يكشنبه ۱۲ تير ۱۳۸۴ - - ۳۷۳۸
بسياري از پياده روها همچنان در اشغال مصالح يا نخاله هاي ساختماني است
پاي ديگران در گليم ما
001224.jpg
طبق قوانين شهرداري ها، اراضي كوچه ها، ميدان ها، خيابان ها و معابر عمومي واقع در محدوده هر شهر، ملك عمومي محسوب شده و تعرض در اين معابر، تخلف تلقي مي شود و مي بايست شهرداري ها با متخلفان برخورد كنند
اعضاي شوراي شهر تهران در يكي از جلسات علني شورا، در خرداد سال گذشته در ارتباط با طرح مجوز چگونگي استفاده متقاضيان ساخت و ساز از معابر عمومي شهر تهران، ضمن تذكر كتبي به شهرداري تهران درخصوص برخورد جدي تر با افراد حقيقي و حقوقي كه پياده روها را ملك شخصي خود فرض مي كنند، خواستار تهيه و تنظيم مصوبه اي از سوي شهرداري تهران شدند كه مي بايست طي دو ماه بعد به شوراي شهر ارائه مي شد.
از همان زمان ستاد بهسازي معابر شهر تهران مسئوليت ساماندهي و بهسازي معابر پياده روهاي شهر تهران را در اولويت برنامه هاي شهرداري قرار دادند.طبق اصل 9 ماده 96 تبصره 6 كتاب مجموعه قوانين و مقررات شهرداري ها، اراضي كوچه ها، ميدان ها، خيابان ها و معابر عمومي واقع در محدوده هر شهر، ملك عمومي محسوب شده و تعرض در اين معابر، تخلف تلقي مي شود و مي بايست شهرداري ها با متخلفان برخورد كنند.
با گذشت 10 ماه از تذكر شوراي شهر به شهرداري با وجود تلاش هاي شهرداري در بهسازي برخي پياده روهاي خيابان ها و ميادين اصلي شهر ، هنوز هم برخي از پياده روها و معابر شهر تهران همچنان در تسخير مصالح ساختماني دارندگان پروانه ساخت و ساز بوده و برخورد جدي با اين افراد كه حقوق شهروندي را نقض مي كنند، صورت نگرفته است. با اين وجود رئيس سابق ستاد بهسازي معابر شهر تهران، مهندس سعيد شاكر، معتقد است وضعيت فعلي معابر و پياده روهاي شهر تهران به گونه اي است كه نه تنها براي رفت و آمد افراد سالم مناسب نيست، بلكه ناهمگوني سطح پياده رو مشكلات زيادي را براي افراد ناتوان، كم توان، معلولان و ميانسالان ايجاد كرده است.
كارشناس و طراح منظر شهري، صمد ذواشتياق، معتقد است در اصل ساخت پياده رو بايد به اين نكته توجه شود كه فرد – اعم از افراد سالم كه ممكن است خريد زيادي كرده باشند يا معلولان و سالمندان – بتوانند براحتي در آن تردد كرده و با عبور راحت از خيابان، از يك سمت پياده رو به پياده رو مجاور بروند. در تعريف او، پياده رو، معبري است براي دسترسي از سمتي از خيابان كه حدفاصل ساختمان هاي حاشيه اي و معابر اتومبيل رو ساخته مي شود. از نظر او از پياده رو در فرهنگ ايراني بيشتر به عنوان محلي براي تفرج و خريد استفاده مي شود. اين در حالي است كه در كشورهاي توسعه يافته و اروپايي، پياده رو محلي است كه تنها براي گذر و عبور در نظر گرفته شده است و در بعضي مواقع از مبلمان ساده شهري برخوردار است.
فرهنگسازي يا سازش با فرهنگ
هرچند برابر قوانين و مقررات، هر كسي كه پروانه ساخت از شهرداري دريافت مي كند، مي تواند يك سوم از معابر پياده رو را اشغال كند، اما متاسفانه اين قانون چندان شكل اساسي ندارد كه از جمله آن مي توان به تعرض بيش از حد قانوني دارندگان پروانه ساخت و ساز اشاره كرد. در كنار اين موضوع استفاده از فضاي پياده رو براي پارك اتومبيل يا عبور موتورسواران از معابري كه به پياده ها تعلق دارد، انواع ديگري از تعرض به حقوق شهروندي به حساب مي آيد.
ذواشتياق در پاسخ به اين سئوال كه چطور بايد با اين افراد كه صراحتا تخلف قانوني را مرتكب مي شوند، برخورد كرد، تنها يك واژه به كار مي برد: فرهنگسازي .
او براي توضيح بيشتر مي گويد: ساده ترين مثال، اتفاقي است كه در كشورهاي توسعه يافته مي افتد و ادامه مي دهد: در صورت تخلف از سوي هر فرد با هر مقام در يك جامعه توسعه يافته، پليس راهنمايي و رانندگي تنها به صدور برگه جريمه آنچناني اكتفا نمي كند، بلكه بعد از توقف وسيله نقليه، مدارك و گواهينامه او را گرفته و فرد متخلف را موظف مي كند تا يك هفته به مدت دو ساعت هر روز در كلاسي كه به بحث فرهنگسازي و خسارت هاي ناشي از تخلف به او و افراد جامعه وارد مي شود، شركت كند.
ذواشتياق معتقد است صدور پي در پي برگه هاي جريمه، كاري از پيش نمي برد و مانند تمام موارد ديگر بايد روي فرهنگسازي يك موضوع كار كنيم.
تغيير ساختار پياده روها
در پياده رو قدم مي زني، ناگهان زير پايت خالي مي شود و سكندري مي خوري و ... حالا فرض را بر اين مي گذاريم كه فرد، كم توان، كم بينا يا سالمند باشد، قصه كاملا متفاوت است. ذواشتياق يكي از مشكلات اصلي پياده روهاي تهران را ناهمگون بودن سطح آن مي داند و معتقد است پياده روهاي تهران از استانداردهاي جهاني فاصله زيادي دارند و طراحي آنها به گونه اي نيست كه افراد براحتي از آن گذر كنند.
رئيس ستاد بهسازي معابر شهر تهران قول داده ساختار و شكل قطعات كفپوش هاي پياده روها تغيير مي كند.
كارشناس و طراح منظر شهري در مورد ساختار كفپوش هاي پياده روها مي گويد: استفاده از كفپوش ها در معابر به نوع بهره برداري از پياده روها بستگي دارد، اما در مجموع و به صورت كلي اگر بخواهيم تعريفي براي اين موضوع داشته باشيم، بايد بگوييم مواد و مصالح مناسب براي كفسازي معابر، آجر جاليزي است.
ذواشتياق مزيت اين نوع از مواد را در كفسازي پياده روها، امكان تخريب آنها در زمان ايجاد مشكل عنوان مي كند و مي گويد: از آنجايي كه بيشتر تاسيسات شهري در كف پياده روها قرار دارد، در صورتي كه نياز به كندن معابر باشد، اين نوع از مصالح براحتي قابل برداشتن و قرار گرفتن هستند.

راپورت خبرنگار
چندگانه با مانع
۱ - عرض پياده رو حداكثر نيم متر است و اين يعني اينكه دو نفر آدم بالغ نمي توانند براحتي در كنار همديگر حركت كنند يا اينكه از كنار همديگر رد شوند. شاخه هاي درخت ها هم آنقدر پايين آمده كه در حالتي كه بايد مواظب فردي باشي كه در حال عبور كردن از كنار تو است (نيم تيغ و چسبيده به ديوار، يا ايستاده روي جدول)، بايد نيمي از قامت مبارك را نيز خم كني تا چشمت از صدمه برگ و شاخه محفوظ بماند، به عبارت ديگر بايد نيمي از طول و نيمي از عرض خودت را حذف كني. اين حالت مي تواند به گسترش شغل شريف خشك شويي و افزيش توليد و مصرف شوينده ها كمك كند، ضمن اينكه اگر نتواني تعادل خودت را حفظ كني، باعث رونق كار بيمارستان ها و داروخانه ها نيز خواهي بود. اگر لباست به جايي گير كند و پاره شود هم كه استادان خياط به جان شما و ديگران دعا خواهند كرد و ...
۲ - درحال قدم زدن در پياده رو هستي كه ناگهان با موانع عجيب و غريبي مواجه مي شوي. داربست، فنس، پارچه، گوني و ... . بله در حاشيه پياده رو پروژه اي در دست ساخت واقع شده است و كارفرماي محترم علاوه بر اينكه انواع مصالح و نخاله ها را در پياده رو رها كرده، بلكه به خودش حق داده كه پياده رو را با ايجاد انواع موانع طولي و عرضي مسدود كند. هزار بار به كارفرماياني دعا مي كني كه با بستن داربست، يك تونل ايمن براي عبور پياده ها ايجاد مي كنند و از خودت مي پرسي كه چرا اين كار براي همه كارفرمايان اجرايي نمي شود؟ حالا بايد راهت را ادامه بدهي. بهترين و تنها راه (!) عبور از كنار سواره رو است. براي رفتن به سواره رو بايد بتواني از باغچه حاشيه پياده رو عبور كني. اگر شانس بياوري و پلي وجود داشته باشد كه عبور مي كني، ولي اين احتمال خيلي خوشبينانه است. حالا چند راه داري؛ راه اول اينكه بايد برگردي و به يك پل برسي و راه را دوباره بيايي. در حالت دوم مي تواني از روي باغچه بپري، پس نتيجه مي گيريم كه براي عبور از پياده روها بايد حدودا سني بين 15 تا 45 سال داشته باشي و حالت سوم اينكه شانس بياوري و آب و گل در باغچه نباشد تا بتواني از آن عبور كني. در اين موارد نيز ممكن است براي صنف هايي از قبيل آنچه قبلا ذكر شده بود، اشتغال بيشتري ايجاد شود.
۳ - پياده رو پيش چشمت در حال بازسازي است. سطح پياده رو با مصالحي مثل آهك و ماسه پوشيده شده است و خاك هم كه از همه چيز طبيعي تر است. اميدوار مي شوي كه در روزهاي آينده از پياده رو مرتب تري عبور خواهي كرد، ولي گاهي اين روزهاي آينده به هفته ها و ماه هاي آينده منتهي مي شود. در طول پياده رو هم هيچ امكاني براي تسهيل عبور و مرور عابران در نظر گرفته نشده و عملا ظرف يكي، دو ماهي (شايد بيشتر يا كمتر) كه بازسازي صورت مي گيرد، طول سواره رو بايد به عابران پياده نيز خدمات رساني كند. بررسي ارتباط اين مشكل با افزايش ترافيك و تصادفات و ... هم كه اصلا لازم نيست.
۴ - شايد اين مشكل ربطي به پياده روها و رانندگان نداشته باشد. احتمالا دليل اصلي اين مشكل كمبود پاركينگ باشد (!) گاهي هم مشغله هاي شهري باعث بي حوصلگي شهروندان مي شود و چون باز كردن در پاركينگ خانه براي آنها كار سختي است، مجبور هستند ماشين را روي پل جلو خانه پارك كنند و سپر جلوي ماشين را هم به در خانه بچسبانند، به نحوي كه حتي يك عابر خردسال هم نتواند از بين ماشين و در بگذرد.
۵ - گاري فروش انواع و اقسام تنقلات و خوردني هاي ريز و درشت، پنج چهارم پياده رو را گرفته است. تعجب نكنيد، اشتباه نكرده ام (!) عرض گاري بيشتر از پياده رو است و به ضرب و زور هزار كلك در پياده رو جا داده شده است. مشتري هاي محترم نيز كه به سد معبر كمك شاياني مي كنند. باز هم بهترين نسخه، استفاده از سواره رو است.

اعداد اساسي
۹
سيزده به در امسال، اگر كسي حوصله به خرج مي داد و چرخي در بزرگراه هاي تهران مي زد، براحتي كمبود فضاي سبز در پايتخت را حس مي كرد. آن روز خانواده هايي كه براي گذراندن ساعاتي در كنار طبيعت از خانه ها بيرون آمده بودند، حاضر شده بودند براي اثبات اين موضوع حتي گوشه اي چندمتري از فضاي چمن كاري شده حاشيه اتوبان هاي شلوغ و پرسروصدا را غنيمت بدانند. در پارك ها و ييلاق هاي اطراف هم وضع از اين بهتر نبود. هر كس گوشه سبزي پيدا كرده بود، سفره اش را انداخته بود و براي كساني كه كمي ديرتر رسيده بودند ديگر جايي نمانده بود. چهارشنبه گذشته مديركل خدمات شهري شهرداري ها و دهياري هاي كشور در دومين همايش ملي فضاي سبز شهري كشور در مشهد گفت كه سرانه فضاي سبز شهري كشور 9 مترمربع است. ناصر حاج محمدي اين ميزان را 11 متر مربع كمتر از استاندارد جهاني فضاي سبز شهري اعلام كرد. البته اين سرانه در تهران، كمتر از 9 متر مربع است.
سه شنبه گذشته هم رئيس مجلس شوراي اسلامي در همان همايش از محروميت شهرنشينان كشور از نعمت فضاي سبز گفت و اينكه  ايراني ها با مفروش كردن خانه هايشان با فرش هايي كه نقش گل و گياه روي آن است، طبيعت را حتي به فضاي بسته خانه ها هم برده و با آن زندگي مي كنند. با اين حساب بايد به شهروندان تهراني يا ساكنان ديگر كلانشهرها حق بدهيم اگر يك روز در ميان، دچار افسردگي بشوند يا كم كم به جز رنگ خاكستري رنگ ديگري را تشخيص ندهند. امروز در حالي كه براي افزايش يك متري سرانه فضاي سبز به صرف هزينه هاي چند ميليارد توماني نياز است، جاي شكي باقي نمي ماند كه بايد همين يك وجب فضاي سبز محله اي يا همين باغ كوچك انتهاي كوچه را هم غنيمت بدانيم. براي رساندن عدد 9 در سرانه فضاي سبز شهري به استاندارد جهاني (20 متر مربع) قطعا تلاش يك سازمان در شهرداري هر يك از شهرهاي بزرگ كافي نيست، يك تلاش ملي نياز است.

زاويه ديد
نقش زنان در كاهش زباله خانگي
001218.jpg
منيره مجلسي- انسان امروز شايد از منابع زير زميني، سطحي و زير دريايي استفاده بيش از حد توان طبيعت مي كند تا خود در رفاه زندگي كند و سر انجام در اين راه تا جايي پيش رفته است كه امروزه با بحران زيست محيطي مواجه شده است.
در حال حاضر يكي از مهم ترين اهداف گروه هاي طرفدار محيط زيست، تبليغ براي كاهش مصرف مواد و بررسي راهكارهاي كاستن از مصرف بي رويه منابع طبيعي است.
افزايش مصرف، به معني افزايش ضايعات و آلودگي محيط زيست است و اگر تصميم داريم كه در اين زمينه نقش آلوده كننده كمتري داشته باشيم بايد الگوي مصرف صحيحي براي خانواده تهيه كنيم. زنان بي ترديد در اين راستا نقش عمده اي دارند. نخستين ابزار براي زنان، آگاهي و خودباوري آنهاست. آنان بايد بدانند كه چگونه عمل كنند تا سطح بهره وري خانواده را افزايش داده و آلودگي محيط زيست را به ويژه در شهرهاي بزرگ كاهش دهند.
بر همين اساس مي توان گفت: نخستين راهكار كاهش توليد مواد زائد در شهر ها، ارتقاي آگاهي زنان در زمينه مصرف صحيح است.
اگر آگاهي ما شهرونداني كه در شهر ها بي دريغ مصرف مي كنيم و بي رويه مواد زائد و آلوده كننده توليد مي كنيم در حدي باشد كه هر بار از خود بپرسيم مصرف اين مواد و انرژي تا چه حد ضروري است و هر كيلو از مواد زائدي كه توليد مي كنيم، چه اثري بر محيط زيست مي گذارد، شايد بسياري از مسائل ناشي از ورود آلاينده ها به چرخه محيط زيست حل شود. تهيه الگوي صحيح مصرف براي خانواده هاي ساكن شهرها از مهمترين گام ها دراين راستاست.
در نخستين مرحله بايد گفت: زنان خانه داربايد بدانند كه چگونه سطح بهره وري خانواده ها از منابع را افزايش داده و آلودگي محيط زيست را كاهش دهند. نقش آموزش دهنده آنها در نهادينه كردن رفتارها و الگوهاي درست مصرف در خانواده، بي ترديد شهرونداني را براي شهرهاي آينده پرورش مي دهد كه مانع از فرآيند فزاينده آلودگي محيط زيست شهر ها و افزايش بحران هاي زيست محيطي مي شود. استفاده بي رويه از كالاهاي يك بار مصرف نيز علاوه بر اينكه هزينه گزافي بر اقتصاد خانواده تحميل مي كنند، محيط زيست را تخريب كرده و در معرض آسيب هاي متعدد قرار مي دهند. زنان مي توانند با كاهش استفاده از كالاهاي يك بار مصرف حجم ضايعات توليد در اين بخش را كاهش دهند. طي پژوهشي در سال 1990 در اتريش خانواده هاي داوطلب با تغيير الگوي مصرف، موفق شدند زباله هاي توليدي خود را تا حد 19درصد نسبت به خانواده هاي معمولي كاهش دهند و اين كاهش پس از يك سال به 34 درصد رسيد.
همچنين اگر محصولات توليدي با دوام تر باشند و زنان در برنامه ريزي روزمره از اين محصولات استفاده كنند، شهر ها با آلودگي هاي كمتري مواجه مي شوند. بي ترديد اينگونه محصولات به عنوان مواد دور ريختني ديرتر وارد جريان زباله شهري مي شود و از اين رو لازم است با كمك دولت، صنايع و كارخانه ها ضمن استفاده از فن آوري هاي جديد تر موادي را مورد استفاده قرار دهند كه محصولات حاصل از آنها عمر طولاني تر داشته و دوباره قابل استفاده باشند.
زنان همچنين با تفكيك مواد زائد سمي خانگي در محل توليد، از طريق جمع آوري آنها به طور جداگانه، تا حدي ميزان انتشار مواد سمي در محل دفن زباله را كاهش مي دهند، زيرا مخلوط كردن مواد زائد خطرناك مانند مواد پاك كننده و شوينده موجب توليد شيرابه سمي در محل دفن شده و آب و خاك را آلوده مي كند.
امروزه در كشورهاي مختلف جهان بازيافت زباله بسيار معمول است و به علت اهميتي كه مواد اوليه در فعاليت هاي صنايع دارند و نيز محدوديت منابع و افزايش قيمت اوليه مواد خام، اجزاي تركيبي زباله مانند كاغذ، مقوا، شيشه، پلاستيك و فلزات از طريق بازيافت مورد استفاده مجدد قرار مي گيرد. چنانچه در كشور سوئيس به رغم افزايش 20درصدي مصرف نوشابه در سالهاي 1990 تا 1996 بازيافت شيشه از 55 درصد به 89 درصد رسيده است. اين كشور را مي توان دومين كشور از نظر ميزان بازيافت مواد پلاستيكي دانست. در ژاپن سالانه 9/34 درصد از زباله هاي خانگي بازيافت مي شود. در آمريكا 28 درصد آلومينيوم و 10 درصد شيشه هاي جمع آوري شده از زباله بازيافت مي شود و 30 درصد توليد كاغذ اين كشور از كاغذ هاي باطله است.
نخستين قدم در بازيابي مواد زائد، جداسازي آنها برحسب نوع و جنس است. با جداسازي و تفكيك مواد از مبدا توليد، علاوه بر اينكه سرمايه هاي ملي تلف نمي شود، بهداشت جامعه نيز رعايت مي شود. در اين مورد همكاري مردم به ويژه زنان مي تواند به طور چشمگيري موثر باشد. يكي از گام هاي اساسي در اين راه آموزش و ترغيب طبقات مختلف مردم بخصوص براي تفكيك اوليه مواد در منازل و ديگر مراكز توليد زباله است.
نقش زنان در جلب مشاركت شهروندان در امور شهري مي تواند مورد توجه مديريت شهري هم قرار بگيرد .
جلب مشاركت زنان توسط شهرداري هاي نواحي و فرهنگسرا ها و آموزش و ترغيب آنان در مشاركت در حل مسائل شهري و فرهنگ سازي در خانواده ها، اين آموزش ها را به بطن خانواده برده و عملي شدن آن ها را بيشتر تضمين مي كند .
* عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
* منبع: uan.ir

شهر آرا
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
محيط زيست
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |