چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۴
علم
Front Page

دانش رسانه اي
002124.jpg
بهاره نصيري
اطلاعات يك منبع ارزشمند است و به افراد امكان انجام كارهايي را مي دهد كه در صورت نبودن آن نمي توانستند امور مورد نظر خود را پيش برند. يك ضرب المثل قديمي مي گويد: «دانش قدرت است» . به اين معني كه آگاهي توانايي انجام كار و بهره گيري از فرصت هايي را فراهم مي آورد. هر نوشته، قطعه موسيقي، تابلوي نقاشي، معادله رياضي و حتي هر نگاه يا لبخند يا اشاره، نوعي پيام محسوب مي شود و حاوي مقداري اطلاعات است. احتمالاً مهم است يادآور شويم كه چيز يا واقعيت عيني معيني به نام «اطلاعات» وجود ندارد و اين كلمه توصيف كننده دسته اي از مفاهيم است. علي الاصول اطلاعات درباره چيز معيني، واقعه اي يا انديشه اي وجود دارد و محصول مشاهده و احساس است. اولين اطلاعاتي كه ما دريافت مي كنيم از ديدن وقايع، لمس چيزها و يا شنيدن صداهاست. مي توان اطلاعات را دسته اي از مفاهيم تعريف كرد كه ذهن ما آن را دريافت مي كند، هوشيارانه ضبط مي كند، به آن معني مي دهد و معمولاً موقعيت ما را از لحاظ دانايي و آگاهي تغيير مي دهد. در مواردي واژه اطلاعات مترادف با دانش يا دانايي به كار مي رود. وقتي ما به اطلاعات تازه اي دسترسي پيدا مي كنيم عكس العمل ما اين است كه ببينيم با دانايي ها و باورهايي كه ما در آن زمينه داريم چه هماهنگي دارد، چرا كه معمولاً به ندرت اتفاق مي افتد كه در بزرگسالي اطلاعاتي را به دست آوريم كه پيش از آن هيچ نوع اطلاعات، باور و يا پيش داوري درباره آن نداشته باشيم. در طول سال ها عملاً، ذخيره قابل توجهي از اطلاعات را در مورد موضوعات بسيار متنوع كسب مي كنيم به اغلب اين ذخيره هاي خاص و طبقه بندي شده به هنگام عبور چيزهايي اضافه مي شود و به تعداد بالنسبه كمتري يا اطلاعات تكميلي افزوده مي گردد و يا تلاش مي شود ابهامات آنان برطرف شود. دانايي اعم از آنكه در مورد يك شخص باشد يا در مورد يك موضوع معين معمولاً هيچ گاه حالت دائمي ندارد، چرا كه مرتب به آن اطلاعات افزوده مي شود. گاهي در عمل مشاهده مي شود كه دانش بيش از اقلام اطلاعاتي تغيير مي كند، چرا كه با افزودن يك جزء نوين اطلاعاتي ممكن است كل دانش فرد در مورد آن موضوع معين تغيير كند، بي آنكه بقيه اجزاء اطلاعاتي سازنده آن دانش تغيير كرده باشند. اگر ما از خودمان سئوال كنيم كه آيا همان فرد ديروز هستيم،  جواب بدون ترديد اين است كه خير، چرا كه از ديروز تا به حال معمولاً اطلاعات جديدي به ذهن ما وارد شده است مگر اينكه تمام مدت را در خواب گذرانيده باشيم و نوعي تنظيم مجدد اطلاعاتي در آن صورت گرفته است. ذهن و وضع دانايي ما هميشه در حال تغيير است و حتي اگر برخي از افراد در معرض ضعف حافظه نيز قرار داشته باشند، تغيير در مورد آنها نيز قابل تأييد است. اما چگونه مي توانيم سطح آگاهي ها و اطلاعاتمان را نسبت به رسانه ها بالا ببريم؟ زيرا ما همگي تحت تأثير اطلاعات رسانه ها هستيم در اين زمينه ما نياز به يكسري ابزار و مواد اوليه داريم كه ابزار همان توانايي ها و مهارت هاي ما هستند و ماده اوليه همان اطلاعات، آگاهي ها و دانش ما از رسانه ها و جهان پيرامونمان است. يعني اگر ما مقدار زيادي اطلاعات داشته باشيم ولي مهارت هايمان اندك و ضعيف باشند، قادر نخواهيم بود هيچ بهره اي از آن اطلاعات ببريم.
اگر مهارت هاي بسيار زيادي هم داشته باشيم اما نتوانيم اطلاعات و آگاهي مان را طبقه بندي كنيم تا در جاي مناسب خود از آنها استفاده كنيم قادر نخواهيم بود كه خود را به سطح وسيع و گسترده اي از پيام هاي رسانه اي كه ما را تحت بمباران اطلاعات قرار داده اند و حتي محيط اطرافمان كه دائماً با آن در ارتباط هستيم،  عرضه كنيم. پس اين بيانگر محدود و نامتعادل بودن ساختمان دانش ما است. بنابراين ضروري و لازم به نظر مي رسد كه در برخورد با رسانه ها موارد زير را مد نظر داشته باشيم و به راحتي تسليم امواج الكترونيكي رسانه ها نشويم:
۱- داشتن آگاهي كامل در خصوص استفاده از رسانه ها:خواه تماشاگر برنامه خبر تلويزيون باشيم يا يك تابلوي تبليغاتي در بزرگراه ها، پيام رسانه اي دريافتي از آن چيزي است كه توسط يك يا احتمالاً چند نفر طراحي و نوشته شده است. تصاوير مربوطه توسط يك نفر گرفته شده است و يك طراح خلاق نيز آنها را با هم تلفيق كرده است. ولي اين امر فقط يك روند فيزيكي نيست. آنچه رخ مي دهد اين است كه هر چه توسط چند نفر ساخته و پرداخته مي شود براي بقيه مان به صورت يك امر مسلم در مي آيد. ولي ما بعنوان مخاطب، از واژه ها، تصاوير و يا آرايه هايي كه حذف شده اند، با خبر نمي شويم. ما فقط چيزهايي را مي بينيم يا مي شنويم كه مورد پذيرش قرار گرفته اند. ياري رساندن به مردم در مورد درك اين كه برنامه هاي رسانه  ها چگونه تنظيم مي شود، چه چيزهايي حذف مي شود و نيز اينكه رسانه ها چگونه دانش و درك ما از جهان اطرافمان را شكل مي بخشد، از راه هاي عمده كمك به آنان در پيشبرد زندگي شان در يك جامعه جهاني و تكنولوژيكي است.
۲- برخورد منتقدانه با محتواي رسانه ها: در اين مرحله فرد بايد بياموزد كه با پيام هاي رسانه اي برخوردي انتقادي داشته باشد و مهارت هاي لازم را براي تماشاي منتقدانه كسب كند، زيرا جهاني كه رسانه ها به ما نشان مي دهند در واقع تصويري گزينشي است كه ويژگي ها و شرايط لازم را براي نماياندن واقعيت كل جهان ندارد، اما حقيقت به نظر مي رسد. تمامي رسانه ها پيش از نشان دادن واقعيت آن را به دقت گزينش، ويرايش، مونتاژ، طراحي و بازسازي مي كنند. اين تصوير كه از عناصر مختلفي براي مقبول جلوه دادن آن در نزد مخاطبان استفاده شده است به قدري واقعي است كه تشخيص آن را از واقعيت اصلي دشوار مي سازد. بنابراين بين نحوه بازنمايي جهان توسط رسانه و نحوه ادراك ما از آن به عنوان مصرف كنندگان رسانه رابطه وجود دارد. زماني كه ما هيچ تجربه مستقيم و بي واسطه اي از افراد، سازمان ها، موضوع ها يا مكان هاي مختلفي كه در رسانه ها نشان داده مي شود نداريم، رسانه ها نقش واسطه را ايفا مي كنند و ما از دريچه آنها به جهان مي نگريم. پس رسانه ها يك نوع عادت رفتاري را به ما مي آموزند كه خود ما متوجه آن نيستيم. درحاليكه بايد واكنش و تحليل انتقادي نسبت به پيام ها داشته باشيم و از طريق كشف لايه هاي دروني پيام هاي رسانه اي، مجموعه  مهارت ها و توانايي هاي خود را براي مفهوم پردازي اطلاعات ارائه شده به چالش فراخوانيم.
كسب توانايي زير سئوال بردن صحت اطلاعاتي كه از تلويزيون يا رسانه هاي مولتي مديا دريافت مي كنيم، ضمن آنكه موجب مي شود تا ما از وضعيت مصرف كننده منفعل به مصرف كننده اي نقاد و تحليلگر تبديل شويم باعث مي گردد تا از اغراض و اهداف پنهان، انگيزه ها، نگرش ها، سازوكارهاي تأثيرگذاري و نحوه استفاده رسانه ها از تمهيدات و سياست هاي رسانه اي آگاهي يابيم و بدانيم در پس تصاوير و گفتارها، ارزش ها و ايدئولوژي خاصي به مخاطبان منتقل مي شود.
۳- تحليل زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و تبليغي محيط رسانه ها: اين مرحله در برگيرنده كسب دانش كافي درباره زمينه هاي تاريخي، اقتصادي رسانه ها و منافع و علايق آنها در اين حوزه هاست. بي ترديد رسانه هاي مختلف، اهداف و برنامه هاي خود را بر حسب منافع و اولويت هاي خاص خود تدوين و اجرا مي كنند. بايد ببينيم چه چيزي و چه كسي با چه كيفيت و ميزاني به تصوير كشيده مي شود. چه گروه ها و افرادي بيشتر در رسانه نمايش داده مي شوند و علت مطرح شدن بيشتر آنها چيست. علاوه بر اينها لازم است بدانيم چه كسي يا چه چيزي بوسيله چه كساني، چگونه، چرا و با چه اهدافي به تصوير كشيده مي شود. چيزي كه بخش اعظم مردم نمي دانند اين است كه آنچه كه در واقع از طريق تلويزيون به فروش مي رسد، نه تنها فروش كالاهاي تبليغ شده به مخاطبان بلكه فروش مخاطبان به پيام دهندگان است.
مقصود واقعي از پخش برنامه هاي بازرگاني كانال هاي تلويزيوني، اعم از خبري يا تفريحي، نه فقط سرگرم كردن ما بلكه يافتن مخاطبان و قرار دادن آنان در يك حالت پذيرش است به طوري كه شبكه يا فرستنده تلويزيون بتواند زماني در اختيار صاحبان كالاها قرار دهد تا كالاهاي خود را بفروش رسانند. صاحبان كالاها براساس تعداد افرادي كه احتمال دارد به تماشاي تلويزيون بنشينند، پول مي پردازند. صاحبان كالاها نيز اجناس خود را متناسب با نوع افرادي كه تماشاگر آن خواهند بود، تبليغ مي كنند. مثلاً تبليغ براي كودكان ۷-۲ ساله اي كه پدر و مادر خويش را وادار به خريد كالاي مورد علاقه خود مي كنند. بنابراين بايد قادر به درك زبان رسانه ها باشيم و معاني و مفاهيم و نشانه هاي آنها را بشناسيم.
۴- رسانه ها، ارزش ها و ديدگاه ها را جايگزين مي كنند. رسانه ها بدان علت كه ساخته و پرداخته هستند، از كسي يا چيزي كه دست كم براي فرد يا افراد سازنده آن اهميت دارد پيامي به همراه دارند. رسانه ها قصه گو نيز هستند. حتي برنامه هاي بازرگاني هم هر كدام داستان كوتاه و ساده اي دارند و داستان ها مستلزم شخصيت، زمان و مكان و طرحي هستند كه هر كدام شروع و پاياني دارند. واكنش هاي موجود در طرح داستان، صرفاً از راه هايي هستند كه به وسيله آن ارزش ها در يك برنامه تلويزيوني،  فيلم سينمايي يا پيام بازرگاني گنجانده مي شوند. فراگيري نحوه «رمزگشايي» انواع پيام ها و توانايي آنكه اطلاعات را در كليه اشكال آن خلق، توليد و منتقل كند.
۵- برداشت افراد مختلف از يك پيام رسانه اي واحد، متفاوت است: به علت تفاوت هاي سني، تربيتي و آموزشي هيچ دو نفري را نمي توان يافت كه يك فيلم واحد را همانند يكديگر ببينند و يك قطعه موسيقي واحد را همانند يكديگر بشنوند. حتي اعضاي يك خانواده نيز يك نمايش تلويزيوني را مثل هم نمي بينند. اين مفهوم نظريه اي را كه مي گويد تماشاگران تلويزيوني و دريافت كنندگان پيام ها صرفاً مخاطباني انفعالي هستند كه مورد هدف رسانه ها قرار دارند را رد مي كند، زيرا اكثر مخاطبان حتي نوجوانان نيز همواره مي كوشند مفهوم آنچه را كه مي بينند، مي شنوند يا مي خوانند، درك كنند. هر چه راجع به آنچه در اطراف ما مي گذرد پرسش هاي بيشتري مطرح كنيم، پيرامون پذيرش يا رد پيام هاي رسانه اي و اطلاعات دريافتي، آگاهي بيشتري كسب مي كنيم، خواه اين اطلاعات از يك سريال كمدي تلويزيوني، يك بازي رايانه اي، يك نوار موسيقي، يك پيام بازرگاني مطبوعاتي يا تلويزيوني و يا يك فيلم سينمايي دريافت شده باشد. پس مي بينيم كه يكي از پيامدهاي تحليل و درك پيام هاي رسانه اي، بالارفتن آگاهي در جامعه است كه مي تواند منجر به تقويت ساختارهاي دموكراتيك جامعه گردد. براساس اين رويكرد شهروند مسئول، آگاه، پردازشگر، مؤثر و كارآمد بوجود مي آيد كه پايه و اساس آينده جامعه دموكراتيك است. افراد بايد پيوسته به ميزان اطلاعات خود بيفزايند و سعي كنند اين تكه هاي اطلاعاتي را به گونه اي سازماندهي نمايند كه در جاي خود و به نحو احسن از آنها بهره مند شوند. تركيب اطلاعات،  پردازش، ارزيابي و نقادي آن نيز اهميت دارد و افراد بايد همواره سعي كنند به اطلاعات خود عمق، وسعت و جهت بيشتري دهند و از سطحي نگري اجتناب نمايند. دسترسي به سطوح بالاي اطلاعات مي تواند نگرش هاي معقول و ثابتي به فرد بدهد، بطوري كه او را توانمند مي كند تا از سطح دانش و فهميدن به سطوح بالاتر حركت كرده و خود توليد علم نمايند و اطلاعات را به نقد كشيده يا به آن بيفزايند. دسترسي به اطلاعات امروزه به سادگي صورت مي گيرد، زيرا در خصوص موضوعات معين اطلاعات گوناگوني از رويكردها و مناظر مختلف وجود دارد و امكان روز آمد كردن اطلاعات به راحتي و با سرعت زياد فراهم است. از طرف ديگر فراهم آمدن امكان تعامل در رسانه هاي جديد موجب شده است كه فرد صرفاً شنونده و پذيرنده ديدگاه هاي ديگران نباشد بلكه خود بعنوان يكي از طرفين ماهر و فعال در مباحث شركت جويد. اين مسأله باعث مي شود كه افراد هم فرصت و جرأت ابراز عقايد خود را داشته باشند و هم مسئوليت عقايد و رفتارهاي خود را بپذيرند و فعالانه دست به گزينش و پردازش اطلاعات بزنند و به آساني يكسري اطلاعات بسته بندي شده را قبول نكنند.

سايه روشن

مومو و مومي
با به پايان رسيدن تصويربرداري مجموعه عروسكي «مومو و مومي» به كارگرداني مريم سعادت، اين مجموعه تلويزيوني در مرحله تدوين قرار گرفت. به گفته شادمهر راستين، نويسنده متن اين برنامه عروسكي در تمام طول كار صحبت بر اين بود كه پخش زنده برنامه هاي عروسكي به شيوه اي كه در حال حاضر در تلويزيون رايج است، باعث شده است كارهاي عروسكي جذابيت خود را از دست بدهند. وي با بيان اينكه تلويزيون مدتي است از محصولات خارجي براي پر كردن باكس برنامه هاي عروسكي خود استفاده مي كند، ابراز اميدواري كرد ساخته مريم سعادت بار ديگر تماشاگران را با كارهاي عروسكي كه در تمام دنيا رايج است، آشتي دهد. مجموعه تلويزيوني «مومو و مومي» علاوه بر عروسكي بودن، موزيكال نيز هست. اين مجموعه تلويزيوني، جنبه هاي فانتزي و روياپردازي را نزد بچه ها تقويت مي كند.
گلي من گلي تهران
با پايان يافتن پخش سريال «۱۰۱ راه براي ذله كردن پدرها و مادرها» سريال «گل من گلي» بعد از گذشته هشت سال از توليد آن از شبكه تهران روي آنتن مي رود. بنابر اين گزارش، اين مجموعه اپيزوديك، دومين مجموعه تلويزيوني قاسم جعفري در مقام كارگردان است كه در سال ۷۶ براي گروه فيلم و سريال شبكه تهران توليد و اما پس از ساخت هفت قسمت از توليد آن، متوقف شد. دو سال بعد نيز تنها دو قسمت از آن در شبكه  تهران پخش شد و اكنون قرار است بعد از گذشت هشت سال، هر هفت قسمت آن جمعه ها ساعت ۱۹ و ۱۵ دقيقه روي آنتن برود.
ادامه مجموعه حضرت يوسف(ع)
002130.jpg
نيمه دوم از پروژه تلويزيوني حضرت يوسف (ع) آغاز شده است و گروه سازنده، دو هفته است كه از سوله فرهنگسراي خاوران به شهرك سينمايي دفاع مقدس تغيير مكان داده اند.
جمال شورجه كه در مجموعه مذهبي حضرت يوسف (ع) مسئوليت مشاور كارگردان را برعهده دارد گفت: فيلمبرداري فاز جديدي از مجموعه تلويزيوني حضرت يوسف (ع) كه به صحنه هاي خارجي شهر كنعان مربوط مي شود، آغاز شده است. در اين مرحله پيري حضرت يعقوب (ع) و صدارت حضرت يوسف (ع) در مصر فيلمبرداري مي شود. وي ادامه داد: در اين مرحله برادرهاي حضرت يوسف (ع) همگي بزرگ شده اند. پدر به سن پيري رسيده است. به گفته جمال شورجه، در سكانس هاي بيروني شهر كنعان همان بازيگران ثابت حضور دارند، با اين تفاوت كه به دليل بزرگ شدن برادرها، بازيگرهاي اين نقش ها تغيير كرده اند. شورجه با اعلام اين كه روزانه ۴ دقيقه فيلم مفيد گرفته مي شود، در عين حال گفت: در برخي روزها اين مدت به ۸ دقيقه هم رسيده است.

نگاه
برنامه سازي كودك و نوجوان
002127.jpg

نخستين نشست از سلسله نشست هاي انتقادي پيرامون برنامه هاي تلويزيوني، با موضوع «مفهوم دين در برنامه هاي كودك و نوجوان» در دانشكده صداوسيما برگزار شد.
اين نشست كه با حضور دكتر باهنر اعلايي و رحيمي در محل آمفي تئاتر دانشكده صداوسيما برگزار شد، وضعيت گنجاندن مفاهيم ديني در برنامه هاي كودك و نوجوان توسط برنامه سازان صداوسيما مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
در ابتداي دكتر باهنر، كارشناس مجري و مدرس دانشكده صدا و سيما، با طرح يك بحث تئوريك و نظري در حوزه برنامه هاي ديني كودكان و نوجوانان در صدا و سيما، گفت: در حوزه علوم اجتماعي روش شناسي مختلفي در تحقيقات وجود دارد كه اگر روش شناسي را يك مدل منطقي بدانيم كه در آن اصول تئوريك براي هدايت تحقيقات بر اساس تئوري حاصل مي شود مي توان گفت كه به سه چارچوب و روش شناسي در حوزه علوم اجتماعي مي توان اشاره كرد.
دكتر باهنر با اشاره به كارهاي انجام شده در حوزه روانشناسي ديني كودكان و نوجوانان، متذكر شد: اين كارها مي تواند دست مايه كار برنامه سازي و كار نقد برنامه ها قرار بگيرد.
رحيمي، مولف كتاب هاي درسي ديني دوره ابتدايي،  نيز با اشاره به بحث هاي مربوط به روانشناسي شناختي،  خاطرنشان كرد: در علوم روانشناسي شناختي اساسا بحث اين است كه آن كسي كه حرف ما را مي شنود و آن كسي كه ما را مي بيند، حال چه از طريق رسانه، چه در كلاس درس و چه در منزل، يك عنصر فعال است و در حقيقت اطلاعات را پردازش مي كند.اين طور نيست كه ما هر چيزي كه به او داديم، عينا آن را به ما پس بدهد يا همان چيز عينا در ذهنش نقش ببندد.
در ادامه نشست دكتر باهنر، «نيم رخ» را در زمره برنامه هاي موفق صدا و سيما قرار داد و افزود: اين برنامه پا را درون دنياي نوجوانان گذاشته و از عينك آنها به دنيا نگاه كرده و از نمادهايي استفاده كرده كه براي نوجوانان بسيار آشناست. اين برنامه ديدگاه رسانه محوري را كنار گذاشته و از مخاطب كار را آغاز كرده است.
اعلايي، مدير گروه كودك و نوجوان شبكه اول سيما نيز گفت: برنامه سازي كودك و نوجوان ابتدا مبتني بر ادبيات برنامه سازي تلويزيون است كه خود متكي بر تكنيك و هنر و فن است و ديگر مبتني بر روانشناسي رشد است كه لازم است در اين بخش با مخاطب آشنا بشويم و از آن شناخت داشته باشيم. اين دو ادبيات بايد تلفيقي از يكديگر شوند تا برنامه سازي كودك و نوجوان اتفاق بيفتد. وي افزود: متاسفانه در سازمان گاه تلفيق ادبيات روانشناسي رشد و ادبيات برنامه سازي آن طور كه بايد و شايد نمي افتد. گاه كساني هستند كه در زمينه هاي هنري و مخاطب تسلط كافي دارند ولي با رسانه آشنا نيستند و بالعكس. ضعف هر كدام از اين ها باعث مي شود، آن ارتباطي كه بايد با مخاطب برقرار شود، اتفاق نيفتد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   علم  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |