زم است، قرارگيري ساختمان ها در كنار يكديگر نيز در اين راستا صورت گيرد. در واقع شهرسازي و ضوابط مربوط به آن نيز بايد در خدمت اين هدف باشد (يا حداقل تاثير سو نداشته باشد.)
به بيان ديگر رواج ساخت وساز بر مبناي طراحيِ هماهنگ با اقليم، زماني مي تواند بر كاهش اتلا ف انرژي تاثير مطلوب داشته باشد كه زمينه (context) و بستر آن در كالبد شهر فراهم باشد، چرا كه از سويي درصد قابل توجهي از جمعيت در شهرهاي بزرگ و كلا نشهرها سكونت دارند يا به كار مشغولند و از سويي ديگر بيشترين درصد ساخت و سازها نيز در شهرها انجام مي گيرد و به تبع اين امر بخش اعظم معضل اتلا ف انرژي در ساختمان ها نيز منوط ومرتبط با مساله اسكان در شهر وشهر نشيني است.
به عنوان مثال يكي از مسايل مهم در طراحي هاي همساز با اقليم براي استفاده بهينه از حرارت خورشيد در ايجاد آسايش درون ساختمان ها، دقت درقرارگيري بازشوها، كنترل جهت آنها نسبت به تابش خورشيد در طول روز، ابعاد سايه بان ها و تناسبات آنهاست، اما دقت و به كار گيري اين موارد در طراحي، تنها زماني نتايج مطلوب را ارايه مي كند كه نحوه قرار گيري واحد مسكوني در محيط پيرامون، امكان استفاده از اين انرژي را ميسرسازد.
به بيان ديگردرشهر هاي بزرگ - كه اتفاقا بيشترين معضلا ت اتلا ف انرژي را نيز دارند - فواصل ميان واحد هاي مسكوني و ساختمان هاي دو طرف يك گذرمطلوب نيست. به اين معني كه معمولا  اندازه عرض گذر، كوچه يا خيابان با اندازه ارتفاع ساختمان تناسب مورد نياز را ندارد.
يكي از پيامدهاي منفي اين مطلب، عدم ايجاد بستر وزمينه مناسب جهت استفاده از نور طبيعي روز و حرارت ناشي از تابش خورشيد در طبقات نخستين و پايين تر ساختمان هاست.
در واقع عرض ِكمِ گذر، كوچه يا خيابان نسبت به ارتفاع ساختمان ها، سبب مي شود پيكره يك ساختمان بر ساختمان مقابل سايه افكند، به طوريكه گاهي يك واحد ساختماني در طبقات همكف، اول  يا بعضا طبقات بالا تر به دليل سايه ساختمان رو به رو، در تمام طول روز حتي نور طبيعي مناسبي هم در يافت نكند، بنابراين در اين واحدها مسلما نمي توان از انرژي حرارتي خورشيد براي ايجاد دماي مطلوب در فضاي درون، بهره برد.
البته تاكنون هر گاه مساله تناسب عرض گذر و ارتفاع ساختمان هاي اطراف در شهرها مطرح شده است همواره مساله ديد ناظر، پرسپكتيوخيابان يا معضل اشرافيت ناشي ازفواصل ميان باز شوهاي رو به رو به هم و مواردي از اين دست مورد بحث بوده است، اما بايد دقت داشت درنظرگرفتن اين مورد در قوانين ساخت و ساز درشهر، بر نحوه استفاده از انرژي حرارتي خورشيد براي ايجاد آسايش و ايجاد گرماي مطلوب در يك واحد ساختماني، تاثير مستقيم دارد.
بنابراين، با توجه به نمونه اي كه شرح داده شد و با نظر به اينكه از يك سو بيشترين درصد ساخت وسازها و از سوي ديگر بيشترين مصرف انرژي در كلا نشهرها به چشم مي خورد، مطمنا بازنگري بر قوانين شهرسازي به خصوص مسايل مربوط به تراكم و بلند مرتبه سازي در شهر، بر نحوه استفاده از انرژي گرمازاي خورشيد در ايجاد دماي مطلوب درون ساختمان ها تاثير به سزايي دارد.
به همين ترتيب مساله هماهنگي ارتفاع واحدهاي همسايگي و ساختمان هاي همجوار، نحوه پراكندگي كاربري ها در شهر و همجواري كاربري هاي گوناگون، به كارگيري مصالح گوناگون در جداره خارجي بنا (نما) با توجه به قوانين شهرداري و در نهايت مساله توجه به شرايط اقليمي هر شهر، در تدوين قوانين شهرسازي آن، هر يك به تنهايي بر نحوه جلوگيري از اتلا ف انرژي در ساختمان ها موثر است و جاي بحث وتحقيق دارد.
اميد است باز نگري مجدد بر طرح هاي شهري و قوانين شهر سازي و نيز رفع نواقص بتواند سبب ايجاد كالبد شهري مناسب و پديد آمدن زمينه مطلوب براي رواج طراحي و ساخت بناهاي همساز با اقليم شود تا ميزان اتلا ف انرژي در ساختمان ها كاهش يابد و آسايش بيشتري براي شهروندان حاصل شود.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |