آزيتا حاجيان
تعطيلات نيمه شعبان بود كه شبكه تهران، فيلم آدم برفي را پخش كرد؛ فيلمي به كارگرداني داوودميرباقري كه در سال توليدش و بعد از آن، اكران عمومي نشد. حالا اما اين فيلم براي مردم تهران، از رسانه ملي پخش مي شود. آدم برفي با بازي درخشان آزيتا حاجيان؛ نزديك به 10 سال از توليد اين فيلم مي گذرد (سال 1373).
حاجيان آن سالها و حاجيان اين سالها؛ او متعلق به سالهايي است كه سينما هنوز عادت به ستاره سازي نداشت و در آن سينماي بي ستاره، تمام بازيگرها، همه خودشان يك پا ستاره بودند؛ ستاره هايي درخشان تر از ستاره هاي امروز؛ ستاره هاي نوراني و واقعي. حاجيان فعاليت هنري اش را از سال 1354 با بازي در نمايش خورشيد خانوم آفتاب كن آغاز كرد. او پس از حضور فعالش در سينما، تلويزيون و تئاتر، موفق شد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن را در هفدمين جشنواره بين المللي فيلم فجر به خاطر بازي در فيلم روبان قرمز به كارگرداني ابراهيم حاتمي كيا، از آن خود كند.
او كه تحصيلكرده رشته بازيگري و كارگرداني تئاتر است، حضوري به ياد ماندني در سينما و تئاتر دارد. پس از بازي در نمايش دايره گچي قفقازي به كارگرداني حميد سمندريان، خبر مهم ديگري از او در صحنه تئاتر نبود، تا اينكه او با نمايش زن نيك ايالت سچوان اثر برتولت برشت، حضور خودش را در تئاتر دوباره اعلام كرد.
حاجيان اين روزها در حال تمرين اين نمايش در مجموعه تئاتر شهر است. او پس از بازي در موج مرده و موفقيت نسبي آن فيلم، قدري كنار نشست تا اينكه دوباره تصوير او را در فيلم شمعي در باد به كارگرداني پوران درخشنده ديديم. او در گفت وگويي، دليل نپذيرفتن سناريوهاي پيشنهادي را، دقت و سخت گيري اش پس از حضور در فيلم هاي حاتمي كيا عنوان كرد.
حاجيان علاوه بر بازيگري و كارگرداني، تجربه بازيگرداني هم دارد. او بازيگردان فيلم هاي جنگ كودكانه (ابوالقاسم طالبي)، به نام پدر (ابراهيم حاتمي كيا) و كارهاي ديگر بوده است.
معمولا زوج هاي هنرمند، حضور هماهنگي در عرصه هاي هنر دارند و اين باعث مي شود در سايه همديگر حركت كنند، اما آزيتا حاجيان از اين قاعده مستثني است. به رغم فعاليت بيش از اندازه محمد رضا شريفي نيا در سينما و تلويزيون، حاجيان به عنوان بازيگري مستقل تصميم مي گيرد و عمل مي كند و تا به حال هيچ گاه در سايه شريفي نيا نبوده است.
او متعلق به نسلي است كه ستاره هايش در عين درخشش، آنچنان كه بايد ديده نشدند. خودش در گفت وگويي ديگر درباره ستاره و ستاره سازي در سينما گفته است: وقتي همه جا تاريك باشد، ستاره ها معلوم هستند؛ در فضاي روشن، ستاره اي در كار نيست .
داوود رشيدي
سالهاست كه مي شناسيمش. از زماني كه با موهاي پرپشت و سياه در فيلم جلال مقدم بازي كرد تا الان كه با موهاي سپيد، هنوز بازي مي كند و در بطن جريان حرفه اي سينما، تلويزيون و تئاتر هم كارگرداني مي كند و هم وارد حوزه تهيه كنندگي شده است.
رشيدي سالها در ژنو زندگي كرد و به كار هنري پرداخت. به ايران آمد و يكي از ستون هاي سينما، تئاتر و تلويزيون كشورمان شد. رشيدي هم مانند حاجيان، متعلق به دوره اي است كه ستاره هاي درخشاني در آسمان روشن سينما وجود داشت. نسلي كه موفقيتش را مديون حضور مردم مي داند و در برابر آنها هميشه خاضع است. رشيدي در يكي از گفت وگوهايش درباره مردم گفته است: هيچ وقت از عكس گرفتن و امضا دادن خسته نشده ام. افرادي مثل ما كه سالهاست از تلويزيون با مردم بوده ايم و رابطه اي صميمي با آنها داريم، با بعضي ستاره ها فرق مي كنيم كه از مردم دور هستند. وقتي اين توجه مردم را مي بينيم خوشحال مي شويم و در واقع نتيجه كار ما همين برخوردهاي خوب آنها با ماست .
داوود رشيدي در اين سالها علاوه بر توجه به سينماي بدنه، سعي كرده است با تهيه فيلم هايي چون امتحان به كارگرداني ناصر رفايي، زمينه هاي ديگري را نيز تجربه كند. از داوود رشيدي نوشتن را به دو دليل انتخاب كرده ايم؛ اول اينكه باخبر شديم در حال تمرين نمايشي از محمود عزيزي به نام الولاف و البرت است و ديگر اينكه قصد دارد داستان زندگي هنري اش را به صورت كتاب منتشر كند و براي اين كار به دنبال نويسنده و محققي جوان و خلاق مي گردد. البته اين گفته رشيدي را به مثابه بيانيه اي براي جذب نويسندگان نوپا تلقي نكنيد.
او مطمئنا براي اين كار آگهي تبليغاتي پخش نمي كند و با تحقيق كافي، خودش نويسنده اي را انتخاب خواهد كرد. رشيدي در اين سالها كارهاي فراواني را در عرصه تئاتر، تلويزيون و سينما انجام داده است. اجراي پرتماشاگر او از نمايش ريچاردسوم، بازي اش در مجموعه گل پامچال و بازي در شماري از فيلم هاي مهم اين سالها نشان مي دهد كه رشيدي هنوز هم از پتانسيل و توانايي فراواني براي همراهي با مخاطب برخوردار است.
رشيدي در كنار خانواده هنرمندش (احترام برومند و ليلي رشيدي) سالهاست كه در سينما، تئاتر و تلويزيون ايران حضور دارد و تا امروز هم توانسته با كارنامه پربارش در ذهن ما جاويدان شود. اميدواريم ماندگاري او نه به صرف كميت آثارش، كه به خاطر كيفيت حضور او باشد.