تحليلي بر نيازهاي انتظامي جاده چالوس
جاده اي در انتظار تامين امنيت
برديا ارسطو
هنوز تابستان نيامده بحث بر سر طرح هاي انتظامي تابستاني داغ شده است. تهديد شديداللحن فرمانده انتظامي استان تهران درباره مانكن ها در كنار برقراري امنيت در يكي از پررفت وآمدترين جاده هاي منتهي به پايتخت از جمله اين بحث ها بوده است. سردار رضا زارعي، فرمانده پليس استان تهران هفته گذشته با اشاره به اين مطلب كه براي باغ هاي جاده چالوس برنامه داريم، گفته است: برخورد با اماكن و مراكز ايجاد ناامني هاي اخلاقي مورد توجه ويژه پليس قرار دارد.
وي با اشاره به بسترهاي بروز ناهنجاري هاي اجتماعي درجاده چالوس تاكيد كرده مراكزي كه در اطراف جاده چالوس بخواهند با استفاده از امكانات و مجوزهاي دولتي، امنيت اخلاقي خانواده ها را سلب كنند، مورد تعقيب قرار مي گيرند.
سردار زارعي همچنين در جمع خبرنگاران گفته است: «اهميت امنيت اخلاقي در جامعه كمتر از امنيت جاني و مالي نيست و از اين جهت توجه ويژه ما به اماكني است كه خودشان ايجادكننده بسترهاي ناسالم هستند و برخورد با آنها نسبت به برخورد با مظاهر ناامن اخلاقي در اولويت قرار دارد.»
به گفته سردار زارعي، پليس اعتقاد دارد در مورد امنيت اخلاقي جامعه به دور از هياهو و جنجال سازي به برخورد با بسترهاي جرايم اخلاقي بپردازد.
با اين حال فرمانده نيروي انتظامي استان تهران تاكيد كرده است كه اين برخوردها بايد به گونه اي باشد كه حضور پليس موجب ايجاد مزاحمت براي مردم نشود.
فرمانده پليس استان تهران درحالي بر اين وضع و برخورد با آن تاكيد كرده است كه سال گذشته دادستان عمومي و انقلاب شهر كرج بر ناامني انتظامي جاده چالوس تاكيد كرده بود. علي اصغر شفيعي خورشيدي در گفت وگويي با خبرگزاري فارس گفته بود: «جاده چالوس به محل درگيري، آدمربايي و سرقت تبديل شده است.»
وي به مختصات و ويژگي هاي شهر كرج اشاره كرده و گفته است: «كرج، شهر مهاجرپذير و جرمخيزي بوده كه داراي ويژگي هاي خاصي است و روزانه قريب به 300 هزار خودرو از اين مسير به مازندران مي روند.»
مناطق جرمخيز و اولويت هاي پليسي
با توجه به آنچه درباره جاده چالوس از زبان دو مسئول استان تهران تصوير شد، به نظر مي رسد پيش از آنكه بحث امنيت اخلاقي اولويت كاري پليس باشد، بحث بر سر چگونگي بالا بردن ضريب اطمينان و امنيت جاني در اين جاده مطرح است.
متاسفانه بايد گفت همه ساله با تغيير فصل، يكسري طرح ها به اجرا درمي آيد و بخشي از توان و نيروي پليس را مي گيرد، اما كار عملي نتيجه اي در خور نمي دهد.
درواقع اين طرح ها به شكل يك مسكن مدتي روي درد مي نشيند و سپس با گذشت مدتي از تزريق مسكن، دوباره موضوع دامنگير جامعه مي شود.
اينك درباره جاده چالوس و امنيت آن نيز نبايد اتفاقي نظير پاكسازي مناطق جرمخيز يا طرحهاي فصلي بيفتد.
جاده اي كه ظرفيت عبور 80 هزار خودرو در طول روز را داشته، اينك پذيراي قريب به 300 هزار خودرو در روز شده است كه همين قضيه سبب مي شود افزايش جمعيت را در يك مختصات جغرافيايي متفاوت از شهر داشته باشيم.
به عبارت ديگر هرگاه جمعيتي بدون سازوكارهاي لازم زندگي اجتماعي به سوي مختصاتي متمركز شود، اين مسئله به وجود مي آيد كه تكليف بسترهاي تامين امنيت اجتماعي در آن مختصات چه مي شود؟
بحث ما در شهر يكسري موانع و مشكلات را پيش رو خواهد داشت و در جايي نظير يك جاده كوهستاني يكسري ماجراهاي ديگر.
جاده كرج چالوس علاوه بر محوري براي رفت و آمد به مناطق شمالي كشور، مسير رفتن به ديزين و پيست اسكي آن نيز هست. بنابراين بايد گفت ما با جاده اي كاملا توريستي تفريحي سروكار داريم كه به دليل جاذبه هاي طبيعي و جغرافيايي، پذيراي حجم قابل توجهي از مردم است. اين جاذبه اگر بدرستي كنترل نشود، فرصت مناسبي براي سوء استفاده گروه هاي تبهكار بوده، زيرا مي توانند از چنين حضوري به نفع خود بهره برده و با استفاده از تهديد، زور و ... دست به سرقت، تجاوز و ... بزنند.
بنابراين بايد توجه داشت كه برقراري يك امنيت اجتماعي پايدار در اين مختصات مي تواند از اتلاف انرژي پليس هم جلوگيري كند.
تجربه پاكسازي و امنيت جاده چالوس
گفته هاي سردار زارعي و اينكه اين فرمانده ارشد پليس با اشاره به امنيت اخلاقي و تهديد مانكن هاي خياباني مي گويد براي باغ هاي جاده چالوس برنامه دارد، هر كسي را به ياد تجربه هاي پاكسازي در شهر مي اندازد.
به عبارت ديگر پليس در هر برنامه پاكسازي براي يك مقطع زماني موضوع جرم را حذف مي كند، ولي دوباره با بازگشت شرايط، محل به مكاني براي وقوع جرم تبديل مي شود.
حال اين انتظار از پليس و آن هم در سطح برنامه ريزان آن مطرح است كه چرا برنامه اي براي برقراري و پايداري امنيت در يك مختصات جغرافيايي نظير جاده چالوس ندارند.
نگاهي به پاكسازي هاي نقاط مختلف پايتخت نشان مي دهد كه كار پليس به دليل نبود يكسري زيرساخت ها دوام نمي آورد.
سردار مرتضي طلايي، فرمانده پليس پايخت با اشاره به اين مطلب كه متخلفان پس از دستگيري دوباره به نقاط آلوده شهر بازمي گردند، از مسئولان بويژه از شهرداري خواسته است تا براي نقاط جرمخيز و تغيير كاربري آنها فكري بكنند.
سردار طلايي درباره پايتخت گفته است: «روزانه 20 منطقه آلوده تهران پاكسازي مي شود، اما افراد متخلف دوباره پس از تحويل به مراجع ذيصلاح به مناطق آلوده بازمي گردند.»
استمرار پليس در پاكسازي مناطق آلوده و جرمخيز تحسين برانگيز است، اما بايد گفت كم كاري ديگر نهادها چه از نظر تامين اعتبار و چه از نظر ساخت زيربناهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي سبب بروز اين وقايع شده است.
غلامعلي رياحي، وكيل دادگستري درباره چنين برنامه هاي مقطعي مي گويد: «مادام كه اسباب و علل اقتصادي و اجتماعي به قوت خود باقي است و مشكلات معيشتي مردم حل نشده است، انتظار معجزه از طرف پليس كه بتواند با اقدامات صرفا فيزيكي و ميداني جرم را ريشه كن كند، انتظار بيهوده اي است.»
اين حقوقدان معتقد است: پوشش حفاظتي مناطقي كه نياز به پاكسازي دارند، كم است. بنابه گفته وي وقتي حفاظت اجتماعي و نظارت پليس هم وجود نداشته باشد يا ضعيف باشد، درجه خطرپذيري و ريسك در اينگونه مناطق پايين مي آيد و ارتكاب جرايم هم براي مجرمان كم هزينه تر مي شود. بنابراين واضح است كه ما با دو مشكل عمده در بحث مناطق جرمخيز مواجهيم؛ اول نبود زيرساخت هاي اجتماعي اقتصادي، دوم نبود زيرساخت هاي انتظامي.
اما اينكه در نبود و زيرساخت هاي اجتماعي اقتصادي پليس فقط به پاكسازي و طرح هاي فصلي بپردازد، موضوع موثر و قابل توجهي نيست. با اين حال مي توان با توزيع درست و بهينه امكانات موجود از ريشه كن كردن جرم و استمرار آن جلوگيري كرد.
راهكارهايي براي گريز از عمليات هاي مقطعي
نخستين كاري كه بايد پيش از انجام عمليات پليسي در جاده چالوس انجام داد، شناسايي نقاط تجمع وتمركز جمعيت است.
چنين شناختي سبب مي شود تا به تناسب اين تمركز، امكانات موجود انتظامي را توزيع كرد. به عبارت ديگر بايد ديد در كدام نقاط اين جاده بايد از ايستگاه هاي ثابت پليسي نظير همان ايستگاه هاي پليس شهر استفاده كرد.
اما با نقاط كور چه مي توان كرد يا اينكه در همه جاي جاده كه نمي توان پليس گذاشت. راهكاري كه مي توان در اين باره به كار بست، استفاده از دوربين هاي مداربسته براي كنترل نقاط كور است. علاوه بر اين سازمان ها يا شركت هايي نظير مخابرات بايد امكاناتي براي راه اندازي تلفن هاي اضطراري و تلفن بي سيم كه به طور مستقيم به مراكز انتظامي مرتبط مي شوند، فراهم كرد. در حال حاضر تلفن هاي بي سيم در برخي جاده ها به كار گرفته شده اند.
پليس تخصصي براي جاده ها
همانطور كه وقوع يك جرم در شهر ويژگي هاي خاص خود را دارد و با وقوع جرم در روستا، در فرودگاه، در مدرسه و ... فرق مي كند، وقوع جرم در جاده نيز ويژگي هاي خاص خود را داراست.
به همين دليل پليس بايد بتواند نيرويي براي تامين امنيت درجاده ها طراحي و عملياتي كند. نيازي نيست كه حتي امكانات جديدي به كار بسته شود. شايد اگر تغييري در ساختار پليس راه كشور به وجود نيامده بود و اين نيرو همچنان كه مسلح بود به تامين امنيت از منظر راهنمايي و رانندگي نيز مي پرداخت، چنين معضلي تا اين حد ريشه در جامعه ما نمي دواند.
بنابراين با طراحي پليس ويژه جاده ها و آموزش آنان درباره جرايم و معضلات موجود درجاده ها مي توان به مقابله با ناامني در اين مختصات جغرافيايي پرداخت.
علاوه بر اين لازم است يك امكان ويژه براي به كارگيري سيستم 110 در جاده ها و تعريف يك استاندارد براي آن پرداخت.
اين به معناي آن است كه نظير آنچه در شهر روي مي دهد و مردم با برقراري تماس با پليس 110 انتظار دارند 15 تا 30 دقيقه بعد مامور پليس را در تامين امنيت خود ببينند، در جاده نيز چنين اتفاقي ممكن است.
پس مي توان با همين امكانات موجود و استفاده از پرسنل پليس راه و تجهيز آنان، معضل حضور كمرنگ پليس را حل كرد.اگر با همان تلفن هاي بي سيم، نيروهايي آماده به كار باشند كه در يك فاصله زماني مناسب و با شناخت از جاده، متخلف را شناسايي كرده و به دام اندازند، زيرا مسير جاده كه مقصدهاي تعريف شده اي در دو سر آن وجود دارد، نظير شهر داراي خيابان هاي متعدد و كوچه و پس كوچه هاي ناشناس نيست.
با اين تفاسير، بايد منتظر اقدامات و اجراي برنامه اي شد كه سردار زارعي نويد آن را داده بود.
|