پنجشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۴
گفتگو با مجيد جلالي
تكامل معلم
001638.jpg
حسن حيدري
مديريت در فوتبال چيست؟ هدايت يك تيم با اخلاقيات متفاوت را چگونه مي توان در قالب يك تيم قرار داد؟ مديريت يعني هماهنگ كردن خواستهاي يك گروه براي نيل به هدف؟ يا مديريت علم و هنر متشكل و هماهنگ كردن، رهبري و كنترل فعاليت هاي دسته جمعي براي رسيدن به هدفهاي مطلوب با حداكثر كارآيي است. اين هدايت و رهبري در سايه كداميك از روشهاي امروزي حاصل مي شود. رهبري مستبدانه يا رهبري دمكراتيك و يا رهبري غير مسئولانه و يا آنارشيك؟ هر كدام از اين روشها در تعريف تاريخي خود به دست آوردهايي رسيده اند و زيانهاي بسياري نيز داشته اند. بديهي است كه شكل دوم اين روشها يعني رهبري دمكراتيك هميشه جواب بهتري داده است. در فوتبال كشور ما نيز اين بحث هميشه مطرح بوده است كه نوع مربيگري ديكتاتورمأبانه «پوزو» در تيم ملي ايتاليا در دهه سي بهتر جواب داد تا روشهاي ژائو سالدانها براي برزيل دهه شصت؟ نوع مربيگري ديكتاتورمأبانه اوفارل در فوتبال ما جواب داد يا روش دمكراتيك حشمت مهاجراني؟ اين تا به امروز كشانيده شده است.
مجيد جلالي از نادر مربياني است كه فوتبال را پله پله آموخته، بازي كرده، بازي ديده، تجربيات نوجوانانه و جوانانه داشته و با تيمهاي بزرگ بازي كرده و ويژگي رهبري و مديريت از جواني در سيمايش وجود داشته است. گفتگوي ما با او نيز بيشتر جنبه عمومي و فرا تيمي داشته است. اين گفتگو شايد شبيه بقيه مصاحبه هاي ما نباشد و تازگي آن نيز به همان سؤالات كنجكاوانه باز مي گردد. با هم اين گفتگو را مي خوانيم.

* ورود شما به عرصه فوتبال چگونه آغاز شد؟ از كودكي آغاز كنيم.
- ما در محله عارف زندگي مي كرديم و در آن منطقه زمين هاي خاكي زياد بود فوتبال را از سن ۵-۶ سالگي شروع كردم. ناصر عبدي، مسعود غيايي، علي محمد مرتضوي، غلام مرتضي زاده و علي رمضانپور از جمله مربيان آن دوره ام بودند كه نه تنها نقش مربي را بازي مي كردند بلكه معلمان واقعي من در زندگي بودند. آنها راه و رسم زندگي را به من آموختند .سالها گذشت و در همان جا مربي شدم.
* فوتبال را از كدام تيم شروع كرديد؟
- چهارده سال در وحدت بازي كردم، ۷ سال در نوجوانان و جوانان و ۷ سال نيز در تيم بزرگسالان در سن ۲۸ سالگي نيز رهبري اين تيم را برعهده گرفتم. بعد از اين تيم نيز به ترتيب در تيم هاي هما، مقاومت تهران، پيام مقاومت مشهد، سايپا، پاس و صبا باتري به مربيگري پرداختم.
* در رده ملي نيز مربيگري كرده ايد؟
- در سال ۶۸ براي اولين بار به عنوان سرمربي تيم جوانان انتخاب شدم. سپس در سالهاي ۸۰ و ۷۳ نيز دو بار مربي نوجوانان شدم . در سال هاي ۷۳ تا ۷۷ نيز سرمربي تيم نيروهاي مسلح بودم.
* ديدگاه كلي شما نسبت به فوتبال به ويژه فوتبال حرفه اي در شرايط امروزي جامعه ما چيست؟
- در درجه اول بايد تعريف مشترك از فوتبال حرفه  اي در جامعه داشته باشيم، اما در حال حاضر چنين چيزي وجود ندارد. با بررسي هايي كه انجام مي دهم، مطالعه روزنامه ها و رفتارهايي كه در عمل در فوتبال انجام مي شود به اين نتيجه رسيدم كه تعريف مشتركي وجود ندارد. در شروع فوتبال حرفه اي اتفاق نظر نداريم. به طور مثال بعضي ها حرفه اي بودن را به خشك و مقرراتي بودن تعبير مي كنند و بعضي ها فكر مي كنند حرفه اي بودن يعني بيشتر پول درآوردن و از اين راه به سود بيشتري رسيدن و عده اي هم فوتبال حرفه اي را از دريچه فريب بيشتر داور و وقت كشي در داخل زمين مي بينند. در حال حاضر اين يك نياز مبرم است كه با برگزاري سمينارهاي مختلف در مورد فوتبال حرفه اي به طور دقيق به بحث و تبادل نظر بپردازيم تا به نقطه مشتركي برسيم. براي رسيدن به آن چيزي كه حرفه اي گري است راهش را انتخاب و استراتژي اش را تعيين كنيم بايد در اين زمينه قوي تر عمل كنيم.
* گذر به فوتبال حرفه اي به نظر شما مسير صحيح را در ايران طي كرده است؟
- تقريباً طي كرده. به اولين دوره اين رقابت ها كه برگرديم و در مقام مقايسه مي بينيم در بخش هاي قوانين خيلي خوب جلو رفتيم. اين مهمترين عامل است اما كافي نيست و ما بايد در اين چهار سال شتاب بيشتري داشته باشيم ولي مسير معقول است اما حركت به كندي صورت مي گيرد.
* با توجه به اينكه بافت سياسي، اجتماعي، اقتصادي جامعه به نوعي با فوتبال آماتوري عجين بود فوتبال حرفه اي روي اين پديده ها چه تأثيري مي گذارد؟
- فوتبال اگر آماتور هم باشد در اين زمينه ها تأثير گذار است به طور مثال اگر بين دو روستا قرار باشد مسابقه فوتبالي برگزار شود كه از هر نظر آماتوري به حساب مي آيد در مسائل اجتماعي، ارتباطات و ساير مسائل در همان منطقه اثرگذار خواهد بود.
در حال حاضر نيز كه در كشور ما در حال برداشتن اولين قدم هاي حرفه اي گري هستيم در بخش هاي مختلف اعم از سياسي، فرهنگي، اجتماعي كاملاً اثرات فوتبال را حس مي كنيم و حتي باعث بروز مشكلاتي نيز شده است.
به طور مثال در كليه شهرهاي ايران اكنون وقتي يك تيم فوتبال به پيروزي مي رسد تا ساعت ها بعد از آن هواداران به شادي مي پردازند. در يزد وقتي تيم شهيدي قندي به ليگ برتر صعود كرد مردم به جشن و پايكوبي پرداختند . حتي در تهران وقتي تيم ايران به جام جهاني صعود كرد مردم به برگزاري جشن در گوشه و كنار شهر پرداختند. در مشهد نيز وقتي كه تيم صباباتري ابومسلم را شكست داد ناهنجاري هاي مشاهده شده از نوع شكستن شيشه اتوبوس ها كه بيش از ۲۰ كيلومتر كف جاده را پوشانده بود. فوتبال به طور كلي تأثير مستقيمي روي روحيه افراد دارد.
001641.jpg
عكس: عليرضا بني علي
* به نظر شما الگوي حرفه اي فوتبال ما در كدام كشور وجود دارد؟
- بعيد مي دانم اين الگو در كشور ديگري اجرا شود و درست نيست كشوري را براي الگوبرداري انتخاب كنيم، زيرا بعضي از خصوصيات تنها منحصر به كشور خودمان است. با توجه به مجموعه خصوصيات ايران بايد ايده اي داشته باشيم براي حرفه اي شدن خاص كشور خودمان.
* در مقام مقايسه با بالاترين استانداردهاي بين المللي، فوتبال حرفه اي ما چقدر پيشرفت داشته است؟
- در مقايسه با بالاترين استانداردها نزديك به ۵ درصد و در مقايسه با قاره آسيا ۳۰ درصد پيشرفت داشته ايم.
* در فوتبال امروز مسأله ژنتيك روي پرورش بازيكنان بزرگ تأثير دارد؟
- مسأله ژنتيك در چند بعد اثر دارد كه در درجه اول در بعد فيزيكي است. فوتبال يبشتر ويژگي هاي فيزيكي مي خواهد كه دست من و شما نيست و به عوامل ژنتيكي بستگي دارد .خصوصيات روحي رواني نيز به طور صددرصد ولي تا حدي به مسائل ژنتيكي برمي گردد. محيطي كه شما در آن پرورش پيدا مي كنيد و بزرگ مي شويد روي ساختار شما اثر مي گذارند.
* نسبت جمعيت، در هر كشور چه تأثيري روي روند تكاملي فوتبال دارد؟
- خيلي نمي تواند اثرگذار باشد مهم كيفيت هاست. كيفيت هاي فرهنگي، اجتماعي و ميزان سرمايه  گذاري.
* اين تئوري كه آيا بازيكنان خوب مي توانند مربيان خوبي در آينده باشند به نظر شما درست است؟
- استعداد بازيگري يك مقوله است، استعداد مربيگري يك مقوله ديگر، حالا اگر شما فرض را بر اين بگذاريد كسي كه استعداد مربيگري دارد حتماً لازم است استعداد بازيگري هم داشته باشد نه خير اين لازم نيست البته اگر باشد مكمل خوبي است. اين دو مقوله استعدادهاي متفاوتي هستند ولي اگر يك مربي بازيكن خوبي باشد در واقع به كارش در آينده كمك مي كند. سوابق چيزي است كه هميشه با انسان است. سوابق مي تواند اگر خوب باشد آينده را براي شخص روشن تر مي كند ولي اگر آن را نداشته باشيد مجبوريد با كار حرفه اي  براي خودتان سابقه بسازيد.
* دلايل گرايش شما نسبت به مربيگري فوتبال چه بوده و چه زماني احساس كرديد توانمندي رهبري يك تيم را داريد؟
- در سن ۱۲ سالگي در محله عارف يك تيم درست كردم كه مربيگري آن برعهده خودم بود. از سن ۲۰ سالگي مربي جوانان بودم در حالي كه سال قبلش خودم در جوانان بازي مي كردم فكر مي كنم اين موضوع نشان دهنده ميزان علاقه مندي و عشق من به اين كار است. و همان طور وقتي مي خواستم شغلم را انتخاب كنم خيلي تلاش كردم معلم ورزش باشم.
* چه دوره هايي را براي مربيگري پشت سر گذاشتيد؟
- در سال ۶۱ كلاس درجه سه، در سال ۶۴ كلاس درجه ۲ ،كلاس درجه يك در سال ۶۷ كه مدرس آن آقايان تاپلاك، كرامر، ديتر تراپ بودند. اين كلاس ها را تا پيش از سال ۷۰ پشت سر گذاشتم. در سال ۷۰ به يك كلاس خارج از كشور رفتم كه دو هفته به طول انجاميد در آنجا مدرسان خوبي تدريس مي كردند.
سپس در سال ۷۷ به كلاس A كنفدراسيون فوتبال آسيا رفتم البته بين اين سالها هم در كلاس هاي مربيگري تدريس مي كردم و هم مربيان مختلفي كه به ايران مي آمدند در كلاس هاي آنها حضور داشتم .دوره هاي حرفه اي را در ۴ كشور معتبر فوتبال اروپا پشت سر گذاشتم.
* بحث مربيگري در ايران و استفاده از مربيان خارجي به ۵۰ تا ۶۰ سال پيش برمي گردد و از همان ابتداي ورود فوتبال به ايران توجه و استفاده از مربيان خارجي مد نظر مسئولين ورزش بود، امروزه نيز اين قضيه ادامه دارد. شما از نادر مربياني هستيد كه هميشه از مربيان خارجي و علم روز فوتبال پشتيباني كرده ايد دلايل اين توجه را توضيح دهيد.
- در اين زمينه بحث دامنه داري وجود دارد و مي توانم ۳ ساعت در اين مورد صحبت كنم. در اين مورد بايد ريشه يابي كرد.به طور مثال در كشورهاي جهان سوم سياست استعمار اين گونه است كه وقتي عاملي را به منطقه مي آورد قصد دارد سالها از اين موضوع سود ببرد راه هاي آن را نيز بلد است. به طور مثال وقتي ماشيني را وارد مي كند و ماشين را به ما مي دهد و سپس حق مونتاژ ماشين را مي دهد بعد لوازم آن را به ما مي دهد اما آن چيزي كه ماشين با آن حركت مي  كند يعني هسته مركزي را در اختيار ما نمي گذارد و آن را براي خودش نگاه مي دارد. مگر اينكه هر كشوري اقدام بكند و آن را بسازد.. يكي ديگر از سياست هاي استعمار اين است كه مي خواهد به جوامع عقب افتاده اين فرهنگ را القا كند كه هر چيزي نوع خارجي اش بهتر است. لباس، كفش، پارچه، وسايل زندگي، ماشين و... از جمله اين موارد هستند.
بنابراين استعمار اين موضوع را به عنوان يك فرهنگ جا مي اندازد. در اين ميان كشورهايي كه در اين زمينه مستقل مي شوند كشورهايي هستند كه آدم هاي بزرگي در آنجا ظهور پيدا مي كنند و اين فرهنگ را تغيير مي دهند. به طور مثال گاندي در هند و كاسترو در كوبا يا خيلي از آدم هاي بزرگ ديگر بنابراين اينكه نگاه ما به سمت خارج  باشد به نظرم يك گرايش فرهنگي است.
شايد اين گرايش بين مسئولان ورزش ما نباشد ولي مسئولان ما در اولويت كارشان كنترل افكار عمومي است و چون اين فرهنگ در افكار عمومي وجود دارد آنها صرفاً به سمت مربياني مي روند كه شناسنامه خارجي دارند و به اين شكل مي توانند جامعه را متقاعد كنند كه اين جنس مي تواند يك جنس بهتري باشد. اما در فوتبال اگر بخواهيم به يك توسعه پايدار برسيم چاره اي نداريم جز اينكه روي تربيت نيروي انساني متخصص سرمايه گذاري كنيم. براي توسعه هيچ راهي جز اين وجود ندارد.
در حال حاضر اصلي ترين نيروهايي كه در فوتبال كارگزار هستند در ايران وجود ندارند. به طور مثال ما چند مدير فوق تخصص در فوتبال داريم؟ مديران اجرايي، مديران برنامه ريز، مديران اقتصادي، مديران بازرگاني، مديران بازاريابي كه اين افراد دوره تخصصي اين كارها را ديده باشند. ما اينها را نداريم خوب مربي هم نداريم.
اما ما فقط مي رويم سراغ مربي  خارجي. در حالي كه به نظر من در توسعه پايدار اگر ما دنبال خارجي هم مي رويم اولاً بايد سراغ خوب ها برويم آنها كه صاحب كيفيت هستند ثانيا بايد سراغ مديران آنها برويم. يعني مديران با كيفيت و با تخصص خارجي را بياوريم. يا حداقل از آنها كمك فكري بگيريم يا به عنوان مشاور بياوريم و هيچ عيبي ندارد در كنار آن مربيان با كيفيت خارجي هم بياوريم. اما در كنار همه اينها ما بايد باز به تربيت نيروي انساني متخصص خودمان اقدام بكنيم و در اين راه سرمايه گذاري و در كنار اين مقوله فرهنگ سازي هم انجام دهيم كه مردم فكر نكنند هر چيزي به هر شكلي نوع خارجي اش بهتر است. وقتي كه اين كار شد در يك پروسه ۱۰ تا ۱۵ ساله مي رسيم به اين نقطه كه فوتبال خودمان را اداره كنيم و ما به آن تكنولوژي مادري كه گفتم هميشه استعمار به خاطر آن كشورها را سركيسه مي كند دست مي يابيم. اما با اين روندي كه در حال حاضر در پيش گرفته ايم به طور حتم تا سالهاي سال در فوتبال به عنوان يك كشور مورد استثمار باقي خواهيم ماند.
001644.jpg
* قبول داريد خود شما از تاپلاك صرب چيزي آموخته ايد، تاپلاك جزء مربيان مطرح دنيا نبود اما دانش اين كار را داشت. هر مربي اي از ابتدا معروف و مشهور نيست. روزي كه متسو آمد سنگال شما به عنوان كارشناس اين مربي را نمي شناختيد و من هم به عنوان يك روزنامه نگار نمي شناختم. او به عنوان استعدادياب شناخته شده بود. اما هم قهرمان آفريقا شد و هم به جام جهاني رفت. يا روزي كه رايكوف آمد ايران آيا شما رايكوف را به عنوان مربي تأثيرگذار قبول داشتيد، در حالي كه اصلاً جزو مربيان خارجي درجه اول نبود. مطمئناً آن زمان در سطح هررا نبود، در سطح اوفارل هم نبود. نمي خواهم از مربيان خارجي دفاع كنم. مي خواهم بگويم گفته هاي شما بسيار آرماني است، اما معتقدم ما نياز به مربي خارجي داريم حتي اگر معروف و مشهور و درجه يك نباشد.
- اين بحث خوبي است و براي اين كه به اين جواب ها برسيم بايد كمي عميق تر شويم. به طور مثال جريان آبي كه به راه مي افتد هر جا به آن مسير بدهند جريان آب راهش را در مسير پيدا مي كند.
اگر مسيري ندهيد آن آب سيل مي شود و خانه ها را خراب مي كند و اگر مسير درست بدهيم مي رود پشت سد و باعث آباداني منطقه مي شود. به نظر من مردم يك جامعه همين طور هستند. اگر روي آنها سياست گذاري كنيد تبديل به آدم هاي با فرهنگ و با ايده مي شوند و اگر اين سياست گذاري روز مرگي داشته باشد در آن زمان جامعه دچار هرج و مرج مي شود. مربيان هم اين طور هستند. اگر شما سياست گذاري داشته باشيد من كه به عنوان مربي مشغول به كار هستم زماني مي رسد كه مي بينم يك سال از مطالعه عقب ماندم نتيجه اش اين مي شود كه از سيستم فوتبال عقب مانده ام.
پس چون عاشق فوتبال هستم بيشتر دنبال دانش اندوزي در اين زمينه و حضور در كلاس هاي متعدد هستم و اينكه كجا مي توانم بيشتر ياد بگيرم. اين موضوع بيشتر برمي گردد به مديريت هاي خودمان، البته در اين مورد نيز بحث هاي زيادي وجود دارد كه چون سيستم فوتبال ما دولتي است پس مديريت هاي ما هيچ وقت نمي تواند درست شود. چون مديريت تخصصي نيست. مديريت سياسي و جناحي است.
بنابر اين اگر مديريت ها مديريت تخصصي باشد اصلاً شك نكنيد بسياري از مربيان در همين سن و سال و در همين شرايط اگر احساس اعتماد كنند كه چيزي ياد مي گيرند، شما ترديد نكن كه همه مي آيند. يعني اين موضوع را اگر در حال حاضر من مسئول كميته آموزش بودم عملاً ثابت مي كردم. اما به طور مثال شما نگاه كنيد در حال حاضر يك كلاس A برگزار كنيم. مي گوييم همه بايد مدرك A داشته باشند تا در اين كلاس حضور داشته باشند. در آن كلاس ۲۵ نفر شركت مي كنند بعد در آن كلاس يك جواني كه ۲۹ ساله است و فقط دنبال كلاس بوده است با ناصر حجازي در كنار هم مي نشانيم و مي گوييم براي حضور در كلاس بايد ۱۵۰ هزار تومان نيز پرداخت كنيد. حالا بايد به حجازي حق بدهيم كه در اين كلاس شركت نكند. اما شما بياييد اين نوع مربيان را كه ۱۰ نفر هستند، همه را در كنار هم قرار دهيد در يك كلاس و آنها را بعنوان مثال به تماشاي تمرينات تيم آرسنال ببريد، حالا در لابه لاي اين موارد مي توان به آنها نكات مختلفي را ارائه داد. به طور مثال هر تمريني را براي چه كاري انجام مي دهند، بعد آنها را در زمان بازي به محل ورزشگاه آرسنال ببريد تا بازي را از نزديك مشاهده كنند كه نتايج تمرين را در بازي جدي مشاهده كنند. بعد از پايان اين مقطع نيز برنامه ريزي شود كه تمامي اين افراد در كلاس سخنراني كنند.
اما چرا اين مربيان نمي آيند اولاً به خاطر اين كه جايگاه آنها رعايت نمي شود، دوماً به خاطر اين كه احساس مي كنند اگر بيايند چيزي عايد آنها نمي شود و سوم مي بينند نيازي به اين كار ندارند چون جامعه طوري است كه با همين شكل هم براي آنها كار وجود دارد و مي توانند كار كنند. اگر ما سياست گذاري درستي داشته باشيم مي توانيم اين سه دليل را پاك كنيم. اين موضوع خيلي بد است كه ما يك گروه از بهترين و با تجربه ترين مربيان را فقط به اين دليل كه سنتي هستند بگذاريم كنار، در حالي كه ۴۰ سال زحمت فوتبال را اينها كشيده اند و فوتبال را تا به امروز جلو آورده اند كه حالا يكي مي آيد در ايران به نيمكت تكيه مي دهد، انواع و اقسام مهره ها وسط زمين هستند و تيم پيروز مي شود و پزش را مي دهد. زحمت اين بازيكنان را همين ها كشيده اند كه مي گويند سنتي هستند. اما اگر مي خواهيم اينها سنتي نباشند كمي بايد روي آنها سرمايه گذاري كرد. اگر هم كسي ما را برد، كنفدراسون فوتبال آسيا برد. فدراسيون فوتبال حتي پول بليط هواپيما را نداد .
در زمان حضورم در باشگاه ليورپول حتي در زمان عبور از راهروهاي اين باشگاه تجربه اندوزي مي كردم و با دقت همه چيز را زير نظر داشتم. به طور مثال وقتي براي حضور در تمرينات ليورپول به باشگاه مي رفتيم ابتدا مي ديديم كه خيلي چيزها عادي است اما وقتي متمركز مي شديم مي ديديم كه پر از نكات تازه و جديد است.
* دلايل گرايش شما به تيم پاس چه بود؟
- من در آن زمان انتخاب هاي متعدد نداشتم در واقع پاس من را انتخاب كرد. مي توانم اين طور بيان كنم كه پاس به من اعتماد كرد.
* دليل انتخاب صبا باتري چه بود رقم اغوا كننده اي به شما پيشنهاد شد يا علاقه داشتيد يك تيم ليگ برتري داشته باشيد؟
- وقتي صحبت هاي ما با صبا باتري آغاز شد بحث اوليه ما اصلا بحث پول نبود جلسه اول ما ۵ ساعت و جلسه دوم ۷ ساعت به طول انجاميد، اما در هيچكدام از اين جلسات بحث مالي به ميان نيامد. وقتي كه در تمام زمينه ها به توافق كامل رسيديم بلافاصله من كارم را شروع كردم و بحث قرارداد نبود. اولويت ها هم چيزهاي ديگري بود. اما اين موضوع را به  آنها گفتم كه مربي گراني نيستم اما ايده هاي من گران است. شما بستر براي ايده ها فراهم كنيد و باشگاه با طيب خاطر اين موضوع را پذيرفت و من بخاطر اينكه مي ديدم تيم صبا پتانسيل هاي نهفته خيلي خوبي دارد بنابراين از بين گزينه هايي كه داشتم اين باشگاه را انتخاب كردم.
* دورنماي درازمدت شما در فوتبال چيست؟
- آرزو دارم در نهايت يك مدرس خوب بشوم البته اين را هم مي دانم زماني مي توانم يك مدرس خوب و تأثيرگذار باشم و كلامم نفوذ داشته باشد كه پيش از اين مربي خوبي بوده باشم به همين دليل در كار مربيگري ام يك هدف هاي طبقه بندي شده اي دارم خيلي دوست ندارم راجع به آن اهدافم صحبت كنم ولي اين گونه بگويم كه اگر اهدافم ۶ مرحله باشد در حال حاضر به ۲ مرحله اش رسيدم.
* در مورد تيم ملي خيلي بي پرده اول ضعف هاي تيم ملي را بيان كنيد، دوم راجع به ويژگي هاي تيم ملي و سپس برانكو صحبت كنيد؟
- من حدود يك ماه پيش گفتم تا جام جهاني در مورد تيم ملي صحبت نمي كنم، براي اين حرفم دليل دارم در حال حاضر در جامعه دو جناح تشكيل شده براي تيم ملي يك جناح طرفداري متعصبانه است و جناح ديگر مخالفت غيرمنصفانه و من براي اينكه آدمي هستم صرفا براي فوتبال صحبت مي كنم نگران اين هستم كه در هر كدام از اين جناح ها قرار بگيرم. بنابراين ترجيح دادم كه ساكت باشم.
* اگر اين زمينه همكاري با تيم ملي را فراهم كند چطور؟ ما قصد نداريم شما را در مقابل تيم ملي قرار دهيم بلكه قصد داريم راهكاري بدست بياوريم تا از آن استفاده شود؟
- در مورد بازي هاي مقدماتي تيم ملي با يك گروه حدودا ۲۲ نفره يك كار تحقيقاتي خيلي قوي را انجام داديم كه به زودي كامل مي شود.
* روي سايت خودتان قرار مي دهيد؟
- الان ترديد دارم اين كار را انجام دهم ولي فدراسيون بخواهد در اختيار آنها قرار مي دهم يعني كل فوتبال ملي در حال حاضر از دل آن بيرون خواهد آمد و ما در اين كار مقايسه اي انجام داديم بين سه دوره مسابقات مقدماتي جام جهاني (۹۸ ، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶) فاكتورهايي كه در موردش تحقيق مي كنيم فاكتورهاي مشتركي هستند. يعني به روشني نشان مي دهد كه ما طي ۱۲ سال در چه فاكتوري پيشرفت داشته ايم، در چه فاكتوري متوقف بوديم. اگر هم لازم باشد روي سايت قرار مي دهم. البته اگر در اين مقطع به تيم ملي آسيبي نرساند.
* در رده بندي شخصي خودتان بدون توجه به نتايج تنها از نظر علمي برانكو رادر كدام رده بندي مربيان جهان قرار مي دهيد؟
- بهتر است از اين سؤال ها بگذريد.
* در سيستم ۲ _ ۴ _ ۴ فعلي چه نقايصي وجود دارد و شما در باشگاه خودتان با چه سيستمي بازي مي كنيد؟ آيا ۲ _ ۴ _ ۴ متغير براي تيم شما كه بازيكنان تقريبا كم تحركي داريد مفيد است؟
- شما با هر سيستمي كه بازي كنيد يك ويژگي هاي دارد، يك نقايصي هم دارد، مگر اينكه فوتبال بشود ۱۲ نفره آن زمان سيستم هايي طراحي مي شود كه نقصي در آن وجود ندارد آن موقع در فوتبال گل نمي بينيد. در حال حاضر در فوتبال شما هرگونه آرايش كنيد باز قسمتي از فضاهاي زمين خالي مي ماند و اگر فوتبال ۱۲ نفر شود آن فضا پر مي شود.
فوتبال به دليل همين فضاهاي خالي است كه گل دارد و جذاب است شما هر كاري كنيد يك جاي خالي داريد.
* در حال حاضر صبا با چه سيستمي بازي مي كند؟
- در رقابتهاي جام حذفي ما يك شكلي از ۲ _ ۵ _ ۳ را بازي كرديم
* مي توانيد آن را باز كنيد؟
- خير چون اينها ايده هايي است كه در آينده هم مي تواند مورد استفاده قرار گيرد و نبايد فاش شود.
* در فوتبال امروز جهان تيم هاي بزرگ دنيا به كدام سيستم گرايش دارند؟
- بطور كلي ما يك انتخاب تيم و يك ساخت تيم داريم. معمولا آنهايي كه در سطح ملي كار مي كنند اين طور هستند كه اول سيستم و شيوه طراحي مي كنند و براساس آن بازيكنان را انتخاب مي كنند. يك راه ديگري در انتخاب وجود دارد اين گونه كه بهترين ها را مي آورند و براساس آن سيستم يا شيوه طراحي مي كنند. البته راه سومي نيز وجود دارد كه مخلوطي از اين ها است حالا شما اگر تيمي داشته باشيد در انتخاب بازيكن حق انتخاب پر انعطاف باشد خوب خيلي روشن است كه از راه اول استفاده مي كنيد. راه بهتري هم است. اما وقتي كه حق انتخاب نداريد بايد از راه دوم استفاده كنيد
* ليورپول در تحليل شما با چه سيستمي بازي مي كند، ممكن است كمي نوع بازي كه بنيتز انتخاب كرد و قهرمان اروپا شد را باز كنيد؟
- بازي ليورپول زمان هوليه (۲ _ ۴ _ ۴) بود البته زمان بنيتز هم ( ۲ _ ۴ _ ۴) است ولي آنها در شيوه بازي كاملا متفاوت هستند. زيرا ما يك سيستم داريم، يك شيوه بازي داريم. شيوه بازي بنيتز با هوليه كاملا متفاوت است در حاليكه اينها در سيستم يكي بودند. آن چيزي كه بنيتز انجام مي داد كاري بود براساس موجوديتي هايي كه داشت. يك كار پيشرفته نبود. آنها شيوه بازي بسته و تخريبي را در پيش گرفته بودند چون در شروع كارش كسي به آن نمي تواند ايراد بگيرد اما در آينده كسي از او توقع ندارد با اين شيوه بازي كند. او فقط از دو بازيكنانش وظيفه تخريبي نمي خواست يكي از آنها جرارد بود و ديگري باروش بود.
* در فينال هم با همين سيستم بازي كرد؟
- بله در فينال هم بنيتز با همين روش به قهرماني رسيد.
* فكر مي كنيد ۵ سال ديگر مجيد جلالي دوم ما چه كسي خواهد بود؟
- شايد باور نكنيد اما در حال حاضر دارم آنها را شناسايي مي كنم. به مرور هم آنها را دور خودم جمع مي كنم. بطور مثال من هر ساله كمك هاي خودم را تغيير مي دهم و هيچ كس اين  كار را نمي كند. چه عيبي دارد فرشاد يك سال در كنارم باشد و بعد برود در فوتبال كشور يا علي فيروزي كه كمك مربي ام در پاس بود. در زماني كه مربي تيم جوانان بودم ۲۴ مربي را از شهرستانها در كنارم آوردم و به آقاي دادكان هم گفتم هر سفري كه مي روم تعدادي از آنها را با خودم مي برم. اين ۲۴ مربي درگير تيم ملي جوانان بودند. در هر تمرين ۲۰ مربي بر كار تيم نظارت داشتند وكار مي كردند. در ابعاد مختلف انسان مي تواند به فوتبال كمك كند نه فقط اينكه يك تيم را بسازد.
* زمانيكه يك مربي با استثناهايي مثل مارادونا، كرايف، زيدان و رونالدينيو و... روبرو مي شود شيوه بازي تيم را چگونه انتخاب مي كند كه تحت شعاع حركات فردي اين بازيكنان قرار نگيرد؟
- اينها بازيكناني هستند كه اگر بزرگ مي شوند به خاطر قدرت خلاقيت بالايي است كه دارند وگرنه پاس، شوت، سرعت، ضربه سر و اينها همه را با هم دارند وقتي به اين نقطه مي رسند اما طبقه بندي ها به اصطلاح قدرت پيش بيني، درك بازي است، خلاقيت است .حالا اگر از اين نوع بازيكنان داريم بايد كار را طوري طراحي كنيم كه براي آن قدرت خلاقيت آنها جايگاهي قائل است اما طوري نباشد كه بازي بقيه را هم تحت تأثير قرار دهد يا بازي بقيه را تخريب كند. مثلا من يك بازيكن دريبل زن در اختيار دارم و به او مي گويم در زمين شما آزاد هستيد در هر كجاي زمين حركت دريبل را انجام دهيد، خوب او اين كار را انجام مي دهد و بابت آن هم ممكن است سود ببرم اما بقيه بازيكنان تلف مي شوند. اما وقتي براي دريبل او كه ويژگي فوق العاده اي هم است قانون تعريف كنم و به او گوشزد كنم در اين منطقه بايد باشد ولي در منطقه ديگري اين كار را انجام ندهيد هم مي توانم از ويژگي اش استفاده كنم هم تيم من فوتبالش را بازي مي كند.
* علاقه شما به فوتبال كدام منطقه از جهان است؟
- در حال حاضر فوتبال فرانسوي ها را خيلي دوست دارم، زيرا آنها خيلي سيستماتيك كار مي كنند البته ژاپني ها هم دارند اين كار را انجام مي دهند.
* فرانسه چه سيستمي دارد؟
- براي اولين بار فرانسوي ها ( ۱ _ ۳ _ ۲ _ ۴) را ابداع كردند در سال ۹۵ سانتيني تيم را به سيستم ۲-۴-۴ برگرداند كه موفق هم نبود.
* پديده اي مثل مورينيو در فوتبال جهان چه نقشي دارد؟
- مربيان با ايده ها و سبك هاي مختلفي كار مي كنند ولي به هر حال سبك كاري اريكسون را بيشتر مي پسندم.
چلسي در اين فصل با روش (۲-۴-۴) بازي مي كرد و در بعضي از بازي ها نيز با تك مهاجم به ميدان مي رفتند. اين سبكي بود كه در ليگ قهرمانان اروپا به كار گرفته بودند. كه بيشتر يك سبك بسته دفاعي مبتني بر ضدحمله.
* اين نوع مربيان متكي به بازيكنان بزرگ هستند؟
- بازيكنان بزرگ عصاي دست مربيان هستند بنابراين شما آيا مربي بزرگي را مي شناسيد كه بازيكن بزرگي نداشته باشد.
* در مسابقات ليگي كه پشت سر گذاشتيم چه بازيكن تازه اي توجه شما را جلب كرد؟
- ايمان مبعلي بازيكني است كه پديده است، البته فوتبالش ضعف هايي دارد كه اگر آنها پوشيده شود از اين هم كه هست سه برابر بهتر مي شود. البته شناخت آن ضعف ها خيلي مهم است. بطور مثال مانند علي كريمي كه اگر ضعف هاي او برطرف شود مي تواند يك بازيكن فوق العاده در اروپا باشد. رجب زاده بازيكني است كه خيلي جاي پيشرفت دارد. ميثم منيعي و...
* با شناختي كه از فوتبال جهان داريد. تيم ملي ايران در جام جهاني چه دستاوردهاي را خواهد داشت؟
- تيم ملي اكنون مشكلاتي دارد و اگر اين مشكلات برطرف شود مي تواند در جام جهاني تيم خوبي باشد.
* برنامه هاي صبا باتري را براي فصل آينده تشريح كنيد؟
- فكر مي كنم اگر اين دو مقوله حضور در ليگ و ليگ قهرمانان آسيا را از هم جدا نبينم بهتر است.
سال آينده صبا ۵۰ بازي را در پيش دارد و بايد تيمي را مهيا كنم كه در سال بتواند ۵۰ بازي موفق را انجام دهند. البته در اين زمينه برنامه ريزي هاي وسيعي دارم و اكنون مشغول نوشتن اين برنامه ها هستم به زودي هم برنامه ها را در اختيار باشگاه  مي گذارم.
* حريفان آسيايي خود را براي سال آينده ارزيابي كرده ايد؟
- بله تيم هايي كه در گروه پاس بودند بازي هاي آنها را ديده ام.
* آناليز كرده ايد؟
- خير _ اما فيلم هاي آنها در اختيار دارم و مي توانم در زمان لازم روي آنها كار كنم. البته قصد دارم فيلم تيم هاي گروه سپاهان را نيز تهيه كنم.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |