يكشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۴
جامعه شناسي زندگي روزمره
متروسواران
001464.jpg
سينا كلهر
آيا درك و شناخت نظم و سامان زندگي فارغ از نظريه پردازي هاي كلان و اصطلاحات پيچيده و انتزاعي چون ساختار و نهاد و... امكان پذير است؟ آيا مي توان تداوم جريان زندگي را در شيوه ها و راه و روش هايي كه مردم هر روز در زندگي روزمره آن ها را به كار مي برند شناخت؟ چگونه جريان زندگي از به هم ريختگي و انقطاع در امان مي ماند؟ ما معمولاً چگونه با ديگران صحبت مي كنيم؟ بر چه مبنايي لباس هاي خود را مي خريم و به چه دليلي هر كدام از آن ها را در موقعيت خاصي مي پوشيم؟ چگونه راه مي رويم و چه موقعي تشخيص مي دهيم كه بخنديم و يا ديگران را بخندانيم؟ وقتي عصباني مي شويم دست به چه كاري مي زنيم؟ تفاوت رفتارهاي ما هنگام عصباني شدن در محيط خصوصي با محيط عمومي چيست؟ چرا به ديگران كمك مي كنيم؟ چه طور به ديگران احترام مي گذاريم و چرا بعضي ها را خارج از دايره زندگي خود نگه داريم؟و ...
در اين بخش تلاش خواهد شد سؤالاتي از اين دست با كمك و استفاده از تئوري هاي فرد جامعه شناس و مطالعات فرهنگي پاسخي در خور و مناسب بيابد شما نيز چنانچه پرسش هايي مشابه يا توضيح و تحليل در مورد سؤالاتي از اين قبيل داريد مي توانيد براي گروه اجتماعي همشهري «صفحه زندگي» ارسال كنيد تا به نام خودتان منتشر شود. روال انتشار اين بخش فعلاً هفتگي است اما بر حسب مقتضيات و تعدد و تنوع سؤالات مي تواند تا دو يا سه روز در هفته نيز افزايش يابد. منتظر مطالب، سؤالات و نقد و نظرهاي شما هستيم.

براي آن هايي كه هر روز صبح با مترو به محل كار خود مي روند و هر عصر دوباره با قطارهاي مترو به خانه هايشان برمي گردند، هيچ چيزي لذت بخش تر از آن نيست كه بتوانند روي صندلي هاي قطار بنشينند. واقعاً هم نشستن برروي صندلي هايي كه چندين برابر ظرفيتشان مسافر وجود دارد، لذت بخش است! از اين رو رسيدن به قطارها و نشستن بر روي صندلي هاي قطار اعمال و رفتار خاصي را مي طلبد، كه مسافران مترو به تجربه  آن ها را آموخته اند. اين اعمال و رفتار به طور كلي شگردهاي خاصي هستند كه مترو سواران را قادر به رسيدن به قطارها و نشستن بر روي صندلي هاي قطار مي كند. در ميان انبوه مسافراني كه براي رسيدن به قطار و نشستن بر روي صندلي ها دست به هر كاري مي زنند، دانستن اين شگردها كمك بزرگي است.
از آن جايي كه در جامعه ما صنعت حمل و نقل و به خصوص مترو وارداتي بوده و همواره در هر امر وارداتي مسأله تأخير فرهنگي پيش مي آيد، به اين معني كه تكنولوژي وارد مي شود اما فرهنگ مناسب آن با تأخير در مردم نهادينه مي شود، در اين مورد نيز چنين مساله اي وجود دارد كه مسافران مترو به دليل عدم آگاهي از فرهنگ استفاده از مترو، رفتار مناسب محيط مترو را نمي دانند. هر چند آن ها از اين مساله مطلع اند كه استفاده از اين وسيله در وقت و هزينه آن ها صرفه جويي مي كند، اما چگونگي استفاده از آن بر آن ها آموخته نشده است.
برخي از مسافران مترو فرهنگ استفاده از آن را به تجربه اينگونه آموخته اند كه اگر مي خواهند سفري موفق داشته باشند بايد چگونه رفتار كنند، هر چند كه بلندگوها و تابلوهاي مترو رفتار ديگري از آن ها طلب كند. آن ها به تجربه آموخته اند كه به جاي اين كه پشت خط قرمز بايستند، بايستي بر لبه سكو بايستند و به جاي اين كه بر روي پله هاي برقي حركت نكنند بايستي با سرعت تمام بر روي آن ها بدوند تا بتوانند به قطارهاي مترو برسند. از اين رو رسيدن به قطار و نشستن بر روي صندلي هاي قطار به هر نحو ممكني به جاي آن كه نشان عدم آشنايي مسافران مترو با فرهنگ مناسب آن باشد، نوعي فرهنگ است كه آن ها به تجربه آن را آموخته و در خود نهادينه كرده اند. فرهنگي كه راه هاي زودتر رسيدن، جلوتر از همه نشستن و... را به آن ها آموخته است.
همين فرهنگ است كه پير و جوان، بزرگ و كوچك، زن و مرد را وا مي دارد تا بدوند، از خط قرمز سكو عبور كنند، ديگران را هل بدهند و... تا از قطار جا نمانند. آنان كه با محيط مترو آشنا هستند به خوبي مي دانند كه اگر اينگونه رفتار نكنند، ممكن است چندين قطار را از دست بدهند، به همين خاطر اغلب اين مسافران بعد از رسيدن به قطار و يا نشستن بر روي صندلي ها لبخندي حاكي از موفقيت مي زنند، يعني اين كه بالاخره موفق شدم.
به نظر مي رسد نوعي رقابت سخت بين مترو سواران براي رسيدن به قطارها و نشستن بر روي صندلي ها وجود دارد. رقابتي براي موفقيت، كه گاهي اوقات به خشونت كشيده مي شود. خشونتي كه ناشي از شكست در ميدان رقابتي است كه در آن بسيار تلاش كرده اند!! شايد آن ها به اين خاطر مي دوند، ديگران را هل مي دهند و از خط قرمز عبور مي كنند كه به ديگران نشان دهند از آن ها قويتر و زرنگترند. در اين جا نوعي روابط قدرت بين مسافران مترو به چشم مي خورد. رابطه اي كه آنها را وا مي دارد از تمام ابزار و وسايل براي شكست ديگران و موفقيت خود استفاده كنند. البته محرك هاي ديگر براي چنين رفتاري را نيز نبايد از نظر دور داشت. بسياري ممكن است به خاطر خستگي يا براي اين كه در كنار دوستان و آشنايان خود باشند، دست به چنين رفتاري مي زنند.
نوع سوارشدن مسافران مترو در ايستگاه هاي مختلف تفاوت دارد. در ايستگاه هاي مبدأ، تعدادي مسافر به طور نامنظم در مكان هاي كه حدس مي زنند، درب هاي قطار، آنجا باز خواهد شد مي ايستند نحوه ايستادن آنها نيز به گونه اي است كه امكان سريع تر سوار شدن آن ها را به قطار مي دهد. در ايران به نظر مي رسد بيشتر متروسواران به سوار شدن قناعت مي كنند و نشستن بر روي صندلي را گنج نايابي مي دانند كه ممكن است روزي نصيب آنان بشود. از اين رو هر چند براي به دست آوردن آن خود را به آب و آتش مي زنند و تا مي توانند، حقوق ديگران را زير پا مي گذارند اما معمولاً از اين كه توانسته اند سوار بشوند، احساس رضايت مي كنند. با اين حال آنها به تجربه آموخته اند كه بايد كجا و چگونه بايستند و حالت بدنشان چگونه باشد تا بتوانند سريع تر سوار شوند و در صورت امكان بنشينند. نكته جالب اين كه آن ها جهت حركت خود را از قبل انتخاب مي كنند، چرا كه به محض باز شدن درب هاي قطار، اندك زماني طول نمي كشد كه تقريباً تمام صندلي ها پر مي شوند و حتي براي سرپا ايستادن نيز جايي باقي نمي ماند، به همين دليل آن ها از قبل حتي صندلي را كه مي خواهند بنشيند، انتخاب مي كنند هر چند ممكن است، هرگز صندلي براي نشستن آن ها وجود نداشته باشد.
سريع باز و بسته شدن درب هاي قطار در ايستگاه ها در شكل دهي به اين گونه رفتارهاي مسافران بي تأثير نيست. اين مساله به خوبي از حالات و رفتارهاي مسافران در هنگام سوار شدن بر قطارها قابل مشاهده است. هيچ اطميناني وجود ندارد كه اگر آرام سوار شوند از قطار جا نمانند يا لاي درهاي قطارگير نكنند. از اين رو ترجيح مي دهند با تمام هول و هراس سوار شوند هر چند از ديد ديگران بي فرهنگ خوانده شوند اما از قطار جا نمانند و لاي در گير نكنند. بعد از سوار شدن مسافران و بسته شدن درب هاي قطار شكل ايستادن مسافران نيز جالب توجه است آن ها به ندرت روبه روي هم مي ايستند و غالب اوقات پشت به يكديگر قرار مي گيرند. چرا كه به ديگري زل زدن و يا مستقيم به طرف صورت او نفس كشيدن از جمله اموري است كه به شدت باعث ايجاد تنش در روابط مقابل مسافران مي شود. همه مترو سواران به طور ناخودآگاه از اين اصول آگاهند. از اين رو آن ها غالباً از نگاه مستقيم به يكديگر مي پرهيزند و ترجيح مي دهند به جاي خيره شدن به ديگران به پنجره هاي مترو نگاه كنند.
پنجره هايي كه تصوير خود آن ها را نشان مي دهند. علاوه بر صندلي، گوشه درب هاي مترو مكان مناسبي براي نشستن يا ايستادن است؛ چرا كه به راحتي مي توان به درب هاي قطار يا شيشه اي كه صندلي ها را از درب ها جدا مي كند، تكيه داد. در قطارها رسم براين است كه اگر خانمي داخل واگن قطار باشد، معمولاً بر ايستادن در چنان جايي بر ديگران ارجحيت دارد. هرچند بعضي اوقات نيز چنين قانوني زير پا گذاشته مي شود!
زنبيل ها
هر چند در قطاره هاي درون شهري امكان جا نگه داشتن براي مسافران ديگر نسبت به قطارهاي بين شهري مترو كرج- تهران كمتر است، اما با اين وجود، هستند مسافراني كه براي دوستان و آشنايان خود چندين صندلي را نگه مي دارند، اين مساله در قطارهاي بين شهري بيشتر به چشم مي خورد. نوع نگه داشتن صندلي ها هم متناسب با شخص نگه دارنده، متفاوت  است. با اين حال، اغلب اوقات، اكثر مسافران با گذاشتن وسايل شخصي خود مثل كيف و لباس و... صندلي ها را براي دوستان و آشنايان خود نگه مي دارند.
اين نوع جا نگه داشتن نه تنها براي ساير مسافران قابل قبول نبوده بلكه بيشتر اوقات باعث تنش بين مسافران مي شود. مسافران متروي بين شهري اين نوع جا نگه داشتن را نوعي زنبيل گذاشتن مي دانند.
زنبيل هايي كه امكان نشستن را از ديگران مي گيرد و براي آن ها كه با آرامش تمام وارد قطار مي شوند، جا نگه مي دارد. بيشتر زنبيل ها براي خانواده ها گذاشته مي شوند؛ چرا كه امكان سوار شدن همزمان براي آن ها وجود ندارد. از اين رو به نظر مي رسد زنبيل ها كاركرد تخفيف تنش در هنگام سوار شدن بر قطار را دارند؛ زيرا اگر هم كساني كه براي آنها زنبيل گذاشته مي شود، به طور همزمان سوار قطار شوند، وضعيت بسيار حادتر از آن خواهد بود كه اكنون است.
هرچند تفاوت چنداني در رفتار برخي مسافران متروي بيرون شهري و درون شهري وجود ندارد، اما تعداد زياد مسافراني كه از طبقات خاصي بوده و در مسير تهران- كرج تردد مي كنند، نوع و مشكل ورود مسافران به متروي برون شهري را كمي خشن تر از متروي درون شهري مي كند. درگيري، تنش و آسيب هاي چنين رفتارهايي بسياري را مجبور مي سازد تا اجازه ندهند خانواده آنها به همراه خودشان سوار شوند. سالخوردگان، خانم ها و كودكان، گروه هايي هستند كه بيشترين زنبيل براي آن ها گذاشته مي شود. در حالي كه جوانان و ميانسالان در تنازع براي نشستن بر صندلي ها، از ديگران پيشقدم ترند.
صندلي هاي رودرور!!
در متروي برون شهري نكته جالبي وجود دارد! نوع قرارگرفتن صندلي هاي مترو و فاصله دو صندلي كه رودروي همديگر مي باشند از يكديگر گاهي اوقات باعث بروز تنش بين مسافران مي شود.
از آنجايي كه قطارهاي مترو، ساخت كشور چين بوده و مطابق و متناسب با فرهنگ و فيزيك بدني چيني ها ساخته شده است، انطباق و سازگاري با شرايط آن براي متروسواران ايراني دشوار است. علاوه بر اين از آن جايي كه فيزيك بدني ايراني ها، چندان شباهتي به فيزيك جسماني چيني ها ندارد، در برخي موارد حتي امكان انطباق با شرايط صندلي ها وجود ندارد و حتي نگاه هاي اتفاقي نيز مي تواند سوء تعبير شود و علاوه بر آن نبود فاصله بين طرفين كه تقريباً زانوهاي آنها مماس با يكديگر است، پتانسيل  بالايي براي ايجاد تنش بين طرفين به وجود مي آورد.
با سرعت تمام به سمت اتوبوس هاي واحد
برخي از متروسواران ايراني نه تنها در هنگام سوار شدن به قطار و يا موقع پياده شدن از آن، عجله مي كنند، بلكه رفتارهاي آنان هنگامي كه به سمت ايستگاه هاي خط واحد حركت مي كنند نيز تفاوت زيادي با رفتار آنها در داخل محيط مترو ندارد. معمولاً چند دقيقه قبل از رسيدن به قطار به ايستگاه مقصد، برخي مسافران مترو صندلي هايي را كه با هزاران خون دل تصاحب كرده و براي نشستن به روي آن چندين نفر را هل داده بودند، ترك مي كنند، جلوي درهاي قطار مي ايستند و منتظر باز شدن درب هاي قطار مي مانند تا براي رسيدن به وسيله نقليه ديگر و تصاحب صندلي ديگري، در مسابقه دو با ديگران شركت كنند. به قول معروف مسافران مترو خوب مي دانند كه «اگر زودخيز باشند، كامروا مي شوند!!»  
هر چند ميزان خشونت رفتار برخي از مسافران مترو هنگام پيدا شدن به مراتب كمتر از هنگام سوار شدن مي باشد. با اين حال آنها نهايت تلاش خود را مي كنند تا اولين كساني باشند كه به صندلي هاي خط واحد مي رسند.
تميز و مرتب بودن مترو و متروسواران
گزاف نگفته ايم اگر بگوييم مترو يكي از پاكيزه ترين و مرتب ترين محيط هاي شهر تهران است. اغلب ايستگاه هاي مترو و قطارهاي مترو تا حد ممكن پاكيزه اند. اين پاكيزگي زماني بيشتر خود را نشان مي دهد كه مثلاً قطارهاي مترو را با اتوبوس هاي واحد مقايسه كنيم، مقايسه اي كه تفاوت بارز و آشكار اين دو وسيله نقليه را نشان مي دهد. متناسب با پاكيزگي مترو، متروسواران نيز آدم هاي پاكيزه و مرتبي هستند. اغلب متروسواران داراي مشاغل رده مياني بوده و از اعضاي طبقه متوسط رو به بالاي جامعه اند. در اين مورد نيز مقايسه متروسواران با كساني كه از اتوبوس هاي خط واحد استفاده مي كنند، تفاوت بارزي را نشان مي دهد. هر چند اين تفكيك به طور قاطع و مشخص نيست چرا كه هم در ميان كساني كه از مترو استفاده مي كنند، اعضاي طبقه پايين وجود دارد و هم در ميان كساني كه از خط واحد استفاده مي كنند، از طبقه متوسط و بالا ديده مي شود.
رضايت قلبي به تفكيك جنسيتي
از ديگر مسائل مترو، مي توان به رضايت قلبي مسافران مترو به تفكيك جنسيتي واگن ها اشاره كرد. اغلب قريب به اتفاق مسافران مترو ترجيح مي دهند به منظور راحتي خود و خانواده شان، به طور جداگانه سوار قطارهاي مترو شوند. به عبارتي مي توان گفت قطارهاي مترو از محيط هايي است كه در جامعه ايران، استفاده كنندگان از آن با رضايت تمام تفكيك جنسيتي را پذيرفته و بسياري از آنها به شدت از آن دفاع مي كنند.
يكي از دلايل اين امر آزادي مسافران در چگونگي استفاده از قطارهاست. تقريباً براي هيچ كس مانعي وجود ندارد كه با خانواده خود سوار يك واگن شود، اما علي رغم اين امكان معدودند كساني كه به طور مشترك سوار واگن يكساني مي شوند. البته اين مسئله نيز به شرايط و ميزان مسافران مترو بستگي دارد. در ساعات پررفت و آمد، تقريباً هيچ كس با خانواده خود سوار يك واگن نمي شود و دو جنس به طور كامل و به صورت جداگانه  از قطار استفاده مي كنند. هر چند كه هيچ مانعي براي سوار شدن مشترك  آنها وجود ندارد. اما در ساعاتي كه تعداد مسافران مترو كم شود، به تعداد كساني كه به همراه خانواده خود سوار قطار مي شوند، افزوده مي شود.
نتيجه
علي رغم تمامي مسائل، مترو همچنان يكي از تميزترين، سريع ترين و دقيق ترين وسايل حمل و نقل در ايران است. بسياري از مسائل و مشكلاتي كه دامن گير مسافران و مسئولان مترو شده، به عدم آشنايي بعضي از مسافران با فرهنگ مناسب در محيط مترو برمي گردد، علاوه بر اين طولاني بودن ساعات حركت قطارها، بي نظمي هايي كه گاهي اوقات در برنامه حركتي قطارها پيش مي آيد، و... باعث شكل گيري رفتارهاي نابهنجار در محيط مترو مي شود.
به همين دليل به نظر مي رسد، آشنا ساختن شهروندان با فرهنگ مناسب محيط مترو از طريق رسانه هاي صوتي و تصويري، مجازات متخلفان و رفع محدوديت هاي تكنولوژيكي و فني بتواند از شدت اين نابهنجاري ها بكاهد.

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |