شنبه ۱۱ تير ۱۳۸۴ - - ۳۷۳۷
دست نياز چو پيش كسان مي كني دراز...
در امثال  و حكم آورده اند: «گدا را كه رو دادي، خويش مي شود بر اساس نتايج بررسي وزارت كشور، مشخص شده است از مجموع گدايان
تهراني ۱۱‎/۶درصد آنان داراي خانه شخصي هستند
001149.jpg
عكس: علي اكبر شيرژيان
001146.jpg
پشت چراغ قرمزها ديگر انتظار سبز شدن با اين نوا آميخته نيست كه كسي بيايد و برايت نجوا كند «بده در راه خدا !
مدت هاست سر چهارراه ها، پشت چراغ قرمزها، كنار خيابان ها و در مراكز خريد، اين نوا شنيده نمي شود، اما روايت هاي ديگري هست كه برايت بخوانند. شايد ديگر بچه ها نيايند سرآستين ما را بگيرند و بگويند: «پدرم مرده، مادرم معتاده، خواهرم فلجه، برادرم مريضه، هيچي ندارم بخورم، يه كمكي به من بكن... !
اين روزها در ميان روزنامه فروشان سر چهارراه ها و گلفروشان چراغ قرمزها، عده اي ديگر هستند كه يا مي خواهند با دستمالي كردن شيشه خودروتان پولي بگيرند يا آدامس و فالي بفروشند. دلخور مي شوند اگر به آنها بگويي «گدا . مي خواهند چيزي از آنها بخري. جملاتشان همان قدر التماس آميز است، اما ديگر مستقيم از ما پول نمي خواهند. گويا آنها هم كارشان را به روز كرده اند؛ يك تغيير تاكتيك براي بقا و كسب درآمد. البته اين ماجرا دور از انتظار نيست. وقتي وزير رفاه و تامين اجتماعي اعلام مي كند كه 7/1 ميليون نفر از جمعيت كشور زير 43 هزار تومان درآمد دارند، برخورد با اين صحنه ها با هر نجوايي، غير مترقبه نيست. شايد اين تغييرتاكتيك در گدايي حكايت آن داستان سعدي باشد: «دزدي گدايي را گفت: شرم نداري كه از براي جوي سيم، دست پيش هر لئيم دراز كني؟ گفت: دست دراز از پي يك حبه سيم / به كه ببرند به دانگي و نيم.
با اين وصف به نظر مي رسد آنان كه حتي امروز با تغيير تاكتيك و تغيير ظاهر خود به گدايي مشغولند، مثل 8/51 درصد از شهروندان جوان تهراني نمي دانند گدايي جرم است.
اما هم دزدي و هم گدايي هر دو مطابق ماده 2 قانون مجازات اسلامي، مجازات دارد و جرم شناخته مي شود، كما اينكه در ماده 712 همين قانون آمده: «هركس تكدي يا كلاشي را پيشه خود قرار دهد و از اين راه امرار معاش نمايد يا ولگردي نمايد، به حبس از يك تا سه ماه محكوم خواهد شد.
از تعاريف تا مصاديق
پيش از آنكه بخواهيم به سراغ هر تعريف و تحليلي برويم، بايد بدانيم از چه ماجرايي حرف مي زنيم. محمود حاجيان مطلق - جامعه شناس - در مقاله اي كه به نخستين همايش بررسي آسيب هاي اجتماعي در ايران ارائه كرده، در تعريف متكدي (گدا) آورده است: «متكدي به كسي اطلاق مي شود كه نيازهاي طبيعي خويش يعني غذا، پوشاك و احيانا مسكن را با جلب ترحم ديگران و مطالبه مستقيم و همچنين راه هاي گوناگون طلب كند و درصدد تامين آن برآيد.
اين تعريف شامل تمامي مصاديق تكدي از جمله نيازمند، مستمند، بيمار رواني، عقب مانده ذهني، اتباع بيگانه، معتاد و بيكار، بي سرپرست، درراه مانده، شياد، ولگرد و ... است.
از جمله ديگر مصاديق تكدي گري به تعريف حاجيان مطلق، فالفروشي، زيارتنامه خواني در قبرستان ها، فروشندگي آدامس و شكلات و ... تغيير در اندام و جسم براي درخواست كمك و ...، است.
شايد از زمان بيهقي (قرن چهارم) كه او تحقيقي درباره گونه شناسي تكدي انجام داده تا دوره كنوني كه وزارت كشور شش طرح تحقيقاتي انجام داده، شرايط و وضعيت اين معضل، دگرگوني هايي در خود ديده، اما هيچگاه بدرستي به آن رسيدگي و توجه نشده است.
در همين حال جلب نگاه قانونگذاران براي حل اين معضل در دوره معاصر انجام شده است. در سال 1328 هجري شمسي، تصويب نامه اي تدوين شد تا از محل فروش هر يك كيلو قند و شكر، يك ريال پرداخت شده و براي جمع آوري متكديان هزينه شود.
پس از اين در اسفندماه 1334 هجري شمسي، مجلس شوراي ملي به ازاي دريافت مبلغ 20 دينار از محل فروش هر ليتر بنزين مصرف داخلي، وزارت كشور و وزارت دارايي را موظف به جمع آوري اين قشر كرد. دوباره در سال 1337 نيز بر اجراي اين مصوبه تاكيد و آئين نامه جديدي براي آن تهيه شد، اما از اين زمان تا 22 سال بعد كه ستادي در نخست وزيري براي رفع اين معضل تشكيل شد، اقدام قانوني خاصي صورت نگرفته است.
پس از اين نيز در سال 1378 شوراي عالي اداري كشور با مصوبه اي 15 ماده اي، به همراه سه تبصره و هشت بند، 11 نهاد مختلف شامل چند وزارتخانه، بنياد، سازمان و شهرداري ها را موظف به حل معضل تكدي گري كرد.
اما با وجود اين برنامه و در حالي كه شش سال از تصويب چنين برنامه اي گذشته، اين روزها مي شنويم كه رسول خادم، رئيس كميسيون اجتماعي – فرهنگي شوراي شهر تهران خبر از آن مي دهد كه بيش از 80 درصد متكديان تهران «گدانما هستند.
اين اظهارنظر نشان از آن دارد كه تكدي گري نه تنها در اين سالها به كنترل در نيامده كه به موجب سياست هاي اجرايي به كار گرفته شده، تغيير چهره نيز داده است. كما اينكه نخستين تجربه جمع آوري كارتن خواب ها در زمستان سال گذشته با شكست مواجه شد و همه آنها از اقامتگاه خود متواري شدند!
نگاهي به آمار گدايان كشور در سالهاي 79 و 80 نشان از تغييراتي در اين قشر دارد. در سال 1379 بر اساس بررسي ستادهاي استاني جمع آوري متكديان، 22 هزار و 938 گدا در ستادها ساماندهي شده اند كه 21 هزار و 293 نفر مرد و يكهزار و 545 نفر زن را شامل مي شده است.
اين وضع در سال 1380 دچار تغييراتي شده است؛ از مجموع 17 هزار و 279 نفر گداي جمع آوري شده، 14 هزار و 42 نفر مرد و سه هزار و 237 نفر زن بوده اند. بدين ترتيب به نظر مي رسد بر اساس آمار موجود در وزارت كشور، شرايط به گونه اي تغيير پيدا كرده كه تعداد زنان متكدي تا دو برابر افزايش نشان مي دهد و اين آمار خبر از نابساماني وضع زنان دارد.
علاوه بر اين و همانطور كه رسول خادم گفته است، گروهي از گدايان فعال در ايران، خارجي هستند. به تعبير خادم «اين عده با سوء استفاده از احساسات پاك شهروندان سعي به كسب درآمد از اين راه دارند و همين امر سبب شده كه همه ساله از اواسط خردادماه، تعداد زيادي از كشور پاكستان وارد ايران شوند و با حمايت گروه هاي موسوم به فيوج ها، به تكدي گري سازمان يافته يا ارتكاب برخي جرايم مشغول شوند.
طنز تلخ تكدي گري
تحقيقي كه روي گدايان تهراني از سوي وزارت كشور انجام گرفته، اين ضرب المثل ها كه «گدا را كه رو مي دهي، صاحبخانه مي شود يا «گدا را گفتند خوش آمد، توبره را كشيد پيش آمد را مفهومي ملموس تر بخشيده است.
بيخود نبود كه در امثال  و حكم آورده اند: «گدا را كه رو دادي، خويش مي شود زيرا بر اساس نتايج بررسي وزارت كشور، مشخص شده است از مجموع گدايان تهراني، 6/11 درصد آنان داراي خانه شخصي هستند و بيش از 50 درصد متكديان اجاره نشين هستند.
اين بررسي تاكيد دارد كه بيشترين وقوع گدايي، در پديده كهنسالي است، زيرا پس از 36 تا 45 ساله ها كه بيشترين گدايان تهراني را تشكيل داده اند، اين قشر 56 تا 65 ساله ها هستند كه رتبه دوم گدايي را در مجموعه مورد بررسي تهران به خود اختصاص داده اند.
از اين ميان 3/63 درصد مرد و 7/36 درصد نيز زن هستند. اين بررسي برخلاف آنچه گاهي اوقات شاهدش هستيم، نشان مي دهد به رغم آنكه 7/62 درصد متكديان وضع ظاهري مناسبي ندارند، از نظر جسمي سالم هستند. تنها 24 درصد متكديان معلول هستند و طبق بررسي به عمل آمده در حالي كه مردان 5/6 برابر زنان معلوليت دارند، دو برابر زنان ژوليده تر و نامرتب تر ظاهر مي شوند! جالب اينجاست كه عمده گدايان تهراني يعني بالغ بر 4/81 درصد از افراد جمع آوري شده، غير تهراني و عمدتا اهل خراسان بوده اند. از سوي ديگر و از نگاه توجه به وضعيت زندگي خانوادگي آنها، آمارها حكايت از آن دارد كه عمدتا گدايان متاهل بوده، ولي به دور از همسران خود زندگي مي كنند. آمار 9/86 درصدي گدايان متاهل وقتي در كنار آماري قرار مي گيرد كه 46 درصد آنها جدا از همسر خود زندگي مي كنند يا 5/65 درصد آنان شب ها بيرون مي خوابند، نشان از ضعف بنيان هاي خانوادگي و فقدان مهر و محبت در ميان آنان دارد. به عبارت ديگر اين وضع نشان از آن دارد كه كاركردهاي زناشويي در ارتباطات گدايان، هيچ جايگاهي نداشته و ايجاد جذابيت نمي كند. علاوه بر اين بايد به اين نكته اشاره كنيم كه 1/68 درصد از متكديان پيش از گدايي، شغلي داشته  و 52 درصد از اين عده كه در تهران مورد بررسي قرار گرفته اند، سرپرست خانواده بوده اند.
اين شرايط حكايت از آن دارد كه فقدان امنيت شغلي، كسب درآمد از اين راه كه درآمد آن به مراتب از كارهاي رسمي بيشتر است و برخي ضعف هاي بنيان هاي خانوادگي و عاطفي، همگي سبب شده تا تلاش هاي مختلف در دوره هاي گوناگون وضعيت ايران با شكست مواجه شده و عملا گدايان اين روزها با تغيير در گفتار و رفتار، بقاي خود را حفظ و كار خود را توسعه داده اند.

يادداشت
از جمع آوري تا جمع آوري
لفظ «جمع آوري مدت هاست كه مفهوم و محتواي بسياري از برنامه هاي ساماندهي وزارت كشور، سازمان بهزيستي و ديگر مراكز و نهادهاي متولي مسائل جامعه شده، اما در عمل هيچ نتيجه اي در بر نداشته است.
جمع آوري كودكان خياباني، جمع آوري زنان خياباني، جمع آوري كارتن خواب ها يا همين جمع آوري گدايان و معتادان، همواره حكم پاك كردن صورت مسئله را داشته است، زيرا تا وقتي معضل كالبدشكافي نشده و بر اساس آنها نسخه اي پيچيده نشود، نمي توان با جمع آوري، اين وضع را بهبود بخشيد. وقتي وزير رفاه و تامين اجتماعي در همايش امنيت قضائي و حاشيه نشيني، از وجود 7/1 ميليون نفر با درآمد زير 43 هزار تومان خبر مي دهد و از سوي ديگر، ابوالقاسم مختاري، عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي در گفت وگو با خبرگزاري مهر، خبر از 15 ميليون ايراني با درآمد زير خط فقر مي دهد، همه حكايت از تعارض در برخوردها و بررسي ها دارد.
اين درحالي است كه بنابر اعلام مركز آمار ايران، خط فقر نسبي براي امسال، 181 هزار تومان در شهرها تعيين شده است. باز هم اظهارنظرهايي از اين دست وجود دارد. رئيس پژوهشكده دانشگاه تربيت مدرس نيز در اين باره گفته است: حداقل افراد زير خط فقر مطلق كشور بيش از 40 درصد جمعيت را تشكيل داده اند.
حال تصور كنيد چنين نظرات متعدد و متفاوتي با وجود 11 نهاد مسئول در اين باره، چگونه قادر به انجام يك رويه واحد و اساسي است.
بر اين اساس شهرداري ها، فرمانداري ها، دستگاه قضائي، سازمان بهزيستي، كميته امداد امام خميني (ره)، وزارت كار و امور اجتماعي، سازمان مديريت و برنامه ريزي، نيروي انتظامي، صدا و سيما، استانداري ها و وزارت كشور، همگي بايد در رفع اين معضل نقش بازي كنند، اما بدرستي مشخص نيست كه هماهنگ كننده و مدير اين مجموعه پراكنده كيست و چگونه بايد براي آن برنامه ريزي كرد. سياست هاي جمع آوري متكديان اين روزها ديگر جوابگو نيست، زيرا اين عده رفته رفته شكل كار خود را به شكل مشاغل كاذبي نظير دستفروشي تغيير داده اند. علاوه بر آن، نگاه متوليان جامعه به معضلات، خود جاي سئوال دارد، زيرا وقتي متوليان براي حل معضل به فكر جمع آوري و پاك كردن چهره شهر از عده اي هستند كه معلول سياست هاي غلط ما محسوب مي شوند، گويا مي خواهند شهر را از زباله ها و اضافات شهري پاك كنند، در حالي كه گدايان هم چه خوب و چه بد، چه واقعي و چه متظاهر، همگي شهروندان آسيب ديده و آسيب پذير اين جامعه هستند و بدرستي بايد به وضع آنان رسيدگي شود.
اگر امروز ديگر به جاي آن جملات رقت انگيز و دلخراش، شاهد فروش آدامس و جوراب و فروش اجباري و ملتمسانه دعا و قرآن هاي كوچك هستيم، فردا آنها براي حضور در اين زندگي بيرحمانه و كسب درآمد، باز هم ظاهر كار خود را تغيير مي دهند. آيا باز هم تنها راه حل اين مسئله نسخه جمع آوري است؟!

تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
علمي
محيط زيست
شهر آرا
|  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  علمي  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |