سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۷۰۰
فصلي ديگر از داستان حاشيه هاي تهران
قاسم آباد خشكه هنوز بي آب است
002349.jpg
عكس: محمد كربلايي احمد
ميزبان ما درمورد آب آشاميدني قاسم آباد خشكه گفت كه آب اينجا از چاه تامين مي شود و در آن كلر مي ريزند، البته تا به حال پيش نيامده است كه كسي با خوردن اين آب و ذرات معلق در آن بميرد
آرزو نيكنام
اينجا نه بوستان دارد، نه باشگاه ورزشي، نه بانك، نه استخر، نه سينما، نه بيمارستان و نه خيابان بزرگ با مركز تجاري. اينجا «قاسم آباد خشكه» است.
قاسم آباد خشكه يكي از شهرك هاي ناحيه هفت در محدوده شهرداري منطقه 18 تهران زير نظر شهرداري چهاردانگه است.
به «قاسم آباد» كه حالا «اسلام آباد» نام گرفته رفتيم، اينجا دو مدرسه ابتدايي (پسرانه و دخترانه)، يك مدرسه راهنمايي و يك مسجد دارد.
بر اساس گفته هاي مسئولان «قاسم آباد»، اين محل يكي از قديمي ترين محلات نسبت به محله هاي همجوار و داراي حدود 200 خانوار است كه جمعيتي بالغ بر يكهزار نفر را در خود جاي داده؛ 55 درصد از اين جمعيت را زنان و 45 درصد را مردان تشكيل داده اند.
شغل 55 درصد ساكنان قاسم آباد خشكه كارگري در كارخانه ها، 30 درصد داراي شغل آزاد، 10 درصد كاسب، 3 درصد كارمند و 2 درصد مشغول به شغل هاي متفرقه هستند.
ساكنان اين روستا، بومي شهرستان خاصي نيستند بلكه از استان هاي مختلف كشور به اين محله آمده اند و غالبا ترك، فارس و لر هستند.
به ميان زنان و مرداني كه مانند همه پدر و مادرهاي دنيا تمام دلخوشي آنها ميوه زندگيشان است رفتيم كه نمي خواهند فرزندانشان به سرنوشتي چون خودشان دچار شوند و محكوم به حاشيه نشيني شوند.
روزها و شبها يكي پس از ديگري در حال گذرند و تنها چيزي كه آنها حس نمي كنند همين گذران روزها و شب ها است.
كودكانشان براحتي پا به دوران نوجواني مي گذارند بي آنكه تجربه شيرين و حتي تلخي از روزگار نوجواني شان كسب كرده باشند.
كودكاني مانند خودشان هم صحبت آنها و ديوارهاي كوچه ها محل تفريح شان است، درختان بلند، سايباني مهربان براي مادرانشان.
زنانش نيز جز به در و ديوارهاي خانه و فريادهاي كودكان در ميان شن ها و نشستن پاي صحبت هاي زن همسايه زير سايه هميشگي درخت با فعاليت ديگري مانوس نيستند.
وقتي به چشمان كودكانش مي نگري، زلالي را خواهي يافت كه در عين اميد فرياد مي زنند و با زبان بي زباني مي گويند: تنها دلخوشي ما به كوچه پس كوچه هاي قاسم آباد است، اميد ما به درختاني است كه زير سايه هايش با بچه هاي محل بازي مي كنيم. تفريح و سرگرمي ما شن و ماسه هاي كنار خانه مان است كه در آن غوطه ور مي شويم و به دور از هياهو و غولي به نام تكنولوژي كه در حال آمدن است، به آينده اي نامعلوم مي انديشيم.
در اولين كوچه اي كه قدم مي گذاريم علاوه بر زيبايي و وجود باغات باصفا شاهد نارسائي ها، فقر و نداري نيز هستيم. كودكاني كه در قطعه زميني كه خود نام پارك بر آن نهاده اند زير كابل هاي برق فشار قوي در حال بازي هستند.
در وسط اين پارك كه ما نيز آنجا را پارك مي ناميم تا دل بچه ها نشكند، طنابي از اين درخت به آن درخت وصل شده و لباس هاي كوچك آنها كه روي طناب  آويزان شده با وزش ملايم باد رو به خشكي مي رود.
از اين كوچه گذر مي كنيم و وارد كوچه ديگري به نام «حق رنجبر» مي شويم در حالي كه تمام نگاه ها به سوي ما معطوف شده است. سنگيني نگاه آنها را به عنوان غريبه حس مي كنيم همه آنها با يكديگر آشنا بوده و آشنايان، ناآشنايان را خوب مي شناسند.
زناني در زير سايه درختي در حال گفت و گو هستند خودمان را به آنها نزديك مي كنيم و گرم گفت و گو مي شويم. گويا حرف هاي زيادي براي گفتن دارند، مي گويند:
«اينجا هيچ گونه امكاناتي ندارد، دبيرستان بچه هايمان بسيار دور است و بايد تا گلشهر بروند، از طرفي اينجا اتوبوس هم نيست. بچه ها يك بخش از مسير را هر روز با تاكسي مي روند و تنها هزينه رفتن آنها 500 تومان است.»
يكي ديگر از خانم ها مي گويد: اينجا حتي درمانگاه هم نداريم تا در مواقع لازم وقت و بي وقت به آنجا مراجعه كنيم اگر نيمه شب فرزندانمان دچار بيماري  شوند بايد تا صبح صبر كنيم و بعد آنها را به بيمارستان ببريم.
يكي ديگر ادامه مي دهد: آلودگي در اينجا بيش از هر چيز ديگري مشهود است، سگ هاي ولگرد، موش ها و حشرات موذي امانمان را بريده اند.
تابستان كه مي شود و هوا رو به گرمي مي رود با تعطيل شدن مدارس مشكلاتمان دو چندان مي شود و بچه ها هيچ تفريحي ندارند نه از مراكز فرهنگي و نه از مراكز تفريحي خبري نيست، بنابراين مجبورند در اين كوچه و پس كوچه ها دنبال يكديگر بدوند.
آنها مي گويند: چندين بار به شوراياري محل مراجعه كرديم تا امكاناتي به ما بدهند اما گويا ما را اصلا نمي بينند. از ساختمان هاي فرسوده مان هر چقدر بگوييم كم گفته ايم. با رد شدن هر ماشيني خانه هايمان مي لرزد.
يكي از خانم ها كه بعد به جمع پيوست از عدم امنيت در اين محل مي گويد: اينجا مكان خوبي براي كار و كاسبي دزدان است و نيروي انتظامي هم وجود ندارد كه با آنان مبارزه كند يا جلوي اعتياد را بگيرد و امنيت را براي ما تامين كند.
او از گراني هم شاكي است. قيمت اجناس در اينجا بالاست اگر قيمت جنسي در گلشهر 300 تومان باشد در اينجا 400 تومان است.
يكي از زنان مسن كه حدود 80 سال سن داشت در خصوص نام گرفتن اين محل به نام قاسم آباد خشكه، گفت: زماني كه قديم ها به اينجا آمدم اين محدوده خشك خشك بود، نه خانه اي ساخته شده بود و نه درختي رشد كرده بود، پشت منبع آب قلعه اي بود به نام قاسم آباد، خشكه را نيز به دليل بي آب و علف بودنش به آن چسباندند. ما دوست داريم از اينجا برويم اما سرمايه خريد خانه اي در گلشهر را هم نداريم.
... وارد مغازه  پيرمردي 90 ساله كه خود را «حسن حاج حسيني» معرفي كرده، مي شويم: «اهل اين محل و بزرگ شده همين جا هستم، قاسم آباد نسبت به گذشته خيلي تغيير كرده و در گذشته حتي امكانات امروز را هم نداشت، اما آب، برق و تلفن براي نسل امروزي امكانات ابتدايي است، جوانان و نوجوانان نيازمند امكانات بيشتري هستند. مسير رفت و آمد بسيار دردساز است. قرار است باغات كنار خانه مان به جاده تبديل شود اما متاسفانه اين جاده ها به صورت نيمه كاره باقي مانده و محل امني براي وجود معتادان شده است.»
در اين حين كه قصد داريم از مغازه بيرون بياييم، يكي از مردان محل با آوردن آبي خنك از ما پذيرايي كرد، من و همكارم با ديدن ذرات ريز و البته فراوان در آن فكر كرديم چگونه مي توان آن را نوشيد اما لحظاتي بعد هر كدام ليواني خورديم. البته ميزبان ما هم توضيح داد كه آب اينجا از چاه تامين مي شود و در آن كلر مي ريزند و تا به حال پيش نيامده كه كسي با خوردن اين آب بميرد.
«محمد نصيري» از آب فاضلابي كه از كنار خانه اش عبور مي كند شاكي است و ما را به سمت خانه اش راهنمايي مي كند تا از نزديك مشكل او را مشاهده كنيم: «بوي تعفن و وجود حشرات و حيوانات موذي زندگي در اينجا را براي ما مشكل كرده است.»
قاسم آبادي هاي ديگري هم كه در حواشي مناطق جنوب شهر هستند دردهاي مشتركي با اهالي قاسم آباد خشكه دارند.
يكي از مهندسان معمار و شهرسازي در يكي از تحقيقات خود به كاهش اثرات منفي پديده حاشيه نشيني و حذف زمينه هاي شكل گيري و تداوم آن پرداخته است.
«ملك طباطبايي زواره اي» تمركز شديد شبكه ماكروسفال (بزرگ سري ) شهري و مهاجرت نيروي كار جوان روستا به شهر را سبب تشديد مشكلات شهري از جمله مسكن و سرپناه دانسته و عنوان كرده كه به علت توزيع ناعادلانه نعمت هاي مادي، گروهي با نداشتن سرپناه رو به رو شده و تهيدستان در مسكن نابهنجار سكني گزيده و بدين ترتيب اجتماعات شهري چون زاغه نشيني و آلونك نشيني قارچ گونه روئيدند.
وي مشكلات حاشيه نشيني را فقر، فقدان شرايط بهداشتي، بي بهره ماندن از خدمات شهري، دسترسي نداشتن به آموزش و پرورش و بي رغبتي به آن و تحقير اجتماعي ذكر كرد.
زواره اي، روند حاشيه نشيني در تهران را اينگونه توصيف كرد: با شروع توسعه برون زاي كشور جهت همه گير ساختن الگوي مصرف خاص سرمايه داري غربي، رابطه سنتي سه نظام معيشتي (ايلي، روستائي، شهري) در هم پاشيد، شبكه شهري گسترده در پيوند با بخش خدمات رشد كرده و شهرهاي بزرگ بويژه تهران را به ايستگاه خدمات كالارساني به جمعيت مصرف كننده تبديل كرده است.
وي گفت: سپس انبوه روستائيان آماده به كار به شهر روانه شدند و اين جمعيت شب هنگام بايد در جايي سر به بستر مي نهادند، تحقيق مقدماتي در تهران نشان دهنده ظهور و رشد بيشتر اجتماعات حاشيه نشين در فاصله زماني سال 45 تا 50 است كه دوران رشد سريع توسعه برون زاي كشور به حساب مي آيد كه در آن دوران و دوران بعد در گوشه و كنار شهر در هر جايي كه امكان برقراري سرپناه بود، مسكن هاي نابهنجار ايجاد شد.
اين مهندس معمار و شهرساز، در تحقيق خود به تجزيه و تحليل وضع موجود تهران در خصوص حاشيه نشيني پرداخت و اضافه كرد: گروهي پيدايش مناطق حاشيه نشيني را به فقر نسبت دادند حال آنكه توجه نداشته اند اولا فقر به مناطق حاشيه نشين محدود نمي شود و اگر تمام فقرا حاشيه نشين تلقي شوند بخش اعظم جامعه حاشيه نشين نخواهند بود.
وي افزود: ديگر اينكه در مناطق حاشيه نشين همه فقير نيستند و وضع اقتصادي درصد بالايي از آنها بهتر از تهيدستان محله هاي قديم شهر است.
معاون امور اجتماعي و فرهنگي منطقه 18 شهرداري تهران نيز گفت: نخستين پيامد ناشي از ورود مهاجران تازه وارد به تهران و ساير شهرهاي بزرگ، افزايش جمعيت شهرهاست و در مرحله بعد، مساله مسكن و اشتغال آنان است.
«محمد مهدي نثاري»  اضافه كرد: وقتي نيروي انساني غير ماهر روستائي به شهر مي آيد كاري جز شركت در امور ساختماني و مشاغل سطح پايين نمي تواند انتخاب كند.
او وجود مشكلات معيشت در روستاها و نداشتن زمين و آب و عدم درآمد كافي، دسترسي نداشتن به پزشك، دارو و درمان، عدم وجود مراكز ديني، فرهنگي و تخصصي، ضايعات طبيعي و خشكسالي ها و عدم وجود امنيت كافي در برخي روستاها را از مهمترين عوامل بروز مسئله مهاجرت ذكر كرد و گفت: مردماني كه به عنوان حاشيه نشين شناخته شده اند در حقيقت با در اختيار داشتن زندگي حاشيه اي و مشغول شده به شغل هاي كاذب سرنوشت حاشيه اي را نيز براي خود رقم زده اند.
خريداري اعياني آلونك ها، كمك به بازگشت آلونك نشين ها به روستاهاي خود، ساماندهي مكان آلونك ها، ايجاد شغل هاي متعدد براي كساني كه در خارج از شهر تهران زندگي مي كنند، ايجاد امكانات متعدد اقتصادي -  رفاهي براي آنان، از بين بردن مشاغل كاذب و ايجاد تعادل در توسعه شهر و روستا از جمله راه حل هاي پيشنهادي براي از بين بردن معضل حاشيه نشيني است.

راه حلي براي رسيدن به هواي پاك
002346.jpg
در شرايطي كه 1000 جايگاه سوخت CNG در كشور با مشاركت دولت و بخش خصوصي، خواهيم داشت ديگر نمي توان نبود جايگاه هاي گاز طبيعي كافي را بهانه اي براي توليد روزافزون خودروهاي بنزين سوز قرارداد و براي مردم نيز مقرون به صرفه خواهد بود كه از گاز طبيعي براي سوخت خودروهاي خود استفاده كنند.
براساس مصوبه مجلس شوراي اسلامي، شركت ملي نفت ايران تا پايان سال 1384 حداقل 400 جايگاه موردنياز عرضه گاز طبيعي CNG را با اولويت شهرهاي بزرگ و مسير راه هاي اصلي بنادر و پايانه هاي عمده درون و برون شهري احداث خواهد كرد. بنابراين باتوجه به آنكه تاكنون 100 جايگاه سوخت رساني گاز طبيعي CNG در سال 83 و در 12 شهر كشور احداث شده است تعداد جايگاه هاي سوخت رساني گاز طبيعي CNG به 500 جايگاه خواهد رسيد و با جلب مشاركت بخش خصوصي نيز نسبت به احداث 500 جايگاه ديگر اقدام خواهد شد و تعداد جايگاه هاي سوخت CNG به 1000 جايگاه مي رسد. درحال حاضر 64 جايگاه درحال سوخت رساني به خودروهاي گازسوز كشور است و 36 جايگاه نيز در انتظار نصب انشعاب هاي ضروري نظير گاز يا برق هستند. اما با احداث 400 جايگاه ديگر توسط دولت شرايط جديدي در كشور ايجاد خواهد شد و امكان دسترسي به جايگاه سوخت CNG افزايش قابل ملاحظه اي خواهد يافت و خودروهاي گازسوز به راحتي به جايگاه سوخت CNG دسترسي خواهند داشت و نگراني راننده ها و مالكان خودروهاي گازسوز از كمبود جايگاه سوخت رساني برطرف خواهد شد.
در شرايطي كه 1000 جايگاه سوخت CNG در كشور با مشاركت دولت و بخش خصوصي، خواهيم داشت ديگر نمي توان نبود جايگاه هاي گاز طبيعي كافي را بهانه اي براي توليد روزافزون خودروهاي بنزين سوز قرارداد و براي مردم نيز مقرون به صرفه خواهد بود كه از گاز طبيعي براي سوخت خودروهاي خود استفاده كنند تا هم هزينه كمتر بپردازند و هم آلايندگي موتور خودروي خود را كاهش دهند و نيز از اين طريق در ايجاد محيط زيست و زندگي اجتماعي بهتر مشاركت كنند.
در سال هاي اخير خودروسازان و مشتريان آنها كمبود جايگاه سوخت CNG را دليل اصلي تمايل آنها به توليد و خريد و فروش خودروي بنزين سوز اعلام مي كردند اما در سال جاري و سال هاي آينده امكان عرضه سوخت گاز طبيعي CNG چندبرابر سال 83 افزايش خواهد يافت و مردم مي توانند از اين طريق آلودگي سروصداي موتور و آلاينده هاي هيدروكربني كمتري را شاهد باشند و به راحتي به جايگاه هاي عرضه CNG دسترسي داشته باشند.
به عقيده كارشناسان اقتصادي و محيط زيستي، سوخت CNG به مراتب پاك تر از بنزين و گازوييل است و اين امكان را براي شهروندان فراهم مي آورد كه در راه مقابله با آلودگي هوا، مصرف بي رويه بنزين و كاهش هزينه سوخت بهتر عمل كنند.
باتوجه به مصرف روزانه 62 ميليون ليتر بنزين در كشور و محدوديت پالايشگاه ها، درحال حاضر سالانه 3 ميليارد دلار براي واردات بنزين از خارج هزينه مي شود و اين هزينه عظيم باري بر دوش دولت و مردم محسوب مي شود كه مي توان با كاهش مصرف بنزين رقم كمتري را از بودجه و درآمدهاي دولت براي مصرف و واردات بنزين صرف كرد و اين پول گزاف را براي ساير كارهاي عمراني و كمك به زندگي اقتصادي هزينه كرد. سوخت CNG و احداث حدود 1000 جايگاه عرضه گاز طبيعي اين امكان را براي كمك به دولت و شهروندان فراهم خواهد كرد كه براي كاهش مصرف بنزين و واردات چندميليارد دلاري بنزين بسيج شويم و با يك مشاركت همگاني تعداد خودروهاي دوگانه سوز و بنزين سوز را افزايش دهيم تا مصرف بنزين كاهش يافته و سوخت پاك CNG جايگزين آن شود. همچنين علاوه بر احداث 1000 جايگاه عرضه گاز طبيعي CNG برنامه هاي ديگري براي كمك به خانواده ها براي استفاده از گاز طبيعي براي تامين سوخت خودروها موردتوجه قرار گرفته است. به عنوان مثال شركت ملي نفت ايران و سازمان بهينه سازي مصرف سوخت علاوه بر احداث جايگاه هاي عرضه CNG، به مطالعه امكان استفاده از فشار سازهاي خانگي اقدامات لازم را انجام مي دهند و حداقل براي تامين 200 هزار دستگاه فشارساز خانگي درمورد تاييد مطالعات، اقدام خواهد شد. فشارسازهاي خانگي قادر است هنگامي كه خودرو در پاركينگ منازل متوقف شده در چند ساعت مخزن گاز خودرو را پر كند و خانوارها كمتر نياز پيدا خواهند كرد كه به جايگاه عرضه CNG بروند.
اين اقدامات و نظير آن در آينده نزديك فضاي متفاوتي را در عرضه سوخت خودروها ايجاد خواهد كرد و همه رانندگان، خانواده ها و خودروهاي موجود در ناوگان حمل و نقل براي استفاده از CNG تشويق و ترغيب خواهند شد و موج جديدي از مشاركت و همكاري براي استفاده از سوخت پاك CNG را شاهد خواهيم بود و دسترسي به CNG بسيار آسان تر و كم هزينه تر از تامين بنزين خواهد بود.

زاويه ديد
اسير بندهاي حاشيه نشيني
چاره جويي براي حاشيه نشيني در كلانشهرها و بخصوص تهران، بدون در نظر گفتن عوامل به وجود آمدن آن تلاشي بي نتيجه است. واقعيت اين است كه روستاييان و شهرنشينان شهرهاي كوچك، به دليل نامناسب بودن شرايط سكونتگاه قبلي براي زندگي به دنبال سكونتگاه جديد سر از شهرهاي بزرگ و البته پايتخت درمي آورند؛ سر از شهرهايي كه به دليل انباشت بيشتر ثروت به نسبت ديگر سكونتگاه ها، به هر ترتيب شرايط بهتري براي يافتن كاري مناسب و دست و پا كردن زندگي بسامان دارند. بنابراين تلاش براي يافتن راه حلي كه به اين مهاجرت بي وقفه پايان دهد و حاشيه هاي آزاردهنده كلانشهرها را محو كند، بدون رفع مشكلاتي كه باعث مهاجرت مي شود، باد روبيدن است.
دلايل اصلي توسعه سكونتگاه ها در حومه شهر تهران، تعداد رو به افزايش مهاجراني است كه قادر به زندگي در شهر نيستند يا كساني كه در جست وجوي شرايط زيستي بهتر به خارج از شهر نقل مكان مي كنند. اين موضوع به تمركز ساخت و سازهاي جديد شهري در روستاها و شهرك هاي موجود در حومه شهر و نيز به ايجاد سكونتگاه هاي جديد منجر شده است.
آبادي هاي روستايي اطراف تهران كه بافت رو به گسترش شهر، آنها را در درون خود احاطه كرده يا هنوز جداي از شهر هستند، هسته هاي اصلي بيشتر حومه هاي جديد تهران را تشكيل مي دهند كه از طريق انضمام تدريجي ساخت و سازهاي جديد به وجود آمده اند. ابعاد رو به رشد بنگاه ها و نهادهاي دست اندركار ساخت و ساز، كشش به سوي توليد شهرك هاي بزرگتر در جست وجوي سود بيشتر را برانگيخته است. بنگاه هاي كوچك دست اندركار ساخت و ساز تنها قادر به ساخت و ساز مناطق خالي يا افزودن تدريجي به حاشيه بافت شهري هستند، در حالي كه بنگاه هاي بزرگ توانسته اند شهرها و شهرك هاي جديدي را در اطراف شهر به وجود بياورند. با سرازير شدن مازاد درآمد نفتي از جانب بانك ها و نهادهاي مالي به سوي بخش ساختمان سازي و افزايش اعتباراتي كه به اين بخش اختصاص يافت، اين امر امكانپذير شد. نهادهاي بزرگ دست اندركار توسعه در تشكيلات خود از مازاد نيروي كار كه حاصل رشد سريع جمعيت و تضعيف كشاورزي بود، سود مي جستند.
علاوه بر مجاري و نهادهاي رسمي دست اندركار، شبكه هاي غير رسمي نيز در توسعه سكونتگاه هاي حومه كه غالبا شامل خوش نشين ها با محله هاي فقيرنشين جنوب شهري شده، دخيل بودند. با اين وجود از آنجا كه طي قرنها، دولت به عنوان منشا سياستگذاري، اعمال قدرت، منبع ثروت و توزيع درآمد تاثيرگذار بوده، حركت توده وار جامعه به سمت مهاجرت و ترك سكونتگاه همواره تحت تاثير سياست هاي دولت و دنباله روي برنامه هاي آن بوده است. به همين دليل سامان بخشيدن به وضع حاشيه ها و حل و فصل مشكلات شهري ناشي از افزايش ناگهاني جمعيت در كلانشهرها، تنها هنگامي محقق خواهد شد كه دولت در سياست هايي كه موجب دامن زدن به مهاجرت مي شود، تجديدنظر كند.

خبر
تجهيز ايستگاه هاي آتش نشاني به بالگرد
استفاده از بالگرد يا همان هليكوپتر در مواقع اضطراري يكي از مهمترين راه هاي تسريع در روند كمك رساني است. هر چند اين پديده در كشور ما دير به بهر برداري رسيده اما به قول معروف جلوي ضرر را از هر كجا كه بگيري منفعت است.
فرمانده عمليات منطقه 5، سازمان آتش نشاني گفت در آينده اي نزديك تمام ايستگاه هاي منطقه 5 اين سازمان به مكان اسكان دايمي بالگرد مجهز مي شوند.
اصغر عبدي گفت: در حال حاضر همه ايستگاه هاي منطقه 5، سازمان آتش نشاني براي انجام عمليات ها از بالگردهايي كه در اداره مركزي سازمان آتش نشاني مستقر هستند، استفاده مي كنند.
او گفته تا به حال نيز بسياري از عمليات هاي امداد و نجات انجام شده در مناطق كوهستاني يا جاده اي توسط همين «هلي بردها» كه از اداره مركزي سازمان آتش نشاني به محل واقعه اعزام مي شدند، انجام مي گرفت كه به منظور سرعت بخشيدن به عمليات امداد و نجات بهتر است بالگردها به مناطق لازم اعزام شوند.

از شهر
002328.jpg
متروي تهران الگوي كشورهاي اسلامي
متروي تهران، اگرچه به نسبت متروي بسياري از كشورهاي توسعه يافته يا حتي در حال توسعه دير راه اندازي شد، اما در مقايسه با بسياري از كشورهاي اسلامي و در بين آنها اين متروي تهران بود كه بايد الگو قرار مي گرفت. اين موضوعي بود كه وزير حمل ونقل تونس هم به آن اشاره كرد.
او شنبه گذشته هنگام بازديد از متروي تهران گفت: باتوجه به مطرح شدن مترو تهران در جهان، كشورهاي اسلامي مي توانند از تجربيات ارزشمند احداث مترو در تهران استفاده كنند.
عبدالرحيم الزواري با مثبت ارزيابي كردن برنامه ريزي هاي مترو تهران، ايجاد دسترسي متعادل شهروندان تهران با زمان و هزينه اندك به نقاط مختلف را از دستاوردهاي مهم مترو عنوان كرد.
او گفت:«امروزه اهميت سيستم حمل ونقل در جهت نيل به رشد و توسعه اقتصادي، بيش از گذشته شناخته شده و جوامع نياز آن را درك كرده اند.» و ادامه داد:«ايجاد فرهنگ نظم در سفرهاي درون شهري، فراهم كردن محيطي آرام و ارتقاي بهره وري مردم از طريق افزايش ساعات مفيد كاري از جمله مهمترين آثار استفاده از مترو در كشورهاي مختلف است.
به نظر وزير حمل و نقل تونس مترو با چنين ويژگي هايي است كه مي شود شهروندان را به استفاده نكردن از خودروي شخصي ترغيب كرد.
002331.jpg
تخليه زباله بيرون از تهران
وجود ايستگاه هاي تخليه زباله در تهران اگرچه ناگزير اما به هر حال موجب نارضايتي شهروندان است. اين ايستگاه  ها كه محل بارگيري زباله از خودروهاي كوچك به تريلرهاست دير يا زود بايد از شهر خارج شود، امري كه معاون خدمات شهري شهرداري تهران هم به آن تاكيد دارد و خبر از انتقال اين ايستگاه ها از داخل به خارج از شهر تهران مي دهد.
محمد محمدي زاده گفت: شهرداري تلاش مي كند تا پايان امسال تمام ايستگاه هاي تخليه زباله شهري را كه در مناطق مختلف تهران قرار دارد به خارج از شهرمنتقل كند. او با اعلام اينكه ايستگاه هايي براي اين منظور در مناطق 17۱۸، و۱۴ شهر در حال احداث است گفت كه با بهره برداري از اين ايستگاه ها بخشي از مكان هاي تخليه زباله مناطق مركزي تهران به حاشيه شهر منتقل مي شود.
به گفته معاون خدمات شهري شهرداري تهران مردم مناطقي مانند مجيديه و زنجان از اينكه ايستگاه تخليه زباله در نزديكي محل سكونت شان قرار دارد ناراضي اند و شهرداري تلاش دارد تا اين ايستگاه ها را به مناطق بزرگراهي شهر تهران منتقل كند.
هزينه خروج اين ايستگاه ها به خارج از شهر در سال گذشته 4ميليارد تومان بود و به گفته محمدي زاده امسال هم با اختصاص 5ميليارد تومان براي اين كار، بخش اعظمي از ايستگاه ها به خارج از شهر منتقل مي شود، ضمن اينكه بهينه سازي ايستگاه هاي موجود هم در دستور كار شهرداري است تا از ميزان آلايندگي محيطي اين ايستگاه ها كاسته شود.
محمدي زاده به احداث 14 ايستگاه جديد حمل زباله در تهران اشاره كرد و گفت: تا پايان امسال در مجموع 28 ايستگاه در اطراف تهران، بارگيري زباله هاي شهري تهران را انجام خواهند داد.
002334.jpg
افتتاح مركز آزمايش آلايندگي خودرو
نخستين مركز تحقيقات و آزمايش آلايندگي خودرو در سه بخش خودروهاي سواري، سنگين و موتور سيكلت روز يكشنبه در تهران افتتاح شد.
اين مركز سالانه ظرفيت اسمي 35/2 آزمايش آلايندگي خودرو را دارد و تاكنون بيش از 3 هزار آزمايش براي تطابق خودروها با استانداردهاي آلايندگي محيط زيست در اين مركز انجام شده است.
اسحاق جهانگيري، وزير صنايع و معادن با اشاره به اينكه ارتقاي سطح استاندارد آلايندگي خودروها از مهمترين برنامه هاي كارخانه هاي خودروسازي كشور است، گفت: خودروهاي توليدي براي رقابت در بازار بين المللي بايد از نظر آلايندگي، كيفيت، ايمني و قيمت بتوانند با ديگر خودروها رقابت كنند و پاسخگوي نياز مشتري بويژه در داخل باشند.
وي گفت: اجراي استانداردهاي آلايندگي در توليد خودروها تضمين كننده سلامت مردم است و به اين علت بايد از سازمان حفاظت محيط زيست براي تدوين و اجراي استاندارد خودروها و پافشاري روي آن تقدير كرد.
جهانگيري در مورد ويژگي هاي اين مركز گفت: اين مركز مستقل، ابزار مناسبي براي مسئولان محيط زيست و وزارت صنايع و معادن براي كنترل ميزان آلايندگي خودروها در خط توليد است.

شهر آرا
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |