امير بهادري نژاد
يكي از اجزاي تفكيك ناپذير رشته ورزشي فوتبال، نيمكت نشيني است. با توجه به اينكه هر تيم فوتبال تنها مي تواند در يك زمان ۱۱نفر را به ميدان بفرستد، به همين دليل در هر بازي بايد حداقل ۶ بازيكن روي نيمكت ذخيره ها بنشينند. اما آستانه تحمل نيمكت نشيني بازيكنان بايد در چه حدي باشد؟
متاسفانه در فوتبال ايران تحمل نيمكت نشيني بسيار پايين است و كليه بازيكنان از ضعيف ترين و گمنام ترين بازيكن گرفته تا پرآوازه ترين توقع دارند كه در هر شرايطي در تركيب اصلي قرار بگيرند. به همين دليل است كه بازيكنان تازه وارد به تيم ملي نيز نمي توانند نيمكت نشيني را تحمل كنند و همواره از موضع طلبكارانه با مربيان خود برخورد مي كنند. اما آيا چنين شرايطي در تمام كشورهاي دنيا نيز حاكم است؟ درست است كه هيچ بازيكني علاقه مند به نيمكت نشيني نيست اما كمتر پيش مي آيد كه آنها پا را فراتر از عرف فوتبال حرفه اي بگذارند و عليه مربيانشان طغيان بكنند.
آنچه در پي مي آيد يادداشت هاي شخصي يكي از بازيكنان حاضر در ليگ برتر فوتبال انگليس است كه تازه ترين خاطراتش را در مورد نيمكت نشيني در يكي از ديدارهاي اين تيم در فصل جديد به رشته تحرير درآورده است.
بازيكن ذخيره بودن در يك تيم فوتبال، شغل بسيار طاقت فرسا و زجرآوري است. به ويژه آنكه در هر بازي مجبور باشيد به مدت يك ساعت خود را در كنار زمين گرم كنيد اما در نهايت بازي به شما نرسد. آنگاه هم در برابر هم تيمي ها و هم در برابر تماشاگران تحقير و سرافكنده خواهيد شد. هنگامي كه يك بازيكن روي نيمكت ذخيره ها مي نشيند احساس رخوت، سردي و افسردگي مي كند و تنها چيزي كه برايش قابل رويت است، تصوير حركات داور چهارم بازي در كنار زمين مي باشد. شايد باور اين موضوع براي مردم دشوار باشد اما باور كنيد كه بدترين صندلي موجود در هر ورزشگاه، صندلي نيمكت ذخيره ها است در حالي كه مردم تصور مي كنند كه از كنار زمين بسيار بهتر مي توان به تماشاي فوتبال پرداخت. به هر حال هر بازيكني كه نيمكت نشين مي شود حتي اگر مصدوم هم باشد باز هم با ذهنيت منفي روي نيمكت خواهد نشست. به عبارتي ديگر بازيكنان احساس مي كنند كه نيمكت نشيني باعث تحقير آنها مي شود و به همين دليل از اين مكان از ورزشگاه بيزارند. اما چاره ي نيست چون هر فوتباليستي مجبور است در مقاطعي از زندگي ورزشكاري خود اين واقعه تلخ را تجربه كند.
حتي زماني كه يك بازيكن به تازگي از بند مصدوميت رهايي يافته و مي داند كه به دليل دور بودن از تمرينات هيچ شانسي براي حضور در تركيب اصلي تيم ندارد اما باز هم هنگامي كه مربي تيم در داخل رختكن تركيب اصلي را اعلام مي كند او به دليل قرار نگرفتن در تركيب تيم ناراحت و افسرده مي شود. تمام بازيكنان فوتبال جهان بدون استثنا خود را واجد شرايط براي حضور در تركيب اصلي تيم مي دانند و اگر به زمين فرستاده نشوند احساس مي كنند كه حق آنها پايمال شده است. همچنين بازيكناني كه در بازيهاي قبلي نمايش قابل قبولي داشته اند و يا در تمرينات قدرتي در سالن قويتر از ديگران ظاهر شده اند حضور در جمع ۱۱ بازيكن برتر ميدان را حق خود مي دانند.
قرار گرفتن روي نيمكت ذخيره ها دقيقا مانند پسربچه اي است كه خارج از يك مغازه شكلات فروشي ايستاده و با حسرت به شكلات هاي داخل مغازه مي نگرد. اين پسربچه مجاز است كه به شكلاتها نگاه كند اما حق دست زدن به آنها را ندارد مگر اينكه والدينش به او چراغ سبز نشان بدهند. همچنين مي توان بازيكن نيمكت نشين را به دانش آموز شيطان در مدرسه تشبيه كرد كه به دليل بي انضباطي او را به كنار كلاس تبعيد كرده اند كه بايد روي يك پايش بايستد. در چنين شرايطي اين دانش آموز ابراز شرمندگي مي كند. تنها تفاوت تنبيه در كلاس درس با نيمكت نشيني در زمين فوتبال اين است كه مكان تنبيه شدن در زمين فوتبال داراي سقف مي باشد كه بازيكن نيمكت نشين مي تواند خود را زير اين سقف پنهان كند تا اينكه بيش از اين در برابر مردم شرمنده نشود. به همين دليل است هنگامي كه دوربين هاي تلويزيوني نيمكت ذخيره ها را نشان مي دهند چهره تمام بازيكنان نيمكت نشين مملو از غم و اندوه است گويي كه غم دنيا را با خود حمل مي كنند. بازيكنان نيمكت نشين همچنين علاقمند هستند كه در منتهي اليه گوشه راست نيمكت ذخيره ها بنشينند چون اينگونه داور چهارم كه مدام در حال حركت است ميدان ديد آنها را مسدود نخواهد كرد. اگر هم بازيكني وسط نيمكت ذخيره ها بنشيند مربي تيم و دستيار وي ديد بازيكن را سد خواهند كرد ،همچنين بازيكني كه در وسط نيمكت مي نشيند نمي تواند به راحتي هر دو پايش را دراز كند.
پس از اينكه ۱۰ دقيقه از زمان آغاز بازي سپري مي شود مربي تيم از بازيكن ذخيره مي خواهد تا به گرم كردن خود بپردازد. البته دستور مربي به اين معني نيست كه او مي خواهد بازيكن را به زمين بفرستد بلكه هدف اصلي وي آماده نگاه داشتن بازيكن براي تعويض احتمالي مي باشد. اين بدترين دستور براي بازيكن ذخيره است چون وي پيش از آغاز بازي نيز همراه با ساير بازيكنان خود راگرم كرده است و ديگر نيازي به گرم كردن ندارد. البته بازيكنان ذخيره به اندازه بازيكنان اصلي خود را پيش از مسابقه گرم نمي كنند چون مي دانند كه در تركيب اصلي تيم قرار ندارند و به همين دليل نبايد توان خود را خرج نمايند. با اين حال بازيكن ذخيره در فاصله نيمكت ذخيره ها تا پرچم كرنر، با تمام وجود خود را گرم مي كند و با استارتهاي انفجاري آمادگي خود را براي ورود به زمين اعلام مي كند. در اين زمان تعدادي از تماشاگران با تشويق هاي متوالي به وي روحيه مي دهند چون او به تازگي از بند مصدوميت رهايي يافته و نياز به حمايت دارد. همين اقدام تماشاگران باعث افزايش روحيه بازيكن نيمكت نشين مي شود و او با جديت بيشتري به تمرين مي پردازد به گونه اي كه عرق از سر و رويش جاري مي شود. پس از پايان تمرينات سرعتي، بازيكن ذخيره به كنار نيمكت بازمي گردد تا تمرينات كششي را انجام بدهد. در اين زمان بازيكن مورد نظر يك دنيا انگيزه دارد و ساير بازيكناني هم كه روي نيمكت نشسته اند با كف زدن وي را تشويق مي كنند. اگر بازيكن ذخيره تازه وارد باشد و تجربه كافي نداشته باشد از اين تشويق ها مغرور خواهد شد و نمي تواند احساساتش را كنترل كند، اما بازيكنان با تجربه آموخته اند كه تحت تاثير احساسات قرار نگيرند. بازيكني كه در كنار نيمكت حركات كششي انجام مي دهد بايد تنها به زمين چمن و ديداري كه در جريان است نگاه كند و در ذهن خود تصويرسازي نمايد كه پس از ورود به زمين چه كاري بايد انجام بدهد. در همين حال ساق بندها و پيراهن بازيكن در كنارش آماده است و او بايد مانند يك سرباز هر لحظه آمادگي داشته باشد تا با اين وسايل وارد ميدان بشود.
بازيكن ذخيره به خوبي مي داند كه چگونه بايد در حالت در جا به گرم كردن خود بپردازد چون تمام اينها را در قالب كتابهاي آموزشي مطالعه كرده است. در همان زماني كه بازيكن در حال گرم كردن است بازيكن ذخيره ديگري به او مي پيوندد و بازيكني كه زودتر از وي گرم كرده است به او در مورد چگونگي آماده سازي براي ورود به ميدان مشورت مي دهد. البته بازيكن جديد نيز نظرات خود را به بازيكني كه قبلا به گرم كردن خود پرداخته انتقال مي دهد.
به هر حال نيمه اول به پايان مي رسد و بازيكن ذخيره زودتر از ساير بازيكنان وارد رختكن مي شود. او بسيار با دقت تر از ساير بازيكنان به دستورات مربي گوش فرا مي دهد تا شايد در ميان صحبت هاي وي نامي از او به عنوان بازيكني كه قرار است به زمين برود، برده شود. به هر حال اين بازيكن در انتظار يك اشاره از سوي مربي تيم براي حاضر شدن و ورود به ميدان است.
ظاهرا مربي قصد ندارد نامي از بازيكن ذخيره ببرد به همين دليل وي به همراه چند بازيكن ديگر به زمين چمن مي رود تا پاس دادن را با توپ تمرين كند.
نيمه دوم براي بازيكن ذخيره، نيمه اميدواري است چون وي مي داند كه هر لحظه ممكن است به زمين فراخوانده شود. به همين دليل بسيار شديدتر از نيمه اول خود را گرم مي كند. در اين مقطع بازيكن ذخيره با ديگر بازيكنان صحبت نمي كند و تنها براي ورود به ميدان لحظه شماري مي نمايد. زمان به سرعت مي گذرد و بازيكن ذخيره تمام حركات نرمشي و سرعتي را كه در طول عمر خود فراگرفته بود اجرا مي كند اما باز هم نوبت به وي نمي رسد. او حتي چندين بار با استارتهاي انفجاري، نزديك مربي در كنار نيمكت ذخيره ها مي شود اما سودي در بر ندارد.
به حدي اين حركات كششي و سرعتي براي بازيكن خسته كننده مي شود كه وي در ذهن خود به دوران مدرسه باز مي گردد تا شايد با انجام دادن حركات نرمشي آن زمان براي خود تنوع بوجود بياورد.
البته او مي داند كه نبايد اين حركات آماتور را انجام بدهد چون در اين صورت مربي تيم او را تنبيه خواهد كرد. اما چاره اي نيست چون وي ديگر توان انجام حركات كششي حرفه اي را ندارد. با اين حال بازيكن ذخيره مجبور است كه خود را فعال نشان بدهد و هنوز هم باور دارد كه به زمين خواهد رفت. اما با گذر زمان و نزديك شدن به پايان بازي، استرس او بيشتر مي شود.
سرانجام هماي سعادت روي شانه بازيكن ذخيره مي نشيند و بازيكني كه هم پست وي در داخل ميدان است مصدوم مي شود و روي زمين مي افتد. او مي داند كه بايد ظرف چند ثانيه براي ورود به ميدان آماده شود. به همين دليل چند استارت انفجاري در كنار زمين انجام مي دهد، پيراهنش را بر تن مي كند و آماده حضور در ميدان مي گردد. در اين زمان بدن بازيكن ذخيره مملو از آدرنالين است اما در همين حال دستهاي پزشك تيم كه مشغول مداواي بازيكن مصدوم است بالا مي رود و اعلام مي كند كه بازيكن مصدوم قادر است به بازي ادامه بدهد. با اين حركت تمام دنيا بر سر بازيكن ذخيره خراب مي شود و اين بازيكن شوكه شده روي نيمكت ذخيرها مي افتد. اين بازيكن نيم ساعت پيش از آغاز بازي، ۳۵ دقيقه در جريان نيمه اول، در فاصله بين دو نيمه و از دقايق ۴۵ تا ۷۵ گرم كرده اما كمتر كسي تلاش او را ستايش مي كند. آيا واقعا يك نرم افزار كامپيوتري وجود ندارد تا اينكه به اندازه گيري مسافتي بپردازد كه بازيكنان ذخيره حين گرم كردن خود پشت نيمكت ذخيره ها طي مي كنند؟ در برخي مواقع بازيكنان ذخيره بسيار بيشتر از بازيكنان داخل ميدان مي دوند و برخي از آنها به حدي حركات كششي انجام مي دهند كه احساس مي كنند در پايان بازي طول قد آنها چند ميليمتر بلندتر شده است.
|
|
بايد قانوني براي بازيكنان ذخيره تصويب كرد تا حداكثر زماني كه آنها بايد پيش از ورود به زمين به گرم كردن خود بپردازند به صورت شفاف مشخص بشود. در صورت تصويب اين قانون، ديگر بازيكنان ذخيره مجبور نخواهند شد كه بيش از ۹۰ دقيقه خود را گرم كنند اما در نهايت به ميدان نيايند
البته تنها نكته مثبت در مورد گرم كردن كنار زمين اين است كه بازيكن ذخيره با تماشاگراني كه در جايگاه نزديك به او مستقر هستند دوست و رفيق مي شود. حتي در اين مقطع از بازي تعدادي از تماشاگران هنوز هم بازيكن ذخيره را تشويق مي كنند اما عده ديگري نيز با مزاح از او سوال مي كنند: آيا هنوز گرم نشده اي؟
بازيكن ذخيره در كنار زمين تمام فريادها و اظهار نظرات تماشاگران را مي شنود و دوست دارد كه در برابر اين فريادها با خنده و يا دست تكان دادن واكنش نشان بدهد اما او نبايد هرگز چنين كاري را انجام بدهد. همانطوري كه قبلا به آن اشاره شد بازيكن ذخيره مانند يك سرباز است كه در حين ماموريت بايد جدي باشد و كوچكترين واكنشي از خود نشان ندهد.
بايد اين نكته را در نظر داشت كه بازيكنان ذخيره در بازيهاي خارج از خانه بيشتر مورد توهين قرار مي گيرند. مثلا تماشاگراني كه در نزديكي زمين مستقر هستند فرياد مي زنند: آهاي بازيكن ذخيره! اگر جلوي ديد ما را بگيري سرت را از بدنت جدا خواهيم كرد. در حالي كه تنها ۱۰ دقيقه به پايان بازي زمان باقي مانده است مربي تيم پس از مشورت با دستيار خود از بازيكن ذخيره مجددا مي خواهد كه به گرم كردن خود بپردازد. بازيكن ذخيره نيز در پاسخ به آنها مي گويد كه آماده است.
اما مرز مرگ با زندگي براي يك بازيكن ذخيره، دقيقه ۸۴ بازي است. اگر تا اين دقيقه مربي تيم بازيكني را به ميدان فرستاد، آن بازيكن بايد احساس كند كه تنها به دلايل فني وارد ميدان شده است اما اگر بعد از دقيقه ۸۴ به ميدان برود كاملا مشخص است كه مربي تيم دلش به حال او سوخته و براي اينكه از زندگي نااميد نشود وي را به ميدان فرستاده است. البته بيشتر بازيكناني كه تا دقيقه ۸۴ به ميدان نمي روند ديگر به گرم كردن خود نمي پردازند چون مي دانند كه ديگر شانسي برايشان باقي نمانده است.
سر انجام دقيقه ۸۵ از راه مي رسد اما خبري از تعويض نيست و بازيكن ذخيره حتي زمان كافي براي سرد كردن بدن خود ندارد. او به طور مداوم به ساعت نگاه مي كند و آرزو مي كند تا بازي زودتر به پايان برسد. او سپس نگاهي به جايگاه تماشاگران مي اندازد كه در آن هنوز هم برخي از تماشاگران مشغول تشويق وي هستند. به هر حال كمك مربي تيم در دقيقه ۸۸ كارت تعويض را مي نويسد و بازيكن ذخيره دو دقيقه فرصت دارد تا در زمين چمن بدود. در اين دو دقيقه حتي بازيكن، عضلاتش را نيز كش نمي آورد. او حداكثر يك بار به توپ ضربه مي زند آنهم در حين پرتاب اوت.
اگر تيم پيروز شده باشد، جو رختكن بسيار شاد خواهد بود و بازيكن ذخيره به ساير بازيكناني كه ۹۰ دقيقه در زمين زحمت كشيده اند اين پيروزي و كسب ۳ امتياز را تبريك مي گويد. سپس مربي بدنساز وارد رختكن مي شود و خطاب به بازيكن مورد نظر مي گويد: همراه با ساير بازيكنان به سونا برو تا خستگي از بدنت خارج بشود. در همين حال ساير بازيكنان با صداي بلند مي خندند چون مي دانند كه آن بازيكن تنها دو دقيقه بازي كرده است.
البته آنها واقعا بي انصاف هستند چون به اين موضوع توجه نمي كنند كه وي بيش از ۹۰ دقيقه در كنار زمين گرم كرده است.
شايد اين سوال به ذهن شما خطور كرده باشد كه به چه دليل من از اين بازيكنان ذخيره حمايت مي كنم. اما چاره اي نيست كه حقيقت را بگوييم . وقايعي كه پيشتر براي شما شرح دادم دقيقا براي خود من در دومين بازي ليگ برتر انگليس در فصل جاري رخ داد و در حقيقت داستان واقعي نيمكت نشيني خود من مي باشد.
البته اميدوارم كه اين بلا بر سر هيچ بازيكني نيايد. پس از آن بازي به اين نتيجه رسيدم كه بايد قانوني براي بازيكنان ذخيره تصويب كرد تا اينكه حداكثر زماني كه آنها بايد پيش از ورود به زمين به گرم كردن خود بپردازند به صورت شفاف مشخص بشود. در صورت تصويب اين قانون، ديگر بازيكنان ذخيره نگون بخت مجبور نخواهند شد كه بيش از ۹۰ دقيقه خود را براي ورود به زمين گرم كنند اما در نهايت به ميدان نيايند و در مقابل هزاران تماشاگر تحقير بشوند.
به سازمان عفو بين الملل توصيه مي كنم كه حتي براي يك بار هم كه شده به بررسي وضعيت بازيكنان ذخيره فوتبال بپردازد تا اينكه آنها مجبور نباشند ساعت ها به گرم كردن خود در كنار زمين بپردازند. مطمئن هستم تماشاگران با تماشاي بازيكناني چون من به خود خواهند گفت: اين بازيكنان تنها براي اينكه در مهدكودك ها به كودكان نرمش كردن را آموزش بدهند مناسب هستند و تيمها نبايد به آنها پولي بپردازند چون براي سياهي لشگر پولي پرداخت نمي شود. به هر حال من تصور مي كنم كه در جريان آن بازي چندين ركورد جهاني از خود بر جاي گذاشتم. ابتدا بيشترين زمان گرم كردن توسط يك بازيكن فوتبال، سپس پوشش دادن بيشترين مسافت كنار و پشت نيمكت ذخيره ها و بيشترين و طولاني ترين حركات كششي در كنار زمين.