يكشنبه ۲۶ تير ۱۳۸۴
غني سازي مدرسه چيست؟
001173.jpg
نوشته: لن سولو‎/ مترجم: زري آقاجاني
چند سالي است سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي با انتخاب مدرسه هاي خاصي در كشور _ بويژه در تهران _ طرح غني سازي مدرسه را در مورد آنها به اجرا درآورده است. راستي غني سازي مدرسه ها (School Richer) چه جايگاهي در ادبيات آموزشي جهاني دارد؟ آيا اين طرح كه به دنبال غنا بخشيدن به مدرسه از ابعاد گوناگون انساني، تجهيزاتي و نرم افزاري است، داراي سابقه تاريخي در كشور هاي گوناگون هم هست؟ آيا مي توان اميدوار بود مثلا با تعيين ۴۰ مدرسه در تهران و اجراي طرح غني سازي در آنها، اين تفكر را در كل مدرسه ها گسترش داد؟
براي آشنايي با مفهوم غني سازي مدرسه از زاويه اي خاص، مقاله اي را كه از مجله رهبري آموزشي (Educational leadership) ترجمه شده است، در پي مي آوريم. مؤلف مقاله، از سال ۱۹۷۴ تا ،۲۰۰۱ مدير مدرسه عمومي گرام و پاركس ماساچوست بوده است و اكنون به عنوان مدير آموزشي در سطوح بالاتر مشغول فعاليت است. با مؤلف مقاله مي توان از طريق پست الكترونيكي Isolo@rcn.com ارتباط برقرار كرد.

ما مديران با شرايط كمبود منابع كافي براي برآوردن نيازهاي دانش آموزان و كارمندان خود بسيار آشنا هستيم. آيا مي توانيم اين مشكل را حل كنيم؟
ما در گرام و پاركس، مدرسه عمومي سنتي در كمبريج، ماساچوست، با بي پروايي به دنبال منابع اضافي براي غني سازي مدرسه خود و بهتربرطرف كردن نيازهاي دانش آموزانمان بوده ايم. ما داوطلباني از انجمن ها و دانشكده هاي محلي و دانشگاه هاي كشور را جذب كرده ايم و با بستن قرارداد با سازمان هاي محلي و دريافت كمك هزينه هاي نقدي و اعتباري از آژانس هاي محلي، ايالتي و ملي فعاليت خود را گسترش داده ايم كه در اينجا به برخي از نمونه ها براي به دست آوردن انواع منابع براي مدرسه خود اشاره مي كنم.
داوطلبان
مدرسه ما به مدت طولاني از كمك هاي داوطلبانه انجمن اوليا و مربيان سود برده است. طي ده سال گذشته، داوطلباني از مدرسه دولتي كندي دانشگاه هاروارد وظايفي را براي تعيين علايق خود و نيازهاي كلاس هاي ما انجام داده اند. داوطلبان با گروه هاي كوچكي از دانش آموزان رياضي كار مي كردند، به طور خصوصي با دانش آموزان انگليسي مي خواندند و به تلفيق هنر و موسيقي در كلاس و نيز يادگيري از طريق تحقيقات كلاسي كمك مي كردند. آنها همچنين دانش آموزان را در برنامه هاي ورزشي بعد از مدرسه تمرين مي دادند، دانش آموزان را خارج از مدرسه درس مي دادند، و در مراكز تكاليف درس محلي كار مي كردند. آيا كمكي بهتر از اين سراغ داريد كه در غني سازي مدرسه نقش به سزايي داشته باشد؟ همچنين از منابع ديگر انجمن اوليا و مربيان حداكثر استفاده را مي كرديم:
* برنامه ملي پدربزرگ ها و مادربزرگ هاي رضاعي، شهروندان مسن تر را در مدرسه براي كار با دانش آموزان پايه هاي پيش دبستاني تا دوم به كار گماشت.
* برنامه مطالعه درون نسلي، متخصصان بازنشسته را به عنوان معلمان خواندن براي كلاسهاي اول و دوم آموزش داد.
* گامهاي شهر، كه هم اكنون يك برنامه گسترده شهري به شمار مي رود، يك پروژه ورزشي از طريق توسعه حركات موزون است كه از ده سال پيش در مدرسه ما بوسيله دانشجويان هاروارد شروع شد.
* مكانهاي شهر، يك طرح موفق مربوط به جامعه والدين است كه در مدرسه ما هم به اجرا درآمده است.
هر سال، بيش از ۵۰ آژانس و تاجر خصوصي شهر، دانش آموزان كلاس هاي هفتم و هشتم مدرسه ما را براي يك هفته «استخدام» مي كردند. آماده سازي دانش آموزان براي شش ساعت كار در يك روز و تخصيص دادن يك راهنما (مشاور) براي هر دانش آموز براي ايجاد راهنمايي و اظهار نظر از جمله كارهاي انجام شده بود. تنوع سازمان ها و شركت كنندگان در طرح از نشريات محلي، اداره پليس شهر، يك بانك و مؤسسه توليد مواد غذايي را شامل مي شد. علاوه بر كاركردن براي حاميان، دانش آموزان، همچنين تاريخچه، اهداف و كمك هاي سازمان هاي شهر را مطالعه مي كنند. تحقيق در مكانهاي شهر به طور فعال، دانش آموزان را درگير يادگيري خود و آموزش مستقيم آنها درباره موضوعات شهري و اجتماعي، تجارت و ديگر عنوان هاي دنياي واقعي كرد.
* بنيادها و بازارهاي بزرگ و اصلي هم در غني سازي مدرسه شريك بوده اند.
در طول ۲۹ سال تأسيس مدرسه، ما ۶ ميليون دلار كمك مالي از دولت ايالتي و فدرال و از مؤسسات خصوصي براي اجراي ميزان وسيعي از برنامه هايمان دريافت كرديم. براي مثال يك مؤسسه محلي هزينه هاي جايگزيني رايانه هاي آموزشي كهنه آزمايشگاه را با ۲۷ شبكه imacs و نرم افزارهاي جديد متحمل شد، همچنين هزينه هاي مراكز تكاليف بعد از مدرسه، برنامه هاي تابستاني و آموزش فني براي كارمندان ما را فراهم كرد.
همچنين اداره آموزش ماساچوست، هزينه تشويق داوطلبانه براي آموزش مبارزه با تبعيض نژادي را فراهم كرد.
اين بودجه ها براي اهداف آموزشي، كادر طراح، وسائل آموزشي و والدين هماهنگ كننده پرداخته شد. دولت همچنين برخي بودجه هاي پيش بيني شده مدرسه ما را فراهم كرد كه براي پيشرفت برنامه هاي ابداعي خود، استخدام افراد بيشتر براي اينكه به طور مستقيم با دانش آموزان كار كنند و كمك به والدين كه بيشتر در اداره همه جوانب مدرسه دخالت داشته باشند، استفاده مي كرديم. پيشرفت كارمندان هميشه يكي از اولويت هاي مهم مدرسه ما و يكي از منابع با ارزش سرمايه گذاري بوده است: يادگيري مشتاقانه، مولد تدريس مشتاقانه است. از اواسط دهه ۱۹۷۰ تا اوايل دهه ،۱۹۹۰ كمك هاي مالي اداره  آموزش ماساچوست، به ما اجازه داشتن كارمند طراح تمام وقت در محل براي كار با معلمان و كل كارمندان مدرسه در برنامه درسي و يادگيري و ديگر فعاليت هاي داخل مدرسه  اي را صادر كرد و بودجه كار را متحمل شد. در اين راه سازمان هاي ديگر نيز به ما اجازه دسترسي به منابع اضافي بودجه فدرال را داده اند. براي ده سال، ما با مركز منابع آموزش فني روي يك طرح تحقيقاتي كه چچه كونن ( Cheche Konnen) ناميده مي شد، كار مي كرديم كه به معني جستجو براي علم در هائيتي اروپايي _ آفريقايي بود. مركز چچه كونن، در همكاري با مدارس عمومي بوستون و كمبريج، كلاس را بر مبناي تحقيق بر روي تدريس و يادگيري علوم در هائيتي اروپايي _ آفريقايي و كلاس هاي دو زبانه اسپانيايي پيش برد. اين برنامه پيشرفت كارمندان، به معلمان كمك كرد كه راهبردهاي ادراك سازي براي تدريس علوم را افزايش دهند، كار با دانش آموزان دو زبانه، همكاري با اين افراد در گروههاي بحث تكويني و نيز همفكري با معلماني كه درگير تحقيق هستند و استفاده از نوارهاي ويدئويي و نسخه برداري از دروس را مد نظر قرار دهند. بودجه  اين تحقيق، بوسيله كمك مالي مؤسسه علمي ملي تأمين شد.
در تحقيق ديگر حمايت شده بوسيله مؤسسه علمي ملي، ما با مدرسه آموزشي در دانشگاه ماساچوست _ بوستون روي يك برنامه پيشرفته تخصصي همكاري كرديم.
اين برنامه براي ما، معلمانِِِ دانش آموزان و انترن ها را پديد آورد. بسياري از آنان تمام وقت و براي كل سال تحصيلي به ما پيوستند. دانشگاه همچنين واحدهاي درسي طراحي شده در محل را براي نياز كارمندان ما ايجاد كرد و معلمان ما براي كمك به طراحي دوباره واحدهاي درسي دانشكده به كارمندان كمك كردند. به طور واضح، اين نظم و ترتيب، منابع مهمي را براي مدرسه و دانشگاه به ارمغان آورد كه هر دو يعني هم دانشگاه و دانشجويانش و هم معلمان و ما از آن بهره برديم.
همچنين در برنامه تحقيقاتي زيرو ، گروه تحقيق آموزش در مراسم فارغ التحصيلي دانشكده تحصيلات تكميلي هاروارد، به معلمان مدرسه راهنمايي كمك كرده است كه مرحله نمونه آثار را براي همه قسمت هاي دروس بوجود آورند. براي مثال، در پايان كلاس هشتم، دانش آموزان در يك جزوه يا فعاليت مروري، نمونه آثار و شرح آنچه را كه با يك گروه آموزش گر ياد گرفته اند، ارائه مي دهند. همچنين معلمان علوم انساني ما، كه به عنوان مثال با واحد تئاتر سازمان راه آهن زيرزميني (مترو) كار كرده اند، براي كمك به دانش آموزان در نوشتن و ساخت نمايش هاي خلاق براساس آنچه كه در كلاس مطالعه كرده اند، فعاليت مي كنند. اين همكاري ها با آژانس هاي بيروني، آشكارا تجربه معلمان ما را تكميل كرده، آراء و منابع جديدي را براي آنان ايجاد كرده و به آنان كمك كرده است فعاليت ياددهي _ يادگيري خود را به طور مرتب ارزيابي كرده و حاصل آن را بر روي دانش آموزان و روش كاري خود منعكس سازند و از اين طريق، بهبودي مستمر در كار خود ايجاد كنند.
مدارس با منابع محدود، اغلب مي توانند حداقل آنچه را كه به دنبال آن هستند، در جوامع خود پيدا كنند. هر جامعه اي منابع بكري دارد؛ مردم بازنشسته، تجار، آژانس هاي عمومي، دانشگاهها و دانشكده هايي كه اغلب در دسترس هستند و تمايل به داوطلب شدن دارند. حداكثر استفاده از اين منابع مي تواند به مدارس كمك كند تا به طور يكسان محيط يادگيري غني شده اي را براي دانش آموزان و معلمان خود ايجاد كنند و اين يعني غني سازي مدرسه.

آموزش و پرورش در جهان
رديف اولي هارا به رديف آخري ها متصل كنيد!
001176.jpg
سياستگذاران آموزشي در دنيا بايد بدانند براي مشتاق كردن دانش  آموزان انجام امتحانات مكرر و يا صرفاً آموزش مطالب مجادله آميز كافي نيست. در مطالعات اخير جمعيت جوان ۲۰۰۱ ،كشور كه توسط سازمان هورشيو نيجر انجام شده، اخبار دلگرم كننده اي درباره روش ارزشگذاري جوانان بر خانواده و اجتماع به دست آمده است.
بيش از نيمي از دانش آموزان دبيرستاني كه در اين طرح مورد مطالعه قرار گرفته اند، مي گويند آنها به اعضاي خانواده خود به عنوان فهرست الگويي نگاه مي كنند. به علاوه حدود نيمي از دانش آموزان، موفقيت را شركت در اجتماعات مي دانند،  بيش از ۷۰ درصد آنها گفته اند كه كلاس ها جالب رقابتي بوده است و بسياري از آنها قصد دارند به تحصيلات خود بعد از پايان دوره دبيرستان ادامه دهند. اين موارد، اخبار اميدوار كننده اي هستند، اما خبرهاي بدي هم داريم، بدين معني كه اين روش ها در بين همه جمعيت هاي دانش آموزي ثابت نيست. محققان دريافته اند نوجواناني كه در اين تحقيق بررسي شده اند به سه دسته مجزا تقسيم مي شوند. دانش آموزان رديف اول (شامل ۳۴% تمام دانش آموزان دبيرستان)، دانش آموزان رديف وسط (۳۶%) و دانش آموزان رديف آخر(۲۷%). رديف اولي ها در رديف هاي جلوي كلاس مي نشينند، نمرات بهتري كسب مي كنند، بيشتر با مدرسه همكاري دارند، با خانواده و معلمان خود بيشتر در ارتباط هستند. همچنين بسيار بيشتر از همكلاسي هاي رديف آخر حس مي كنند كه زندگيشان در كنترل خودشان است.
در گزارشي كه دو ماه قبل منتشر شد. اولين اتحاديه آموزشي، سازماني متشكل از ۱۲ مدرسه تحصيلي آموزش ملي عضو ASC، يك مدرسه ايمن و ايجاد كننده علاقه را چنين تعريف مي كنند:
مدرسه هايي كه ايجاد علاقه و رقابت مي كنند، شرايط حمايتي و احترام آميز بين دانش آموزان، والدين و كادر مدرسه را تشويق مي كنند، و فرصتهاي بسياري را جهت همكاري، همدستي، كار و خودگرداني دانش آموزان ايجاد مي كنند. ممكن است دولت بوش و مشاورين سنا و كاخ سفيد در مورد معيارهاي خاص قانون گذاري اختلاف نظر داشته باشند، اما هيچ يك با اين امر مخالفتي ندارند كه موفقيت دانش آموزان به طور مستقيم به انتظارات و استانداردهاي بالا، همراه با حمايت هاي آكادميك از تمام بچه ها وابسته است. ASCD در اجراي استانداردهاي بالا براي تمام دانش آموزان سهيم است و تلاش هايي را كه جهت ايجاد فرصت هاي تحصيلي انجام مي شود، حمايت مي كند. با اين وجود عقيده داريم مباحث سياسي جاري در مورد تعداد آزمون هاي اجرايي و دادن تعريف خوبي از پيشرفت مناسب سالانه، بسيار با احتياط عمل كرده است. هر پژوهشي كه در مورد تحصيل در آمريكا صورت مي گيرد، بايستي به خاطر داشته باشد كه هدف نهايي تحصيلات عمومي،  آماده كردن تمام دانش آموزان براي شركت فعال در زندگي اجتماعي در جامعه است. شهروندي فعال، نيازمند آن است كه شهروندان علم و مهارتي را كسب كنند. همچنين نياز است كه توانايي خود را با حضور فعال و مشتاقانه در انجمن ها افزايش دهند. با اين وجود، برخي مطالعات نشان مي دهند كه بسياري از دانش آموزان اين توانايي را به دست نمي آورند. سياستگذاران آموزشي بايد بدانند اگر قرار است ما تمام دانش آموزان را براي شهروندي مناسب آماده كنيم، انجام امتحانات مكرر و يا صرفاً آموزش مطالب مجادله آميز كافي نيست.
براي مشتاق كردن دانش آموز به مجادله و مباحثه معنادار همراه با ارتباط احترام آميز و حمايتي، تعامل بين دانش آموزان و بهره مندي از اوليا دانشكده هاي محلي و جامعه ضروري است.
شوق و علاقه دانش آموزان مطالبه مي كند كه تمام آنان صرف نظر از اينكه رديف اولي يا رديف آخري هستند، فرصتي پيدا كنند تا همانند مشتركين فعال و سازمان يافته هر انجمني، به طور جدي در انجمن مدرسه شركت كنند. اگر ما در مشتاق كردن جوانان امروز و افزايش صلاحيت همه آنان براي تربيت شهرونداني مسئول و مشتاق شكست بخوريم، ممكن است آينده جامعه را به مخاطره بياندازيم.
نوشته: ار. كارتر ‎/ منبع: انجمن ASCD آمريكا
ترجمه: زهرا ابراهيمي

ارتباط دانشگاه و صنعت
موانع، مشكلات، راهكارها
مهندس صدر الله البرزي
ارتباط صنعت و دانشگاه نقش مهمي در توسعه كشور ايفا مي كند. براي ايجاد رابطه سازنده نهادهاي علمي، پژوهشي صنعتي و اقتصادي، بايد سياست ها و روش هاي مناسبي پيش گرفته شود. اين سياست گذاري مبتني بر تعيين اولويت ها و ايجاد مكانيسم حركت منسجم نهادهاي تحقيقاتي، فناوري و دانشگاه در راستاي آن است.صنعت براي توسعه خود نيازمند نيروي انساني آموزش ديده و تحقيقات علمي است و تأمين اين نياز، شرط لازم براي حضور و بقا در بازار رقابتي امروز است.
دانشگاه، نهادي علمي است كه فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي انجام مي دهد. فعاليت هاي آموزشي دانشگاه، غالباً در جهت تربيت نيروي انساني براي تأمين نيازهاي نهادهاي مختلف اجتماعي است. صنعت نيز بخش بزرگي از نيروهاي متخصص خود را به وسيله دانشگاه يا مراكز آموزش فني وابسته به وزارت آموزش علوم، تحقيقات و فناوري تأمين مي كند. مهمترين وظيفه دانشگاه، تربيت نيروي انساني متناسب با نيازهاي اجتماعي، اقتصادي و صنعتي است.
دانشگاه نيروي محركه توسعه صنعت است، زيرا توسعه مبتني بر نيروي انساني كارآمدي است كه دانشگاه وظيفه تربيت آن را برعهده دارد.براي آنكه دانشگاه در خدمت اهداف توسعه قرار گيرد، بايد نيروي انساني مورد نياز صنعت را تربيت كند و فعاليت هاي تحقيقاتي خود را در جهت اهداف توسعه ملي سازماندهي نمايد. به اين منظور بايد رابطه مفيدي ميان دانشگاه و صنعت ايجاد شود.
در جهان امروز، دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي و برقراري ارتباط مستمر و هماهنگي لازم بين آنها و واحدهاي صنعتي، از جمله اصول اساسي در روند پيشرفت و توسعه ملي كشورها محسوب مي شود.در كشورهايي كه تحقيقات، نقش اثر بخشي را در توسعه صنعتي ايفا مي كنند، ارتباطي بنيادين و مؤثر بين صنعت و دانشگاه برقرار است و همواره تلاش بر اين است تا اين ارتباط تنگاتنگ حفظ شود.براي پيشرفت، رشد و توسعه اقتصادي كشور، در ابتدا بايد استراتژي كلان تحقيقاتي كشور مشخص گردد و سپس بر اين اساس، سياست ها و وظايف دانشگاه، صنعت و مراكز تحقيقاتي تعريف شوند. به عبارت ديگر، تحقيقات در سياست گذاري جزو اصولي ترين مباني تحقيقات شمرده مي شود.
اما در اين ميان نقش مراكز تحقيقاتي و به ويژه مراكزي كه دانشگاهها و صنايع را به هم پيوند مي دهند، بسيار حساس و مهم است. مطالعه و بررسي صدها شهرك تحقيقاتي و پارك هاي صنعتي در كشورهاي توسعه يافته،  بيانگر وجود ارتباطي بسيار تنگاتنگ و مستمر بين مراكز تحقيقاتي و مراكز دانشگاهي در اين كشورها است، كه از اين طريق، مشكلات صنعت در سطوح مختلف حل و فصل مي شود. البته در اين چهارچوب، حمايت و پشتيباني دولت از مراكز تحقيقاتي همه جانبه است.
دانشگاه به عنوان يك مركز عالي، اگر مي خواهد زنده و پويا بماند، بايد به عمل بينديشد. زيرا اگر علمي به عمل درنيايد، رشد آن در جامعه متوقف مي شود.
نبي اكرم(ص) فرموده اند: علم، عمل را صدا مي زند، اگر عمل شد، مي ماند و الا كوچ مي كند. يعني علم به جايي مي رود كه ارزشش در آنجا شناخته شود، يعني به عمل درآيد و الا علم بدون عمل مستهلك خواهد شد.
سعدي مي گويد:  دو كس رنج بيهوده بردند و سعي بي فايده كردند. يكي آنكه اندوخت و نخورد و ديگري آنكه آموخت و نكرد.
موانع ارتباط بين دانشگاه و صنعت
* عدم شناخت صحيح مشكلات صنعت، توسط دانشگاه و صنعت.
* عدم پيشرفت صنعت و مشخص نبودن جايگاه تحقيقات و فناوري در آن به دليل وابستگي صنعت به خارج
* عدم انطباق موضوعات تحقيقات با نيازهاي صنعت.
* توجه بيش از حد دانشگاهيان به تحقيقات صرفاً تئوري.
* عدم حمايت شايسته صنعت از تحقيق و محققان.
* عدم وجود واسطه مناسب بين صنعت و دانشگاه جهت تعريف پروژه و به كارگيري نتايج آن و برقراري ارتباط لازم.
* بها دادن بيشتر به مسائل آموزشي نسبت به امور تحقيقاتي در دانشگاه ها.
* عدم ارتباط مستقيم و مستمر دانشگاه با صنايع كشور كه مي بايست مصرف كننده عمده نتايج تحقيقات باشند.
* عدم سياستگذاري لازم در خصوص هم جهت شدن تحقيقات با نيازهاي واقعي كشور.
* نبود آئين نامه و ضوابط مناسب اجرايي جهت انجام تحقيقات.
* عدم توجه پژوهشگران به نياز كشور.
* كمبود نيروي محقق و پژوهشگر.
* نداشتن انگيزه لازم جهت انجام تحقيقات.
* كمبود بودجه تحقيقاتي دانشگاه.
* عدم دسترسي كافي به منابع و محافل علمي.
راهكارهاي مؤثر در پيشبرد همكاري هاي
دانشگاه و صنعت
* دانشگاهها مي توانند به وسيله هدايت فعاليت هاي تحقيقاتي خود را به سمت فعاليت هاي توسعه گرا به صنعت نزديك شوند.
* صنعت براي رشد و توسعه خود، نيازمند فعاليت هاي تحقيقاتي و توسعه سطح نيروي انساني است. اين فعاليت ها صنعت را به دانشگاه نزديك مي كند.
* تقويت دفاتر همكاري صنعت و دانشگاه.
* تنظيم يك برنامه فراگير و گسترده براي انجام بازديدهاي متقابل صنعت و دانشگاه از توانايي ها و امكانات موجود در هر بخش.
* برگزاري كلاس ها و دوره هاي كوتاه مدت توسط هر بخش براي بخش ديگر.
* ايجاد و تقويت شهرك هاي تحقيقاتي و پژوهشي از اساسي ترين ضرورت هايي است كه مي تواند به عنوان تضمين همكاري هاي صنعت و دانشگاه بر آن تأكيد كرد.
* تعريف پروژه هاي تحقيقاتي قابل واگذاري به دانشگاه.
* ايجاد مراكز طراحي مهندسي (مشاوره و طراحي) با عضويت اعضاي هيأت علمي دانشگاه ها.
* تأسيس مراكز تحقيق و توسعه در صنعت.
* استفاده از اعضاي هيأت علمي دانشگاه به صورت مشاور و عضو هيأت مديره.
* گذراندن فرصت مطالعاتي اساتيد در واحدهاي صنعتي.
* توجه جدي به واحد كارآموزي و بهره برداري كامل از دانشجويان كارآموز.
* ايجاد امكان بازديد دانشجويان از صنعت و تهيه گزارش هايي به منظور تعريف پروژه هاي دانشجويي.
* آموزش و آماده كردن دانشجويان با مسائل صنعتي در بدو استخدام.
* حمايت پايان نامه هاي مربوط به دوره هاي كارشناسي ارشد و دكترا و تعريف پروژه هاي آنان بر حسب نيازهاي صنعت (انجام برخي از نيازهاي واحد هاي صنعتي در قالب پايان نامه هاي تحصيلي دانشجويان).
* آشنا كردن دانشجويان با نيازها و مشكلات صنعت قبل از فارغ التحصيلي توسط كارآموزي ها و بازديد ها.
* ايجاد رشته هاي علمي و كاربردي جديد در دانشگاهها.
* استفاده از متخصصين صنعت به صورت نيمه وقت در دانشگاهها به منظور انجام مسائل آموزش و پژوهش و شناساندن نيازهاي صنعت به آنان.
* شركت اساتيد در كنفرانس ها و سمينارهاي صنعتي و بالعكس (برگزاري كنفرانس ها و سمينارهاي مشترك) و دعوت از افراد صاحبنظر و علاقه مند.
* ارتباط تنگاتنگ اعضاي هيأت علمي با صنايع و تطبيق مطالب درسي و علمي تدريس دروس مربوطه.
* تشكيل نمايشگاه هاي مختلف در صنايع و دانشگاه ها.
* ايجاد بانك اطلاعاتي: جمع آوري اطلاعات از صنايع (نيازها) و دانشگاه ها (توانمندي ها).
* ارائه كلاس هاي آموزشي متناسب با نيازهاي صنايع به منظور بالا بردن ارتقاي سطح علمي كارشناسان صنعت و آموزش.
* اجراي دوره هاي بلند مدت خاص صنعت توسط دانشگاه ها در قالب مهندسي تبديلي كاربردي، رشته هاي بازرگاني، حسابداري و مديريت.
* اعطاي بورسيه تحصيلي به دانشجويان دانشگاه هاي كشور در رشته هاي مورد نياز صنعت كه پس از فارغ التحصيل شدن در واحدهاي صنعت مشغول به كار شوند.
* اجراي پروژه هاي مشترك تحقيقاتي (دانشگاه و صنعت)، مشاركت صنايع و دانشگاه ها در تحقيقات جهت دار مثلاً شناسايي و طبقه  بندي عيوب عمده و تكراري كه در واحدهاي صنعتي اتفاق مي افتد.
* حمايت از پروژه هاي حل مشكلات فني واحدهاي صنعتي از طريق اساتيد دانشگاه ها.
* ايجاد دوره هاي بازآموزي خاص براي مهندسين، كارشناسان و مديران صنايع جهت تطابق شايستگي ها و قابليت هاي آنان با پيشرفت هاي تكنولوژي.
* تهيه كتب فني مهندسي، مالي، بازرگاني و مديريتي با نگرش علمي كاربردي به نحوي كه به بالا بردن اطلاعات كاركنان، كارشناسان و مديران در قالب تأليف و ترجمه در ارتباط با فعاليت هاي صنايع كمك كند.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |