زاويه ديگر
كالري مصرفي بالاتر از استاندارد جهاني
|
|
با تقسيم گروه هاي هشت گانه سبد خانوار به دو دسته خوراكي و غيرخوراكي، هرچقدر نسبت هزينه هاي غير خوراكي به خوراكي افزايش يابد، دليلي بر افزايش رفاه خانواده است. در كشورهاي پيشرفته و حتي در ممالك در حال توسعه، سهم بهداشت و درمان و نيز تفريح و سرگرمي و مطالعه بسيار بيشتر از آمار كشور است.
آمار و ارقام نشان مي دهد كه خوراك يكي از مهمترين دغدغه هاي خانوارهاي ايراني است و حجم عمده اي از درآمدشان را صرف اين نياز اساسي مي كنند، اما با اين وجود گراني روزافزون كالاهاي اساسي سبد تغذيه خانوار و پيروي از الگوي نامناسب تغذيه در خانواده هاي ايراني، هر روز نگراني هاي بيشتري را در رابطه با آثار سوء ناشي از فقر غذايي برمي انگيزد.
طبق تقسيم بندي هاي انجام شده، سبد غذايي خانوار ايراني شامل 9 دسته از خوراكي هاست كه عبارتند از:
- آرد، رشته، غلات، نان و فرآورده هاي آن
- گوشت (گوشت قرمز، مرغ، ماهي و
فرآورده هاي آن)
- لبنيات (شير و فرآورده هاي آن و تخم مرغ)
- روغن ها و چربي ها
- ميوه ها و سبزي ها
- خشكبار، آجيل و حبوبات
- قند و شكر، شيريني ها، چاي، قهوه و كاكائو
- ادويه، چاشني و ساير تركيبات غذايي
- نوشابه، غذاي آماده و دخانيات
اما نتايج بررسي ها نشان مي دهد كه 10 درصد خانوارهاي شهري و روستايي، انرژي و پروتئين را كمتر از مقدار توصيه شده دريافت مي كنند و 40 تا 50 درصد خانوارها حداقل يكي از ارزش هاي غذايي و مواد معدني يا ويتامين ها را كمتر از ميزان نياز دريافت مي كنند. شدت كمبود انرژي و پروتئين دريافتي نسبت به سالهاي پيش، افزايش يافته، گروه هاي كم درآمد كمتر از سهم جمعيتي خود و گروه هاي پردرآمد بيشتر از سهم جمعيتي خود ارزش هاي غذايي را دريافت كرده اند.
سعيد مدني، پژوهشگر حوزه رفاه و مسائل اجتماعي در رابطه با فقر غذايي موجود در كشور مي گويد: كخانوارهاي كم درآمد به دليل فقر و نابرابري و كاهش قدرت خريد و براي تامين حداقل كالري مورد نياز خود، مواد گران قيمت مانند گوشت، شير، ماست، تخم مرغ و برنج را از سبد غذايي خانوار كاهش داده و در مقابل مواد ارزان تر مانند روغن، نشاسته يا مواد قندي را براي تامين كالري موردنياز خود جايگزين كرده اند.
طبق گفته هاي مدني، ميزان كالري به دست آمده هر خانوار ايراني بالاتر از استاندارد جهاني است، چراكه هر فرد روزانه نيازمند 2200 تا 2300 كالري انرژي است، اما اين رقم در ايران 2894 واحد است، ولي اين ميزان كالري به صورت نابرابر توزيع شده است، به طوري كه 1917 واحد كالري توسط دهك اول (كم درآمدترين قشر جامعه) و 4227 كالري توسط دهك دهم (پردرآمدترين گروه جامعه) مصرف مي شود، به اين معنا كه طبقات ثروتمند و توانمند دو برابر بيشتر از كالري موردنياز مصرف مي كنند. به عقيده اين پژوهشگر، خانواده هاي فقير ايراني براي گريز از كاهش قدرت خريد و تامين حداقل مايحتاج زندگي، كيفيت مواد غذايي مورد استفاده را تغيير داده اند، به عنوان مثال مصرف گوشت از 3/30 درصد در سال 61 به 7/20 درصد در سال 80 رسيده و شير و فرآورده هاي آن از 12 درصد به 8/10 درصد كاهش يافته است. در مقابل چربي ها و روغن ها از 3/1 درصد در سال 61 به 7/3درصد در سال 82 و قند و شيريني از 5/5 درصد به 4/8 درصد افزايش يافته است.
اخبار ديگري حاكي از آن است كه مصرف سرانه كالاهاي اساسي در سبد غذايي ايرانيان، پايين تر از استاندارد جهاني است. به عنوان مثال ميزان مصرف تخم مرغ در ايران نسبت به كشورهاي توسعه يافته و حتي از ميانگين ميزان توصيه شده توسط سازمان بهداشت جهاني نيز پايين تر است.
افزايش بي ضابطه قيمت ميوه، سهم اين منبع عمده ويتامين ها و مواد معدني را در سبد خانوارهاي ايراني كاهش داده و ميوه را تبديل به يك كالاي لوكس و تجملي كرده است و اين در حالي اتفاق مي افتد كه متخصصان تغذيه مصرف روزانه 5 نوبت ميوه و سبزيجات را براي حفظ سلامت بدن ضروري مي دانند.
همچنين مصرف سرانه گوشت و فرآورده هاي گوشتي خانوارهاي ايراني، در حدود سه درصد كشورهاي صنعتي است، به طوري كه مصرف سرانه گوشت براي هر ايراني حدود يك كيلو و 500 گرم است و در كشور آلمان اين ميزان به 50 كيلوگرم براي هر نفر مي رسد. دست اندركاران اين صنعت معتقدند كه افزايش قيمت مواد اوليه و افزايش قيمت تمام شده فرآورده هاي گوشتي باعث كاهش قدرت خريد مردم و در نتيجه كاهش توليد گوشت در كشور شده است.
با وجود اينكه بسياري از مردم از فقر مواد مغذي رنج مي برند، خانوارهايي كه در دهك هاي بالاي درآمدي جامعه قرار دارند، باتوجه به سطح بالاي پرخوري، در معرض چاقي و انواع بيماري هاي
قلبي - عروقي قراردارند. دگرگوني الگوي مصرف جامعه با جلب مشاركت مردم و آگاه سازي جامعه، دگرگوني در فرهنگ مصرف، تغيير در محتواي برنامه هاي راديو و تلويزيون، اصلاح نظام مالياتي به نفع اقشار كم درآمد، اصلاح تعرفه هاي انرژي و حذف يارانه براي خانوارهاي پرمصرف، مديريت بخردانه هزينه ها و كمك به آگاهي هرچه بيشتر خانوا ده ها، از جمله راهكارهاي اساسي جهت تغيير و آگاه سازي افراد جامعه در جهت رعايت الگوي مصرف انرژي است.
|