عباس لقماني
يك سال پيش چند عكس از زندان ابوغريب در عراق جهان را شوكه كرد. سرباز زن جواني به نام ليندي انگلند در اين عكس ها ديده مي شد. زني كه به نظر مي آمد از شكنجه زندانيان لذت مي برد. او پس از آن كه به دادگاه رفت و آمريكا با اين عمل به جهانيان فهماند كه قصد ندارد عاملان اصلي را معرفي كند و اين سرباز بايد گناهكار شناخته شود تا آنان كه در پشت اين ماجرا بودند در امان بمانند. ليندي انگلند بيست و دو ساله از سربازي گمنام به مظهر بي عدالتي تبديل شد. در اين گزارش به كسي خواهيم پرداخت كه در نهان افرادي همانند ليندي انگلند را براي مقاصد خود به كار گرفت.
البرتو گونزالس كه اكنون يكي از با نفوذترين حقوقدانان آمريكاست و از طرف بوش به عنوان وزير دادگستري معرفي شد از زمره آنان است.
گونزالس همان كسي است كه به رئيس جمهور بوش پيشنهاد كرد خود را مقيد به كنوانسيون ژنو نداند. او از دوستان صميمي بوش در تگزاس است و او يكي از طراحان اصلي سياست هاي حقوقي رئيس جمهور است. پس از يازدهم سپتامبر و حمله به مركز تجاري نيويورك و سپس هجوم به افغانستان، آمريكائي ها درصدد برآمدند اطلاعاتي از افرادي كه به نوعي با القاعده در تماس بودند به دست آورند. براي اين منظور دولت آمريكا هر روز بر قدرت دادگاه هاي نظامي خود افزود و دست آنان را براي به محاكمه كشاندن افراد بازتر كرد.
گونزالس يادداشتي را تهيه كرد كه در آن قيد شده بود در جنگ با ترور آمريكا احتياجي به اجراي مفاد كنوانسيون ژنو ندارد. او در گفتگويي اين نظر خود را به اين عنوان قابل دفاع دانست كه به عقيده او كنوانسيون ژنو مربوط به زماني بود كه دولت ها با هم درگير جنگ بودند ولي اكنون اين شرايط حاكم نيست.
او عنوان مي كرد كه القاعده حكومت يا دولت نيست و براي اثبات نظر خود گونزالس حقوقدانان ديگري را نيز بسيج كرد. آنان اسيران جنگي را به عنوان اسير جنگي به رسميت نمي شناختند بلكه آنان را دشمنان آمريكا مي ناميدند.
با عوض كردن اين عنوان ديگر كنوانسيون ژنو در مورد آنان صدق نمي كرد. موضوعي كه فقط دار و دسته گونزالس را متقاعد مي كرد و به هيچ عنوان مورد قبول حقوقدانان بي طرف نبود. بدين ترتيب از نظر جورج بوش ديگر تمام دنيا منطقه دشمن شناخته مي شد و آمريكا آزاد بود در آنجا دشمنان خود خوانده را دنبال كند.جورج بوش در بهار سال ۲۰۰۲ اين دكترين تازه را امضا كرد و بدين ترتيب خط بطلاني بر دويست سال قانون نظامي آمريكا كشيد.
براساس اين دكترين ارتش آمريكا مجاز بود زندانيان را تحت فشار قرار دهد. در اين دكترين آمده بود كه ايجاد درد، كتك و فشار به اجزاي بدن براي گرفتن پاسخ مجاز است و در حقيقت بايد دستكش هاي حرير را از دست درآورد و با زندانيان خشن برخورد كرد. اين دستورالعمل ابتدا به نيروهاي آمريكايي مستقر در افغانستان ابلاغ شد و پس از آن نيروهاي آمريكايي مستقر در عراق نيز آن را دريافت كردند. پس از دريافت اين دستورالعمل تبعات آن به زودي نمايان شد.در سپتامبر سال ۲۰۰۳ يك سرباز آمريكايي يك زنداني عراقي را كشت. او فقط از ارتش اخراج شد.
در اكتبر سال ۲۰۰۳ فرمانده نيروي هوايي سابق ارتش صدام خود را تسليم نيروهاي آمريكايي كرد. پيش از آن آمريكائي ها چهار پسر او را به اسارت گرفته بودند. هنگامي كه پسران او آزاد شدند به آنان اطلاع داده شد كه مي توانند جسد پدرشان را نيز تحويل بگيرند. ارتش آمريكا در آن هنگام علت مرگ او را طبيعي اعلام كرد و در اطلاعيه اي آن را به علت سكته قلبي ذكر كرد. چندي بعد اين اطلاعيه تصحيح شد و علت مرگ فشار بر روي سينه عنوان شد.در چهارم نوامبر ۲۰۰۳ عراقي ديگري به نام الجمادي كه پيش از آن دستگير شده و به زندان ابوغريب فرستاده شده بود نيز درگذشت.
او از سوي مأموران سيا بازجويي شده بود. پزشكان علت مرگ او را بر اثر ضربه قنداق تفنگ ذكر كردند.
گزارش هاي زيادي وجود دارد كه در آن از مرگ زندانيان خبر مي دهد و در همه اين گزارش ها سعي شده بر حقيقت سرپوش گذارده شود.
در غروب روز دوازدهم ژوئن ۲۰۰۳ يك سرباز نيروي دريايي آمريكا در ضيافتي گفت كه او به چند نفر از همقطارانش دستور داده بود سه اسير عراقي را تيرباران كنند. او گفت به سربازان اعلام كرده بود كه اگر از اين دستور سرباز بزنند در دادگاه نظامي محكوم خواهند شد.به گفته او پس از تيرباران اين زندانيان جسد آنان در سوراخي عميق انداخته شد. او پس از چندي ولي اين حرف خود را پس گرفت و گفت كه اين موضوع را فقط براي اين كه خود را مهم جلوه دهد گفته است.
صدها داستان از اين نوع در بين نظاميان آمريكايي عنوان مي شد ولي تا وقتي كه پرده از جنايت هاي زندان ابوغريب توسط سيمور هرش برداشته نشده بود، همه آنها به عنوان داستان هاي تخيلي قلمداد مي شد. اكنون ولي آمريكا خود را با واقعيت هايي مواجه مي بيند كه فرار از آنها غيرممكن است.
از زماني كه ليندي انگلند به دادگاه رفت و محكوم شد اكنون مدتي گذشته است. ليندي در اين مدت با كسي درمورد آنچه در عراق گذشت صحبت نكرد. برادر او مي گويد كه ليندي بي گناه بود و پدرش نيز حرفي براي زدن ندارد. او فقط مي گويد كساني در ارتش بودند كه دنبال گناهكاري مي گشتند و ليندي قرباني آنان شد. آنچه از او در عكس ها ديده مي شود به گفته پدرش حقيقت را نشان نمي دهد. ليندي فقط دستورات را اطاعت كرد. او مي پرسد چرا كساني كه به او دستور دادند به محاكمه كشيده نمي شوند ولي اسكات هورتن استاد حقوق دانشگاه نيويورك عقيده ديگري دارد. ليندي آن دختر بي گناهي نيست كه تصور آن مي رود ولي هورتون نيز بر اين عقيده است كه همه چيز هنوز روشن نشده است.
به گفته او همه چيز در اين محاكمه غيرقابل تصور است. دنيا به اين محاكمه چشم دوخته بود و ليندي كسي بود كه در اين عكس ها نگاه ها را به خود جذب كرد.
هورتن مي گويد كه ما به ابوغريب چشم دوخته ايم ولي واقعيت هاي ديگري را فراموش كرده ايم. بايد توجه كرد كه صحبت از صدها مورد با بيش از سي كشته است و حالا ادعا مي كنيم كه همه اين ها در اثر مسائل سياسي اتفاق افتاده ولي سياست گذاري در كجا انجام شده است.
هورتن از دفتر خود در منهاتان نيويورك اين محاكمه را دنبال كرده است و عقيده دارد كه رئيس جمهور جورج بوش ادعا مي كند كه آمريكايي ها هيچ كس را شكنجه نمي دهند ولي او مي گويد شكنجه از نظر بوش چه معني مي دهد. به گفته هورتن همه اين اقدام ها را اگر از ديد بوش بنگريم با اين واقعيت برخورد مي كنيم كه جورج بوش ديدگاهي سواي ديدگاه ديگران دارد.
او مي گويد من حتي اطلاعات دقيقي دارم كه عده اي سعي مي كردند اين دادگاه را در بغداد برگزار كنند تا هرچه سريع تر بر روي همه حوادث سرپوش بگذارند ولي بعدا تصميم گرفتند اين كار را در تگزاس انجام دهند تا حداكثر استفاده را با به كارگيري رسانه هاي وابسته به دولت از آن ببرند. معني ديگر اين كار اين است كه در آمريكا بهتر مي توانستند بر همه چيز سرپوش بگذارند.
ليندي انگلند بالاخره محكوم شد. حالا دولت آمريكا مي توانست ادعا كند كه با قانون با كساني كه برخلاف مصالح آمريكا عمل كرده اند برخورد كرده است.
ولي جريان دادگاه خود داستان ديگري است. وكلاي انگلند با دادستان به توافق رسيدند كه ليندي انگلند جرم خود را بپذيرد و براي آن حداكثر به دو سال و نيم زندان محكوم شود.زندگي ولي براي او و فاميلش روال عادي خود را طي مي كند و همه چيز همان گونه كه بود ادامه مي يابد. افكار عمومي در آمريكا آرام شده است ولي جهانيان با ترديد به آنچه گذشت مي نگرند.هيچ چيز همانند گذشته ولي نيست. آمريكا بار ديگر چهره آمريكايي زشت را به نمايش گذارد و ابوغريب چهره ديگري از آمريكا را نشان داد. هنوز سايه ابوغريب از دادگاه هاي آمريكا رخت برنبسته بود كه گوانتانامو بار ديگر آمريكا را به چالش كشيد. گوانتانامو ولي با زندانيانش ابعاد گسترده تري به خود خواهد گرفت و اين بار بسيار سخت خواهد بود بر همه چيز سرپوش گذارد.
آلبرتو گونزالس ولي هر روز در دستگاه رئيس جمهوري جورج بوش به شخصيتي اثرگذارتر تبديل مي شود.
در سوم فوريه رئيس جمهور جورج بوش او را به عنوان وزير دادگستري آمريكا معرفي كرد. ليندي انگلند ولي اكنون به زن خانه داري مانند هزاران زن ديگر آمريكايي تبديل شده است.
سيمور هرش و آنچه او از آن پرده برداشت بر سياست آتي آمريكا در تمام منطقه سايه افكنده است و همانگونه كه تاريخ بارها نشان داده است، آمريكا اين بار نيز بايد پاسخگوي وجدان بيدار بشريت باشد. گام نخست را سيمور هرش برداشت. درست همانند آنچه در ويتنام گذشت.