در اين شماره دو پزشك از دو طيف متفاوت از پزشكان ايران را به شما معرفي خواهيم كرد كه هر دو طيف از نوآوران به شمار مي روند؛ طيف اول، پزشكاني هستند كه در ابتدا، طب اسلامي را براي جهانيان به صورت علمي عرضه كردند و طيف دوم پزشكاني هستند كه طب را از دنياي مدرن براي ايرانيان به ارمغان آوردند.
احمد الحسيني جرجاني
جرجاني بزرگترين پزشك قرن ششم و كسي است كه به قول بيهقي، علم طب و ساير علوم را با تصانيف خود احيا كرد. مدتي از عمر اين استاد در خراسان و چندي در خوارزم در خدمت قطب الدين محمد و پسرش اتسز خوارزمشاه گذشت. ولادت او به سال 434 هجري قمري در جرجان اتفاق افتاد.
نام واقعي او اسماعيل بود. او در علوم مختلف مهارت داشت. علم حديث را از امام ابوالقاسم قشيري فراگرفت و علم طب را از ابن ابي صادق آموخت. اهميت وي در طب از دو جهت است؛ اول آنكه او بعد از ابن سينا نخستين كسي است كه در آثار خود همه مباحث علم طب را چنان كه قدما مي انديشيده اند با تحقيقات و مطالعات جديد مورد مطالعه قرار داد و ديگر از آن باب كه مهمترين آثار طبي را در زبان پارسي پديد آورد و جميع مطالب مربوط به علم پزشكي را در آن كتب مورد بحث و تحقيق قرار داد و بسياري از اصطلاحات پارسي را در اين علم كه تا آن زمان وجود داشت و ممكن بود از بين برود در كتاب خويش گردآورد. مهمترين اثر او ذخيره خوارزمشاهي نام دارد كه به سال 504 هجري قمري به نام قطب الدين محمد بن انوشتكين خوارزمشاه به فارسي نوشته شده و از زمان تاليف به بعد، همواره جزو اركان كتب طبي شمرده مي شده است. سيد اسماعيل در اواخر عمر، اين كتاب را به عربي ترجمه كرد. ساير آثار اين پزشك نامي عبارتند از: خفي علايي،
الطب الملوكي، ذخيره، اغراض، يادگار، وصيت نامه، تدبير يوم و ليله.
سيد اسماعيل جرجاني در سال 531 هجري قمري در مرو وفات يافت.
استاد دكتر محمد قريب
استاد دكتر محمد قريب مرد مسلمان متعهدي بود كه همه عمر پربار خويش را با اين دو صفت گذراند. اعتقادات ديني وي كه از پرورش صحيح در خانواده اي متدين ريشه گرفته بود، نه تنها با جواني وسفر فرنگ وغور وتفحص درفرهنگ وتمدن غرب كاستي نيافت ، كه روزبه روز برعمق وظرافت آن افزوده شد.
آنچه دكترمحمد قريب را شاخص كرد هوش سرشار، علاقه به فراگيري ، قدرت كارواستقامت در مقابل مشكلات بود.
كلاس درس استاد كه تقريبا هميشه بر بالين بيمار بود ، درنوع خود مكتبي از پيشرفته ترين روش هاي علمي جديد به شمار مي رفت . استاد، شاگرد را در برابر بيمار و مسائل وي قرار مي داد،وي را به تفكر و تعقل و سخن گفتن وامي داشت وسپس راهنمايي مي كرد.
دكتر محمد قريب به سال 1288 در تهران در خانواده اي اصيل ومذهبي به دنيا آمد. پدرش مرحوم علي اصغر از مردم گركان بود . دوران ابتدايي را در دبستان سيروس ومتوسطه را در دارالفنون گذراند.
درسال 1306 با اولين گروه دانشجويان ايراني براي تحصيل دررشته پزشكي به فرانسه رفت ودر محضر استادان مشهور زمان به تحصيل طب پرداخت. او نخستين ايراني بود كه در كنكور انترناي پاريس موفق شد ودر رشته هاي اطفال وپوست به ادامه تحصيل پرداخت.رساله دكتري خود را تحت عنوان وقفه تنفسي شيرخواران با درجه بسيار خوب گذراند و درسال 1317 به ميهن مراجعت كرد.
در سال 1315 با دوشيزه زهرا قريب ، دختر مرحوم آقا ميرزا عبدالعظيم خان قريب ازدواج كرد ونتيجه اين پيوند مبارك دو پسرودو دختر است؛ پسران ايشان به پزشكي اشتغال دارند.استاد در سال 1319 شروع به تدريس در دانشكده پزشكي تهران كرد.
دكتر محمد قريب ابتدا در بيمارستان رازي وسپس در بخش كودكان بيمارستان هزار تختخوابي شروع به فعاليت كرد. در سال 1347 بعد از پايان ساختمان مركز طبي كودكان كه توسط ا يشان ومرحوم دكتر حسن اهري پايه گذاري شده بود، به ادامه فعاليت در اين مركز پرداخت. درسال 1319 كتاب بيماري هاي اطفال را به رشته تحرير در آورد و در سال 1335 به تجديد نظر و چاپ مجدد آن مبادرت كرد . وي به اتفاق مرحوم دكتر حسن اهري دو جلد كتاب به نام مشكلات طب كودكان تاليف كرد كه بسيار جالب و آموزنده است.
ايشان پايه گذار انجمن پزشكان كودكان ايران است و سالها مقام پيشكسوتي ورياست انجمن را بر عهده داشت. در جامعه بين المللي اطباء اطفال از افراد سرشناس بود و يك بار نيز به عضويت هيات رئيسه آن انتخاب شد.
مرحوم دكترقريب سفرهاي متعددي به نقاط مختلف گيتي كرد، ولي بارها اذعان مي كرد كه هرگز به اندازه سفر حج و لحظات لبيك از ساعات زندگي خود لذت نبرده است؛ اين سعادت دوبار نصيب وي شد.
سالهاي آخرعمراستاد بهترين درس براي شاگردانش بود. بيماري كشنده سرطان براي مردي كه خود همه چيز را مي دانست، هرگز وي را ازراه راست ادامه تدريس ، معاينه بيماران وكمك به درماندگان باز نداشت. ايمان وي به خدا در آن ايام واضح تر شد؛
حتي در بستر بيماري درآخرين روزهاي حيات لحظه اي دم از شكر خالق فرو نبست. دكتر قريب تنها چند روزي ازدرس و بحث باز ماند.
استاد در اول بهمن 1353 در سن 65 سالگي در حالي كه پرتو وجودش به ياران و درماندگان، روشني مي داد به سراي باقي شتافت.