|
|
|
|
|
|
|
چند پيشنهاد براي گسترش شهر تهران و رفع نقاط كور ترافيك
اتصال صدر به ايرانپارس از طريق نيايش
نزديك به 75 درصد بار ترافيك بزرگراه همت غربي مربوط به مناطق 5 و 22 شهرداري است . در صورت اتصال اتوبان ايرانپارس از طريق نيايش به اتوبان صدر، از ازدحام خودروها در بزرگراه همت جلوگيري مي شود
سيد محمد سيدي
با توجه به غير مسكوني بودن جنوب تهران، به دلايل مختلف از جمله بيرون آمدن آبهاي زيرزميني و همچنين اتمام مرز گسترش در شمال شهر تهران، فقط مناطق شرق و غرب تهران قابل گسترش است. با توجه به بافت كهنه و درهم پيچيده قسمت مركزي شهر، گسترش شهر در دو بازوي طرفين، باعث خلوت شدن بافت فرسوده مياني شده كه البته با احداث بزرگراه ها و تعريض خيابان هاي موجود، اين مناطق را در مواقع حوادث طبيعي قابل دسترسي و ايمن تر مي سازد؛ البته در دو سوي شرقي و غربي شهر. مناطق قابل سكونت كه مي توان براي آنها برنامه ريزي كرد، در شمال شرقي و غربي تهران قرار دارد. در قسمت شمال غربي منطقه 22 شهرداري قرار دارد كه با اجراي سيستم صحيح شهرسازي در اين منطقه، ايمن ترين و منطقي ترين بافت مسكوني تهران در حال شكل گيري است، ولي گسترش شهر، در قسمت شمال شرقي، بدون ضابطه، مثل جنگل ساختماني در حال رشد است؛ بدون برنامه و رعايت قوانين شهرسازي. گام اول جهت گسترش اين منطقه، احداث خياباني است كه از انشعاب اتوبان بابايي از تقاطع با خيابان استخر به سمت شمال شرق است. اين بزرگراه با گذر از اين منطقه و اتصال به لواسان، منطقه لواسانات را از بن بست خارج كرده و قابل دسترسي مي كند و همچنين امتداد اين بزرگراه به سمت شمال شرقي معضل شهرك هاي جديد در حال احداث و همچنين شهر جديد پرديس را جهت دسترسي به تهران حل مي كند.
در حال حاضر تعاوني هاي ادارات مختلف تهران، در حال ساختمان سازي در اين منطقه هستند. در حالي كه تنها راه قابل دسترسي، همان جاده قديم و كهنه
تهران - رودهن است. با وجود اينكه بار ترافيكي اين منطقه به شكل تصاعدي در حال گسترش است، جاده موجود با توجه به رفت و آمد ماشين هاي سنگين و خرابي و غير اصولي بودن مسير، به هيچ وجه نمي تواند جوابگوي خيل عظيم مردمي باشد كه انتظار جاده اي ايمن جهت مسافرت هاي داخل شهري را دارند.
*با توجه به بار سنگين ترافيك بزرگراه همت، ايجاد گذرگاه هاي موازي با آن، جهت اتصال شرق و غرب تهران به يكديگر ضروريست، در قسمت جنوب همت، اتوبان رسالت قرار دارد كه با تكميل آن در سال جاري، حدود يك سوم از بار ترافيكي همت كاسته مي شود، ولي در قسمت شمالي با توجه به انسداد اتوبان بابايي و سرريز ترافيك آن به اتوبان مدرس و سپس همت، حد فاصل اين منطقه را با معضل بزرگ ترافيك مواجه ساخته، به شكلي كه اين گره كور، فقط با دخالت پليس و آن هم به شكلي كند و سنگين قابل حل است. به همين دليل ضروري است با رفع انسداد اتوبان صدر و اتصال منطقي آن به اتوبان نيايش و سپس ايرانپارس، اين گره كور ترافيك باز شود.
با توجه به گسترش مناطق 5 و 22 شهرداري تهران، نزديك به 75 درصد بار ترافيك بزرگراه همت غربي مربوط به اين دو منطقه است كه در شمال همت قرار دارند. در صورت اتصال اتوبان ايرانپارس از طريق نيايش به اتوبان صدر، اين كمربند شمالي تهران تكميل شده و از ازدحام خودروها در بزرگراه همت جلوگيري مي كند.
*همجوار پارك ملت در قسمت شمال اين منطقه، مجموعه ورزشي انقلاب قرار دارد. اين مجموعه تخصصي با وجود بزرگي و زيبايي خاص طبيعي اش مورد استفاده عموم نيست و تقريبا دو كاربرد بيشتر ندارد، يكي اردوي قهرمانان ملي و ديگري ورزش هاي خاصي كه كل ورزشكاران آن به يكصد نفر هم نمي رسد، ورزش هايي نظير گلف، اسكواش و ...
با احترامي كه براي تمامي رشته هاي ورزشي قائليم بايد قبول كرد، چنين محوطه اي در گران ترين منطقه تهران براي ورزش هاي محفلي غير منطقي است، در حالي كه با وجود مجموعه ورزشي آزادي هم براي قهرمانان ملي و هم براي بقيه ورزش ها، فضاهاي لازم براي تمرين مسابقه مهياست، با ايجاد فضاهاي ورزشي محدود در مناطق مختلف، مشكل زمين هاي تمريني را مي توان حل كرد.
باتوجه به مواردي كه ذكر شد با اتصال اين منطقه و همچنين نمايشگاه در حال تعطيل تهران به پارك ملت، مي توان كامل ترين و زيباترين پارك منطقه را احداث كرد.
همانگونه كه در مورد مراكز اقتصادي تهران گفته شد، انبارها محل جمع آوري و احتكار كالاهايي هستند كه هيچ سنخيتي با تهران ندارند، عموما اين انبارها داراي ساختمان هاي فرسوده اي هستند كه خطر آتش سوزي و تخريب آنان هر لحظه وجود دارد، اين در حالي است كه به وسيله منازل مسكوني در بر گرفته شد ه اند، متاسفانه اين انبارها به جز نگهداري از كالاها، محل اعمال خلافي از جمله تهيه موادغذايي تقلبي و غيره شده اند كه با بررسي و تعطيلي انبارهاي متخلف، هم شهر ايمن تر شده و هم شكل اقتصادي غلط كه تهران را محل رشد خود مي داند برچيده مي شود.
در مورد شغل هاي مزاحم چندين بار گفته و نوشته شده به دلايل مختلف بايد اين اماكن به خارج شهر انتقال يابد كه در راس آنها تعميرگاه هاي معمولي و مجاز قرار دارد.
با تعطيلي كارخانه هاي اطراف تهران و استفاده از فضاهاي آنان جهت تعميرگاه ها و همچنين انبارهايي كه در اختيار اتحاديه ها قرار مي گيرند و بخصوص شغل هاي مزاحم، شهر مي تواند نفس بكشد.
* انتقال ترمينال غرب از ميدان آزادي به تقاطع بلوار آزادگان وجاده مخصوص ضروري است كه اين روزها بيشتر از هر زمان احساس مي شود. باتوجه به شهرك هاي مسكوني موجود در حال گسترش در اين منطقه، وجود اين پايانه مسافربري غير منطقي به نظر مي رسد مخصوصا باتوجه به خيل عظيم افراد ناباب و معتادان در اين منطقه، بافت شهر ناهمگون شده و محل پرسودي شده براي افراد شرور، در حالي كه با انتقال اين پايانه به محور ياد شده ديگر توجيهي براي تجمع افراد مزاحم در آن منطقه وجود ندارد چون محل مسكوني نيست و فقط افرادي بايد در آن منطقه وجود داشته باشند كه دليلي براي مسافرت دارند. باتوجه به حوادث ناگوار جنايي كه در محور اين پايانه هر روز اتفاق مي افتد، انتقال آن به محل ياد شده ضروري به نظر مي رسد.
همچنين در مورد پايانه جنوب آن هم منطقي تر است كه به محور آزادگان انتقال پيدا كند، چون محل فعلي ديگر جوابگوي ترافيك منطقه نيست و همانگونه كه در بالا ذكر شد ترمينال بايد در محلي باشد كه فقط تعريف مسافرت داشته باشد تا بتوان با هر گونه مزاحمت و شغل هاي كاذب برخورد كرد.
پيشنهاد مي شود پايانه جنوب و ايستگاه راه آهن به حاشيه اتوبان آزادگان منتقل شود، البته با در نظر گرفتن تمامي جوانب.
* بلوار آزادگان به عنوان كمربندي جنوب تهران كمك زيادي به باز شدن گره ترافيكي مناطق جنوبي تهران كرده است ولي اين بزرگراه در اواسط مسير از تقاطع با جاده ساوه با متمايل شدن به شمال شرق وارد شهر شده و بالطبع ماشين هاي سنگين و ترافيك جاده اي را به همراه خود به سمت داخل شهر كشانده به شكلي كه در تقاطع با اتوبان افسريه، ازدحام خودروهاي سنگين و سبك تقريبا در تمامي ساعات به چشم مي خورد. براي حل اين معضل ضروري به نظر مي رسد از تقاطع بلوار آزادگان و جاده ساوه، اين بزرگراه به سمت جنوب متمايل شده و از محل پل فتح با اتصال به بزرگراه شهر ري و امتداد به سمت شرق از منطقه پارچين به سمت شمال متمايل شده و با اتصال به بزرگراه بابايي كمربندي شمالي و جنوبي به هم پيوسته و كمربندي تهران كامل شود.
هم اينك با بن بست اتوبان بابايي در منطقه پارچين، ماشين هاي سنگين تا چهارراه تهرانپارس امتداد مسير داده و با ورود به اتوبان افسريه از اين مسير داخل شهر مي شوند در حالي كه با دسترسي به كمربندي خودروهاي سنگين شهر را دور زده و امتداد مسير مي دهند. خوشبختانه ترمينال شرقي تهران هم با آينده نگري در تقاطع جاده دماوند و بزرگراه بابايي درحال ساخت است كه از كمربندي پيشنهادي و بدون ورود اتوبوس ها به داخل محدوده شهري مي توان ترافيك سنگين را به حاشيه شهر راند.
|
|
|
هشداري كه ايرانشهر درباره خطر كمبود آب داد
وقتي ركورد مصرف آب تهران شكست
گرچه همه ما بارها مثل معروف پيشگيري بهتر از درمان است را شنيده ايم، اما هيچ گاه نتوانسته ايم يا شايد نخواسته ايم كه به آن عمل كنيم. در واقع هميشه آنقدر دست دست كرده ايم كه كار از كار گذشته و جز درمان راهي برايمان باقي نمانده است.
مصداق بارز اين واقعيت در مسئله كمبود آب تهران بخوبي خود را نشان مي دهد. جايي كه هر ساله مي دانيم با مشكل مواجه خواهيم شد، اما هيچ تدبيري براي آن نمي انديشيم.
اواخر ارديبهشت ماه امسال بود كه يك روز تيتر زديم: ركورد مصرف آب تهران شكست آن روزها هشدار ايرانشهر جدي گرفته نشد و جز مهندس تقي زاده خامسي، مدير عامل شركت آب منطقه اي تهران، هيچ مسئولي حاضر به پاسخگويي درباره علل اين افزايش مصرف و عواقب آن در ماه هاي آتي نشد.
آن روزها نه هوا به اندازه حالا گرم بود و نه مصرف تا اين حد بالا، اما چون مخازن آب تهران هنوز خالي نشده بود، بنابراين جاي نگراني وجود نداشت! نيازي هم به زيرنويس هاي تلويزيوني كه اين روزها مدام روي صفحه گيرنده ها رژه مي روند، حس نمي شد، چرا كه تا رسيدن به مرز بحران هنوز راه بود و پيشگيري هم به رغم آنچه مي گوييم بهتر از درمان نبود!
آن روزهاي بهاري گذشت و تابستان، داغ تر از هر سال فرا رسيد.
مخازن آب تهران ديگر كفاف مصرف بالاي شهروندان را نمي داد و خطر كمبود آب بيشتر از هر زماني حس مي شد. حالا به زعم دوستان وقت درمان بود؛ درماني كه مشخصه بارزش همان هشدارهاي راديو و تلويزيون بود، همان هشدارهايي كه سه ماه پيش در ايرانشهر داديم و كسي آن را جدي نگرفت.
مدير عامل شركت آب و فاضلاب تهران در اين باره مي گويد: در صورت تداوم روند فعلي مصرف آب، تاسيسات آبرساني تهران جوابگوي تامين آب مورد نياز شهر و شهروندان نخواهد بود.
اصغر قرباني با تاثير گزارش سه ماه قبل ايرانشهر در مورد شكسته شدن ركورد مصرف آب تهران، تاكيد مي كند: از ابتداي سال تاكنون نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، با 5/7 درصد افزايش مصرف آب مواجه بوديم. او با اشاره به اينكه شركت آبفاي تهران به 5/8 ميليون نفر در روز و 5/7 ميليون نفر در شب خدمات رساني مي كند، معتقد است: ميزان مصرف روزانه 2 ميليون و 700 هزار متر مكعب در نظر گرفته شده و اگر مصرف از اين ميزان بالاتر رود در تامين آب مشكلاتي به بار مي آيد.
قرباني در خصوص منابع تامين آب مي گويد: 70 درصد آب شهر تهران از منابع سطحي همچون سد كرج، لتيان و لار و 30 درصد ديگر از سفره هاي زيرزميني تامين مي شود. اين در حالي است كه در حال حاضر 5 تصفيه خانه با ظرفيت حدود 30 متر مكعب در ثانيه فعال است و منابع آبي اين تصفيه خانه ها از آبهاي سطحي و 400 حلقه چاه موجود تامين شده و در زمان حاضر از 24 متر مكعب ظرفيت تصفيه خانه ها استفاده مي شود.
پيش بيني مي شود مصرف آب تا سال يكهزار و 400 به حدود يك ميليارد و 450 ميليون متر مكعب برسد به گونه اي كه در حال حاضر ميزان آبي كه در اختيار داريم حدود يك ميليارد متر مكعب است كه بايد پيش بيني تامين 400 تا 500 ميليون متر مكعب آن نيز بشود.
به دنبال اين پيش بيني بحث استفاده از سد طالقان، ماملو و استفاده بيشتر از ظرفيت سد لار پيش آمده كه طرح هايي در اين خصوص در دست اقدام است . او با اشاره به افزايش زياد مصرف آب در چند سال آينده معتقد است: بايد الگوي مصرف آب را تغيير دهيم و بگوييم كه شهروندان از آبهاي بسته بندي استفاده كنند، زيرا در آينده نمي توانيم حجم يك تا 2 ميليارد متر مكعب را با همين مكانيزم به صورت استاندارد و اطمينان بالاي قابل شرب بودن در اختيار شهروندان قرار دهيم.
به هر حال با شرايطي كه تهران به عنوان مهاجر پذير ترين كلانشهر كشور دارد، به نظر مي رسد بحث كلان آب پايتخت نياز به طرحي جامع نگر دارد و بايد از حالت حاشيه اي خارج شود. البته اين امر به هيچ وجه نافي مسئوليت شهروندان در رعايت الگوي صحيح مصرف و رسالت مسئولان در پيشگيري قبل از رسيدن به مرز بحران نيست.
|
|
|
بازيافت ظروف يك بار مصرف
هر چند به نظر مي رسد، ظروف يك بار مصرف، از جمله زباله هايي است كه قابل بازيافت دوباره هستند، دكتر حجت از وظيفه توليدكنندگان مواد اوليه ظروف يك بار مصرف در زمينه بازيافت محصولاتشان خبر داده است.
معاون محيط زيست انساني سازمان حفاظت محيط زيست گفت: توليدكنندگان مواد اوليه (گرانول) ظروف يك بار مصرف، با ابلاغ آئين نامه اجرايي قانون مديريت پسماندها، از اين پس موظف به بازيافت محصولاتشان شدند.
يوسف حجت افزود: اگر توليدكنندگان مواد اوليه محصولات يك بار مصرف، امكان بازيافت محصولاتشان را نداشته باشند، موظفند مبلغ معادل بازيافت اين مواد را به صندوق محيط زيست پرداخت كنند.
وي در ادامه گفت: محيط زيست نيز موظف است عين مبالغي را كه از اين توليدكنندگان دريافت كرده است، به بازيافت كنندگان اين محصولات بپردازد.
معاون سازمان حفاظت محيط زيست اظهار داشت: طبق آئين نامه اجرايي قانون مديريت پسماندها كه بتازگي به تصويب هيات وزيران رسيده است، صنايعي كه محصولاتشان منجر به ايجاد پسماند مي شود موظف به بازيافت اين پسماندها يا پرداخت هزينه بازيافت آنها به صندوق ملي محيط زيست هستند. حجت گفت: اين قانون در حال حاضر با ابلاغ آئين نامه اجرائي آن به سازمان ها و ارگان هاي مختلف، اجرايي است.
او اضافه كرد: سازمان حفاظت محيط زيست و وزارت صنايع نيز بايد خود را براي اجراي اين قانون آماده كنند، چون جا افتادن اين موضوع در بين توليدكنندگان، زمان مي برد و كار ساده اي نيست و بايد اين موضوع كه در ازاي بازيافت محصولات توليدكننده اي توسط بازيافت كننده، چه ميزاني هزينه از توليدكننده دريافت شود و اين مبلغ به كجا واريز شود، مشخص شود.
|
|
|
راپورت خبرنگار
متصديان سلب آسايش
|
|
يادش به خير! آن روزها وقتي صداي جيغ چرخ هاي گاري در كوچه ها مي پيچيد، صداي فريادي هم به آن اضافه مي شد كه مي گفت: نمكي! و همين فرياد كافي بود كه همه بدانند، مي توانند بخشي از خرت و پرت هاي بلا استفاده يا مثلا نان هاي خشك را ببرند و در ازاي آن نمك بگيرند. برخي ديگر از آنها اجناس متفاوت تري هم براي معاوضه داشتند. يكي به كوچولوها حلوا مي داد و ديگري...
امروزه با تند شدن حركت چرخ هاي زمان، ديگر نه از گاري خبري هست و نه از آن فريادهاي صميمي و نه از نمك، اگرچه هنوز هم بعضي از ما افرادي كه براي خريد اضافات قابل بازيافت منازل مي آيند را به نام نمكي مي شناسيم؛ خودروهايي كه گاهي حس مي كني بلندگوهاي آنها از بلندگوهاي استاديوم آزادي هم قوي تر است و انگار پيش از هر چيز قصد دارند آرامش و آسايش مردم را زايل كنند، ضمن اينكه فريادهايي كه از پشت اين بلندگوها شنيده مي شود نيز بيشتر بوي تحكم و دستور مي دهد تا صميميت. شايد اين نكته هم ناشي از سر و كار داشتن اين افراد با آهن باشد! درست برعكس پيرمرد نمكي كه بازمانده مايه بركت سفره ها را مي برد و به جايش مايه بركت و حق شناسي مي داد. اما در اين بين يك مشكل مشترك براي بسياري از شهروندان وجود دارد كه همان آلودگي صوتي ناشي از فريادهاي تحكم آميز رانندگان وانت بارهايي است كه سفره نمك و نمكي را برچيده اند. هنوز سرت به بالش نرسيده كه ناگهان زمين و زمان مي لرزد و نام انواع اجناس شكسته و كهنه در گوش تو رديف مي شود. از كاغذ و مقوا گرفته تا روي و مس و آبگرمكن و ... . حالا مي خواهد سر ظهر باشد يا اول صبح يا ...
اين هم يكي از آن حكايت هايي است كه پيامد عدم برنامه ريزي و اجراي دقيق بخشي از بايدهايي است كه براي همه ما مسجل است، ولي انگار هنوز هم در ضرورت انجام آن شك داريم.
مهمترين دلايل ادامه اين مشكل نه چندان كوچك دو دسته هستند؛ دسته اول دلايلي كه باعث مي شوند سامانه دقيقي براي طراحي و انجام بازيافت تعريف نشود و دسته دوم دلايلي كه در اجراي بازيافت رخ مي نمايند و بيشتر ناشي از نوعي بي اعتمادي از سوي شهروندان هستند.
در مورد دسته اول شايد نياز زيادي به توضيح نباشد. بارها لزوم برنامه ريزي دقيق براي بازيافت اقلام قابل استفاده از زباله ها نوشته و گفته شده، ولي ظاهرا هنوز هم خبري از عملي شدن اين ضرورت نيست. اما دلايل دسته دوم بيشتر در نقاطي رخ نموده اند كه طرح بازيافت انجام شده، ولي نحوه اجراي اين طرح به شكلي بوده كه شهروندان به اين نتيجه رسيده اند كه در اين معامله متضرر شده اند و ترجيح داده اند كه براي نوبت هاي بعدي با همان نمكي هاي خوش انصاف (!) امروزي معامله كنند تا حس نكنند كه سرشان كلاه رفته است.
به عنوان مثال وقتي شهروند يكي از كلانشهرها در قبال 10 كيلو كاغذ و اقلام پلاستيكي و ... تنها دو بسته كيسه زباله آن هم از نوع نامرغوب بازيافتي دريافت مي كند، چه انتظاري مي توان داشت كه در نوبت بعدي، همان اجناس را به نمكي مردم آزار (بلانسبت بقيه نمكي ها) ندهد و در قبالش پول 10 بسته كيسه زباله مرغوب را دريافت نكند؟
از سوي ديگر به نظر مي رسد برخورد دقيق و سازمان يافته اي با متصديان سلب آسايش كه برخي از نمكي ها و ميوه فروش ها و حالا ديگر لوازم خانگي فروش ها و ... را شامل مي شوند، صورت نمي گيرد و اين عدم برخورد، باعث مي شود كه شما در چارديواري خودتان هم هيچ اختياري براي آرامش و آسايش مورد نياز خود نداشته باشيد.
حكايت كودكان خياباني فعال در بخش جمع آوري زباله هاي ارزشمند هم كه جداست و نياز به نگرشي جامع و جداگانه دارد. به نظر مي رسد حالا ديگر تدوين برنامه دقيقي براي پيشگيري از آسيب هاي گوناگون بهداشتي (رواني و جسمي)، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و ... امري لازم و ناگزير است.
بهتر است كه مسئولان شهري تهران با بررسي نتايج اجراي بازيافت در بعضي كلانشهرهاي ديگر، برنامه دقيق تر و عملي تري را به اجرا درآورند.
همكاري گروه هاي اجتماعي مثل NGO ها و خانه هاي فرهنگ نيز مي تواند تاثير بسيار زياد و قابل توجهي در اين زمينه داشته باشد ، به شكلي كه
گروه هاي خاصي از خانه هاي فرهنگ مناطق مختلف با تشكيل كارگروه هاي اجتماعي ،برنامه ريزي هايي دقيق و عملي براي انجام بهينه بازيافت زباله ها انجام دهند.
اميدوار باشيم؟
|
|
|
زاويه ديد
فردا دير است
|
|
زهرا علي اكبري- شهر تهران كه مدت هاست به يك پاركينگ بزرگ تبديل شده است، نماد ميليون ها دستگاه خودرو شخصي است كه صبح و عصر، تك سرنشين در خيابان ها ويراژ مي دهند؛ آن هم با بنزين هشتاد توماني كه يك ليترش از يك ليتر آب معدني ارزان تر است. دود و آلودگي ناشي از تردد اين خودروها چنان كلاف درهم پيچيده اي را ايجاد كرده كه افتخار ايران در اين است كه توانسته 10 سال حجم آلودگي را ثابت نگهدارد.
كودكان تهران در ميان دود و آلودگي به دنيا مي آيند و در دود و آلودگي به جواني مي رسند و اگر شرايط بدني اجازه دهد، پيري را ملاقات كرده و مي ميرند.
انبوه بيماري هاي ريوي، تنفسي و كم خوني، نارسايي هاي قلبي و ناراحتي هاي عصبي، محصول آلودگي هواست كه گويا خود مردم هيچ عزمي براي تغيير شرايط موجود ندارند.
نارسايي سيستم حمل و نقل سبب شده است كه بسياري از افراد به استفاده از خودرو شخصي رو بياورند. اما واقعيت اين است كه خودرو شخصي تنها براي كار مورد استفاده قرار نمي گيرد و به وسيله تفريح طبقه اي از جامعه شهرنشين تهران تبديل شده است.
ثروت ملي ايران در غوغاي بي اعتنايي مردم به تاراج مي رود و همچنان خودروهايي با 40 سال سن در خيابان هاي پايتخت ويراژ مي دهند. خودروهايي كه نه اتاقي برايشان مانده، نه صندلي و نه حتي كاپوت و در و صندوق عقب؛ فقط باك بنزين باقي مانده است كه در هر صد كيلومتر بيش از 20 ليتر بنزين را مي بلعد و دودش را راهي حلق شهروندان تهراني مي كند. هاله اي از دود دور تهران را فرا گرفته است. اگر كسي باور ندارد، مي تواند يك روز به كوه هاي شمال شهر تهران كه البته آنها نيز از آلودگي بي نصيب نمانده اند، برود و ببيند چه دود غليظي آسمان شهر را فرا گرفته است. آيا ترديد جايز است؟
در چنين شرايطي مي توان دست روي دست گذاشت و منتظر ماند تا كارها خود به خود پيش برود؟ آيا مي توان در انتظار بودجه اي ماند كه سالهاست تامين نشده و شايد از اين پس نيز تامين نشود؟
به نظر مي رسد شرايط آنقدر بحراني باشد كه مردم را وادار سازد كه راسا وارد عمل شوند و بدون آنكه منتظر تصويب آئين نامه و قانون از سوي دولت باشند، نقش خود را در كاهش آلودگي هواي تهران ايفا كنند.
بررسي ها نشان مي دهد كه رعايت قوانين رانندگي و رانندگي اصولي يكي از مهمترين راهكارهاي مصرف بنزين است. اگر رانندگان تهراني كه به بوق زدن، گازدادن و سبقت هاي مكرر و بيجا عادت كرده اند، از امروز تصميم بگيرند كه با آرامش بيشتري رانندگي كنند، دست هايشان را از روي بوق بردارند و پايشان را جز در موقع ضرورت روي گاز فشار ندهند، ترافيك تهران بي شك روان تر خواهد شد.
شايد ماشين سواري تفريح ارزاني باشد، اما در مقايسه با هزينه هايي كه در اثر آلودگي هوا ايجاد مي شود، به گران ترين تفريح ها تبديل مي شود. دوستداران رانندگي از همين امروز مي توانند به مناطقي كه ويژه ماشين سواران است و براي مسابقه طراحي شده، مراجعه كنند. در اين صورت نه تنها ترافيك كاهش چشمگيري خواهد يافت، بلكه امكان وقوع تصادفات و بروز خسارات مالي و جاني به حداقل مي رسد.جوان ترها مي توانند با حداكثر 100 هزار تومان صاحب دوچرخه شوند و مسيرهاي نزديك به خانه و محل كار را با دوچرخه طي كنند. به اين ترتيب هم ورزش كرده اند و هم در كاهش آلودگي هوا نقش مهمي را بازي كرده اند.
در اين ميان حركت هاي نمادين نظير عدم استفاده از خودرو در يك روز خاص، مي تواند موثر باشد.
سماجت مردم بر عدم استفاده از خودرو شخصي و استفاده از وسايل نقليه عمومي نظير اتوبوس و مترو، دولتمردان و تصميم گيران را وادار به افزايش امكانات در اين بخش مي كند. كافي است همين امروز شروع كنيم تا فردا نتيجه بگيريم، اما بايد مطمئن بود كه براي آغاز اين حركت فردا دير است.
منبع :قلم سبز ايران
|
|
|
از شهر
كميته ويژه مقابله با بحران هاي طبيعي در كرج
كرج يكي از مناطقي است كه در بحراني ترين حالت از نظر موضوعات طبيعي قرار دارد؛ از اين رو تشكيل كميته ويژه مقابله با بحران هاي طبيعي در كرج لازم و ضروري است.مدير درمان تامين اجتماعي منطقه كرج گفت: به منظور مواجهه با بحران هاي طبيعي و حوادث غيرمترقبه، مديريت تامين اجتماعي شهرستان كرج، كميته ويژه اي براي مبارزه با بحران تشكيل داده است. دكتر احمد تاجمير افزود: كميته درماني تامين اجتماعي كرج با هدف امداد رساني بموقع و مناسب مراكز درماني تحت پوشش تشكيل شده و بر فعاليت صحيح و مستمر مراكز درماني در مواقع بحران نظارت مي كند.
تاجمير با برشمردن ضرورت هاي آمادگي مراكز درماني براي مقابله با حوادث غير مترقبه، خاطر نشان كرد: براي كاهش آسيب هاي ناشي از وقوع حوادث، تشكيل كميته و اهداف آن به مراكز درماني تحت پوشش مديريت درمان تامين اجتماعي كرج ابلاغ شده و اين مراكز نسبت به وظايف خود در مواقع ضرورت، آگاهي كامل دارند. وي يادآور شد: به همين منظور با هماهنگي جمعيت هلال احمر كرج، مانورهاي مختلفي با شركت كاركنان مراكز تحت پوشش برگزار كرده ايم تا افراد ضمن ارتقاي سطح دانش، با نحوه مقابله با حوادث آشنا شوند.
|
|
|