پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۴
نگاهي گذرا به آثار باستاني و ميراث فرهنگي شهر شيراز
ميراث هاي در حال تخريب
002481.jpg
علي توت زاري
شيراز يكي از شهرهاي مهم كشور محسوب مي شود كه وجود آثار و ابنيه تاريخي فراوان در اين شهر كهن، اهميتي دوچندان به آن بخشيده است. ميراثي كه از گذشتگان به ارث رسيده است و تاريخ و فرهنگ ايران و ايراني را ساخته است. اين ميراث كهن و نفيس نيازمند رسيدگي و حفظ و حراست ويژه است. موضوع مهمي كه متاسفانه تا حدودي به فراموشي سپرده شده است. مطلبي كه امروز پيش چشم تان است تنها مشتي است نمونه خروار.
شيراز شهري نيست كه در تاريخ و جغرافيا و ادبيات فارسي و دانش ايراني و صنعت گردشگري ايران بتوان آن را در انباري، متروك و فراموش شده جاي داد. شيراز را به عدل مي توانيم يكي از چشمهاي ايران بناميم كه نامش در ادبيات جهان و تاريخ جهاني مانند شهرهاي بزرگ و نامي جهان مي درخشد. كمتر گردشگر خارجي است كه به ايران بيايد و شيراز را نبيند. آن بهار زيبا با گلهاي سفيد بهار نارنجش، آن باغهاي سرسبزش كه بسان برگهايي، شهر را چون گلي تازه شكفته در ميان گرفته اند با نسيم تن نواز شبانگاهي اش و آن مردم خونگرمش كه دست در دست هم دادند و رخصت سفر را از حضرت شيراز گرفتند:
نمي دهند اجازت مرا به سير و سفر
نسيم خاك مصلي و آب ركن آباد
جداي از جغرافياي اين شهر، شيراز خود كتابخانه اي است در زبان و ادبيات اين سرزمين، وجود دو شاعر بسيار بزرگ و بين المللي و كتابهايي كه نويسندگان ايراني و اَيزاني در پيرامون هنر شعري و انديشه والا و ديرپاي اين دو هنرمند سترگ و متفكر بزرگ نوشته اند، باعث آبرويي جهاني براي اين شهر و زيارتگه همه رندان جهان شده است.و بالاخره شناسنامه امپراتوري ايران بر سه قاره باستاني جهان يعني تخت جمشيد كه اكثر مردم فرهنگ دوست جهان نام آن را شنيده اند و از آن بازديد لاينقطع دارند، شهرتي بين المللي و جهاني به اين شهر داده است.
رد پاي بيشتر سلسله هاي تاريخي ايران را در فارس مي توان ديد و از آنها آثاري را مشاهده كرد، اما بيشتر از همه، حضور هخامنشيان، ساسانيان، زنديان و قاجاريان محسوس تر از بقيه است.
انتخاب شيراز توسط سرسلسله زنديان به عنوان پايتخت ايران موهبتي مضاعف براي اين شهر بود كه باعث احداث بناهايي محكم و ماندگار با معماري خاص دوره خودش و هنرهاي تزئيني آن زمان شد كه هيچ شهري را در ايران نمي توان يافت كه به اندازه شيراز شاهد معماري و ساخت و ساز و يادگارهاي تاريخي زنديان باشد. متأسفانه بيشتر اين بناها در دوره هاي آتي در اثر استفاده نادرست و عدم تعمير و نگهداري رو به ويراني نهاد و آنچه بر جاي ماند و به عنوان ميراث به نسل ما رسيد، ويرانه هايي بود كه با صرف هزينه هاي بسيار و زحمات زياد توانست دوباره تا حدودي دوباره، سر بر كشيده و ديدني بماند و منبع جذب گردشگران خارجي و داخلي شود اما نكته اي كه در فرهنگ بيشتر ما ايرانيان وجود دارد همان جمله معروف و هميشگي است كه «ما به پيشگيري به اندازه درمان توجه نداريم» و بايد بيشتر يك اثر يا بناي تاريخي تخريب شود تا مسئولي بيايد، اهميت بنا را ارزيابي كند و بودجه اي تعيين شود و دوباره بازسازي شود، آن هم نه به صورت اول، بلكه به صورت المثني از آن چيزي كه قبلاً بوده است. مانند حكايت بر باد رفتن ريشه هاي تمدن كهن تر از تمدن هاي حاشيه ميان دورود (بين النهرين) در سالهاي اخير در جيرفت كرمان و سرقت قرآن كهن نوشته موزه پارس شيراز كه هنوز زخم دل دوستداران ريشه هاي تاريخي هنري اين مرز و بوم از يادآوري دردناكش تير مي كشد.
002484.jpg
يكي از بناهايي كه طي چند سال هر ساله از آن بازديد مي كردم، مدرسه آقاباباخان در بازار وكيل شيراز است. اين بناي تاريخي در قلب شهر شيراز، در كنار مجموعه وكيل در زمان كريم خان زند ساخته شده و در زمان فتحعلي شاه قاجار بازسازي شده است. تابلوي ورودي، تأسيس مدرسه را سال ۱۲۴۹ ه .ق مي داند كه يك سال قبل از مرگ فتحعلي شاه قاجار است. اين بنا به شماره ۶۰۳ در تاريخ ۲۹خرداد ۱۳۴۷ به ثبت ميراث فرهنگي كشور رسيده است. تمام حياط اين بنا با كاشي كاري هاي بسيار زيبا آراسته شده و آيات قرآن در سرتاسر بنا به چشم مي خورد كه با خط زيباي ثلث بر فراز گل بوته هاي رنگين از رنگهاي طبيعي ساخته كاشي هاي كاشي كارهاي حدود دويست سال پيش چشم را مي نوازد و خبر از بنايي آموزشي مذهبي مي دهد. بر فراز يكي از ديوارهاي كاشي كاري شده اش، بوته اي روئيده كه هر سال رشدش بيشتر مي شود و باعث تخريب كاشي ها و آجرهاي بنا شده است. همچنين در بالاي حجره اي كه دفتر مدرسه نام دارد، كاشي ها كاملاً ريخته اند. اين كاشيها چند سال پيش لق شده بود و در حال ريزش بود. خصوصاً كاشي هايي كه بر روي آن آيات قرآن به خط زيبايي حك شده، قسمتي ريخته و آيات ناقص شده اند (تصاوير ضميمه). كاشي هايي كه دويست سال پيش خوشنويسان آن عصر با زحمت زياد آيات را در آن گنجانده و نوشته اند، آن هم در يك مدرسه اسلامي، يكي پس از ديگري مي افتد و مي شكند و هيچ كس هم اهميتي نمي دهد كه بازسازي اين كاشي ها چقدر مشكل و متحمل چه هزينه  و وقت زيادي است به مسئول مدرسه تذكر داده شد، گفتند ميراث فرهنگي مقصر است، چند جعبه بزرگ از اين كاشيهاي افتاده و شكسته شده را در انبار داريم، اما سازمان ميراث فرهنگي رسيدگي نمي كند. به مسئولين ميراث فرهنگي كه در فاصله نزديك اين بنا در ارگ كريم خاني بودند، تذكر داده ايم.
گفتند مكتوب كنيد تا رسيدگي شود، نوشتيم، سال بعد آمديم و ديديم بيشتر تخريب شده، نه تنها در اين مدرسه، بلكه در عمارت تاريخي وسط باغ دلگشا هم درختي در نزديكي بام آن، روي ديوار روئيده كه هر سال بنا را تخريب مي كند و همچنين در لابه لاي آجرهاي برج هاي ارگ كريم خاني هم گياه روئيده و اين گياهان با ريشه دوانيدن در لابه لاي آجرها و كاشيها باعث تخريب ميراث تاريخي كشورمان مي شوند. اما به هر جا كه برويم، مي گويند بودجه نداريم. آيا محكم كردن كاشيهاي لق شده در جاي خود يا بريدن و نابود كردن چند گياه خودرو در ديوار بنا، چقدر بودجه مي خواهد؟ آيا بودجه اش از كندن بيهوده سنگهاي كف حيا ت مسجد وكيل (كه كنده شده رها شده است) و مسجد جامع عتيق كه از هر كس كه پرسيديم، علتش را نمي دانست، بيشتر است؟ آيا مطرح كردن بودجه، بهانه اي براي رسيدگي نكردن صحيح به ميراث فرهنگي تاريخي كشورمان نيست؟ آيا كشورهاي توسعه يافته هم اين گونه از تاريخ و فرهنگشان محافظت مي كنند؟ آيا سازمان ميراث فرهنگي مي تواند يك بنا را كه خودش ثبت كرده و يك ارگان ديگري از آن استفاده مي كند، همين طور رها كند كه آثار هنري تاريخي آن تخريب شود؟ ما مردم، به عنوان ميراث داران قرن هاي اجدادمان كه در اين سرزمين زندگي كرده و متحمل هزينه ها و تلف كردن اوقات عزيزشان شده اند و خون جگرها خورده اند تا با وسائل ابتدايي آن زمانها آثاري را برايمان به يادگار گذارند، چه جوابي به نسل هاي آينده خواهيم داد كه اين گونه بي تفاوت از كنار تخريب شان بگذريم؟
در اهميت اين آثار همان كه: از تمام كشورهاي جهان گردشگران بسياري با صرف هزينه شخصي مشتاقند كه از اين شهرهاي توريستي و  آثار تاريخي معماري هنري كشورمان ديدن كنند و در فرهنگ جهان آثار و بقاياي تاريخ مساوي است با ارز خارجي كه وارد كشور مي شود و خواهد شد. آيا نسل  ما مي خواهد آثار تاريخي را هم مانند نفت كه روزي تمام خواهد شد و جايگزين نخواهد داشت، تمام كند و چيزي از هويتمان براي فرزندان اين وادي و جهانيان نگذاريم؟ او بالاخره به اعتقاد پير شيراز  نشين:
قدر وقت ار نشناسد دل و كاري نكند
بس خجالت كه از اين حاصل اوقات بريم.

اخبار فرهنگ
جشنواره كتاب  سال قصه هاي قرآني
سازمان اوقاف و امور خيريه به منظور ارج نهادن به تلاش هاي هنرمندان فرهيخته و انديشمنداني كه در زمينه قصه هاي قرآني، پيامبران و ائمه عليهم السلام و صحابه، آثاري در خور تحسين خلق كرده اند. دومين جشنواره انتخاب كتاب سال قصه هاي قرآني را همزمان با بيست و دومين دوره مسابقات بين المللي حفظ و قرائت قرآن كريم(۲۱-۱۶ مهرماه امسال) برگزار مي كند.در اين جشنواره آثار تأليفي و ترجمه هاي برگزيده در زمينه ادبيات داستاني كودك و نوجوان، بزرگسال و پژوهش هاي ادبي، معرفي خواهند شد و به هر يك از آثار برگزيده يك تا ده سكه بهار آزادي جايزه اهدا مي شود.
به گزارش دبيرخانه اين جشنواره، نويسندگان، مترجمان و ناشران مي توانند دو نسخه از آثار خود را تا سي ام تيرماه سال جاري به نشاني: تهران، خيابان حافظ، خيابان نوفل لوشاتو، جنب بانك ملي، ساختمان شماره ،۳ سازمان اوقاف و امور خيريه بفرستند و يا مستقيماً تحويل دهند.بر اساس اين گزارش آثار تأليفي و ترجمه اي مورد ارزيابي و داوري در جشنواره بدين شرح است:
* داستان هاي بلند، رمان، مجموعه داستان هاي كوتاه و تك  داستان هاي چاپ در مجموعه د استان ها براي مخاطبان بزرگسال، انتشار يافته در سال ۱۳۷۲ تا پايان ۱۳۸۳
* داستان هاي بلند، رمان، مجموعه داستان هاي كوتاه و كتاب هاي تك داستاني ويژه گروه هاي سني كودك و نوجوان، انتشار يافته در سال هاي ۱۳۷۱ تا پايان ۱۳۸۳
* كتاب ها و تك مقاله هاي پژوهشي چاپ شده در مجموعه مقالات كه به بررسي، نقد و تحليل قصه هاي موضوع جشنواره پرداخته و از سال ۱۳۵۷ تا پايان ۱۳۸۳ به چاپ رسيده اند.
002487.jpg
شماره جديد مطالعات تاريخي
فصلنامه مطالعات تاريخي وابسته به موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي شماره ۷ خود را به ويژه نامه ۱۵ خرداد اختصاص داده است.در نگاهي گذرا به ماهيت رخدادهاي ضد استبدادي يك صد ساله اخير ايران، دو رويداد بيش از بقيه، در صورت و سيرت به يكديگر شبيه اند. ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. چه در ابعاد خارجي و چه زمينه هاي داخلي، راهبري و حضور مردمي و نيز اشتراك درخواست ها و شعارها، شباهت هايي وجود دارد كه به درستي يكي را سرآغاز و ديگري را سرانجام حركتي دانسته اند كه به عنوان انقلاب اسلامي شناسايي شده است.در ده سال اخير كوشش هاي چشمگيري براي تاريخ نگاري اين دوره صورت گرفته كه بخشي از آن مربوط است به بازنمايي و ترسيم قيام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲. با اين كه در اين كوشش ها، مساحت تحقيقات سازماني و نهادي بيشتر از پژوهش هاي شخصي و موردي است، اما نكته قابل توجه در هر دو مورد، روشني زواياي حركت پانزدهم خرداد است. حتي پژوهندگان خارجي، آنهايي كه امكان دست ِيابي به مدارك كافي درباره اين حادثه را داشته اند، اطلاعات نسبتاً يكساني ارائه داده اند و اگر به دور از منويات سياسي قلم زده باشند، در قضاوت نيز بي راهه نرفته اند و اين در حالي است كه خاكستر تبليغات حكومت پهلوي و هم آواز با آن رسانه هاي خارجي، حتي مواضع دولت اتحاد جماهير شوروي، روي اين آتش را پوشاند و اجازه نداد شعله اي از حقيقت آن، سر برآورد.با وجود گستره پژوهش هاي ارائه شده درباره قيام ۱۵ خرداد، امكان تحقيقات تازه، همچنان وجود دارد؛ چه از نظر ابراز ديدگاه هاي جديد و چه از جهت انتشار اسناد نويافته.

بازار فرهنگ
تبليغات تجاري (اصول و شيوه هاي عمل)
مؤلفان: ويليام ولز، جان برنت، ساندرا موريارتي/ ترجمه: سينا قربانلو/ ناشر: مبلغان/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۸۴۰ صفحه، رحلي/ با جلد سلفوني/ ۹۵۰۰۰ تومان.
002478.jpg
كتاب حاضر در هفت بخش و ۲۳ فصل تنظيم شده است. در فصل اول، ابتدا تبليغ تجاري تعريف و سپس نقش ها و كاركردهاي مختلف آن تشريح و پنج بازيگر اصلي اين صنعت (صاحب آگهي [تبليغ كننده]، مؤسسه تبليغاتي، رسانه، فروشندگان خدمات، مخاطبان) معرفي و نقش هر يك تبيين مي شود.
فصل دوم درباره اصول، موازين اخلاقي و مقررات حاكم بر صنعت تبليغات تجاري و انواع مسائل مطرح در اين زمينه است و برخي از رهنمودهاي لازم نيز ارائه شده است.در فصل سوم و چهارم، به ترتيب، تبليغات و فراگرد بازاريابي، معنا و مفهوم و عناصر و اركان تشكيل دهنده آن بررسي و مؤسسات تبليغاتي، نحوه سازماندهي، نظام هاي پرداخت و آينده آنها تشريح شده است.
فصل پنجم پيرامون برنامه ريزي و راهبرد تبليغ، مخاطب و مصرف كننده و تأثيرات فردي، فرهنگي و اجتماعي بر رفتار خريد و به طور خلاصه، شناخت مخاطب به عنوان كليد تبليغات اثر بخش بحث مي كند.
فصل ششم اهميت تحقيق، به ويژه تحقيق راهبردي، سازماندهي واقعيت ها و طراحي پيام و نيز استفاده از يافته هاي تحقيق را معلوم مي كند. فصل هفتم با تأكيد بر برنامه ريزي راهبردي به نحوه طراحي برنامه هاي بازاريابي و تبليغ، اجرا و ارزشيابي آنها مي پردازد. در فصل هشتم روان شناسي تبليغات تجاري و مقوله هايي نظيري تأثير تبليغ، ادراك، آگاهي، ترغيب و نيز نحوه عمل تصوير نام تجاري تشريح و تجزيه و تحليل مي شود. فصل نهم به معرفي رسانه هاي تبليغ و عمليات برنامه ريزي رسانه اي، از جمله تدوين هنرها، راهبردها و شيوه هاي انتخاب رسانه و نيز كاركرد و برنامه ريزي رسانه اي در تبليغات اختصاص دارد.
در فصل هاي دهم و يازدهم، ساختار و كاركرد رسانه هاي چاپي (مطبوعات) و رسانه هاي پخش (راديو و تلويزيون) و در فصل دوازدهم خريد رسانه اي و مسائل موضوعات مرتبط با آن مطرح مي شود.
از فصل سيزدهم تا پايان فصل هفدهم درباره تبليغات تجاري از جنبه خلاقيت و نيز ساختن آگهي براي رسانه هاي مختلف به تفصيل بحث مي شود. فصل هجدهم تا بيست و يكم به شرح عمليات تبليغ از جمله ترويج فروش، روابط عمومي و مبارزات تبليغات تجاري مي پردازد.دو فصل پاياني كتاب به ساير انواع تبليغ از قبيل تبليغات كسب و كار- به- كسب و كار، خرده فروشي و تبليغ بين المللي اختصاص دارد.

فرهنگ
انديشه
موسيقي
ورزش
|  انديشه  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |