|
|
|
|
در هزار توي ماجراي كندو و عسل
زبان شيرين زنبوري
|
|
محمدعلي نمازي خواه
شايد اگر شما نيز روزي مي شنيديد كه بشر توانسته زبان زنبورها را ترجمه كند و از كار آنها سر در بياورد به اندازه بار اولي كه اين خبر را شنيدم تعجب مي كرديد.
از ديرباز تمامي ما با شنيدن داستان هاي سليمان نبي آرزو مي كرديم كاش ما هم مي توانستيم بفهميم كه مثلا 2 گنجشك به همديگر چه مي گويند. اين حس كنجكاوي با كمك پيشرفت هاي علمي تا حدي پيش رفت كه انسان ها با علاقه به پيگيري روابط جانوراني مثل گرگ ها، وال ها و دلفين ها از طريق ايجاد صدا بپردازند و امروز، دانشمندان موفق به كشف رازي شدند كه نشان داد حتي زنبورهاي عسل نيز با انجام حركاتي، اطلاعات را بين خود مبادله مي كنند؛ زباني كه به حفظ بقاي آنها كمك مي كند. اين زبان اگرچه مانند زبان دلفين ها پيشرفته نيست، ولي نشان مي دهد كه در دنياي جانوران، حتي حشرات نيز روابط اجتماعي خود را حفظ مي كنند.
همانند تمام حشرات، زنبورها داراي شش پا هستند و بدن آنها شامل 3 قسمت اصلي: سر، سينه و شكم مي شود.
مراحل تكاملي آنها نيز داراي 4 مرحله است. بيش از 2 هزار گونه زنبور شناخته شده كه تقريبا در تمام مناطق جهان يافت مي شوند. زنبورها براي تهيه نكتار براي تغذيه لارو خود دائما بايد در كنار گل ها باشند. زبان زنبورها به صورت لوله اي شكل است كه گاهي در صورت باز شدن از طول بدن آنها نيز بيشتر است. تنها زنبورهاي ماده به جمع آوري گرده مي پردازند و اين آنها را به جالب ترين حشرات تبديل مي كند. در كنار پاي عقبي زنبورهاي ماده، فضايي بيرون زده قرار دارد كه به نام سبد گرده خوانده مي شود.
زنبورها با گرده افشاني خود از گل هاي نر به سمت گل هاي ماده باعث باروري گل ها و درختان مي شوند. هنگامي كه زنبوري مقداري از شيره گلي را مي نوشد، آن را وارد معده عسل خود در قسمت شكمي مي كند ولي اين ماده هضم نمي شود، بلكه در لانه، به دهان برمي گردد و آنگاه يا براي تغذيه لاروها يا ساخت شانه ها استفاده مي شود. در زنبورها تنها جنس ماده قادر به نيش زدن است و جنس نر وسيله دفاعي خاصي ندارد. زنبورها موجوداتي كاملا اجتماعي و وابسته به يكديگر هستند كه در اين ميان، زنبور عسل نمونه بارزي از يك موجود اجتماعي با روابط اجتماعي پيشرفته است. براي هزاران سال است كه زنبورهاي عسل به خاطر عسل آنها توسط بشر نگهداري مي شوند. زنبور عسل (Apidae) به خاطر ساخت شانهاي عسل كه از خانه هاي شش ضلعي ساخته شده از موم است، مورد نظر انسان هاست. يك كلوني بزرگ ممكن است تا 60 هزار كارگر را در خود جاي دهد كه همگي با نظم و ترتيب خاصي در جاي مورد نظر استقرار دارند. زنبورهاي عسل ماده تقريبا هم به كار جمع آوري گرده مي پردازند و هم به دفاع از لانه، اگر مجبور به استفاده از نيش خود شوند، بعد از نيش زدن به علت باقي ماندن نيش در محل زخم، خواهند مرد. به هر حال از زنبور عسل هر چه بگوييم كم گفته ايم و اگر به تمامي ابعاد زندگي اين حشره اجتماعي بپردازيم. بايد به نوشتن كتاب هاي فراواني بپردازيم اگرچه افراد سرشناس فراواني همانند ارسطو، كاتون، پلين، پالاريوس و ... اين كار را انجام داده اند، در اين مقاله به يك شگفتي بزرگ اين حشره اشاره خواهيم كرد يعني زبان ارتباطي آنها.
هنگامي كه زنبور عسل (Apis Mellifera) بعد از يك مسافرت تحقيقاتي براي يافتن غذا!! به كندو باز مي گردد، به انجام حركاتي رقص مانند مي پردازد كه با توجه به معاني آن، زنبورهاي ديگر تمام جزئيات مسافرت او را درك مي كنند. زمان و حركات زاويه دار و هدف دار اين حركات رقص مانند، بستگي به فاصله و جهت هايي دارد كه مكان يافت شده نسبت به كندوي آنها دارد. پروفسور Von Frisch به خاطر تحقيقات گسترده خود روي اين عادات زنبورهاي عسل، موفق به بردن جايزه نوبل شده است. موضوع اصلي تحقيقات او اين بود كه رقص زنبورهاي عسل، اصلي ترين اطلاعاتي است كه باعث ارتباط بين آنها مي شود و در نتيجه زنبورهاي ديگر كندو از مكان غذاي يافت شده خبردار مي شوند و از آن استفاده خواهند كرد.
بسياري از ما چيزهاي فراواني درباره زنبورهاي عسلي شنيده ايم كه به كندوهايشان برگشته اند و با حركاتي رقص مانند به كارگران ديگر فهمانده اند كه محل و منبع تغذيه اي پيدا شده، كجاست. بعضي ها اعتقاد دارند كه نشان دادن اين محل به صورت تقريبي، دقيق انجام مي گيرد كه نشان دهنده اين است كه حيوانات پست تر از انسان ها نيز براي خود زبان هاي ارتباطي خاصي دارند. دانشمندان نيز از دهه هاي گذشته مطمئن بودند كه اين زبان – حركات رقص مانند- وجود دارد، ولي درك آن براي آنها طول كشيد. شما هم شايد اين را باور نكنيد كه آنها با دو نوع حركت محل غذاهاي يافت شده را به همديگر خبر مي دهند. بله، زنبورهاي پيشاهنگ در حقيقت بعد از بازگشت به كندو از محلي جديد و داراي شيره يا گرده گياهان، حركاتي منظم و قابل تشخيص را انجام مي دهند و اين دقيقا همان رقص زنبورها است كه اطلاعاتي را براي كاوشگرهاي ديگر كندو داراست و آنها را براي پرواز به منبع تغذيه اي آماده مي كند. در كندو، اين اعمال بيشتر روي قسمت عمودي اولين شانه نزديك ورودي كندو انجام مي شود، ولي امكان دارد در قسمت افقي خارجي كندو هم انجام شود. ممكن است دو يا چند زنبور به اين حركات براي جلب توجه بپردازند، ولي زنبورهاي ديگر تنها به زنبور فعال تر توجه مي كنند. يك رقص، چندين بار انجام مي شود. دو نوع رقص زنبورهاي عسل، شامل رقص دايره اي و رقص پيچشي يا تكاني مي شود. هدف هر دو نوع رقص، تنها معرفي مكاني است كه در آن غذاي خوبي براي ديگر زنبورها وجود دارد. نتيجه اصلي حركاتي كه انجام مي شود اين است كه زنبورهاي كاوشگر ديگر تحريك شده و به جست وجوي محل نشان داده شده در بيرون كندو مي پردازند. آنها به پيغام هاي زنبور كاوشگر اول خوب دقت مي كنند، آنگاه سريعا با اجراي اطلاعات به دست آمده، محل مورد نظر را پيدا مي كنند. كاوشگر اول با بقيه زنبورهاي عسل از كندو خارج نمي شود و براي ساعت ها در كنار در خروجي باقي مي ماند. تحقيقات نشان مي دهد كه تنها 11 درصد از زنبورهاي خارج شده از كندو مكان دقيق را مي يابند. اكثر زنبورها به كارهاي داخل كندو مي پردازند و به اطلاعات ارائه شده دقتي نمي كنند.
در رقص دايره اي، بيننده قادر خواهد بود كه بفهمد محل غذا تا كندو فاصله اي در حدود 50 تا۸۰ متر دارد. اين نوع رقص درباره جهت مكان غذا نسبت به كندو اطلاعاتي نمي دهد. حركات اين رقص به مانند عدد هشت انگليسي است كه كمي كشيده شده باشد.
رقص پيچشي يا تكاني، بسيار كامل تر است و به بيننده، هم فاصله و هم محل غذا را نشان مي دهد، محلي كه بيش از 50 متر با كندو فاصله دارد، حركات مانند سيبي است كه از مركزش به صورت قرينه ديده شده باشد. اين حركات به همراه حركات تكاني شكم و دم است.
قسمتي از رقص نيز شامل مخابره اطلاعاتي مي شود كه توسط حركات و تكان هاي سريع قسمت دم انجام مي شوند كه به نام خط مستقيم ناميده مي شود. محل اصلي خط نشان داده شده، مربوط به مكانيابي صحيح در مورد خورشيد و موقعيت آن است. وقتي كه حركات انجام شد، زنبور به جاي اوليه حركت برگشته و حركات را از ابتدا انجام مي دهد. مسافت در اصل در اين نوع رقص به وسيله تعداد دفعات انجام شده رقص شناخته مي شود.
به هر حال اين رفتارها، دقيقا ارتباطات اجتماعي خوانده مي شوند، زيرا يك زنبور به عنوان يك جست وجوگر به دنبال نيازهاي ديگر زنبورهاي كندو مي رود. آنگاه برگشته و با زباني كه ديگران قادر به درك و تجزيه آن هستند، اطلاعات خود را نمايش داده و ديگران نيز به پيروي از او، آن را اجرا كرده و به مكان غذا براي ديگر افراد گروه مي رسند. اينها همه نشان دهنده يك ارتباط اجتماعي بالا است. به هر حال اين رفتار زنبورهاي عسل را شايد با توجه به تعريف زبان در بين مردم نتوان يك زبان ارتباطي خواند، ولي بايد دقت كرد باتوجه به اينكه آنها آموزشي براي اين عمل نديده اند، پس نحوه ارتباط آنها از اين طريق را مي توان يك زبان به شيريني عسل دانست!!
|
|
|
رودخانه هاي جهان
رودخانه عجيب
|
|
رودخانه آمازون كه زيستگاه موجودات زيادي است خود داراي خصوصيات عجيبي است كه به آنها در اين هفته اشاره خواهيم كرد: طول رودخانه آمازون در حدود 6هزار و 280كيلومتر است و منابع تامين كننده آب آن شامل كاليلونا و پرو است. همچنين دلتاي واقع در شمال شرقي برزيل نيز باعث پرآبي اين رودخانه مي شود. آمازون دومين رودخانه بلند جهان است و تنها رودخانه نيل در آفريقا از آن بلندتراست.
آمازون به تنهايي حدود۲۰ درصد از كل آبي كه رودخانه هاي جهان به اقيانوس ها مي ريزند را تامين مي كند. آمازون همچنين۴۰ درصد از آب خود را از مناطق وسيع واقع در آمريكاي جنوبي و هزاران رودخانه كوچك كه به رود اصلي مي پيوندند تامين مي كند.
از آغاز و تمام راه از برزيل تا اقيانوس اطلس، عرض رودخانه از 6 تا۱۰ كيلومتر متغير است. آمازون در فصل هاي باراني عرضي بسيار بزرگتر دارد. اولين اروپاييان به سرعت آمازون را به دليل منابع آب شيرينش كشف كردند. اين رودخانه باتوجه به خصوصيت آبدهي بالاي خود، منطقه آمازون را تبديل به منطقه اي كرده است كه از لحاظ گونه هاي جانوري به نوبه خود منحصر به فرد است.
اگرچه بايد به اين نكته اشاره كرد كه در اين منطقه روزانه 3 سانتيمتر باران مي بارد كه باعث رشد گياهي و بالطبع جانوري خوبي مي شود. در جنگل هاي آمازون بيش از 300 گونه پستاندار، هزاران ماهي آب شيرين و ده ها هزار درخت زيست مي كنند.
اين منطقه هنوز هم حيواناتي دارد كه به تازگي كشف مي شوند يا هنوز ناشناخته اند!
جاگوار كه بزرگترين عضو خارج آسيايي- آفريقايي گربه سانان است با 90 كيلوگرم وزن و 75سانتيمتر ارتفاع تا شانه در اين ناحيه زندگي مي كند. مسلما وقتي به پيراناهاي گوشتخوار در آبهاي آمازون فكر مي كنيد كه با طول 60سانتيمتر قادرند انسان يا گاوي را در چند لحظه بخورند، به فكر اين نمي افتيد كه يكي از آنها را در آكواريوم خانه خود داشته باشيد!
اكنون مي خواهم اين نكته را بدانيد كه توكان- پرنده دوست داشتني- با منقار 20 سانتيمتري خود تنها در اين منطقه يافت مي شود، همچنين منطقه آمازون تنها شرايط زيست قورباغه بزرگ شاخدار را فراهم مي كند.
آنا كوندا يا افعي آمازوني نيز در اين منطقه براي هر موجودي مثل يك كابوس است كه هر لحظه مي تواند بر سرش خراب شود. اين مارها به انسان ها مگر در زمان اذيت شدن يا مورد حمله قرار گرفتن، حمله نمي كنند.
|
|
|
نگاه
وضع پانداهاي بزرگ خوب نيست
|
|
قديمي تريـــــن سمبل بنياد بين المللي حيات وحش يعني پانداي بزرگ بر اساس گزارش هاي WWF در حال خطر است. با از بين رفتن نقاط مرتفع و محل هاي زندگي اين جانور، نسل آن بشدت در معرض تهديد به انقراض قرار گرفته است. پاندا سمبل و علامت خود سازمان WWF براي 40 سال است. استوارت چاپمان، رئيس قسمت برنامه هاي گونه اي WWF ، اعتقاد دارد كه پانداها هنوز در مخمصه مبارزه با انسان ها براي حفظ طبيعت خود قرار دارند. او مي گويد: پاندا به عنوان سمبل جهاني سازمان ما شناخته مي شود ولي اكنون به دليل همين شهرت، تعداد آنها تنها به يكهزار عدد رسيده است.
با وجود مجازات هاي شديد در مورد شكار پانداها، هنوز پانداها به دليل پوستشان در چين شكار و كشته مي شوند. آنها به وسيله تله هايي بزرگ و كشنده شكار مي شوند ولي با توجه به كمك هاي مالي دولت چين و حمايت هاي همه جانبه از WWF در اين مورد و پخش پانداهاي در اسارت پرورش يافته هنوز اين جانور در معرض انقراض وجود دارد. برخلاف اعتقاد خيلي ها كه فكر مي كنند اين حيوانات به دلايلي قادر به خوب توليد مثل كردن نيستند، آنها در طبيعت مشكلي براي اين كار ندارند و مشكل اصلي WWF اين است كه اين جانور در اسارت توليدمثل نمي كند. در سال 1999 از 126 پانداي در اسارت تعداد بسيار بسيار كمي توانستند زايمان و توليد مثل كنند و تازه با همه اينها، هيچ پانداي متولد شده اي در اسارت قادر به زندگي در حيات وحش نيست و به قول چاپمان مشكل اصلي نيز همين است كه WWF از اين روش توليد مثل در اسارت و رهايي در طبيعت نمي تواند در مورد اين گونه استفاده كند.
يك مشكل اصلي ديگر نيز اين است كه زيستگاه اين خرس به سرعت دارد قطعه قطعه از بين مي رود. زندگي اين جانوران به بودن يا نبودن گياه بامبو مربوط است و اگر در منطقه اي اين گياه كم شود، پانداها نيز به جاي ديگري مي روند كه اين براي آنها بسيار خطرناك است.
چون محيط زندگيشان عوض مي شود، بدنشان ضعيف مي شود و با يك جسم ضعيف، حيوان قادر به خوب توليد مثل كردن نيست و در نتيجه تعداد آنها كم مي شود. از سال 1979 كه پيتراسكات، رئيس WWF به چين سفر كرد، اين گونه بشدت زير نظر اين سازمان محافظت مي شود ولي هنوز هم تمام طبيعيدان ها اقرار مي كنند كه اگر وضع به همين حالت جلو رود، هيچ شانسي براي آنها در آينده وجود ندارد.
|
|
|