سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
به بهانه روز ملي خبرنگار
كارگران وقايع نگار
قانون كار كه نه براي خبرنگاران و مديران آنها، كه همه كارگران و كارفرمايان قابل استفاده و اجراست، چقدر ازسوي ما مردم به اجرا درمي آيد؟ لذت مجري قانون بودن تا چه اندازه براي ما قابل درك است؟ و چه سهمي از مطالبات اجتماعي ما مربوط به تقاضاهاي حقوقي ما و آگاهي از آنهاست؟قانون ،كار خود را كرده است. اما تأويل ها چطور هستند؟ هنوز بزرگترين پرسش ها در اين زمينه مطرح است. هنوز كارگران مطبوعاتي! از نظام حقوقي برابري برخوردار نيستند
002076.jpg
ندا معماري پور
من يك كارگرم.كارگر از نوع نويسنده و وقايع نگار. به اصطلاح امروزي: خبرنگار- روزنامه نگار.
اينكه روز كارگر به عنوان يك روز جهاني و ملي بهانه اي براي پرداختن يكي از صنوف كارگري به نام خبرنگاري باشد، يا روز خبرنگار به خاطر حرمت گذاشتن به حاملان حقايق و وقايع و جاني كه به خاطر عظمت حقايق در سر آن مي گذارند. كدام يك به من تعلق مي گيرد را نمي دانم؟! آن يكي جهاني است و در كثرت آن مي گنجي و اين يكي ملي است و در خاص بودنش.
و اصولا نياز ملحق شدن و در جملگي قرارگرفتن براي چيست؟
اولين چيزي كه به ذهن مي رسد، دستيابي به جايگاه هاي حقوقي و اجتماعي است.
اگر چنين باشد، همه روزهاي خاص، براي اقشار خاص كه مي تواند به تعداد همه قشرهاي موجود در جامعه باشد، مغتنم و قابل تامل است.
حالا در روز خبرنگار، كالبد شكافي يك حرفه، به نحوي كه در تعريفي قانوني بگنجد و مشموليتهاي آن را واجد شود، چنين مي شود:
كارشناسان حقوقي معتقدند، وقتي در مقوله اي قانون مشخص وجود نداشته باشد، و موضوعي خاص را توضيح نداده باشد، از قانون هايي كه مي شود براساس آن به موضوع پرداخت، استفاده مي كنند.
به عبارت بهتر مورد فوق مشمول قانون هاي كلي تر و قابل استناد مي شود.
از اين لحاظ، برخلاف افكار عمومي كه در مواقع مختلف و ضرورتها، وقتي مشكلي بوجود مي آيد اعتقاد دارند كه قانون نداريم و چنين شده... بايد خاطرنشان كرد كه به هر حال قانون در همه موارد وجود دارد، چه به طور برشمرده و خاصش، چه كلي و قابل شمول.
حرفه خبرنگاري، قبل از هر قالب ديگري، از آن جهت كه سه عامل، حقوق بگير و حقوق بده و جايي براي توليد و انجام كار، در آن تعريف شده،  مشمول قانون هاي كار، كارگر و كارفرما مي شود.
ماده ۲ قانون كار در اين مورد مي گويد: كارگر كسي است كه به هر عنوان در مقابل كار خود و به درخواست كارفرما حق العمل اعم از مزد، حقوق، سهم، سود و ساير مزايا را دريافت مي كند.
در ماده ۳ آن نيز، كارفرما را شخصي حقيقي يا حقوقي معرفي كرده كه كارگر به درخواست او و در مقابل دريافت حق العمل كار مي  كند.
به عبارت ديگر،  كليه دريافتي هايي كه از سوي كارفرما به كارگر انجام مي شود، حق العمل است كه ماده ۳۴ قانون كار ضمن اشاره به آن، در ادامه كليه دريافتي  هاي ديگر، اعم از كمك عائله مندي، اياب  و ذهاب، افزايش توليد و... را حق العمل معرفي كرده است.
اما چه چيزي، رابطه كارگر _ كارفرما و يا حقوق بگيري را رسميت مي بخشد؟ قرارداد، اولين موضوعي است كه به ذهن مي رسد و بايد گفت ايجاد قرارداد، به قدري محكم و مبرز در قانون شناخته شده كه خود به خود، به مجرد حضور دو عامل كارگر و كارفرما جاري مي شود چنانچه علاوه بر موجوديت كتبي آن، با گفتگو و به طور شفاهي، با درخواست كارفرما و سفارش كار از سوي او به كارگر، قانون كار و حقوق بگيري جاري مي شود. ماده ۷ قانون كار به اين موضوع پرداخته است.
در يك قرارداد كه بايد كامل و بدون شبهه بوجود آيدموضوعات: ساعات كار، محل كار، تاريخ قرارداد، نوع كار، مدت قرارداد، حداقل مزد و موارد ديگر كه عرف و عادت شغل يا محل آن ايجاب كند، بايد مشخص شده باشد.
به راستي چيزي لذت   بخش تر از قانون وجود دارد.هر موقع اراده كنيد، قانون در دسترس است، فقط كافي است بخواهيد تا بدانيد. در دنياي پيچيده امروزي كه ضرورت هاي زماني و منافع اقتصادي هر نوع رويكردي را فشرده مي كند، كدام نيروي فعال و مولد است كه نخواهد در سايه امن و خنك قانون، با اطمينان به دستيابي حقوق و منافعش، تكيه كند و مجري آن نباشد؟! تصور خلاف و دور از واقعي كه عده  اي دارند و البته به هيچ وجه دورانديشانه و كلان نيست، اين است كه مجري قانون نباشند يا موارد آن را يك به يك اجرا نكنند تا مبادا، در گوشه اي، آن جا كه نمي خواهند حساب و كتاب كار قابل ديد باشد، بتوانند مفري پيدا كنند آنها احتمال مي دهند اگر بيشتر بتوانند عملكردشان را كنترل كنند و پاسخگو نباشند، منافع تثبيت شده تري دارند، اما مگر به تجربه يا با آموزش در مدرسه ياد نگرفته اند، در چرخه طبيعت، هيچ ملكولي نيست كه در گردونه فنا و بقا دخيل نباشد و اصلا جايي در فضا براي خروج و بستن نيست، وقتي وجود انسان كه به خاك پيوست، زمينه بقاي ساير مخلوقات خاكي مي شود، وقتي حتي از زباله ها نيز بازيافت مي گيرند، چگونه افرادي تصور مي كنند چيزي را مي توانند جابه جا يا گم كنند؟!
جدا از اين موارد، لذت ديگري كه اجراي قانون دارد، كاستن دغدغه ها و جلوگيري از اتلاف وقت است. چون با تعريف هاي خود محدوده ها را مشخص كرده و ابهامات و پريشاني ها را زايل كرده است.
وقتي شخصي قانون كار شاملش شد، علاوه بر تامين معيشتي و تامين دوره بيكاري و تعليق، تامين سلامت جسمي و روحي خود و خانواده اش مطرح مي شد. چرا كه فعاليت درست و افزوده در گرو امنيت خاطر، ثبات فكري و قواي جسمي است. از اينجا بحث بيمه كارگران مطرح مي شود و ماده ۱۴۸ قانون كار، كارفرمايان را نسبت به بيمه نمودن كارگران مكلف و ملزم كرده است.
ماده ۲ قانون تامين اجتماعي مربوط به نحوه بيمه كارگران است.
در بند ۲ ماده ،۲ خانواده بيمه شده نيز، به موجب كارگر بيمه شده، بيمه مي شوند: همسر _ فرزند _ پدر و مادر.
بند ۳ و ۴ اين ماده نيز اركان كار يعني كارگاه كارفرما، كارگر و حقوق فيمابين را مطرح كرده است.
بند ۵ _ مزد يا حقوق را شامل هرگونه وجوه و مزاياي نقدي و غيرنقدي مستمر عنوان كرده كه در مقابل كار به بيمه شده تعلق مي گيرد. اين بيمه نيز به مفهوم حمايت بيمه شده در شرايط مختلف زندگي اوست؛ اعم از بيماري جسمي يا روحي، بيكاري، ازدواج، زايمان، اولاد و فوت مي باشد.
نص بند ۱ ماده ۲ قانون تامين اجتماعي در اين رابطه چنين است:حادثه از لحاظ قانون تامين اجتماعي، اتفاقي پيش بيني نشده است كه تحت تاثير عامل يا عوامل خارجي و دراثر عمل يا اتفاقي ناگهاني رخ دهد و صدمات جسمي يا روحي به شخص بيمه شده وارد كند.
آيا زنان به طور خاص، در جايي در قانون كار ديده شده اند؟
پس از تامل به مشخص شدن حرفه خبرنگاري به عنوان مشاغل سخت، به قانون كار ماده ۷۵ توجه مي كنيم، در آنجا انجام كارهاي خطرناك، سخت و زيان آور و حمل بار بيش از حد مجاز، با دست و بدون استفاده از وسايل مكانيكي براي زنان ممنوع اعلام شده است.
با فرض قبولي سختي كار در اين حرفه براي زنان، عدم كنترل و حمايت زنان براي تهيه موضوع هاي خاص كه ناگزير از مراجعه به محيط هاي خاص و آدم هاي خاص است، چه توجيهي پيدا مي كند؟
حال، پس از لزوم اين عملكردها، براي اجراي آن و فاصله نگرفتن از صحت موضوع، آنگونه كه در قانون پيش بيني شده، چه تدابيري انديشيده شده است؟
در اين موارد قانون، به كمك قانون مي آ يد؛ ماده ۹۶ درخصوص نظارت اداره كل بازرسي وزارت كار و امور اجتماعي است.
اين اداره نظارت بر مقررات ناظر به شرايط كار را بر عهده دارد. به خصوص در مورد مشاغل سخت و زيان آور مقررات حمايتي از سوي ناظرين (براساس آنچه در قانون آمده و مكلف كرده) درخصوص مدت كار، مزد، رفاه كارگران، اشتغال زنان و... پيگيري مي شود.
كتابچه قانون در اينجا بسته مي شود. حالا خودمان مي مانيم با استنتاج ها و اجراي آنچه خواسته شده.
اينك در برابر مجموعه اي از بايدها و نبايد چگونه بايد برخورد كنيم؟
اين قوانين كه نه براي خبرنگاران و مديران آنها، كه همه كارگران و كارفرمايان قابل استفاده و اجراست، چقدر از سوي ما مردم به اجرا درمي آيد؟ لذت مجري قانون بودن تا چه اندازه براي ما قابل درك است؟ و چه سهمي از مطالبات اجتماعي ما مربوط به تقاضاهاي حقوقي ما و آگاهي از آنهاست؟
قانون كار خود را كرده است. اما تاويل ها چطور هستند؟
هنوز بزرگترين پرسش ها در اين زمينه مطرح است. هنوز كارگران مطبوعاتي! از نظام حقوقي برابري برخوردار نيستند. آيا موضعيني كه با عقول و استدلال، موضع حقيقي و حقوقي همه شهروندان را مشخص كرده اند و مورد توجه قرارداده اند، كمتر از كارفرماها آگاهي داشته اند كه راه تكروي براي برخي از آنان را بسيار راحت كرده است؟
مگر مي شود در قبال انجام كار و تعهد، جان و مال كارگر تامين نباشد؟ آيا خبرنگاري كه در اثر حادثه و تهيه گزارش جان خود را از دست مي دهد و فرصت زندگي! از او گرفته مي شود، به دليل بيمه نشدن، هيچ مسئوليتي در قبال حيات و تلاش او جوابگو نبايد باشد؟
اينجا قانون حكم مشاغل سخت را مشخص كرده و آنجا زنان با وجود فعاليت در اين مشاغل و حضور در برخي حوزه هاي حساس، بدون انديشه كارفرمايان همچون مردان، به اشتغال و توليد مشغولند و بعضا در مواجهه با بحران، بدون سروصدا و نهايتا در كمال آبروداري، بايد خودشان ازعهده مشكل خودشان!!! برآيند.
... و بالاخره اينكه براي زنان جامعه ما، در صحنه هاي اجتماعي و اضطراري شغلي، معيشتي، چه اهرم اجرايي مستحكمي براي توجه به جنسيت، اعتقاد و امنيت فكري آنان وجود دارد؟
اگر زماني، يادآوري اقشار مختلف در روزهاي به خصوص بتواند بخشي از سئوال هاي بي پاسخ آنان را توجيه كند، كار بزرگي انجام داده است.

گفت وگو
بيمه روزنامه نگاران
گفت وگو با محمدباقر صميمي
اشاره:
امنيت حرفه اي و شغلي روزنامه نگاران جداي از ابعاد سياسي از نظر اجتماعي نيز تاكنون كمتر مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال بسياري از روزنامه نگاران به دليل تعطيلي ناخواسته يا عمر كوتاه جرايد از مزاياي استخدام يا قراردادهاي كاري پايدار برخوردار نبوده و در نتيجه از حمايت هاي قانوني بيمه اي و تأمين اجتماعي بهره مند نيستند. همچنين برخي كارفرمايان يا مديران مطبوعات به دليل بنيه ضعيف اقتصادي قادر به بيمه روزنامه نگاران خود نبوده و بيشتر از خبرنگاران كارمزد يا حق التحريري استفاده مي كنند، مجموعه اين مشكلات و مسايل مسئولين و دست اندركاران امور مطبوعاتي وزارت ارشاد و نيز انجمن صنفي روزنامه نگاران كشور را برآن داشت تا طرح بيمه حرف و مشاغل آزاد را در مورد روزنامه نگاران به اجرا در آورند.مزايا، خدمات، شرايط و چگونگي برخورداري روزنامه نگاران از اين نوع بيمه را در گفت وگويي با محمد باقر صميمي از نويسندگان و روزنامه نگاران فعال و باسابقه كشور كه هم اكنون از سوي انجمن صنفي روزنامه نگاران مسئوليت پيگيري اين كار را بر عهده گرفته است در ميان گذاشته ايم كه در ادامه از نظرتان مي گذرد.
* طرح بيمه روزنامه نگاران چگونه شكل گرفت؟
برنامه سوم توسعه اقتصادي، حمايت از روزنامه نگاران، هنرمندان، نويسندگان را مورد تأكيد قرار داده است براساس اين حمايت با توجه به اصول ۳ و ۲۹ قانون اساسي در مورد رفاه و بيمه اجتماعي اقشار مختلف در آذرماه سال ۱۳۸۱ از سوي وزارت ارشاد طرح بيمه پديدآورندگان آثار مطبوعاتي، فرهنگي و هنري تصويب شد. با اين كه انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران اسامي تعداد زيادي از روزنامه نگاران متقاضي را به معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد ارائه كرده بود اما متأسفانه به خاطر مسايلي اين طرح عملياتي نشد، تا اين كه در آبان ۸۳ بنده مسئوليت آن را پذيرفتم و توانستيم بين معاونت مطبوعاتي و انجمن صنفي هماهنگي ايجاد كنيم. بلافاصله يك ستاد در انجمن تشكيل داديم، اين ستاد وظيفه تكميل پرونده روزنامه نگاران متقاضي را به عهده گرفت و براي تسريع در كار اطلاعيه  هاي مختلف به روزنامه نگاران و خبرگزاري ها فرستاديم و تلفني به اعضاء اطلاع داديم. تعداد زيادي مراجعه كردند و تا به امروز ۳۰۰ نفر مراجعه كننده داشته ايم. البته انتظار ما بيشتر از اين تعداد بود.
* مزايا، حمايت ها و خدمات اين بيمه چيست؟
اين بيمه يك بيمه حداقلي حرف و مشاغل آزاد است كه براساس آن ۱۸ درصد حق بيمه بايد پرداخت شود. از اين ۱۸ درصد ۱۰ درصد معاونت مطبوعاتي ارشاد و ۸ درصد را بيمه شده به عهده مي گيرد. ۱۲ درصد از اين ۱۸ درصد مربوط به بيمه درمان و بازنشستگي و ۴ درصد مربوط به بيمه از كار افتادگي و ۲ درصد مربوط به بيمه فوت است. اين بيمه شامل حال افراد تحت تكفل هم مي شود و تمام موارد به آن تعلق مي گيرد.
براساس اين بيمه چنانچه روزنامه نگاري شرايط كار را نداشته و بيمار باشد مي تواند تمامي هزينه هاي بيمه درماني خود را طي شرايطي دريافت كند.
* مسئول اجراي طرح بيمه چه نهادي است؟
- معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد مسئوليت اين طرح را به موسسه پديدآورندگان آثار فرهنگي و هنري سپرده است. در آنجا عمليات تقسيم بندي و معرفي به نهادهاي تأمين اجتماعي صورت مي گيرد. به خاطر بحراني كه در جامعه وجود دارد ارباب جرايد توان مالي زيادي ندارند كه روزنامه نگاران خود را بيمه كنند. به همين دليل من معتقدم كه بايد توافقنامه اي بين مؤسسات با نهادهاي صنفي مربوطه به عنوان پيمان دسته جمعي كار بسته شود كه براساس اين پيشنهاد انجمن صنفي روزنامه نگاران با پيمان دسته جمعي كار، به طور اتوماتيك روزنامه نگاران را بيمه مي كند و خطر دولتي شدن نهادهاي روزنامه نگاري كمتر مي شود.
* از چه مقطعي اين طرح در انجمن صنفي روزنامه نگاران به اجرا درآمد؟
- از آبان سال ۸۳ شروع به اين كار كرديم و حدود ۶ ماه است كه به سرعت پيش مي رود. تنش هايي وجود داشت كه با مديريت روابط في مابين انجمن و معاونت مطبوعات و مؤسسه توسعه آثار پديدآورندگان مشكلات را حل كرديم.
* مدارك چند نفر از روزنامه نگاران براي دريافت بيمه فرستاده شده است؟
- تا اين تاريخ مدارك ۳۰۰ نفر فرستاده شده كه از سوي معاونت مطبوعاتي مورد تأييد قرار گرفته. در حال حاضر هم حدود ۲۱۰ نفر قطعاً بيمه هستند.
خبرنگاران مي توانند از مسير انجمن صنفي روزنامه نگاران براي اين نوع بيمه اقدام كنند تا كار به خوبي به پيش برود و انجمن با پشتوانه صنفي و تشكيلاتي خود از حقوق آنها دفاع كند.
* چه مداركي براي ارائه كار بيمه شدگان لازم است؟
۱- عضويت در انجمن ۲- ۳ قطعه عكس ۳- فتوكپي كل افراد تحت تكفل و سابقه بيمه هاي قبلي چه روزنامه نگار بوده يا نه. ۴- پركردن فرم هاي مربوطه، بقيه اش به عهده ستاد اجرايي و بقيه مراكز است.
بهشته فارغي

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |