تميز است نه؟ بايد هم باشد، چون حاصل دسترنج كار روزانه بانويي 62 ساله است. عكس: گلناز بهشتي
الناز انصاري
۶۲ سال پيش كه حتما آسمان تهران آبي تر بود و آدم هايش كمتر و هوايش غريبه با واژه آلودگي، در كوچه پس كوچه هايش دختري به دنيا آمد؛ در خانه اي كه شايد تولد دختر تولد بيچارگي بود. دختر بزرگ مي شد و خانه غريبه بود هنوز. دختر بزرگ شد و همسر غريبه بود. دختر مادر شد و فرزند غريبه. دختر پير شد، مادر بزرگ شد و امروز همه شهر غريبه است برايش.
خيالتان راحت كه نه اين دختر خواننده شد، نه كتاب نوشت، نه شعر سرود و نه انقلابي به پا كرد در جنبش زنان. نه مادر و نه همسر نمونه شد، نه هيچ تقديري براي هيچ اتفاقي در زندگي اش گرفت، هيچ. با اينهمه اينقدر مهم بود كه در گوشه اي از پارك شهر سوژه يك گزارش باشد. اشتباه نكنيد او نه كارگردان تئاتر است و نه مثلا اولين هنرپيشه زن تئاتر. از 5/6 صبح در پارك است تا 5/8 شب. نه براي ديدن يك گل، نه براي يافتن چيزي، نه براي... . او انگار قرار است تا عمردارد هر يك روز در ميان 14 ساعت عمر خود را صرف اين پارك كند. گيس سفيدش حالا تارهاي سياه مو را خفه مي كنند، چين هاي صورت گرد و پرگوشتش، صداي مخصوص و لهجه اي كه فقط مال پا به سن گذاشته هاي تهران است و دست هايي كه ليوان پر از چاي را مي رقصاند و چاي با آن رنگ كدر چه بد رقصي مي كند و مي ريزد. مهرباني چشم هايش حالا در گوشه پارك شهر به رنگ كاشي هاي كرم و نارنجي بي رمق مي شوند. كاشي هاي هر روز، كاشي هاي به هر قيمتي براق، كاشي هاي به نرخ يكصد و 18 هزار تومان در ماه تميز. كاشي هاي رفيق با مادربزرگي كه حالا همه عمرش را قرار است برق بيندازد و بعد بگويد مريض شدم اينجا.كودك بود مدرسه نرفت. گفت دست و بال پدرم تنگ بود. بعد آن وقت ها هم خيلي رسم نبود دخترها مدرسه بروند، اما من دوست داشتم مدرسه بروم، بزرگ شوم، معلم شوم.معلم نشد. مادر يك پسر شد و مادربزرگ دو كودكي كه حتما نمي دانند مادربزرگ كجاي اين شهر عمرش را مي سابد و پسر شايد از شنيدن نام پارك شهر دلش بگيرد، اما مادر، (چقدر شبيه بي بي قصه هاي مجيد بود) حتي نمي گذارد در مورد پسرش فكر بدي كنيم، مي گويد: زمانه سخت است، به خودش، بچه ها و زنش برسد كافي است، من انتظاري ندارم.
اتاق كوچك گوشه سرويس بهداشتي يك بخاري برقي به يادگار از زمستان نگه داشته هنوز. بي بي پارك شهر مي گويد: تابستان و زمستان اين در بايد باز باشد. زمستان پاهايم را روبه روي بخاري مي گرفتم. تابستان حتي پنكه هم نداريم،  اصلا جا نيست. مريض شدم، اينجا كارش زياد سخت نيست، اما وسواس گرفتم. تا مي رسم خانه حمام مي كنم. آب هم براي پاهايم خوب نيست. تا مي رسم خانه بايد از شوهر مريضم پرستاري كنم. هرچه از اين دنيا كشيدم برايم بس است.
و زمزمه غمگنانه اش آرام آرام در بخار چاي خفه مي شود. آرام آرام مي رود توي چشم هاي بي فروغش تا مثل دو مرواريد سر بخورند روي گونه اش، بيايند پايين و لاي چين هاي عميق صورت گم شوند.
كدام كودك وقتي بزرگ شد جاي او خواهد نشست. خودش كه روياي گچ و مدرسه و تخته سياه داشت، زندگي اش حبس اتاق نارنجي باشد با كاشي هايي كه هي بايد برق بزنند.
انگار هميشه قرار نيست مهم باشي، اصلا مهم نبودن هم فقط آنقدر مهم است كه پاي صداي لرزانت بنشيند. كاش مادربزرگم بود. همسرش مريض است و اگر او كار نكند هيچ كدام مستمري ندارند. هيچكدام بضاعت زندگي حتي در خانه هاي سالمندان را ندارند و هنوز از عزتشان آنقدر مانده كه درمانده گرمخانه و لابد در تابستان خنك خانه ها نباشند.
مي پرسم هيچ وقت اينجا اتفاق خاصي برايت نيفتاده؟ با كسي برخوردي نداشتي؟ مي گويد: من كاري به كار ديگران ندارم. كسي هم كاري به كارم ندارد. بعضي وقت ها دختراي جوان و معتاد مي آيند. بارها ديدم مواد مصرف مي كنند، اما نديد مي گيرم، آنها هم من را نديد مي گيرند. فقط كاش خدا يك نظر به من بيندازد. هيچ چيز هم از او نمي خواهم، فقط مرا ببرد، خسته ام و تكرار همه غم هايش را اين بار در آخرين جرعه چايي كه سرد شده فرو مي خورد.
توي پارك، كودكان در بازي كودكانه مي خواهند بزرگ شوند، چون بزرگ شدن برايشان يعني فراموش شدن زخم هاي كودكي و بزرگ شدن و پير شدن يعني اينكه ممكن است زندگي حتي خلاف تمام روياهايت زيبا نباشد. اميد نباشد در لبخند نوه ها و سرشاري زندگي نباشد در آسودگي.
روي نيمكت ها، زير سايه ها، كنار بابونه هاي سفيد. اينجا اما در چند قدمي سايه و سپيدي بابونه يك نفر در برق كاشي مي خواهد كه جان بسپارد.

آزاده بهشتي - براي هر كاري بايد از نقطه اي شروع كرد كه نيازي به بازگشت نداشت. اينكه براي رسيدن راهي را تا نيمه بروي و رها كني يا از نيمه راهي بخواهي تا پايان آن بروي تا به مقصد و مقصود برسي ، بي نتيجه است. براي رسيدن بايد از صفر شروع كرد، از هيچ به همه چيز رسيد. اما اگر شروع كردي و نيمه راه رهايش كردي هرگز به آنچه كه مطلوب است، نخواهي رسيد. شايد خواندن اين چند جمله نصيحت گونه، ياد مرشد يا پير طريق را در ذهنتان زنده كرده كه به مريدان خود مي گويد تا آنها را به انتهاي زندگي برساند. اما نگاهي كوتاه و گذري به زندگي امروز با هزاران ابزار صنعتي و غيرصنعتي نيز، راهي به غير از چند جمله بالا پيش رويتان نمي گذارد.
اينكه در زندگي شهرنشيني و مدرن امروز هر كسي بخواهد موفق باشد بايد از ابتداي مسير درست تا انتها برود و در اين ميان لغزشي به خود راه ندهد، حالا همين راه فردي را بگذاريد كنار يك جمع، فرد را رها كنيد به جمعيتي برسيد كه ديوار به ديوار هم زندگي مي كنند و قوت لايموت روزانه خود را از همين كنار هم بودن به دست مي آورند. در همين زندگي جمعي هم براي رسيدن بايد مسير را درست رفت و در جاده صحيح راند. تمام اين اما و اگرها در نهايت به باور فردي ارزش ها و دروني  كردن نيازها مي رسد. زندگي شهرنشيني نيازمند مستولي شدن به نيازهايي است كه به جرات مي توان گفت بايد براي آنها برنامه ريخت و فرهنگسازي كرد و بي جهت به بي راهه نزد كه در بي راهه راندن چيزي جز دور شدن از مقصد ندارد و تنها نتيجه آن دير رسيدن است.
خبر تشكيل ستاد ارتقاي فرهنگ شهرنشيني در مراكز استان هاي كشور، در صورت اخذ حمايت حقوقي و اجرايي لازم از سوي دولت يا مجلس شوراي اسلامي مي تواند راه صحيح را پيش پاي پايتخت نشيناني بگذارد كه هر روز با مشكل جدي از دردسرهاي زندگي شهرنشيني دست و پنجه نرم مي كنند. آنهايي كه سالهاست در تهران، مشهد، اصفهان، شيراز يا تبريز زندگي مي كنند، بهتر از هر كس ديگري مي دانند كه زندگي در اين شهر جدا ا ز امكاناتي كه براي ساكنان آن دارد، مكافاتي را به دنبال دارد و هزينه هايي را بردوش آنها مي گذارد كه نمي توان از آنها چشم پوشي كرد.
ترافيك، آلودگي هاي صوتي و بصري، هزينه هاي سنگين زندگي و هزاران چيز ديگر، دردسرهايي است كه شهرنشينان نمي توانند از آن بگذرند اما قرائي مقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است: در صورتي كه اين ستاد شكل جدي به خود بگيرد مي توان اميدوار بود تا با فرهنگسازي بيش از نيمي از اين مشكلات و موارد مشابه آن حل خواهد شد. او كه طرح اين موضوع را مناسب با زندگي شهري مي داند، گفت: آشنايي با شيوه زندگي شهري و تمدن شهرنشيني، مي تواند به نهادينه شدن اين موضوع در مردم بينجامد و از آنجايي كه هيچ موضوع با بسترسازي و فرهنگ  شدن زمينه هاي آن به انجام نمي رسد، اين كار قطعا نتيجه مثبتي در زندگي فرد فرد جامعه و برداشته شدن بسياري از مشكلات پيش روي شهروندان كلانشهرها خواهد شد.
تشكيل اين ستاد كه در نوزدهمين مجمع مشورتي كميسيون هاي فرهنگي- اجتماعي شوراهاي اسلامي شهرهاي كشور پس از 6ماه مطالعه و تحقيق به تاييد رسيده است. ارتقاي روحيه قانون مداري و قانون گرايي شهروندان و مجموعه مديريت شهري در تعامل با يكديگر، توجه مديريت شهري و رعايت حقوق شهروندان و ضوابط موضوعه، گسترش آرامش و امنيت رفاه از طريق ارتقاي فرهنگ شهرنشيني را از اهداف اصلي خود قرار داده است. گسترش و بهبود بهداشت سلامت شهري، ارتقاي سطح مشاركت هاي مردمي و تعامل شهروندان ومجموعه مديريت شهري در ساماندهي امور مردم از طريق ايجاد اعتماد متقابل مبتني بر قانون از ديگر اهداف تشكيل ستاد ارتقاي فرهنگ شهرنشيني است كه نمايندگان هر يك از دستگاه ها همچون وزارت ارشاد، شوراي شهر، سازمان آموزش و پرورش، پايگاه مقاومت بسيج، حوزه هاي علميه، تشكل هاي غيردولتي، نيروي انتظامي، شهرداري، سازمان هاي تبليغات و ميراث فرهنگي و گردشگري و ساير دستگاه هاي مربوطه در اين ستاد حضور دارند و موظفند تا با تعيين جايگاه هر يك از دستگاه هاي مسئول، اهداف و وظايف مشخص را اجرا كنند.
قرائي مقدم، تاثير تشكيل اين ستاد را در انتها در موضوعات فرهنگي نمي داند و مي گويد:اين ستاد مي تواند رشد فرهنگي، اقتصادي، سياسي و حتي كاهش جمعيتي را به دنبال داشته باشد.
البته او شرط تحمل اين موضوع را به كارگيري كارشناسان و جامعه شناسان در اجراي آن مي داند و مي گويد: استفاده از نظرات افرادي كه وضعيت فرهنگي و اجتماعي تهران را به خوبي مي شناسند در به نتيجه رسيدن نقش موثري دارد.
نگاه كلي (ماكروسيستم) در كنار جزءنگري ها(ميكروسيستم) از نظر اين جامعه شناس نقش مهمي دارد. قرائي مقدم معتقد است:اكتفا كردن به صحبت ها، بدون عملياتي كردن فرهنگ شهرنشيني بي نتيجه است، عمل و حرف بايد در كنار يكديگر قرار بگيرد. آموزش صرفا صحبت كردن در مورد يك موضوع براي جا افتادن فرهنگ نيست، بلكه بايد به صورت عملي به افراد آموزش داد.

محمدعلي طبرسا از تخريب بافت تاريخي اصفهان به رغم شهرسازي ارزنده و تكرار نشدني اين شهر تاريخي انتقاد كرد و گفت : نبود خدمات شهري مناسب در اصفهان موجب شده كه ساكنان بافت هاي تاريخي محله هاي قديمي، اين شهر را ترك كنند و خالي شدن اين بافت ها از سكنه، سرعت تخريب آنها را بيشتر كرده است . وي افزود : سياست هاي نادرست حاكم بر مديريت بافت هاي تاريخي، اين بافت ها را به آسيب پذيرترين نواحي شهري تبديل كرده و اين در حالي است كه نقش بافت هاي تاريخي در شهرسازي ايران نقشي والاست كه به آن توجه كافي نمي شود.
طبرسا همچنين از تخريب كامل بافت تاريخي استان هاي مشهد و قم خبر داد و افزود: روند تخريب بافت تاريخي استان اصفهان با توجه به گستردگي آثار و بناهاي تاريخي اين شهر را بايد بيش از ساير استان هاي كشور دانست اما در سالهاي گذشته بافت تاريخي استان هاي شهر قم نيز به طور كامل تخريب شده اند.
وي در مورد آمار و وسعت تخريب بافت تاريخي اين استان ها گفت: به دليل نبود اطلاعات جامع از وسعت بافت هاي تاريخي اين شهرها، پيش از زمان تخريب نمي توان آمار موثقي در اين زمينه ارائه كرد.
وي با بيان اينكه روند تخريب بافت هاي تاريخي استان كرمان و تبريز به ميزان بالايي وسعت يافته است، گفت: استان هاي كرمان و تبريز كه سطح وسيعي از بافت تاريخي را در خود جاي داده اند، در سالهاي اخير به شدت موجب تخريب واقع شده و از آنجا كه پيش از وقوع تخريب ها آمار دقيقي از ميزان بافت هاي تاريخي در دست نبوده، نمي توان بدرستي مشخص كرد كه در اين مدت چه ميزان از بافت هاي تاريخي از بين رفته است، اما آن چه هم اكنون اهميت دارد، شدت گرفتن روند تخريب ها در اين بخش هاست.

تنها نقص هاي مربوط به ترمز و كاربراتور و موتور نيست كه باعث مردودي آزمون معاينه فني  مي شود، بلكه پوسيدگي بدنه هم همين تاثير را دارد.ستاد مركزي معاينه فني خودرو به شهروندان تهراني توصيه كرد به منظور جلوگيري از جريمه شدن به دليل نداشتن برگه معاينه فني خودرو، حتما قبل از سفرهاي برون شهري خود، نسبت به اخذ برگه معاينه فني خودروي خود اقدام كنند. ستاد مركزي معاينه فني خودرو ضمن اعلام اين موضوع، با فرارسيدن فصل تابستان و تعطيلي مدارس و جذابيت اين فصل براي افزايش مسافرت هاي برون شهري و درون شهري با صدور اطلاعيه اي از شهروندان تهراني خواست كه با مراجعه به يكي از مراكز شش گانه معاينه فني خودروي بيهقي، سراج، آبشناسان، شكوفه، الغدير و نيايش، علاوه بر اخذ برچسب معاينه فني، در پول و وقت خود نيز صرفه جويي كرده و ديگر نگران جريمه شدن توسط ماموران راهنمايي و رانندگي در طول سفر به دليل نداشتن برگه معاينه فني نباشند. ارائه اصل كارت يا سند خودرو به هنگام مراجعه به مراكز معاينه فني خودرو الزامي است. رانندگان بايد قبل از مراجعه به اين مراكز نسبت به بازديد و رفع نقص احتمالي در چراغ هاي جلو و عقب، راهنماها، شيشه شوي و برف پاك كن خودرو، آج لاستيك ها و شكستگي يا ترك خوردگي شيشه خودروي خود اقدام كنند.ستاد معاينه فني خودرو از متقاضيان دريافت كارت معاينه فني مي خواهد به منظور تسريع در دريافت خدمات، قبل از مراجعه به مراكز شش گانه، نسبت به انجام سرويس هاي مربوط به تنظيم موتور خودرو، با لحاظ نمودن حداكثر انتشار آلايندگي مونواكسيد كربن به ميزان پنج درصد حجمي بازديد و سرويس سيستم ترمز شامل چرخ هاي جلو، عقب و ترمزدستي و همچنين ميزان فرمان خودرو در مراكز تعميرگاهي كه داراي ادوات تست مناسب هستند، اقدام كنند.

صبح يكي از روزهاي دلپذير خردادماه، من و چهار مسافر ديگر با چشم هاي پف كرده به همراه پيكان مدل 57 از شدت تابش خورشيد صبحگاهي جوش آورده بوديم. حدود 30 دقيقه طول كشيد تا از شر يكي از چراغ هايي كه با علامت قرمز چشمك زن PO) Police order) يا همان دستور پليس رها شويم و حالا پشت يكي ديگر از آن چراغ ها با همين جنس گير افتاده بوديم. چهارراه از سمت غرب شرق، در دو طرف، گوش تا گوش پر از ماشين بود و هربار كه چراغ سبز مي شد، هنوز ماشين ها حركت نكرده بودند، كه در كمتر از 15 ثانيه چراغ قرمز مي شد. اما در سمت شمال جنوب چهارراه، اوضاع بر وفق مراد ماشين ها بود. با قرمز شدن چراغ به ثانيه شمار ساعتم نگاه كردم و نزديك به دو دقيقه طول كشيد تا كلاه سفيد سر چهارراه بخوانيد پليس راهنمايي و رانندگي چراغ را براي سمت غرب به شرق سبز كند و تا راننده ها تحركي به ماشين ها مي دادند، دوباره چراغ قرمز مي شد و روز از نو، روزي از نو. بالاخره بعد از 12 بار سبز و قرمز شدن چراغ كه چيزي نزديك به 25 دقيقه پشت آن گير افتاديم، از تقاطع خيابان بهارستان و شهيد قائدي رها شديم. راننده دست دراز كرد، پيچ راديو را چرخاند. گوينده بعد از اعلام محورهاي ترافيك از رانندگان مي خواست تا نهايت دقت را در حين رانندگي داشته باشند، بي توجه به اينكه ماندن در اين ترافيك تاثيرات رواني منفي روي مسافران و بويژه رانندگان مي گذارد.
لابه لاي همين حرف و نقل قول ها و موسيقي هايي كه سعي در ايجاد آرامش در ماشين ها مي كرد، هر نيم ساعت يك بار، گوينده با سلام و صبح به خير اخباري را مي گفت كه گاهي تكراري بود. شايد اين تكرار بود كه توجهم را به يك خبر بيشتر كرد.
شب قبل تلويزيون خبر تمهيدات شهردار يكي از شهرهاي اروپايي براي كاهش ترافيك در خيابان هاي اصلي آن شهر را پخش مي كرد. خبري كه صبح روز بعد در تاكسي، گوينده اخبار آن را با آب و تاب بيشتر گفت. در اين خبر قرار شده بود تا براي عبور ماشين ها از خيابان هاي اصلي شهر، ماليات بيشتري از آنها گرفته شود. شهرداري كه اين پيشنهاد را مطرح كرده بود، عقيده داشت اين كار باعث كاهش بار ترافيك و رفت و آمد از شريان هاي اصلي شهر شده و از سوي ديگر اين اضافه ماليات را مي توان در بخش حمل و نقل عمومي همين خيابان ها هزينه كرد تا به يك نتيجه مطلوب دوطرفه رسيد.پشت يك چراغ ديگر ايستاده بوديم و ثانيه شمار، 109، 108، 107 پيش گرفته بود. به ساعتم نگاهي انداختم و فكر ماندن پشت چراغ چهارراه بعدي شكل كابوس به خود گرفت. كرايه را حساب كردم، از ماشين پياده شدم و تا چهارراه بعدي به اضافه مالياتي فكر كردم كه صرف حمل و نقل عمومي مي شود و ثانيه هايي كه ميان دود و بوق، باعث تشنج و اعصاب خردي راننده شده بود.

هر حركتي در زمينه صرفه جويي اگر از مراكز دولتي آغاز شود، تاثيرگذارتر خواهد بود. الگوسازي در مصرف انرژي در ساختمان ها هم شامل اين موضوع مي شود.25 ساختمان دولتي در شهر تهران از لحاظ چگونگي مصرف انرژي و نقاط ضعف و قوت ازنظر اتلاف انرژي با همكاري سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور، شناسنامه دريافت مي كنند.سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور اعلام كرد: پس از بررسي نقاط ضعف و قوت، فرصت هاي صرفه جويي انرژي و برآورد هزينه هاي اقتصادي مانند بازگشت سرمايه و سرمايه گذاري انجام شده مصرف انرژي در اين ساختمان ها بهينه مي شود.براساس اين گزارش، در اين طرح كه از پاييز سال گذشته آغاز شده است، مشخصات ساختمان و تاسيسات آن مورد بررسي قرار گرفته و شناسنامه اي از لحاظ مصرف انرژي ساختمان تهيه مي شود.بررسي ساختمان از لحاظ تعيين فرصت هاي صرفه جويي انرژي و نوع مصالح ساختماني به كار رفته در اين ساختمان ها نيز با استفاده از نقشه نشان داده مي شود.
گفتني است اين طرح كه تا پايان امسال به طول مي انجامد پس از اتمام به عنوان الگوي صحيح مصرف انرژي، براي ساختمان هاي عمومي و دولتي در كشور به كار برده مي شود.

۲۵ طرح مطالعاتي آب و فاضلاب در غرب استان تهران
از سال 1380 تاكنون 25 طرح مطالعاتي در زمينه آب و فاضلاب در غرب استان تهران به پايان رسيده يا در حال انجام است.
مديرعامل شركت آب و فاضلاب غرب استان تهران در اين باره مي گويد: در سالهاي اخير طرح هاي مطالعاتي متعددي براي دست يافتن به منابع جديد آب و اجراي شبكه فاضلاب در غرب استان تهران به مرحله اجرا درآمده است.
محمدرضا احمد نسب ادامه مي دهد: در اين طرح ها فقط به برنامه هاي كوتاه مدت اكتفا نشده است و چشم انداز آينده نيازهاي آبي غرب استان تهران نيز در آنها منظور شده است.
وي مدت زمان اجراي طرح هاي آبرساني و فاضلاب را طولاني دانسته و خاطرنشان مي كند: طرح هاي آب و فاضلاب از جمله طرح هاي گران و طولاني هستند و در اجراي طرح ها بايد افق 25 ساله را در نظر گرفت. به همين دليل طرح هاي اين بخش نيازمند مطالعات جامعي هستند.
احمد نسب معتقد است: در حال حاضر در 12 شهر تابعه شركت آب و فاضلاب در شهرستان هاي كرج، ساوجبلاغ و نظرآباد مطالعات فاز يك آب به اتمام رسيده و در بعضي شهرها فاز دوم نيز رو به پايان است.
مديرعامل شركت آب و فاضلاب غرب استان تهران يادآور مي شود: علي رغم آنكه شهرستان كرج به عنوان بزرگترين شهرستان غرب استان تهران با محدوديت منابع آب مواجه است در سال هاي اخير طرح هاي اجرايي مفيدي در زمينه آبرساني در آن به اجرا در آمده است.
نگراني هاي زيست محيطي در جاجرود
به اعتقاد مدير كل سازمان حفاظت محيط زيست استان تهران، حاشيه رودخانه جاجرود از لحاظ شرايط زيست محيطي وضعيت مطلوبي ندارد و اين امر مي تواند صدمات زيادي به محيط زيست اين منطقه وارد كند. مهندس محمد حسن پيراسته مي گويد: استفاده نادرست مردم و رستوران داران شرق استان تهران از حواشي و فضاي طبيعي رودخانه جاجرود شرايط نامطلوب زيست محيطي را به اين رودخانه تحميل كرده است .
وي رسيدگي به وضعيت رودخانه هاي تهران را از سوي اداره كل محيط زيست استان تهران مهم برشمرده و برخورد با آلوده كنندگان حواشي رودخانه ها را از اقدامات جدي سازمان طي سال جاري عنوان مي كند.
مدير كل اداره محيط زيست استان تهران معتقد است: برخلاف رودخانه جاجرود ، رودخانه كرج در وضعيت مطلوبي قرار دارد به طوري كه همه رستوران ها در اين منطقه تحت كنترل شديد كارشناسان سازمان حفاظت محيط زيست قرار دارند.
وي همچنين خاطر نشان مي كند : به منظور حفظ شرايط زيست محيطي در منطقه رودخانه كرج طبق هماهنگي  هاي صورت گرفته همه اقدامات لازم به منظور دفع فاضلاب ، جمع آوري و دفن زباله بايد خارج از حوزه آبريزي صورت گيرد كه اين اقدامات بزودي در منطقه رودخانه جاجرود نيز انجام خواهد شد.
خودروهاي شخصي باز هم متهم اول ترافيك
سواري هاي شخصي در سال گذشته سهمي 4/54 درصدي از كل ترافيك ايجادشده در ساعات اوليه صبح تهران را دارا بوده اند.
براساس آخرين آمار ارائه شده از سوي سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران، تاكسي ها و مسافربرهاي شخصي در همين سال سبب 9/16 درصد ترافيك صبح شهر تهران بوده اند.
براساس اين گزارش، سهم موتورسيكلت ها در ايجاد ترافيك شهر در ساعات اوليه صبح سال گذشته 16 درصد و سهم ميني بوس ها 8/12 درصد برآورد شده است.
گفتني است تردد وانت ها در ساعات اوج ترافيك صبح در سال گذشته، سبب ايجاد 4/7 درصد از ترافيك شهر شده است و نيز نقش اتوبوس در ايجاد ترافيك يك درصد بوده است. همچنين اتوبوس هاي سرويس نيز با سهمي 8/0 درصدي مقداري از ترافيك شهر در سال گذشته را سبب شده اند و ساير وسايل نقليه نيز 7/0 درصد در ايجاد ترافيك تهران نقش داشته اند.