مريم پاپي
يك چلوكبابي كه ساختمان آن به آسمانخراش تبديل مي شود، يك مسير تله كابين و يك خيابان كه ديوار هاي دوره ساساني طاق بستان را تخريب مي كند؛ كدام يك از اين اقدامات ارزش تخريب محوطه اي تاريخي همچون طاق بستان را دارند ؟
مجموعه اي فرهنگي - تاريخي در شمال غربي شهر كرمانشاه شامل طاق هاي دوران ساساني، نقش برجسته، سراب، گورستان پارتي ، شكارگاه خسرو كه شكارگاهي تمام عيار از دوره ساساني است و تنها شكارگاهي است كه به طور كامل شناخته شده و ديوار پيرامونش هنوز وجود دارد . تپه معروف مراد حاصل نيز تپه اي در كنج جنوب غربي اين شكارگاه بوده است . چنين مجموعه اي با اين قدمت تنها به دليل مشكل ترافيك شهر كرمانشاه و پيشروي طرح جامع توسعه اين شهر مورد تخريب قرار مي گيرد .
استانداري كرمانشاه كه ساخت پل صياد شيرازي را به دليل تقاضاي سازمان ميراث فرهنگي متوقف كرده بود، به دليل سنگيني ترافيك منطقه و طرح جامع توسعه شهر كرمانشاه ساخت اين پل را از سر گرفته است . تله كابين هم كه به اعتقاد مسئولان كرمانشاهي آسيبي به منطقه وارد نمي كند، حريم منظري آن را تهديد مي كند، اما معلوم نيست كه اين بار هم بايد دست روي دست گذاشت تا طاق بستان شانس بررسي و ثبت در فهرست آثار جهاني يونسكو را از دست بدهد يا پيش از اينكه كار از كار بگذرد و ساخت خيابان روي خشت هاي ديوار دوره ساساني آسيب هاي جبران ناپذيري به منطقه وارد كند، با سازمان ميراث فرهنگي همكاري مي كنند و مشكل حل مي شود .
رايتي، عضو موسسه فرهنگي ايكوموس(شوراي بين المللي بناها و محوطه هاي فرهنگي- تاريخي) وابسته به يونسكو ، در اين خصوص مي گويد : طي 20- 10 سال اخير از سوي مديريت شهري، ساخت و سازهاي غيرقانوني زيادي در اين محوطه انجام شده كه توجهي به حريم قانوني طاق بستان ندارد، در حالي كه مي توانستند با سعه صدر و بلند نظري در جهت فراهم كردن يك فضاي پر جاذبه كه نه تنها در سطح كشور بلكه در سطح جهاني قابليت توسعه داشته باشد و در صورت ساماندهي بتواند به اندازه يك چاه نفت روز افزون درآمدزا باشد، همكاري كنند. وي نهايت تاسف از ارائه مجوز به يك چلوكبابي در محوطه تاريخي طاق بستان مي گويد : براي يك چلوكبابي در اين محوطه پروانه صادر شده كه در حال تبديل شدن به يك آسمانخراش است و دولت بالاخره تصميم به تخريب آن مي گيرد. اين نشان مي دهد كه مديريت ها بر اساس خردنگري اقدام مي كنند.
بحث برانگيزترين مسائل روز درباره طاق بستان ، ساخت پروژه بزرگ پل هوايي شهيد صياد شيرازي روي عرصه تاريخي شكارگاه خسرو در ضلع جنوبي طاق بستان، روي ديوار شرقي طاق بستان و كنج شمال شرقي و ساخت تله كابين در حريم منظري هستند .
احداث تله كابين در محوطه تاريخ طاق بستان كرمانشاه از اواخر سال گذشته به دليل مخالفت سازمان ميراث فرهنگ متوقف ماند و اين زماني بود كه ايستگاه اول تله كابين در پارك غرب طاق بستان ايجاد شده بود. مخالفت سازمان، تنها م توانست مسير عبور كابين ها را تغيير دهد و به همين دليل نقشه جديد اين تغييرات به مسئولان سازمان ميراث فرهنگ و گردشگر ارائه شد، اما به گفته برخي از كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي مشكل ايجاد شده به دليل احداث اين تله كابين هنوز به قوت خود باقي است .
محمدحسن محبعل ، معاون وقت حفظ و احيا سازمان ميراث فرهنگ، پس از بازديد از منطقه و مطالعه نقشه مسير عبور تله كابين، شكسته شدن حريم منظر و آسمان طاق ها يعن عبور سيم و كابين ها از آسمان آب طاق بستان را پيش بين كرد و طي نامه اي به مسئولان پروژه تله كابين طاق بستان اظهار داشت : سازمان ميراث فرهنگ كشور با احداث تله كابين مخالفت ندارد، اما پيشنهاد م كند كه در صورت امكان، اين قطب گردشگر به نقطه ديگر از شهر يا استان كرمانشاه منتقل شود.
براساس نقشه جديد مسير عبور تله كابين طاق بستان، فاصله ايستگاه دوم آن تا طاق ها ساسان كه پيش از اين، محل مناقشه بود، 450متر و اختلاف ارتفاع آن با اين آثار 366متر پيش بين شد.
آن زمان سازمان ميراث فرهنگي ، موافقت با ساخت تله كابين طاق بستان را به موافقت كارشناسان خود منوط كرده بود، اما در حالي كه افرادي همچون رايتي هنوز با احداث اين تله كابين مخالفند ساخت آن در حال پيشروي است. رايتي مي گويد : تله كابين جنگل هاي غرب طاق بستان كه به سمت قله هاي بعدي مي رود از شكارگاه و رخ طاق بستان قابل مشاهده است. هيچ جاي دنيا با يك اثر تاريخي با سابقه 1500-1600 ساله چنين برخوردي نمي شود .
اين در حالي است كه مسئولان استانداري كرمانشاه نظراتي به دور از ملاحظات اين محوطه تاريخي دارند . مجتب نيك كردار، معاون عمران استاندار كرمانشاه ، سال گذشته گفته بود كه جلوگير از اجرا طرح تله كابين طاق بستان كه م تواند بازديدكننده ها بيشتر را براي ديدن آثار تاريخ منطقه جذب كند، راه حل مناسب برا حفاظت از آثار تاريخ نيست . ساخت تله كابين هيچ صدمه ا به طاق بستان وارد نم كند و پايه ها ايستگاه اول تله كابين، هيچ اثر نامطلوب بر گورستان پارت موجود در بخش غرب طاق ها نم گذارند.
وي افزوده بود: كابين ها و سيم ها تله كابين هم تنها از بيرون محوطه تاريخ طاق بستان قابل ديدن هستند. بايد پرسيد ديده شدن گوشه ا از سيم ها و كابين ها شكيل تله كابين چه آسيب به اين اثر مهم تاريخ م رساند؟
اكنون با متوقف نشدن پروژه احداث تله كابين به دليل وجود اين تفكر، كارشناسان ميراث فرهنگي براي حفظ اين محوطه تاريخي نيز هشدار مي دهند. رايتي مي گويد : ارزش اين اثر به حدي است كه كانديداي ثبت در فهرست ميراث جهاني است . همچنين طاق بستان در فهرست آثار ملي ثبت شده و طبق قانون مصوب مجلس شوراي اسلامي براي اين محوطه تاريخي حريم تعريف شده است و هر اقدام در حوزه هاي فرهنگي - تاريخي بايد به تصويب سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري برسد ولي مسئولان محلي و استاني با غرور اين قانون را ناديده مي گيرند.
وي مي افزايد : پياده كردن طرح هاي غير مصوب سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مغاير قانون است و ظرفيت هاي فرهنگي - اقتصادي كشور را ضايع مي كند .
رايتي با اشاره به اينكه مي توان با ساماندهي اين محوطه تاريخي و در نظر گرفتن تمام نيازهاي مردم در آن محيط شهري بسيار جذابي را به وجود آورد، در پايان مي گويد: هر گاه دستگاه هاي ديگر همكاري آگاهانه اي با ما داشته اند، مسائل حل شده است . هنگامي كه بزرگراه كربلا به تپه بيدسرخ 2 رسيد، با وزارت راه به توافق رسيديم كه به جاي تخريب تپه، با در نظر گرفتن ارزش هاي فرهنگي و هويت منطقه، جاده را منحرف كنند و مسئله حل شد.

محمد مطلق - آمارها آنقدر جورواجور و اظهارنظرها آنقدر پيچ وخم دار است كه واقعا نمي دانيم از كجا شروع كنيم؛ گويي نقطه شروع و پاياني براي پرداختن به موضوع فقر و مفهوم خط فقر وجود ندارد. روش هاي رسيدن به تعريف خط فقر نيز متفاوت است؛ سازمان هاي جهاني اساسا تعريف اين موضوع را بر مصاديق آن مقدم مي پندارند، اگرچه شايد تعريف هايي از اين دست كه مقدم بر مصاديق هستند، اندكي فانتزي هم به نظر برسد. به عنوان مثال سبد خانوار در طول روز بايد مقدار مشخصي از كالاهاي فرهنگي - خوراكي را در خود جاي دهد، يعني اگر پول يك پاكت سيگار از اين سبد كم آمد، آن خانواده، فقير محسوب مي شود يا ناتواني در خريد كت و شلوار براي هر 6 ماه، مسافرت هاي آخر هفته و...
چقدر كيف مي دهد فقير بودن از نظر چنين سازمان هايي(!). با اينهمه روش هاي تحقيق و اندازه گيري در ايران متفاوت است. به عنوان مثال در يك روش بر پايه مفهوم نسبي فقر، محاسبه ميانگين مخارج خانوارها و تعيين درصدي از آن به عنوان خط فقر محسوب مي شود. در اين روش به نسبي بودن فقر تاكيد شده و 50 يا 66 درصد از كل مفهوم فقر نيز به شكل تجربي برعهده خود محقق گذارده شده است. در اين محاسبه ابتدا ميانگين مخارج 10 دهك شهري و روستايي در نظر گرفته شده و 50 تا 66 درصد آن به عنوان خط فقر محسوب مي شود.
در روشي ديگر از روش هاي اندا زه گيري فقر نسبي كه بر پايه مفهوم فقر نسبي استوار است، تعيين ميانه مخارج خانوارها، مورد مطالعه و محاسبه 50 يا 66 درصد آن، به عنوان خط فقر در نظر گرفته مي شود.
به طور كلي روش خط فقريابي در ايران از همين قواعد پيروي مي كند، يعني ابتدا مخارج خانوارها و هزينه ها را در نظر مي گيرند و با آنچه كه به طور نسبي از مفهوم فقر يا غيرفقير در ذهن محقق وجود دارد سنجيده شده و در نهايت نيمي از نتيجه حاصله به عنوان خط قرمز فقر محاسبه مي شود. اشكال عمده چنين روش هايي در آن است كه افراد نه به نسبت شرايط مطلوب يا لااقل خوب، بلكه به نسبت خود يا به نسبت مفاهيم ذهني محقق و در بهترين شرايط به نسبت ساير افراد سنجيده مي شوند. به اعتقاد ما تعيين مبلغ 250 هزار تومان براي خانواده پنج نفره ايراني به عنوان خط فقر، يكي از آن اشتباهات فاحشي است كه ناشي از همين روش هاي سنجش نسبي و غيرعلمي است يا لااقل غيرمطلوب نگري. مركز آمار ايران مي گويد: خط فقر نسبي براي خانوار شهري 181هزار تومان و براي خانوار روستايي 98 هزار تومان است كه مبلغ دقيق آن براي هر نفر در جوامع شهري 453هزار و۸۲۷ ريال و براي جوامع روستايي 246 هزار و 707 ريال است، بنابراين از نظر پژوهش  هاي مركز آمار، خط فقر براي يك خانوار چهار نفره شهري يك ميليون و 815 هزار و 530 ريال و براي يك خانوار چهار نفره روستايي 986 هزار و 828 ريال است، اما يك سئوال ساده: آيا واقعا يك فرد شهري مي تواند در طول ماه، خود را با 45 هزارتومان و اندي ريال اداره كند؟ مسكن، خوارك، رفت و آمد و ... را در نظر بگيريد. تفريح، كت و شلوار، آموزش، تحصيل و ... هم پيشكش.
در اين راستا وزارت رفاه و تامين اجتماعي هم آمار جالب توجهي را منتشر كرده است.براساس پژوهش هاي اين وزارتخانه، 7/1 ميليون نفر در كشور زير 43 هزار تومان درآمد دارند و حتي از تهيه غذاي مورد نياز روزانه خود هم عاجز هستند.عضو كميسيون اجتماعي مجلس، از زندگي 15ميليون ايراني، زير خط فقر خبر مي دهد و يك كارشناس اقتصادي از قبضه شدن 40 درصد ثروت جامعه توسط 5 درصد ازجمعيت كشور سخن به ميان مي آورد. اين درحالي است كه يكي از كارشناسان مركز پژوهش هاي مجلس، فقر اصلي را در خود آمار و ارقام ارزيابي مي كند و اظهار مي دارد: قطعا اگر پژوهش علمي صورت گيرد و شاخصه هاي علمي در نظر گرفته شود، افراد فقير در جامعه بيش از اين خواهند بود.
مرور مجدد
از آنجايي كه وزارت رفاه، مسئوليت تعيين خط فقر در كشور را دارد و عملا برنامه هاي اين وزارتخانه به تشكيل كابينه جديد دولت دكتر احمدي نژاد موكول شده، شايسته است با دولت جديد در اولين فرصت، تعريفي دقيق، علمي و با شاخصه استانداردهاي روز و البته با در نظر گرفتن نرخ تورم، از خط فقر صورت گيرد و اقداماتي عملي براي كاهش آن انجام شود. گويا جدي ترين كار دولت آينده با توجه به محوريت عدل و خدمت در برنامه هاي آن، بازخواني مجدد فقر و مروري نو بر اين مسئله باشد.

يوسف بهمن آبادي - رخت و لباس هاي خود را جمع و جور كرده بودند تا راهي را آغاز كنند؛ مهاجرت از ديار با كوله باري از درد و رنج و بي پولي. اميد، بدرقه راهشان بود. آلونكي بايد بيابند تا سرپناه آنان باشد؛ براي كار، براي زندگي، براي لقمه اي نان. شهرها پر از حاشيه شده اند؛ حاشيه هايي كه در واقعيت حاشيه اي خود، در موقعيت به حساب نيامدن درآمده اند. حاشيه هايي كه پناهگاهي شده اند تا ريخت يك مجموعه شهري روستايي را به خود بگيرند براي انسان هايي كه غم نان، بي اختيار آنها را به اين وادي ها رهسپار كرده است. غربت در چشمان انسان هايي كه آمده اند با هزار ريسك و خطر كردن از سرزمين هاي دور و دراز، پيداست. آمده اند اينجا تا فقط زيستن را تداوم بخشند. فارغ از آنچه كه بر لياقت آنها حك شده است. چاره اي ندارند. آنها قرباني سياست هايي شده اند كه اصلاحات ارضي و تحولات صنعتي و... به بار آورده بود؛ جمعيتي كه در عين تفاوت هاي نژادي، همرنگ و همخون هستند.
شهرهاي حاشيه براي آنها مامني تلقي مي شود تا روز را در راه شهرها به جست وجوي ضرورت بگردند. آنها خود را تافته جدا بافته از شهرها مي بينند. خود را كارگرهايي احساس مي كنند كه تنها چرخاننده روند روزمره شهرها شده اند؛ طبقه اي كه در نمودار اقتصاد و هرم اجتماعي در سطح زيرين جا گرفته اند و طبقه مسلط شهر بي توجه به وجود آنها خود را ديگرگونه مي پندارند؛ سرور و برتر. اما چگونه چنين طبقاتي به وجود آمده اند با انبوهي از درد و رنج و عذاب؟
در عمق زواياي اجتماعي حاشيه اي ها، مشكلات موج مي زند؛ مشكلاتي كه حاكي از تزلزل ساختارهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و ... است، خانواده هايي كه در منگنه سختي ها و نارسايي ها قرار گرفته اند، معضلاتي كه قارچ گونه سر برمي آورند تا بر اوج شكاف اجتماعي حاشيه اي ها بيفزايند، حاشيه اي هايي كه در زندان آسيب هاي اجتماعي محاصره شده اند، فراتر از آنچه در پايين دست شهرها نمايان است؛ مبهوت و گم. اما چگونه مي توان چشمان خود را بر اين حاشيه اي ها بست؟
حاشيه اي هايي كه تا قعر چالش هاي نابساماني ها خزيده اند، قشرهايي هستند كه در رده هاي طبقاتي جا نمي گيرند. چه كساني مسئول درك اين قشراند؟ قشري كه نه براي انسجام ساختار خانواده هايش فكري مي شود، نه براي جوانانش كه آشفته بي برنامگي ها شده اند و نه اينكه ساختار زندگي برايشان تعريف شده تا بدانند چگونه بايد بهتر زندگي كنند و چگونه معضلات را چاره كنند.
شايد نفي چنين واقعيتي به زمان هاي پيش تر ارجاع داده  شود؛ اما آيا براي اين سئوال كه فاصله ميان طبقات اجتماعي چگونه است؟ مي توان پاسخي يافت كه منجر به تغيير شمايل فقير و غني، آن هم به گونه اي وحشت آور نشده باشد؟ ظواهر شايد نشان از مدرن شدن دهد، اما آنچه در ميان اين طبقات از دغدغه ها،  رنج ها، نيازها، خواسته ها  و... رايج است، اين عدالت اجتماعي را زيرسئوال مي برد. در فاصله اين نيم قرن، حاشيه نشيني چندين برابر رشد داشته است.
تهران را در نظر مي گيريم، حاشيه هايي كه شمال شهر را تا جنوب آن دربرگرفته است. از وراميني كه 520 هزار نفر جمعيت را در خود جاي داده تا پاكدشت و قرچك و رودهن و... كه بيش از يك ميليون نفر را به سوي خود جذب كرده اند. آنها كه حتي در مخيله شان نمي گنجد كه خواسته باشند اين گونه زندگي كنند، چه چاره بهتري پيش پايشان بوده است؟ اين واقعيتي است كه رخ داده.
آنها انسان هايي هستند كه بر اثر به هم ريختگي اقتصاد زندگي به قواعد ناهنجار روي  آورده اند تا غم خسران زندگي خود را در ميان ريسك كردن روي رفتارهاي ناهنجار رفع كنند؛ حاشيه نشيناني كه فقر تا استخوان هاي حياتشان رسوخ پيدا كرده و در عمق نفس هايشان زوزه مي كشد. دريغ از لحظه اي خوش بودن. از دل تاريكي ها خانه را به قصد تداوم حيات ترك مي گويند تا در كيلومترها فاصله، خود را به چيزي مشغول سازند؛ دستفروشي، كارگري و... تا شايد اندكي از دغدغه هاي مانده بر ذهنشان را فرو نشانند. زندگي در آنجا معناي ديگري دارد. بر صورت آنها مي تواني دردمندي را حس كني؛ دردمندي هاي عميق. كوچكترها و بزرگترها بايد به كار مشغول شوند. درس خواندن براي جوانان معنايي ندارد. غم نان آنها را در خود فرو برده است.

اندكي تعادل در رفتار با ميراث فرهنگي !
آسمان طاق بستان نيز همچون نقش جهان مورد تعرض تاسيساتي قرار مي گيرد كه قصد خدمت به مجموعه تاريخي را دارند. نقش جهان به دليل ساخته شدن يك موزه مشرف به اين ميدان در طبقه آخر ساختمان جهان نما هويت خود را از دست مي دهد و طاق بستان به دليل عبور تله كابيني كه قرار است گردشگران را در فاصله بين قله ها جابه جا كند، حريم منظري خود را مورد تهديد مي يابد .
تاريخ دوباره تكرار مي شود. درهر گوشه اي از اين كشور كسي كار خودش را بدون توجه به آنچه در پيرامون مي گذرد به انجام مي رساند . كرمانشاه از سرنوشت اصفهان درس نمي گيرد و سخنگويي از اصفهان بدون توجه به هويت ملي يك اثر تاريخي ديگران را از دخالت در امور شهرش باز مي دارد . گويي نقش جهان ملكي است كه آن را پشت به پشت با سند منگوله دار برايش به ارث گذاشته اند و حالا باز هم بدون توجه به هويت اين ملك شخصي، خود خواهانه آن را در معرض نابودي قرار مي دهد .
معاون عمراني استانداري كرمانشاه با در نظر گرفتن اينكه تله كابين طاق بستان مي تواند بازديدكننده هاي بيشتري را براي ديدن آثار تاريخي منطقه جذب كند، سال گذشته اعلام كرده بود كه ساخت تله كابين صدمه اي به طاق بستان وارد نمي كند، چون پايه هاي ايستگاه اول تله كابين، هيچ اثر نامطلوبي بر گورستان پارتي موجود در بخش غربي طاق ها نمي گذارند، اما بحث كارشناسان بر سر مسائل ديگري از جمله حريمي است كه وقتي به آسمان اين اثر تاريخي نگاه مي شود، دور از هويت گذشته خود به نظر نيايد .
متاسفانه در اين كشور يا محوطه هاي تاريخي آنقدر مورد بي توجهي قرار مي گيرند كه سال تا سال كسي از آنها بازديد نمي كند و سرمايه هايي كه مي تواند سود آوري بسياري براي كشور داشته باشد به دليل نبود امكانات جنبي جذب توريست بي استفاده مي مانند و خاك مي خورند و كار باستانشناسان را كه بايد سال بعد در فصل كاوش مجددا به آنها سربزنند و خاك را از چهره شان پاك كنند بيشتر مي كنند يا اينكه مسئولان آنها از آن سوي بام مي افتند و به دليل كسب منافع اقتصادي از يك تله كابين يا يك ساختمان خود اثر را فداي درآمد بيشتر مي كنند .
بياييم كمي تعادل داشته باشيم . اگر مي خواهيم از گردشگري درآمد كسب كنيم، شهر سوخته و دهانه غلامان و هزاران اثر تاريخي ديگر نبايد اينقدر مهجور باشند كه سال تا سال رنگ گردشگر را به خود نبينند و در حالي كه مي توانند سود آور و جلب كننده گردشگر بيشتر باشند، كنار گذاشته شوند و طاق بستان و ميدان نقش جهان طمع ورزانه مورد دخالت هاي محيطي تخريب گرايانه قرار گيرند . در اين ميان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نيز كه همواره داد ظالمان تخريبگر ميراث فرهنگي را بر سر مردم سر مي دهد بي تقصير نيست .
ريل ها به گردشگري رونق مي دهند
قائم مقام شركت  قطارهاي مسافري رجاء از گسترش خطوط بين المللي راه آهن به منظور توسعه و بهبود روند گردشگري در كشور خبر داد.
سيد مصطفي خردمند گفت: توسعه قطارهاي بين المللي به خطوط جديدي كه به شبكه ريلي كشور در آينده متصل مي شود، در دستور كار قرار مي گيرد.
وي افزود: با توجه به برنامه هاي توسعه خطوط و اتصال شبكه به كشورهاي پاكستان و هند از جنوب شرق، عراق از غرب و جنوب غرب، آذربايجان و روسيه از شمال غرب و كشورهاي آسياي ميانه از شمال شرق كشور، مي توان چشم انداز راه اندازي قطارهاي مختلف بين المللي را براي اين مقاصد ترسيم كرد كه قطعا نقش چشمگيري در توسعه و بهبود روند گردشگري در كشور خواهد داشت.
خردمند خاطر نشان كرد: همچنين قطارهاي بين المللي تبريز - نخجوان و زاهدان - كويت با همكاري راه آهن هاي آذربايجان و پاكستان در حال استفاده است.
وي تصريح كرد: گرچه هدف اوليه راه اندازي اين قطارها، جابه جايي مسافران ايراني به سوريه و تركيه بود، اما فروش بليت اين قطارها، روز به روز براي توريست ها بيشتر شده است. نه تنها توريست هاي كشورهاي عربي و تركيه، بلكه توريست هايي كه از اروپاي غربي وارد كشور شده اند نيز از قطار بين المللي استفاده كرده  اند.
قائم مقام شركت  قطارهاي مسافري رجاء خاطرنشان كرد: همين امر موجب شده تا مذاكراتي را با طرف هاي ترك و سوري انجام دهيم تا در آينده نزديك تعداد اين قطارها را به دو برابر افزايش دهيم. روي اين موضوع برنامه ريزي مبسوطي انجام خواهد گرفت.

۱۵ درصد اعتبار پژوهشي كشور براي دانشگاه ها
كل اعتبار پژوهشي كشور، 600 ميليارد تومان است كه از اين مقدار تنها 15 درصد آن به دانشگاه ها تخصيص مي يابد.
رضا منصوري، معاون پژوهشي وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري گفت كه خوشبختانه تبديل پژوهش به عمل در كشور صورت مي گيرد و بسياري از تحقيقات به صورت كاربردي انجام مي شوند. برخي تحقيقات كه در دهه 60 و 70 صورت گرفته اند، با سرمايه گذاري هاي صورت گرفته، امروزه به سمت تجاري شدن پيش مي روند كه نمونه اي از اين موارد كارخانه زيست فن آوري طبيعت گراست كه 90 درصد محصول آن صادر مي شود.
وي به حلقه متصل پژوهش، فن آوري و تجاري سازي اشاره كرده و مي گويد: ما نمي توانيم اين حلقه را منفصل كنيم، زيرا تنها از اين طريق است كه مي توانيم از تحقيقات خود بهترين سود را ببريم.
معاون پژوهشي وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري خاطرنشان ساخت: برخلاف اينكه برخي ها مي گويند مقاله ISI نشانه پيشرفت علمي نيست، بايد گفت كه انتشار مقاله و رشد شاخص مقالات ايران در ISI تنها لازمه موفقيت و توسعه علمي نيست، اما نشان دهنده يك موفقيت و فعاليت در كشور است. ISI شاخصي است كه ميزان پژوهش را مشخص مي كند، اما ما قصد داريم اين مقالات را به سمت تجاري سازي پيش ببريم، بدون اينكه از تعداد مقالات بكاهيم.
وي افزود: مقاله بين المللي اهميت دارد، ولي همه چيز نيست. اگر قرار بود فوتباليست ها فقط داخل كشور توپ بزنند كه ديگر علي دايي پيدا نمي شد. در مورد علم هم همينطور است، بايد در سطوح بين المللي حضور داشته باشيم، بنابراين تخطئه كردن مقالات بين المللي صحيح نيست. ما بايد علم داخل كشور را كه به مسائل داخلي كشور مي پردازد به جهان عرضه كنيم، زيرا همانطور كه اقتصاد بدون جهاني شدن اقتصاد نيست، علم هم بدون جهاني شدن علم نيست.
رضا منصوري به عناوين مختلف هفته پژوهش اشاره كرد و تصريح كرد: اعتبارات پژوهشي در كشور، 600 ميليارد تومان است كه اين اعتبار كمتر از 7/0 درصد از توليد ناخالص ملي است. پس، از برنامه عقب هستيم. اميدواريم در هفته پژوهش با اعضاي دولت نشستي داشته باشيم و اين موضوع را با حضور دكتر عارف پيگيري كنيم تا اين بودجه حداقل در سال آينده به دو برابر افزايش يابد.
وي به همكاري هاي بين المللي علمي ايران اشاره كرده و يادآور شد: همكاري هاي بين المللي فراواني را آغاز كرده ايم كه تفاهم براي انجام 50 پروژه مشترك با فرانسه بخشي از اين فعاليت هاي بين المللي است.
دكتر منصوري از ادغام دفاتر آموزش و پژوهش سازمان مديريت اظهار نارضايتي و تصريح كرد: دفتر آموزش و پژوهش سازمان مديريت نبايد ادغام شوند و اين ادغام يك تهديد براي پژوهش كشور است. اميدواريم مديران سازمان برنامه ريزي براي ادغام اين دفاتر عجله نكنند و حال كه پژوهش شكل خود را پيدا كرده و لايحه تغيير ساختار وزارت علوم به تصويب رسيده، تنها پشتوانه پژوهش در كشور را از بين نبرند. ادغام اين دو دفتر يعني قطع پشتوانه پژوهش در كشور.
نخستين كنفرانس زبان در مدارس
نخستين كنفرانس آموزش زبان انگليسي كشور با هدف ارتقاي كارايي و اثربخشي فعاليت هاي آموزش معلمان و برنامه درسي زبان انگليسي مدارس 16 تا 18 آذر ماه سال جاري در شهر همدان برگزار مي شود. اين كنفرانس در زمينه ها و موضوعات مربوط به آموزش و يادگيري، ارزشيابي، مديريت كلاس، تهيه برنامه و مطالب آموزشي و ديگر موضوعات مرتبط برگزار خواهد شد. آموزش زبان انگليسي هم اكنون از سال اول مقطع راهنمايي تا پايان تحصيلات متوسطه در آموزش و پرورش الزامي  است.
اين در حالي است كه پيش از اين آموزش زبان انگليسي از سال دوم راهنمايي آغاز مي شد.بسياري از كارشناسان علوم اجتماعي معتقدند كه آموزش زبان انگليسي بهتر است از مقطع ابتدايي و از آغازين روزهاي آموزش و يادگيري دانش آموز شروع شود تا دانش آموز در كنار آموزش زبان فاري به عنوان زبان مادري با زبان انگليسي و قوائد نوشتاري آن آشنا شود.
آخرين مهلت دريافت مقاله و برگ درخواست شركت در اين كنفرانس، 15 مهرماه سال جاري است و افرادي كه مقاله آنها براي سخنراني و چاپ پذيرفته مي شود، مشمول دريافت جوايز نفيس خواهند شد.
همچنين براي معلمان و مدرسان تربيت معلم كه مقاله آنها در كنفرانس برگزيده شود، علاوه بر ساير امتيازات معمول، گواهي آموزش ضمن خدمت كوتاه مدت صادر خواهد شد.
مقاله دهندگان لازم است برگ درخواست شركت در كنفرانس را تكميل و به دبير خانه كنفرانس واقع در همدان، بلوار بعثت، نرسيده به تقاطع خيابان شهيدان ديباج (هنرستان)، جنب مديريت آموزش و پرورش، مجمع علمي و آموزشي فرهنگيان (نيك سيرت)يا پست الكترونيك HETA.@ YAHOO.COM ارسال كنند.
بر اساس اين گزارش، بازديد از مراكز و مكان هاي تاريخي و تفريحي استان (غار علي صدر و ...) و موزه تاريخ طبيعي و باستاني استان از برنامه هاي جانبي كنفرانس مذكور است.