سه شنبه ۵ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۱۰
نمادها، عنصر غايب بوستان هاي تخصصي
پارك بي نشان پليس
002223.jpg
عكس:علي اكبر شير ژيان
الهام حسيني نژاد
از همان كودكي، من و خواهر دوقلويم هميشه سر تماشاي برنامه هاي تلويزيون با هم دعوا داشتيم. او هميشه دوست داشت فيلم هاي عاطفي و احساسي را تماشا كند و من فيلم هاي اكشن و پليسي را. من از همان موقع عشق پليس شدن داشتم. خودم را تصور مي كردم كه با يك جفت پوتين سياه، شلوار نظامي، اسلحه به كمربسته، دستبند و كلاه و... متهمي را تعقيب مي كنم. در همان عالم كودكي دوست داشتم پليسي خبره بشوم و بتوانم تمام تبهكاران را به سزاي اعمالشان برسانم.
كلاس هاي انشا را وقتي موضوعش مي خواهيد در آينده چه كاره شويد؟ بود، خيلي دوست داشتم، چون مي توانستم تصميمات آينده ام را براي بچه ها شرح بدهم و به آنها بگويم كه چه شغل مهمي را انتخاب كرده ام و آنها را در روياي شيرين پليس شدنم شريك كنم.
اما متاسفانه هركس تا تصميم من را مي فهميد، شروع به مسخره كردن من  كرده و با جملات تمسخرآميز تمام آرزوهايم را تحقير مي كرد؛ خصوصا زن هاي در و همسايه با حرف هاي خاله زنكي هميشگي شان كه مي گفتند: واه، واه، چه حرفا! كي تا حالا ديده يك زن پليس بشه كه تو دومي اش باشي؟ پليس شدن به درد مردها مي خوره كه قويترند .
اين حرف ها بود كه نااميد و دلسردم  كرده و مرا در تصميم آينده ام دچار ترديد مي كرد.
چون متاسفانه يا خوشبختانه خيلي آدم تاثيرپذيري هستم، اين حرف ها هم خيلي زود روي من اثر گذاشت و نتوانستم به آرزوي ديرينه ام برسم.
خوب يادم هست روزي كه روزنامه را گرفتم و فهميدم كه دانشكده خبر قبول شده ام برخلاف خانواده و اطرافيان اصلا خوشحال نبودم.
از تمام كساني كه به من تبريك مي گفتند متنفر بودم چون همچنان در ذهنم دنبال پليس و پليس شدن بودم. از آن روز به بعد فقط مي توانستم اتفاقات و خبرها را در مورد پليس دنبال كنم؛ هميشه وقتي خبري راجع به پليس در روزنامه مي ديدم، سريع به سراغ آن مطلب مي رفتم يا خيلي وقت ها وقتي ماشين پليس را مي ديدم به خودم مي گفتم چرا نبايد الان من سوار يكي از اين ماشين ها باشم؟ تا اينكه اسم پارك پليس به گوشم خورد؛ طبق معمول خوشحال شدم و دلم مي خواست هرچه زودتر به آنجا بروم و از نزديك همه چيز را ببينم. با خودم گفتم قطعا در اين پارك فعاليت هايي در مورد پليس انجام مي شود و من هم مي توانم در فعاليت هاي پليسي آنها شركت كنم. اين موضوع شباهت هايي هم به آرزوي دست نيافته ام داشت و مي توانستم كمي به حال و هواي چندسال پيش بروم. باهمين تفكرات بود كه روانه پارك پليس شدم. تا از در جنوب غربي وارد پارك شدم، چشمم به مسجد افتاد. هر قدمي كه به جلو برمي داشتم منتظر ديدن نمادي از پليس بودم. در اين فكرها بودم كه در ذهنم آلاچيقي با مجسمه هايي از پليس ديدم. اما وقتي به خودم آمدم و دقيق تر شدم آلاچيقي كه درون آن پر از عرقيات مختلف ازجمله پونه، ترنجبين و گلاب و... بود را ديدم. در كنارش ديگ مسي بزرگي هم قرار داشت كه درون آن عرقيات تهيه و در آلاچيق فروخته مي شد. چون عجله داشتم كه زودتر به مركز فعاليت هاي پليس برسم تعلل نكردم. سريع به سمت راست چرخيدم و رفتم به سمت جنوب پارك. هرچه بيشتر پيش مي رفتم نااميدتر مي شدم. از كنار و زير درخت هاي بزرگ و تنومند و گاهي درخت  هاي كوچك انار ردمي شدم و مي رفتم، اما هيچ خبري از پليس و فعاليت هايش نبود. داشتم نااميد مي شدم كه از صحبت هاي خانواده اي كه در آنجا بساط ناهار را به راه انداخته بودند و بوي جوجه كبابشان آدم را مست مي كرد، متوجه شدم كه پارك در قسمت شمالي ادامه دارد. آنقدر خوشحال شدم كه گرماي طاقت فرساي هوا در آن ساعت روز كه تا چند دقيقه پيش داشت كلافه ام مي كرد را فراموش كردم.
نمي دانم چرا راهي كه رفته بودم اين همه طولاني شده بود؛ انگار راه فرسنگ ها طولاني تر شده بود. خلاصه با هر فلاكتي كه بود بعد از گذشتن از اتوبان به قسمت شمال پارك رسيدم. نمي دانستم به كدام سمت حركت كنم كه زودتر به محل مورد نظرم برسم تا اينكه راه مستقيم را پيش گرفتم. در سمت راستم يك سالن آمفي تئاتر ديدم كه تلويزيون بزرگي به همراه چادر هلال احمر در آن برپا بود. اهميتي نداده و جلوتر رفتم. به دفتر پارك رسيدم؛ البته پارك همچنان ادامه داشت ولي ترجيح دادم داخل شوم و اطلاعاتي در مورد پارك بگيرم تا سريع تر به مركز فعاليت هاي پليس بروم.
شروع به صحبت با مدير پارك كردم و خواستم برايم در مورد پارك بيشتر توضيح دهد. داشت تمام جاهايي را كه تا آن لحظه خودم ديده بودم شرح مي داد. پرسيدم آيا فعاليت هايي در مورد پليس هم در اين مكان انجام مي شود؟
كمي مكث كرد و گفت: فعلا در اينجا فعاليت خاصي در رابطه با پليس انجام نمي شود و فقط نمايشگاه پليس در هفته نيروي انتظامي در اينجا برگزار مي شود؛ البته تصميم داريم كه موزه اي در رابطه با نيروي انتظامي هم برپا كنيم.
انگار كه آب سردي روي سرم ريخته باشند، وارفتم؛ تمام آرزوهايم مثل چندسال پيش دوباره مانند برج نيمه كاره اي كه برخلاف تمام ريزه كاري ها و محكم كاري هايش كه توسط مهندس معمار آن انجام شده باشد، فرو ريخت و با چهره اي عبوس و گرفته از مدير پرسيدم:پس چرا اسم پليس را روي اين بوستان گذاشتيد؟ او گفت: چون مراسم افتتاحيه همزمان با هفته نيروي انتظامي بود ودكتر قاليباف فرمانده اسبق نيروي انتظامي هم در مراسم شركت داشت، نام پليس بر آن گذاشته شد .
كمي هم در مورد سابقه تاريخي اين مكان توضيح داد: اينجا ملك اربابي به نام هرمزخان بود و عمارتش هم اينجا بود كه البته هنوز هم هست؛ عمارتي قديمي و كهنه كه آجرهاي فرسوده اش با نگاهي ملتمسانه از آدم مي خواهند كه نگذارد فرو بريزند؛ همان جايي كه احتمالا موزه پليس هم در آنجا خواهد بود .
مدير پارك همچنين گفت كه محوطه اصلي پارك در گذشته دور، باغ بزرگ اناري بوده است.
با دلسردي از دفتر پارك خارج شدم؛ سلانه سلانه به طرف بيرون پارك به راه افتادم. در تمام طول مسير تا خانه به اين فكر كردم كه چرا نبايد فعاليت هاي فرهنگي و آموزشي در مورد پليس انجام شود؟

نوستالژي پليس دوران بچگي
بچه كه بوديم شعر شب ها كه ما مي خوابيم /آقا پليس بيداره بيش از هرچيز ما را به پليس نزديك مي كرد .فكر بيداري آنها در شب ها، خواب راحتي را به چشم هايمان هديه مي كرد و صبح وقتي براي بازي يا رفتن به مدرسه در كوچه يا سر چهار راه ها با آنها مواجه مي شديم، متعجب از حضور هميشگي شان در تمام مدت شبانه روز دلمان مي خواست با آنها هم كلام شويم.

پياده روي تا مدرسه با اتوبوس
002241.jpg
تا به حال فكر كرده ايد كه با اتوبوس هم مي  شود پياده تا مدرسه رفت. اينكه كودكان ما بيش از سايرين در معرض آلودگي هاي محيطي هستند، موضوع مهمي  است كه نمي  توان از آن چشم پوشي كرد، شايد به همين دليل است كه دلمان مي  خواهد با اتوبوس پياده تا مدرسه برويم؛
اتوبوسي كه نه چرخ دارد، نه پنجره و نه حتي جايي براي نشستن!اين اتوبوس نمادين فقط ماكتي است كه به اجراي طرح كمك مي كند.
مسئولان شهري، استفاده از اين اتوبوس را بهترين وسيله براي رفتن به مدرسه مي  دانند اما مفهوم كلي اين اتوبوس نياز به كمي  توضيح دارد.
در اوايل دهه 1990 ميلادي، مسئولان شهر بريسبانه استراليا به فكر اجرايي كردن طرح اتوبوس هاي پياده روي تا مدرسه افتادند.
اين برنامه دانش آموزان را به صورت منظم، سازماندهي شده و گروهي به طرف مدرسه هدايت مي  كند.
در اين طرح هريك از اتوبوس هاي پياده روي تا مدرسه كه ماكتي از يك اتوبوس واقعي است، توسط دو نفر از والدين همراهي مي  شود و دانش آموزان آنها را به عنوان راننده هاي اين اتوبوس هاي خيالي مي  شناسند.
با اجرايي شدن اين طرح، استفاده از خودرو براي رفتن به مدرسه كاهش پيدا كرد و در نتيجه تراكم خودرو در اطراف مدارس كم شد.
اين برنامه به دانش آموزان اجازه مي  دهد كه بخشي از وقت خود را با همسالان خود بگذرانند و در پروسه اجتماعي شدن به آنها كمك مي  كند.
افزايش فعاليت فيزيكي دانش آموزان و تاثيردر حل مشكل چاقي كودكان كه بسياري از جوامع با آن روبه رو هستند، از ديگر اهداف طرح اتوبوس هاي پياده روي تا مدرسه است.همچنين دانش آموزان با اين برنامه، چگونگي پياده روي و تردد سالم را مي  آموزند و در طول مسير با علائم راهنمايي و رانندگي آشنا مي شوند.
مسير تردد اتوبوس پياده دانش آموزان در اين برنامه مشخص است. ايمني مسير، نگراني والدين را در سالم رسيدن كودكانشان به مدرسه رفع مي  كند.
همانند ايستگاه هاي اتوبوس، اين طرح هم مجهز به ايستگاه هايي است كه دانش آموزان با حضور در اين ايستگاه ها منتظر اتوبوس پياده مي  مانند تا بدون تاخير به مدرسه بروند.اين اتوبوس ها مانند اتوبوس هاي واقعي داراي جدول زمان بندي هستند و در ايستگاه ها منتظر دانش آموزان نمي  مانند.
برخي از كارشناسان معتقدند كه شايد اين طرح براي تمام مدارس مناسب نباشد چرا كه بايد ايمني راه به دقت سنجيده شود.اين طرح كه براي اولين بار در شهرهاي استراليا اجرا شد، بسرعت در بسياري از كشورهاي جهان گسترش يافت به طوري كه هم اكنون در انگليس تقريبا در هر مدرسه اين طرح با همكاري شورا هاي شهر اجرا مي شود.همچنين در نيوزلند و ايالت متحده آمريكا اين برنامه در حال فراگير شدن است، چنانچه مدارس كاليفرنيا، اورگون، ورموت، ميشيگان و كارولينا شمالي آمريكا اين طرح را در مدارس شهرهاي خود اجرايي كرده اند. در آمريكا اين برنامه بيشتر روي دانش آموزاني كه محل زندگي شان تا مدرسه فاصله دارد، متمركز است، البته اين فاصله نيز بايد معقول باشد.اما شايد جالب باشد كه بزرگترين اتوبوس پياده روي تا مدرسه در سال 2003 در شهر كنيگستون انگليس تشكيل شد.
اين اتوبوس خيالي يكهزار و 109 دانش آموز، معلم و اولياي دانش آموزان از چهار مدرسه اين شهر را در خود جاي داده بود.

راپورت خبرنگار
دروازه جنوبي تهران
002202.jpg
پويا مهرآيين- از اتوبوس كه پياده مي شود، نشاني ايستگاه مترو را از يكي از همسفران تهراني اش مي پرسد و به راه مي افتد. از در خروجي پايانه بيرون مي زند و وارد خياباني مي شود كه بايد آن را به سمت شمال طي كند تا به ايستگاه مترو برسد. قبل از هرچيز با هجوم راننده هايي مواجه مي شود كه هر كدام او را به مسيري دعوت مي كنند. به زحمت از بين آنها راهش را باز مي كند و قدم هايش را تندتر. جوي هاي پر از آب (شايد هم لجن) تيره و مانده، چشم انداز بعدي است كه پيش روي او قرار مي گيرد. راننده هاي خودروهاي مسيرهاي بين شهري، خيابان را بند آورده اند و جاروجنجال راننده هاي پشت سر آنها هم فايده اي ندارد، مگر اينكه خودشان اراده كرده و مسير را باز كنند. تصميم مي گيرد كه به پياده رو سمت چپ خيابان برود. تمام مسير پياده رو پر از دستفروش است. اين يكي، لوازم خرازي مي فروشد و ديگري فندك و چاقو و خدا مي داند كه چه چيزهاي ديگري هم در بين اين داد و ستدها رد و بدل مي شود. جلوتر كه مي رود، يك عدد سرسيلندر اتوبوس كه معلوم نيست وسط پياده رو چه كار مي كند، راهش را بند مي آورد؛ مجبور مي شود چند قدمي را از كنار خيابان طي كند و دوباره به پياده رو برگردد.
تعداد متكديان و ديگراني كه گوشه پياده رو چرت مي زنند، چندان كم نيست. مغازه هاي حاشيه پياده رو هر كدام به شكلي (بهداشتي يا غيربهداشتي) رهگذران را به پذيرايي دعوت مي كنند؛ البته هر كدام از آنها اجناس و وسايلي از قبيل كارتن هاي مختلف و يخچال و دستگاه هاي بستني ساز و آبميوه ساز را تا وسط پياده رو پيش آورده اند. موتوري ها، يكي پس از ديگري در پياده روها جولان مي دهند تا او مجبور باشد كيفش را با دستي حمل كند كه در طرف ديوار پياده رو قرار دارد كه مطمئن باشد يكي از اين موتوري ها آن را با خود نخواهد برد. بچه هايي كه يكي آدامس، ديگري دعا و آن يكي چسب زخم مي فروشند، يكي يكي از اين مسافر تازه رسيده آويزان مي شوند، بلكه بتوانند حتي يك 50توماني هم كه شده كاسب شوند و... .
همه آنچه گفتم و تصاوير ديگري كه نبايد مي گفتم را هر روزه مي توان در حوالي پايانه جنوب تهران براحتي مشاهده كرد؛ پايانه اي كه بيشترين حجم مسافران را در تهران پذيراست و به عنوان مبدا ورودي، تهران را به بسياري از آنها معرفي مي كند.
تصور كنيد كه مسافري براي اولين بار به تهران بيايد. آيا همه تصاويري كه ذكر شد، به عنوان المان هاي ذهني او از تهران در ذهنش ثبت نخواهد شد؟ خصوصا اگر چنين مسافري فرصت ديدن زيبايي هاي تهران را نداشته باشد. علاوه بر تاثيراتي كه مشكلات مذكور بر وجهه توريستي تهران دارد، نمي توان فراموش كرد كه عده قابل توجهي از شهروندان در حوالي پايانه جنوب زندگي مي كنند و هر روزه با مشكلات حاشيه اي اين پايانه درگير هستند؛ مسائلي مانند آلودگي هوا (به دليل تردد زياد اتوبوس هايي كه معمولا گازوئيل سوز هم هستند)، عدم امنيت به دليل حضور اقشار مختلف آسيب ديدگان اجتماعي، عدم وجود بهداشت شهري كافي كه به دليل كثرت تردد و عدم وجود امكانات كافي عارض مي شود، ترافيك شديد به دليل حضور خودروهاي بين شهري و تاكسي  هايي كه براي جذب مسافران در محل حضور دارند و مشكلات ديگري از اين دست، همه و همه گريبانگير شهرونداني است كه در كوچه و خيابان هاي اطراف پايانه جنوب زندگي مي كنند.
زباله هايي كه هر روزه بر اثر تردد مسافران گوناگون در منطقه انباشته مي شوند ، گريبانگير شهرداري منطقه است ، ضمن اينكه متاسفانه بعضي از اين عوارض آلوده كننده به چرخه بهداشتي منطقه نيز آسيب مي زند.به عنوان مثال تعداد قابل توجه موش ها در اين منطقه (قبل از طرح معدوم كردن آنها) نتيجه مستقيم آلودگي هميشگي جوي هاي آب است كه با در برداشتن مقدار قابل توجهي زباله در شبكه جغرافيايي منطقه گسترده شده اند و براحتي هر گونه آلودگي را منتقل مي كنند. بهتر نيست با رسيدگي و رفع اين مشكلات علاوه بر اينكه تصوير زيباتري از تهران به گردشگران ارائه مي دهيم، محيط بهتري را براي زندگي شهروندان تهراني فراهم كنيم؟ آيا اتوبوس ها، تعاوني ها و خودروهاي بين شهري، هزينه استفاده خود از اين محيط را به منطقه (به صورت ماليات يا عوارض يا...) مي پردازند؟
برنامه ريزي دقيق و درست و اجراي آن در مورد اين معضل الزامي است، چرا كه اين گره روز به روز كورتر خواهد شد. 

آينده
سرانه پايين فضاي سبز در قم
سرانه فضاي سبز در بسياري از شهرهاي ايران، پايين تر از حد استاندارد است، به گونه اي كه حتي كلانشهرهاي كشور هم از اين حيث در مضيقه هستند. به عنوان مثال، اين مشكل در كلانشهر قم تا به آنجا پيش رفته كه شهرداري اين شهر اولويت نخست خود را توسعه و گسترش فضاي سبز قرار داده است.
شهردار قم در مراسم بهره برداري از 20 پروژه در بوستان علوي قم در اين باره گفت: قم با وجود داشتن اقليم گرم و خشك، نيازمند گسترش و توسعه فضاي سبز است تا زمينه نشاط و آرامش روحي و زيستي شهروندان مهيا شود . مهندس بختياري فر با تاكيد بر اين مطلب كه قم متعلق به تمام شيعيان جهان است، افزود: بايد در طراحي و ساخت وساز فضاهاي شهري به سمت و سويي حركت كرد كه مردم، علاقه مندانه به قم بيايند ومسئولان شهر بايد زمينه خدمت رساني را فراهم كنند تا زائران با آسودگي خاطر به قم مسافرت كنند .او سرانه فضاي تفريحي قم را 5/1 متر اعلام كرد و گفت: سرانه فضاي تفريحي قم در مقايسه با ديگر شهرها، بسيار پايين است و شهرداري درصدد است در يك برنامه زماني 5 ساله عقب ماندگي هاي گذشته را جبران كند تا اين شهر به حد استاندارد نزديك تر شود .
شهردار قم در خاتمه با تاكيد بر اينكه شهرداري با افتتاح پروژه هاي جديد گامي موثر در عمران و رضايت مردم برمي دارد، خواستار حمايت دولت و مسئولان از پروژه هاي عمراني قم شد.

كلانشهر
۱۰ ميليارد تومان براي ناوگان اتوبوسراني مشهد
002217.jpg
هر چقدر از اين شهرداري مشهد بگوييم، كم گفته ايم؛ آنقدر كه اين مديريت شهري فعال است و آينده نگر. باور نمي كنيد؟ حق داريد. ما هم تا اصل خبر را نخوانديم، باور نكرديم.اين بار شهرداري مشهد با اختصاص 10 ميليارد تومان اعتبار به ناوگان اتوبوسراني طي سال جاري، به تجهيز ناوگان حمل و نقل عمومي اين شهر پرداخته است.در حقيقت شهرداري مشهد در راستاي افزايش خدمات شهري 10 ميليارد تومان اعتبار به ناوگان اتوبوسراني اختصاص داده است. مهندس سيد ابراهيم رئيسيون، معاون اداري - مالي شهرداري مشهد با اشاره به اقدامات موثري كه در سالهاي اخير در جهت توسعه ناوگان اتوبوسراني انجام شده، گفت: با روند فعلي، طي چند سال آتي تمامي اتوبوس هايي را كه كيفيت مناسبي نداشته و عمر مفيدشان به اتمام رسيده از رده خارج خواهيم كرد .او افزود: يكي از فعاليت هايي كه بر عهده شهرداري بوده، گسترش سه بخش اتوبوسراني، تاكسيراني و قطار شهري در آينده است و در حال حاضر نيز اتوبوسراني و تاكسيراني بيشترين سهم را در جابه جايي مسافر به عهده دارند .مشاور عالي شهردار مشهد همچنين تاكيد كرد: تفاوتي كه نه تنها در مشهد بلكه در كشور وجود دارد، از جهت نوع بهره برداري از ناوگان اتوبوسراني است كه تفاوت هاي فاحشي با تعريف معمول آن در مقايسه با كشورهاي پيشرفته دارد .رئيسيون در خصوص نگرش به رانندگان اتوبوسراني گفت: رانندگان ناوگان اتوبوسراني اگر داراي شرايط و ويژگي هاي مناسبي نبوده و صلاحيت هاي لازم براي بهره گيري مطلوب از امكانات و اتوبوس را در اختيار نداشته باشند، قطعا نارضايتي عمومي افزايش يافته و زيان هاي قابل توجهي از حيث بهره برداري، متوجه سازمان خواهد شد .او اضافه كرد: در بخش بهره برداري بايد نگرش نويني حاكم شود كه از طريق آموزش و فرهنگسازي عمومي، زمينه بهره برداري مطلوب فراهم آيد .معاون اداري و مالي شهرداري مشهد، شهرداري را يك نهاد خدمتگزار و خاستگاه عموم مردم دانست كه فعاليت هايش در راستاي خدمت به شهر و عموم شهروندان است.رئيسيون افزود: اميدواريم با اقدامات موثري كه توسط خودروسازان صورت گرفته، بتوانيم در سالهاي بعد اتوبوس هاي گازسوز بيشتري را به سيستم حمل و نقل عمومي مشهد اضافه كنيم .
يكهزار سمند در شيراز
شيرازي ها خيلي دوست دارند دركارهاي مختلف ركورددار باشند؛ حتي اگر اين كار تعويض خودروهاي فرسوده با اتومبيل هاي مدل بالا باشد.طي يك سال گذشته، يكهزار دستگاه سمند با اعتباري بالغ بر 3 ميليارد و 800 ميليون تومان به شهر شيراز اختصاص يافته است.مفتاحي، معاون سازمان تاكسيراني شيراز با اعلام اين خبر افزود: با تصميمات اتخاذ شده، به دليل اينكه خودرو سمند داراي كيفيت مطلوب است، به عنوان جايگزين پيكان هاي فرسوده در سازمان تاكسيراني انتخاب شد .به گفته وي، رانندگان تاكسي هاي فرسوده مي توانند از تسهيلات ارائه شده كه شامل وام 7 ميليوني با سود 7 درصد است، استفاده كنند.مفتاحي در پايان اشاره كرد: تاكنون 302 دستگاه خودرو فرسوده به سمند تبديل شده كه 276 دستگاه از اين خودروها به متقاضيان تحويل شده است.

از شهر
اتوبوس ويژه دختران در خيابان هاي تهران
خواندن اين خبر را براي خانواده هايي كه بچه اي مدرسه اي دارند كه دختر است توصيه مي كنيم، هميشه يكي از دغدغه هاي اين دسته از خانواده ها نحوه رفت و آمد دختران به مدرسه بوده است؛ شايد به همين دليل است كه امسال در طرح هاي بازگشايي مدارس در سال جديد، اتوبوس هاي ويژه دختران مد نظر گرفته شده است تا در ساعات اوج ترافيك، رفت و آمد اين قشر از مدرسه اي ها راحت تر باشد.
بهتر است خانواده ها بدانند معاون بهره برداري شركت اتوبوسراني تهران و حومه از افزايش ساعات فعاليت اتوبوس هاي ويژه بانوان و دانش آموزان به مناسبت آغاز سال تحصيلي در ساعات اوج ترافيك صبحگاهي، (هنگام ظهر و بعدازظهر) در سطح مناطق 10 گانه اتوبوسراني خبر داده است.
حسين تيموري كرماني در اين مورد گفت: به عنوان مثال در منطقه آب سردار در خيابان مجاهدين 6 مجتمع دبستاني و دبيرستاني وجود دارد كه اين طرح در اين منطقه به اجرا گذاشته شده و با توجه به نيازي كه در آغاز سال تحصيلي جديد احساس مي شود ، اجراي اين طرح ابعاد گسترده تري يافته است .
او با تاكيد بر اينكه اين كار به هيچ وجه به معناي زنانه و مردانه كردن اتوبوس ها نيست، ادامه داد: با توجه به افزايش حجم سفرهاي آموزشي با آغاز سال تحصيلي جديد، در برخي از ساعات اوج ترافيك صبحگاهي يا در هنگام ظهر و بعدازظهر (كه مدارس در حال تعطيلي هستند)، روساي خطوط با در نظر گرفتن حجم مسافران زن و مردي كه در ايستگاه ها به انتظار اتوبوس هستند، در برخي ساعات، در برخي از اتوبوس ها فقط بانوان يا آقايان را سوار مي كنند .
تيموري با بيان اينكه 5 هزار و 500 دستگاه اتوبوس و 3 هزار و 600 دستگاه ميني بوس تحت نظارت، براي خدمات رساني به شهروندان در آغاز سال تحصيلي جديد در نظر گرفته شده، اضافه كرد: با توجه به تراكم بيش از حد مسافر در ساعت هاي صبح و عصر در برخي خطوط، اين شركت تمام توان خود را براي خدمات دهي مناسب به كار مي گيرد. همچنين در خطوطي كه تراكم مسافر باشد، از اتوبوس هاي سرويس كاركنان شركت واحد و نيز از اتوبوس هاي سازمان واحد گشت و سازمان نظارت بر شركت واحد نيز استفاده خواهد شد .
۵۱۹ ميليون ليتر بنزين در يك هفته
هر چقدر مي خواهيم مصرف بنزين را كاهش دهيم باز هم نمي شود. اين را مي توان به توليد بالاي خودرو و نقص در حمل و نقل عمومي ربط داد. به هر حال بد نيست بدانيد كه در هفته گذشته (25 الي 31 شهريورماه) 519 ميليون ليتر بنزين در كشور مصرف شد.
ميانگين مصرف روزانه بنزين كشور در هفته گذشته به 74 ميليون و 142 هزار ليتر رسيد. ميزان مصرف بنزين در تهران نيز 13 ميليون و 514 هزار ليتر گزارش شده است.
براين اساس، افزايش قابل توجه ميزان مصرف بنزين در آخرين هفته تابستان ركورد مصرف اين فرآورده را در كشور شكست، به طوري كه براي اولين بار مصرف بنزين در شنبه 26 شهريورماه به 79 ميليون و 600 هزار ليتر رسيد.همچنين در همين روز ركورد مصرف بنزين تهران نيز شكسته شد و به 15 ميليون و 700 هزار ليتر رسيد.
افزايش قابل توجه سفرهاي شهري و بين شهري به دليل شروع مدارس و پايان تعطيلات عيد نيمه شعبان مهمترين علل افزايش مصرف سوخت بود.
گفتني است كمترين ميزان مصرف بنزين كشور در هفته گذشته در روز سه شنبه 29 شهريور به ميزان 71/3 ميليون ليتر گزارش شده است. همچنين در تهران نيز كمترين مصرف بنزين در روز جمعه 25 شهريور به ميزان 11 ميليون و 900 هزار ليتر بوده است.

اعداد اساسي
۱۱۵
002187.jpg
مي گويند بر اساس استانداردهاي بين المللي ايمني بايد به ازاي هر 50 هزار نفر يك ايستگاه آتش نشاني وجود داشته باشد، يعني با اين حساب براي جمعيت 10 ميليون نفري تهران، چيزي حدود 200 ايستگاه آتش نشاني نياز است. اين در حالي است كه در حال حاضر فقط 72 ايستگاه فعال در سطح شهر تهران وجود دارد كه متوسط زمان خدمات دهي آنها هشت دقيقه است؛ يعني نصف استانداردهاي بين المللي در تعداد و دو برابر زمان استاندارد براي رسيدن به محل حادثه. اما در شرايطي كه ترافيك تهران حتي همين زمان هشت دقيقه اي دور از استاندارد هاي ايمني را نيز تهديد مي كند، افزايش شمار ايستگاه هاي آتش نشاني و گسترش جغرافيايي آنها در محدوده شهر، مي تواند حضور به موقع نيروهاي امدادي را در صحنه وقوع حادثه تضمين كند. مدير عامل سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني تهران نيز در اين زمينه با ما هم عقيده است: تلاش مي كنيم كه تا پايان سال آينده به ازاي هر 50 هزار نفر يك ايستگاه آتش نشاني تاسيس كنيم تا به شرايط استاندارد بين المللي دست يابيم . احمد ضيايي با اشاره به اقداماتي كه در مدت 30 ماه از عمر مديريت كنوني شهر تهران در اين زمينه صورت گرفته، مي گويد: زماني كه مديريت جديد شهري بر مسند كار قرار گرفت، فقط 45 ايستگاه آتش نشاني در تهران داشتيم كه در حال حاضر به 72 ايستگاه افزايش يافته است . او همچنين از تاسيس 13 ايستگاه جديد تا پايان امسال خبر مي دهد و مي گويد: تعداد ايستگاه هاي آتش نشاني تا پايان سال جاري به 85 و در پايان سال آينده به حداقل 115 ايستگاه افزايش خواهد يافت . البته ضيايي منكر فاصله بسيار تهران با استانداردهاي بين المللي ايمني نمي شود: در برنامه سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني تهران 125 ايستگاه پيش بيني شده بود كه وجود 115 ايستگاه تا پايان سال 85 حتمي است و اميدواريم با رسيدن به اين تعداد هر چه زودتر به استانداردهاي جهاني نزديك شويم .

شهر آرا
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |