سه شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۴
نگاهي به مكانيسم هاي دفاعي مديران در برابر اشتباهات و خطاها
توجيه
000927.jpg
يكي از موقعيت هاي فشارزايي كه در بين مديران هر كشوري ايجاد اضطراب و دلشوره مي نمايد، پاسخگويي آنان در برابر مردم مي باشد. هر آدمي براي رويارويي با موقعيت هاي فشارزا راه و روش خاص خود را دارد كه در هر حال آميزه اي از دو خط مشي هيجان مدار و مسأله مدار مي باشد. در غالب موارد خط مشي مسأله مدار، گرايش سالم تري است، اما متأسفانه در چند سال اخير خط مشي هيجان مدار و عدم استفاده از روش مسأله مداري در بين مسئولان جامعه براي پاسخگويي به مردم در زمينه اتفاقات و رويدادهاي حادث شده شيوع فراواني يافته است. برخي از آنان به هنگام مصاحبه هاي تلويزيوني، راديويي و مطبوعاتي چنان غرق در استفاده از روش هيجان مدار و مكانيسم هاي دفاعي مي شوند كه گويا فقط و فقط قصد توجيه خود و پاك نمودن اصل قضيه و رويدادهاي حادث شده را دارند. در اين مقاله سعي شده كه توجه خوانندگان عزيز را به تعريف مكانيسم  دفاعي و انواع مورد استفاده آن توسط مديران جلب نماييم.
هر انساني در برابر اشتباهات و خطاهاي خود دچار اضطراب و احساس گناه مي شود، لذا براي كاهش اضطراب و احساس گناه خود متوسل به شيوه هاي هيجان مداري مي شود كه يكي از آن شيوه ها مكانيسم هاي دفاعي مي باشد. فرويد روانكاو مطرح قرن بيستم، نخستين بار اصطلاح مكانيسم هاي دفاعي را براي فرايندهاي ناهشياري كه واقعيت را تحريف مي كنند تا آدمي را در برابر اضطراب محافظت كنند، به كار برد. اين مكانيسم ها، تغييري را در وضع عيني خطر و اضطراب ايجاد نمي كنند بلكه فقط شيوه ادراك يا انديشه آدمي را درباره آن عوض مي كنند. به اين ترتيب در همه مكانيسم هاي دفاعي عنصري از خودفريبي در كار است. در اين شيوه، شخص به جاي درگيري مستقيم با مسأله اي كه اضطراب زا ست، مي كوشد تا از راه هاي گوناگون از احساس اضطراب خود بكاهد. همين رويكرد سبب شده است كه برخي از مسئولين در خواب و فراموشي عميقي فرو روند كه نتيجه آن تكرار حوادث و رويدادهاي مشابه و همانند در سطح جامعه مي باشد كه نمونه هاي آن بسيار فراوان و واضح است، مثل انواع تصادفات جاده اي، سوانح، تخلفات، جرايم و...
چندين گونه مكانيسم  دفاعي مطرح شده است، اما در اين مقاله چند نمونه از آنها كه بيشترين كاربرد توسط مديران كشورمان به صورت مرحله اي و تكراري دارند را ذكر مي كنيم:
۱- انكار: هنگامي كه يك واقعيت بيروني بيش از آن ناگوار است كه آدمي نتواند با آن رودررو شود در آن صورت وي ممكن است وجود آن را انكار كند. گاه ممكن است انكار يك واقعيت بهتر از رودررو شدن با آن باشد. به عنوان مثال وقتي حادثه اي در سطح كشورمان اتفاق مي افتد، گاهي ابتدايي ترين واكنش مسئولين، انكار حادثه اتفاق افتاده است و بسياري از آنان منكر حادثه رخ داده شده مي شوند تا اين كه فشار رسانه هاي جمعي و مطبوعات پرده از راز برمي دارد. يكي ديگر از واكنش هاي شايع مسئولين در برخورد با يك حادثه، عدم گفت و گو و صحبت مطبوعاتي درباره رويداد اتفاق  افتاده مي باشد كه اين موضوع دربردارنده مفهوم مكانيسم  انكار در بين آنان مي باشد.
۲- دليل تراشي: پس از فشارهاي مطبوعاتي و رسانه هاي جمعي، دومين مكانيسم  دفاعي با مصاحبه هاي مطبوعاتي، راديويي و تلويزيوني مسئولين شروع به نمود مي كند و آن مكانيسم دليل تراشي است. در اين نوع مكانيسم دفاعي، آدمي رفتار و كردار خود را به انگيز ه اي جامعه پسند يا منطقي منسوب مي كند تا چنين به نظر آيد كه واقعاً هم درست رفتار كرده است است و مرگ جمعي از انسان ها به عنوان مثال اتفاق عجيب و غريبي نيست و امري كاملاً طبيعي است. مسئولين به دو دليل از اين مكانيسم استفاده مي نمايند: ۱- سرخوردگي، احساس گناه و اضطراب خود را در زمينه قصور و كوتاهي شان در جريان اتفاق رخ داده كم نمايند، ۲- براي رفتار و اعمال خود، انگيزه هاي پذيرفتني را مطرح نمايند. به عنوان مثال، وقتي يك سانحه هوايي اتفاق مي افتد، مسئول سازمان مربوطه، به جاي بيان علت واقعي حادثه كه همان كوتاهي و عدم توجه آن سازمان به معيارهاي صحيح و فني خريد هواپيماهاي استاندارد مي باشد، آن قدر در بين مصاحبه هاي خود دليل تراشي مي كند و دلايل نامربوط ذكر مي كند كه اصل قضيه فراموش مي شود، انگار كه حفظ جايگاه و سمت شغلي مهمتر از جان انسان هاي بي گناه و آرزومند است.
۳- فلسفه بافي: در عين حال كه مسئول پاسخگو دليل تراشي مي كند، مكانيسم دفاعي ديگري به نام فلسفه بافي يا انديشه ورزي كه رابطه نزديكي با دليل تراشي دارد، مداخله مي نمايد. فلسفه بافي، استفاده مفرط از فرايندهاي عقلاني و انتزاعي جهت مبرا نمودن نقش خود در اتفاق حادث شده مي باشد. با استفاده از اين مكانيسم  دفاعي مسئولين جامعه سعي دارند نقش خود را در اتفاق رخ داده كاهش و علت آن را عواملي غير از سازمان بدانند كه خود مسئول آن هستند.
۴- فرافكني: در كنار استفاده از مكانيسم فلسفه بافي، مسئولين عملاً نوع ديگري از مكانيسم  دفاعي با عنوان مكانيسم فرافكني را به كار مي برند. در همه ما ويژگي ها و صفات ناخوشايندي وجود دارد كه آنها را حتي از خودمان كتمان مي كنيم. به وسيله فرافكني كه يك مكانيسم دفاعي ناهشيار است ما اين ويژگي هاي ناخوشايند را در شكل اغراق آميزي به ديگران نسبت مي دهيم تا به وجود آنها در خودمان اعتراف نكنيم. مسئول پاسخگو كه در حال جوابگويي مي باشد براي اين كه بار تقصيرات و اشتباهات خود را كم كند، بخش اعظمي از علت حادثه پيش آ مده را به گردن سازمان يا سازمان هاي ديگري مي اندازد تا از اين راه ديد منفي اذهان عمومي نسبت به خود را كاهش دهد و در اين راه از جملاتي كه هيجانات و عواطف مخاطبين را درگير نمايند استفاده زيادي مي نمايد.
۵- واپس راني: آخرين مكانيسم  دفاعي كه در توجيه حوادث اين چند ساله اخير كشورمان زياد ديده مي شود و عامل اصلي تكرار حوادث و رويدادهاي مشابه هم مي باشد، واپس راني حادثه و رويداد مورد بحث مي باشد. در اين نوع مكانيسم  دفاعي تكانه ها يا خاطره هايي كه تهديد سختي دربردارند از ميدان كار و كوشش يا حوزه هشيار آگاهي آدمي بيرون رانده مي شوند و گويا فراموشي بزرگترين نعمتي است كه خداوند به برخي از مسئولين ما عطا نموده است، چرا كه از اين راه احساس گناه خود را در قبال مسئوليت عظيمي كه بر دوش مردم دارند به ورطه فراموشي مي سپارند. به عنوان مثال، وقتي حادثه اي اتفاق مي افتد كه مشابه آن نيز چند سال پيش تكرار شده است و در ذهن عوام اين پرسش نيز شكل مي گيرد كه چند سال پيش هم مشابه اين اتفاق را داشته ايم، پس چرا مسئولين اقدامي را در اين زمينه به عمل نياورده اند و وقتي مجري يا خبرنگار هم به آقاي مسئول اين قضيه را يادآور مي شود، وي در پاسخ مي گويد در آن موقع شخص ديگري مسئول بوده، بنده در جاي ديگر بودم و مكانيسم  دليل تراشي و فلسفه بافي ايشان شروع به نمود مي نمايد.... مثال آشكاري كه مي تواند تمامي مكانيسم هاي اشاره را تحت شعاع قرار دهد، گران شدن ميوه  در روزهاي آغازين سال نو مي باشد، آنقدر مسئولين محترم از اين نوع مكانيسم ها استفاده نمودند كه مشخص نشد مقصر اصلي گران شدن ميوه چه كسي و چه سازماني مي باشد. البته مكانيسم هاي دفاعي ديگري هم وجود دارند كه از حوصله اين بحث خارج مي باشد.
در پايان مي توان گفت همه ما گاه به گاه مكانيسم هاي دفاعي را به كار مي بريم: در برابر شكست ها و خطاها دست به دليل تراشي مي زنيم وگرنه احساس نااميدي دامن گيرمان مي شود و رفتار و كردارمان را با فلسفه بافي توجيه مي كنيم تا خودمان را سرزنش نكنيم. اين تدابير ما را سرپا نگه مي دارند تا راه حل بهتري براي حل تعارض هايمان پيدا كنيم به همين ترتيب واپس راني نيز آدمي را تا وقتي راه حلي براي مشكل خود بيابد از اضطراب مي رهاند. اما مكانيسم هاي دفاعي مي توانند به طور موقت ما و مسئولين را آرام كنند و در اكثر موارد به تحريف واقعيت منجر مي شوند و از اين راه جريان حل خود مسأله اخلال ايجاد مي كنند. مديري كه به مكانيسم هاي دفاعي اتكا پيدا مي كند هيچ گاه شيوه هاي كارآمدتري براي كنار آمدن با مشكلات و مسائل پيش آمده را به كار نمي گيرد و وضعيت تكراري را به وجود مي آورد كه شاهد آن هستيم، مثل حوادث مكرر و مشابه خودرويي، جاده اي، جرايم و... و در نهايت با جامعه اي مواجه خواهيم شد كه اكثر مديران و افراد آن فقط به فكر حفظ جايگاه شغلي خود بدون توجه به حل مسائل و مشكلات از طريق شيوه هاي مسأله مدار و كارآمد هستند.
اميرمحسن راه نجات

تناقض، زنداني ناپيدا
آيا تابه حال اتفاق افتاده كه براي گرفتن تصميمات كوچك و بزرگ در زندگي تان دچار ترديد و دودلي شويد؟ آيا در وضعيتي قرار گرفته ايد كه از آن ناراضي باشيد، اما نتوانيد هيچ كاري براي بهبود آن انجام دهيد؟ بد نيست بدانيد نام اين ريسمان محكم كه اين چنين ما را در بند كشيد و قاطعيت را از ما گرفته و اجازه نمي دهد رو به جلو حركت كنيم، تضاد است. مشكلي كه بسياري از ما در آن گرفتاريم، ولي اين مشكل آنقدر در اعماق وجودمان پنهان شده است كه به سختي مي توانيم از وجود آن آگاه شويم.تضاد يك نوع دوگانگي است. دوگانگي اي كه از شما اجازه شناخت آنچه را كه واقعا نمي خواهيد و آنچه كه واقعا مي خواهيد را گرفته است و هنگامي كه شما در زندگي دنبال هدف خاصي حركت مي كنيد طوفان دروني تضادهايتان شما را مانند برگي در باد اين سو و آن سو مي برد.
به طور مثال در رشته اي تحصيل مي كنيد و به همه مي گوييد كه به آن علاقه منديد اما در درونتان پر از ترديد است. البته خود شما خيلي خوب اين موضوع را مي دانيد اما به دليل ترس از اين كه مطمئن نيستيد، دست به خودفريبي مي زنيد اما اين ترديد سركوب شده هميشه در درونتان باقي خواهد ماند.ما حتي گاه در دعاكردنهايمان هم دچار تناقض مي شويم لحظه اي دعا مي كنيم و لحظه اي بعد وجود ما سرشار از اضطراب و ترديد و شك مي شود و بعد حتي ايمان نداريم كه دعايمان مستجاب مي شود. يا گاهي موقعيت شغلي خود را در كار ديگري مي بينيم اما توان حركت نداريم. از آنجايي كه احساس دروني شما نسبت به شغل يا رشته تحصيلي و در كل به زندگي متناقض و مبهم است و ضمير باطن  هم وظيفه اش جذب انديشه هاي شما چه خوب و چه بد است،  دچار سردرگمي مي شود و وقايع و اتفاقاتي مبهم و پيچيده را به سمت زندگي شما جذب مي كند كه حاصل آن ياس و نااميدي، فقدان اعتماد به نفس و دلزدگي است. علت تمام اين آشفتگي ها كه بر زندگي ما جاري است تنها به نوع خواستن و تصميم هاي ما برمي گردد، چراكه اغلب خواستن هاي ما به جاي اين كه شفاف باشد، غبارآلود و مبهم و سطحي و زودگذر است. تنها زماني خواستن ما خواستن مي شود كه به تمامي تناقضات خود پايان دهيم، لحظه اي كه به راستي آنچه را كه نمي خواهيد مي فهميد و مقتدرانه به سمت خواسته خود حركت مي كنيد، آنگاه برمي خيزيد و نگاه مي كنيد و قاطعانه تصميم مي گيريد و اقدام مي كنيد. ريسمان هاي دست و پا گير تناقض، شما را رها مي كند، زيرا هيچ ريسماني، انساني را كه به وضوح مي داند چه كار مي كند و به كجا مي رود،  نمي تواند مهار كند. اكنون كمي تامل كنيد و در آرامش بنگريد كه به راستي چه چيزهايي را نمي خواهيد. ابتدا بكوشيد نكات و اعمالي را كه از آنها بيزاريد اما كم و بيش در زندگي تان وجود دارد را مشخص كنيد تا هم تكليف شما و خواسته هايتان مشخص شود و هم از شر فكرها و توهماتي كه بر سردرگمي شما در امر تصميم گيري دامن مي زند خلاص شويد البته نمي گويم كه از فردا شغل، زندگي و تحصيل را رها كنيد و تصميم بگيريد يك روزه به همه دوگانگي هايتان پايان دهيد. صحبت بر سر اين است كه از كشمكش هاي دروني تان آگاه باشيد و هوشيارانه تضادهاي پنهان درونتان را شناسايي كنيد.بايد آرام آرام در اين مسير قرار بگيريد، اين روند تدريجي است نه اتفاقي كه يك شبه روي دهد. هرگاه هم يك شبه اتفاق بيافتد پايدار نيست و در مدت كوتاهي از بين خواهد رفت. از امروز و فرداكردن بپرهيزيد و بيش از اين در تناقضات خود دست و پا نزنيد و از اين پس، محكم و قاطع قدم برداريد.زندگي نه در خاطرات وهم آلود و تلخ گذشته است و نه در تصوير غبارآلود و تيره اي كه شما از آينده در ذهن مي پرورانيد و با آن زندگي مي كنيد. زندگي فقط در لحظه اكنون جاري است، لحظه اي كه خداوند فقط در آن حضور دارد و نه در گذشته و نه آينده و سرنوشت  همان چيزي است كه شما در هر لحظه با هر تصميم و هر فكر مشغول ساختن آن هستيد، پس آنرا زيبا بسازيد.
بهروز فولادگر

تكنيك  هاي آرامش بخش
* هر از چند گاهي خود را آرام و به دور از استرس حس مي كنيد؟
۱- پيش از شروع،  مكاني را انتخاب كنيد كه ساكت و به دور از كوران هوا و نور زياد باشد. از لباس هاي خود كم كنيد و در محلي راحت بنشينيد و يا دراز بكشيد.
۲- دست ها را در دو طرف قفسه سينه قرار دهيد و چشم ها را ببنديد. عمل دم را به آرامي و از راه بيني انجام دهيد. عبور هوا را از سوراخ هاي بيني و حلق به داخل شش هاي خود مجسم كنيد. بگذاريد قفسه سينه شما با حركت كف دست هايتان به طرف بيرون،  انبساط يابد.
۳- عمل بازدم را از راه بيني يا دهان انجام دهيد، به آرامي دست ها را به طرفين قفسه سينه فشار دهيد تا مطمئن شويد هواي درون شش ها كاملاً خارج شده است.
۴- اين تنفس ديافراگمي را در حدود پنج دقيقه انجام دهيد. سپس كف دست ها را به اطراف بدن پايين بياوريد و يا آنها را بين كمر و زانو قرار دهيد؛ آرام و عميق نفس بكشيد و دم و باز دم خود را مجسم كنيد.
۵- مكان زيبايي را مجسم كنيد. جايي كه در آن واقعاً احساس آرامش مي كنيد. اين مكان ممكن است يك باغ،  ساحل رودخانه، كوه و يا نقطه زيباي خاصي باشد. با تمام احساس و به وضوح اين مكان را در ذهنتان مجسم كنيد.
۶- در ذهنتان مجسم كنيد كه از اين مكان زيبا لذت مي بريد،  و احساس آرامش و نشاط مي كنيد. جمله هايي را تكرار كنيد كه از لحاظ روحي اين حالت را در شما تقويت مي كند: نظير: «كاملاً احساس آرامش مي كنم.» و يا «خوشحال و آرام هستم» و تا آنجا كه دوست داريد، در اين مكان بمانيد.
۷-وقتي آماده شديد، در ذهن خود مجسم كنيد و به مكان قبلي خود باز مي گرديد، اندام هاي خود را بكشيد و به آرامي چشمان خود را باز كنيد و بعد يك ليوان آب بنوشيد. شما، هر زمان كه به آرامش نياز داشتيد،  مي توانيد به اين مكان بازگرديد. فقط كافي است چشم ها را ببنديد،  نفس عميق بكشيد و اين صحنه را دوباره مجسم كنيد. با تمرين منظم، به سرعت آرامش نياز داشتيد،  مي توانيد به اين مكان بازگرديد. فقط كافي است چشم ها را ببنديد،  نفس عميق بكشيد و اين صحنه را دوباره مجسم كنيد. با تمرين منظم، به سرعت آرامش خود را باز مي يابيد.
ترجمه: ملك دخت قاسمي نيك منش

اجتماعي
اقتصاد
سياست
سينما
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  سينما  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |