كارهايي كه به ضرر ما تمام مي شود
آگاهي از وضع موجود
بيشتر اوقات بين آگاهي و عمل فاصله زيادي وجود دارد، يعني اينكه صرف دانستن يك موضوع سبب نمي شود ما عملكردمان را تغيير دهيم. تكرار رفتارهاي زيانبار ممكن است خطرات جبران ناپذيري را در پي داشته باشد
|
|
سارا هاشمي نيك
براي اينكه اصل قضيه دستتان بيايد، يك حساب سرانگشتي ساده كافي است تا بفهميد در طول شبانه روز چند بار دست به كارهايي مي زنيد كه مي دانيد به ضررتان تمام مي شوند و چند بار از كارهايي كه مطمئنيد به حالتان مفيدند، اجتناب مي كنيد. مثلا شما مي دانيد كه سيگار مضر است و بازهم سيگار مي كشيد؛ اطمينان داريد كه غذاي پرچرب به ناراحتي هاي قلبي عروقي منجر مي شود، ولي به هيچ وجه از خوردن غذاهاي چرب و خوشمزه دست برنمي داريد؛ اگرچه باور داريد كه بستن كمربند ايمني ضامن سلامتي تان است، اما در بزرگراه، دور از چشم پليس كمربندتان را نمي بنديد و با وجود آنكه مي دانيد اگر در حال موتورسواري تصادف كنيد، خطرناك ترين ضربه ها به سر شما وارد مي شود، كلاه ايمني تان را نمي گذاريد.
اما هيچ وقت از خودتان پرسيده ايد، چرا؟ مگر علم و آگاهي درباره يك موضوع كافي نيست تا انسان رفتارش را تغيير دهد و كاري كه مي داند به صلاحش است را در پيش بگيرد؟
رفتار شما نتيجه شرطي شدنتان است
بيشتر اوقات بين آگاهي و عمل فاصله زيادي وجود دارد، يعني اينكه صرف دانستن يك موضوع سبب نمي شود كه ما عملكردمان را تغيير دهيم. دكتر مسعود غفاري، روانشناس و عضو هيات علمي گروه روانشناسي باليني دانشگاه علامه طباطبايي در توضيح علل بروز يك رفتار مي گويد: رفتار عبارت است از پاسخي كه انسان به يك محرك يا نياز بيروني يا يك انگيزه يا نياز دروني مي دهد. بنابراين، رفتار در خلاء اتفاق نمي افتد و خودبه خودي و بي دليل و منطق صورت نمي گيرد. بسياري از رفتارهاي ما، رفتارهاي شرطي هستند، يعني ما در رابطه با هر موضوع و در مقابل هر نياز يا محركي يك پاسخ از خود نشان مي دهيم؛ حال اگر آن پاسخ با يك تقويت كننده مثبت همراه شود، آن رفتار پايدار و تقويت مي شود، اما اگر رفتاري كه از انسان سرمي زند با يك تقويت كننده منفي مواجه شود و نتيجه اش يك وضعيت نامطلوب باشد، آن رفتار حذف مي شود و از گزينه هاي رفتاري فرد بيرون مي رود.
او دليل شكل گيري رفتارهاي غلط و عادت هاي نامناسب را نيز همين شرطي شدن مي داند و مي گويد: وقتي يك آدم افسرده كه نياز به توجه دارد يا احساس خود كم بيني مي كند، براي جبران كمبودهايش به سيگار روي مي آورد، اگر ماده موجود در سيگار باعث نشئگي او شود و به او لذت و كيف بدهد، اين رفتار اصطلاحا با يك پاسخ تقويت كننده مثبت همراه مي شود. به همين خاطر با وجود آنكه تمام انسان هاي خردمند دنيا مي دانند كه سيگار چيز زيانباري است، تعداد افراد سيگاري جهان كم كه نمي شود هيچ، افزايش هم مي يابد؛ يعني تمام افرادي كه سيگار مي كشند به طور نسبي اين باور را دارند كه سيگار چيز خوبي نيست و هيچ كدام دوست ندارند همسر و فرزندانشان، سيگاري شوند، اما چون اين رفتار باكيف و لذت تقويت شده، پايدار مي شود و باقي مي ماند.
دكتر غفاري بسياري از رفتارهاي نامناسب ما را با تئوري شرطي شدن توجيه مي كند و مي گويد: متاسفانه بايد بگويم كه هر رفتاري كه منجر به كيف شود، تركش مشكل است. مثلا هيچ كس به آمپول زدن معتاد نمي شود، چون اين كار با درد و سوزش همراه است، اما يك معتاد تزريقي به دليل كيف و لذتي كه تزريق مواد مخدر برايش ايجاد مي كند، درد و سوزش تزريق را تحمل مي كند و حتي آن را به آساني پذيرا مي شود يا حتي موارد ديگري كه به اندازه اعتياد منفي نيست، اما خطرناك و تهديدكننده است؛ مثل اضافه وزن و چربي خون كه بسياري از ما در معرض آنها قرار داريم، اما نمي توانيم رژيم تندرستي خوب و كاملي بگيريم.
مثلا ما نمي توانيم به يك شخص بياموزيم به جاي سيب زميني سرخ كرده، هويج و كرفس خرد شده بخورد، در حالي كه اگر از اين آدم بپرسيم كه مصرف كننده عزيز، خوردن هويج مفيد است يا سيب زميني سرخ كرده؟ قطعا مي گويد هويج، اما واقعيت اين است كه از لذت خوردن سيب زميني سرخ كرده نمك زده با سس گوجه فرنگي نمي تواند صرف نظر كند. يا اينكه همه مي دانند مصرف شيريني و كيك هاي خامه اي براي افراد 50 سال به بالا يعني به استقبال خودكشي رفتن، اما چون خوردنشان با لذت توام است، بسياري از افراد نمي توانند از آن پرهيز كنند.
او در مورد برخي رفتارهاي غيرقانوني در سطح اجتماعي مي گويد: اعمالي مثل گذاشتن كلاه ايمني، بستن كمربند ايمني و رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي هم از اين قاعده تبعيت مي كنند.مثلا كلاه ايمني باعث ايجاد اضافه وزن روي سر شخص مي شود، باعث تعريق و ايجاد محدوديت شنوايي و بينايي مي شود و مجموعه اين مسائل، تقويت كننده هاي منفي هستند كه باعث تضعيف رفتار مي شوند. كمربند ايمني اتومبيل هم، چون موجب ايجاد محدوديت هاي حركتي مي شود، يك تقويت كننده منفي را به همراه دارد و با وجود آنكه همه مردم مي دانند كه كمربند ايمني حافظ جان آنهاست و لازم است كه بي نياز از جريمه و تنبيه و تابلو هاي هشدار دهنده، به استفاده از آن اقدام كنند، باز هم مشاهده مي كنيم كه چون با لذت و كيف همراه نيست، مورد بي توجهي قرار مي گيرد. در نتيجه در همه جاي دنيا مي آيند و اين اقدامات را قانوني مي كنند و قانون عبارت است از عملي كه اگر افراد آن را انجام ندهند، قانونگذار برايشان كيفر در نظر گرفته و جريمه گذاشتن براي چيزي به اين معناست كه مردم به طور معمول به آن كار توجهي ندارند.
در مقابل اين امور، امور ديگري هستند كه لازم نيست برايشان قانون و جريمه در نظر گرفته شود تا مردم به انجام آنها مجبور شوند، مثل عينك آفتابي زدن. عينك آفتابي نور را متناسب مي كند، روي ظاهر فرد تاثير مثبت مي گذارد و اعتماد به نفس او را بيشتر مي كند. اين مجموعه تقويت كننده مثبت باعث مي شود كه افراد خودشان مي روند عينك آفتابي مي خرند و استفاده مي كنند.
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي معتقد است كه در اينگونه رفتارها، آگاهي نقش مهمي ندارد و شرطي شدگي باعث پايدار شدن رفتار نامناسبي مي شود كه تقويت كننده هاي مثبت آن را تثبيت كرده اند.
چاره چيست؟
تكرار رفتارهاي زيانبار ممكن است كه خطرات جبران ناپذيري را در پي داشته باشد. دكتر غفاري، درباره روش هاي مقابله با اينگونه رفتارها مي گويد: شيوه اي كه روانشناسان براي درمان اين رفتارها پيشنهاد كرده اند، روش رفتار درماني است. طبق اين روش، زماني كه فرد يك رفتار ناپسند را جزو الگوي رفتاري خود قرار داده، درمانگر يك تقويت كننده منفي را براي آن طراحي مي كند تا موجب حذف رفتار فوق شود؛ مثلا فرد سيگاري را روي صندلي مي نشانند كه يك صندلي ويژه است و هر گاه فرد سيگارش را روشن مي كند، اين صندلي از زير شروع به داغ شدن مي كند و احساس سوزش را براي فرد سيگاري به وجود مي آورد. وقتي اين اتفاق چند بار بيفتد فرد دوباره شرطي مي شود، اما اين بار تقويت كننده منفي سوزش و داغ شدن، موجب حذف رفتار مي شود. يا در مورد افراد الكليك، موادي را به آنها مي خورانند كه اگر شخص اقدام به نوشيدن الكل كند، اين مواد در معده اش با الكل تركيبات نامناسب ايجاد مي كند و موجب دل درد و تهوع مي شود. در نتيجه فرد براي اينكه تقويت كننده منفي را از خودش دور كند، از نوشيدن الكل پرهيز مي كند. اما مهمترين كار، پيشگيري است، چون هميشه از درمان آسان تر، ارزان تر و كارآمدتر است.
دكتر مسعود غفاري درباره روش هاي پيشگيري مي گويد: با سواد كردن مردم جامعه، از مهمترين روش هاي پيشگيري است. مردم جامعه زماني خردمند مي شوند كه منافع و سودهاي بلند مدت را به لذت هاي كوتاه مدت ترجيح دهند، منافع جمعي و گروهي را نسبت به منافع فردي ارجح بدانند و به جاي فكر كردن به مشكلات، به دنبال راه حل مشكلات باشند. بهترين كار اين است كه ما به جاي نشانه زدايي، علت زدايي كنيم. ما بايد شرايطي را فراهم كنيم كه افراد فرصت پيدا كنند توانايي هاي بالقوه مثبت خود را بالفعل كنند. امكاناتي را پديد آوريم تا نيازهاي زيستي، اجتماعي و رواني افراد از راه هاي قانوني، اخلاقي، شرعي و انساني تامين شود و رشد افراد تنها بر پايه افزايش شايستگي ها صورت بگيرد و بيش از سرمايه گذاري روي مهندسي، كشاورزي و صنعت روي افزايش دانش، سواد، آگاهي و خرد انسان ها سرمايه گذاري كنيم. اگر ما انسان هاي خردمندي پديد بياوريم، بسياري از كاستي هاي اجتماعي مان خود به خود رفع خواهد شد. در يك چنين ساختاري، فرد خود به خود از مجموعه زندگي اش راضي و خرسند خواهد بود؛ چنين فردي نياز به يك محرك بيروني و كيف و نشئگي نخواهد داشت.
|