دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۷۴
دخل و خرج
Front Page

دل مشغولي هاي فصلي زنان خانه دار در كاهش هزينه ها موثر است
اقتصاد كدبانوي ايراني
اين روزها ديگر خبري از خانه هاي بزرگ و حياط دار نيست آپارتمان هاي كوچك 60 و۵۰ متري با آشپزخانه هاي كوچكي كه حتي گاز و يخچال به زور داخل آن جا مي گيرد، ديگر به خانم ها اجازه كدبانوگري نمي دهد
004149.jpg
الهام اناري
قديم ترها وقتي فصل بهار كم كم رو به آخر مي رفت و هوا گرم مي شد زن هاي خانه دار ايراني براي كارهاي خود برنامه ريزي مي كردند؛ پختن رب  گوجه فرنگي، گرفتن آبليمو و آبغوره و ...
آنوقت ها اكثر خانه ها حياط دار و فضاي كافي براي اجاق گذاشتن و ديگ بار كردن مهيا بود.
اوايل تابستان فصل مناسب آبليمو و  آبغوره گيري بود و اواخر آن مناسب پختن رب.
ليمو هاي ترش شيرازي وقتي درشت و آبدار مي شد به همه خانه ها راه پيدا مي كرد، گوني هاي پر از ليمو در حوض آب سرازير و شسته مي شد. بعد از آن، ليموها را در آب ولرم به مدت يك روز خيس مي كردند تا براي آبگيري آماده شود. ليموها را دو نصف مي كردند و بعد با آب پرتقال گيري هاي دستي دانه دانه آب ليمو را از پوست و تخم آن جدا مي كردند، آبليمو گيري با اين روش كار بسيار دشواري بود، اما آبليمويي كه با اين روش به دست مي آمد بسيار خوشرنگ و خوشمزه بود.
اين آبليمو معمولا تا يك سال خانواده را از خريد آن بي نياز مي كرد. شيشه هاي خالي يكي يكي پر مي شد و در خنك ترين جاي خانه قرار مي گرفت و در طول سال چاشني غذا و سالاد مي شد و در تابستان همراه با آب و يخ و شكر از تن ميهمانان رفع عطش مي كرد، اما بعد از آبليمو نوبت آبغوره بود. غوره ها وقتي درشت و آبدار مي شد ديگر تعلل جايز نبود، چون اگر كمي ديگر زمان مي گذشت غوره ها ترشي خود را از دست مي دادند و تبديل به انگورهاي درشت و شيرين مي شدند.
غوره هاي درشت و آبدار از ساقه جدا و شسته مي شد. غوره ها را كمي له مي كردند و بعد بر آتش مي گذاشتند و بعد از گذشت چند ساعت غوره ها خوب له مي شد. در اين مرحله زير ديگ را خاموش كرده كمي صبر مي كردند تا خنك شود، بعد با پارچه هاي صافي يا صافي هاي فلزي، آب غوره را از پوست و تخم جدا مي كردند و كمي نمك هم به آن اضافه مي كردند تا زود خراب نشود و بعد جلوي آفتاب مي گذاشتند. هر چه زمان مي گذشت رنگ آبغوره ها به قرمزي مي رفت، اما اواخر تابستان كه گوجه فرنگي ها آبدار و قرمز مي شد دل زن هاي با سليقه ايراني تاب نمي آورد كه از پختن رب گوجه صرف نظر كنند.
گوجه هاي قرمز كرج و ورامين را خوب مي شستند و در تشت هاي بزرگ ريخته، چنگ مي زدند يا با چاقو چند تكه مي كردند. بعد از آن به مدت يك روز جلوي آفتاب مي گذاشتند و داخل آن نمك هم مي ريختند.
يك روش آن بود كه آب صاف شده گوجه را داخل ظرف ريخته و درب آن را مي بستند و جلوي آفتاب قرار مي دادند. اين نوع رب، معروف به رب آفتابي بود، اما در روش ديگر، آب صاف شده گوجه را در ديگ هاي مسي يا لعابي ريخته روي آتش مي گذاشتند و صبر مي كردند تا مايه غليظ شود. براي نگهداري رب در داخل بطري، وقتي رب تقريبا به غلظت ماست مي شد، از روي آتش برمي داشتند و وقتي كمي سرد مي شد در بطري هاي تميز و خشك مي ريختند و در جاي خنك نگهداري مي كردند، اما اگر مي خواستند رب سفت تهيه كنند، صبر مي كردند تا رب كاملا غليظ شود.
درست كردن رب گوجه فرنگي، آبليمو و آبغوره علاوه بر اينكه نشان از ذوق و سليقه زن ايراني داشت، كمك به اقتصاد خانواده بود. آنها ديگر مجبور نبودند در طول سال با قيمت هاي حدود دو تا چهار برابر به تهيه اين مواد از بيرون خانه بپردازند.
خودشان نياز خانواده را تا حدي كه مي توانستند برآورده مي كردند، اما اين فعاليت ها محدود به فصل تابستان نبود.
چون تابستان و در كنار آن پائيز فصل پختن مربا هم بود؛ آلبالو، انجير، بهار نارنج، بالنگ و سيب سرخ، اما درست كردن هر يك از انواع مرباها براي خودش فوت و فن مخصوصي داشت. ميوه ها از بهترين نوع و بدون لكه و كرم زدگي انتخاب مي شد، مربا در ظرف در باز طبخ مي شد تا رنگ آن تيره نشود. براي اينكه مربا شكرك نزند به آن كمي آبليمو مي زدند.
مرباها را در ظرف لعابي تهيه مي كردند تا خوشرنگ شود، اما به را در ظرف مسي سفيد مي پختند و اگر در نهايت شربت مرباهايي نظير آلبالو زياد مي شد، آن را به تنهايي در شيشه مي ريختند و به عنوان شربت از آن استفاده مي كردند.
مرباهاي خوشرنگ و از همه رنگ در كنار رب و آبليموها، محصول زحمات كدبانوي خانه چيده مي شدند.
اما اوايل پاييز فصل درست كردن ترشي هم بود، ترشي مخلوط، ليته بادنجان، فلفل، سير، موسير، ميوه، پياز و... ترشي بايد براي اوايل زمستان آماده شده و سر سفره ها مي رفت.
ترشي ها را در جاي خشك و خنك مي گذاشتند تا آماده شود. آن موقع زير زمين هاي بزرگ و خشك و خنك، بهترين مكان نگهداري اغذيه و ترشي بود.
اما در كنار اينها تهيه انواع سبزي، خشك كردن آنها و تهيه انواع شربت ها و خلاصه هر زماني براي كدبانوي ايراني زمان تهيه يك يا چند نوع مختلف از مايحتاج مورد نياز خانواده بود. زن ها خارج از خانه فعاليت اقتصادي نداشتند اما با اين كار كمك قابل توجهي به صرفه جويي در هزينه ها مي كردند چون اگر مي خواستند هر يك از مايحتاج را از بيرون خانه تهيه كنند بايد ساليانه مبلغ قابل توجهي را به آن اختصاص مي دادند.
خريد قوطي هاي رب هزارتوماني و شيشه هاي آبليموي 700 توماني و مرباهاي كوچك 600توماني و... در طول يكسال تبديل به هزينه اي گزاف و قابل توجه در سبد خانوار مي شود.
به عنوان مثال اين روزها قيمت گوجه فرنگي در ميادين ميوه و تره بار بين 200 تا۲۵۰ تومان است هزينه خريد 20 كيلو گوجه فرنگي براي تهيه رب بين 4 تا۵ هزارتومان مي شود و از اين مقدار شما مي توانيد حدود 7 كيلو رب گوجه فرنگي خانگي بدست بياوريد، در صورتي كه شما براي تهيه همين مقدار رب كارخانه اي از فروشگاه ملزم به پرداخت هزينه اي بين 6 تا۸ هزار و 500 تومان هستيد.
شما با تهيه رب خانگي بين 2 تا 4هزار و 500 تومان صرفه جويي كرده ايد. حالا اگر به لحاظ كمي ميزان گوجه افزايش پيدا كند، هزينه صرفه جويي شده نيز سير صعودي مي گيرد. به همين منوال اگر اين محاسبه را به ساير اقلام مايحتاجي كه در خانه تهيه مي شود تعميم دهيد، مي بينيد كه كاهش قابل توجهي در هزينه ها صورت گرفته است.
اما چه چيز باعث شده اينگونه فعاليت ها اين روزها ديگر به فراموشي سپرده شود و انواع محصولات كارخانه اي از رب و آبليمو و ترشي و مربا جاي انواع خانگي را بگيرد؟
اولين و مهمترين دليل، رواج آپارتمان نشيني است. اين روزها ديگر خبري از خانه هاي بزرگ و حياط دار نيست. آپارتمان هاي كوچك 60 و۵۰ متري با آشپزخانه هاي كوچكي كه حتي گاز و يخچال به زور داخل آن جا مي گيرد، ديگر اجازه اينگونه فعاليت ها را به كدبانوي خانه نمي دهد؛ اين آشپزخانه جايي براي ديگ رب ندارد. از سوي ديگر درصد زنان شاغل نسبت به گذشته بسيار افزايش يافته است.
خانم هايي كه از 8صبح تا 4بعدازظهر اوقات خود را در محل كار سپري مي كنند، بعد از بازگشت به خانه ديگر حتي به زحمت فرصت مي كنند به رسيدگي به امور منزل و فرزندان بپردازند و ديگر وقتي براي فعاليت هاي فوق برنامه ندارند.
از طرف ديگر برخي از اين فعاليت هاي خانگي حالت نيمه ماشيني پيدا كرده، مثلا براي تهيه آبليمو و آبغوره، دستگاه هاي آبگيري همانند چرخ گوشت هاي بزرگ انجام اين كار را راحت كرده اند، هرچند آبليمويي كه به اين روش تهيه مي شود مزه تلخي دارد كه ناشي از چرخ شدن پوست ليمو است. اين آبليمو طعم آبليموهاي كارخانه اي را دارد اما بازهم اين روش به صرفه تر از تهيه آبليموي كارخانه اي است. اما از سوي ديگر دكتر بيژن بيدآباد (اقتصاددان) معتقد است كه خوداتكايي و استقلال توليد در خانواده يكي از مسائلي است كه همچنان در طول تاريخ بشريت با تكامل فعاليت هاي اقتصادي و جهت گيري هاي تخصصي، روز به روز كمرنگ تر مي شود. علت اين موضوع اين است كه انسان ها مي توانند فعاليت هاي بيشتري داشته باشند و كالاها و خدماتي را توليد كنند كه بازدهي آن كالا بيشتر از فعاليت هاي اقتصادي سنتي است و لذا مي توانند به صورت تخصصي محصول بيشتري توليد كنند. اين عمل مستلزم آن است كه هر كس در يك رشته به فعاليت بپردازد و اين كار سبب مي شود كه براي تهيه كالاهاي مورد نياز خود، درآمد حاصل از توليد تخصصي خود را صرف خريد ساير كالاها كند.
مثال اين موضوع بسيار بارز است، فرض كنيد براي خريد يك كفش، فرد مي تواند يك نوع محصول كشاورزي توليد كند و درآمد حاصل از فروش محصول زراعي خود را صرف خريد يك كفش كند. راه ديگر آن است كه محصول زراعي كم و بي كيفيت توليد كند و وقت پر ارزش خود را صرف دوختن كفش كند كه حاصل آن زراعت كم و كفش نامرغوب است.
در چنين شرايطي طبيعي است كه رفاه كم مي شود، بنابراين بشر با توجه به تخصصي شدن توليد كالا، به سمت تخصصي شدن فعاليت گرايش پيدا مي كند و در نتيجه توليد خود را به سهم كوچكي از كالاها و خدمات متمركز كرده و باقي محصولات را از بازار خريداري مي كند. اين پديده حاصل روند تخصصي شدن توليد است. همانطور كه عنوان شد اگر خانواده سعي كند تمام مايحتاج خود را توليد كند، رفاهش به حداقل ممكن تقليل مي يابد، ولي اگر در توليد محصولي كه تخصص بيشتري در آن دارد متمركز شود، چون درآمد خوبي را نيز كسب خواهد كرد در نتيجه رفاه بيشتري خواهد داشت.
حالا شما خودتان قضاوت و نتيجه گيري كنيد، اگر فعاليت اقتصادي خارج از منزل داشته و ديگر وقتي براي فعاليت هاي توليدي در خانه نداريد، هيچ تقصيري متوجه شما نيست، چون فعاليت اقتصادي خارج از خانه، هم به نفع اقتصاد خود خانواده و هم اقتصاد كلان كشور است، اما اگر از آن دسته افرادي هستيد كه بيشتر اوقاتتان را در منزل گذرانده و فعاليت خارجي نداريد، بد نيست تا آنجايي كه مي توانيد به توليد خانگي بپردازيد و در اين صورت درست است كه سهمي در بهبود اقتصاد جامعه نداريد، اما نقش مهمي در كاهش هزينه هاي خانوار ايفا كرده ايد.

دريچه
004143.jpg
هيچ كس جز دارنده خودرو فرسوده ضرر نمي كند !
برديـــــا ارسطو- 5ميليون تومان وام بانكي به دارندگان خودروهاي فرسوده مي دهند تا بلكه شهر و شهروندان بتوانند از شر اين خودروها خلاص شوند.
موضوع اين 5 ميليون تومان را دكتر معصومه ابتكار در آخرين روزهاي كاري اش خبر داده است؛ خبري كه حكايت از آن دارد كه دولت 170 ميلياردريال براي خروج خودروهاي فرسوده ناوگان حمل ونقل عمومي بودجه در نظر گرفته است. اما بحث خروج خودروهاي فرسوده بويژه خودروهايي كه قشر ضعيف جامعه از آن استفاده مي كنند موضوعي نيست كه بسادگي بتوان از كنار چنين خبري گذشت. گرچه بسياري از كارشناسان معتقدند كه چنين تسهيلاتي عادلانه است، اما نكته اينجاست كه در كشور ما خودرو به سبب
انحصاري بودنش به ارزش واقعي تحويل مصرف كننده نمي شود. وقتي براي نمونه يك دستگاه پيكان با تكنولوژي دهه 1350 با يك دستگاه پرايد با تكنولوژي دهه 1370 تنها 2 ميليون تومان تفاوت قيمت دارد، به نظر نمي رسد كه چنين قيمت گذاري عادلانه و درست باشد!
حال در اين شرايط حتي با دادن تسهيلات بانكي هم نمي توان اين كار را مطابق با عدالت به حساب آورد كه ما براي جايگزيني خودروهاي فرسوده بياييم و وام بانكي بدهيم، آن هم براي وسيله اي كه قيمت تمام شده اش بسيار ناچيزتر از آن است كه به فروش مي رسد. از طرف ديگر قرار نيست به ازاي يك خودرو فرسوده مدل دهه 50 يك زانتيا يا ماكسيما يا حتي پژو GLX تحويل دارنده شود، اما آيا عادلانه است كه به سبب سالها مديريت غلط در بحث خودروسازي و سالها ضعف در كنترل تورم، امروز دارنده يك خودرو كه نتوانسته در سالهاي قبل آن را به نحو احسن تبديل كند، مجبور شود بازهم به دليل سياست هاي ما مدت ها وام با بهره يا تسهيلاتي عجيب وغريب بانك ها را متحمل شود؟ به نظر مي رسد اينك باتوجه به توليدات متنوع و البته زياد كه به دليل سياست هاي انحصار طلبانه، هيچ خريداري جز مردم ايران ندارند بايد روش هاي ديگري از سوي دولت به كار بسته شود. دست كم دولت كه متقبل هزينه هاي از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده است ،مي تواند خودروسازان را موظف كند در ازاي از رده خارج كردن خودرو، يك خودرو متوسط با ارزش واقعي تحويل مشتري دهند!
حال آنكه در اين ميان هم خودروسازان حاضر نيستند تاوان كم كاري هاي گذشته را بپردازند و هم بانك ها حاضر نيستند از بهره 24-25 درصدي چشم بپوشند. اين وسط فقط دارنده خودرو درمانده و وامانده مجبور است همه دارايي  اش را تقديم سياست هاي دولت كند.
ايران و رتبه دوم مصرف برق
ايران از بزرگترين مصرف كنندگان برق در جهان است. كشور ما پس از عربستان سعودي در اين زمينه دومين مقام را در خاورميانه داراست. ايالات متحده آمريكا با 3 تريليون و 660 ميليارد كيلو وات ساعت در سال، بزرگترين مصرف كننده برق است و پس از آن چين و ژاپن رتبه هاي دوم و سوم مصرف بالا را دارند.
روسيه با 894 ميليارد كيلووات ساعت، كانادا 487 ميليارد كيلو وات ساعت، برزيل 351 ميليارد كيلووات ساعت، كره جنوبي و ايتاليا 293 ميليارد كيلووات ساعت، اسپانيا 218 ميليارد كيلووات ساعت، آفريقاي جنوبي و مكزيك۱۸۹ ميليارد كيلووات ساعت، اوكراين 132 ميليارد كيلووات ساعت و بعد از آن عربستان و سپس ايران قرار دارد. مصرف 120 ميليارد كيلو وات ساعت در سال براي كشور ايران، چه توجيهي مي تواند داشته باشد و چرا كشور ما تنها در مصرف گرايي توان رقابت با كشورهاي توسعه يافته را داراست؟

زاويه ديگر
بازار كفش هاي چرمي ايران ديگر داغ نيست
مدت ها قبل، كفش هاي گرانقيمت با مارك هاي معروف را مي شد تشخيص داد، اما اين روزها مشابه هر كفش با هر مارك معروفي را مي توان به ارزان ترين قيمت خريد. گاه حتي كسي به زحمت مي تواند تشخيص دهد كه كفش اصل است يا نه!
اما در عمل و در استفاده است كه مي توان فهميد يك كفش اصل است يا نه. اما موضوع تنها به همين جا ختم نمي شود. بازار كفش هم از اين مشابه سازي هاي ارزان در كشور ما بهم ريخته است.
خلاصه آنكه شايد با 8-7هزار تومان بتوان مشابه يك كفش 60-50 هزار توماني را خريد، اما ديگر نمي توان به كاركردهايش اعتماد داشت.
اين وضع از يكسو بازار مصرف را تحت تاثير قرار داده و از سوي ديگر بازار توليد داخل را بشدت كساد كرده است.
خبرگزاري فارس در تحليلي آورده است، در ايامي نه چندان دور صنعت چرم و كفش تبريز به عنوان يك صنعت پيشرو مطرح بود.صنعتي كه هم اشتغالزايي بالايي داشت و هم خريداران ويژه زيادي از جاي جاي اين گيتي را به سوي تبريز رهسپار مي كرد. ولي اكنون اين صنعت رو به افول گذاشته و اكثر كارگاه هاي كوچك و بزرگي كه روزي توليد كننده كفش هاي مرغوب بودند ورشكست شده و كارگاه خود را تعطيل كرده اند.
طبق آخرين آمار، بيش از 5 هزار و 500 واحد در تبريز، كفش دست دوز و ماشيني توليد مي كنند و بيش از 200 واحد چرم سازي نيز در اين شهر فعال هستند. بر اساس اين آمار بعد از تهران، تبريز بزرگ ترين قطب صنعت چرم و كفش كشور محسوب مي شود. صادرات كفش تبريز از ديرباز دچار فراز و فرودهاي متعددي بوده است، زماني رونق داشته و زماني ديگر از رونق افتاده است. بر اساس آمار رسمي اعلام شده، ارزش صادرات انوع كيف و كفش در 12 ماهه سال 1383 حدود 2/11 هزار تن به ارزش 6/43 ميليون دلار بوده است كه در مقايسه با سال 1382 از نظر وزني 5/25 درصد و از نظر ارزش 5/28 درصد كاهش يافته است.
باوجود افزايش تكنولوژي روز دنيا در زمينه توليد كفش و به تبع آن كاهش قيمت توليد، متاسفانه اين واقعيت در كشور ما شكل عكس نشان داده، به طوري كه متوسط قيمت صادرات انواع كيف و كفش از 86/9 دلار در سال 1381 با 7/5 درصد كاهش، به 3/9 دلار در سال 1382 و با 144 درصد افزايش به 7/22 دلار در سال 1383 رسيده است.
به طور حتم، افزايش 144 درصدي قيمت متوسط كفش هاي توليدي در ايران سبب كاهش صادرات و رقابت ناموفق با كشورهايي همچون چين كه اقدام به توليد كفش هاي با متوسط قيمت 6/1 دلار مي كند، مي شود. تراز مثبت بازرگاني 1383 حاكي از رشد 5/3 برابري واردات رسمي در مقابل كاهش 5/52 درصدي صادرات است.
در 12 ماهه سال 1383 حدود 6 هزار و 681 تن به ارزش 4/9 ميليون دلار انواع كفش به صورت قانوني وارد كشور شد كه در مقايسه با سال 1382 و سال 1383،  از نظر وزني 5/3 و 53 برابر و از نظر ارزشي 3 و 38 برابر رشد داشته است. حال سئوال اين است كه افزايش بي رويه واردات قانوني كفش با چه رويكردي انجام مي شود؟ آيا توليد كنندگان داخل قادر به تامين نياز داخل نيستند؟ يا ساير كشورها با هدف قرار دادن بازار 70ميليوني ايران سعي در رفع نيازها دارند؟
همچنين سهم امارات متحده در سال 1383 از لحاظ ارزشي در واردات حدود 83 درصد، چين 8درصد، ايتاليا۸‎/۱ درصد، اتريش 5/1 درصد و تركيه نزديك به يك درصد و 4 درصد بقيه از كشورهاي فرانسه، تايلند،
هنگ كنگ، روسيه و آلمان در منطقه آزاد كيش بوده است.
سهم چين از واردات وزني انواع كفش از 4/4 درصد در سال 1382 به 4/9 درصد در سال 1383 رسيد، به طوري كه طبق اظهار رسمي چين، واردات انواع كفش از چين در دوره مورد بررسي 6/7 برابر افزايش پيدا كرده است.

|  آرمانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |   علمي  |
|  شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |