آرتور پن
ما آرتورپن را به خاطر باني و كلايدش دوست داريم؛ به خاطر آن ضد قهرمان هاي دوست داشتني. اين كارگردان آمريكايي، با اينكه سابقه درخشاني در كارنامه فيلمسازي اش دارد و فيلم هاي قابل بحثي چون معجزه گر (1965)، جنبش هاي شبانه (1976)، چهار دوست (1985)، هدف (1987)، بزرگمرد كوچك (1970) و ... ساخته است، اما در تمام دنيا با فيلم باني و كلايد شناخته شده است.
بيش از 70 سال پيش در روز بيست و سوم ماه مه، باني و كلايد، دو جنايتكار مشهور كه مدت دو سال جنوب ايالات متحده را به خون كشيده و تمام ماموران پليس ايالت هاي جنوبي در تعقيب آنها بودند، با خيانت يكي از همدستان سابق شان در يك عمليات كمين پليس كشته مي شوند. باني پاركر و كلايد بارو، هردو اندكي بيش از بيست سال داشتند و در خانواده هاي فقيري متولد شده بودند.
آنها همواره در حال فرار بودند و در اين مسير، 10مامور پليس و بسياري از افراد را به قتل رساندند. آنها از آينده اي كه پيش روي شان قرار داشت، آگاه بودند؛ يا دستگير و اعدام مي شدند يا اينكه در جريان يك تيراندازي به قتل مي رسيدند. آرتورپن در سال 1967، زندگي اين دو جوان سركش، اما دوست داشتني را با موفقيت تمام به تصوير كشيد.
پن در 27 سپتامبر سال 1922 (پنج مهرماه) در ايالت فيلادلفيا متولد شد و تحصيلات خود را در اين ايالت به پايان رساند. در سال 1943 به ارتش پيوست و در سال 1945 به گروه نمايشي سربازان در پاريس ملحق شد. بعد از جنگ به ايتاليا و دانشگاه فلورانس رفت و پس از بازگشت به آمريكا در اكتورز استوديو، دوره آموزش بازيگري گذراند.
آرتورپن به همراه ياران و دوستان سينمايي اش، آل پاچينو، رابرت دنيرو، داستين هافمن، استيون اسپيلبرگ، پل نيومن، سيدني پولاك و ... از بازيگران و كارگردانان آموزش ديده و عضو دائمي اكتورز استوديو بوده و هستند.
منتقدان سينما، خيلي از موضوعات فيلم هاي پن را موضوعاتي معمولي مي دانند كه شيوه كارگرداني پن و زاويه ديدش به ماجرا، باعث جذابيت فيلم هاي او در تاريخ سينما شده است. قهرمان هاي قانون شكن آرتورپن در آثارش برخلاف مسيري كه در آن قرار دارند گام برمي دارند، اما اسير همان مسير مي شوند. پن علاوه بر اين موضوع سعي مي كند اسطوره هاي آمريكايي را بازنگري كند و هر از گاهي در فيلم هايش (همچون بزرگمرد كوچك) آنها را به هجو بكشد.
اين كارگردان از ياد نرفتني، امروز 85 سالگي اش را جشن مي گيرد.
ازرا پاوند
مي گويند اگر پارتي بازي هاي ازرا پاوند نبود، تي اس اليوت به اين حد از شهرت نمي رسيد. اليوت، معروف ترين شعرش سرزمين هرز را به ازرا پاوند پيشكش كرده است. پاوند ويراستار اين شعر بوده و اليوت در آن از گفته هاي پاوند استفاده كرده است.
پاوند در سال 1885 متولد شد و يك زندگي جنجالي را پشت سر گذاشت. بعد از جنگ جهاني دوم، مقامات آمريكايي او را به خاطر عقايد فاشيستي و دفاع از موسوليني دستگير كردند، اما نهايتا به خاطر اختلال حواس، وي را به دارالمجانين فرستادند تا سازمان ميراث فرهنگي انگليس، با اعتقاد به اينكه ارزش شعرهاي ازرا پاوند در بيش از 60 سال گذشته، ناديده گرفته شده است، براي قدرداني از اين شاعر، جايزه افتخاري لوح آبي را به او اعطا كرد. اين قدم اولي بود كه باعث شد تا اندكي از لكه هاي بي اعتمادي كه گريبانگير پاوند بود، از اذهان عمومي پاك شود.
اين جشن كه به جشني با تاخير طولاني، ملقب شده بود، در بخش كنسينگتون واقع در غرب لندن برگزار شد. پاوند مدت زيادي در اين منطقه زندگي كرده است. از خانه او در اين بخش به عنوان خانه اي تاريخي ياد مي كنند. افرادي چون اليوت، جيمز جويس، رابرت فراست، دي اچ لارنس و تاگور مدت ها در آن خانه رفت وآمد داشته و به بحث هاي ادبي مي پرداخته اند.
ازرا پاوند همواره به عنوان يك فرد معترض شناخته شده كه ديگران را هم به اعتراض تشويق و ترغيب مي كرده است. حدود پنج سال پيش نامه اي جنجالي از ارنست همينگوي كشف شد كه آن را براي
ازرا پاوند نوشته بود. همينگوي در آن نامه به جامعه ادبي آن دوران حمله كرده بود و در آن از از راپاوند نيز تاييديه مي خواست. در بخشي از اين نامه نوشته شده است: گاوها حداقل نويسنده هاي بزرگ صاحب سبك در زبان انگليسي نيستند. هيچ گاوي هرگز يك تبعيدي سياسي نبوده است. گاوها مجلات ادبي را اداره نمي كنند و مقالات و نقد ادبي هم نمي نويسند .