شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۷۲
هياهوي خيابان هاي پايتخت ديگر مردانه نيست
فرمان در دست زنان
004041.jpg
عكس: علي اكبر شير ژيان
004020.jpg
مرد بوق مي زند، زن غر. ثانيه ها يكي يكي عقب مي كشند، 10، 9، 8 و ... چراغ قرمز مي شود و دست و سرهايي كه از شيشه هاي اتومبيل ها، خودرو ايستاده در صف اول را ترور شخصيتي مي كنند.
خانم براي خريد سبزي، چرا ماشين را از پاركينگ كشيدي بيرون ، بذار امضاي گواهينامه ات خشك بشه، بعد پشت رل بشين ، آخه كي به تو گواهينامه داده و... و تيرهاي ديگري كه ماشين خانم را همچون سيبل نشانه رفته اند. به هر حال اينها گره اصلي ترافيك تهران را يافته اند؛ باني و مسبب تمام اين كلاف سردرگم.اين تنها يك فريم از گوشه و كنايه هايي است كه شيوه رانندگي زنان و زنان راننده را هدف مي گيرد.زناني پشت رل؛ رانندگاني از جنس زن و بحثي كه بتازگي تابوشكني كرده است؛ماشين هاي بزرگي براي زنان.
زنان،  اولين رانندگان پايتخت
نيم قرن و پنج سال افزون، درست زماني كه تهران، سالهاي 28-1327 را سپري مي كرد، خيابان هاي پايتخت زير چرخ هاي اولين تاكسي هاي شهر آبديده مي شد، اولين تاكسي هايي كه به همت يك زن، تمدن اتومبيل نشيني را به پايتخت ارمغان داد.
فخرالدوله، باني راه اندازي سيستم تاكسيراني شهر تهران كه ماشين هاي هيلمن را به كار گرفته بود از مبدا تا مقصد 5 ريال كرايه مي گرفت.آن زمان ها ترافيك نبود و چراغ هاي جورواجور چشمك زن.
آن قديم ها سنگفرش هاي تهران زير سم درشكه ها قلنج درمي كرد و درست در آن زمان، هيلمن هاي فخرالدوله جايگزين درشكه ها شدند و تازه پايتخت نشينان لذت سرعت و صندلي راحت را در راه رسيدن به مقصد تجربه كردند.
آن روزها، زنان هنوز راننده نبودند و نياموخته بودند و اين تحول نيازمند 20 سال تاخير و تجربه شد و حالا زناني پشت فرمان اتوبوس و كاميون به امرار معاش مي نشينند و باز دوش به دوش مردان فعاليت مي كنند و پا در عرصه فعاليت هاي به اصطلاح مردانه گذاشته اند.
تجربه جديد در فعاليت هاي شغلي زنان
روند رو به رشدي كه با رشد مدرنيزاسيون در جهان و موازي با آن، افزايش مشاركت اجتماعي زنان در ايران بويژه در دو دهه اخير، رابطه مستقيم دارد.
اما اين روند صعودي در جامعه اي كه هنوز در چنبره سنت و مدرنيته گرفتار است و از تضادها رنج مي برد، قابل نگرشي خاص است. نگرشي كه حتي در دهه 20 كه زنان فرهنگ اتومبيل نشيني را به پايتخت آوردند به آن پرداخته نشد. نگرشي كه با 30 سال تاخير در زمان كنوني، آن هم با ديد انتقادي به آن توجه مي شود.
يك كار مردانه
زانوي پدر، مامني است براي پسر، زماني كه پشت رل مي نشيند و فرمان را به دست هاي كوچك پسر مي سپارد. زماني كه در كنار او مي نشيند و بي آنكه كودك حتي پايش به ترمز برسد، ايستاده به او حركت مي آموزد. آن زمان دختران در كنار مادر به بحث شيرين آشپزي مي نشينند و در حالتي مدرن تر، صندلي عقب خودرو نشسته اند. اين كودكان 10 ساله،  از همان روزها كه چرخش فرمان را به دست مي گيرند باترس وداع مي كنند و دست به فرمان مي شوند. آموزشي كه كمتر در خانواده ها، برنامه هاي آموزشي و رسانه ها بر تسلط زنان به آن تاكيد شده است. اين يك كار مردانه است. پدر به پسر مي آموزد.مردان از همان دوران نوجواني و گاهي پيشتر با فوت و فن رانندگي آشنا مي شوند؛ساده و طبيعي.
پيامد اين امر همان تسلط بر فرمان است. اين قياس با زناني است كه در سني بالاي 20 يا بيشتر، در حالي كه استقلال فكري، اجتماعي و گاهي مالي يافته اند، آموختن اين فن را تجربه مي كنند.بتازگي در برخي برخوردهاي رفتاري جديد، تربيتي كه تبعاتي از توسعه فراگير و به اصطلاح مدرن شدن پدران مادران جوان امروز است، دختركان پشت فرمان خودروها ديده مي شوند؛ اتفاقي كه به ديد مردان، اصلي ترين معضل ترافيك تهران است.
پسران زمان بيشتر و موقعيت هاي بهتري براي نشستن پشت فرمان دارند؛ شب ها اتومبيل پدر را برمي دارند و روزها اتومبيل مادر را. به وعده خريد اتومبيل از سوي پدر، در دانشگاه قبول مي شوند و به دلخوشي نشستن پشت رل، با مادر به خريد مي روند.
اما دخترها؛ تنها زماني كه پدر حضور دارد و مادر اجازه مي دهد، دستشان به رل مي رسد. به هر حال اين همان موانعي است كه ترس از رانندگي را هميشه در دل زنان و دختران مي گذارد و مردان را شجاع ترين راننده هاي شهر معرفي مي كند.
ترس از خرج تصادف نيز دليل مضاعفي است كه زنان را از هزينه كردن پدر يا همسر براي اتومبيل مي هراساند.
يك احتياط زنانه
تو يك بازنده اي، اگر قاعده  بازي را خوب نداني. راندن، گونه اي از يك بازي بزرگ است. يك بازي در زميني به وسعت تمام خيابان ها، كوچه ها و پس كوچه هاي پايتخت، تمام بزرگراه ها و تمام پل هاي تمام و نيمه تمام. يك صفحه بازي به بزرگي تمام جاده هاي ايران. تنها تو بايد قاعده را بداني. بازي بزرگ با هزاران هزار بازيكن، هر لحظه بايد خود را در معرض يك شگرد، رفتار غيرمترقبه و عكس العمل هاي منطقي و غيرمنطقي ببيني، بايد قاعده بازي را بداني و داورها را كه هميشه با لباس سفيد و كلاه با دفترچه هاي كوچكشان كنار زمين ايستاده اند بشناسي.
به هر توپي شوت نكن. هر جايي بوق نزن، ترمز بي دليل ممنوع، سبقت ممنوع، با سرعت مجاز حركت كن و كمربندها را محكم ببند. اما حتي اگر تمام چراغ ها را بشناسي و انواع خط ها را حفظ باشي و تابلوها را معني كني، كافي نيست، تو بايد آمادگي حادثه هاي غيرمترقبه را داشته باشي اگر نه، باز هم بازنده اي.
اين قاعده بازي گرچه بين المللي است ولي هنوز در ايران به دليل رفتارهاي في البداهه قابل پيش بيني نيست. حتي جنسيت هم در اين رفتارها موثر است؛ رفتار زنان راننده، رفتار مردان راننده. زنان راننده داراي طبيعتي آرام و محتاط هستند، آرام مي رانند و بسيار به قوانين پايبندند، اما در مصاف با خطرات احتمالي يك راننده جسور و بي پروا كه كمي هم از قوانين سرپيچي مي كند، قدرت كنترل خود را از دست مي دهند و در واقع آن اصل مهم، توانايي رويارويي با اتفاق هاي غيرمترقبه را ناديده مي گيرند. گاهي اين عوامل موجب توقف كامل خودرو مي شود و ايجاد بار ترافيكي مي كند و گاهي با يك رفتار تدافعي باعث بر هم زدن نظم رانندگي مي شود كه به هر حال به نوعي، مشكلي ترافيكي به بار مي آورد.
زنان در شرايط سخت و اضطراب آور ترجيح مي دهند صبر پيشه كنند و در ترافيك و دود و گرما بمانند تا راه باز شود و با خيال راحت برانند و اين توقف باعث ترافيك ماشين هاي پشت سر و بهم ريختن اعصاب رانندگان خودروهاي بعدي مي شود. اين در حالي است كه رانندگان مرد براحتي با جسارت راه را باز كرده و خود و ديگران را از ترافيك رها مي كنند. زنان كمتر از سرعت و ابتكار عمل استفاده مي كنند، با خيال راحت مي رانند و ترجيح مي دهند همراه بار ترافيك حركت كنند و حتي براي رهايي از اين معضل، لاين خود را هم عوض نمي كنند.
اين در حالي است كه مردان به واسطه آشنايي ديرينه با فن رانندگي ، داراي قدرت عمل بالاتري هستند و پشت حركت لاك پشتي زنان تاب نمي آورند و زنان را به نام رانندگان غير حرفه اي و مبتدي مي خوانند؛ زناني با حركت هاي آرام كه جز افزايش بارترافيك، كمكي به تسهيل جابه جايي و مسافرت هاي درون شهري تهران نمي كنند.
تجربه هاي جديد شغلي
با گذر زمان، جسارت زنان از رانندگي پشت رل اتومبيل هاي شخصي به رانندگي تاكسي و اتوبوس هاي شهري و جاده اي و حتي كاميون رسيد.
اين در حالي است كه طي چند سال گذشته در چند مرحله طرح تعليم زنان راننده براي هدايت اتوبوس هاي شهري مطرح شد و در چند منطقه به آزمايش گذاشته شد، ولي همچون طرح هاي ديگر مسكوت ماند و هرگز به بوته عمل نرسيد.
شايد اگر مسئولان با يك ايده جديد و برنامه ريزي صحيح، مي توانستند زنان راننده كه داراي احتياط، خونسردي، آرامش و آشنا به قاعده هستند را در يك راستا هدايت و از اين پتانسيل استفاده بهينه  كنند، جو عمومي رانندگان وسايل نقليه به نفع آرامش بيشتر در مسيرهاي بين شهري تغيير مي كرد. اما برخلاف طرح پيشنهادي براي زنان راننده اتوبوس، طرحي جهت ساماندهي يا تعليم رانندگان زن درون شهري براي تاكسي هاي شهري ارائه نشده است.
تنها زمستان سال 80 موسسه اي با نام پيام لاله زنان تهران را در يك آگهي دعوت به استخدام در موسسه اي كرد كه قرار بود تا چندي بعد به موسسه انجمن صنفي تاكسي سرويس بانوان تغيير نام دهد.
يكي از شرايط آن موسسه، براي زنان متقاضي تاكسيراني و شروع فعاليت در تهران، پرداخت 40 هزار تومان به عنوان حق عضويت به حساب موسسه بود كه در مدت كوتاهي 500 زن براي عضويت در اين انجمن ثبت نام كردند. زنان متقاضي اكثرا سرپرست خانوار به شمار مي رفتند و براي امرار معاش، اين شغل را انتخاب كرده بودند. اما اول آذرماه همان سال، انجمن صنفي تاكسي سرويس زنان كه فاقد مجوز لازم براي فعاليت بود، به اتهام كلاهبرداري با حكم قضائي پلمپ شد و راه اندازي تاكسي سرويس هاي مخصوص زنان نيز در نطفه خفه شد. زيرپوست شهر خبري است. تعداد انگشت شماري از رانندگان زن مسافركش كه شانه به شانه مردان حركت مي كنند، نيش ترمز مي گيرند و از دل غصه هايشان گاز مي دهند.
پليس دوست همه
اين تبعيض نيست، يك تشويق است. گروهي از رانندگان مرد معتقدند كه افسران راهنمايي و رانندگي در مقابل تخلف خانم ها انعطاف بيشتري نشان مي دهند و كمتر برگه جريمه اي را به زنان راننده اختصاص مي دهند.
آنها مي گويند كه پليس هاي راهنمايي و رانندگي در مقابل تخلفات و جريمه كردن بين زنان و مردان، تبعيض قائل هستند و افسران در مقابل رانندگان زن از ترحم استفاده كرده و جديت كمتري به خرج مي دهند. مردان ناراضي در حالي كه نارضايتي خود را از نحوه عمل افسران پليس اعلام مي كنند، زنان را براي اين حرفه، نامناسب مي دانند. به اعتقاد اين افراد، اين شغل مردانه است، نه زنانه.
اما زنان راننده به اعتقاد ديگري رسيده اند. آنها كه از نشستن پشت فرمان لذت مي برند و در مواقعي از اين رفتار سود، مي گويند كه تخلف زنان در رانندگي نسبت به مردان كمتر است و چون تخلف نمي شود، نيازي به مداخله جدي پليس يا افسر وجود ندارد و اصولا جايي كه قانون اجرا مي شود، تبعيض جايي ندارد.
مردان راننده ترند يا زنان
گرچه مردان، دوران بيشتري از زندگي خود را پشت فرمان ها گذرانده اند، اما مهارت در رانندگي تنها عامل مهم نيست، مجموعه رفتارهاي رانندگي و نيز علم به قوانين راهنمايي و رانندگي نيز دليل موثري در رفع معضل ترافيك و كم كردن آمارهاي سرسام آور تصادفات است.
علم به قانون حق تقدم، يكي از اين مهمات است. گرچه همه دنيا و تا حدودي در سطح هاي روشنفكري ايران نيز بر اين معتقدند كه اول خانم ها ، اما قوانين راهنمايي امري فراتر از اين تمدن است. در بيشتر موارد، رانندگاني ديده مي شوند كه بي توجه به هر دو اين اصل ها تنها به دليل اينكه راه حركت راننده زن را سد كنند، بي مهابا جلوي او مي پيچند، بي توجه به قانون تمدني اول خانم ها و بي توجه تر به قانون حق تقدم. تنها به دليل اينكه معتقدند كه اگر منتظر بمانند زنان راننده وقت كشي مي كنند و بايد ثانيه اي معطل شوند، آن هم تنها به احترام رعايت قانون. يا گاهي در حالي كه ثانيه هاي سبز رو به كم شدن مي روند، تمام حرصمان را روي بوق مي ريزيم كه خودرو جلويي ريسك كرده و چراغ زرد را رد كند؛ و خدا نكند كه اين راننده قانونمند يك راننده زن باشد و باز تراژدي تكراري زنان راننده كليد مي خورد و بوق و داد و دود.

تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
محيط زيست
شهر آرا
|  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |