سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۶۳
هزينه ها روابط اجتماعي و خانوادگي را متاثر كرده است
دور هم بودني به اندازه چند ماه حقوق
003363.jpg
الهام اناري
با فرض نفري 2هزارو 500تومان، هزينه هر ميهماني را حساب كنيد. در ميهماني هاي خانوادگي هميشه تعداد افراد بيشتر و بچه ها هم اضافه مي شوند، در اين ميهماني ها گاهي مجبوريد چندخانواده را هم زمان دعوت كنيد
ياد ميهماني هاي قديم به خير؛ آن موقع كه بچه بوديم و حداقل هفته اي يك بار به پدربزرگ و مادربزرگ سر مي زديم. وقتي آنجا مي رفتيم خاله ها و دايي ها هم با خانواده هاشان آنجا بودند. مادربزرگ بعدازظهرها حياط را آبپاشي مي كرد. زيراندازي پهن و سماور را به راه مي كرد. آن وقت بود كه خواهر و برادرها دور هم مي نشستند، چاي و ميوه مي خوردند و گپ مي زدند و ما بچه ها هم دور حوض و لابه لاي درخت ها به بازي مشغول مي شديم.
بزرگترها همان جا قرار دور هم
جمع شدن بعدي را مي گذاشتند؛ مثلا قرار مي شد پنج شنبه هفته بعد همگي خانه خاله باشيم تا دوباره ديدارها تازه شود.
بعد از چاي و ميوه، نوبت آش رشته اي بود كه به عنوان عصرانه مي خورديم. اين
آش رشته در هواي باز چقدر مي چسبيد. براي شام هم يك غذاي حاضري باب ميل همه بود؛ غرض دور هم جمع شدن و تجديد ديدار بود و مهم نبود كه چه چيزي مي خوريم؛ مهم اين بود كه به دور هم بودن، دل خوش كرده بوديم.
آخرين باري كه مادربزرگ را ديد عيد نوروز بود؛ با اصرار مادر به آنجا رفت، حوصله ميهماني نداشت و ترجيح مي داد چند روز تعطيل را به انجام كارهاي شخصي اش بپردازد. خيلي وقت بود كه مادربزرگ را نديده بود، اما فكر كرد اگر به آنجا برود بايد به اندازه يك سال حرف بزند و حرف بشنود، چون حتما آنجا خاله ها و دايي ها را هم با خانواده هايشان مي ديد و بايد از اتفاقات يك سال گذشته براي هم مي گفتند و مي شنيدند. اما ديگر خانه مادربزرگ حياط و حوض نداشت؛ يك آپارتمان 100 متري بود كه شايد براي دور هم جمع شدن آن همه آدم، كمي كوچك بود. ديگر خواهر و برادرها هم فقط همانجا يكديگر را مي ديدند، ديگر كسي حال ميهماني رفتن و ميهماني دادن نداشت، اما چرا؟ شايد به دليل هزينه ها!
تا به حال محاسبه كرده ايد كه هزينه برگزاري يك ميهماني چقدر است؟ و البته همه اينها بستگي به اين دارد كه شما از كدام دسته آدم ها هستيد، از آنهايي كه سخت مي گيرند و مي خواهند يك ميهماني تمام و كمال، هرچند فراتر از حد وسع شان برگزار كنند يا ميهماني گرفتن را تنها بهانه اي براي دور هم جمع شدن مي دانند.
تصور كنيد يك زوج جوان مي خواهند دو زوج ديگر از دوستان خود را به ميهماني دعوت كنند. پس با يك ميهماني شش نفره طرف هستيم.
ميهماني از عصر تا نيمه شب به طول مي انجامد.حالا تصور كنيد ميزبان چه وظايفي دارد؟ زوج ميزبان اگر هر دو شاغل باشند بايد از چند روز قبل تمام مايحتاج لازم را تهيه كنند، يعني بعد از پايان كار به بازار رفته و خريد كنند، حالا فكر كنيد از ميوه و شربت و گوشت و مرغ، هيچ كدام هم به اندازه كافي در منزل ندارند، پس بايد همه آنها را خريداري كنند؛ هرچند كه همه آنها در شب ميهماني به طور كامل مصرف نشود، اما آنها ناگزير از خريد اين مواد خوراكي هستند.
حالا با فرض تهيه دو نوع غذا براي شام، هزينه يك ميهماني 6 نفره را به طور تقريبي محاسبه مي كنيم. فيلم
ميهمان مامان را به ياد داريد؟ مادر خانواده معتقد بود سفره اي كه براي ميهمان پهن مي شود اگر مرغ نداشته باشد لطفي ندارد واصلا آبروي آدم را به خطر مي اندازد!
حالا تصور كنيد ميزبان ما هم همين نظر را دارد و قصد كرده براي شام پلومرغ و خورش قيمه سبزي تهيه كند.
با فرض اينكه همه مواد غذايي را بايد از خارج منزل تهيه كنند، آنها نياز به روغن، برنج، مرغ، زعفران و... براي غذا و ميوه، شربت، ماست، كاهو، شيريني و... به عنوان پيش غذا و دسر و... دارند.
تهيه اين مواد، سرجمع نيازمند 15هزارتومان هزينه است؛ يعني به طور متوسط براي هر نفر 2هزار و 500تومان بايد هزينه كرد والبته ممكن است كه بعد از ميهماني مقداري از مواد تهيه شده هم باقي بماند ولي به هر حال صاحبخانه نيازمند صرف اين هزينه به صورت يكجاست.
حالا با فرض همين نفري 2هزارو 500تومان مي توانيد هزينه هر ميهماني را حساب كنيد. در ميهماني هاي خانوادگي هم هميشه تعداد افراد بيشتر مي شوند و بچه ها هم اضافه مي شوند، البته در ميهماني هاي خانوادگي گاهي مجبوريد چندخانواده را هم زمان دعوت كنيد چون مثلا اگر فقط خانواده دايي جان را دعوت كنيد، خاله جان دلخور مي شود و ممكن است حتي كار به جاهاي باريك بكشد.
حالا اصلا مهم نيست كه شما هفته گذشته ميهماني دايي جان بوده ايد و حالا براي اينكه از خجالت آنها
در بياييد مجبور شده ايد به هر زحمتي كه بوده شرايط يك ميهماني دادن را مهيا كنيد. شما براي اينكه روابط خانوادگي از هم نگسلد و باعث آزردگي خاطر ساير بستگان نشويد، مجبوريد بعضي ديگر از خانواده هاي وابسته را هم دعوت كنيد و مثلا در يك ميهماني 15نفره حدود 40هزارتومان هزينه كنيد. آيا يك كارمند چنين وسعي دارد؟ آن هم فقط براي يك شب!
وقتي به ميهماني شام دعوت مي شويد خود را موظف مي دانيد كه در ميهماني كه براي جبران برگزار مي كنيد شما هم شام بدهيد و ديگر به اين موضوع فكر نمي كنيد كه مثلا توانايي مالي  شما با ميزبانتان اگر در يك رده نيست و اگر در ميهماني شام  آنها 5نوع غذا روي ميز بوده شما سعي مي كنيد حداقل 3 نوع غذا درست كنيد و تازه آن را هم با شرمندگي و خجالت روي ميز مي بريد.
از طرفي وقتي به ميهماني دعوت مي شويد خجالت مي كشيد دست خالي برويد و باز هم به جاي اينكه به جيب خود نگاه كنيد فكر مي كنيد بايد چيزي بخريد كه شايسته ميزبانتان باشد.
اين همه هزينه جداي از وقتي كه براي مهيا كردن شرايط ميهماني دادن و ميهماني رفتن صرف شود، آيا ديگر فرصت فكر كردن به ميهماني را باقي مي گذارد؟ آيا نمي توانيم شرايط را آسان كنيم و از ميهماني غول نسازيم؟ ميهماني بدون غذا اصلا بد نيست. مجبور نيستيم كه حتما شام بدهيم و شام بخوريم. البته مي توانيم با غذاي ساده هم از يكديگر پذيرايي كنيم. اگر ما شروع كنيم ميهمان ما هم از آن استقبال مي كند. مي توانيم براي عصرانه دور هم جمع شويم، چاي و شيريني بخوريم، چند ساعتي گپ بزنيم و بعد مرخص شويم، با اين كار هم در وقت خود و صاحبخانه صرفه جويي كرده ايم و هم در هزينه ها. با اين زندگي ماشيني اگر ديد و بازديدها هم منسوخ شود معلوم نيست چه بلايي سر آدم ها مي آيد؛ بچه هايي كه فقط مدرسه مي روند و مي آيند و تا پدر و مادر از محل كار خود به خانه بيايند خودرا با بازي هاي كامپيوتري سرگرم مي كند. آنها فقط در محيط مدرسه با گروه همسالان خود در ارتباطند. سال به سال كه در خانه مادربزرگ دوباره بچه هاي فاميل را مي بينند با آنها احساس غريبگي مي كنند. آنها با همسالان فاميل رابطه چنداني ندارند كه بخواهند آن را در آينده هم حفظ كنند.
با قيد و بندهايي كه براي خود مي سازيم، خانه هاي كوچك دور هم جمع شده را از بين نبريم.

نگاه
روي گشاده
003357.jpg
فرقي نمي كند ميهمانان، چه نسبتي با شما ياشوهرتان دارند، همين كه در شرايطي قرار مي گيريد و كساني را به خانه و كاشانه تان دعوت مي كنيد، تهيه سور و سات مثل يك ابر سنگين روي ذهنتان مي نشيند. زحمت خريد سبب مي شود تا شما برنامه زمانبندي شده خاصي را در پيش بگيريد، به احتمال بسيار زياد ميل داريد محل مناسبي را براي خريد انتخاب كنيد، مناسب از آن جهت كه خريد باصرفه اي انجام دهيد. در انتخاب اين مكان، صد البته مسافت شرط اصلي است. شما ناچاريد نزديك ترين محل خريد ارزان را نسبت به محل زندگي تان برگزينيد. اگر خودروي شخصي داشته باشيد، بخشي از مشكل تان خودبه خود حل مي شود. هر چند پيدا كردن جاي پارك كار دشواري است، اما به هر حال وضعيت شما نسبت به خانم هايي كه خودروي شخصي ندارند، بهتر است.
با تكه كاغذي كه فهرست خريدتان را روي آن نوشته ايد راهي مي شويد. حتما اول يك دور مي چرخيد و به ذهن مي سپاريد كه كدام فروشنده، گوجه فرنگي بهتري دارد و كدام يكي ذرت را ارزان تر مي فروشد و...
بالاخره با صرف وقت مناسب، در حالي كه نزديك به 10 كيسه كوچك پلاستيكي را به ماهرانه ترين شكل در انگشتانتان گير انداخته ايد، مركز خريد را به قصد خانه ترك مي كنيد. شايد بخشي از مشكلاتتان شروع شده باشد.فكر كرده ايد كه چگونه مي توان به خانه رسيد؟ شايد يك تاكسي دربست بگيريد تا خانه، شايد به زحمت خودتان را در اتوبوس شركت واحد جا بدهيد و شايد يك سرنشين تاكسي باشيد. در صورت استفاده از وسايل عمومي حمل ونقل، سر خيابان كه از تاكسي يا اتوبوس پياده شويد، هن هن كنان خودتان را به خانه مي رسانيد، در آپارتمان را كه باز مي كنيد پله هايي كه شما را به سمت خانه تان هدايت مي كند، بدترين منظره دنيا را دارد. وقتي به درون خانه مي رسيد، نفسي از سر راحتي مي كشيد.
ماشين حساب دست مي گيريد؛حساب مي كنيد كه بالاخره خريد اين ميهماني چقدر هزينه داشته است. ميوه ها را كه مي شوئيد، لهيده ها را جدا مي كنيد و در دل به فروشنده بد و بيراه مي گوييد و فكر مي كنيد چه پولي هزينه كرده ايد براي اين ميوه ها. سر و كله بچه ها كه دور و برتان پيدا مي شود، ميوه هاي جدا كرده را توي يك پيش دستي مي ريزيد و آنها را تشويق مي كنيد تا آشپزخانه را ترك كنند. مراحل اوليه پخت وپز شروع مي شود و تمام كردن كار را مي گذاريد براي فردا كه ميهمان ها مي آيند. وقتي شما ميزبان باشيد، آماده كردن سور و سات ميهماني و شستن و روفتن خانه سبب مي شود تا خودتان احساس بهتري نسبت به خانه و خانواده داشته باشيد. هر چند پختن غذاهاي سنتي پرزحمت ايراني بار گراني بر دوش خانم خانه است، اما خوشرويي زنان ايراني هميشه زبانزد بوده است. از قديم گفته اند ميهمان به روي گشاده مي آيد نه به در باز .

زاويه ديگر
ميهماني هاي قديمي
دكتر امان الله قرائي مقدم/جامعه شناس
شرط اول برگزاري ديد و بازديدها و ميهماني هاي فاميلي، برگزاري جشن ها و حتي اعياد ملي و ميهني،توانايي اقتصادي است. مشكلات اقتصادي در مواردي حتي عبادت افراد را هم به مخاطره مي اندازد، چه رسد به برگزاري جشن و ميهماني . مي گويند كسي كه از نظر اقتصادي در مضيقه است نه عيد دارد و نه عبادت. ميهماني  رفتن به سبك مرسوم قديم، ديگر وجود ندارد. قديم ترها بازار ميهماني رفتن و
ميهماني دادن داغ بود، خانواده ها به ديدار فاميل خود در شهرستان ها مي رفتند و چند هفته اي يا حتي چند ماهي ميهمان آنها بودند. اين ويژگي جوامع سنتي بود. آن موقع روابط خانوادگي ارزش بالايي داشت و عميق بود. جامعه سنتي وقت زيادي داشت كه آن را به ديد و بازديد و شب نشيني مي گذراند، اما امروزه وضع به گونه اي ديگر است. يك كارمند وقتي به خانه مي رسد، آنقدر خسته و بي حال است كه ديگر به تنها چيزي كه فكر نمي كند، ميهماني رفتن است. يك جوان تمام انرژي خود را در محيط كار صرف مي كند و بعد از آن، انجام كارهاي شخصي روزمره. تازه اگر هم وقت داشته باشد ديگر حوصله ندارد كه حتي با نزديكان خود صحبت كند، چه رسد به ميهماني رفتن. مشغله ها زياد است و هزينه هاي اقتصادي بالاتر، جامعه از حالت سنتي خود خارج شده، ما دچار گونه اي از خودبيگانگي شده ايم. در اروپا اين روابط از ابتدا و هنگام قرون وسطي كمرنگ بود و بعد از انقلاب صنعتي هم وضع بدتري پيدا كرد، اما اوضاع ايراني ها به بدي آمريكايي ها، اروپايي ها و روس ها نيست.
البته هنوز هم روابط در شهرهاي كوچكتر بهتر از شهرهاي بزرگ است، اما در شهرهاي بزرگ روابط خانوادگي خيلي ضعيف شده و در آينده هم وضع بدتر است، مطمئن باشيد در آينده اي نه چندان دور شما به سختي مي توانيدحتي به اندازه نوشيدن يك فنجان چاي، به برادرتان سري بزنيد. اين روزها برگزاري ميهماني با نان و پنير خالي هم هزينه بر است. سرمايه اجتماعي يعني ايجاد روابط مطلوب بين افراد همراه با حفظ اعتماد. سرمايه اجتماعي از سرمايه طبيعي، سرمايه تكنولوژيك و سرمايه انساني مهمتر است. وقتي جامعه به سمت صنعتي شدن پيش مي رود و فشار اقتصادي و كمبود وقت هم از اطراف فشار مي آورد، لاجرم روابط ضعيف مي شود. متاسفانه چشم انداز روشني هم در اين زمينه وجود ندارد، راه حل اصلي افزايش درآمد سرانه هر فرد است، بيكاري ها كمتر شود و هر كسي بتواند چشم انداز روشني از آينده خود متصور شود. نااميدي گويي مي خواهد بر جامعه ما سايه بيفكند. همه مي خواهند اگر پولي باقي ماند براي آينده شان ذخيره كنند، اما در كشورهاي پيشرفته صنعتي وضع به گونه اي ديگر است. آنها مي توانند با خيال راحت درآمد روزانه خود را خرج كنند و نگراني از فرداي خود نداشته باشند، مشكل آنها چيز ديگري است، رنگ باختن روابط اجتماعي بين آنها ناشي از مسائل اقتصادي نيست.

دخل و خرج
آرمانشهر
جهانشهر
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |