يكشنبه ۳ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۰۸
نگاهي گذرا به موسيقي نظامي و جنگ در تاريخ ايران
روايت حماسه در نوا
001980.jpg
سام پورمهدي
موسيقي جنگ در ايران را مي توان با آغاز جنگ هاي منظم در تاريخ ايران باستان همزمان دانست. نوشته هاي محققاني چون حسن مشحون و روح الله خالقي نيز براين نكته تاكيد دارد.
خالقي در كتاب سرگذشت موسيقي ايران از گزنفون (نويسنده و مورخ يونان باستان ) در كتاب خصايل كورش نقل قول مي كندكه چگونه كورش براي حركت سپاه دستور مي داده كه از شيپور استفاده كنند.
همچنانكه در آثار شعرا و مورخاني چون فردوسي يا بيهقي و مسعودي از وجود سازهايي چون شيپور، كوس، دهل، كرنا، سرنا و... يا د مي شود كه چگونه در ميدان نبرد ميان ايران با دشمنان اين آب و خاك از سوي هردو لشكر به كار مي رفته است.
آنچه از موسيقي جنگ در تاريخ ايران به جاي مانده است، همين نقل هاي مكتوب و تصوير به جاي مانده از برخي سازهايي است كه بعدها در نقاره خانه ها نيز به كار گرفته شد. اين وضعيت سنتي استفاده از سازها تا دوره حكومت ناصر الدين شاه قاجار ادامه داشت. در اين دوره و با ورود برخي از رشحات تمدن غرب، موسيقي نظامي و جنگي غرب نيز وارد ايران شد.
موسيو لومر و مدرسه موزيك دارالفنون
با راه افتادن مدرسه دارالفنون، دست اندركاران امور نظامي در ايران به صرافت افتادند كه موسيقي نظامي به شيوه اروپايي آن را به كار گيرند.
به نوشته روح الله خالقي هدف اصلي از ايجاد شعبه موزيك دارالفنون تربيت نوازنده آلات بادي موسيقي نظام و مربي براي اداره كردن دسته جات موسيقي نظامي بود.
و براي اين كار نيز موسيو لومر فرانسوي به ايران آمد تا آموزش موسيقي نظام به ايرانيان را بر عهده گيرد. اين آموزش ها سبب شد تا پس از چند سال دسته موزيك نظام شكل گرفته و عملا جاي نقاره خانه هاي قديمي را هم بگيرد. اما موزيك نظامي در اين دوره بيش از آنكه در جايگاه واقعي خود قرار بگيرد، به محملي براي سرگرمي دربار پادشاهان قاجار تبديل شد تا در ورود و خروج و مسافرت هاي شاه وي را همراهي كند.
در اين دوره گروه موزيك نظام علاوه بر نواختن در صبح وشام، در تكيه دولت و در تعزيه هاي آن دوره نيز مي نواختند. كار استفاده از اين نوع موسيقي تا به آنجا پيش رفت كه در مراسم عروسي هم از آن بهره مي بردند.
مين باشيان و دسته موزيك
پس از موسيو لومر، غلامرضا مين باشيان، معروف به سالار معزز رئيس موزيك نظام شد. وي ضمن تداوم آموزش هاي لومر، با استفاده از ذوق فردي، برخي از ملودي هاي ايراني را در مارش هاي نظامي به كار گرفت كه بعدها به مارش هاي وطني معروف شد.
در همين ايام سرودهايي ساخته شد كه بعدها به وطنيه ها معروف شد. علت اصلي اين نامگذاري آن بود كه محتواي عمده اين اشعار به شرح ويژگي هاي وطن و نيز دفاع از كيان آن وصفات خوب آن اختصاص داشت.
حسين خان هنگ آفرين،  نصرالله زرين پنجه و...از جمله درس آموختگان مدرسه موزيك نظام بودند كه بعدها در موسيقي ايران آثار ماندگاري را خلق كردند.اين افراد و ديگر دانش آموختگان مدرسه موزيك نظام، علاوه بر فراگيري تئوري موسيقي غربي، سلفژ (سرايش) و ديكته موسيقي، هماهنگي و سازشناسي واركستر شناسي موسيقي نظامي، نواختن يكي از سازهاي بادي را نيز فرا مي گرفتند.
سرود اي ايران
در تاريخ موسيقي ايران برخي از آثار از چنان چفت و بست موسيقايي و شعري برخودارند كه در زمره آثار جاودان تاريخ موسيقي ايران قرار گرفتند.
سرود اي ايران، كه حاصل همكاري روح الله خالقي، حسين گل گلاب و غلام حسين بنان است، از جمله اين آثار به شمار مي رود كه اتفاقا در بحبوبه حضور نيروهاي روس در تهران ( سالهاي 1320 تا 1325 ) سروده شد.
داستان چگونگي سروده شدن اين اثر نيز خود خواندني و به نوعي با موضوع اين گزارش كه پرداختن به موسيقي جنگ است، همخواني دارد.
مي گويند كه حسين گل گلاب در حال عبور از يكي از خيابان هاي تهران بود كه سربازان روسي را مي بيند و تاسف مي خورد كه چرا بايد ايران همچنان در اشغال آنها باشد و سربازان بيگانه در خاك وطن جولان دهند.
هم آنجا به ذهنش مي رسد كه سرودي را در ستايش ايران بگويد و ماجرا را بادوستش، روح الله خالقي درميان مي گذارد و حاصل همفكري اين دوتن سرود جاودانه اي ايران را شكل مي دهد كه از بافت و ساختاري حماسي برخوردار است و پس از گذشت 60 سال از ساخته شدن اش همچنان طراوت و تازگي دارد و شنيدني است. اين اثر در آواز دشتي ساخته شده است كه در اصطلاح اهل موسيقي به آواز و نغمه اي در مراسم سوگ و براي آدم هاي غمگين طبع و گوشه گير سنخيت دارد، اما روح الله خالقي آن را به گونه اي ساخت كه يكي از حماسي ترين سرودهاي تاريخ ايران شكل بگيرد.
رويكرد شوراي شعر و موسيقي صدا و سيما
به ساخت سرودهاي جنگ
اگرچه پيش از شروع جنگ ايران و عراق، و در دوره انقلاب ايران برخي سرودهايي كه ساخته شد از ماهيتي حماسي و رزمي برخوردار بود، اما عمده سرودها و آنچه كه ازآن به عنوان موسيقي جنگ بايد ياد كنيم در اين دوره شكل گرفت. شوراي شعر موسيقي صدا وسيما دراين دوره نقشي تعيين كننده ايفا كرد.
نخستين سرود و موسيقي جنگ با عنوان بسيج از سوي همين مركز ساخته شد وبه گفته محمد بيگلري پور كه آثار ي چند در اين زمينه ساخته است، در دوره هشت ساله دفاع مقدس بيش از 600 سرود در ارتباط با جنگ ساخته شد. ساختار موسيقايي عمده اين سرودها نيز از اركستر هاي نظامي تبعيت مي كرد. استفاده از سازهاي بادي و برنجي كه روحيه حماسي در آنها بروز و ظهور داشت و نيز اشعاري در دفاع از وطن و كوبيدن دشمن از جمله ويژگي هاي اين آثار به شمار مي رود.
برخي از سرودها نيز به شهدا و جانبازان جنگ اختصاص داشت.
نوحه و جنگ
گونه ديگري از موسيقي كه در دوران جنگ بسيار فراگير و حتي به نماد جنگ ودفاع مقدس تبديل شد، نوحه بود. فرم نوحه عمدتا در مراسم مذهبي، بخصوص مراسم شهادت امام سوم شيعيان، كاربرد دارد. اما به دليل آنكه اكثر رزمندگان در جبهه هاي جنگ با اين گونه موسيقايي آشنا بودند، و ارادت ويژه اي به امامان معصوم داشتند، خواندن آن در موسيقي جنگ نيز جاي خود را باز كرد و بسرعت به يكي از ژانرهاي اصلي و مهم موسيقي جنگ تبديل شد.
در اين ايام نزديك به 17 نوحه خوان در سراسر جبهه و در دل گردان ها و لشكرهاي بسيجي و سپاهي و ارتشي نوحه مي خواندند كه معروف ترين آنها آهنگران و كويتي پور بودند.
صادق آهنگران در گفت و گويي، چگونگي شروع به كارش در نوحه خواني جنگ را اينگونه توضيح مي دهد؛ در آذر سال 1360 بعد از عمليات طريق القدس كه منجر به آزاد سازي بستان شد، من دعاي كميل خواندم و از همان جا كارم به عنوان نوحه خوان در جبهه هاي جنگ آغاز شد. از جمله كارهاي آهنگران كه به معروفيت فراواني رسيد، مي توان به نوحه هايي چون بانواي كاروان، سوي ديار عاشقان و اي لشگر صاحب زمان(عج)   اشاره كرد. اين آثار به قدري معروف و محبوب شدند كه چند مدتي ( درهمان دوره جنگ )  به عنوان آرم بخش هاي اصلي خبر در صدا و سيما جمهوري اسلامي از آن استفاده مي شد. برخي از اين آثار بعدها با تنظيمي اركسترال و با صداي آهنگران به صورت آلبوم به بازار موسيقي عرضه شد.
اثر ممد نبودي ببيني نيز از جمله نوحه هاي به ياد ماندني ايام جنگ بود كه در سالهاي اخير كويتي پور تنظيم اركسترال آن را نيز اجرا كرد.
اين اثر از فضاي موسيقي مذهبي منطقه بوشهر الهام گرفته بود و از چفت و بست محكم و استواري در بافت ملوديك بر خوردار است، به نحوي كه مجيد انتظامي نيز د ر بخش پاياني سوييت سمفونيك خرمشهر خود از اين ملودي بهر ه گرفت.
نوبت رهايي فرا مي رسد
برخي از آثار موسيقي اگر چه مستقيما براي جنگ سروده نشدند، اما همزماني برخي از ّآنها با برخي رخدادها و تناسب شعر با آن رخداد سبب شد كه به نوعي از آنها نيز به عنوان آثار مرتبط با جنگ ياد شود.
نمونه شاخص اين گونه آثار دو تصنيف معروف اندك اندك جمع مستان مي رسند از شهرام ناظري و نيز تصنيف از نگاه ياران به ياران ندا مي رسد / نوبت رهايي فرا مي رسد با صداي صديق تعريف بود كه هردو آنها در هنگام آزادي اسراي ايراني به كرات از صدا و سيما مورد استفاده قرار گرفتند و پخش آنها در اين روزها ياد آور آن حادثه شيرين براي ايرانيان است.
پس از جنگ و ساخت
سمفوني هاي مرتبط با جنگ
پس از پايان جنگ، توليدات موسيقي جنگ كاهشي جدي يافت. در سالهاي ابتدايي دهه هفتاد و با شكل گيري بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس، برخي از آهنگسازان نامي موسيقي ايران به سفارش اين نهاد به ساخت آثار سمفونيك براي جنگ روي آوردند.
فلسفه اصلي توليد اينگونه آثار از آنجا ناشي مي شد كه دست اندركاران مركز ياد شده به دنبال آثار شكوه مند و حماسي بودند تا بتوانند شكوه و عظمت جنگ در تمامي ابعاد آن را به تماشا بنهند.
سمفوني فلك الافلاك اثر كامبيز روشن روان از جمله نخستين آثار سمفونيك درارتباط باجنگ بود.
روشن روان تم ها ي اين اثر سمفونيك را از موسيقي لرستان اخذ كرده بود و نغمه معروف دايه دايه وقت جنگه نيز در همين اثر سازبندي شد و شكل اركسترال به خود گرفت. روشن روان اين اثر را با الهام از قلعه تاريخي فلك الافلاك در لرستان، به همين نام ناميد.
سمفوني فلك الافلاك بارها در تالار وحدت اجرا شد و نيز دو سال قبل از سوي اركستر فيلارمونيك لندن در سالن رويال فستيوال اين شهر به صحنه رفت.
دو سمفوني اروند رود و سرداران نيز از جمله آثاري بود كه به سفارش بنياد حفظ و آثار ارزش هاي دفاع مقدس و از سوي محمد سعيد شريفيان ساخته شد.
سمفوني سرداران از تمي ملي و محلي برخوردار بود، اما سمفوني اروند رود از ساختاري بين المللي تبعيت مي كرد. سمفوني اروند رود كه برگرفته از رودي به همين نام در خوزستان است، به ياد و خاطره شهيد گمنام ساخته شد.
شهيد گمنام، لقبي كه به بسياري از شهداي جنگ داده شد كه در دوران جنگ خبري از آنها به دست نيامد، فردي است كه با ايثاراز منافع شخصي خود چشم پوشيده و خود و زندگي خود را در اختيار ارزش هاي والاي انساني، اعتقادات خدايي و عشق به ميهن قرار مي دهد. سوييت سمفوني خرمشهر از جمله ديگر آثاري است كه از سوي مجيد انتظامي براي سالروز پيروزي خرمشهر ساخته شد. مجيد انتظامي، اخيرا نيز به سفارش وزارت دفاع، سمفوني صلح را ساخت كه خرداد ماه امسال، همزمان با سالروز فتح خرمشهر در تالار وحدت اجرا شد. اين اثر تم هاي مختلفي دارد كه شامل موسيقي محلي، موسيقي پاپ و موسيقي حماسي است. پيام صلح براي اركستر سمفونيك در كنار شش كمانچه، شش گيتار و يك پيانو نوشته و قطعات كرال (Coral) نيز در اين سمفوني گنجانده شده است.
در قسمت هاي محلي، از موسيقي جنوب استفاده شده و همچنين صداي سلوي يكي از خوانندگان اپراي وين كه به ايران سفر كرده بود، اضافه شده است.
انتظامي در زمينه موسيقي فيلم هاي دفاع مقدس نيز نامي تاثير گذار از خود بر جاي نهاد. موزيك متن فيلم از كرخه تا راين شاخص ترين موسيقي متن فيلمي است كه ملودي هاي آن هنوز جدا از خود اثر تاثير گذاري اش را حفظ كرده است.
پس از انتظامي، آثار محمد رضا عليقلي در موسيقي فيلم هاي جنگ نيز تاثير گذار و شنيدني اند. در اين زمينه برخي تك تصنيف ها نيز در اين اواخر سروده شده اند كه دو تصنيف كاروان از عبدالحسين مختاباد در آلبوم بهشت من و نيز اثري با صداي عليرضا افتخاري به آهنگسازي فريدون شهبازيان از جمله آنهاست.
اثر اولي را مختاباد به شهيد جهان آرا تقديم كرده است و دومي نيز به سفارش ارتش جمهوري اسلامي ساخته شده است.
سير نزولي در سالهاي اخير
موسيقي نظامي و جنگ كه عمدتا در ارتش و نهادهاي نظامي وانتظامي بروز و ظهور دارد، در چند سال اخير سيري نزولي پيدا كرده است.
اين نزول را مي توان از نحوه حضور گروه هاي موسيقي نظامي در جشنواره هاي خاص اين گونه موسيقايي دريافت كه سال به سال از تعداد گروه هاي آن كاسته مي شود.با توجه به اينكه روند آموزش اين گونه موسيقايي نيز چندان جدي گرفته نمي شود، لذا برخي از كارشناسان موزيك نظام پيش بيني مي كنند كه اگر وضع بر همين مدار و روال به پيش برود، در سال هاي آينده موسيقي نظامي كمرنگ وكمرنگ تر سپرده شود.

نگاه
جاي خالي ايران
سيد علي كاشفي خوانساري- كنفرانس بين المللي قصه گويي و نقش آن در ايجاد عادت به مطالعه در كوكان در روزهاي 28 تا۳۰شهريور در شهر دهلي نو، پايتخت هندوستان برگزار شد.
اين كنفرانس شامل نمايشگاهي از بهترين كتاب هاي كشورهاي آسيايي براي كودكان، سخنراني و ميزگردهايي درباره قصه گويي وهمچنين اجراي قصه گويي سنتي و مدرن توسط كشورهاي مختلف بود. اين كنفرانس، توسط دفتر بين المللي كتاب براي نسل جوان كه از زيرمجموعه هاي يونسكو به شمار مي رود، برگزار شد. از جمله مباحث پيش بيني شده در اين كنفرانس نقش قصه گويي در ايجاد انگيزه مطالعه، انتخاب قصه مناسب براي قصه گويي، قصه گويي براي بچه هاي خاص، ارزش هاي فرهنگي و سنت هاي شفاهي، قواعد تئاتري و ادبيات شفاهي، استفاده از فرهنگ عامه در قصه گويي، كليله و دمنه و ديگر متون كلاسيك در عصر حاضر، قصه گويي در مدرسه، كتابخانه و خانه، نوارهاي قصه گويي، نقش كتاب هاي كميك استريپ در ترويج خواندن، تبديل داستان به فيلم، درك فرهنگ ها از خلال داستان ها، آينده قصه گويي و... بود. حضور ايران در اين كنفرانس بسيار ضروري و بديهي مي نمود. از سويي كشور ما با پيشينه چندهزار ساله فرهنگي و سنت ديرينه قصه گويي جا داشت حضوري پررنگ و فعال در اين جشنواره داشته باشد و به ارائه نمونه هايي از قصه گويي سنتي ايران در قالب هاي پرده خواني، شمايل گرداني، نقالي، روضه خواني، حمله خواني، قصه گويي سنتي بازساز(عاشيق ها، موسيقي خراسان، موسيقي مقامي كرمانشاه، موسيقي تركمني) و همچنين قصه گويي جديد بپردازد.
از سوي ديگر ادبيات كودك ونوجوان ايران، امروز از موفق ترين نمونه ها در سطح آسيا به شمار مي آيد و موفقيت هاي فراواني را در عرصه بين المللي كسب كرده و جاي خالي ايران در نمايشگاه كتاب كودك آسيايي پذيرفته نيست. مسئله ديگر، مقوله ترويج كتابخواني است كه از مهمترين مشكلات فرهنگي ما به حساب مي آيد و حضور در كنفرانس آسيايي و تبادل نظر با كشورهايي كه مشكلاتي مشابه ما دارند واستفاده از تجربيات ايشان مي توانست بسيار راهگشا باشد.
و آخرين نكته جايگاه كشورهاي آسيايي در سياست هاي فرهنگي ماست. ارتباط و تبادل فرهنگي با كشورهاي آسيايي از اولويت هاي فرهنگي ما در عرصه بين المللي به شمار مي آيد كه همواره مورد تاكيد مسئولان قرار داشته و عواملي چون نزديكي جغرافيايي و معنوي، ميراث مشترك، منافع مشترك سياسي و اقتصادي، وجود كشورهاي مسلمان و فارسي زبان و... مويد ارتباط بيش از پيش فرهنگي با كشورهاي آسيايي است و اندك تلاش هاي صورت گرفته براي حضور كتاب كودك ايران در كشورهاي آسيايي چون افغانستان، تاجيكستان، سوريه، هند، مالزي، چين و ... بسيار موفق تر از تلاش براي حضور در بازارهاي اروپايي بوده است.
به هرحال اين كنفرانس بدون حضور كارشناسان، نويسندگان، قصه نويسان و مسئولان ايراني برگزار شد. اي كاش مراكزي چون وزارت ارشاد، وزارت آموزش و پرورش، كانون پرورش فكري، پژوهشكده ميراث فرهنگي و ... با همراهي انجمن ها و نهادهاي مدني به شكلي منسجم و قدرتمند در اين كنفرانس حضور مي يافتند و اي كاش به ساير فرصت هاي بين المللي بيش از اين توجه شود.

پرسوناژ
ساناز اقتصادنيا
002004.jpg
اف. اسكات فيتزجرالد
امروز، روز تولد نويسنده آمريكايي قرن بيستم، اسكات فيتز جرالد است. خالق كتاب گتسبي بزرگ كه با نوشتن آن، شهرتش را در ادبيات جهان تثبيت كرد.
فيتز جرالد اولين رمان خود را به نام اين سوي بهشت در سن 23 سالگي (سال 1920) نوشت كه باعث شهرت او در همان سن كم شد. پس از آن و در سال 1922، زيباي ملعون (زيبايان و منفوران) را روانه بازار كرد. (سال گذشته نيويورك تايمز، اين رمان را به مدت دو هفته و به صورت پاورقي منتشر كرد).
او در سال 1924، مشهورترين اثر خود  گتسبي بزرگ را نوشت؛ كتابي كه آن را در حد يكي از شاهكارهاي رمان نويسي دانسته اند. اين كتاب درسال 1344 توسط كريم امامي (كه تيرماه 84 درگذشت) به فارسي برگردانده شد.
چند سال پيش هنري برامل، فيلم برخلاف جريان آب را بر اساس نوشته هاي فرانسيس كرول منشي اسكات فيتزجرالد، درباره زندگي اين نويسنده نوشت و كارگرداني كرد. منشي فيتز جرالد كه حدود 90 سال سن دارد، درباره كارگردان فيلم مي  گويد: او بهترين فرد براي انجام اين كار بود، زيرا در صحبت هايم با او متوجه شدم چقدر خوب با زندگي و كارهاي اين نويسنده آشناست .
به گفته كرول، فيتزجرالد يك قهرمان رمانتيك بود كه به بهترين شكل، مردان مطرح عصر موسوم به جاز را در اواخر دهه 1920 جلوه گر مي شد، اما به محض رسيدن عصر موسوم به افسردگي يعني دهه 1930، تحليل رفت و رنج كشيد و سرانجام از پاي درآمد و اين همان عصر فشار و كمبودهاي شديد اقتصادي در آمريكا بود. اين نويسنده 21 دسامبر 1940، زماني كه 44 سال بيشتر نداشت به خاطر حمله قلبي درگذشت.
او مدتي از زندگي پربار خود را در پاريس گذراند كه آن سالها براي او و هم دوره هايش از جمله ازرا پوند، ارنست همينگوي، مالكوم كولي و ... دوره درخشاني بود (دهه 1920). آنها در مكاني به نام مونت پارناس، دور هم جمع مي شدند و در كافه هاي دوم (Doom) و دينگو به تبادل آرا مي پرداختند.

ذهن زيبا
خطا فرصتي است كه هوشمندتر باشيم.
هنري فورد

زماني كه دانش يك مرد براي موفقيت كافي است، ولي تقواي او كافي نيست، هر چه را كه او ممكن است به دست آورد، دوباره از دست خواهد داد.
كنفسيوس

از صبح تا شب
حميد رضا پورنصيري

امروز دو گروه پاي تلويزيون ها ثابت مي نشينند. يك گروه علاقه مندان فوتبال هستند كه يكشنبه ها اصولا ضيافت فوتبالي شان است؛ امروز هم به روال هر هفته مي توانيد دو بازي از ليگ هاي آلمان و انگلستان را بعد از ظهر و شب تماشا كنيد.
گروه دوم هم طرفداران فيلم هاي جنگ و برنامه هاي مربوط به دفاع مقدس هستند كه با شروع هفته دفاع مقدس، مي توانند هر روز دو، سه فيلم جنگي و چند برنامه مرتبط با اين موضوع را به تماشا بنشينند. دو شبكه يك و 2 تا پايان هفته دفاع مقدس يعني روز پنج شنبه، يك فيلم سينمايي را آخر شب ها روي آنتن مي برند كه برنامه شبكه يك، شكل كامل تري دارد. در واقع بچه هاي برنامه سينما يك در قالب برنامه شان هر شب فيلم هاي مهم سالهاي جنگ را پخش مي كنند و قبل و بعد از نمايش فيلم ها هم به روال هميشه معرفي فيلمساز و تحليل فيلم خواهد بود. نكته ديگر، حضور برخي از فيلمسازان و گفت و گو با كارگردان خواهد بود كه در سينما يك معمولا زياد اتفاق نمي افتد. سينما يكي ها پس از نمايش سه فيلم هور در آتش، سجده بر آب و دفتري از آسمان، امشب فيلم سرزمين خورشيد را با حضور احمد رضا درويش روي آنتن مي فرستند؛ فيلمي با بازي گلچهره سجاديه، خسرو شكيبايي و سعيد پورصميمي كه درويش آن را پس از فيلم كيميا و قبل از فيلم پر سر و صداي دوئل ساخته است. قصه فيلم هم درباره آدم هايي است كه بعد از يك حمله شديد، سفري را از شهر مورد حمله به سمت محلي امن آغاز مي كنند و كودكي هم همراه آنهاست كه به نوعي زنجيره روابط آدم ها را شكل مي دهد.
اين البته همه برنامه هاي تلويزيون هم نيست و برنامه هاي عادي هفتگي هم سر جايشان هستند. تكرار دو سريال ريحانه و مزرعه كوچك از شبكه هاي 3 و يك تا نيمروز و دو سريال پيله پرواز و ماموران مخفي پليس در ساعت هاي پاياني شب در برنامه پخش سريال هاي امروز تلويزيون هستند. درباره آموزش فيلمسازي شبكه آموزش هم كه در اين چند روز به كرات نوشتيم، ولي اين برنامه را كه آخر شب از شبكه آموزش پخش مي شود از دست ندهيد. اين روزها جلال الدين معيريان، گريم تدريس مي كند كه  حاصل كار بشدت جذاب و ديدني است.
براي اينكه خيلي از موضوع جنگ تحميلي و هفته دفاع مقدس دور نشويم، بد نيست نگاهي هم به ويژه نامه هفته نامه سروش داشته باشيم كه روز گذشته روي كيوسك ها آمد. در اين شماره سروش، گفت و گوهايي با بهزاد بهزاد پور، كامبيز روشن روان، سعيد صادقي، پرويز بيگي حبيب  آبادي، عليرضا كمره اي، حميد عجمي و عليرضا نادري به چاپ رسيده است.
از نويسندگان اين شماره هم مي توان به كمال تبريزي، عزيز الله حميد نژاد، محمود عبدالحسيني و سيد مسعود شجاعي طباطبايي اشاره كرد كه يادداشت هايي در اين باب نوشته اند. نظرخواهي از حدود صد منتقد فعال در عرصه تئاتر، داستان، عكس، مطبوعات و گرافيك درباره برترين پديدآورندگان آثار جنگي و تك نگاري هايي درباره شهيد ان سيد مرتضي آويني، سيد ابراهيم اصغر زاده، حسن باقري، احمد زارعي، حبيب غني پور و سعيدجان بزرگي از ديگر بخش هاي اين ويژه نامه است. ويژه نامه 64 صفحه اي سروش ديروز منتشر شده و مجموعه اي خواندني است.
اما در سينماي ايران... نوك برج همان طور كه در تيزرهاي تلويزيوني اش عنوان مي كند درباره يك عشق ناگهاني و يك شبه است. دختر و پسر كم سن و سالي كه مي خواهند با هم ازدواج كنند، اما مشكل اينجاست كه خانم دكتر با اين وصلت موافق نيست. خانم دكتر كه خواهر بزرگتر دختر قصه ما باشد، مي گويد كه اينها هنوز بچه اند و وقت ازدواجشان نرسيده. دو سه باري هم كه پسر با خانواده اش به خواستگاري رفته، يك جورهاي ناخوشايندي آنها را بيرون كرده. ماجرا از اينجا شروع مي شود كه پسر يكدفعه مي زند به سيم آخر و چون پدرش هم ديگر حاضر نيست به خواستگاري برود، تصميم مي گيرد خودش را از بالاي برجي بيندازد پايين، اما خب، اين وسط يك راه چاره هم مي گذارد و آن هم اين ا ست كه خانم دكتر يك هفته وقت دارد تا با اين وصلت موافقت كند، وگرنه تهديدش را عملي مي كند. از اينجاست كه پاي جناب مهندس به ماجرا باز مي شود تا هم دوستش را از مرگ نجات دهد و هم باني يك امر خير شود. يك چيزي در مايه هاي همين سريال هاي بعد از ظهر تلويزيون. تازه داستان وقتي هيجان انگيزتر مي شود كه جناب مهندس شيفته خانم دكتر مي شود و احساس مي كند او با بقيه فرق دارد...
اگر خيلي سختگير نيستيد و بدتان هم نمي آيد يكي دو ساعتي را با رفقا خوش بگذرانيد و چند تا بازيگر معروف را هم روي پرده ببينيد، نوك برج پيشنهاد بدي نيست. فيلم را كيومرث پوراحمد ساخته كه اوايل امسال گل يخ را روي پرده سينماها داشت و آن هم چيزي بود در حد و اندازه هاي همين فيلم. اما اگر در كارنامه جناب پوراحمد اندكي عقب تر برويم به شاهكاري به اسم شب يلدا و موزيكال دلنشيني به نام خواهران غريب مي رسيم كه زمين تا آسمان با اين فيلم ها تفاوت داشتند.
در نوك برج نقش هاي اصلي برعهده محمدرضافروتن و نيكي كريمي ا ست و در كنار آنها اميرحسين صديق، بابك انصاري و ليلي رشيدي هم بازي مي كنند. دو، سه هفته اي هم بيشتر از شروع اكران آن نمي گذرد و به نظر مي رسد هنوز چهار، پنج هفته اي براي ديدنش فرصت داشته باشيد. فقط پيشنهاد مي كنم شنبه ها كه بليت سينما نصف قيمت است به ديدنش برويد تا بعد از اتمام فيلم احساس نكنيد خيلي ضرر كرده ايد!

خبرسازان
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |