يكشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۴
تيم اقتصادي كابينه
001476.jpg
طرح : فريد مرتضوي
محمد ابراهيمي
اشاره: بعد از برگزار شدن انتخابات رياست جمهوري مهمترين بحثي كه اكنون نقل مجالس و محافل خبري است، اعضاي كابينه نهم است.
در اين بين تيم اقتصادي كابينه و وزرا يا معاونان رئيس جمهوري كه درگير مسائل اقتصادي هستند از اهميت فوق العاده اي برخوردار است.
به هر حال از سرمايه گذاران و كارگزاران بورس گرفته تا مردم عادي كه در بانك ها سپرده دارند هر كدام منتظر انتخاب وزيران اقتصادي، رئيس كل بانك مركزي و رئيس سازمان مديريت هستند و شايد به همين دليل است كه برخي خطر نكرده و در تصميم گيري هاي خود دست به عصا حركت مي كنند.
اما در اين ميان يك سؤال مهم مطرح است و آن اين كه تيم اقتصادي كابينه بايد بر اساس چه معيارهايي انتخاب شود.

تجربه، تفاهم و كارآيي
نگاهي به گذشته اقتصاد ايران نشان مي دهد كه معيارهاي انتخاب مردان اقتصادي كابينه را بايد در سه ضلع تجربه، تفاهم و كارآيي جستجو كرد.
البته معيارهاي ديگري نيز وجود دارد كه مي توان به اين سه مشخصه افزود. اما مي توان ادعا كرد ستون خيمه تيم اقتصادي بايد بر اين سه محور استوار باشد، سه محوري كه بدون هيچ شائبه اي نمي توان از آنها صرف نظر كرد.
همان طور كه اشاره شد يكي از سه ضلع تشكيل تيم اقتصادي، تفاهم اعضاي اين تيم است و توجه به وقايع چند سال اخير اقتصادي ايران بيش از پيش اين واقعيت را به اثبات مي رساند.
آنهايي كه با وقايع اقتصادي كشور در چند سال اخير كم و بيش آشنايي دارند به خوبي آنچه كه در هشت سال گذشته به وقوع پيوسته را به ياد مي آورند، چه آن زماني كه نمازي و مرحوم نوربخش كار را به آن جا كشاندند كه عملاً وزارت اقتصاد از صحنه تحولات به دور ماند و چه زماني كه اختلافات مظاهري و ستاري فر باعث بركناري اولي و استعفاي دومي شد.
البته در اين بين مي توان به تفاوت ديدگاه هاي اقتصادي مظاهري و نوربخش نيز نيم نگاهي داشت. اين تفاوت ديدگاه ها از مسائل كلان اقتصادي مانند نرخ ارز و نرخ سود گرفته وجود داشت و حتي به مسائل جزئي مانند انتشار اسكناس  ۲ هزار توماني نيز كشيده شد.
سؤال اين است كه چرا طي سالهاي اخير تيم اقتصادي كابينه غيرهمگن چيده شده است؟ در جواب ممكن است عده اي اختلافات شخصي را پيش بكشند، اما در واقعيت بايد از تفاوت در ديدگاه ها سخن گفت.
اين تفاوت ديدگاه ها كار را به جايي رساند كه بالاخره همگان پذيرفتند تيم ضعيف اما هماهنگ خيلي بهتر از بازيگران ناهماهنگ است.
نگاهي به گذشته اين واقعيت را نشان مي دهد كه سه عنصر اساسي تيم اقتصادي را وزارت اقتصاد، بانك مركزي و سازمان مديريت و برنامه ريزي تشكيل مي دهند، لذا با پذيرش اين اصل كه اين تيم بايد در عين كارآيي، هماهنگ  هم باشد، بايد اذعان كرد انتخاب سياستگذاران در سه بخش مذكور از اهميت فوق العاده اي برخوردار است.
اگر بانك مركزي مسئول مستقيم اعمال سياستهاي پولي و ارزي است و در اين مسير متغيرهاي اساسي كشور چون نرخ ارز، نرخ تورم و نرخ سود در اختيار بازيگردانان ساختمان شيشه اي بانك مركزي است، اما از سوي ديگر سازمان مديريت مسئول اصلي تدوين بودجه هاي ساليانه، برنامه هاي توسعه اي و حتي تعيين حقوق و مزاياي كاركنان دولت است.
هر چند در اين بين نبايد اهميت وزارت اقتصاد را ناديده گرفت اما بايد اذعان كرد سالهاي اخير وزارت اقتصاد نشان مي دهد ميزان نفوذ و تأثيرگذاري اين وزارتخانه معمولاً به وزير مربوطه بستگي دارد به طوري كه اين وزارتخانه طي سالهاي مديدي در حاشيه اقتصاد كشور قرار داشت و در سالهاي محدودي نيز به بازيگر اصلي اقتصاد ملي تبديل شد. در اهميت وزارت اقتصاد كافي است به معاونان و سازمانهاي وابسته به اين وزارتخانه نگاه كرد.
وزارت اقتصاد از يك سو به وسيله سازمان امور مالياتي كشور و سازمان بورس اوراق بهادار مي تواند به اعمال سياستهاي مالي بپردازد و از سوي ديگر با توجه به معاونت سرمايه گذاري خارجي مي تواند در جذب و هدايت سرمايه ها نقش غيرقابل انكاري داشته باشد. به هر حال سكان هدايت وزارت اقتصاد، سازمان مديريت و بانك مركزي را بايد به افرادي سپرد كه نه تنها از تجربه و كارآيي لازم برخوردارند، بلكه بايد مكمل يكديگر بوده و ديدگاه هاي يكساني در خصوص حل معضلات اقتصادي كشور داشته باشند.
گذشته پرپيچ و خم
اقتصاد ايران در سالهاي اخير گاهي به بيراهه رفته، گاهي سكون اختيار كرده و هر گاه هم در مسير درست قرار گرفته توانسته به برخي اهداف خود دست پيدا كند.
اكنون كه اقتصاد ايران قرار است گام نويني را آغاز كند لازم است با شناخت درست از گذشته سرعت حركت خود را افزايش دهد.
آنچه كه در گذشته به وقوع پيوسته حاكميت تفكرات بعضاً متضاد اقتصادي در بين برنامه ريزان بوده است.
براي مثال هنگامي كه برنامه سوم در سازمان برنامه و بودجه آن زمان نوشته شد هدف اصلي آن رشد بالاي اقتصادي، جهش صادراتي و كاهش نرخ تورم گذاشته شد. اما طي سالهاي اجراي برنامه سوم به دليل عدم همخواني اجراكنندگان سياستها با برنامه ها متأسفانه نه تنها جهش صادراتي محقق نشد بلكه در سال پاياني برنامه واردات كالا به كشور به حدود ۳۴ ميليارد دلار رسيد.
جالب است كساني كه اين برنامه را نوشتند حال كه در برابر اين سؤال قرار مي گيرند كه چرا اهداف برنامه محقق نشده است، مدعي هستند برنامه سوم يك بسته سياستي بود كه اجزاء اين بسته به خوبي اجرايي نشده است.
نگاهي به آمار اوليه موجود در برنامه سوم نشان مي دهد كه قرار بود اقتصاد ايران طي ۵ سال اجراي اين برنامه از اقتصاد وابسته به نفت نجات پيدا كند و براي همين منظور در نظر گرفته شد كه تنها ۱۲ ميليارد دلار از دلارهاي نفتي به حساب دولت ريخته شود.
علاوه بر اين قرار بود مازاد درآمدهاي نفتي به حساب ذخيره ارزي واريز و صرف پرداخت هاي عمراني و اعطاي تسهيلات به بخش خصوصي گردد كه متأسفانه اين هدف نيز محقق نشد.
حال دولت جديد قرار است در چارچوب برنامه  چهارم حركت كند. بگذريم كه اين دولت كوچكترين نقشي در تدوين برنامه چهارم نداشته اما بايد دقت كرد كه اهداف برنامه چهارم چيزي نيست كه با تغيير دولتها، تغيير كند.
به عبارت ديگر اگر در برنامه چهارم در نظر گرفته شده نرخ بيكاري و تورم تك رقمي شود، به هر حال اين اهداف بايد جزو برنامه هاي تيم اقتصادي كابينه باشد. البته يكي از مهمترين اقدامات، تعيين برنامه هاي اجرايي براي دسترسي به اهداف برنامه چهارم است.
آنچه كه برنامه سوم مي تواند به عنوان يك تجربه پربار براي دولت آينده محسوب شود، حل معضلات اقتصادي در قالب يك مجموعه هماهنگ و مسنجم از سياستهاي اقتصادي است. به عبارت ديگر اگر قرار است نرخ سود بانكي در كشور يك رقمي شود، حتماً سياستگذاران بايد به نرخ تورم و نرخ ارز نيز توجه داشته باشند.
نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ سود و بيكاري مهمترين متغيرهاي اقتصادي هستند كه غفلت از هر كدام مي تواند سياستگذاري در خصوص سه متغير ديگر را به شكست بيانجامد و البته سختي كار اقتصاد نيز همين جا است كه مشخص مي شود. يعني ممكن است دولتي بتواند نرخ سود را تك رقمي كند، اما با رسيدن به اين هدف ممكن است نرخ ارز با نرخ بيكاري به شدت افزايش پيدا كرده و سياست اوليه يعني كنترل نرخ سود را بي اثر كند.
001467.jpg
ديگر اعضاي تيم اقتصادي
هر چند سه ضلع اقتصاد كشور را مي توان بانك مركزي، وزارت اقتصاد و سازمان مديريت نام نهاد و هماهنگي بين اين سه ضلع يكي از كليدهاي موفقيت اقتصاد ايران در چهار سال آينده خواهد بود، اما در اين بين نمي توان به راحتي از وزارتخانه هايي چون بازرگاني، صنايع و معادن، نفت، جهاد كشاورزي، راه و ترابري و ارتباطات، تعاون و كار گذشت.
نام و كاركرد اين وزارتخانه ها يك تفاوت ماهوي با سه ضلع اصلي نام برده شده دارد. همان طور كه شاهد هستيم در حال حاضر بسياري از طرح هاي عمراني كشور توسط دولت انجام مي شود و متأسفانه وزارتخانه هايي كه نام برده شدند و نقش عمده آنها سياستگذاري است اكنون به تصدي گري روي آورده اند.
اگر در كشور راهي ساخته مي شود و يا هواپيمايي خريداري مي شود به هر حال وزارت راه به انحاي مختلف درگير آن است و اگر قرار است سيستم مخابراتي و يا تلفن همراه در كشور اصلاح شود اين وزارت ارتباطات است كه به وسيله شركتهاي زير مجموعه خود نقش غيرقابل انكاري دارد.
البته در اين بين وزارت بازرگاني مي تواند نقش بسيار مؤثري در اقتصاد ايران طي ۴ سال آينده داشته باشد، نقشي كه تاكنون كمتر به آن توجه شده است.
اكنون ايران گام هاي اوليه را در مسير الحاق به سازمان تجارت جهاني برمي دارد و طبق قانون وزير بازرگاني بالاترين مسئول اجرايي كشور براي طي كردن اين راه است. مذاكره در سازمان عريض و طويلي چون سازمان تجارت جهاني بيش از هر چيز شناخت درست از اين سازمان و درك صحيح از واقعيات اقتصاد ايران را مي طلبد.
اگر وزارت راه يا صنايع اشتباهي را مرتكب شود، اين اشتباه ممكن است به طولاني شدن اجراي يك طرح عمراني منجر شود، اما اشتباه در مذاكرات سازمان تجارت جهاني ممكن است تمام اقتصاد را به بيراهه ببرد.
با توجه به اين تفاسير مي توان وزارت بازرگاني را يكي از مهمترين وزارتخانه ها و وزير بازرگاني را به عنوان يكي از اركان اصلي تيم اقتصادي كابينه ديد.
موفقيت اين نهاد تصميم ساز نيز سه مولفه  هماهنگي، تجربه و كارآمدي را مي طلبد.
وزارت نفت
نمي توان در خصوص اقتصاد ايران صحبت كرد و نامي از نفت نياورد. هر چند در حال حاضر مشكل اقتصاد ايران كمبود ارز و يا منابع براي سرمايه گذاري نيست اما غفلت از «نفت» و بي توجهي به مقوله «اقتصاد نفت» مي تواند در آينده صدمات جبران ناپذيري به اقتصاد وارد كند.
اكنون بسياري از ميادين نفتي كشور به نيمه عمر خود رسيده و توليد نفت خام از آنها روند نزولي پيدا كرده است، در حال حاضر كشور با روند فزاينده مصرف انرژي روبه رو شده و از سوي ديگر منبع عظيمي چون پارس جنوبي در اختيار كشور همسايه چون قطر قرار گرفته است و همين سه موضوع مي تواند اهميت وزارتخانه اي چون «نفت» را نشان دهد.
البته مي توان ادعا كرد كه وزارت نفت به هر ترتيب دلارهاي نفتي را وارد خزانه خواهد كرد و اين سياستگذاران اقتصاد كابينه هستند كه بايد فكري براي استفاده صحيح از اين دلارها بكنند.
در پايان مي توان گفت فرصت آزمون و خطا در اقتصاد ايران وجود ندارد و با توجه به پتانسيل هاي فيزيكي و انساني موجود در كشور بايد با تدبير و نگاهي به گذشته تيم اقتصادي به روي كار آيد كه با توجه به نوع انتخاب مردم دست به سياستگذاري بزند.
سياستگذاري كه هدف آن در عين توجه به توزيع عادلانه ثروت و درآمد، رسيدن به رشد اقتصادي بالا نيز هست.

نگاه امروز
هنر رئيس جمهور منتخب
دكترعليرضا سلطاني
در روزهايي كه آقاي دكتر احمدي نژاد در حال تشكيل و چينش كابينه خود است به نظر مي رسد، حساسيت وي در مورد همكاران اقتصادي خود بيش از ديگر حوزه ها باشد. اين حساسيت از دو جهت خود را تحميل مي كند. از يك سو، وزن و تعداد وزارتخانه ها و سازمانهاي اقتصادي تحت نظر مستقيم رئيس جمهور منتخب نسبت به ديگر حوزه ها سنگين تر و بيشتر است به گونه اي كه عمده همكاران رئيس جمهور (نيمي از افراد كابينه) را همكاران اقتصادي تشكيل مي دهند و از سوي ديگريكي از علل مهم انتخاب دكتر احمدي نژاد از سوي مردم ملاحظات اقتصادي و رفاه اجتماعي استوار بود. بنا بر اين رئيس جمهور منتخب بايد با اجراي برنامه ها و سياست هاي اقتصادي مشخص و مهمتر از آن انتخاب همكاران اقتصادي متخصص، كارا، باتجربه و معتقد به برنامه هاي اقتصادي رئيس جمهور در جهت تحقق خواست هاي به حق مردم و سازندگي ايران اسلامي گام بردارد.نكته كليدي و مهم در اين زمينه تشكيل يك تيم اقتصادي يكدست و هماهنگ است. تجربه در ايران و ديگر كشورها نشان داده است، گروه هاي اقتصادي ناهماهنگ و يا شكل گرفته برمبناي دولتهاي ائتلافي نه تنها زمينه ساز مديريت اقتصادي و در نتيجه كارآمدي اقتصادي نبوده بلكه موجد دوره اي از ركود ، بي برنامگي و ناكارايي سياستها و برنامه هاي اقتصادي شده است. تجربه مديريت كلان اقتصادي ايران در دو دهه گذشته گوياي چالشها و تنش هاي آشكار و پيدا در مديريت كلان اقتصادي كشور بوده كه هزينه هاي سنگيني را به اقتصاد كشور تحميل كرده است. به هر حال بخش قابل توجهي از هنر مديريتي رئيس جمهور آينده در مديريت يكدست و هماهنگ اقتصادي تبلور پيدا مي كند. البته در اين زمينه شايد وزن سه نهاد اقتصادي يعني وزارت امور اقتصادي و دارايي، بانك مركزي و سازمان مديريت و برنامه ريزي از ديگر نهادهاي اقتصادي بيشتر است كه حساسيت بيشتر رئيس جمهور منتخب را نيز مي طلبد.البته مقدمه و پيش نياز مديريت مقتدرانه و مؤثر اقتصاد كلان كشور و انتخاب همكاران هماهنگ، داشتن برنامه و سياست اقتصادي مشخص است. با وجود چنين برنامه اي، ضمن اين كه اهداف و مقصد نهايي مشخص است، رئيس جمهور امكان نظارت و برقراري سيستم پاسخگويي از همكاران اقتصادي خود را خواهد داشت و از سوي ديگر التزام يا عدم التزام همكاران رئيس جمهور به اهداف و برنامه ها مشخص شده و رئيس جمهور سريع و بدون دغدغه اقدام به جراحي و ترميم كابينه مي كند.

اقتصادانرژي
طرح آمايش مناطق تاثيرپذير
از حوزه گازي پارس جنوبي تصويب شد

با تصويب هيات وزيران و به پيشنهاد مشترك سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور و وزارتخانه هاي نفت و كشور طرح آمايش نواحي تاثير پذير از حوزه گازي پارس جنوبي تصويب شد.
طرح آمايش نواحي تاثير پذير از حوزه گازي پارس جنوبي به سه فصل تقسيم مي شود كه در فصل اول آن جهت گيري آمايشي نواحي تاثير پذير از حوزه گازي پارس جنوبي، در فصل دوم اقدامات و تكاليف دستگاههاي اجرايي ودر فصل سوم نيز نظام اجرايي و تخصيص منابع طرح مشخص شده است.
در ماده ۲ اين طرح آمده است: از آنجا كه فعاليتهاي حوزه گازي پارس جنوبي مركز ثقل تحولات آتي منطقه بشمار مي رود به منظور ساماندهي فضايي فعاليت هاي مرتبط با آن، وزارت نفت موظف است:   برنامه درازمدت (۲۰ساله) توليد، واردات و مصرف از جمله صادرات گاز طبيعي در كشور را تهيه و براي تأييد به شوراي اقتصاد ارايه كند. همچنين وزارت نفت موظف است برنامه دراز مدت (۲۰ ساله) استقرار فازهاي گازي و ديگر واحدهاي مورد نياز را در ساختگاههاي شماره (۱) (منطقه ويژه اقتصادي پارس جنوبي)، شماره ۲ تنبك و شماره ۳ مقام و نخيلو و ساير ساختگاههاي مناسب در ساحل دريا بين بوشهر و بندر عباس را تهيه و طبق مقررات به اجرا گذارد.
همچنين وزارت نفت بايد امكان استقرار ساختگاه صنايع وابسته به گاز و پتروشيمي را در سواحل خليج فارس و درياي عمان مطالعه و ارايه نمايد.
در طرح آمايش نواحي تاثير پذير از حوزه گازي پارس جنوبي آمده است: با توجه به ضرورت توسعه منطقه ويژه پارس جنوبي به دليل ذخاير بزرگ گازي آن، وزارت نفت موظف است كه با در نظر گرفتن الزامات فني، شبكه هاي زيربنايي موجود و پيش بيني شده، اقدامات ذيل را در طول برنامه هاي زمانبندي شده ۵ ساله كشور به اجرا گذارد.
استقرار فازهاي بهره برداري گازي، مجتمع هاي پتروشيمي، واحدهاي GTL، واحدهاي LNG در محدوده هاي پيش بيني شده، تملك اراضي مناسب در محدوده ها، توسعه خطوط انتقال گاز طبيعي جهت مصارف داخلي و صادرات با تأكيد بر احداث خط انتقال گاز از منطقه ويژه اقتصادي پارس جنوبي به بندرعباس و شيراز و بوشهر به منظور ايجاد فرصت سرمايه گذاري بخش خصوصي. همچنين بر اساس ماده نهم اين طرح وزارت صنايع و معادن نيز موظف به فراهم آوردن شرايط براي استقرار صنايع انرژي بر داراي توجيه اقتصادي در سواحل دريا در استانهاي هرمزگان و بوشهر با هدف توسعه صادرات و بررسي ايجاد آن در محور پارس جنوبي   شيراز با اولويت تأمين نياز داخل كشور شده است.
بر اساس اين گزارش وزارت صنايع موظف است زمينه  را براي استقرار صنايع داراي توجيه اقتصادي پتروشيمي و صنايع پايين دست آن در منطقه ويژه پارس جنوبي و ساير محدوده هاي پيش بيني شده ايجاد كند. ايجاد زمينه براي استقرار صنايع مرتبط داراي توجيه اقتصادي در محور مسكوني صنعتي پارس جنوبي بوشهر و محورهاي پارس جنوبي بندرعباس و پارس جنوبي شيراز و مطالعه و پيشنهاد ايجاد شهركهاي مناسب صنعتي در نواحي خورموج، دير و دلوار، لامرد، خنج، فيروزآباد، گاوبندي و مهر از ديگر موارد پيش بيني شده در اين طرح است.
ايران پنجمين مصرف كننده بزرگ گاز در جهان است
شركت بريتيش پتروليوم در گزارش ساليانه خود اعلام كرد، ايران در سال ۲۰۰۴ با مصرف ۱/۸۷ ميليارد مترمكعب گاز طبيعي، پنجمين مصرف كننده بزرگ گاز در جهان بوده است.
مصرف گاز طبيعي ايران در سال ۲۰۰۴ با ۱/۵ درصد رشد نسبت به سال ۲۰۰۳ به ۱/۸۷ ميليارد متر مكعب رسيد.
ايران درسال ۲۰۰۴ پنجمين مصرف كننده بزرگ گاز طبيعي جهان بوده است و اين در حالي است كه در سال ۲۰۰۳ ايران از لحاظ مصرف گاز طبيعي در رتبه ششم جهان قرار داشت.
كل مصرف گاز طبيعي جهان در سال ۲۰۰۴ برابر با دو تريليون و ۶۹۰ ميليارد متر مكعب بوده كه نسبت به سال گذشته ۳/۳ درصد رشد نشان مي دهد. آمريكا با مصرف ۲۴ درصد گاز جهان در سال ۲۰۰۴ كماكان بزرگترين مصرف كننده گاز طبيعي است. پس از آمريكا، روسيه با مصرف ۱۵ درصد گاز جهان، انگلستان با مصرف ۶/۳ درصد، و كانادا با مصرف ۳/۳ درصد كل مصرف گاز جهان در رتبه هاي دوم تا چهارم بزرگترين مصرف كنندگان جهان قرار دارند.
در گزارش يادشده، كل مصرف گاز كشورهاي خاورميانه در سال ۲۰۰۴ نيز ۲۴۲ ميليارد متر مكعب اعلام شده است، كه برابر با ۹ درصد كل مصرف جهاني بوده است.

سايه روشن اقتصاد
پيشنهاد مركز پژوهشها براي تدوين قانون جامع حمايت از صنايع معدني
گروه اقتصادي: مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي در بررسي وضعيت صنعت «روي» در ايران، تدوين يك قانون منسجم در جهت حمايت از صنايعي كه از مواد خام معدني داخلي استفاده كرده و ارزش افزوده و اشتغال ايجاد مي كنند را لازم و ضروري دانست.
به گزارش واحد اطلاع رساني مركز پژوهش هاي مجلس، دفتر مطالعات زيربنايي اين مركز در گزارشي با عنوان «بررسي وضعيت صنعت روي ايران» آورده است: وزارت صنايع و معادن مي بايد براي حمايت از بخش خصوصي در صنعت «روي» نيز با تدوين قانوني مبني بر تحويل اجباري محصولات فرآوري كنسانتره به توليدكنندگان داخلي و اجازه صادرات مازاد محصول، چتر حمايتي براي فعاليت ها بخش خصوصي در صنايع پايين دستي «روي» ايجاد كند. در گزارش دفتر مطالعات زيربنايي، صنعت «روي» در ايران از جمله صنايع نوپا عنوان شده و آمده است: كارخانجات فعال بخش خصوصي در زمينه صنعت «روي» همواره از عدم تحويل كنسانتره (سنگ معدن يا خاك معدني روي) كافي از سوي كارخانجات دولتي فعال در اين بخش نگران هستند كه اين امر از عدم وجود يك قانون خاص درباره تغذيه كارخانجات داخلي توسط توليدكنندگان كنسانتره نشأت مي گيرد. دفتر مطالعات زيربنايي مركز پژوهش ها در ادامه گزارش خود، با اشاره به اينكه تاكنون ۶۰۰ واحد معدني «روي» در كشور به ثبت رسيده و از اين تعداد ۱۱ واحد معدني داراي پروانه بهره برداري هستند، مي افزايد: ذخيره قطعي واحدهاي معدني فعال در بخش صنعت «روي» كشور ۴۴/۶۵ ميليون تن و ذخيره احتمالي آنها نيز برابر ۸۸/۱۶۹ ميليون تن برآورد مي شود.
ميزان ترانزيت جاده اي در سال ۸۴ به ۸ ميليون تن كالا مي رسد
مهر: مدير كل دفتر ترانزيت و پايانه هاي مسافري سازمان راهداري و حمل و نقل جاده اي خبر داد: در سال جاري ميزان ترانزيت سوآپ، مواد نفت و كالاهاي غير نفتي از طريق حمل و نقل جاده اي با ۱۰ درصد رشد به ۸ ميليون تن خواهد رسيد.
محمد جواد عطرچيان اعلام كرد: ميزان درآمد حاصل از طريق ترانزيت حمل و نقل جاده اي نيز در سال جاري ۱۰ درصد نسبت به سال ۱۳۸۳ افزايش خواهد يافت.وي تصريح كرد: در پايان برنامه چهارم توسعه، ميزان ترانزيت سوآپ، مواد نفت و كالاهاي غير نفتي از طريق حمل و نقل جاده اي به بيش از ۱۰ ميليون تن خواهد رسيد.
عطرچيان، اظهار كرد: ميزان ترانزيت كالا در سه ماهه اول امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۷ درصد رشد داشته است. مدير كل دفتر ترانزيت و پايانه هاي مسافري سازمان راهداري و حمل و نقل جاده اي همچنين از كاهش ۱۰ درصدي ترانزيت سوآپ در سه ماهه اول امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته خبر داد و افزود: اين كاهش نيز به عملياتي شدن بخشي از پالايشگاه ها در عراق، عادي شدن اوضاع و روي كار آمدن دولت جديد در اين كشور در سال جاري مربوط مي شود. وي، عمده كالاهاي ترانزيتي وارده به ايران را از مبدا كشورهاي امارات، تركيه و آذربايجان اعلام كرد.
بدهي ۷/۵ ميليارد دلاري ايران به كشورهاي در حال توسعه
مهر: بانك جهاني در گزارشي اعلام كرد: ايران ۷/۵ ميليارد دلار به كشورهاي در حال توسعه بدهي دارد.
كل بدهي ايران به كشورهاي در حال توسعه در پايان سال ۲۰۰۴ برابر با ۷/۵ ميليارد دلار بوده است.
بر اساس اين گزارش، بدهي هاي ايران به كشورهاي در حال توسعه در سال ۲۰۰۴ نسبت به سال ۲۰۰۳ حدود ۳/۳ ميليارد دلار افزايش يافته است. بدهي هاي ايران به كشورهاي در حال توسعه در سال ۲۰۰۳ برابر با ۲/۲ ميليارد دلار بود. اين گزارش تصريح مي كند، بدهي هاي ايران به كشورهاي در حال توسعه در سال هاي ۲۰۰۲ و ۲۰۰۱ نيز به ترتيب سه و يك ميليارد دلار بود. همچنين ايران در سال ۲۰۰۰ نيز يك ميليارد دلار به كشورهاي در حال توسعه بدهي داشت. بر پايه اين گزارش، بدهكارترين كشورها به كشورهاي در حال توسعه، عبارتند از: روسيه با بدهي ۱۵ ميليارد دلاري، مكزيك ۱۴ ميليارد دلار، برزيل ۹/۸ ، تركيه ۵/۸ ، مالزي ۶/۷ ، چين ۵/۷ ، هند۷ و شيلي با بدهي ۷/۵ ميليارد دلاري.

اقتصاد
ادبيات
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |