پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۴
سياست
Front Page

گفت وگو با دكتر محسن رضايي
كابينه ائتلافي
002193.jpg
عكس: مسعود خامسي پور
فريبا مسعودپورشيرازي
شيان منطقه اي است در شمال غربي جنگل  هاي لويزان. بخشي از شيان منطقه اي است پست و در ميان انبوه درختان سرو و كاج. جاي اين ساختمان ها تا دو دهه پيش درختاني هميشه سبز بود اما مجاورت منطقه با پاره اي خانه هاي سازماني قبل از انقلاب، به ويژه باغ معروف ارتشبد نصيري، به آن جاذبه اي ويلايي داده بود كه براي خواهندگان هواي پاك به ويژه اگر قدرت سياسي و نظامي داشته باشند، اغواكننده است.
منطقه قديم شيان با سازه هاي جديد در هم آميخت و در آغوش جنگل  آرميد تا محل امني براي سرداران سابق و لاحق باشد.
با سردار محسن رضايي فرمانده پيشين سپاه پاسداران و نامزد انتخابات رياست جمهوري در ساختماني واقع در اين منطقه اما نه مجلل، به گفت وگو نشستيم كه از نظرتان مي گذرد .

* آقاي دكتر! به عنوان نخستين پرسش بفرمائيد مهم ترين مشكل كشور كه قرار است رئيس جمهور آينده آن را برطرف كند ، چيست؟
- وضعيت كشور ما به خصوص در مديريت و اداره كشور به گونه اي است كه احساس مي شود بايد تحولي در آن صورت گيرد. من اسم اين تحول را «جنبش نوسازي و توسعه پايدار» گذاشتم و نقطه عزيمت اين جنبش هم از تحول در سيستم بوروكراسي و مديريت كشور است. به تعبير ديگر اگر مديريت كشور با گذشته تفاوت اساسي نكند، وضع موجود ادامه پيدا مي كند يا به عبارت ديگر زندگي مردم بهبود پيدا نمي كند. اما اگر قرار باشد اين اتفاق بيفتد، تنها تغيير مديريت كافي نيست، مگر اين كه در كنار اين مديريت، ما يك برنامه شجاعانه و منطقي براي حل موانعي كه با كمك اصلاحات تاكنون حل نشده است، درست كنيم. به عقيده من اصلاحات نتوانسته موانع را از سر راه بردارد و ما نياز به يك تحول داريم و تنها با ايجاد تحول است كه مي توانيم موانع را از سر راه برداريم و جهش پيدا كنيم.
* آيا شما اين ناكارآمدي را فقط در حوزه قوه مجريه  مي دانيد يا سراسر كشور؟
- در سراسر كشور مي بينم. اما نقطه آغاز را قوه مجريه مي دانم. چون قوه مجريه مي تواند با دادن لوايح درست بر كاركرد مجلس تأثير بگذارد. قوه مجريه مي تواند با كمك به قوه قضاييه در اصلاح اين قوه موثر باشد. رئيس دولت مي تواند با مشورت دادن به رهبري از پتانسيل  رهبري هم بيشتر استفاده كند.
امروز از تمام ظرفيت هاي رهبري براي اداره كشور استفاده نمي شود. از ايشان عمدتاً  در منصب رئيس حكومت استفاده مي شود. در حالي كه رهبري در ايران اختيارات وسيعي دارد هم منصب حكومتي دارد، هم منصب اجتماعي دارد، هم منصب انقلابي دارد. اما امروز از ظرفيت هاي ايشان كم استفاده مي شود.
چرا؟ چون يكي از كانون هايي كه مي تواند اين ظرفيت ها را فعال كند، دولت است. لذا من معتقد نيستم كه تنها دولت ناكارآمد است. حكومت دچار ناكارآمدي شده و اگر ما نتوانيم موفق شويم به نظر من جمهوري اسلامي شكست خواهد خورد.
* چگونه مي شود نظامي را كه ۲۶ سال ناكارآمد بوده است، ظرف چهار سال كارآمد كرد؟ چطور مي توان موانع را ظرف چهار سال برطرف كرد؟
- مشكل جمهوري اسلامي در گام هاي قبلي نيست. مشكل جمهوري اسلامي در گام هايي است كه در ۱۶ سال اخير برداشته است. ما در ايران دو گام به جلو آمديم. اول تشكيل يك حكومت مستقل، ملي و مردمي كه قدرت هاي خارجي تعيين كننده نبودند و ما در اين مرحله موفق بوديم. يعني يك حكومت مستقل به دست ايراني ها درست شد. پس ناكارآمدي جمهوري اسلامي در تشكيل حكومت نبوده و نيست. مشكل در گام دوم است. يعني در اداره جامعه مشكل پيدا كرد.
* دقيقاً  آغاز ناكارآمدي را كجا مي دانيد؟
- من آغاز دوره ناكارآمدي را از ۱۲ ، ۱۳ سال پيش مي دانم.
* دقيقاً  اين ده يا دوازده سال زماني است كه برنامه اصلاحات اقتصادي در ايران متوقف شد. منظورتان اين است كه انحراف از اينجا آغاز شد؟
- خير. انحراف از دوره پس از جنگ شروع شد. يعني چهار سال اول پس از جنگ بايد به مسائل زيربنايي و بازسازي اختصاص مي يافت و در چهار سال دوم بايد دقيقاً  با يك برنامه جامع كشور اداره مي شد. آن برنامه بايستي فقط معطوف به مسايل مشاركت عمومي و سازمان يافته مردم در اداره جامعه بود. خصوصي سازي، گسترش تعاوني، فراهم آوردن امكان اشتغال از جمله اين موارد است.
002190.jpg
شايد يكي دو نفر به سمت آقاي هاشمي بروند. اما سه چهار نفر مي توانند با هم كابينه ائتلافي
درست كنند. يعني آقاي هاشمي باشد و يكي از ما چهار تا كه نوعي سنخيت فكري داريم و كابينه ائتلافي تشكيل شود

* اما آقاي دكتر شعار اصلي دولت پس از جنگ همين مواردي بود كه در حال حاضر شما به آن اشاره مي كنيد.
- نه. آن دولت عمدتاً شعارش زيربناها و يك اقتصاد دولتي بود. منتها به اين نتيجه رسيد كه دولت به تنهايي نمي تواند اين كار را بكند.
*اما خصوصي سازي از زمان همان دولت آغاز شد؟
- از آن زمان تاكنون حتي يك درصد هم خصوصي سازي صورت نگرفته است. ما هيچ گاه در خصوصي سازي يك عزم ملي نداشتيم.
*پس به نظر شما كار را چگونه بايد ادامه داد؟
- بايد ابتدا از مديريت و اداره كشور شروع كرد.
* يعني پالايش بوروكراسي؟
- هم اين مسأله و هم به كار گرفتن مديران عملياتي و متخصص. ما افراد منبري نمي خواهيم. ما در دولت نه آخوند منبري مي خواهيم و نه دانشگاهي منبري. ما در دولت هم آخوند و هم دانشگاهي عملياتي مي خواهيم. اين كه آقايان بنشينند و سخنراني كنند جايي ندارد. رئيس جمهور وقتي كه با مانعي مواجه شد بايد بتواند راهكار بدهد.
* اما اين ايده با ذات بوروكراسي منافات دارد.
- نه. وقتي مشكلي پيدا مي شود كه تمام سيستم تصميم گيري و تصميم سازي كار خود را كرده است. بنابر اين رئيس جمهور نبايد سخنراني كند. الان مسائلي در كشور وجود دارد كه ده سال بدون حل باقي مانده است. مديريت كشور بايد متحول شود. سيستم بوروكراسي بايد سبك و كيفي شود. مسأله بودجه كشور نيز به همين صورت است. اين بودجه، بودجه هزينه اي و مخارجي است. بايد براساس كنترل محصول و كنترل نتيجه بودجه ريزي كرد. يعني در ازاي پولي كه هزينه شده است چه محصولي آمده و چه نتيجه اي گرفته شده است؟ وقتي مقايسه شود بايد ديد كه متوسط بهره وري در وزارتخانه ها چگونه است؟ و يك متوسطي گرفته مي شود و برآورد مي گردد كه مثلاً فلان وزارتخانه زير متوسط يا بالاي متوسط عمل مي كند. بعد مشخص مي شود در چند وزارتخانه كه زير متوسط عمل كردند يا ناكارآمد است يا فساد يا رانت خواري در آن وجود دارد. اما با اين وضع بودجه امروزي امكان كنترل وجود ندارد.
* بخشي از حجم بوروكراسي مربوط به كارمندان است. آيا اين اراده در شما وجود دارد كه نيروهاي اضافي را اخراج كنيد؟
- قبل از اخراج كردن مساله فعال كردن آن مجموعه مطرح است. ببينيد، اگر در اداره اي مدير آن مجموعه ارتباط تعاملي با زيرمجموعه خود نداشته باشد، در اين حالت كارشناسان چيزهايي مي نويسند و مدير آن را مي خواند يا بايگاني مي شود و يا دستور مي دهد. و اين دستور هم به جايي مي رود كه عمل نمي شود.
بحث من اين است كه ما بايد اول مجموعه را فعال كنيم. اين مسأله بخش دوم طرح است . بر اين اساس ما ده منطقه اقتصادي فدرال در ايران درست مي كنيم. يعني ما مي خواهيم كل كشور را به ده منطقه اقتصادي، علمي، صنعتي، تجاري تقسيم كنيم.
در بعد سياسي، امنيتي و دفاعي حتماً بايد متمركز عمل كنيم. چون اگر اين كار را نكنيم احتمال تجزيه ايران پيش مي آيد. پس در اين موارد بايد كاملاً متمركز عمل كنيم و تصميم گيري ها از تهران صورت گيرد. اما در مسايل اقتصادي، تجاري و فناوري به صورت متمركز عمل نمي كنيم. ده منطقه تجاري درست مي كنيم و بخشي از كاركنان را در مناطق جايگزين مي كنيم. حتي برخي از وزارتخانه ها را از تهران خارج مي كنيم. دليلي ندارد همه وزارتخانه ها در تهران متمركز باشند. تنها چند وزارتخانه كليدي مانند وزارت خارجه، كشور، دفاع حتماً بايد در پايتخت باشند. اما وجود وزارتخانه هاي ديگر هم باعث ترافيك مي شود هم زمين ها و قيمت ها در تهران بالا مي روند و هم مشكلات فراواني درست مي كنند.
* در حال حاضر ما بيش از سه ميليون بيكار داريم. براي بيكاران چه برنامه اي داريد؟
- همين الان خيلي از كارخانه ها آمادگي دارند كارگر استخدام كنند. اما چون كارگرهايشان مهارت ندارند، بلاتكليف ماندند. لذا بعضي از اين بيكاري معلول عدم مهارت است. شايد اگر يك ميليون نفر از آنها مهارت ببينند در همين سيستم بدون كوچكترين سرمايه گذاري جذب  شوند. ما اين كار را خواهيم كرد.
در مرحله بعد بايد از خدمت نظام وظيفه شروع  كنيم. يعني تمام جوان هايي كه به خدمت نظام وظيفه مي روند، ۹ ماه بيشتر به خدمت نروند و ۹ ماه هم به آنها آموزش هاي فني و حرفه اي داده شود. لذا پس از پايان دوره خدمت آنها دو مدرك دارند. يكي مدرك پايان خدمت و ديگر مدرك آموزش فني و حرفه اي و اينها مي توانند به راحتي جذب بازار كار شوند.
* براي اين طرح آيا يك برآورد مالي داريد؟
- اين طرح خيلي شجاعانه است. علت اين كه من با شجاعت اين طرح ها را مطرح مي كنم اين است كه تمام عوامل و ابهامات لازم را مطالعه كردم و چيز گنگي براي من وجود ندارد. يكي از آنها بحث منابع است. الان ما منابع عظيمي داريم و از ترس اين كه ورود اين منابع باعث افزايش نقدينگي و تورم در جامعه شوند، ما حساب ذخيره ارزي درست كرديم و پول ها را آنجا ذخيره مي كنيم. الان ذخاير بانك مركزي شايد از دوازده ميليارد دلار هم عبور كرده است. اين همه دلار داريم اما دولت مي ترسد آنها را وارد بازار كند. چون اينها باعث افزايش نقدينگي و تورم در جامعه مي شوند.
اگر اين نقدينگي عظيم را در حساب ذخيره ارزي نبريم بلكه صندوقي به نام صندوق پس انداز و سرمايه گذاري ملي درست كنيم و تمام اين درآمدها و ۵۰ درصد درآمدهاي نفتي دولت را در آن صندوق ببريم؛ بسياري از مشكلات حل مي شود. من اين صندوق را ايجاد مي كنم و آن را پشتوانه طرح هاي توليدي و اشتغال و درآمد خواهم گذاشت چون اين پول صرف توليد مي شود، ديگر ما نگران افزايش نقدينگي و تورم نخواهيم بود. درست است كه تورم يك پديده پولي است اما راه حل آن كنترل پول نيست. يعني كنترل تورم با كنترل پول امكان پذير نيست بلكه با هدايت پول امكان پذير است. اما بسياري از اقتصاددانان ما به آن توجه ندارند. درست است كه علت گراني، پول است ولي راه حل مساله  گراني در ايران كنترل پول نيست بلكه هدايت پول است. هدايت پول از سفته بازي و دلالي و معاملات به سمت كالاي سرمايه گذاري و توليد.
002187.jpg
اگر اقدامات هوشمند باشد ولي توأم با محافظه كاري باشد، اقتصاد ايران درست نمي شود. اگر اقدامات شجاعانه باشد اما هوشمند نباشد باز هم مشكل اقتصاد ايران حل نمي شود. ما بايد قبول كنيم در يك كشور بزرگي زندگي مي كنيم و مردان بزرگي مي خواهيم كه با آگاهي كامل و هوشمندي بتوانند كشور را اداره كنند. محافظه كاري در كنار هوشمندي، باعث مي شود كه هوشمندي زير پا له شود و شجاعت در كنار عدم آگاهي و عدم هوشياري ، اقتصاد را فلج مي كند
* اما همين مسأله باعث افزايش دخالت دولت در اقتصاد مي شود كه علاوه بر بزرگ شدن اقتصاد دولتي، با خود فساد نيز مي آورد.
- نه. اگر به صورت دولتي باشد بله. اما من مي گويم هدايت پول به سمت بخش خصوصي. هدايت پول به سمت توليد، اشتغال و درآمد. من معتقدم وضع فعلي فساد مي آورد.
* هدايت پول به سمت اشتغال، توليد و درآمد به چه صورت انجام مي شود؟
- به صورت ارائه وام به پروژه هاي توليدي. يعني ماليات ها را بر توليد كاهش و بالعكس ماليات ها را بر فعاليت هاي غيردولتي و سفته بازي و دلالي افزايش دهيم.
* پيش از اين كه اين طرح استراتژيك و طولاني شروع شود براي معضلات اصلي اقتصاد ايران يعني اشتغال و تورم، طرح هاي ضربتي داريد؟
- بله. اشتغال را در چند ماه مي توان حل كرد. البته همه آن را كه نه، اما يك بخش قابل توجهي از آن را مي شود حل كرد.كليه كارخانجاتي كه بازده خوبي دارند و محصولات آنها هم فروش خوبي در داخل و خارج دارد را بايد شناسايي كرد. شايد اينها چهار پنج هزار كارخانه باشند كه اغلب به صورت يك شيفت كار مي كنند. بايد برنامه اي اجرا كنيم كه با حل مشكلات كارخانجات آنها به صورت سه شيفت كار كنند.
مسأله بعدي اين است كه خيلي از كارخانجات شهرك هاي صنعتي همين الان نيمه كاره ماندند. مثلاً دويست كارخانه احداث شده است اما فقط ده كارخانه كار مي كند. بقيه يا مديران آنها درگير مسائل چك هستند يا به دليل اين كه وام كم آوردند توليدشان متوقف شد، يا اين كه يك ماه دو ماه توليد كردند اما چون توليدشان به فروش نرسيده با مشكل مواجه شدند. در قدم اول بايد اينها را شناسايي  كنيم. بخشي از مشكلات كارخانجات را حل مي كنيم و اينها ضربتي است و ظرف چند ماه به درآمد مي رسند.
اقدام سوم در اين خصوص مربوط به بخش كشاورزي است. يعني بايد به فروش محصولات كشاورزي در بازارهاي داخلي و خارجي كمك  كنيم. الان توليدات ايران در كشاورزي توليدات خوبي است. اما مشكل اساسي اين است كه توليد كننده نمي تواند محصولش را به قيمت واقعي بفروشد. سعي مي كنيم براي هشت يا نه عدد كالاي ايراني مثل چاي، برنج، مركبات و ... چند تعاوني بزرگ مانند تعاوني پسته رفسنجان ايجاد كنيم. تعاوني هايي كه با وجود خود كشاورزان تأسيس مي شود كه قدرت بازاريابي داشته باشد و بتواند صادرات كند يا محصول خود را به بازارهاي اصلي بياورد و به فروش برساند و واسطه ها از كشاورز تا مصرف كننده به حداقل برسند. اين مسأله آثارش از اواخر سال اول و اوايل سال بعد ظاهر خواهد شد. اتفاقي كه مي افتد اين است كه هم قيمت كالاهاي كشاورزي براي مصرف كننده كم مي شود و هم قيمت كالاهاي كشاورزي براي توليدكننده بيشتر خواهد شد. كشاورز وقتي مي بيند درآمدش رشد مي كند اميد در دلش ايجاد مي شود و تعداد ديگري جذب كار كشاورزي مي شوند. اينها طرح هاي كوتاه مدت است.
* با اين طرح ما با حجم وسيعي از محصولات توليد شده مواجه هستيم. اين محصول توليد شده را در اقتصاد ركودي ايران چه كساني خواهند خريد؟
- ما طرحي داريم تحت عنوان «خوشه اي كردن صنعت ايران» و در اين خصوص مطالعه كرديم. الان تمام صنايع ايران چون ارزش افزوده آنها كم است در مقابل هزينه هاي زياد متوقف مي شوند. اما وقتي اينها سلسله وار در كنار يكديگر قرار بگيرند و در طول هم باشند بسياري از هزينه ها كاهش مي يابد و درآمدها بيشتر مي شود.
مسأله ديگر صرفه جويي در دولت است. هزينه هاي جاري الان ۸۰ درصد است. ما بايد كاري كنيم كه آن را به نسبت هزينه هاي عمراني پنجاه پنجاه كنيم. با صرفه جويي هايي كه انجام مي  دهيم مخارج و سرمايه گذاريها را به بخش عمراني برمي گردانيم.
* آيا الگوي اقتصادي شما در ميان الگوهاي اقتصادي رايج مثل اقتصاد باز، تعاوني، خصوصي عنواني دارد؟
- اقتصادي كه من به آن معتقد هستم يك اقتصاد آزاد فراگير است. نه تنها در انحصار دولت نيست، در انحصار چند سرمايه دار هم نيست و به همين دليل اسم اقتصاد آزاد فراگير را «اقتصاد اجتماعي» گذاشتم و نه اقتصاد سياسي. در اقتصاد اجتماعي بازار سرمايه نه تنها در انحصار دولت و سرمايه داران نيست، بلكه به تمام كارآفرينان بالقوه حتي در روستاها اجازه مي دهيم كه دسترسي به بازار سرمايه داشته باشند.
* تكليف انحصار طبيعي چه مي شود؟
- نظام اقتصاد آزاد فراگيري كه من مطرح مي كنم نظام اقتصاد اجتماعي است. يعني تمام كارآفرينان بالفعل محور نيستند. دولت به صورتي كه امر اقتصاد آزاد را گسترش بدهد، دخالت مي كند، نه اينكه خود را بر روي اقتصاد آزاد بيندازد. يعني كاري مي كند كه دسترسي همه مردم به اطلاعات بازار افزايش پيدا كند و يعني بازيگران جديدي را به عرصه اقتصاد مي آورد.
* در اين الگوي شما يارانه هم پرداخت مي شود؟
- بر اساس اين الگو يارانه مي دهيم، اطلاعات خواهيم داد، بازارهاي بورس را در شهرها و روستاها گسترش مي دهيم و حتي مشاوره هاي جديد بورس در تمام نقاط كشور ايجاد مي كنيم كه اگر يك نفر هزار تومان پس اندازداشت با مراجعه به يكي از اين مشاوره ها مشورت مي گيرد كه آن را كجا سرمايه گذاري كند. بنابراين بحث اقتصاد اجتماعي مي خواهد اين را بگويد كه دولت مؤظف است اقتصاد آزاد را در تمام كشور فراگير كند. اين غير از اقتصادي است كه تاكنون تعريف شده است. دربرخي از كشورها اين الگو پياده شده است مثل چين،مالزي. حتي امكانات كسب و كار را به خانه هاي مردم مي برند. چون هدف اين است كه همه مردم در تشكيل سرمايه مشاركت كنند و دولت دنبال اين است كه با دادن اطلاعات و حتي يارانه زمينه مشاركت آنها را فراهم كند. اگر ايرانيان بتوانند در سرمايه گذاري مشاركت داشته باشند ظرف ده سال مطمئن هستم كشور بسيار پيشرفته اي خواهيم داشت. اقتصاد ايران هنوز راه نيفتاده است و دليل آن اين است كه همه مردم درگير اقتصاد نشدند.
* وقتي كه هفتاد درصد پس انداز بانك ها متعلق به دو درصد جامعه است اين مشاركت چگونه صورت مي گيرد؟
- اطلاعات شما درست است منتها دليل اين وضع نظام اقتصادي كشور است. اگر نظام اقتصادي كشور عوض شود ديگر شاهد نخواهيم بود كه هفتاد درصد پس انداز متعلق به دو درصد مردم باشد. اين وضعيت معلول اين است كه دولت هيچ تلاشي براي فراگير كردن اقتصاد آزاد انجام نداده است. بنابراين ما وقتي نظام اقتصادي را عوض مي كنيم، حتماً  اين نسبت در پس انداز تغيير پيدا خواهد كرد.
* براي تغيير نظام اقتصادي ما نياز به اجراي برنامه هاي درازمدت هستيم كه اجراي آن در يك پروسه طولاني مدت امكان پذير است. در اين فاصله قشر وسيعي از مردم از وضعيت اقتصادي موجود آسيب پذير هستند و امكان تغيير وضعيت و بهبود زندگي آنها وجود ندارد. آيا برنامه اي براي اين دوره داريد؟
- اين گونه نيست. چرا كه اين سياست، سياست تعديل نيست. در سياست تعديل بايد عده اي رنج مي  كشيدند تا ما وارد يك فرآيندي مي شديم، الگويي كه من مطرح كرد م از رنج شروع نمي شود.
* يعني با آغاز برنامه هاي اقتصادي مورد نظر شما، مشكلات مردم به سرعت حل مي شود و قدرت خريد مردم بالا مي رود؟
- اين برنامه ها همزمان انجام مي شود. يعني گراني پايين مي آيد. بيكاري كاهش پيدا مي كند و پس انداز افزايش پيدا مي كند. همه اينها با هم انجام مي شود. علت شكست طرح هاي اقتصادي قبلي هم همين مسأله بوده كه همه با هم انجام نشده است. تمام متغيرهاي اقتصاد را بايد با هم تغيير داد. يعني ما با يك پكيج و يا يك مجموعه اقتصاد مواجه هستيم و در اين مجموعه مي بينيد كه تمام متغيرهاي اقتصاد با هم رفتارهاي سازگار نشان مي دهد. در حالي كه اگر يكي دو متغير را به تنهايي تغيير دهيد وضعيت ناپايداري بوجود مي آيد كه ممكن است بدتر از وضعيت اول شود. يعني ممكن است در يك زمان كوتاهي بيكاري كاهش پيدا كند اما بلافاصله افزايش پيدا مي كند.
* آيا شما اين وعده را به مردم مي دهيد كه با اجراي الگوي مورد نظر شما بعد از يك دوره زماني مشخص بيكاري از بين برود؟
- بعد از چهار سال مي توانم كاري كنم كه قدرت خريد مردم دو برابر شود ، سرانه توليد ناخالص داخلي ۵۰ درصد افزايش پيدا كند، بيكاري به طور قابل توجهي كاهش پيدا كند. مثلاً  يكي از مسائل جدي ما نظام تعرفه اي است. در تمام كشورهاي اطراف كه با ما اشتراك مرز دارند متوسط تعرفه آنها سه يا چهار درصد است. در ايران اين مسأله بالاي بيست درصد است. چه اتفاقي مي افتد؟ اين كه تمام كالاهايي كه به صورت قاچاق وارد كشورمي شوندبه صورت ارزان وارد مي شود و نفت كه ارزان است به آن طرف مي رود. اگر ما بتوانيم يك اقدام اساسي در اين رابطه انجام دهيم نفس راحتي كشيديم. اسم اين را اقدامات شجاعانه ولي هوشمند مي گذارم. اگر اقدامات هوشمند باشد ولي توام با محافظه كاري باشد، اقتصاد ايران درست نمي شود. اگر اقدامات شجاعانه باشد اما هوشمند نباشد باز هم مشكل اقتصاد ايران حل نمي شود. ما بايد قبول كنيم در يك كشور بزرگي زندگي مي كنيم و مردان بزرگي مي خواهيم كه با آگاهي كامل و هوشمندي بتوانند كشور را اداره كنند. محافظه كاري در كنار هوشمندي، باعث مي شود كه هوشمندي زير پا له شود و شجاعت در كنار عدم آگاهي و عدم هوشياري اقتصاد را فلج مي كند.
* آقاي دكتر به بحث اصلي مي پردازيم. بگوييد از اجماع در جبهه اصولگرايان چه خبر؟
- تا قبل از ورود آقاي هاشمي به صحنه انتخابات بحث هايي كه صورت مي گرفت روالي داشت، اما با ورود آقاي هاشمي آن بحث ها به كنار رفت. آقاي هاشمي هم جزو اصولگرايان است هم در عين حال مستقل مي باشند. اگر بخواهند با چهار كانديداي ديگر اصولگرا كار كنند يك اختلافات فكري وجود دارد و كاملاً  تطبيق وجود ندارد. اگر بخواهد بيرون از اين باشد باز سازگاري ندارد. بنابراين جبهه اصول گرا كه با آمدن آقاي هاشمي به ترديد افتاده است نمي توان گفت كه چگونه بايد شكل بگيرد.
* اگر ديگر نامزدها مثل آقاي هاشمي بودند كنار مي رفتند. پس فكر مي كنند كه با ايشان تفاوت دارند.
- البته همه اين گونه فكر نمي كنند. شايد دو سه نفر اين گونه فكر مي كنند. شايد يكي دو نفر به سمت آقاي هاشمي بروند. اما اين حرف شما درست است كه سه چهار نفر مي توانند با هم كابينه ائتلافي درست كنند. يعني آقاي هاشمي باشد و يكي از ما چهار تا كه نوعي سنخيت فكري داريم و كابينه ائتلافي تشكيل شود.
* پيش بيني اين بود كه حضرتعالي و سردار قاليباف بيش از همه مستعد نزديك شدن به هم هستيد، اما خبرهاي رسيده حكايت از دور شدن شما دارد.
- نه. من با آقاي قاليباف و احمدي نژاد روابط دوستانه اي دارم و در اين زمينه بحث هايي دنبال مي كنيم. اگر ما بتوانيم يك كابينه منسجم كه مردم آن را باور كنند و يك برنامه كارآمد ارائه دهيم مي توانيم برنده انتخابات شويم.
* لازم نمي دانيد كه در اين خصوص با آقاي لاريجاني مذاكره كنيد؟
- بله. ايشان هم آمادگي هايي دارند. صحبت هايي بوده كه هنوز ادامه دارد.
* اين توافقات همان «حادثه بزرگ» است كه آقاي احمدي نژاد از آن حرف زدند؟
- بعيد نيست. من با ايشان صحبت نكردم كه منظورشان چيست. شايد منظورشان همين است.
* با تشكر از فرصتي كه در اختيار همشهري قرار داديد.
- من هم سپاسگزارم.

|  ادبيات  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   موسيقي  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |