پنجشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۸۴
سينماي دفاع مقدس از نگاه هنرمندان و مسئولان
جنگي كه زندگي بود
001461.jpg
مختار شكري پور
توليد فيلم هاي جنگي و تصويرسازي از مقاومت و نبردهاي انساني از ابتداي پيدايش هنر هفتم، نزد فعالان سينما مطرح بوده است.
سينماي دفاع مقدس كه با آغاز جنگ تحميلي جوانه رويش آن در صنعت فيلم كشور زده شد در طول حيات خود با فراز و نشيب هاي فراواني روبرو بوده است. توجه به اين گونه سينمايي فارغ از مشكلات اجرايي و تهيه امكانات و تجهيزات سخت افزاري و نرم افزاري و صرف هزينه هاي سنگين، حمايت منطقي نهادهاي مسئول در دستگاه هاي مختلف را طلب مي كند. از برپايي جشنواره فيلم دفاع مقدس سال ها مي گذرد و تداوم اين رويداد به دليل نبود مديريت واحد، منسجم و منطقي در هاله اي از ابهام قرار دارد. دهمين جشنواره فيلم دفاع مقدس قرار بود سوم خرداد گذشته در تهران و در خرمشهر توسط معاونت هنري بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس برگزار شود كه به دليل برخي مشكلات به تعويق افتاد.
معاون هنري بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس پيشتر از هزينه شدن سه ميليارد ريال براي برنامه هاي مقدماتي برپايي جشنواره فيلم دفاع مقدس خبر داده بود. انجمن سينماي دفاع مقدس پس از حرف و حديث هاي فراوان متولي برپايي اين رويداد هنري در اواخر شهريور ماه شد.
«محمدرضا شرف الدين» رئيس اين انجمن نيز به تازگي اعلام كرد: در صورتي كه مشكل نقدينگي جشنواره فيلم دفاع مقدس برطرف نشود، اين رويداد صرفاً در قالب يك جشن ساده برپا مي شود.
وي، ناهماهنگي هاي موجود در برپايي جشنواره فيلم دفاع مقدس را ناشي از موقعيت و شرايط سياسي كشور دانست و افزود: همه نهادهاي مسئول مي خواهند اين رويداد برپا شود، اما شرايط موجود دستمان را بسته است.
به اعتقاد برخي از كارشناسان، سينماي دفاع مقدس به دليل ضعف در توليد آثار فاخر، گراني توليد، نبود حمايت منطقي، حاشيه نشيني فيلم سازان متخصص و دخالت افراد غيرمسئول آسيب ديده است.
به مناسبت هفته دفاع مقدس چند تن از هنرمندان و صاحب نظران از سينماي دفاع مقدس و ضرورت برگزاري جشنواره فيلم دفاع مقدس مي گويند.
بخشي از عدم شناخت مخاطبان سينماي دفاع مقدس به فيلمسازان اين عرصه برمي گردد و بخش ديگر آن به دليل تنوعي است كه در سطح معلومات و علائق مخاطبان وجود دارد.
عبدالحسين برزيده كارگردان سينما با ذكر اين مطلب افزود:با نگاهي به گذشته و مرور اتفاقات در سينماي دفاع مقدس بايد متوجه شويم كه كجا ايستاده ايم؟ و در شناخت شرايط فعلي به دنبال راهي براي آينده باشيم، ولي اولين مشكل در سينماي دفاع مقدس اين است كه نمي دانيم كجا ايستاده ايم؟ و مخاطب را خوب نمي شناسيم. هر چند بخشي از اين قضيه تقصير فيلمسازان است، اما بخش ديگر به دليل تنوعي است كه به سطح معلومات و سلايق مخاطبان برمي گردد و تغييرات خيلي سريع در مخاطبان به وجود مي آيد. البته بخشي از اين مساله طبيعي است. بخشي از مخاطبان ما تحت تاثير ماهواره بوده و آن چيزي كه القا شده، منجر به متفاوت شدن سطح توقع وسطح معلومات مخاطبان شده است. البته اين مساله ندانم كاري ما را توجيه نمي كند.
وي با اشاره به اين كه در حوزه هاي پژوهشي بايد اتفاقي بيفتد، گفت: اين وظيفه كارگردان مؤلف نيست كه مخاطب را بشناسد، بلكه در وظايف مراكز پژوهشي قرار مي گيرد. البته مركز پژوهش در انجمن سينماي دفاع مقدس به وجود آمده است، شايد اين جايگاه در وزارت ارشاد بايد شكل بگيرد، چرا كه اين مساله بايد از سوي يك وزارتخانه پي گيري شود. البته مشكلات ديگري به غير از پژوهش است كه آن هم امكانات و عدوات جنگي سينماي دفاع مقدس است. ما به عدوات جنگي، سخت افزار و نرم افزار كه از دوربين فليمبرداري شروع مي شود و به سالن سينما مي رسد، در سينماي دفاع مقدس نياز داريم.
وي افزود: عدم تمركز تصميم گيري در ساخت فيلم دفاع مقدس تمركز به اين معنا كه مركزي حرف آخر را بزند نه اين كه ديكته كند، واقعيتي مشهود و ملموس است. گاهي اوقات هنرمندان به دليل سردرگمي نمي دانند فيلمنامه هايشان به كجا مي رود. يا در برخي از مواقع فيلمنامه ها در اثر سلايق و نه نكات فني رد مي شود. اين مساله ممكن است به دليل عدم درك درست يا ناآشنايي مديران فرهنگي با فن فيلمنامه نويسي بروز كند. البته تخصيص بودجه كم، تنبلي و درجا زدن برخي هنرمندان كه گاهي اوقات مردم كوچه بازار را نمي شناسند به اين مشكل دامن مي زند.
برزيده با اشاره به اين كه ممكن است مديري در راس كار قرار گرفته باشد كه ضعيف باشد، گفت: چنين مديري براي اين كه موقعيت شغلي اش به خطر نيفتد، ممكن است حتي بيشتر از بقيه چوب لاي چرخ بگذارد. در واقع عدم تناسب توانايي مدير در انجام وظائفش به حوزه كاري او لطمه ها مي زند، حتي تعدد مراكز تصميم گيري اين فرصت را به آنها مي دهد كه شانه خالي كنند و مسئوليت شان را به ديگري واگذار كنند. از سوي ديگر نهادهاي موازي به اين مشكل هم دامن مي زنند. به عنوان نمونه براي خود من نيز پيش آمده كه فيلمنامه اي نوشتم و سپاه گفت مربوط به بنياد شهيد مي شود و اين بنياد اشاره كرده كه نيروي هوايي ارتش بايد كمك كند و بعد نيروي هوايي ارتش اعلام كرد كه تمام شخصيت هاي تو كه بسيجي هستند، بايد سرباز نيرو هوايي شوند. در حالي كه موضوع مردمي است و شما مي خواهي نشان دهي كه در جنگ مردم در چه شرايطي فعاليت مي كردند. در واقع تمامي اين مسائل به كار لطمه مي زند.
وي در باره سرمايه گذاري براي فيلم هاي كوتاه دفاع مقدس گفت: اگر اين تصميم از سر استيصال باشد كه حالا امكانات نيست، روي فيلم هاي كوتاه سرمايه گذاري كنيم، جواب نمي دهد، ولي اگر اين كار با يك برنامه ريزي از قبل طراحي شده باشد و با اعتقاد انجام شود حركت خوبي است، چرا كه برخي از مواقع حرف فيلم هاي بلند چه در ژانر دفاع مقدس و ديگر ژانرها فقط پنج دقيقه است. حتي من فيلم هاي كوتاهي كه توسط بچه هاي شهرستان ساخته شده، ديده ام كه خيلي ارزشمند است و مي توان از دل آن يك كار خوب ساخت.
حيات و زندگي
دكتر فياض درباره جامعه شناسي سينماي دفاع مقدس مي گويد : با واژه فرهنگ، تحولاتي همچون مردم، زندگي و حيات به ذهن مي رسد . فرهنگ مهمترين بحث است و مردم بوسيله فرهنگ زندگي مي كنند. اين مسئله حتي در سينماي جنگي نيز مطرح شده است.
زندگي پوياست و مردم بدنبال پويايي هستند . فلسفه و هنر نيز در قالب فرهنگ قرار مي گيرد. از سوي ديگر، دانشمندان نيز از واژه جامعه شناسي سينما استفاده نمي كنند، بلكه از واژه ارتباط شناسي بهره مي برند .
وي افزود: مردم در فرهنگشان يك نظام معنايي ترسيم مي كنند و با آن زندگي مي كنند.
وي افزود: درحال حاضر دنيا به سمتي حركت مي كند كه زبان را تصويري كند. همچنين درتوليد معنا، جهان پديداري در رأس قراردارد، ولي اشتباهاً جهان بيني معني شده است. در هر تمدني يك نوع جهان پديداري در آن حكومت مي كند.
بنابراين هر تمدن يك نوع جهان پديداري، نظريه و واقعيت دارد . در واقعيت جنگ همه بايد ببينيم كه چه جهان پديداري برآن حكومت مي كرد و چه نظري در پشت آن قرارداشت .
وي با اشاره به اينكه ما با رزمنده كليشه اي برخورد كرده ايم ، گفت: مهمترين مسئله اي كه بچه ها را به جبهه مي كشاند، احساس حيات و زندگي بود، نه مرگ.
وي تأكيد كرد: جنگ ما جنگ نبود، بلكه زندگي بود.
دكتر فياض افزود : ما درجنگ گفتمان و فرا گفتمان داريم. درگفتمان خوب عمل كرده ايم، ولي در فراگفتمان فيلمي نداشته ام و در واقع بايد فراگفتمانها را رشد دهيم . همچنين بايد سينماي زندگي را درست كنيم.
001434.jpg
001437.jpg
001440.jpg
001446.jpg
001449.jpg
001452.jpg
زيبايي شناسي دفاع مقدس
محمد داوري مدير فيلمبرداري مي گويد: كار هنرمند پيداكردن معني از دل واقعيت است و هر انساني حماسه را دوست دارد.
در بحث زيبايي شناسي دفاع مقدس يك وجه بر اساس زيبايي شناسي است.
وي افزود: برخي فرهنگ ها يك رنگ را مقدس مي دانند و كار هنرمند پيدا كردن معني از دل واقعيت است و سينما آيينه اي است كه بدون دخل و تصرف واقعيت را باز مي تاباند. وقتي الهامات به سراغ هنرمند بيايد، صنعت به سمت هنر مي رود. اگر اين مساله را بپذيريم، به طور حتم در شكل هاي مختلف وسيع تر مي توانيم اين معاني را پيدا كنيم.
وي يادآور شد: هر انساني حماسه را دوست دارد و ديدن وجوه زندگي در دل جنگ، پيش از مشكلات جدي و اجتناب ناپذير است.
اين سينماگر با اشاره به اينكه عدالت جويي و ظلم ستيزي از مقوله هاي زيبا است، توضيح داد: حتي افراد ظالم هم فكر مي كنند عدالت را اجرا مي كنند. بر سر پيمان بودن، عشق و محبت شايد دامنه وسيع تري را دربر بگيرد. از سوي ديگر، بحث زيبايي شناسانه در امور معنوي بيشتر تجلي مي يابد و در انسان پايدار و اصولي است كه قبل از به وجود آمدن آثار هنري وجود داشته باشد و مي توان آن را بر اساس اصول زيبايي شناسي تعريف كرد.
جذب مخاطب
محسن دامادي فيلمنامه نويس درباره موقعيت امروز سينماي دفاع مقدس گفت: سينماي دفاع مقدس مخاطب خودش را از دست داده است و آمار نشان مي دهد كه علي رغم همه تلاش ها در طول اين سال ها نتوانسته مخاطب را آنچنان كه شايسته است به خود جذب كند.
دامادي در پاسخ به اين سوال كه چرا سينماي دفاع مقدس دچار افراط و تفريط شده است، گفت: اين مساله نه تنها در سينماي ما، بلكه در تمام شقوق كشور به چشم مي خورد. ما عادت كرديم زماني كه در روند رشد اخلال ايجاد كرديم يا اين اخلال وجود داشته است، با سفارش كار از بيرون قصد حل كردن مشكل را داريم. به همين دليل در هر دوره در سينما با عناوين خاصي روبرو مي شويم. يك بار سينماي نظارتي است كه فقط معتقد هستيم كه بايد روي سينما نظارت شود و در دوره بعد بحث سينماي هدايتي را مطرح مي كنيم. از سوي ديگر در طول اين سه سال به دنبال درست كردن سينماي معناگرا هستيم. متاسفانه ميان عرضه و تقاضا رابطه معقولي نيست.
وي با اشاره به اين كه سينماي دفاع مقدس در صورتي رونق مي گيرد كه تهيه كننده بخش خصوصي به سرمايه گذاري راغب شود، گفت: روند ساخت و ساز بايد به گونه اي باشد كه خودش راغب به اين حركت شود، اما وقتي از بيرون احساس نياز مي كنيم كه در مسير رشد طبيعي قرار نگرفته است، بنابراين با يك تعداد كار روبرو مي شويم كه مثل چراغي براي مدتي روشن مي شود، ولي بعد دراثر عدم استقبال خاموش مي شود. در سينماي دفاع مقدس هم اين دوره ها پيش آمده است كه بنا را بر كميت گذاشتيم، ولي آيا به نياز بازار توجه كرديم؟ آيا تجهيزات ما همانند ديگر فيلم هاي جنگي در دنيا بوده تا جذابيت هاي بصري را ايجاد كنيم و مخاطبان به سينما بيايند. وقتي به اين عناصر توجه نكنيم ، مسلماً اين افت و خيزها پيش مي آيد. در واقع روند درست، برگزاري اين نشست ها است كه به آسيب شناسي بپردازيم و بر اساس آزموده ها براي آينده طراحي انجام بدهيم.
فيلمنامه نويس فيلم «از صميم قلب» در پاسخ به اين سوال كه راكدماندن برخي از فيلمنامه ها در انجمن سينماي دفاع مقدس در يك زمان طولاني تا چه حد به اين سينما لطمه زده است، گفت: ما دو نوع سينما دفاع مقدس داريم كه يكي، سينماي آن و لحظه است و فيلمساز در جبهه حضور داشته و واقعيت را از نزديك شاهد بوده است. براي اين فيلمساز بايد بستر را فراهم كرد كه فيلمش را بسازد و نبايد قيد و بندهاي بيهوده قرار داد كه در برخي از مواقع اين قيد و بندهاي بيهوده به چشم مي خورد. البته تجربه نشان داده كه اين فيلم ها خيلي خوب ساخته شده است. جنس ديگر سينماي دفاع مقدس، سينما بر اساس تحقيقات است كه بر اساس المان هاي معروف سينماي جنگي جهان بايد طراحي كنيم تا به فروش خوبي برسيم و مخاطب خود را حفظ كنيم، ولي شاهد هستيم كه در برخي از مواقع اين فيلمنامه ها بي دليل معطل مي مانند و انگيزه از بين مي رود. از سوي ديگر من بارها اشاره كردم كه ما نيمي از بودجه كه در حين توليد از بين مي بريم، مي توانيم صرف ده ها فيلمنامه خوب و تحقيقات كنيم.
وي درباره اين كه عدم تحقيقات به چه ميزان به فيلمنامه ها لطمه مي زند، گفت: نبود بستر پژوهش، بزرگترين مشكل فيلمنامه هاي دفاع مقدس و ديگر ژانرهاي سينمايي است. مثل اين مي ماند كه در هر جا آب روان است، ما بدون برنامه ريزي به فكر سد باشيم.
وي در پاسخ به اين سوال كه چرا فيلمنامه هاي سينماي دفاع مقدس فقط به ظاهر جنگ پرداخته است و بارعاطفي و معنوي به فراموشي سپرده شده است، گفت: اتفاقاً يكي از مشكلات جدي اين است كه ما از جنگ فقط فيزيك آن را جذاب قلمداد كرديم. از سوي ديگر در اين فيلمنامه ها نقش زنان فراموش شده است. درحالي كه دادن كلمه قهرمان به زنان شايد كم باشد، چرا كه آنان مشوق نيروهاي جوان براي رفتن به جبهه بودند و اين نكته مهمي است كه مورد غفلت واقع شده است.
كارگردان فيلم «درسا» درباره اين كه سرمايه گذاري روي فيلم هاي كوتاه دفاع مقدس و نمايش آنها قبل از نشان دادن فيلم بلند مناسب است، گفت: آينده هنري ايران به واسطه جوانان مستعد درخشان است و بايد ميدان داد تا آنها بتوانند سرمايه ذهني فكري شان را تجربه كنند، حتي مي تواند يك راه ورود ماندگاري در عرصه هنر باشد، به ويژه در كشور ما كه خواسته ناخواسته رانت هاي متعدد و قدرت شكل گرفته است و اگر جواني علاقمند به اين كار باشد بايد سرمايه گذاري كرد.
آشنايي با مشكلات
«احمد مرادپور» ، كارگردان فيلم «رنجر» در پاسخ به اين سوال كه برگزاري نشست هاي سينماي دفاع مقدس تا چه حد در كاهش مشكلات سينماي دفاع مقدس تأثيرگذار است، گفت: اگر چه با برگزاري اين هم انديشي ها ممكن است راهكارها و سياست گذاري هاي آينده ترسيم نشود، ولي در اين نشست ها فيلمسازان با مشكلات بقيه همكاران آشنا مي شوند.
وي افزود: همچنين از طريق تجربيات آنها مي توانيم درس بگيريم و در كارهاي خود اعمال كنيم، حتي پيشنهاداتي كه در برخي از اين مباحث مطرح مي شود، مسلماً در كار ما تاثيرگذار است. بنابراين در ما به جهت فكري، زمينه اي براي آشناشدن با مواضع فكري ديگران را فراهم مي كند و منجر به ارتقاي فكري ما مي شود، چرا كه نظريات متفاوت را مي شنويم و بعد انتخاب مي كنيم. در واقع اين مساله در كار ما تاثيرگذار است.
وي با اشاره به اين كه اين نشستها وجوه غفلت شده درذهن ما را زنده مي كند، گفت: وقتي دوستان در اين عرصه با صداي بلند فكرهاي گذشته شان رامي گويند، زواياي ناشناخته براي ما روشن مي شود. اگرچه نتوانستيم به مرحله ظهور برسانيم، چرا كه اساساً اصل ماجرا، يعني بستري كه فيلم بايد ساخته شود، با مشكلات عديده اي روبرو است. اما به لحاظ شخصي باعث مي شود كه ما با زمينه هاي جديد فكري آشنا شويم و از اين بحث ها بهره ببريم. اين مباحث اگر براي ديگران نان نمي شود براي ما آب مي شود. البته اين ضرب المثل را عمداً برعكس عنوان مي كنم. در واقع فكر مي كنم بيشترين كساني كه از اين هم انديشي ها بهره مي برنند ودرآن ها تأثير گذار است، فيلمسازان هستند كه نظريات شان نقد و بررسي مي شود. البته اين مباحث در سياست هاي راهبردي و سياست هاي كلان تأثير جدي نخواهد گذاشت.
مرادپور خاطرنشان كرد: از سوي ديگر جابجايي مرتب مديران در عرصه هاي مختلف فرهنگي، باعث ناتمام ماندن برخي از اين مباحث مي شود و به صورت جدي پيگيري نمي شود. البته ما كار خود را انجام مي دهيم و آنها هم بايد كارشان را انجام دهند. از سوي ديگر هر مدير فرهنگي كه اين سمت را مي پذيرد، با يك جمعي روبرو مي شود كه مي خواهند اين كانون را گرم نگه دارند و مطالبات را درخواست كنند. همچنين مي بيند كه اين جمع همچنان پايدار است و خواسته هاي خودشان را مطرح مي كنند. آنها هم ناگريز هستند، بخشي از فعاليت هاي اجرايي و فكري را به اين بخش اختصاص دهند. اگرچه خيلي دير به دير اتفاق مي افتد و خزنده و آرام پيش مي رود، اما در درازمدت تاثير خود را خواهد گذاشت مگر آن كه نسل بعدي بيايد و اين مطالبات را نداشته باشد يا كم حوصله برخورد كند.
وي درباره نمايش فيلم هاي كوتاه دفاع مقدس قبل از نشان دادن فيلم هاي بلند گفت: فيلم كوتاه خيلي خاص است و مخاطبان خاص هم دارد. تماشاگران وقتي كه به سينما مي روند، انتظار ندارند قبل از آن، يك فيلم كوتاه ببينند. اما در مجموع، دنياي فيلمسازي فيلم هاي كوتاه براي من هيجان انگيز است و خيلي علاقمندم كه استعدادهاي جوان را در اين عرصه ببينم، چرا كه فكرهاي جديد در رشد و شكوفايي اين فيلم ها مؤثر است.
ايجاد انگيزه
صفارهرندي وزير فرهنگ  و ارشاد اسلامي  مي گويد : سينماي  دفاع  مقدس  با ايجاد انگيزه  براي  هنرمندان  بايد مورد حمايت  قرار گيرد. اما حمايت  و مساعدت  به  سينماي  دفاع  مقدس  نمي تواند شكلي  خارج  از استعداد و توانايي  جامعه  سينمايي  داشته  باشد و اين  حمايت  بايد انگيزشي  باشد.
وي  اضافه  كرد: ما مي توانيم  زمينه  را آماده  كنيم  تا سينماگران  دفاع  مقدس  راحت تر كار خود را انجام  دهند.
وي  با اشاره  به  اينكه  در گذشته  غفلت هايي  در مورد دوران  دفاع  مقدس  صورت  گرفته  است ، گفت : اين  احساس  كه  دفاع  مقدس  مهمترين  بخش  زندگي  ملت  ايران  پس  از انقلاب  اسلامي  است  بايد در هنرمندان  ايجاد شود و در اين  صورت  هنرمندان  خود به  سينماي  دفاع  مقدس  توجه  خواهند كرد.
وي  گفت : عرصه  هنر، عرصه اي  نيست  كه  بتوان  با درخواست  و حمايت هاي  معمول  در آن  ايجاد خلاقيت  كرد و هنرمندان  بايد داراي  انگيزه  براي  خلاقيت  هنري  باشند.
در مورد سينماي  دفاع  مقدس  بايد تلاش  كرد كه  انگيزه  كساني  كه  در اين  عرصه  فعاليت  كرده اند حفظ  شود و خاموش  نشود و در كساني  كه  انگيزه  نبوده ، برانگيخته  شود.

گفت وگو با مهسا مهجور كارگردان نمايش «من مست چنين خواهم»به مناسبت هفته دفاع مقدس
عشقي كه معنا مي شود
001455.jpg
اين روزها به مناسبت هفته دفاع مقدس نمايشي به اجرا درمي آيد با عنوان «من مست چنين خواهم» كه توسط مسعود مهجور به نگارش درآمده است. اين نمايش را كه در ارتباط با دفاع مقدس و جانبازان است مهسا مهجور كارگرداني كرده و عليرضا مهران، مسعود مهجور، حسين كشفي الاصل، هادي بيوند، فرناز قبادي به عنوان بازيگر و خواهرش رعنا مهجور نيز به عنوان دستيار كارگردان با او همكاري دارند.
مهسا مهجور متولد ۱۳۵۳ و فارغ التحصيل جامعه شناسي از دانشگاه علامه طباطبايي است. او ديپلم بازيگري تئاتر از مدرسه هنر و ادبيات صدا و سيما را هم دارد و چندين سال است كه به عنوان بازيگر و مجري در تئاتر، سينما و تلويزيون فعاليت دارد. نخستين تجربه كارگرداني او همين نمايش است كه متن آن را پدرش نوشته است. با مهسا مهجور به مناسبت اجراي اين نمايش در هفته دفاع مقدس به گفت وگو نشسته ايم.
* چه طور شد كه به سمت كارگرداني متني با موضوع دفاع مقدس رفتيد؟
- اين متن وسوسه ام كرد و اين وسوسه چندين سال در من بود. متن را خيلي دوست دارم. به نظرم يك جور اداي دين است. وقتي دانشجو بودم يك روز روي تابلوي اعلانات نوشته اي ديدم از رئيس انجمن جانبازان دانشكده كه خيلي شيرين و دوستانه گلايه كرده بود كه روز جانباز آمد و رفت و هيچ كس در اتاق ما را نزد كه حداقل بگه يادمه امروز روز شماست. دلم خيلي شكست. كاري به هيچ كس ندارم ولي اين قدر خودم احساس شرمندگي كردم كه داشتم ديوانه مي شدم. امروز دلم مي خواد آن آقا را پيدا كنم و بگم اميدوارم با اين كار آن فراموشي را جبران كرده باشم و دلم مي خواد اين تئاتر را تقديم به همه جانبازهاي دانشجوي دانشكده اجتماعي علامه بكنم و به نظرم خوبه كه بعد از اين همه سال حالا خودم را در اين عرصه محك بزنم. سال هاي ساله كه خانم آدينه مي گويند بچه ها كارگرداني كنيد. از آموخته هايتان استفاده كنيد. ادعايي هم ندارم. مي دانم از لحاظ بازيگري جايم كجاست. از لحاظ كارگرداني جايم كجاست. من يك كارگردان آماتور هستم كه قطعاً كارهاي اوليه ام سرشار از اشتباه است. ولي دلم نمي خواد فرصت تجربه كردن را از دست بدهم هرچند كه علاقه اصلي ام و دغدغه  اصلي ام بازيگري در تئاتر است. در مورد اين كار به خصوص هم حرف اول را كارگرداني نمي زند بلكه متن و بازيگري بر كار كارگرداني سوار هستند و من فقط يك نظم دهنده هستم و نمي خواهم به سادگي و صداقت متن لطمه اي بزنم. وقتي جنگ شروع شد كلاس اول دبستان بودم. وقتي سال سوم دبستان بودم نامه اي نوشتم و از طريق مدرسه به جبهه فرستادم. شايد باور نكنيد وقتي جواب نامه ام را گرفتم باور نمي كردم كه رزمنده اي نديده و ناشناخته با صميميتي غيرقابل وصف خوشحالي اش را از دريافت نامه ام مكتوب كرده بود و از من خواسته بود كه به ياد همه شهدا و جانباز ها باشم و نصيحتم كرده بود كه درس هايم را خوب بخوان چون بعد از آنها نوبت ماست و اين كه ما بايد خوب درس بخوانيم تا بتوانيم خرابي هاي بعد از جنگ را از بين ببريم. سرنوشت آن رزمنده را نمي دانم اما تأثير نامه اش بر من باقي است و باعث شده هميشه به ياد جنگ و يادگارهاي جنگ يعني همه سربازان برگشته و برنگشته و جانبازها باشم و بالطبع خواندن و شنيدن مشكلات آنها هميشه دلم را به درد آورده. البته ناگفته نماند آن برادر عزيزم در نامه اش خود را برادر عزيزم آقاي مهجور خطاب كرده بود. بابت اين قضيه هم من در عالم بچگي كلي گريه كردم.
* نمايش شما نمايشي مربوط به دفاع مقدس است. چه نگاهي به مقوله دفاع مقدس در اين نمايش شده است؟ يعني به دفاع مقدس از چه زاويه اي نگاه شده است؟ كمي از ويژگي هاي روايي و اجرايي اين نمايش بگوييد.
- موضوع نمايش «من مست چنين خواهم...» حول محور تفكرات و خط مشي هاي سياسي- اجتماعي بعد از جنگ تحميلي مي چرخد؛ تفاوت ديدگاه آدم ها با هم. هدف همه اين آدم هاي نمايش، سواي دغدغه هاي شخصي شان يكي است اما راه هاي آنان با هم فرق دارد. همه هم درست مي گويند. هيچ اتفاق عجيب و غريبي هم نمي افتد كه احتياج به صحنه عجيب و غريب و كارگرداني عجيب و غريبي داشته باشد. آدم هايي از سر اتفاق در يك پرت آباد كنار هم جمع مي شوند و همان طور كه خصلت همه ايراني هاست زود با هم صميمي مي شوند و درد دل مي كنند و آخر سر هر كسي درد ديگري را درد خودش مي داند پس بايد كه دواي درد هم را پيدا كنند. زبان اين آدم ها هم زبان شاعرانه اي است. به قول معروف همه شان به غير از دكتر آدم هاي اهل دلي هستند. آدم هايي كه شرايط مجبورشان كرده به فهم و درك عميق تري دست پيدا كنند. شايد براي اين كه درد را از نزديك لمس مي كنند. صحنه هم به تبعيت از اين شاعرانگي، مثل كتاب شعر مي ماند. همه حرف ها هم رو گفته مي شود. چه احتياجي به استعاره حرف زدنه؟ آدم هاي اين نمايش مسائلشان را خيلي راحت، بي پرده و بي حاشيه براي هم مطرح مي كنند! عقايدشان را خيلي صريح و بدون ترس بيان مي كنند، چون نقاب ندارند.
به نظر خود من هيچ اشكالي ندارد كه يك نمايش اين قدر رو باشد. بگذاريد، اين بار تماشاگران به جاي اين كه بعد از نمايش چند ساعت فكر كنند كه منظور از نمايش چي بود؟ چند ساعت به اتفاق اصلي فكر كنند و درباره آنچه اتفاق افتاده به قضاوت بنشينند.
* آيا نمايش شما پرداختي آسيب شناسانه به مسايل جانبازان بعد از جنگ و طرح مشكلات فعلي آنان است؟
- آنچه در اين نمايش گفته مي شود مشكل جسمي نيست. در سراسر نمايش هيچ كس گله و شكايتي از وضع خود ندارد و حتي در صحنه هايي هم مشكلات را به تمسخر مي گيرند. حتي ديده بان معتقد است كه نابينايي او باعث سريع تر حركت كردنش شده و حتي خاص تر شدنش. مثلاً مي گويد، «قبلاً براي فكر كردن چشمامو مي بستم مثل همه. الان با چشماي باز تو تاريكي فكر مي كنم مثل خودم.» بنابراين مشكلي در مورد جانبازان مطرح نكرديم تا بخواهيم رويكردي در رفع آن داشته باشيم.
* عنوان نمايش كه از يك شعر مولانا اقتباس شده است كاملاً عرفاني است و به نظر مي آيد كه نگاه عرفاني بيرنگي در اين نمايش به موضوع شده است؟
- در آن سالهايي كه ما تحريم اقتصادي بوديم. چه سلاحي جز عشق مي توانست پيروزي را براي ما ارمغان بياورد؟ عشق به خدا، عشق به وطن، عشق به هموطن. عشق در همه جا جاري بود يادمه ما با عشق از گوني هاي خالي نگهداري مي كرديم تا سر موقع آنها را براي ساخت سنگر به جبهه بفرستيم. گوني خالي يعني طلا، مدرسه به ما كاموا مي داد تا بدهيم مادرانمان براي پسراني كه هرگز نديده بودنشان ژاكت و كلاه و شال ببافند و براي پسرهايي كه داشتيم و نمي شناختيم، ميوه مي چيديم و كمپوت درست مي كرديم. رزمندگان ما در جنگ از هر صنف و طبقه اي بودند و شايد با تفكرات متفاوت و نيات متفاوت به جبهه مي رفتند اما نهايتاً  آنجا با هم همدل و همرنگ مي شدند. كجاي دنيا سراغ داريد كه رزمنده اي ماسك ضد گاز خودش را از روي صورت بردارد و بر صورت هم  رزم زخمي خود بگذارد؟ و هزاران نمونه ديگر كه براي رسيدن به دوست از هم سبقت مي گرفتند. مگر عرفا و مشايخ اين همه كه مي خواندند و رنج مي كشيدند و چله مي گرفتند جز براي ديدار دوست بود؟ چه چيز عرفان در وجود رزمنده ۱۳ ساله ما خانه كرده بود كه خود را با نارنجك، زير تانك انداخت؟ در وجود همه رزمنده ها به نوعي عرفان وجود داشت اگر حالا هم بگرديم هنوز در وجود همه برگشته ها بسياري از همين عادات عرفاني را در گوشه گوشه وجودشان مي توان ديد، حتي در وجود آنها كه بعد از جنگ گوشه  گير شدند و در آسايشگاه در به روي خود بسته اند و منتظر لحظه موعود. به نظرم تمام برگشته ها پيام آور اين گونه عرفان و از خود گذشتگي هستند.
* نمايش شما بيشتر مبتني بر ديالوگ است و روايت پردازي و كارگرداني در آن خيلي كم رنگ است. آيا عمد خاصي در كار بوده است؟
- صد در صد موافقم كه نمايش از طريق ديالوگ پيش مي رود. «من مست چنين خواهم» نمايش ديالوگ است. نوشته شده كه بپرسد. نوشته شده كه صريح بگويد. حق به هيچكس نمي دهد همه درست مي گويند. حتي دكتر كه بسيار علمي سخن مي گويد و بسياري از تفكرات او را مي توان در كتاب جامعه شناسي جنگ نوشته «گاستون بوتول» يافت. همان طور كه گفتم كارگرداني در اين كار بيشتر روي بازي ها و نوع بيان صورت گرفته. ميزانسن خاص و پيچيده به اين جنس كار تعلق ندارد. اين آدمها كنار همند و مي خواهند با هم حرف بزنند. يك قاب عكس كه به نظر دكتر معمولي است و در بيشتر خانه ها وجود دارد. آدمهاي قصه را به هم پيوند مي دهد.
* فكر نمي كنيد كه در خيلي جاها به سمت بحث ها و چالش هاي تئوريك كه به شعار هم نزديك هستند رفته ايد؟
- چالش را چه طوري بايد معني كرد؟ اگر به معناي دعوا و مرافعه است كه در اين نمايش از اين نوع حركت ها خبري نيست اما اگر مفهوم چالش را در برخورد عقايد ببينيم؛ بله، اين نمايش پر از چالش است حتي بين خان عمو و عروسش. من سعي نكرده ام حق را به سمت و سوي يك طرف سوق بدهم هيچ كدام از طرفين را نمي توان ذيحق و يا لاحق ناميده آنها هر كدام بر مبناي عقايد خود حركت مي كنند. من در جهت افكار خودم نتيجه گيري نكرده ام كه شعار بدهم. اين حرفها و بحث ها سالهاست كه بعد از جنگ در همه جا ريشه دوانده و هر گروهي خود را ذيحق مي داند و بهترين شاهد آن هم تعدد احزاب، جمعيت ها و گروه هاست، بعضاً  شاهد هم بوده ايم كه تبادل افكار نه در مناظرات و سخنراني ها و كتب و نشريات بلكه در زد و خودروهاي خياباني و غيره هم به نمايش در آمده است. در اين صورت شعار هم يكي از ابزار تبادل و بيان افكار بوده. در همين انتخابات رياست جمهوري هم هر كدام از كانديداها با شعار مخصوص خودشان آمدند. شعار كه بد نيست. اما در اين نمايش ديالوگها شعاري نيست. حرفهايي است كه شعرگونه بيان شده. ملتهايي مثل ايراني ها، اسپانيايي ها و هندي ها هميشه شعر گونه حرف مي زنند. شعر گونه مي نويسند. حتي در محاوره اي ترين رمان هايشان هم ردپاي شعر و شاعرانگي وجود دارد. ما ايراني ها راجع به شرايط آب و هوايي هم شعرگونه صحبت مي كنيم. با وجوداين كه اين نوع ديالوگ را دوست دارم با نويسنده به گفت وگو نشستم تا توانستيم بسياري از ديالوگها را تعديل كنيم تا جايي كه به جان كار لطمه نخورد سعي كرديم كه ديالوگها هر چند نه محاوره اي اما شعر شعر هم نباشد. چون نمي خواستم روح شاعرانگي كار از بين برود. ولي باز هم مي گويم كه اين هم يك مدل است چرا همه اش بايد مثل هم كار كنيم؟ مثل هم بنويسيم؟ مثل هم بازي كنيم؟ مگه همه آدمهاي دنيا براي گريه كردن ۲ ميلي ليتر اشك مي ريزند؟ يا اصلاً  مگر همه مثل هم حرف مي زنند يا مثل هم مي خندند؟ اصلاً  بياييد شعار بدهيم چه اشكالي دارد؟ شعار خيلي صريح تر و بهتر است.
* بحث ها و چالش هايي كه ميان شخصيت دكتر روشنفكر و شخصيت هاي ديده بان و خط شكن صورت مي گيرد به نوعي رجعت به همان چالش و نزاع ازلي، ابدي عقل و عشق است. اين كه ديده بان و خط شكن راه دل رفته اند و مي روند ولي دكتر راه عقل و منطق و تئوري را مي رود. نظر شما در اين خصوص چيست؟
- به نظرم پاسخ را در جواب سؤال هاي ديگر گفتم. با اين حال دريافت شما را مي پذيرم كه دكتر روشنفكرانه (نه به معني مصطلح فعلي كه حتماً روشنفكر بايد نويسنده و يا سخنران خوبي باشد) راه عقل و منطق و علم را در پيش گرفته. سالها درس اين كار را خوانده، زحمت كشيده، پر از اشتياق است كه دانسته هايش را در كشورش پياده كند. او مي داند كه چه مي خواهد و از كجا بايد شروع كند. درست هم مي گويد و تمام حرفهايش درست است. ديده بان و خط شكن هم با داشتن هزاران خاطره از جبهه و از دست دادن قسمتي از وجودشان، راه دل و عشق را مي پيمايند كه آنها هم اشتباه نمي كنند. آنها هر كدام روزگار بعد از جنگ را از دريچه افكار خودشان مي بينند همانطور كه من و شما هم شايد فكر و ذكري غير از آنها داشته باشيم. مسأله اين جاست كه ديده بان و خط شكن ماجراهايي را در جنگ ديده اند و لمس كرده اند كه دكتر چون در دل جنگ نبوده نمي داند و نمي تواند كه تصوري از آنها داشته باشد. دل دكتر زخمي نيست.
* در اين نمايش چه نوع نگاهي به مقوله عشق شده است؟ آيا زن نمايش، نشانه عشق از دست رفته اش را در برخورد با ديده بان و خط شكن مي يابد؟
- شايد عشق هم مثل بيشتر كلمات در اين دوران مختص يك رابطه خاص شده باشد كه با شنيدن كلمه عشق بلافاصله يك زن و يك مرد را در مقابل هم مي بينيم. اما عشق در نظر من ايثاري براي رسيدن به مقصود و مراد است. دكتر عاشق است و عشق خدمت به وطن او را به مملكت كشانده است. ديده بان و خط شكن هم عاشقند كه براي رسيدن به معشوق راه خودشان را مي روند. حتي ديده بان نابينا عشق را در زيارت كربلا جست وجو مي كند. خان عمو هم عاشق است و عشق را از پنجره اي به نظاره نشسته كه شايد پسرش را در قالب پنجره ببيند.
زن هم عاشق است و عشق را در قالب انتظار در انزواي مخصوص خودش معنا مي كند. اين حق اوست كه عشق را در سيرت ديده بان و خط شكن ببيند و نه در صورت آنها و كدام يك از ماست كه با ديدن ديده بان و خط شكن عشق را دوباره معنا نكند. ما همه از دست رفته هاي خود را در قالب كساني كه وجود دارند مي بينيم و حضور خط شكن و ديده بان اميد را در دل زن بيشتر مي كند و اميدوارتر مي شود كه گمشده بي نشانه اش بر خواهد گشت. همان طور كه خط شكن و ديده بان برگشته اند.
* در پايان ارزيابي  شما از وضعيت كنوني تئاتر دفاع مقدس چيست؟
- متأسفانه روبه افول و تكرار گذاشته است. تا پيش از سالهاي ۷۹ و ۷۸ كارهاي بسيار بهتر و قوي تري مي ديديم كه به نظرم به خاطر رويكرد مسئولين به مسأله دفاع مقدس بود. اين كه، محدوديتها كمتر بود. ولي اين روزها بيشتر كارها تكراري است و حرفهاي تكراري. به نظرم بايد دايره ديد را گسترش داده مسائلي را پيدا كرد كه تا به حال به آنها پرداخته نشده باشد. شايد اصلاً به يك كشف و درك جديد برسيم. حتماً  كه نبايد در جهت خط فكري فلان مسئول كاركرد و ديد و درك او را ارائه داد. بايد ببينيم نگاه جوانترها چگونه است. حتي جوانهايي كه اصلاً  جنگ را نديده اند ولي نمي توانند از كنار تاريخ كشورشان بي تفاوت بگذرند.

سايه روشن
001443.jpg
۹۳درصد خواستار ساخت فيلم هاي دفاع مقدس هستند
۹/۹۲ درصد از مصاحبه شوندگان  يك  جامعه  تحقيقاتي  موافق  ساخته  شدن  فيلم هاي  دفاع  مقدس  هستند.
بر اساس  اعلام  روابط  عمومي  نخستين «هم  انديشي  خلاق  سينماي  دفاع  مقدس» ، اين  تحقيق  بر اساس  روش  پيمايشي  از دوهزار نمونه  از مردم  تهران  و از طريق  مصاحبه  تلفني  انجام  شده  است .
در تحقيق  آماري  از افراد بالاي  ۱۵سال ، ۸/ ۵۲ درصد پرسش شوندگان  زن  و ۲/۴۷ درصد مرد، هشت  درصد بي سواد، ۵/۲۵ درصد زير ديپلم ، ۳/۴۱ درصد ديپلم  و ۵/۲۱ درصد نيز تا مقطع  ليسانس  و ۵/۳ درصد فوق  ليسانس  بودند و حداقل  يك  فيلم  سينمايي  دفاع  مقدس  را نيز ديده اند.
بر اين  اساس  ۴/۶۶ درصد پرسش شوندگان  معتقدند سينماي  دفاع  مقدس  بر زندگي  روزمره  آنها تاثيرگذار بوده  و ۹/۸۲ درصد از افراد فيلم هاي  جنگي  را از طريق  تلويزيون ، ۳/۸ درصد از طريق  سينما و ۸/۸ از هر دو رسانه  اين  نوع  فيلم ها را ديده  اند.
۹/۲۲ درصد از افراد مورد تحقيق  ديدن  فيلم هاي  دفاع  مقدس  براي  آنها در مقايسه  با فيلم هاي  ديگر همچون  فيلم هاي  خانوادگي  ، كودك  و نوجوان  و پليسي  اولويت  اول  است ، ۵/۲۵ درصد اولويت  دوم ، ۷/۲۵ درصد اولويت  سوم  و ۴/۷ درصد نيز ديدن  فيلم هاي  دفاع  مقدس  اولويت  چهارمشان  است .
۴/۹۲ درصد علاوه  بر اين  كه  جنگ  را زشت  مي دانند معتقدند سينماي  دفاع  مقدس  مي تواند زيبايي هاي  جنگ  را به  تصوير بكشد.
همچنين  در اين  تحقيق  ۹/۲۸درصد مخاطبان  معتقدند ضعف  داستان  از مشكلات  سينماي  دفاع  مقدس  است ، ۹/۷۰ درصد با اين  نظر مخالفند، ۶/۱۹ درصد به  ضعف  در بازيگري  اشاره  داشتند، ۴/۸۰ درصد مخالف  اين  نظر هستند .در تحقيق  مورد اشاره  ۲۵درصد ضعف  كارگرداني ، ۸/۷۴ درصد نيز كارگرداني  دفاع  مقدس  را خوب  توصيف  كرده  اند.
۶/۴۴ درصد جامعه  تحقيقاتي  فيلم هاي  دفاع  مقدس  سالهاي  ۷۵ تا ۸۰ را به  خاطر داشتند، ۲/۲۷ درصد سالهاي  ۷۰ تا ۷۵ را به  خا طر داشتند.
متوليان حقيقي تئاتر دفاع مقدس مردم هستند
راياني مخصوص كه به تازگي به سمت رياست نمايشنامه نويسان دفاع مقدس برگزيده شده است، در پاسخ به اين سؤال خبرنگار همشهري كه تئاتر دفاع مقدس تا چه حد با ارزش هاي دفاع مقدس همخواني دارد، به خبرنگار همشهري گفت: «اصولاً يكي از آيتم هايي كه در مسائل فرهنگي هنري به عنوان مسأله ارزشي مطرح مي شود موضوع تئاتر دفاع مقدس است.»
نايب رئيس كانون ملي منتقدان تئاتر جمهوري اسلامي ادامه مي دهد: «در گونه هاي مختلفي كه از اين ژانر ارائه مي شود، چه اثر تراژدي باشد، چه كمدي، عموماً اين نوع نگاه ارزشمند وجود دارد.»مدرس تئاتر، تعامل بين تئاتر كشور و تئاتر دفاع مقدس را اين گونه ارزيابي مي كند:
«ما مشكلات عديده اي در مورد تئاتر كشور داريم، بالطبع اين مشكلات براي تئاتر دفاع مقدس هم وجود دارد، اما حوزه دفاع مقدس از آنجا كه متعلق به صنف و گروه خاصي نبوده و در دفاع مقدس از دولتمردان گرفته تا رزمندگان و بسيجيان و مردم و يك جريان مردمي است، تئاتر دفاع مقدس شكل مي گيرد كه متعلق به تمامي اقشار است و بنابراين سازماندهي آن به تمام افراد اعم از دولتي و غيردولتي برمي گردد و همه به نوعي خود را متعلق به اين جريان مي دانند و سعي مي كنند تا گوشه اي از كار را بر عهده بگيرند و اين يكي از حسن هاي اين گونه است كه در تئاتر كشور وجود ندارد.» راياني مي افزايد: «اميدوارم مسئولين ذيربط شامل بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس و انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس به عنوان متوليان اصلي اين جريان بتوانند از اين همياري ها استفاده كنند تا جريان مستمر، حرفه اي، پويا و متفكرانه دفاع مقدس را تداوم بخشند.»
تعريف مهرداد راياني مخصوص از مخاطبان تئاتر به يك دسته بندي منجر مي شود. او مخاطبان را به دوره جنگ و بعد از آن تفكيك مي كند: «در زمان جنگ سه گونه مختلف داريم: پناهگاهي، در سطح شهر و گروه هايي كه به ميادين جنگ مي رفتند و براي رزمندگان نمايش اجرا مي كردند.» او تفاوت اين سه گونه را چنين بيان مي كند: 
«گونه پناهگاهي در زمان به صدا درآمدن آژير قرمز و رفتن مردم به پناهگاه و براي انبساط خاطر آنها به اجرا درمي آمد كه اين نوع كمدي بودند و هيچ ارتباطي با جنگ نداشتند. نوع دوم با نگاهي تبييني در سطح شهر اجرا مي شد كه تحليلي داشت از چرايي دفاع رزمندگان اسلام كه عموماً هم تراژيك بودند. دسته سوم، نمايش هايي بود كه در سطح جبهه ها اجرا مي شد كه هر دو گونه تراژيك و كمدي را داشت؛ به لحاظ اين كه هم روحيه رزمندگان اسلام را بالا ببرد و هم نتيجه اين از خودگذشتگي و پاداش اخروي آن را بيان نمايد.»
اين نمايشنامه نويس، نمايش هاي بعد از جنگ را چنين تأويل مي كند: «بعد از جنگ نمايش ها به مسائل و محتواي ارزش هاي دفاع مقدس مي پردازند كه البته اواخر دهه هفتاد، اين جريان در دست يك طيف مشخص است، اما رفته رفته اين جريان همه گير مي شود و حمايت اقشار مختلف اعم از كارگردان، دست اندركاران و خود مردم را در پي دارد.» او درصد كم اجراهاي نمايش دفاع مقدس را در ميان انبوه كارهاي به صحنه رفته ناچيز مي داند و به دليل كمرنگ بودن اين انديشه در شهرستان ها، اين مسأله را به يك فاجعه تشبيه مي كند و مي افزايد:«براي حمايت از اين تئاتر بايد دو مركز وارد عمل شوند تا بتوانيم در طول سال هم اجراهاي عمومي داشته باشيم.»

تئاتر دفاع مقدس از نگاه هنرمندان
001458.jpg
محمد ناصربخت: دفاع مقدس يكي از مهم ترين اتفاقات كشور
محمدحسين ناصربخت كه در حال حاضر در اداره تئاتر مشغول فعاليت است در گفت و گو با خبرنگار همشهري در خصوص جشنواره تئاتر دفاع مقدس مي گويد: «به نظر من بايد به تمام مقاطع مهم تاريخ كشور پرداخته شود و بي شك يكي از مهم ترين مقاطعي كه ما در تاريخ خود داريم؛ همين اتفاقي است كه در طول دفاع مقدس و در مدت زمان هشت سال افتاده است» . مدرس دانشگاه مي افزايد: «اساساً اين نوع مقطع به دليل اين كه انسان مجبور است به انتخاب بين مرگ و زندگي، بين اعتقاداتش و نجات جان خود دست بزند، مقاطع مهم و جذابي هستند كه مي تواند دستمايه هاي خوبي براي درام  نويسان باشد چون بين بودن و نبودن و بين براي چه بودن و براي چه نبودن، انتخاب بايد كرد. از اين جهت پرداختن به دفاع مقدس اهميت بسياري دارد، اما فكر مي كنم اين كار را نمي شود سفارشي انجام داد، يعني بايد به هنرمند اين فرصت داده شود كه با آزادي كامل به اين برهه از زمان بپردازد و آن چيزي كه از دل برمي آيد، بر دل مي نشيند و اگر بخواهيم سفارشي كار كنيم، به نوعي در حال انعكاس نظرات ديگران هستيم و چون حرف خودمان نيست، تأثير گذار هم نخواهد بود.»
ناصربخت در ادامه و در پاسخ به سؤال خبرنگار همشهري در خصوص اثرات برتر نمايشي، اين گونه بيان مي كند: «به نظر من پچ پچه هاي پشت خط نبرد كار آقاي عليرضا نادري نجف آبادي بهترين كار در اين ژانر است» . او دليل اين گفته را سفارشي نبودن كار و صداقت وي مي داند و ادامه مي دهد: «به همين دليل پچ پچه هاي خط نبرد، بسيار اثرگذار است و به مخاطب منتقل مي شود و به همين دليل ما با اين كار درگير مي شويم و روي ما تأثير مي گذارد و كارهايي از اين قبيل مي تواند تأثيرگذار باشد» . او همچنين به برخي نمايش هاي دفاع مقدس و شيوه هاي اجرايي اعتراض مي كند: «در اكثر كارها ما با شتاب زدگي، شعارگونگي و سفارشي عمل كردن روبه رو هستيم» .
نصرالله قادري: اتفاقي كه در مملكت ما افتاد متفاوت از تمام دنياست
نصرالله قادري نويسنده و مدرس دانشگاه در پاسخ به اين سؤال خبرنگار همشهري كه «چرا دفاع مقدس؟» مي گويد: «اتفاقي كه در مملكت ما افتاده، متفاوت از تمام دنياست. ما نجنگيديم؛ تيتر كارها دفاع است و تئاتر دفاع مقدس در مورد ملتي است كه دفاع درمقابل استكبار جهاني داشت و نه شخص صدام.»
قادري در پاسخ به اين سؤال كه تئاتر دفاع مقدس تا چه حد با ارزش هاي دفاع همخواني دارد، گفت: «هيچي، به دليل آن كه در دوران جنگ نمايش ها مطلقاً« پاروپاگاندا» بودند و در دوران سازندگي، خنثي و در دوره دوم خرداد، مطلقاً به شرايط دفاع معترض بودند كه هيچ كدام از اين سه تصوير، تصوير واقعي دفاع رزمندگان ما نيست.»
ولي در جواب اين پرسش كه چه تعاملي بين تئاتر كشور و حوزه تئاتر دفاع مقدس وجود دارد پاسخ داد: «در يك ساله اخير، بعد از رياست مسئولين جديد، مطلقاً تئاتر تعطيل شد و فقط پوسته اي از تئاتر مانده است؛  به خصوص با برنامه هاي مشعشعانه آقاي مهندس پور» .
اين كارگردان تئاتر مي افزايد: «آقاي مهندس پور در دو بخش يكي تئاتر كشور و يكي تئاتر دفاع مقدس وارد شدند. بعد از رفتن ايشان از تئاتر دفاع مقدس و با آمدن آقاي مسافر آستانه، كم كم داشت اتفاقي مي افتاد كه محمد جمال پور اين حركت را به اوج خود نزديك مي كرد كه ناگهان با آمدن مسئول جديد، همه چيز به هم ريخت و تا تعطيل شدن تئاتر دفاع مقدس پيش رفت»
او در جواب خبرنگار همشهري كه پيشنهادتان براي شكوفايي تئاتر چيست؟  چنين مي گويد: «اولين نكته آن است كه مسئولين بايد بدانند تئاتر عليه حكومت نيست. دوم بايد بياموزند تئاتر با پول درآوردن نسبتي ندارد. بايد به وضعيت اقتصادي تئاتر رسيدگي و هنرمندان معتقد را حمايت كنند و هنرمند هم يك شبه ساخته نمي شود.» وي در خصوص ويژگي هاي مخاطبان تئاتر دفاع مقدس عقيده دارد از آنجا كه در خود دفاع مقدس مردم شركت داشتند و تئاتر در بدو زايشش با مردم سروكار داشته و مراسم آئيني تعزيه كه دفاع حسين ابن علي(ع) در برابر ظلم است، با انبوه مردم سروكار دارد و مادر و پدر شهداي جبهه مردم هستند، مي افزايد: «تئاتر دفاع مقدس وقتي موفق است كه بتواند با مردم حرف بزند» . او اعتقاد دارد تاكنون چنين نبوده و دليل آن را اين گونه بيان مي كند:
«هنرمندان فكر مي كنند كه تئاتر يعني عصيان، در حالي كه تئاتر يعني فرهنگ.» مشخصاً بعد از دوم خرداد، عمده رزمندگان ما كه در نمايشنامه ها ارائه شدند، موجي، عقب افتاده و پشيمان هستند در حالي كه تصوير واقعي اين انسان هاي آزاد و شرافتمند يا در آسايشگاه ها، يا در بهشت زهرا يا «در خلوت است بي آن كه طلب ارثيه كنند.» او مي گويد: «من نمي خواهم بگويم تئاتر دفاع مقدس مطلقاً شعارپرداز باشد، اما مي گويم كه در اعتراضش بايد انصاف و عدالت را رعايت كند. در هيچ كجاي جهان آن چنان كه ما چنگ به صورت رزمندگانمان انداختيم، چنگ نينداخته اند و اين از شأن هنرمند به دور است.»

اجتماعي
ادبيات
سياست
سينما
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  سياست  |  سينما  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |