پنجشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۴
سياست
Front Page

كودتا؛ شكست استعمار قانوني
002499.jpg
دكتر محمدحسين باقري
عمليات «آژاكس» عنوان نظامي آنتي تز استعماري كودتاي ۲۸ مرداد در مقابل ملي شدن صنعت نفت ايران است. ملي شدن صنعت نفت و كودتاي انگليسي _ آمريكايي سرلشگر زاهدي دو جريان تلخ و شيرين تاريخ معاصر ايرانند كه هيچگاه فراموش نخواهند شد. بسياري از آنان كه دهه ۳۰ و حوادث آن را با گوشت و پوست خود لمس و تجربه كرده اند هنوز در قيد حياتند كه يادآوري خاطرات و خطرات اين هر دو آنان را به گريه مي اندازد. گريه اي اما با دو جنس متفاوت، يكي از سر شوق و ديگري از روي بغض. پرداختن به حوادث تاريخي آن دوران، بازخواني اسناد جديدالانتشار و تحقيقاتي كه هر ساله در اين باب منتشر مي شوند سالهاست كه در مطبوعات ما تكرار مي شوند و البته مفيد. اين نوشتار اما، تك نگاري نسبتا ناقص از يكي از بازيگراني است كه در تمام اين سال ها توجه كمتر كسي را به خود جلب كرده است.
هانري رولن
نفت ايران ملي شد، انگليس شاكي
پس از ابلاغ قانون ملي شدن صنعت نفت به شركت سابق نفت انگليس در ايران، انگليسي ها تلاش كرده از راه هاي مختلف از اجراي اين قانون جلوگيري كنند. مقاومت دولت ايران و رد درخواست شركت انگليسي در ارجاع موضوع به حكميت باعث شد دولت انگليس در تاريخ سوم تيرماه همان سال، تقاضايي مبني بر اقدامات تأميني از طرف ديوان بين المللي دادگستري لاهه تسليم دفتر آن ديوان كند. دولت ايران اعلام كرد كه دولت انگليس حق مداخله در قضيه اختلاف ايران با شركت نفت انگليس كه يك شخص حقوقي است و در حكم يك فرد انگليسي است ندارد. بيانيه دولت متذكر مي شد كه ديوان لاهه صلاحيت رسيدگي به اين موضوع را ندارد و از آنجا كه موضوع كاملا روشن است بايد خود آن را اعلام كند. چنين ادبياتي در دهه پنجاه ميلادي كه گفتمان حاكم بر غرب (تقسيم جهان به اول و دوم و سوم) نگاه سلسله مراتبي محسوب مي شد براي انگليسي ها در حكم جدا شدن رعيتي از رعاياي مستعمرات بود كه بايد تأديب مي شد.
ديوان لاهه بدون توجه به درخواست ايران، تاريخ رسيدگي به شكايت انگلستان عليه ايران را ۸ تير ۱۳۳۱ (۳۰ ژوئن ۱۹۵۱) تعيين نمود. دولت ايران ضمن اعلام مجدد عدم صلاحيت ديوان پاسخي تهيه كرد و آن را به وسيله هيأتي به هلند فرستاد. اين هيأت مأموريت داشت بدون شركت در جلسه عمومي دادگاه، پاسخ دولت ايران را به استحضار قضات برساند. فرستادگان دولت عبارت بودند از: دكتر سيدعلي شايگان و اصغر پارسا هر دو نماينده مجلس و حسن صدر نويسنده و وكيل دادگستري. هيأت ايراني قبل از تشكيل جلسه عمومي دادگاه با رئيس ديوان به طور خصوصي ملاقات كردند و نظرات دولت ايران را توضيح داده هنگام تشكيل جلسه عمومي در جايگاه تماشاچيان روند امور را دنبال كردند. حربه انگليس در اين نزاع اگرچه توسل به قانون بود، اما قانون تدليس و مسأله اي بود براي تداوم استعمارگري هاي سابق و نه سر نهادن بر محكمه عدالت، در نتيجه ديوان در ۱۳ تير قرار تأمين به سود انگليسي ها صادر كرد كه طي آن «طرفين ملزم بودند تا اعلام رأي نهايي دادگاه، از هر نوع اقدامي كه به حقوق طرفين لطمه وارد سازد، جلوگيري كنند.» حربه قانون برگ برنده انگليسي ها شد، البته تا اينجاي كار!
دولت ايران هم در برابر اين رأي سكوت نكرد و در ۱۸ تيرماه وزارت خارجه نسبت به قرار ديوان به قريگوي لي دبيركل وقت سازمان ملل متحد اعتراض كرد و آن را برخلاف حق حاكميت ايران دانست. در داخل نيز اقدام شجاعانه اي صورت گرفت و عمليات خلع يد از شركت نفت را تا اخراج كامل انگليسي ها از خوزستان با موفقيت انجام داد. با خروج آخرين فرد انگليسي مصدق در ۱۳ مهر ۱۳۳۰ با خوشحالي از راديو اعلام كرد: «آخرين كاروان كارمندان شركت سابق نفت جنوب، خاك مقدس ما را كه پنجاه سال جولانگاه مقاصد اقتصادي و اغراض سياسي آنها شده بود ترك كردند» . جسارت در حرف زدن به شجاعت در عمل كردن تسري يافت. ارباب پير كه جهان سوم ها را مشتي بربر تصور مي كرد عصباني تر شد.
رفتن به لاهه ضروري شد
با اخراج كارمندان انگليسي، دولت بريتانيا اين بار به شوراي امنيت سازمان ملل شكايت كرد. از آنجا كه شوراي امنيت موضوع را مسكوت گذاشت. انگليس بر آن شد شكايت ديگري در لاهه عليه ايران مطرح كند. اين شكايت در چهارم فروردين ۱۳۳۱ تسليم ديوان شد. ديوان نيز مجددا ۱۹ خرداد ۱۳۳۱ را براي رسيدگي به موضوع و صدور حكم قطعي تعيين كرد. دولت ايران به اين نتيجه رسيد اكنون كه ديوان استدلال حقوقي ايران را در عدم صلاحيت نمي پذيرد حضور در دادگاه به احقاق حقوق ملت ايران بيشتر مفيد فايده خواهد بود. بنابراين تحليل نخست وزير روز ۱۴ خرداد ۱۳۳۱ طي پيامي كه از راديو خطاب به ملت ايران قرائت شد لزوم مسافرت به لاهه و حضور در اجلاس ديوان را براي دفاع از حقوق ايران اعلام كرد. حضور باعزت در يك دادگاه بين المللي محتاج لوازمي بود جسارت و شجاعت رواني حضور، مسلح بودن به زبان دعوا و نكته سنجي و دورانديشي مصلحت سنجي به موقع براي نتيجه گرفتن. تحليلگران انگليسي اگرچه ايرانيان را فاقد اين هر سه تصور مي كردند، اما مراقب اوضاع بودند. شدت مراقبت آن هم از نوع انگليسي آن را از خاطرات فرزند نخست وزير نقل مي كنيم:
«چند روز قبل از سفر به لاهه، به دستور پدرم يك تخته قالي ۴*۳ و ۵ جفت قاليچه خريدم. مرحوم ديوان بيگي واسطه خريد شد و گفت چون پدرم قصد دارد آنها را هديه كند تاجري حاضر است به قيمت كمتري بفروشد. قرار شد قالي را به ملكه هلند و قاليچه ها را به ديگران بدهيم. روز هفتم خرداد هيأت نمايندگي ايران با هواپيماي هلندي K.L.M عازم هلند شد.
در فرودگاه لاهه عده زيادي ازجمله صدها ايراني كه از كشورهاي اروپايي آمده بودند و چندين خبرنگار و عكاس و فيلم بردار منتظر ورود هيأت نمايندگي ايران بودند. پس از توقف هواپيما ايرانيان با فريادهاي شورانگيزي از ما استقبال كردند.
در اين ميان، يكي از خبرنگاران نزد من آمد و خواهش كرد از آن قالي كه قرار است به ملكه هديه شود، عكس بگيرد. گفتم:« قالي بسته بندي شده و نمي توان آن را باز كرد...» پسر نخست وزير مي نويسد اين كه خبر خريد يك تخته فرش براي هديه به ملكه به اطلاع خبرنگاران خارجي رسيده باشد باعث تعجب ما شده بود!
روز بعد روزنامه« ديلي ميل » كه در لندن منتشر مي شد كاريكاتوري از مصدق چاپ كرده بود كه روي قاليچه حضرت سليمان نشسته و ريشه لبه قاليچه را با دو دست گرفته بود و به طرف هلند در پرواز بود. در زير كاريكاتور مزبور اين مطلب نوشته شده بود:
« مصدق گمان مي كند قضات ديوان لاهه را هم، مانند قضات ايران مي توان خريد! »
از ۱۴ قاضي حاضر در دادگاه لاهه نه تن به سود ايران رأي دادند عجيب آنكه آنقدر دلايل حقانيت ايران و استدلالهاي رولن محكم بود كه قاضي انگليسي نيز به نفع ايران رأي داد و آزادگي او در محافل جهاني مورد تحسين واقع شد. گفتني است پس از پايان دادگاه، چك ۱۵۰۰ پوندي حق الوكاله رولن كه بر عهده يكي از بانكهاي لندن بود نكول شد! انگليسي ها موجودي پولهاي دولت ايران را در بانكهاي انگليس بلوكه كرده بودند و از پرداخت مبلغ چك خودداري كرد. نهايتا نواب سفير ايران در هلند با صدور چك ديگري از حساب پسرش در لندن حقوق پروفسور را پرداخت كرد!
جرأت قبول وكالت ايران نبود
غلامحسين در ادامه مي نويسد:پدرم كه نسبت به افراد ظنين بود، براي انتخاب يك حقوقدان برجسته و مورد اعتماد براي دفاع از حقوق ايران و رد درخواست انگليس با «نواب» وزيرمختار ايران در هلند مشورت كرد. حقوقداناني چون «پيركوت» و «دولاپرادل» (Dolapradale) كه شهرت جهاني داشتند، به هيچ قيمتي حاضر نبودند وكالت ايران را در دادگاه به عهده بگيرند و از ما دفاع كنند. بر فرض هم كه قبول مي كردند، حق الوكاله آنها رقمي در حدود سيصد هزار فرانك بود و ما آن موقع كه در تنگناي بي پولي، به خصوص ارز خارجي بوديم توانايي پرداخت چنين مبلغي را نداشتيم. آقاي پروفسور «سوزدهال» هم كه پدرم او را مي شناخت و استاد راهنماي تز دكتراي او بود، حاضر شد در ازاي سيصد هزار فرانك فقط لايحه اي بنويسد بي آن كه خود در دادگاه حاضر شود!
زمان به سرعت مي گذرد و يافتن وكيل مناسب هر لحظه دشوارتر مي شود. ضيق وقت، نياز اضطراري هيأت ايراني و درماندگي در يافتن وكيل نه تنها در جملات بالا موج مِي زد كه در جاي ديگر از خاطرات غلامحسين خواننده را به درد مي آورد: بي مناسبت نيست اين موضوع را يادآور شوم كه بيشتر اعضاي هيأت نمايندگي ايران سياهي لشگر بودند. به استثناي نواب، صالح و حسيبي، بقيه دنبال گردش و تفريح و كارهاي خصوصي مي رفتند. حتي بعضي اوقات جمع آوري آنها در محل اقامتمان كه هتلي متوسط بود، با اشكال مواجه مي شد. به خاطر دارم پدرم روزي به من گفت:«غلام، برو مقداري شكلات بخر»من هم رفتم و يك جعبه بزرگ شكلات خريدم. وقتي جعبه را ديد گفت:«چرا يك جعبه خريدي؟ »گفتم:«چقدر بايد مي خريدم؟ »گفت:«چهار، پنج جعبه ديگر هم بخر، اينها را بايد با شكلات جمع و جورشان كرد! »
درست در لحظه هاي تاريخي و در كوران بحرانهاست كه گوهر شخصيتي افراد نمايان مي شود و بجا گفته اند بزرگان كه «خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان» در چنين شرايطي «سرانجام با كوشش نواب، پروفسور هانري رولن (P. Henreg Rolin) استاد دانشگاه و رئيس سابق سناي بلژيك، با دستمزد ناچيز ۱۵۰۰ پوند راضي به قبول وكالت ايران شد.
حق الوكاله شمس پهلوي!
جالب است بدانيم خانواده پهلوي كه در طول نيم قرن خود را گل سر سبد جامعه ايران و سينه چاك توسعه و ورود ايران به دروازه تمدن مي خواندند چه مي كردند؟ آيا همچون طرفداران دو آتشه جدالهاي ورزش المپيك به دنبال اخذ گزارش لحظه به لحظه اين مبارزه بودند؟ آيا تمام امكانات خود را براي پيروزي در نبرد با روباه پير و زخم خورده بريتانيا بسيج كردند؟ كافي است اشاره شود كه در هنگام حضور تيم ايران در لاهه، شمس كه در راه مسافرت به آمريكا بود تا زير نظر پزشكان آمريكايي زايمان كند و بچه اش شناسنامه آمريكايي بگيرد. در لاهه تقاضاي ملاقات با مصدق مي نمايد. ديدار شمس با نخست وزير در سفارت ايران در هلندانجام مي شود. شمس درخواست مي كند كه براي هزينه سفرش به آمريكا مبلغ ده هزار دلار از تهران براي او حواله شود. مصدق در آن شرايط بحراني مالي از اين درخواست سخت متعجب مي شود. اگر چه شمس اصرار زيادي براي جلب موافقت مي نمايد نهايتاً درخواست او رد مي شود. بدنيست براساس برابري دلار، پوند و فرانك با ريال در آن سالها، رقم دقيق و نسبت درخواست حق الوكاله با تقاضاي همايون پرنسيس ايراني(!) مقايسه شود تا ميزان آگاهي خانواده پهلوي با مشكلات دولت ايران و زياده طلبي هاي آنان هرچه بيشتر آشكار شود. كسي نيست امروز از شمس بپرسد آن كودكي كه قرار بود ده هزار دلار از بيت المال برايش هزينه شود در كجا و كدام لحظه تاريخي نه سينه چاك دفاع از حقوق ملت ايران كه به اندازه حتي يك مصراع براي آن شعار داده باشد؟!
رولن اسناد را با خود برد!!
روز پنج شنبه بود. پروفسور رولن با اتومبيل خودش از بروكسل به لاهه آمده بود تا در مورد تنظيم لايحه دفاعي ايران با نخست وزير مشورت كند. آنها دو- سه ساعت در اطراف موضوع، به زبان فرانسوي بحث و گفتگو كردند. نخست وزير به تقاضاي رولن اسنادي را كه از ايران آورده بود و آنها را از خودش جدا نمي كرد به او داد تا در تهيه لايحه دفاعي استفاده كند. غلامحسين مي نويسد: اينها اسنادي بودند مربوط به مداخلات دولت بريتانيا و شركت نفت در امور ايران از دوران امتيازگيري به بعد. پدرم از رولن خواهش كرده بود هرچه زودتر اسناد مزبور را عودت دهد تا در نطق دفاعيه خود در دادگاه از آنها استفاده كند.
رولن اسناد را با خود به محل اقامتش در بروكسل برد. دو روز از او خبري نشد. شب سوم در اتاق دو تختخوابي هتل خوابيده بوديم. اين را هم بگويم كه در اين سفرها، به درخواست پدر، من و او در يك اتاق مي خوابيديم، هيچ وقت هم كيف دستي محتوي اوراق و اسنادي را كه از ايران آورده بود، از خودش جدا نمي كرد. يا اين كيف با او بود و يا اگر از اطاق بيرون مي رفت آن را به من مي سپرد. آن شب پس از گفتگو با اعضاي هيات دير وقت خوابيديم. پس از مدتي متوجه شدم، پدرم برخلاف معمول نخوابيده و ناراحت است. من كه همواره مراقب حال او بودم نگران از اينكه مبادا مريض شده باشد، بيدار ماندم و خواب از سرم پريده بود، پدر نيز كه متوجه بيدار ماندن من شده بود گفت: غلام بيداري؟ گفتم: بله، آنگاه روي تختخواب نشست، چراغ را روشن كرد و گفت: پس بلند شو حرف بزنيم.
يكي دو ساعت از نيمه شب مي گذشت. با آشنايي به حال و احوالش مي دانستم كم خوابي او را خسته مي كند. گفتم: پدر جان چرا نمي خوابيد؟ فردا كار داريد بايد خودتان را خسته نكنيد.
گفت: خيالم ناراحت است. من مداركي را كه درباره تعديات و مداخلات انگليسي ها در امور ايران براي ارائه به دادگاه با خود آورده بودم، تحويل رولن دادم. اين انگليسي ها كه چهارچشمي  ما را مي پايند، حتي خبر خريد يك قطعه فرش را از ايران اين همه پخش  كردند، اگر سراغ رولن بروند و اسناد را بدزدند يا به او بگويند: مصدق به تو ۱۵۰۰ پوند حق الوكاله داده ما صد برابر آن را مي دهيم، در عوض آن مدارك را به ما واگذار كن، به هر صورت او را راضي كنند و اسناد را بگيرند، آن وقت چه بكنيم؟ چه خاكي به سرمان بريزيم؟... به نظر من كار درستي نكرديم، ما نبايد اين اسناد را يكجا به يك فرد خارجي كه دو دفعه فقط او را ديده ايم، مي داديم. درست  است كه حسن شهرت دارد، استاد دانشگاه است و سناتور بوده. اما او هم بالاخره بشر است. ممكن است وسوسه شود و فريب بخورد. من خيلي ناراحتم، اگر به خاطر اين اشتباه از اين دادگاه محكوم شويم و انگليسي ها، به هر طريق برنده شوند مبارزه ملت ما شكست مي خورد و من مسئول آن هستم... در اين موقع نخست وزير به گريه افتاد و افزود: غلام اگر چنين اتفاقي روي دهد، من روي بازگشت به ايران را ندارم...
قاليچه هديه اعتماد
دو روز ديگر گذشت، باز هم از رولن خبري نشد و مصدق به شدت نگران و ناراحت بود. بالاخره رولن با سه روز تاخير از بروكسل بازگشت. ابتدا اسناد را به نخست وزير عودت داد و از اينكه نتوانسته بود زودتر به لاهه برگردد، عذرخواهي كرد.
باز يكي دو ساعت در اطراف لايحه با همديگر صحبت كردند و قرار شد، سه روز بعد، خودش يا دامادش لايحه را براي مطالعه نخست وزير بياورند، غلام مي نويسد پدرم كه خوشحال شده  بوده پيش از آنكه رولن خداحافظي كند به زبان فارسي به من گفت: فوراً دو تخته از آن قاليچه ها را بردار، بگذار داخل اتومومبيل رولن. هنوز پروفسور پائين نيامده بود كه قاليچه ها را داخل اتومبيل گذاشتم. همين كه رسيد با اشاره به آنها گفتم: «اين هديه مردم ايران است به عنوان سپاسگذاري از شما» . خيلي خوشحال شد و تشكر كرد.
سه روز بعد، همان طور كه وعده كرده بود به همراه دامادش آمد. لايحه دفاعي مفصلي تهيه كرده بود. پدرم با دقت آنرا مطالعه كرد و درباره برخي مطالب آن توضيحاتي خواست. گفتگوي آنها بيش از دو ساعت طول كشيد. پيش از خداحافظي پدرم رو به من كرد و گفت: غلام كارش عالي است، خودش هم مرد شريف و درستكاري است دو تخته ديگر از قاليچه ها را بردار و هديه بده به دامادش، آنها كه انتظار دريافت قاليچه را براي بار دوم نداشتند، بسيار خوشحال شدند و ابراز امتنان كردند. چند روز بعد خانم و دختر پروفسور به ديدن پدرم آمدند. با گز اصفهان و سوهان قم از آنها پذيرايي كرديم. موقع رفتن پدرم گفت: آن دو تا قاليچه باقيمانده را هم به خانم پروفسور هديه كن.
گفتم: پدر چه خبر است؟ تمام قاليچه ها را كه به اينها داديد!
گفت: تو نمي داني رولن چه كار بزرگي انجام داده است. اگر شريعت زاده (از وكلاي مشهور ايران) را از ايران آورده بوديم كه به زبان فارسي در دادگاه از ما دفاع كند، پنجاه برابر قيمت اين قاليچه ها بايد حق الوكاله به او مي داديم. اين مرد ۱۵۰۰ پوند مي گيرد. در حقيقت مفت و مجاني از ما دفاع مي كند. مگر نشنيدي ديگران چهارصد هزار فرانك مي خواستند؟ ما اين شش تخته قاليچه را ۱۵ هزار تومان خريده ايم.
چكش ها به صدا درمي آيند!
دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۳۱ (۹ ژوئن ۱۹۵۲):
عده زيادي از ايرانيان ساكن اروپا و گروهي از خبرنگاران روزنامه ها و خبرگزاري  هاي مهم جهان در دادگاه حاضر شده بودند. تعداد تماشاچيان به حدي بود كه عده اي به علت نبودن صندلي براي نشستن ايستاده بودند. سيزده تن قضات دادگاه با لباس رسمي در جايگاه خود كه تريبون وسيعي بود قرار گرفتند. دكتر كريم سنجابي بر حسب اساسنامه ديوان، از طرف دولت ايران به سمت قاضي اختصاصي برگزيده شد.
نيابت رياست ديوان آقاي «گره  رو» با كوبيدن چند ضربه رسميت جلسه را اعلام مي كند .امروز ديوان تشكيل جلسه داده است تا به اختلافي كه براثر تصويب قانون ملي شدن نفت ايران به تاريخ اول مه ۱۹۵۱ (۱۱ ارديبهشت ۱۳۳۰) بين دولت پادشاهي انگلستان و ايران ايجاد شده است رسيدگي نمايد.
- نمايندگان دولت انگلستان عبارتند از: سراريك بكت مشاور قضايي وزارت خارجه به سمت عامل، سر ليونل هيلد دادستان كل، پروفسور والداك استاد حقوق بين الملل در دانشگاه آكسفورد، آقاي فيشر عضو كانون وكلاي انگلستان، آقاي جانسون معاون مشاور قضايي وزارت خارجه به سمت مشاور، آقاي رتني عضو اداره شرق وزارت خارجه به سمت مشاور متخصص.
- نمايندگان دعواي دولت ايران كه عامل آن در ديوان آقاي حسين نواب وزير مختار ايران در لاهه بودعبارت از: جناب آقاي دكتر مصدق نخست وزير با همكاري، آقاي نصرالله انتظام سفير كبير و مشاور دولت، آقاي پروفسور هانري رولن، آقاي اللهيار صالح وزير سابق، آقاي دكتر علي شايگان، آقاي دكتر مظفر بقايي و آقاي مهندس كاظم حسيبي نماينده مجلس، آقاي دكتر محمدحسين علي آبادي استاد دانشكده حقوق تهران و آقاي مارسل سلووني عضو هيأت وكلاي بروكسل كه با ايشان همكاري مي كند، بودند.
- حضور نمايندگان و مشاورين هر دو دولت را در دادگاه اعلام مي كنم.
- لازم است از طرفين تقاضا كنم كه بيانات خود را در فواصل متناسب مثلا هر ده دقيقه يك بار قطع كنند تا ترجمه نطق ايشان به ساير زبانهاي رسمي ديوان ميسر شود. در اينجا مصدق نطقي به زبان فرانسوي ايراد مي كند كه بخشي از آن را خبرگزاري هاي خارجي مخابره كردند.
- آقاي رئيس، آقايان قضات:
«بشريت مدتي است به فكر افتاده كه بجاي توسل به زور و فشار اختلافات خود را از طريق حق و عدالت و بوسيله دادگاههاي دادگستري بين المللي حل و تصفيه نمايد... ما ملل شرق ساليان دراز مزه تلخ موسسات اختصاصي را كه صرفا به منظور تأمين منافع بيگانگان بوجود آمده بود چشيده و بچشم خود ديده ايم كه كشور ما ميدان رقابت سياستهاي استعماري بود و... و شركت سابق نفت ايران و انگليس در پنجاه سال اخير مظهر برجسته آن بود... ملت ايران در يك جنبش مردانه با ملي ساختن صنايع نفت و قبول اصل پرداخت غرامات يكباره به سلطه بيگانگان خاتمه داد. در قرن نوزدهم ايران ميدان رقابت در سياست امپرياليستي روس و انگليس بود و منظور اقتصادي انگليس اين بود كه نفت ايران را بطور انحصاري تصاحب كند. بنابراين آنچه كه مي بايست موجب ثروت ملي ما بشود منشأ بليات و مصائب طاقت فرساي ما شد... اصل ملي كردن از حقوق مسلمه هر ملتي است كه تاكنون بسياري از دول شرق و غرب از آن استفاده كرده اند و امروز به چه حقي مي خواهند آن را به قضاوت و بررسي شما واگذار كنند؟ تصميم ملي شدن صنعت نفت نتيجه اراده سياسي يك ملت مستقل و  آزاد است. درخواست ما اين است كه با اتكاي به مقررات منشور ملل متحد از دخالت در موضوع خودداري كنيد.
بيانات او جنبه سياسي، حقوقي و تبليغاتي داشت و در جريان سخنراني عده اي به گريه افتادند. مك نير قاضي انگليسي نيز در حين سخنراني سرش را پائين انداخته بود. روز بعد پروفسور رولن، دفاعيات خود را آغاز كرد:
كفيل رياست: طبق اطلاع من آقاي پروفسور رولن به بيان دعواي ايران ادامه خواهند داد. آقاي رولن آماده ايد كه بيان خود را شروع كنيد؟
پروفسور رولن: بلي _ آقاي رئيس _ اگر موافقت فرمائيد. _ كفيل رياست: بفرمائيد.
... من فكر مي كنم در خصوص اين مسأله همه ما موافقيم كه صلاحيت شما منحصرا منوط به رضايت طرفين بوده و از آن رضايت نمي تواند تجاوز نمايد... اينجانب حقانيت ايران را در ادعاي عدم صلاحيت ديوان در بررسي اين موضوع اثبات خواهم كرد...
- اگر اختلاف بين شركت انگليس و ايران است، دولت مستقر در لندن حق ندارد به وجود اين اختلاف تكيه كند زيرا كه هيچ قانون و هيچ مقررات قضايي كه مجوز اعمال حمايت سياسي باشد وجود ندارد. نخست وزير بطور ساده و به درستي به شوراي امنيت اظهار مي داشت كه:« اگر اختلافي بين كشور وي و انگلستان باشد آن اختلاف مربوط به كوششي است كه انگلستان براي مداخله در يك مجادله مربوط به امور داخلي از راه نقض اصول مسلم حقوق بين الملل بكار مي برد»
- كفالت رياست ديوان: آيا ديوان مي تواند اين اظهارات را كه شما ثبت كرده و اينك در اينجا راجع به آن بحث ها نموده ايد بعنوان اظهارات نهايي دولت ايران تلقي كند!
پروفسور رولن: بلي آقاي رئيس اينها به امضاء نماينده ايران رسيده است.
كفالت رياست ديوان: به اين ترتيب بسيار مطلوبست كه هيأت نمايندگي انگلستان در نطق اول خود اظهارات نهايي خود را تسليم كنند. هنگامي كه نوبت به جواب و رسيدگي مشترك مي رسد يعني اگر طرفين بخواهند هر دو خواهند توانست اظهارات يكديگر را مورد دقت قرار دهند. اينك خطاب من به نماينده دولت انگلستان است. آيا شما آماده ايد نطق اول خود را امروز بعدازظهر يا فردا شروع كنيد؟
سر اريك بكت: آقاي رئيس ما امروز بعدازظهر براي شروع به صحبت آماده نيستيم!
آقاي رئيس از شما اجازه مي  خواهم كه ما خطابه خود را بامداد روز جمعه شروع كنيم. خطابه آقاي پروفسور رولن مفصل و قوي بود. تصور مي كنم حق باشد كه ما براي رسيدگي به آن فرصتي داشته باشيم و شايد اگر قدري ديرتر شروع كنيم واقعا قدري كمتر وقت ديوان را بگيريم.
رولن ابتدا در چهار جلسه صبح و بعدازظهر متوالي از حق ايران دفاع كرد. پس از آن طرف انگليسي كوشيد صحبت هاي رولن را نقد كند كه شش جلسه بطول انجاميد در ادامه حسين نواب وزير مختار ايران در هلند توضيحاتي داد و رولن دوباره شروع به صحبت كرد. نكته جالب آنكه در طول تمام جلسات طرفهاي استعماري از رولن بعنوان فردي دانشمند و دقيق و با عنوان پروفسور ياد مي كردند دفاعيات محكم او انگليس را مجبور كرد شش جلسه طولاني در نقد ادله ايران دست و پا بزند.
رولن: آقاي رئيس! آقايان قضات،... من شخصا با وجود اينكه مي دانستم به چهار جلسه مصروف به دفاعم، طرف مقابلم در شش جلسه جواب داده است و از لحاظ وقت بايستي توازن برقرار شود و من تصميم گرفته ام مجددا پاسخ دهم. در نتيجه او دو جلسه صحبت كرد و مجددا استدلالهاي وكيل انگليسي را رد كرد. سر اريك بكت رقيب انگليسي او نيز دوباره سه جلسه كوشيد رولن را نقد كند و در پايان هر كدام با گفتن جمله اي دفاعيات را پايان دادند.
دادگاه پس از ۱۲ جلسه رسيدگي به دعاوي طرفين وارد شور شد و در ۲۲ ژوئيه ۱۹۵۲ (۳۰ تير ۱۳۳۱) رأي تاريخي خود را صادر كرد. از ۱۴ قاضي حاضر در دادگاه نه تن به سود ايران رأي دادند عجيب آنكه آنقدر دلايل حقانيت ايران و استدلالهاي رولن محكم بود كه قاضي انگليسي نيز به نفع ايران رأي داد و آزادگي در محافل جهاني مورد تحسين واقع شد. گفتني است پس از پايان دادگاه، چك ۱۵۰۰ پوندي حق الوكاله رولن كه بر عهده يكي از بانكهاي لندن بود نكول شد! انگليسي ها موجودي پولهاي دولت ايران را در بانكهاي انگليس بلوكه كرده بودند و از پرداخت مبلغ چك خودداري كرد. نهايتا نواب سفير ايران در هلند با صدور چك ديگري از حساب پسرش در لندن حقوق پروفسور را پرداخت كرد!
شرافت، دقت، درستكاري و امانت داري مردي بيگانه و همراهي صادقانه او در مبارزه اي نفس گير براي جامه عمل پوشاندن به حقوق يك ملت مظلوم وجدان هر بيدار مردي را به تقدير ناخواسته از او وا مي دارد. مداركي كه به سادگي به رولن سپرده شد مي توانست بسيار ساده تر برگ برنده رقيب قرار گيرد و دنياي رولن و فرزندان و نوه هايش را عمري غرق رفاه كند. قوت كار رولن علاوه بر ارائه استدلالهاي قوي و دفاع متقن در شرافت انساني اوست. ناميدن يك خيابان به نام اين بزرگمرد بلژيكي علاوه بر ابراز انزجار از خلق و خوي استعماري، يك قدرشناسي سمبوليك از كليه خارجياني است كه دلشان براي ايران و بالاتر از آن براي حقيقت مي تپد. از نظر ما دفاعيات رولن و پيروزي حقوقي ايران در لاهه دست انگليسي ها را از توسل به قانون كوتاه كرد و طراحي يك كودتا اجتناب ناپذير شد بنابراين رولن هم در كودتاي ۲۸ مرداد نقش داشته است. نقشي به قامت يك آزادمرد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   ايران  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  موسيقي  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |