باركن تا بگريزيم به فرسنگ از شهر
مريم پاپي- مسافران دقيقه 90 همين روزها بايد دست به كار شوند. نفس هاي گرم زمين به پايان مي رسد، دست و دلبازي طبيعت به پايان مي رسد و در انقباض سرماي زمستان همه چيز را براي خود حفظ مي كند تا سالي ديگر كه به بهاي بخشش دوباره، گرماي طاقت فرسايش را نيز به انسان ها تحميل كند. آخر تابستان همه كساني كه سفري در ذهن دارند، بايد از خانه دور شوند و تا پاييز نيامده بازگردند.
سفر آخر تابستان بعضي ها، حكايتي شبيه همان خانه تكاني نوروز دارد. انگار فرا رسيدن نوروز زنگي است كه نواخته مي شود و بعد از آن، همه دست ها از كار مي افتند و ديگر اجازه انجام هيچ كاري نيست. آخرين لكه شيشه ساختمان ها هم به سرعت پاك مي شود و تنها انتظار رسيدن سالي نو باقي مي ماند. سفرهاي دقايق آخر تابستان بهانه اي محكم تر از عجله هاي نوروزي دارد؛ مدارس و دانشگاه ها بازگشايي مي شوند.
ولي چرا همه سفرهاي تابستاني تا دقيقه آخر به تعويق مي افتد؟
طبقه متوسط
تابستان ها فصل آوارگي دانش آموزان است. كلاس هاي تجديدي، تقويتي، هنري، ورزشي و ... كه بعضي از آنها مورد نياز بچه ها هستند و برخي ديگر ناجي پدر و مادرها از بيكاري و بهانه هاي تابستانه بچه ها مي شوند، بيشتر وقت آنها را مي گيرند. تا حد امكان بايد درس هاي سال بعد را در آموزشگاه هاي آزاد يادگرفت، چون خيلي از معلم ها وقتي سر كلاس بيايند به جاي درس دادن، كتاب را دوره مي كنند و با لحني كه هم رضايتمندانه هست و هم نيست، مي گويند كه همه شما اين درس ها را در آموزشگاه آموخته ايد . حالا اگر دانش آموزاني اين كلاس ها را نگذرانده باشند، چيزي از كتاب هاي سخت درسي عايدشان نمي شود. پس رفتن به آموزشگاه هاي خصوصي به صورت تك درس، يكي از لازمه هاي دانش آموز بودن است.
هر ساعت سرگرمي و آموزش تابستاني دانش آموزان، ارزش هزاران تومان پول را دارد و نمي توان با رفتن به سفر، بچه ها را از اين كلاس ها محروم كرد. از طرف ديگر سفرهايي كه با هزينه نه چندان كم و نه چندان زياد صورت مي گيرد، وقت زيادي صرف خواهد كرد.
در خبرها مي شنوي كه جشنواره تابستاني مناطق آزاد كشور برپاست. باتوجه به برنامه ريزي هاي صورت گرفته، به رغم ركود نسبي گردشگران در تابستان امسال، ميزان سفر گردشگران به اين جزيره در مقايسه باجشنواره سال قبل۱۰، درصد افزايش يافت. طي مدت دوماه برگزاري جشنواره تابستاني كيش، حدود 150 هزار گردشگر به جزيره كيش سفر كرده اند. كيش هم جاي خوبي است، اما فكر مي كني كه يكدفعه با اين هزينه به دبي بروم. مي ماني تا هزينه سفرت به دبي فراهم شود... يك ماه، دو ماه، سه ماه و... فراهم نمي شود. خودت هم از اول مي دانستي كه فراهم نمي شود. بالاخره بايد با يك سفر بچه ها را آرام كرد. با يك سفر كم هزينه به يكي از شهرهاي سياحتي يا زيارتي يا رفتن به خانه اقوامي كه در ساير شهرها زندگي مي كنند، سر و ته قضيه را هم مي آوري.
طبقه مرفه
مهم نيست چه زماني مسافرت بروي يا چقدر در سفر بماني، دغدغه پيدا كردن بليت نيست. با يك تلفن بليت هواپيما رزرو مي شود يا خودروهاي آخرين مدل رسيدن به مقصد را هموار مي كنند. تحصيل بچه ها با مشكلي مواجه نمي شود، چون مزاياي برخورداري از معلم خصوصي اين است كه مي توان تنظيم وقت سفر خانواده را به اختيار تنظيم كرد.
در صورت كمبود وقت هم سفر چند ساعته با هواپيما حتي به كشورهاي همسايه، مي تواند در طول دو، سه روز انجام شود.
طبقه پايين
از آغاز تابستان هم نياز به فكر كردن در مورد سفر نيست، بچه ها و تنظيم وقت آنها هم خيالي نيست، چون پولي نيست كه براي آنها سرگرمي تابستاني فراهم كرد. پدر و مادر مي مانند و كنترل و جوابگويي به بچه هايي كه هميشه حوصله شان سررفته يا اگر خودشان سرگرمي پيدا كنند، معلوم نيست اين سرگرمي تابستاني چيست!
يك حالت ديگر هم وجود دارد، البته براي رفتن به اين سفر هم محدوديت زماني وجود ندارد؛ بستن باربند بر خودرويي كه نمي توان هيچ اطميناني به ايمني آن در سفر داشت، سير بي هدف جاده ها و خوابيدن كنار خيابان ها و پارك ها، در حالي كه چادر يا كمپي هم براي استقرار نيست. اين كشمكش هاي دروني افراد يا خانواده ها براي سفر، از چارچوب ذهن آدم ها و خانواده ها بيرون نمي آيند.
اگر سفر را در اينترنت جست وجو كني، از يكصد مطلب در مورد سفر، 95 مورد به سفر روسا و مسئولان كشورها مربوط مي شود و تعداد كمي خبر به آدم هاي عادي امثال تو اختصاص دارد. شما آدم ها وقتي خداي نكرده تصادف كنيد و بميريد ( آن هم به صورت دسته جمعي) سفرتان خوراك خوبي براي رسانه ها مي شود.
سازمان جهاني بهداشت در آخرين تعريف خود از زندگي بيان كرده است كه زندگي عبارت از كار، استراحت و فراغت.
روان شناسان سفر را تركيبي از استراحت و اوقات فراغت مي دانند كه انسان دربند زندگي صنعت و ماشيني را از قيد فعاليت هايش آزاد مي كند. به اين ترتيب، وضعيت نخستين شرط سلامت رواني يك جامعه روشن مي شود، ولي جامعه ما پر از انسان هاي بسيار قوي است كه با نداشتن اين شرايط كه در سطح جهاني تعريف شده اند هم نهايت سعي خود را براي داشتن سلامت رواني به كار مي بندند.
*عنوان مطلب برگرفته شده از مثنوي معروف محمدعلي معلم دامغاني است.
|