چهارشنبه ۶ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۱۱
تهران در انتظار رهايي از محدوديت مديريتي
پايتخت در دست  مردان شهر
002340.jpg
عكس:گلناز بهشتي
طيبه ترسايي
شنبه گذشته، 4 صفحه از ضميمه ايرانشهر به بررسي پيشينه شهردار جديد تهران، دكتر قاليباف، تاريخچه شهرداري تهران و گزارشي در مورد مراسم روز معارفه شهردار جديد اختصاص داشت. در اين بين، طيبه ترسايي در گزارشي به وضعيت 12 شهردار گذشته شهر و مشكلات آنان پرداخته بود كه به علت حجم زياد آگهي ومطلب در آن شماره، مجال انتشار نيافت.
موضوعي كه در اين شماره شهر آرا، در گزارش اصلي و گزارش كلانشهر به آن پرداخته ايم تا حدودي در يك راستاست، چرا كه هر دو به شكل اصلي و ريشه اي به تهران و ديگر كلانشهرهاي كشور اشاره كرده اند؛ يعني همان مديريت واحد شهري. در اين گزارش معضل اساسي تهران و نبود مديريت واحد شهري، به روشني در عملكرد شهرداران قبلي تهران مشهود است. دليل آن هم نبود اختيارات و بودجه كافي و محدوديت حوزه وظايف اين شهرداران بوده است. به همين خاطر هم، هر كدام از اين شهرداران فقط توانستند تلاش خود را روي بخشي از مشكلات تهران متمركز كنند و در حوزه هاي ديگر، گرفتار اختلافات جدي با حوزه هاي دولتي شدند. گزارش پيشينه شهرداران تهران پس از انقلاب در پي مي آيد.
يكي از مهمترين نهادهايي كه مستقيما با زندگي مردم سر و كار دارد، شهرداري است.
برخلاف رئيس جمهوري كه كارش در سطح كلان و به طور غيرملموس در زندگي روزانه مردم اثر مي گذارد، كار شهردار را مردم به طور روزانه لمس مي كنند. محيط زندگي و اكثر خدماتي كه مردم براي رفاه و زندگي خود در شهر نياز دارند، توسط شهردار اداره مي شود.
مسئوليت ايمني ساختمان ها،  خيابان بندي، روشنايي، آسفالت كوچه ها،  پارك ها، پاكيزگي شهرها، انتقال زباله، اتوبوسراني، مترو، تاكسي، مغازه داري، آلودگي هوا، ترافيك، حفاظت و حراست، آتش نشاني و ده ها خدمات و وظايف ديگر كه با زندگي مردم آميخته است، به عهده شهردار است. كلانشهر تهران هم براي دستيابي به اين مهم، نيازمند پشتيباني يك مديريت شهري قوي است، چرا كه اين شهر مركز كانون فعاليت هاي گوناگوني در جامعه ما شده است.
گذري بر تاريخ فعاليت شهرداران تهران از بدو تاسيس شهرداري نشان مي دهد كه هر كس قادر به ايجاد تحولات شهري نبوده و نمي تواند استانداردهاي مشخص شده را رعايت كند.
اما تهران بعد از انقلاب اسلامي، 12 مرد را به عنوان شهردار به خود ديده است كه ديري از مدت حضور آنها نگذشته، جاي خود را به ديگري دادند. محمد توسلي به عنوان اولين شهردار انقلاب، رياست اين نهاد را در اسفند ماه سال 57 بر عهده گرفت. تشكيل شوراي ترافيك، اجراي محدوده طرح ترافيك، احداث خطوط ويژه اتوبوسراني، راه اندازي پايانه جنوب و انجام مطالعات و انتخاب محل ميادين ميوه و تره بار از جمله اقدامات مهم وي تلقي مي شود. اختلاف نظر با وزير كشور و جمعي از مقامات دولتي، در نهايت توسلي را ناچار به استعفا كرد. اختلافات شهرداري با ستاد خانه سازي براي مستضعفان نيز در اين دوره در اوج خود قرار داشت. پس از استعفاي توسلي در دوره وزارت آيت الله مهدوي كني، حقوقدان اسبق شوراي نگهبان و كانديداي دوره سوم و چهارم رياست جمهوري در زمستان سال 59 به عنوان سرپرست، يك ماه اداره شهر را بر عهده گرفت؛ سيدرضا زواره اي كه مسئوليت شهرداري، كوتاه ترين سمت دولتي وي بود، عقايد و نظرات متفاوتي نسبت به ديگران داشت كه مخالفت هايي را برانگيخت. به عقيده وي، نمي بايست ميلياردها تومان صرف احداث مترو يا بزرگراه شود. بنابراين از بهمن ماه سال 59 تا مهرماه سال بعد، يك فرد تحصيلكرده در يكي از دانشگاه هاي معتبر كشور، مسئوليت مديريت شهر تهران را به عهده گرفت؛ دكتر سيدكمال الدين نيك روش، استاد دانشگاه پلي تكنيك تهران، در همان ابتداي راه، التزام خود را به مسئولان ثابت كرد و آمد تا بعد از يك دوره مديريت تهران، وارد كابينه شود. پس از وي غلامحسين دلجو به مدت يك سال مديريت شهر تهران را عهده دار شد و در نخستين اقدام وعده داد تا با خارج كردن انبارهاي خصوصي و عمومي از تهران، اقدامي مفيد را در اين شهر انجام دهد، ولي اهداف او كه پشتوانه سخنراني هاي وي به زبان عربي در اجلاس شهرداران پايتخت هاي اسلامي بود، چندان برآورده نشد. كاظم سيفيان و نيز حسين بنكدار، 15 ماه تهران را اداره كردند و هر دو آنها با  استعفا، از بند مشكلات تهران رهايي پيدا كردند.هرچه بيشتر از زمان آغاز جنگ تحميلي مي گذشت، فشارها و تحريم هاي دول غربي بر ايران و اقتصاد دولت ميرحسين موسوي بيشتر مي شد و اين روند، كار را براي محمدنبي حبيبي هفتمين شهردار تهران با مشكلات بيشتري مواجه مي كرد، اما محمدنبي حبيبي، تنها شهردار تا زمان خودش بود كه اين شانس را يافت تا به مدت بيشتري نسبت به پيشينيانش بر مسند شهرداري تهران تكيه بزند. اين فرصتي بود كه طي آن مي شد با يك نگاه كارشناسي، به طور ريشه اي، زمينه حل بسياري از مشكلات شهر تهران را فراهم كرد. در آن دوران، مبارزه با دستفروشي و تعطيل كردن نمايشگاه هاي غيرمجاز اتومبيل و بنگاه هاي معاملات ملكي، در رئوس برنامه هاي شهرداري تهران جاي گرفت و شهردار سعي داشت با انجام سخنراني هاي متعدد و حضور در ميان شهروندان، ارتباط بيشتري با مردم برقرار كند.
حبيبي تا مهر ماه سال 66 در اين سمت باقي ماند و سپس جاي خود را به سيدمرتضي طباطبايي داد كه از آبان ماه سال 66 تا دي ماه 68، جايگاه مديريت شهرداري تهران را در اختيار داشت تا اينكه با تصميم وزير كشور وقت و تاكيد آيت الله هاشمي رفسنجاني، غلامحسين كرباسچي در بهمن ماه سال 68 به شهرداري تهران گمارده شد. تنها از بهمن همان سال بود كه به نظر مي رسيد با آمدن شهردار جديد، خيلي از امور تغيير خواهد كرد. دوره وي به عنوان سومين دوره تحول در تهران محسوب مي شود.
در واقع ورود كرباسچي به شهرداري تهران، محصول تغيير نگرشي بود كه در سيستم مديريت كشور روي داد. در سال 68، طيف جديدي از مديران، مورد توجه قرار گرفت كه مدافع برنامه هاي باز اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بودند و غلامحسين كرباسچي نمونه كاملا مشخصي از اين طرز تفكر بود. در دوران مديريت او، چراغ هاي راهنمايي كار مي كردند و علائم آنها خوانا و دقيق بود و ساعت هاي كار گذاشته شده در همه ميدان ها و گذرگاه ها، مردم را به وقت شناسي عادت مي داد.هر چند كرباسچي به دليل افزايش ماليات ها و قيمت مسكن و فروش تراكم، مورد انتقاد فراوان نيز قرار گرفت، اما سال به جرم ميلياردها تومان اختلاس و حيف و ميل اموال دولتي بازداشت شد.
پس از كنار رفتن كرباسچي از سمت شهرداري تهران، در آبان ماه سال 78 بار ديگر پرونده قطور و پرخبر شهرداران تهران اين بار توسط اعضاي شوراي شهر تهران ورق زده شد و مرتضي الويري بر جايگاه نخستين شهردار انتخابي تهران نشست. تقريبا از همان زمان، شوراي شهر تهران به يكي از خبرسازترين شوراها در سطح كشور تبديل شد كه تلاش داشت مديريت شهري را در تجربه اي جديد، كاملا تحت نفوذ خود بگيرد، اما مرتضي الويري هم در 25 بهمن ماه سال 80 از سمت شهرداري استفعا داد و محمدحسن ملك مدني در اسفند ماه سال 80 به عنوان شهردار برگزيده شد و درست يك سال بعد، در بهمن ماه 81 توسط وزير كشور از كار كنار گذاشته شد و سرپرستي شهرداري تهران به مقيمي سپرده شد تا در ارديبهشت ماه سال 82 دكتر محمود احمدي نژاد به عنوان شهردار تهران انتخاب شود. احمدي نژاد هم دو سال بر مسند شهرداري تكيه زد تا اينكه در انتخابات نهم رياست جمهوري به عنوان رئيس جمهوري منتخب، اين سمت را ترك گفت و پس از بررسي هاي بسيار شوراي شهر و بعداز دو ماه، دكتر محمدباقر قاليباف به سمت شهرداري تهران برگزيده شد.
بالاخره مرد سيزدهم شهر تهران هم توسط اعضاي شوراي شهر انتخاب و معرفي شد، اما آنچه مهم و قابل بحث است، نحوه كار و عملكرد شهرداراني است كه پيش از اين، يك به يك آمدند و رفتند.
حسين دربيگي، كارشناس مديريت شهري با اشاره به اينكه گسترش شهرنشيني و به دنبال آن مشكلات خاص زندگي شهري بيش از پيش توجه به راهبردها و چاره هاي سودمند براي بهينه سازي زندگي شهروندان را ضروري ساخته است، مي گويد: يكي از عوامل بسيار مهم كه تاثير فراوان و تعيين كننده اي بر ساختار شهري دارد، مديريت شهري است. تاكنون مسائل مختلفي كه پيرامون اداره شهر تهران به وجود آمده، از سويي سبب شده كه شوراي شهر تهران به يكي از مسئله دارترين شوراها در سطح كشور تبديل شود و از سوي ديگر، عملكرد شهرداري تهران نيز در مقاطع زماني مختلف مورد پرسش قرار بگيرد .
دربيگي در رابطه با معضلات تهران و نحوه عملكرد شهرداران معتقد است:  آنچه در شهر تهران با آن روبه رو هستيم، نمي تواند بي ارتباط با مديريت اين شهر باشد. در واقع مسائل شهر تهران و مديريت آن خيلي شسته ، رفته نيست. اگر شهرداري داشتيم كه تا به حال براي اداره شهر، تمام راه هاي قانوني را رفته بود، بعد به گره ها و نارسايي ها رسيده بود، وظيفه دولت بود كه مسائلش را حل كند، اما الان هيچ كس تصور درستي نمي تواند از صورت مسئله واقعي شهر تهران داشته باشد. در اين شرايط، هم شهرداري نمي تواند مسائلش را حل كند و هم دولت برخوردهايش ضعيف است.
دربيگي مي گويد: بايد قبول كرد كه در ايران انتظارات از شهرداري ها با اختياراتي كه دارند، منطبق نيست. در كشور ما اين فقط شهرداري ها نيستند كه اداره شهر را
بر عهده دارند، بلكه مراكز و سازمان هاي متعددي در اين امر تاثيرگذارند .
شركت آب، برق، گاز، مخابرات، نيروي انتظامي، آموزش و پرورش و ده ها سازمان و نهاد ديگر در بيشتر موارد بدون هماهنگي با يكديگر، امور مربوط به خود را در شهر پيش مي برند و به نوعي به دخالت در اداره شهر مي پردازند؛ اين است كه مي بينيم در شهري مانند تهران كه مركزيت كشور را هم دارد، چه وضعيت ناهنجاري در مديريت شهر به وجود آمده است و اين در حاليست كه شهرداري شهرهايي نظير آمستردام، استكهلم، برلين، توكيو، لندن و مسكو در زمينه هاي مختلف زندگي شهري از امور مربوط به حفظ نظم و امنيت شهر گرفته تا سرپرستي نيروي پليس ومواردي مانند بازديد فني اتومبيل ها و بيمه همگاني را نيز بر عهده دارد. در برخي از اين شهرها، شهردار ضمن داشتن اختيارات و قدرت فراوان در اداره شهر، توسط نهاد شوراي شهر كنترل مي شود تا عملكردي خارج از قانون و استراتژي تدوين شده براي شهر نداشته باشد.
در هر صورت، مسائل بي شماري در شهرها وجود دارد كه براي حل آنها وجود مديريت شهري واحد الزامي است. ارائه و توزيع خدمات اجتماعي، مديريت و بهبود سرمايه گذاري هاي زيربنايي، ارتقاي رشد اقتصادي و بهبود شرايط زندگي شهروندان و برنامه ريزي استراتژيك، انتظاراتي است كه مردم از نهادهاي درگير در مديريت شهر دارند. اما بديهي است كه هر چه نقش ها، وظايف و اختيارات و حدود قانوني اين نهادها متمايز و مشخص و شفاف تر باشد،  امور شهري به شكل بهتري سامان خواهد يافت.

مديريت واحد شهري
شايد تنها وجه مشترك دوران مسئوليت تمامي شهرداران قبلي تهران را بتوان در نبود مديريت واحد شهري خلاصه كرد؛ امري كه نمود آن در تمامي اين سالها به وضوح به چشم آمده و همواره به عنوان عامل بازدارنده مديران شهري تهران در پيشبرد امور جلوه گر شده است. در اين ميان شايد تنها شهرداري كه مي تواند به تحقق مديريت جامع شهري در دوره خود اميدوار باشد، دكتر قاليباف است و البته سيزدهمين شهردار تهران به خوبي مي داند اين امر را مرهون كسي است كه پيش از او، اين درد را لمس كرده و حال در كرسي
رياست جمهوري به درمان آن مي انديشد.

تحقق دولت - شهرها به پويايي كلانشهرها مي انجامد
آيدين جهانبخش - دولت - شهرهاي يوناني را آتني ها، 5 قرن قبل از ميلاد به عنوان واحدهايي سياسي و اجتماعي براي خودشان درست كرده بودند. اين واحدها از نظر سياسي و اجتماعي استقلال داشتند و دموكراسي مستقيم در آنها اعمال مي شد، يعني همگان (به جز زنان و بردگان) براي تصميم گيري در امور همگاني از جمله وضع قوانين و پذيرفتن مسئوليت ها، در ميدان اصلي شهر جمع مي شدند و به گفت وگو مي پرداختند. هانا آرنت، متفكر قرن بيستم، اين گفت وگو را معنا دادن به هويت انساني شهروندان اين جوامع مي نامد: آنچه به شهروندان جوامع قديم معنا مي داد، حس واقعيتي بود كه از آن برخوردار بودند. اين حس واقعيت داشتن، موجب مي شد كه شهروندان دولت - شهرهاي آتن و روم باستان، جهان مشترك خود را همچون خانه خود حس كنند، زيرا اين جهان مشترك فضايي عمومي بود كه اين افراد در آن مي توانستند توسط يكديگر ديده و شنيده شوند .
تصور آنچه در دولت - شهرهاي يونان باستان رخ مي داد، اكنون براي ما دشوار نيست، اما امكان اجراي مدل هاي مشابه آن بسيار سخت است.پس از رنسانس قرارداد اجتماعي و استقلال سياسي الگوي جديد شهروندي براي ساكنان واحدهاي سرزميني سياسي بود كه مدرنيته براي رعايا به ارمغان آورد.
الگوي نوين مردم سالاري، اما تنها تاثيرگذار در اصلاح وضع حكومت مركزي براي اداره امور سياسي نبود؛ در سطح خرد، مردم سالاري، حكومت هاي محلي را سامان داد كه به ساكنان شهرها و روستاها اين اجازه را مي داد كه براساس نيازها، ذوق و راه حل هاي اكتشافي خود، اداره واحد سياسي شان را برعهده گيرند. نماد اين حكومت هاي محلي در بيشتر كشورها شهرداري ها هستند كه با اختياراتي فراوان، شهرها را براساس آراي مردم اداره مي كنند.
مديريت محلي، نمونه كوچكي از حكومت مركزي است كه حتي گاه دستي در سياست خارجي نيز دارد، اما با نظارت حكومت مركزي، ولي پاسخگوتر نسبت به ساكنان محلي خود.
سازمان شهرها و حكومت هاي محلي متحد جايگاه رسمي اين حكومت هاي كوچك در سازمان ملل متحد است كه مي كوشد اين نهادهاي اجتماعي- سياسي را تقويت كرده و حتي خواستار اعطاي جايگاه مشاور رسمي سازمان ملل به اين سازمان شده است.
ايجاد حكومت هاي محلي، البته در برخي كشورهاي جهان با موانعي روبه روست. در برخي ديگر نيز اين حكومت هاي كوچك ايجاد شده اند، اما براي دستيابي به استقلال با مشكلات فراواني روبه رو هستند. يكي از مشكلات مهم شهروندان براي تشكيل حكومت هاي محلي، دولت هاي مركزي هستند كه حاضر به سپردن اختيارهاي خود به سيستم هاي نوين نيستند يا در برابر تصميم هاي آنها مقاومت مي كنند. در ايران تا پيش از دولت جديد، اين مشكل را برخي اعضاي شوراها با اصطلاح دولت، رقيبي براي شوراها و شهرداري ها تبيين كرده اند.
محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور جديد نيز كه خود زماني كسوت شهرداري تهران را برتن داشت، اين نكته را آنقدر مهم يافت كه درست لحظاتي پس از ثبت نام در ستاد انتخابات وزارت كشور در مصاحبه خود با خبرنگاران گفت: شهرهاي بزرگي چون تهران در سراسر دنيا به صورت دولت - شهر اداره مي شوند. ما آماده هستيم كه يك مركز، سياستگذاري و تنظيم برنامه ها را در دست داشته باشد و ما اجرا كنيم، مهم نيست چه كسي اين كار را بكند، اما اداره شهر به اين روش، ضروري است (خبرگزاري مهر 23/02/1384).
حال كه شهرداري هاي جهان در بيانيه خود به نشست سران دول وحكومت ها تحت عنوان هزاره+5 خواستار به رسميت شناخته شدن نقش حكومت هاي محلي به عنوان شركاي ويژه و ضروري اجراي اهداف توسعه هزاره شده اند و از سوي ديگر، دولت  مدافع ايجاد دولت- شهرها به نظر مي رسد، موقعيت تغيير سيستم مديريت شهري در ايران به سوي استقلال فراهم آمده است تا در اين قالب، شهروند مدرن در ايران معني يابد و آنها در قالب مشاركت شهري و بحث و گفت وگو در قالب مسائل محلي به واقعيت وجود خود معنا دهند.

راپورت خبرنگار
برزخ نارنجي
002253.jpg
پويا مهرآيين - بعد از مدت زيادي معطلي و تحمل سرما يا گرما، دود، صداي ناهنجار بوق، ويراژ موتوري ها و...، يك تاكسي از راه مي رسد. مسيرت را مي گويي و سوار مي شوي كه به قول معروف، بعد از آن همه سختي، اندكي بياسايي و اما ناگهان احساس مي كني كه به ته يك دره عجيب و غريب غيرمنتظره سقوط كرده اي. بعد از اينكه كمي فكر مي كني، به اين نتيجه مي رسي كه نه بابا (!) اين دره نيست، صندلي تاكسي است، فقط مدت نسبتا قابل توجهي (چيزي حدود 30-20 سال) از عمر آن گذشته و مرور ايام باعث شده كف آن قدري (!) فرو بنشيند و گود شود. اين نكته هم كه ميزان آسايش مسافر به دليل نحوه قرار گرفتن بدن در صندلي چندان دلخواه نباشد، زياد مهم نيست، چون قرار نيست كه مسافرت چندصدكيلومتري انجام شود؛ فقط چند خيابان آنطرف تر مسافر را به خير و راننده را به سلامت؛ خيلي طول بكشد با اين اوضاع ترافيك، بيشتر از يك ساعت نمي شود. بالاخره كمي هم بايد تحمل داشت تا بعضي از آقايان راننده، به زحمت تعمير و تعويض صندلي نيفتند.
تازه، اينكه چيزي نيست، بعضي وقت ها كه در فرورفتگي صندلي جلو بين زمين و هوا مانده اي، راننده روي ترمز مي كوبد و مسافر محترم ديگري در را باز مي كند و جاي خودش را به هر نحوي كه شده كنارت باز مي كند.
حالا هر دو شما مي مانيد كه چه كنيد. مثل اين است كه يك پايتان بالاي قله باشد و پاي ديگرتان ته دره. به هر ضرب و زوري كه شده بايد خودتان را به يك جايي بند كنيد كه مثلا وقتي راننده محترم با قدرت هرچه تمام تر روي ترمز مي كوبد، با سر مبارك به شيشه جلو و داشبورد و آينه و هزار و يك زلم زيمبوي آويزان به آينه برخورد نكنيد.در اين وضعيت مي توانيد دستتان را به صندلي راننده بگيريد(از پشت سر او) تا آسايش او هم مختل شود و تمركزش را در رانندگي از دست بدهد.
اما در حالت بعد كه به قول معروف آخر فاجعه است، صندلي مذكور علاوه بر ساير عيب هايي كه تا حالا ذكر كردم، شكسته هم هست؛ يعني اينكه شما به اين راحتي ها، نمي توانيد به جايي تكيه كنيد. وضعيت خيلي سختي است، نه؟ اينكه نه از چپ دستت به جايي بند باشد و نه از راست ونه بتواني از پشت به جايي تكيه كني، آنقدرها هم خنده دار نيست.
وقتي به راننده مي گويي: آقا، چرا صندلي ات را درست نمي كني ؟ مي گويد: چقدر درستش كنم؟ هر روز مي شكند، تقصير مسافرهاي سنگين وزن است. صندلي، تحمل وزن آنها را ندارد . مي گويي: خب، اين صندلي براي تحمل وزن يك نفر ساخته شده و او باز مي گويد: نه آقا، اگر مسافرها سبك باشند، سه نفر هم كه بنشينند، اتفاقي نمي افتد و بعد هم بحث به دخل و خرج راننده مي كشد و تا آنجا پيش مي رود كه آنقدر از مشكلاتش مي گويد كه يادت مي رود كجا نشسته اي و در چه وضعيتي قرار داري.
وضعيت صندلي عقب خيلي از تاكسي ها هم بهتر از صندلي جلو نيست. معمولا وسط صندلي هاي عقب، فرو نشسته و طرفين آن بالا قرار دارد؛ در چنين وضعيتي، دو نفر مسافري كه در طرفين نشسته اند، مدام به وسط سر مي خورند و نفر وسطي هم بايد وزن و مزاحمت دست و پاي آنها را تحمل كند. هر چقدر هم كه آن دو نفر خودشان را كنار بكشند، سر جاي خودشان برمي گردند.
راستي هنگام معاينه تاكسي ها تا چه حد به وضعيت صندلي هاي آنها توجه مي شود؟ آيا وقتي قرار است مسافر با حداقل آسايش، سفر درون شهري اش را به انجام برساند، برخورداري از يك نشيمنگاه مناسب، اولين حق او نيست؟ آيا توجه كرده ايم كه آمار بسيار بالاي مشكلات ستون فقرات در كشور، علاوه بر انجام غيراصولي برخي كارها توسط افراد، به مسائلي از قبيل همين صندلي ها (چه تاكسي و چه اتوبوس) مربوط مي شود؟
حالا كه قرار است نسبت به معاينه خودروها نظارت و سختگيري بيشتري صورت گيرد، بهتر است با استفاده از كارشناسان خبره اي كه اطلاعات كافي در زمينه آناتومي بدن انسان و نحوه درست قرار گرفتن ستون فقرات هنگام نشستن، داشته باشند، زاويه و كيفيت صندلي ها هم به دقت مورد بررسي قرار گيرد تا شهروندان از اين نظر با دغدغه و مشكل روبه رو نباشند.
البته اگر قانون نشستن يك نفر روي صندلي جلو با نظارت دقيق محقق شود، بسياري از اين مشكلات رفع خواهد شد.
پيشنهاد مي كنم كه رانندگان محترم هم گاهي به جاي مسافر روي صندلي هاي ديگر خودرو خودشان بنشينند تا بفهمند ديگران در چه وضعيتي قرار مي گيرند. مسافري كه با تقبل هزينه اي زياد سوار تاكسي مي شود، انتظار دارد آسوده سفر كند. اين انتظار بي جايي است؟

از شهر
002307.jpg
همايشي براي مربيان شهر
زيبا باقري - تعدد مراكز فرهنگي - هنري از قبيل فرهنگسراها، خانه هاي فرهنگ محله، كتابخانه ها و همچنين مراكز تخصصي گوناگون مانند موزه ها، خانه هاي كاريكاتور و عكس، مراكز فن آوري اطلاعات و ... در سطح شهر تهران نشان از اهميت حوزه فرهنگ و هنر نزد مديريت شهري و بخصوص سازمان
فرهنگي - هنري شهرداري تهران دارد؛ مراكزي كه با استمرار فعاليت هاي آموزشي در رشته هاي عمومي، علمي و تحصيلي، هنري،  زبان هاي خارجه، كامپيوتر، هنرهاي سنتي و خانگي، دوره هاي ويژه كودكان و خانواده ها و ... به ارتقاي سطح فرهنگي اقشار مختلف جامعه مي انديشند و تلاش مي كنند با بهره گيري از مربيان و مدرسان مجرب و توانمند به اهداف آموزشي خود در بطن جامعه شهري تهران دست يابند.
اما برگزاري اين دوره هاي آموزشي با كيفيت مناسب و در سطح وسيعي چون كلانشهر تهران نيازمند برنامه ريزي، استانداردسازي، تربيت و آموزش مربي و همچنين ارائه منابع علمي است كه به خودي خود كار وسيع و گسترده اي را مي طلبد. در همين راستا سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران اقدام به تاسيس موسسه آموزش شهر با هدف اجراي دوره هاي آموزشي و تامين نيازهاي علمي بر اساس رشته هاي موجود، راه اندازي رشته هاي جديد، استانداردسازي دروس و يكسان سازي روش ها، تلاش براي بررسي صلاحيت هاي علمي و آموزش مدرسان و اخذ مدرك رسمي با همكاري اشخاص حقيقي و حقوقي و ارتقاي علمي مهارت تدريس مدرسان و مربيان كرد؛ موسسه اي كه با تشكيل شش گروه آموزش كامپيوتر، زبان هاي خارجي، هنر و صنايع دستي، فوريت هاي پزشكي و امداد، علمي و تحصيلي و منابع انساني كار خود را آغاز كرد و با حضور در مناطق چهارگانه سازمان فرهنگي- هنري شهرداري، جلسات متعددي را با همكاران آموزشي، مدرسان و مربيان گروه هاي آموزشي فعال در مراكز برگزار كرد.
سيد محمد رضا تقي زاده، معاون فرهنگي و اجرايي موسسه آموزش شهر با اشاره به تشكيل اولين همايش مربيان مراكز فرهنگي و هنري شهر مي گويد: تا قبل از اين، مراكز فرهنگي - هنري با توجه به پراكندگي جغرافيايي در سطح تهران،  به طور معمول نيازهاي آموزشي خود را به فراخور حال و با استفاده از اشخاص حقيقي و حقوقي مرتفع مي كردند، اما بر اساس مصوبه شوراي عالي آموزش و تاكيد رياست سازمان
فرهنگي - هنري شهرداري تهران، موسسه آموزش شهر موظف به اجراي دوره هاي آموزشي و تامين نيازهاي علمي بر اساس گروه هاي شش گانه آموزشي شد . به اعتقاد تقي زاده برنامه هاي آموزشي مراكز فرهنگي - هنري سازمان به سامانه اي قوي نياز داشت تا خيل عظيم شهرونداني كه با عشق و علاقه به يادگيري و حضور در عرصه هاي فرهنگي به اين مركز مراجعه مي كنند، به سرمنزل مقصود برسند؛ سرمنزلي كه مي تواند علاوه بر آموزش بنياني براي ارتقاي سطح آگاهي هاي فرهنگي، اجتماعي و اعتقادي شهروندان، حضور در عرصه هاي مشاركت براي اداره مناسب محله، منطقه و شهر باشد.
002265.jpg
مسافربرهاي شخصي قاچاق
مدت هاست كه سازمان مديريت و نظارت بر تاكسيراني شهر تهران
بر سر معضل مسافربرهاي شخصي در يك پارادوكس قرارگرفته است. از يكسو بسياري از طرح هاي آرماني خود از قبيل نظارت بر عملكرد ناوگان تاكسيراني در رعايت نرخ هاي مصوب و قانون ممنوعيت دوسرنشين در صندلي جلو را به علت فعاليت غيرقانوني بيش از 30هزار مسافربر شخصي در سطح شهر تهران و عدم كنترل آنها،
نيمه كاره گذاشته و از سوي ديگر، برخورد قاطع با اين دسته از مسافربرهاي شخصي را مصادف با ايجاد يك تنش اجتماعي گسترده در جامعه مي بيند. چه بسياري از اين افراد تنها راه امرار معاش خود را در اين كار مي بينند و مقابله با آنها مي تواند به از هم پاشيدن بنيان زندگي شان منجر شود.
برهمين اساس سازمان مديريت و نظارت بر تاكسيراني شهر تهران، راه سومي را برگزيد و آن ساماندهي اين مسافربرها تحت پوشش خود بود؛ كاري كه تاكنون در مورد حدود 21 هزار مسافربر شخصي انجام شده و به گفته اميرمحمود دهلوي، رئيس سازمان مديريت و نظارت بر تاكسيراني شهر تهران، بايد در مورد حداقل 15هزار مسافربر ديگر نيز انجام شود. اين درحالي است كه در حال حاضر هنوز بين 20 تا۳۰ هزار مسافربر شخصي در كنار تاكسي ها به صورت غيرقانوني مسافران را در سطح شهر تهران جابه جا مي كنند و سازمان تاكسيراني نيز نمي تواند با آنها برخورد جدي انجام دهد. دهلوي مي گويد: تاكنون جلسات بسياري با راهنمايي و رانندگي در خصوص نحوه برخورد با مسافربرهاي شخصي داشته ايم كه اين مذاكرات همچنان نيز ادامه دارد اما به طور كلي برخورد با مسافربرهاي شخصي و اعمال قانون در مورد آنها به عهده راهنمايي و رانندگي است و سازمان تاكسيراني تنها مي تواند در صورت مراجعه اين افراد و داشتن شرايط لازم، هرچه سريع تر آنها را تحت پوشش قرار دهد.
سازمان نظارت بر تاكسيراني تهران اميدوار است با ساماندهي مسافربران شخصي بتواند از عهده كنترل وضعيت تاكسي هاي تهران برآيد. اين امر البته نيازمند توجه به عواقب اجتماعي آن نيز هست. فراموش نكنيم كه مسافركشي حرفه اي است كه اگرچه به رسميت شناخته نشده اما ممر درآمد بخش بزرگي از طبقه كم درآمد شهر است، بنابراين به نظر مي رسد امر ساماندهي مسافربران شخصي نيازمند ظرافت و دقت خاصي است.

شهر آرا
آرمانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
علمي
فرهنگ
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  علمي  |  فرهنگ  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |