يكشنبه ۱۲ تير ۱۳۸۴ - - ۳۷۳۸
محيط زيست
Front Page

سهم آلودگي آبهاي خليج فارس از افزايش بهاي نفت
حق خليج فارس
001239.jpg
عكس:علي اكبر شير ژيان
سپيده خليلي
آلاينده هاي هشت كشور ساحلي در آلودگي خليج فارس سهيم هستند. ايران از طريق فاضلاب هاي شهري و صنعتي و كشورهاي عربي حاشيه دريا به دليل استفاده از آب شيرين كن ها و فعاليت هاي نفتي، آلاينده ها را وارد دريا مي كنند
آخرين خبرها حكايت از رسيدن قيمت هر بشكه نفت خام به 61 دلار دارد. رشد اقتصاد جهاني، محدوديت ظرفيت عرضه و پالايش و بحران هاي كارگري در برخي كشورهاي نفتي از ديگر عوامل صعود روزبه روز قيمت نفت گزارش شده است. در اين ميان، رئيس موسسه تحقيقاتي بريتيش پتروليوم گزارش داده است: ميزان تقاضاي جهاني نفت امسال روزانه بيش از 2 ميليون بشكه افزايش يافته است.
افزايش بهاي هر بشكه نفت به هر دليلي براي كشورهايي همچون ايران جزو مهمترين اخبار اقتصادي محسوب مي شود، اما اين افزايش بها در كنار افزايش تقاضاي جهاني، نگراني تشكل هاي زيست محيطي داخلي و تا حدودي خارجي و برخي از مسئولان حوزه محيط زيست كشور را دو چندان كرده است. خليج فارس به عنوان معبري براي عبور و تردد نفتكش ها كه پيش از اين نيز به دليل تردد نفتكش ها و تخليه آب توازن كشتي هاي نفتكش از مرز بحران آلودگي گذشته و عنوان آلوده ترين آبهاي دنيا را به خود گرفته، اينك با اين رونق اقتصادي در عرصه تجارت نفت، بيشترين فشار و صدمه را از اين شكسته شدن ركورد متحمل خواهد شد.
بر اساس آخرين آمارهاي سازمان ملل متحد در مورد آلودگي آبهاي ساحلي، 2/8 ميليارد دلار ضرر به خاطر بيماري هاي ناشي از آبهاي آلوده دنيا برآورد شده است. بررسي هاي زيست محيطي سازمان ملل حاكي است كه آبهاي آلوده ساحلي سبب بيماري ها و هزينه هاي زيادي در نواحي خود مي شوند. به طوري كه هزينه سالانه بيماري هپاتيت ناشي از خوردن غذاي دريايي معادل 3/7 ميليارد دلار برآورد شده است. نكته قابل توجه اينكه 4/3 درصد شهرهاي بزرگ در كنار درياها قرار دارند و 40 درصد جمعيت جهان در فاصله 60 كيلومتري ساحل درياها زندگي مي كنند كه برآورد مي شود
80 درصد آلودگي درياها از خشكي ناشي مي شود،اما خليج فارس در كنار اين مسئله كه درصد قابل توجهي از آلودگي خود را از خروج فاضلاب هاي شهري و ساير تاسيسات نفتي و صنعتي و حرارتي ساحلي خود دارد، بخش ديگري از تخريب زيست آبي و آلودگي خود را متحمل از عبور و مرور نفتكش ها و خروج نفت به سطح آب است.
طبق تحقيقات انجام شده، بخشي از آلاينده هاي موجود در خليج فارس در درون دريا از طريق فعاليت شناورها، نفتكش ها، اسكله هاي نفتي، اكتشافات نفتي و بخشي هم از طريق ساحل توسط صنايع حاشيه دريا و رودخانه هاي منتهي به آن وارد آب دريا مي شود كه البته بخش اعظم آلاينده هاي موجود در خليج فارس از نوع نفتي است.
دكتر فاطمي، كارشناس محيط زيست دريايي چندي پيش در گفت وگو با خبرگزاري مهر تاكيد كرد: بخشي از آلاينده ها در اثر حركت نفتكش ها و شناورها، رها كردن آب توازن كشتي ها، حفاري ها و عمليات كشف نفت، تراوش و استخراج نفت، ريختن زباله ها از داخل شناورها به داخل دريا و گل حفاري به خليج فارس تزريق مي شود.
از سوي ديگر از سوي خشكي نيز بسياري از آلاينده هاي نفتي مثل گازوئيل، مواد چرب، پساب كارخانه ها، آفت كش هاي كشاورزي و كودهاي شيميايي، عناصر سنگين مانند جيوه، مس، كادنيوم و كبالت، فاضلاب هاي شهري و انساني توسط رودخانه ها به طرف دريا هدايت مي شود.
طبق بررسي هاي انجام شده 80 درصد آلودگي هاي نفتي از طريق شناورها و نفتكش ها به دريا تزريق مي شود. از سوي ديگر، رودخانه كارون نيز كه
90 درصد آب شيرين خليج فارس را تامين مي كند، معادل 90 درصد آلودگي ها و آلاينده هاي خاص مناطق خشكي را با خود به خليج فارس حمل مي كند، زيرا بخش عظيمي از صنايع نفت، گاز، نساجي و كشاورزي ايران دركنار اين رودخانه قرار دارد. همچنين مقادير زيادي از آلاينده هاي كشور عراق نيز از طريق رودخانه دجله و فرات،  وارد كارون و در نهايت به خيلج فارس منتهي مي شود.
در مناطق تحت حفاظت ايران نيز اطراف جزيره خارك، اطراف بنادر امام و شهيد رجايي و خورموسي، آلوده ترين نقاط خليج فارس محسوب مي شوند. اكنون با توجه به اين ميزان آلودگي و عوامل آلوده كننده آبهاي خليج فارس و با افزايش ميزان تقاضاي جهاني براي نفت، احتمال دو چندان شدن ميزان آلودگي نفتي خليج فارس مي رود؛ احتمالي كه چندان دور از وقوع نيست.
آلاينده هاي هشت كشور ساحلي در آلودگي خليج فارس سهيم هستند و در اين ميان ايران نيز از طريق فاضلاب هاي شهري و صنعتي و كشورهاي عربي حاشيه دريا به دليل استفاده از آب شيرين كن ها و فعاليت هاي نفتي، آلاينده ها را وارد دريا مي كنند. اما در ميان كشورهاي حوزه خليج فارس عربستان، كويت و امارات به ترتيب بيشترين سهم را در آلودگي خليج فارس دارند و نكته قابل توجه اينكه 80 درصد آب شيرين كن هاي دنيا در كشورهاي ساحلي خليج فارس قرار دارند و تعداد آنها به 150 كارخانه مي رسد.
نابودي مرجان ها،  ماهيان و ديگر آبزيان، كاهش مرواريدهاي سياه خليج فارس به دليل افزايش آلودگي در خليج فارس به خاطر دلايل ذكر شده از ديگر آسيب هاي زيستي خليج فارس محسوب مي شود. نگراني حاميان محيط زيست از آن رو افزايش پيدا كرده كه كشورهاي حوزه خليج فارس چندان متعهد به برنامه حفاظت راپني نيستند. براساس اين كنوانسيون، كشورها موظف به رعايت حفاظت از خليج فارس هستند. اين كنوانسيون در حالي از سوي كشورهاي خليج فارس پيگيري مي شود كه سال گذشته سازمان ملل متحد با اعلام شعار حفظ درياها از آلودگي خبر داد: 150 منطقه مرده در درياها و اقيانوس هاي جهان وجود دارد كه در آنها به دليل آلودگي به نيتروژن ناشي از كودهاي شيميايي و صنعتي، اكسيژن آب شديدا كاهش يافته و در نتيجه حيات در آن مناطق از بين رفته است.
گفته مي شود منطقه عسلويه در جنوب ايران نيز جزو يكي از همين مناطق مرده محسوب مي شود.
اينك با احتمال افزايش تردد نفتكش ها و فعال شدن شركت هاي نفتي براي استخراج بيشتر نفت، انتظار مي رود براي ادامه حيات و بقاي خليج فارس قوانين مندرج در كنوانسيون راپني از سوي كشورهاي عضو كه عمدتا نيز جزو توليدكنندگان نفتي محسوب مي شوند، پيگيري و محافظت شود. خليج فارس مدت هاست كه قرباني نفت و توسعه اقتصادي كشورهاي منطقه شده است.

محيط زيست ايران در برنامه ريزي ملي
001215.jpg
مدت هاست كه ديگر مقوله محيط زيست، مبحثي تشريفاتي و تفنني تلقي نمي شود، هر چند كه براي بسياري از سياستمداران و دولتمردان پرداختن به اهميت اين مسئله هنوز در آخر فهرست توجهات قرار دارد. جايگاه محيط زيست در برنامه ريزي ملي كشور از آن حيث مورد توجه و اهميت است كه در يك تعريف مي توان ادعا كرد، محيط زيست به مثابه مجموعه اي از آب ، خاك و هوا، جايگاهي براي زندگي بشر و ساير مخلوقات است. كل اين طيف را بر حسب ملاحظات و تقسيم بندي هاي موجود، محيط زيست طبيعي ناميده اند.
فرنوش بهرامپور ، معاون دفتر آموزش زيست محيطي سازمان حفاظت محيط زيست با عنوان اين مسئله در پنجمين همايش، دو سالانه انجمن متخصصان محيط زيست در تعريف جايگاه محيط زيست در برنامه ريزي ملي كشور مي گويد: محيط زيست كه شايد روزگاري نه چندان دور، اولويت دست چندم همه كشورها بود، به خاطر وضعيت بحراني به صدر فهرست اولويت هاي كشورها صعود كرد و در ذهن گروهي از كشورها كه توسعه يافته ناميده مي شد اين سئوال خطور كرد كه چگونه مي توان بر بحران هاي زيست محيطي غلبه كرد.
اين كارشناس ارشد روابط بين الملل، با اشاره به اين نكته كه قريب به 30 سال است محيط زيست به عنوان يك اولويت در ذهن برنامه ريزان و مديران جوامع جاي گرفته است تاكيد مي كند: اينكه در حال حاضر 300 سازمان بين المللي در زمينه حفاظت از محيط زيست و تدوين برنامه هاي زمان دار در اين وادي تلاش مي كنند، نشانه خوبي از اهميت و اعتبار اين مقوله به حساب مي آيد.
تغيير در الگوهاي توليد و مصرف در ميان قريب به نيم ميليارد انسان به گونه اي فزاينده اوضاع جهان را تحت تاثير خود قرار داده است، به حدي كه گفته مي شود اگر اين الگو در ميان ساير آحاد ملت هاي جهان تسري يابد، به طور قطع جهان رو به نابودي كامل خواهد رفت. بر اساس گزارش موسسه تحقيقاتي word watch ins اگر وضعيت بر اين منوال ادامه يابد، آنگاه تا سال 2010 ميلادي، 20 درصد از مراتع، 30 درصد از جنگل ها، 20 درصد از زمين هاي كشاورزي، 10 درصد از ذخاير ماهيان جهان به طور كلي از چرخه بهره دهي حذف خواهند شد. اگر به اين مجموعه، آب و خطر تغييرات آب و هوايي را نيز اضافه كنيم، درك رويدادي كه در آينده بسيار نزديك محقق خواهد شد، بسيار عميق تر مي شود.
فرنوش بهرامپور در گزارش خود با تحليل انتخاب نوع فن آوري و عادات مصرف و تاثير آن بر محيط زيست، به جايگاه توسعه پايدار پرداخته و با مقايسه كشورهايي نظير بوتان، كامبوج، هندوستان، اندونزي و ... مولفه هاي محيط زيست ايران را تشريح كرده و نتيجه گيري مي كند، با توجه به معيارها و فاكتورهاي موجود در محيط زيست ايران، جايگاه جهاني ايران در زمينه كيفيت هوا 79، در زمينه ميزان آب 109، كيفيت آب 38، تنوع زيست 106، زمين 73،  كاهش آلودگي هوا 31، كاهش فشار آلودگي بر آبها 108، كاهش فشار بر اكوسيستم 36، كاهش مصرف و زايدات 76، كاهش رشد جمعيت 68، ارزش تغذيه انساني پايه 32، بهداشت محيط 76، علم و فن آوري 83 ، حاكميت زيست محيطي 138، مسئوليت بخش خصوصي 61، بازده اكولوژيك 122، مشاركت بين المللي 74، كاهش خروج گازهاي گلخانه اي 101 و كاهش فشار فرامرزي بر محيط زيست 107 است.
وي تاكيد دارد: با بررسي معيارها و اعداد فوق چنين برمي آيد كه موقعيت ايران بسيار حساس و شكننده و تا حدي نيز بحراني است. مسائلي همچون نامشخص بودن كه جايگاه نهاد قانوني حفاظت محيط زيست در سالهاي آغازين انقلاب، بي توجهي به مولفه هاي زيست محيطي و آمايش سرزمين در سالهاي اخير، وقوع جنگ تحميلي و
تحت الشعاع قرار گرفتن همه فعاليت هاي اقتصادي و رفاهي كشور و خاتمه جنگ تحميلي و آغاز دوران بازسازي،  بي توجهي صرف به محيط زيست را به دنبال خود داشت، اگر اين بي توجهي همچنان ادامه مي يافت، شايد اعداد اختصاص يافته به ايران از آنچه مطرح شد، قهقرايي تر به نظر مي رسيدند. هر چند كه در خلال برنامه هاي اول و دوم توسعه محيط زيست، صرفا به عنوان يك مسئله كه بايد باشد، مورد توجه قرار گرفت، اما در خلال برنامه سوم و نيز سند برنامه چهارم توسعه، به نظر مي رسد، برنامه ريزان كلان كشور ديدگاه زيست محيطي در حوزه برنامه ريزي و تدوين راهبردهاي توسعه را مد نظر قرار داده اند.

تربيت كارآموز در بنياد حيات وحش آفريقا
طبق آخرين آمارگيري در صحرهاي آفريقا، امروزه تنها 5500 - 3000 سگ وحشي آفريقايي در طبيعت وحش باقي مانده است كه آنهم تعدادشان به سرعت در حال كم شدن است. حيات وحش آفريقا اعتقاد دارد كه يك تحقيق كاربردي و فوري براي تداخل هاي بيجاي انسان در حيات وحش قبل از به خطر افتادن نسل اين شكارچي بسياري ضروري است. در يك دهه گذشته، سگ هاي وحشي آفريقايي به صورت كلي در ناحيه كنياي مركزي از بين رفته بودند؛ درست در جايي كه بنياد حيات وحش آفريقا در ناحيه مركزي سامبورو فعاليت دارد. اكنون سگ هاي وحشي بازگشته اند و دكتر وودروف مي خواهد بداند كه چرا؟ او شروع به ايجاد طرحي به نام SLWDP كرد كه امروز به عنوان يك طرح كمكي خوب براي برنامه هاي AWF در حفاظت از سگ هاي وحشي محسوب مي شود. به كمك طرحي مثل SLWDP و همكاري بنياد حمايتي حيات وحش نامونياك، AWF اميدوار است كه طرح حفاظت از سگ هاي وحشي را در تمام منطقه بسط دهد و تعداد آنها را بالا ببرد و از تداخل انسان جلوگيري كند. هم اكنون، 12 نفر از پنج گروه متفاوت به AWF كمك مي كنند تا سگ هاي وحشي را شناسايي كنند. AWF نيز به اين افراد با تجربه كمك هاي فراواني از قبيل راديوها و بي سيم هاي دستي جديد، دستگاه GPS و همچنين حقوق خوب مي كند. در دسامبر 2004 نيز، 4 نفر از گروه ارتباطي كريمون مجهز شدند و براي 3 روز به منطقه جهت يادگيري فرستاده شدند. به وسيله امواج و نشانه گذاري هاي راديويي، اين گروه ها موفق شدند كه تعدادي از سگ هاي وحشي را بيابند كه 10 توله به دنيا آورده اند. ولي مهمتر اينكه AWF شروع به ايجاد ارتباطاتي بين رابطان محلي و SLWDP كرد تا سگ هاي وحشي كه در نواحي آنها مي زيستند را شناسايي كنند. اين ارتباط باعث شد كه صاحبان زمين ها نيز اطلاعات منطقي و كاملي را به دست آورند و حاضر به همكاري شوند. به خاطر همين روابط درست AWF، پيشرفت كار بسيار سريع بود و AWF موفق شد با بسياري از مناطق رابطه برقرار كند و تحقيقات خود را كامل تر انجام دهد. اكنون نيز تعداد سگ هاي وحشي در منطقه مركزي سامبورو حدود يكهزار و 500 عدد در شش گروه تشخيص داده شده است. اگر روابط به همين صورت با همكاري گروه هاي محلي جلو رود، اميد است كه تعداد اين جانوران دوست داشتني زياد شود و در آينده خطري آنها را تهديد نكند.

در همين حوالي
پارك ملي ناكورو كنيا
001248.jpg
پارك ملي ناكورو كنيا
مهدي قناعت پيشه - ناكورو در زبان ماسائي به معناي غبار يا جاي غبارآلود است. پارك ملي درياچه ناكورو در نزديكي شهر ناكورو، در سال۱۹۶۱به وجود آمد. اين پارك در ابتدا كوچك بود وتنها درياچه اي معروف و كوه هاي مجاور را در بر مي گرفت. هم اكنون اين پارك به حدي گسترده شده كه بخش بزرگي از ساوانا را فرا گرفته است.
درياچه ناكورو يك درياچه كم عمق قليايي در حاشيه شهر ناكورو و در 160كيلومتري شمال نايروبي قرار دارد. بنابراين مي توان در يك تور گردشي يك روزه از مركز يا به احتمال زياد بخشي از آن در مسير masaimara يا lake Barinqo و شرق samburu ديدن كرد. اين درياچه به علت وجود بزرگترين چشم انداز پرندگان در روي زمين، شهرت جهاني دارد. ده ها هزار فلامينگوي صورتي رنگ در گروه هاي بزرگ قرار دارند كه اغلب تعداد آنها بيش از يك و شايد 2 ميليون پرنده است. آنها از جلبك هاي فراواني كه در آب هاي گرم رشد مي كنند، تغذيه مي كنند.
طبق برآورد دانشمندان، جمعيت پرشمار فلامينگوها در ناكورو حدودا۲۵۰ هزاركيلو جلبك را در هر هكتار مساحت به صورت ساليانه مصرف مي كنند. دو نوع فلامينگو در آنجا وجود دارد: فلامينگوهاي كوچكتر را مي توان به وسيله منقار زرشكي و قرمز رنگ آنها و نيز بال و پرهاي صورتي رنگ اين پرندگان تشخيص داد، در حالي كه گونه بزرگتر داراي يك منقار با نوك سياه رنگ است. فلامينگوهاي كوچكتر عموما در كتاب ها به تصوير كشيده مي شوند ،زيرا تعداد آنها زياد است.
جمعيت هاي فلامينگو در درياچه ناكورو دائما در حال افزايش هستند. قبلا تعداد آنها به واسطه اوضاع آب وهوايي EL-Nino كه باعث طغيان دريا و تغيير غلظت قليايي آب شده بود، كاهش يافته بود.
فلامينگوها از جلبك هايي تغذيه مي كنند كه از تركيب فضله آنها در آبهاي قليايي گرم و پلانكتون ها رشد كرده اند. در هر حال فلامينگوها تنها پرندگان جذاب درياچه نيستند، دو پرنده ماهيخوار ديگر نيز جزو جاذبه ها هستند كه در واقع پليكان ها و مرغان ماهيخوار هستند. باوجود آبهاي ولرم و قليايي درياچه، يك ماهي كوچك به نام tilapiaqrahami بعد از شناسايي در اوايل دهه 1960، رو به توسعه و افزايش گذاشت. درياچه از نظر زندگي ساير پرندگان جلوه زيبايي دارد. بيش از 400گونه پرنده در درياچه و پارك گرداگرد آن زندگي مي كنند. هزاران گونه از مرغابيان كوچك و پرستوهاي سفيدرنگ بالدار به كرات در درياچه ديده مي شوند كه شامل مرغ پا دراز، آوكت ها، اردك ها و پرنده هاي مهاجر از اروپا هستند.
پارك ملي درياچه ناكورو كه در گرداگرد درياچه قرارگرفته است، اخيرا به منظور حفاظت از كرگدن هاي سياه رنگ تا حدودي بزرگ شده است تا مانع شكار غير قانوني اين حيوانات شود. پارك هم اكنون داراي بيش از 25كرگدن است كه يكي از بزرگترين مكان هاي تجمع اين حيوانات در كشور است. بنابراين احتمال بقاي اين حيوانات بالا است.
به علاوه تعدادي زرافه Rothschild در آن يافت مي شود كه به منظور حفاظت از آنها در آغاز سال 1977 از كنياي غربي منتقل شده اند. آهوهاي آبدوست از حيوانات بسيار رايج در اينجا هستند. در ميان درندگان مي توان از شير و پلنگ نام برد اخيرا پلنگ ها به كرات در منطقه ديده شده اند. به علاوه پارك داراي مارهاي پيتون عظيم الجثه است كه در بيشه زارهاي انبوه جنگلي زندگي مي كنند و اغلب مي توان آنها را در تقاطع جاده ها يا در حال تاب خوردن از درختان مشاهده كرد. اعتبار كافي بايد براي سازمان حفاظت از محيط زيست و زيرسازهاي حيات وحش بومي كنيا فراهم شود تا زمينه پشتيباني و حفاظت از حيوانات، حفاظت از جمعيت كرگدن ها و انجام تحقيقات در جهت تاثيرات اجتماعات و صنايع پيرامون ايجاد شود.
دره گسل بزرگ (GreatRift Valley ) كه در كنيا معمولا با نام دره گسل آفريقاي شرقي شناخته مي شود، بين 2 تا۷ ميليون سال قبل تشكيل شده است. اين بزرگترين گسل در كره زمين است. گسل دره از اردن در خاورميانه آغاز شده و با عبور از كشورهاي اتيوپي، كنيا، تانزانيا، كنگو و مالاوي در نزديكي شهر ساحلي سولادا در موزامبيك خاتمه مي يابد.
ويژگي شگفت انگيز اين گسل دره اين است كه در زماني كه آن به مرز كنيا مي رسد، به دو گسل منشعب شده و در ادامه در نزديكي درياچه ناكورو در جنوب تانزانيا اين دو گسل به هم مي پيوندند.
دره گسل تقريبا داراي 4هزار مايل طول و 35مايل عرض جغرافيايي است. علت تشكيل آن وجود كنش و فشار زمين شناسي در پوسته زمين بوده است كه منجر به يك فرو رفتگي عميق شده و احتمالا نيرويي به سمت بالا، به كناره ها وارد كرده است. ته دره طبيعتا پايين تر از سطح دريا است.
در كنيا، دره گسلي، درياچه هايي را به وجود آورده است كه زيستگاه انواع حيوانات وحشي هستند. ديواره هاي دره گسلي، كوهپايه  ناميده مي شوند، كوهپايه هاي مشهور كنيا همان كوهپايه هاي mau هستند.
كوهپايه هاي mau به علت ارتفاع آنها كه بيش از 8هزار و 500 پا مي رسد، شهرت دارند.
براي متعجب ساختن بسياري از توريست ها بايد ذكر شود كه تغييرات جغرافيايي همچنان در دره گسل رخ مي دهند. درسال 2000، رسانه BBC انگليس گزارش كرد كه ارتفاع كوه كنيا كاهش يافته است. هم كوه كنيا و هم كليمانجارو در مجاورت دره گسلي قراردارند.

گذرگاه
001200.jpg
سرو هرزويل را به حال خودش رها كنيد
يكي ديگر از آثار طبيعي ملي كشورمان در حال نابودي است. سروهرزويل درختي كهنسال با ارتفاع 30متر و قطر تنه چهارمتر، به روايات مختلف از 1000 تا۳۰۰۰سال است كه در خاك شهرك تاريخي هرزويل ريشه دوانده است. حتي ناصرخسرو قبادياني در سفرنامه اش از درخت سرو زيبا و كهنسالي در منطقه هرزويل ياد مي كند، اما حالا به دليل يك بي تدبيري، اين درخت در حال نابودي است.
سروي كه 3000سال را در آزادي زندگي كرده، حالا دمخورش شده است سيمان و آهن و فاضلاب، ولي اين درخت همانطور كه اين همه سال را بدون حصار دوام آورده، از اين پس هم مي تواند گليم خودش را از آب بيرون بكشد؛ البته اگر اين گليم به پنجه هاي بي تدبير انسان ها گير نكند. سروهرزويل را به حال خودش رها كنيد.
سرو زيباي هرزويل از سال 1366 به عنوان يكي از آثار طبيعي ملي كشور مورد حفاظت قرار گرفته است، اين گنجينه طبيعي بعد از هزاران سال راست قامتي، رفته رفته سلول هايش طعم گس مرگ را تجربه مي كنند. سرو هرزويل درختي كه سرسبزي و شادابي اش در سن۱۰۰۰ تا۳۰۰۰ ( روايات متفاوت است) سالگي براي بيولوژيست ها شگفت انگيز مي نمود، حالا رنگ برگ هايش پريده و شاخه هايش به سمت زمين خم شده است؛ انگار به يكباره پير و شكسته شده و قطعا ادامه اين روند خبر از خشك شدن آن در آينده اي نه چندان دور خواهد داشت.
ثبت سروهرزويل به عنوان يك اثر طبيعي ملي نه تنها حفاظت علمي و برنامه ريزي شده را در پي نداشت، بلكه توجهات مراجع محلي به عنوان منبعي براي كسب درآمد را به خود معطوف داشته است؛ به قولي يك جاذبه توريستي. نمي دانيم چطور شد كه عده اي كارشناسان وارد گود شدند و تصميم گرفتند اطراف درخت بيچاره را به پارك تبديل كنند. ساخت و سازها و حصاركشي ها و سيمان كاري ها و سمپاشي ها و چمن كاري ها و همه و همه دست به دست هم دادند تا راه هاي تنفسي و غذايي  آن را مسدود كرده و ريشه هاي پرطنين آن را در زير خروارها سيمان مدفون كنند.
حتي عبور فاضلاب از بين ريشه ها و قطع ريشه ها، شكستن شاخ و برگ ها و... در بعضي موارد كنده كاري بر تنه ارزشمندي كه هويت تاريخي تمدني را در خود دارد، مي رود تا سر و هرزويل را به كام مرگ بكشاند. بي شك سرو كهنسال ما توان مقابله با تمام اين تهديدات را نخواهد داشت. سرو هرزويل را به حال خودش رها كنيد.
001233.jpg
نبرد قدرت
نبرد بر سر تصاحب جفت هميشه در ميان گونه هاي ابتدايي حشرات رواج داشته است. دو محقق انگليسي با بررسي فسيل هاي چند صد ميليون ساله بندپايان اوليه به اين نكته پي  برده اند.
راب نل و ريچارد موزتي دو نفر از محققان دانشگاه هاي كوئين مري لندن با ارائه مقاله اي در هفته نامه علمي با بولوژي اعلام كردند كه با بررسي فسيل هاي بندپايان موسوم به تريلوبيت (سه لبي ها) كه بين 488 تا۴۴۴ ميليون سال قبل مي زيسته اند، متوجه شدند كه برخي از نرهاي اين بندپايان، نظير سوسك هاي امروزي داراي شاخك روي سر خود بوده اند و سوسك ها اصولا از شاخك هايشان براي جنگيدن با يكديگر براي دستيابي به سوسك ماده استفاده مي كنند. اين دو محقق با اين فرضيه به بررسي بيشتر درباره اين بندپايان كهن پرداختند و در حين مطالعه فرضيه هاي ديگري را نيز مورد توجه قرار دادند.
از جمله آنكه شاخك ها وظيفه حفاظت از سربندپايان را هم برعهده دارند يا حتي از شاخك ها به عنوان نوعي وسيله ارتباط محيطي هم استفاده مي شود. شاخك ها در استتار و مخفي شدن حشرات از ديد دشمن هم نقش دارند، اما هيچ يك از اين فرضيه هاي جنبي با نوع فراگيري شاخك ها و شكل آنها همخواني نداشت. به اعتقاد اين دو محقق، استفاده از شاخك ها براي نبرد، تنها مختص اين نوع بندپايان نيست. بندپاي سه شاخ دوره دوونين كه بين 417تا۳۴۵ميليون سال قبل زندگي مي كرده نيز از شاخك هاي خود چنين استفاده اي برده است.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   دخل و خرج  |   زيبـاشـهر  |
|  محيط زيست  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |