كنگره شعر طلاب: ديروز و امروز
يادي ازنخستين محفل شاعرانه سوگ امام خميني (ره)
|
|
مرتضي كاردر
البته و صد البته كه حكايت اين گفتار، از جنس حكايات تكراري كنگره هاي اداري و ادواري شعر نيست چراكه نه سابقه آن و نه ماهيت وجودي آن شبيه اقران خود نيست. شايد پس از كنگره شعر دفاع مقدس و شب هاي شعر عاشوراي شيراز قديمي ترين كنگره اي باشد كه در حوزه شعر متعهد مذهبي اتفاق افتاده است.
از ديگر سو، برخلاف ديگر كنگره ها، اين كنگره حاصل يك فراخوان موضوعي از سوي ارگاني فرهنگي يا سرهنگي نبوده است بلكه از يك نياز دروني برخاسته است و شكل بسط يافته محفلي در قم بوده است. محفلي گرم متشكل از شاعراني كه طلبه هاي به صرفه و حاشيه خوان هاي حرفه اي نبودند بلكه جوانان روشنفكري بودند كه از متن گفتمان ناگهاني انقلاب به حوزه ها و از خوش حادثه به آنجا به پناه آمده بودند. شاعراني كه در دهه بعد تاثيرگذار به لحاظ شعري و جريان ساز به لحاظ روزنامه نگاري ادبي رخ نمودند.
اين گفتار نقبي مي زند بر سابقه اين كنگره و شكل عجيبي كه دست تقدير به دوره اول آن بخشيد و نيز بر شكل هاي اعجاب انگيز و گريه آوري كه دست بي تدبيري دوستان ناخوانده براي دوره هاي اخير آن رقم زده است.
پيشينه شعر در حوزه هاي علميه به گذشته هاي دور برمي گردد و بسياري از عالمان و فقيهان و فيلسوفان به معناي دقيق و درست كلمه شاعر بوده اند و در كنار تحصيل و تحقيق و تدريس به شعر نيز مي پرداختند و سعي مي كردند درونيات و مكاشفات خود را در قالب شعر بيان كنند.
اگر بخواهيم فهرستي از عالمان شاعر ارائه كنيم بسياري از بزرگان ما در آن قرار مي گيرند.
از شيخ بهايي و فيض كاشاني و شيخ محمود شبستري گرفته تا مرحوم الهي قمشه اي و علامه طباطبايي و امام خميني و ...
اما آنچه امروز از آن به عنوان شعر حوزه و حلقه شاعران حوزه نام برده مي شود.به طور مشخص به شاعراني اشاره دارد كه در سالهاي پس از پيروزي انقلاب وارد حوزه هاي علميه شدند و فعاليتهاي ادبي خود را از آنجا آغاز نمودند. حلقه شاعران حوزه يكي از حلقه هاي جدي و قوي شعر پس از انقلاب است و بسياري ا زشاعران اين حلقه از چهره هاي تأثيرگذار شعر دهه شصت و هفتاد به شمار مي روند.
چگونگي شكل گيري اوليه
فكر اوليه تشكيل محفلي مستقل براي شاعران حوزوي به سالهاي مياني دهه شصت بازمي گردد تعداد شاعران حوزه آن قدر شده بود كه خودشان بتوانند كنگره مستقلي داشته باشند. تلاش شاعران حوزوي و در رأس آنها «سيدعبدالله حسيني» براي شناسايي و گرد هم آوردن اعضاي نشست هايي كه به طور پراكنده در قم و مشهد و تهران برگزار مي شد و تبديل آن به «كنگره شعر حوزه» در سال ۶۸ به ثمر نشست و قرار شد كه نخستين كنگره شعر حوزه در خرداد ۶۸ برگزار شود.
كنگره روز ۱۳ خرداد ۶۸ با پيام حضرت آيت الله خامنه اي (در مقام رئيس جمهور) آغاز به كار كرد. حضور چهره هاي جوان و با استعدادي مثل زكريا اخلاقي، عبدالرضا رضايي نيا، عليرضا قزوه، هادي سعيدي كياسري، صادق رحماني، ابوطالب مظفري، فضل الله قدسي و ... و حضور شاعر برجسته اي مثل استاد علي معلم دامغاني كنگره را به يكي از باشكوه ترين نشستهاي شعري آن سالها تبديل كرد.
نشستهاي روز اول كنگره برگزار شد و قرار بود كه كنگره در روزهاي بعد نيز ادامه پيدا كند. اما رحلت امام خميني(ره) در ساعات پاياني شب سيزدهم خرداد مانند پتكي بر جان تمام مسلمانان و آزادگان ايران و جهان نشست و ارادتمندان حضورش را در سوگي بزرگ نشاند. اتفاق معمولي و طبيعي اين بود كه كنگره نيز مانند تمام اجزاي كشور تعطيل شود، اما «سيدعبدالله حسيني» پيشنهاد ديگري داشت: كنگره روز چهاردهم خرداد نيز ادامه پيدا كند و شاعران سروده هاي خود در سوگ امام را ارائه كنند. بدين ترتيب نشست روز دوم كنگره شعر حوزه - كه ديگر «در سوگ آفتاب» نام گرفته بود- عصر روز چهاردهم خرداد برگزار شد و به عنوان اولين محفل رسمي سوگ امام(ره) جاودانه شد.
از شعرهايي كه در آن نشست خوانده شد مي توان به مثنوي بلند «استاد علي معلم» شعرهاي «هادي سعيدي كياسري» «زكريا اخلاقي» ، «عبدالرضا رضايي نيا» و البته شعر آشناي «محمد كاظم كاظمي» (به عنوان شاعر ميهمان) اشاره كرد.
تيره شد آينه ي صبح درخشان بي تو
تار شد مشرق روحاني ايمان بي تو
نزهت اين چمن از نكهت انفاس تو بود
زرد شد سبزي احساس بهاران بي تو
جنگل عاطفه را دست تو وسعت مي داد
مي رود قوت زانوي درختان بي تو
چه شود رونق بازار تهجد پس از اين
چه رسد بر دل سجاده و قرآن بي تو
ناله ها مي دمد اي نور دل شب خيزان
در ستونهاي سيه پوش شبستان بي تو
ضجه ها مي زند از داغ جگر سوز فراق
در و ديوار غم آلود جماران بي تو
بي جمال تو دل آينه و آب گرفت
آتشين شد نفس باد پريشان بي تو
پاره شد رشته نوراني منظومه شوق
گشت آفاق همه كلبه احزان بي تو
من چه گويم كه چه سان آينه روز گرفت
رنگ دلگيرترين شام غريبان بي تو
كاش پيش از شب اندوه سفر مي كرديم
تا نبوديم در اين خانه غزلخوان بي تو
زكريا اخلاقي
* * *
بادها صيحه مي كشند، آسمان گريه مي كند
هم زمين ناله مي زند، هم زمان گريه مي كند
باز خون گشته چشمها، زخمها ضجه مي زنند
در هجوم هزار بغض، استخوان گريه مي كند
درگذشتي، نسيم وار، اينك اي مهربان بببين
در گذرگاه درد و داغ، كاروان گريه مي كند
هر نسيمي كه مي وزد، كوله بارش نگاه توست
كه در آن سوي ماه و آه ، بي امان گريه مي كند
اي سخاوت، ببار باز! جنگل احساس تشنه اي است
كه به رؤياي دست تو، ناتوان گريه مي كند
چشمهايت نمرده اند، بادهايت نبرده اند
گر زمين ناله مي زند، يادمان گريه مي كند
تو همين جايي، اي عزيز! چشم تو پيش چشم ماست
روح ما _ در عزاي خويش _ ناگهان گريه مي كند
عبدالرضا رضايي نيا
***
يكي از دوستان مطبوعاتي ، از آقايي كه از او به عنوان دبير كنگره نام برده مي شد، درباره عدم حضور چهره هاي شاخص شعر حوزه در كنگره دهم پرسيده بود و در پاسخ شنيده بود كه: «البته ما امسال هم ميهمانان عزيز و بزرگواري داشتيم آقاي سبزواري، آقاي براتي پور، آقاي چايچيان، آقاي اخوان ثا لث و ديگران» و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
دوره هاي دوم و سوم كنگره نيز در سالهاي بعد _ با وقفه اي كوتاه- با همان طراوت دوره نخست برگزار شد.
«كنگره شعر حوزه» از همان دوره اول توانسته بود خود را به عنوان يكي از جريانهاي رسمي شعر دهه شصت به ثبت برساند.
در اين سالها شاعران موفق حوزه كم كم شعرهايشان را سامان مي دهند و مجموعه هاي نخست آنها توسط ناشراني مثل «حوزه هنري» و «محراب انديشه» منتشر مي شود. همچنين نبايد نقش چند عضو برجسته اين حلقه مثل «عليرضا قزوه» «هادي سعيدي كياسري» و «عبدالرضا رضايي نيا» در راه اندازي مجله شعر و مديريت صفحه «بشنو از ني» روزنامه اطلاعات، كه هر دو از رسانه هاي تاثيرگذار شعر دهه هفتاد بوده اند ناديده گرفته شود.
از دوره سوم قرار بر اين مي شود كه كنگره با همكاري حوزه هنري برگزار شود. البته با اين شرط كه استقلال كنگره كاملاً حفظ شود و حوزه هنري در انجام هماهنگي هاي لازم جهت برگزاري كنگره، از آن حمايت كند. كنگره در اين دوره ها (دوره چهارم تا هشتم) دستخوش تغييرات ديگري نيز مي شود: افزون شدن بخش داستان، بزرگداشت عالمان شاعر، حضور پررنگ تر شاعران ساير كشورها و بيشتر از همه شاعران افغان، حضور خواهران حوزوي در كنگره و... اما هيچ يك از اين تغييرات نمي تواند طراوت سالهاي اوليه را كه بيشتر به دليل فاصله گرفتن اعضاي حلقه اوليه كنگره از حوزه علميه و حضورشان در سمتهاي مختلف علمي و اجرايي ايجاد شده است به كنگره باز گرداند.
***
با تغيير مديريت حوزه هنري در سال ،۱۳۸۰ كنگره شعر و قصه طلاب نيز مانند ساير اجزاي حوزه هنري در اختيار مديريت جديد قرار گرفت و نهمين كنگره شعر و قصه طلاب در اسفند ۸۱ توسط حوزه هنري قم برگزار شد. برگزاري شتابزده، اطلاع رساني نامناسب،داوري هاي ضعيف آثار و ديده نشدن و خوانده نشدن بسياري از شعرهاي خوب شاعران جوان حوزه موجب نارضايتي آنان از كنگره شد. به گونه اي كه بسياري از آنان تصميم گرفتند ديگر در كنگره شركت نكنند.
با اين همه مسئولين برگزار كننده كنگره بدون توجه به چنين مشكلاتي و اصلاً بدون ارزيابي كارشناسانه كنگره نهم، كنگره بعدي را نيز در ارديبهشت ۸۳ برگزار كردند. كنگره اي كه به مراتب ضعيف تر از كنگره نهم و به اذعان بسياري ضعيف ترين دوره كنگره از ابتدا تا امروز بوده است. حضور افراد غيرحرفه اي و ناآشنا به ادبيات در مديريت كنگره، فراخوان دير و نامناسب و پذيرش آثار ضعيف و از همه بدتر خوانده شدن همه اين آثار در كنگره نشست هاي كنگره را به جلساتي كسل كننده و ملال آور تبديل كرده بود. عجيب تر از همه اينكه اساساً چيزي به نام هيأت علمي در كنگره دهم وجود نداشت و همه افرادي كه مسئولين حوزه هنري از آنها به عنوان اعضاي هيأت علمي نام مي بردند منكر چنين مسأله اي شدند و ظاهراً كل كارهاي كنگره توسط يكي دو نفر كه البته هيچ گونه تخصصي در اين مسائل نداشتند انجام گرفته است.
«كنگره شعر حوزه» از همان دوره اول توانست خود را به عنوان يكي از جريانهاي رسمي شعر دهه شصت به ثبت برساند.چنانكه نقش چند عضو برجسته اين حلقه مثل «عليرضا قزوه» «هادي سعيدي كياسري» و «عبدالرضا رضايي نيا» در راه اندازي مجله شعر و مديريت صفحه «بشنو از ني» روزنامه اطلاعات، كه هر دو از رسانه هاي تاثيرگذار شعر دهه هفتاد بوده اند را نمي توان ناديده گرفت
وضعيت امروز كنگره شعر و قصه طلاب وضعيت چندان ناآشنايي نيست اتفاقاتي شبيه به اين بارها براي نشست ها و كنگره هاي مشابه نيز تكرار شده است. كنگره هايي كه در ابتدا توسط جوانان فعال و پرشور در دهه شصت و هفتاد ايجاد شدند و در سالهاي بعد آرام آرام به تصرف نهادهاي دولتي اي كه توهم قيمومت فرهنگ و ادبيات كشور را دارند درآمدند.و امروز بيشتر اين كنگره ها توسط مديراني اداره مي شود كه تخصصي در برگزاري چنين نشستهايي ندارند. و كنگره را صرفاً جهت ارائه گزارش هاي اداري و بيلان كاري به مسئولين رده هاي بالاتر برگزار مي كنند.
از نگاه چنين مديراني كنگره موفق كنگره اي است كه آثار رسيده به دبيرخانه آن و تعداد شركت كنندگان در افتتاحيه و اختتاميه _ كه احتمالاً با حضور يكي از مقامات برجسته دولتي برگزار مي شود_ زياد باشد (البته از ياد نبريد تمهيدات ويژه اي را كه اين مديران براي پر كردن سالنهاي بزرگ چنين كنگره هايي به كار مي برند.)
براي چنين مديراني اصلاً اهميت ندارد كنگره اي كه امروز مديريت آن را تصرف كرده اند چه خاستگاهي داشته، بنيانگذاران و چهره هاي شاخص آن چه كساني بوده اند. آيا آثار رسيده به كنگره به لحاظ كيفي، آن قدر هست كه بتوان با آنها كنگره برگزار كرد.
نتيجه چنين نگاهي اين مي شود كه در دهمين كنگره شعر حوزه غير از شاعر فروتن و فرهيخته حوزوي «زكريا اخلاقي» ديگر هيچ شاعر ديگري از چهره هاي برجسته شعر حوزه حضور پيدا نمي كند. و علاوه بر شاعران جواني كه در كنگره دهم شركت نكرده بودند، تعداد ديگري از شاعران حوزوي كه حتي از برگزيدگان كنگره دهم نيز بودند اعلام مي كنند كه ديگر در كنگره شعر و قصه طلاب شركت نخواهند كرد...
از خاطرم نمي رود كه يكي از دوستان مطبوعاتي ، در گزارشي درباره كنگره دهم، از آقايي كه از او به عنوان دبير كنگره نام برده مي شد، درباره عدم حضور چهره هاي شاخص شعر حوزه در كنگره دهم پرسيده بود و در پاسخ شنيده بود كه: «البته ما امسال هم ميهمانان عزيز و بزرگواري داشتيم آقاي سبزواري، آقاي براتي پور، آقاي چايچيان، آقاي اخوان ثالث و ديگران» و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.
و آخر اينكه شاعران جوان حوزه علميه قم بدون توجه به كنگره ها و نشست هاي فرمايشي و گزارشي و بدون توجه به نشستها و كارگاههاي شعري كه توسط دبيرخانه دائمي كنگره برگزار نمي شود محفل ادبي مستقلي تشكيل داده اند و فعاليتهاي ادبي خود را از اين طريق پيگيري مي كنند. «انجمن ادبي آيه» حلقه پيوند شاعران جوان حوزه با يكديگر و با شاعران موفق سالهاي دور و نزديك اين جريان است. محفلي كه با حضور نمايندگان واقعي شعر حوزه تشكيل مي شود و نيازها و خواسته هاي آنان را برآورده مي سازد.
|