پنجشنبه ۳ شهريور ۱۳۸۴
ورزش
Front Page

تراپ آلماني
نقطه بازگشت
000207.jpg
مريم دري منش
جوواني تراپاتوني متولد ۱۷ مارس ۱۹۳۹ در كوزانو ميلانينو در ميلان ايتاليا است. بازيكن سابق و مربي فعلي ايتاليايي با ۱۹ عنوان قهرماني يكي از موفق ترين مربيان دنيا مي باشد. به دليل موهاي بلوند و تاكتيك هاي معقول و هوشمندانه اش در ايتاليا لقب توسكو (آلماني) را گرفته است. يك خبرنگار ايتاليايي در مورد موفق ترين مربي باشگاهي دنيا چنين گفته است: «تراپاتوني مثل آب و يا نور است، ارزش هاي او در زماني كه نيست شناخته مي شود.»
وي به عنوان بازيكن ۳۶۷ بار براي آ.ث ميلان و اف.ث. وارسه به ميدان رفت. باشگاه اصلي او ميلان بود كه از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۱ عضويت آن را داشت. در سال هاي ۱۹۶۲ و۱۹۶۸ قهرمان ايتاليا و در سال ۱۹۶۷ قهرمان جام حذفي ايتاليا شد. ۱۹۶۳ و ۱۹۶۹ جام قهرمانان اروپا و نيز در سال ۱۹۶۸ جام در جام اروپا را برد. از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۱ براي اف.ث. وارسه بازي مي كرد.تراپاتوني در مجموع ۱۷ بار با پيراهن تيم ملي ايتاليا به ميدان رفت و در جام جهاني ۱۹۶۲ و بازي هاي المپيك ۱۹۶۰ شركت داشت.در سال ۱۹۷۲ مربي تيم جوانان آ.ث. ميلان و در سال ۱۹۷۴ سرمربي آ.ث.ميلان شد. سپس در سال ۱۹۷۶ به يوونتوس تورين رفت. با يوونتوس در سال ۱۹۸۵ قهرماني جام باشگاهها و نيز سوپر جام اروپا را به دست آورد، در سال ۱۹۷۷ قهرمان جام يوفا و نيز در سال ۱۹۸۴ قهرمان جام در جام اروپا شد.در سال ۱۹۸۶ مربي اينتر ميلان شد. در سال ۱۹۸۹ و زماني كه دو بازيكن سرشناس آلماني، لوتارماتيوس و آندرياس بره مه در آن تيم بازي مي كردند قهرماني ايتاليا و سوپر جام اين كشور را به دست آورد و در سال ۱۹۹۱ قهرمان جام يوفا شد. در همان سال دوباره به يوونتوس برگشت، جايي كه توانست مجدداً جام يوفا را در سال ۱۹۹۳ كسب كند.در سال ۱۹۹۴ براي اولين بار به خارج از ايتاليا رفت و مربي اف.ث. بايرن مونيخ شد. پس از يك سال به كالياري كالچو رفت و در همان فصل براي تنها يك بار در طول مدت فعاليتش اخراج شد. وي براي فصل ۹۷/ ۱۹۹۶ به بايرن مونيخ بازگشت ولي در آنجا نتوانست قهرماني آلمان، جام حذفي و يا اتحاديه آلمان را با اين تيم به دست بياورد.در سال ۱۹۹۸ به فلورانس ايتاليا رفت و مربيگري اين تيم را پذيرفت و در سال ۲۰۰۰ پس از استعفاي دينوزوف، جانشين وي به عنوان سرمربي تيم ملي ايتاليا شد. با اين تيم در جام جهاني ۲۰۰۲ كره _ ژاپن در مرحله يك هشتم نهايي در مقابل كره جنوبي و در جام ملت هاي ۲۰۰۴ اروپا در مرحله مقدماتي از دور رقابت ها حذف شد. به همين دليل هم قراردادش تمديد نشد، بنابراين به بنفيكاليسبون رفته و در آنجا جانشين خوزه آنتونيو كاماچو مربي اسپانيايي شد. در سال ۲۰۰۵ به همراه بنفيكا قهرماني ليگ پرتغال را به دست آورد. اما براي اينكه بتواند جايي نزديك ايتاليا و خانواده اش زندگي كند پس از يك سال از قهرمان پرتغال جدا شده و در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۵ قراردادي دو ساله را با فا.اف.ب اشتوتگارت آلمان به امضاء رسانيد و در آنجا از اول جولاي ۲۰۰۵ به عنوان جانشين ماتياس كارش را آغاز كرد.

* آقاي تراپاتوني، شما به تازگي در يك برنامه تلويزيوني ظاهر شده ايد كه در آن در حال آشپزي هستيد. آيا يك مرد ايتاليايي آشپزي هم مي كند يا اينكه؟
- خب، چطوري خودم را از پاسخ نجات دهم؟ من همه چيز مي خورم، هر غذايي كه در دنيا وجود دارد، آن هم با ميل فراوان. نان هاي خانگي و غذاهاي محلي را هم امتحان كرده ام. اما براي يك ايتاليايي اسپاگتي بهترين غذا است. اما جواب سؤال شما اين نبود. درست است؟ نه، من آشپزي بلد نيستم. اين كار را همسرم انجام مي دهد و يا براي خوردن غذا به رستوران مي روم.
* هميشه وقتي شما شغل جديدي را به عنوان مربي يك تيم فوتبال مي پذيريد معنايش اين است كه باز هم بايد خانواده در انتظار شما بماند. آيا شما يك پدربزرگ خوب هستيد؟
- تصور مي كنم اينطور باشم. هر چند روز يك بار با دو نوه ام تلفني صحبت مي كنم. هميشه از آنها سه سؤال مي پرسم: حالت چطور است؟ مدرسه چطور است؟ با پاي راست و چپ تمرين مي كني؟ سؤال در مورد پاي راست و چپ خيلي مهم است گرچه آنها به مدرسه ورزشي مي روند ولي حتي در آنجا هم خيلي ها اصول بازي را فراموش مي كنند.
* آيا در دوران خردسالي شما هم اوضاع به همين گونه بود؟
- من در مدرسه آ.ث.ميلان بودم و در آنجا چيزهاي زيادي فرا گرفتم. به عنوان مثال اينكه چرا ديگر كمتر بازيكنان با استعداد ظهور مي كنند، چون نسبت به اصول اوليه بازي بي توجهي و غفلت مي كنند.
لوتارماتيوس را در اينتر در نظر بگيريد. من به او گفتم: لوتار، يك ستاره جهاني مثل تو بايد بتواند با هر دو پا بازي كند. او هم تمرين كرد، هر هفته راست، چپ و نبايد فراموش كرد با پاي چپ هم گل زده است. وي در هنگام قهرماني تيمش دو گل با پاي چپ به ثمر رساند.
* آيا يك تيم فوتبال مثل يك اركستر است؟
- در اصل همين طور است. اما من يك تفاوت عمده بين آنها مي بينم: اركستر از روي نت مي نوازد و به دستورات رهبر اركستر گوش مي دهد. اما ما با هم زندگي مي كنيم، مجبوريم شخصيت تمام همكارانمان را بشناسيم. وقتي تو خودت، همكارت و نيز موقعيتت را درك كني، آن وقت در طول فصل امتيازات بيشتري كسب مي كني و اين براي قهرماني مي تواند تعيين كننده باشد.
000213.jpg
* شما هميشه مي گوييد كه مي خواهيد شخصيت تيم را شكل دهيد. شخصيت تيمي اشتوتگارت چگونه به نظر مي رسد؟
- ما بايد به خودمان اعتماد بيشتري پيدا كنيم. چرا هميشه نمي توانيم مثل ديگران با اعتماد به نفس بالا بازي كنيم؟
* تقريباً مثل باشگاه قبلي تان، اف.ث. بايرن مونيخ؟
- بايرن، بايرن است. اما بايد شروع كنيم كه مثل آنها فكر كنيم. ما تيم جواني داريم كه بايد بزرگ شده و تكامل پيدا كند.
* با اين وجود آيا نهايتا همه اينها از بايرن نمي ترسند؟
- من اين را در بايرن، يووه، ميلان و اينتر تجربه كرده ام. ما هميشه كه كار درست را انجام مي دهيم و توانايي انجام آن را داريم. ما در اشتوتگارت مي خواهيم به اين سطح برسيم. اما يك چيز را نبايد فراموش كنيم: اين تيم در حال يك تغيير و تحول اساسي است. در پست هاي مهم عملاً همه چيز جديد شده و بايد تازه روند رو به جلو را آغاز كرد. هلب، كوراني، لام و ژابيكس رفته اند. اشتوتگارت هميشه تيم مطرحي است و حالا بايد مسيرش را ادامه دهد. تيم اشتوتگارت بايد آهسته آهسته رو به جلو حركت كند، مثل يك فيل.
* شما ۲۱ عنوان كسب كرده ايد. آيا تعجب مي كنيد از اينكه مي گويند با تراپاتوني همه قهرماني ها به دست مي آيد؟
- وقتي وارد يك شهر جديد مي شوم انتظارات را حس مي كنم. گاهي اين انتظارات مثل يك بار بزرگ روي دوشم سنگيني مي كند، اما در واقع كسب عنوان وظيفه من است. من به يك هدف، به يك نقطه نياز دارم كه در جهت آن حركت كنم. بدون هدف فقط روزها را تكرار مي كنيم، براساس شعار: امروز خورشيد مي تابد، فردا باران مي آيد، پس فردا دوباره هيچي.
* آيا هدف هميشه يك مقام قهرماني است؟
- چرا كه نه؟ اغلب يك موقعيت منحصر به فرد، يك چيز كوچك سرنوشت بازي را تعيين مي كند. روي اين موقعيت هاي كوچك بايد كار كرد. اساس اين كار نيز تاكتيك و انضباط است. هيچ تيمي بدون بازي حسابگرانه به موقعيت نمي رسد و بدون محاسبه هيچ هدفي دست يافتني نيست.
* به نظر شما فوتبال بايد زيبا باشد و يا فقط موفقيت آميز بودن كافي است؟
- من زيباپرست هستم و مطمئناً از نظر من زيبا فوتبال بازي كردن بهتر است. اما حتي در فوتبال زيبا هم قواعدي حكمفرماست. ما هر دو را مي خواهيم، يك نتيجه خوب و يك بازي خوب. براي اين منظور يك هماهنگي مورد نياز است كه تنها از طريق كار و تلاش قابل دستيابي است. اين تلاش و اين زحمت مرا مجذوب خود مي كند، به كار وامي دارد و انگيزه مي دهد. فوتبال تأثير است، نتيجه است. هر چيز ديگري در فوتبال متكي بر هدف رسيدن به نتيجه است. فوتبال تئاتر نيست. به تئاتر مي روي، زيباست ولي نتيجه  نمي گيري. من تئاتر را خيلي دوست دارم ولي به دنبال نتيجه مي گردم.
* آيا براي شما هنوز هم بيست و دومين عنوان قهرماني مهم است؟
- ،۲۱ ،۲۲ ،۲۳ ۲۵ يا ،۲۹ همه اينها كاملاً برايم بي تفاوت است. براي من سازندگي و پيشرفت تيم اهميت دارد. پيدا كردن نكته اصلي كه بتوانم با آن به پيروزي برسم برايم جالب و وسوسه برانگيز است. مثل مسابقات فرمول ۱: با سرعت ۳۵۰ برنده مي شوي، با ۳۶۰ از پيچ جاده خارج مي شوي و با ۳۴۰ شكست مي خوري.
* شما ۶۶ سال سن داريد، چرا نمي توانيد از فوتبال دست بكشيد؟
- بگذاريد موضوعي را برايتان بگويم: اين اواخر به دو تن از بازيكنانم، توماسون و هيتسلز پرگر در يك موقعيت معين توضيح دادم كه بايد نوع ديگري عمل كنند. هر دوي آنها گفتند كه قبلاً هيچكس اينطوري به آنها توضيح نداده بود. آنها ۲۰ درصد توانايي شان را از يك مربي، ۲۰ درصد از ديگري و ۲۰ درصد از سومي دارند. اما من به وضوح مي توانم چيزهاي جديدي را براي آنها به ارمغان بياورم. چرا بايد از كارم دست بكشم؟ من خدا نيستم، ولي به درد مي خورم.
* اين همه شور و شوق متوقف نشدني شما به اين ورزش از كجا آمده است؟
- من عاشق كارم هستم. فوتبال يك بازي است! هميشه اين را به بازيكنانم مي گويم: شما خوشبختيد، چون بازي مي كنيد و مجبور نيستيد هر روز در اداره بنشينيد.
* هيچ وقت از اين همه فوتبال خسته نمي شويد؟
- نه، هرگز. نمي توانم دست از فوتبال بردارم. چيزهاي زيادي براي كشف كردن وجود دارد.
* و زندگي در كسوت مربي تنها لذت شما است؟
- وقتي موضوع يك بازي فوتبال باشد، از جديت و نظم آن لذت مي برم. من هميشه به جوانان يادآوري مي كنم: اگر در سرتان و در فكرتان نظم داشته باشيد مي توانيد به جلو حركت كرده و پيشرفت كنيد. لحظاتي وجود دارد كه بايد كار كني، بعد تفريح و بعد دوباره كار. من حس مي كنم كه بازيكنان جوان اين را درك مي كنند.
* وقتي خودتان هم جوان بوديد اين مسائل را درك مي كرديد؟
- كسي كه خيلي مرا تحت تأثير قرار داده، جوواني آنيولي، مرد بزرگ فيات و يوونتوس تورين بود. جوواني مي گفت، تو نبايد هميشه در مورد ديروز صحبت كني. آنچه كه ديروز بوده ديگر به شما نمي آيد و گذشته است، امروز است كه ارزش دارد. ما هم بايد به جلو نگاه كنيم تا به آن سمت حركت كنيم. وقتي او با من يا كارمندان و كارگرانش صحبت مي كرد، حرف هايش براي من مثل يك سخنراني بزرگ بود. او اين حس را به من نزديك كرد كه روحيات و نگراني هاي ديگران و جوانان را درك كنم.
* آيا امروز به نسبت ۲۰ سال پيش براي شما دشوارتر است كه چيزي به بازيكنان جوانتان ياد بدهيد؟
- نه، من با بازيكنان در مورد نگراني ها و مشكلاتشان، آرزوها و شادي هايشان صحبت مي كنم. چرا يك نفر نبايد براي داشتن يك اتومبيل بزرگ خوشحال باشد؟ ولي او بايد درآمد داشته باشد و براي هر چيز پايه و اساس درستي داشته باشد. جوانان بايد بدانند كه چه خوشبختي هايي دارند. ما نبايد آنقدر سخت كار كنيم كه كارگران در كارخانه و يا يك مهندس كار مي كند. ما بايد و مي توانيم بازي كنيم.
* آيا فوتبال برايتان بيگانه نشده است؟
- نه، من زماني كه بازيكن بودم تمام دنيا را ديده و در تمام تيم هاي بزرگ بازي كرده ام. با مليت ها و روحيات مردم ديگر آشنا شده و ديده ام كه چگونه مردم آنجا به زندگي نگاه مي كنند. مثل يك كتاب است كه همراه خودم دارم و همواره مي توانم آن را ورق زده و به آن رجوع كنم.

تراپاتوني در يك نگاه
000210.jpg

تاريخ تولد: ۱۷/۳/۱۹۳۹
محل تولد: كوزانو ميلانينو
مليت: ايتاليايي
متأهل داراي ۱ پسر و ۱ دختر
سوابق مربيگري
از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۴ جوانان آ.ث. ميلان
از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ آ.ث. ميلان
از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۶ يوونتوس تورين
از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ اينترميلان
از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ يوونتوس تورين.
از سال ۱۹۹۵ تا ۱۳/۲/۱۹۹۶ كالياري كالچو
از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ آ.ث . فلورانس
از سال ۲۰۰۱ تا ۱۵/۷/۲۰۰۴ تيم ملي ايتاليا
از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ بنفيكا ليسبون
از سال ۲۰۰۵ تا .... اشتوتگارت
ستاره تبليغاتي
در آلمان نام او قبل از هر چيز همه را به ياد كنفرانس مطبوعاتي ۱۰ مارس ۱۹۹۸ مي اندازد. آن زمان وي به عنوان مربي بايرن مونيخ با آلماني بسيار غلط از لحاظ دستوري ولي بسيار احساسي راجع به ويژگي هاي بازيكنانش صحبت كرد. كلمات پر از هيجان وي محبوبيت زيادي را در آلمان برايش به ارمغان آورد به طوري كه پس از سالها به عنوان ستاره تبليغاتي براي تبليغ يك نوع ماست در تلويزيون آلمان فعاليت مي كند.
تراپاتوني تا ۳۰/۶/۲۰۰۷ با اشتوتگارت قرارداد دارد. او دوباره به آلمان بازگشته است تا به افتخارات طلايي خود دست يابد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   فرهنگ   |   موسيقي  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |