سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۱۶
شهر آرا
Front Page

بازيافت كاغذ رمز بقاي سرسبزي ها
قلب هايي كه براي دوستي با درختان مي تپد
002628.jpg
عكس:گلناز بهشتي
گيتي عابدي
با اين آفتاب داغ مي شود يك مرغ را در عرض پنج دقيقه بريان كرد، چه برسد به مغز بيچاره من كه يك ساعت است زير نور آفتاب دارد هلاك مي شود. اگر يك دقيقه ديگر آفتاب بر فرق سرم بتابد، احتمال مي دهم سيم هاي مغزم اتصالي كند و حالا بيا و درستش كن. آخ چي مي شد الان زير سايه  درختي لم داده بودم؟! آنجا واقعا پارك است يا سراب مي بينم؟
روحم تازه شد. احساس يك باتري  را دارم كه شارژ شده باشد. خودمانيم، چه نعمت بزرگي هستند اين درختان! بنده خداها تمام مدت اينجا ايستاده اند كه يك نفر مثل من از شدت گرما به آنها پناه ببرد و لحظه اي در زيرسايه پرمهرشان استراحت كند. دلم مي خواهد آنها را در آغوش بگيرم و بهشان بگويم كه به خاطر آفريده شدنشان چقدر خدا را شاكرم كه اگر نبودند، رنگ سبز، ديگر معني و مفهومي نداشت و معلوم نبود بر سر شهر خاكستريمان چه مي آمد. فكرش هم وحشتناك است، چه برسد به واقعيت. يعني ممكن است روزي بيايد كه ديدن اين تعداد درخت آرزويي بيش نباشد؟ يا روزي خبر دهند جنگل هاي ايران در شرف نابودي هستند! يا ... بي خيال. اثرات بودن در زير نور شديد آفتاب است كه به گزافه گويي افتاده ام. اصلا بهتر است روزنامه ام را بخوانم تا از اين فكر و خيال ها بيرون بيايم. كاهش بهاي نفت در نيويورك. مركز ايران شناسي قرقيزستان تاسيس شد. خواستگار كلاهبردار به دام افتاد. مصاحبه مطبوعاتي برانكو. روزانه 500 تن كاغذ در تهران همراه با زباله هاي تر دفن مي شود. به ازاي توليد يك تن كاغذ، حدود 17 درخت تنومند را بايد قطع كرد... .
چي؟ يعني ما هر روز 500 تن يا به عبارتي 500 هزار كيلوگرم كاغذ مصرف مي كنيم؟! مگر چه كار مي كنيم؟ فكر كنم اگر روزانه سه وعده هم كاغذ مي خورديم، مقدارش كمتر از اين مي شد. به ازاي هر تن، 17 درخت را قطع مي كنند، پس در اين صورت در روز، 8 هزار و 500 راس درخت قطع مي شود. اين يعني قتل عام، كشتار جمعي(!) لعنت به من كه براي پيشرفت و آسايش خود، حق حيات را از درختان مي گيرم و هيچ نمي فهمم كه نابودي فضاي سبز برابر است با نابودي من و هزاران نفر ديگر. چنان در زندگي غرق شده ايم كه متوجه نيستيم چه دارد بر سرمان مي آيد. هر روز هزاران كاغذ را سياه مي كنيم، بي آنكه بدانيم هر ورق كاغذ چقدر گرانبهاست. اي كاش آنقدر كه براي مسائل عادي زندگيمان اهميت قائليم، براي حفظ طبيعت كه با روحمان پيوند خورده است هم قدمي برمي داشتيم.
چرا اينجوري نگاهم مي كنند؟ ديگر تحمل چشم هاي خشمگين و غمگين شان را ندارم. ترس از آينده در نگاهشان موج مي زند. زيربار نگاهشان له شدم. دست هايشان را به طرفم مي آورند، بلكه مي خواهند انتقام بگيرند؟ من كه آنها را قطع نمي كنم، اما نياز من و امثال من باعث قطع شدنشان مي شود، پس مقصر اصلي من هستم. شايد دست ها را به نشانه كمك به سويم دراز مي كنند و انتظار دارند آنها را به گرمي بفشارم. اين صداها چيست؟ چقدر ناله مي كنند! خسته شدم. حتي يك ثانيه ديگر هم نمي توانم در اينجا بمانم.
درخت، كاغذ، قطع كردن، فضاي سبز، كاغذ، درخت و...
- ببخشيد؟
- بله.
- مي توانم بپرسم چرا اين كلمات را مدام مي نويسيد؟ كمي برايم عجيب است.
- راستش، امروز در روزنامه خواندم كه ما تهراني ها روزانه 700 تن كاغذ باطله توليد مي كنيم و در ازاي هر تن آن، 17 درخت قطع مي شود. با اين حساب در چند سال آينده با فقدان فضاي سبز روبه رو مي شويم و اين خيلي حالم را بد كرد.
- مي توانم نگرانيت را درك كنم. خود من در اين زمينه تحقيقي انجام داده ام و به نتايج مثبتي رسيده ام. اگر دوست داشته باشي، مي توانم اطلاعاتي در اختيارت قرار بدهم تا هم از نگرانيت كم شود و هم مسئله برايت روشن تر.
- بله، حتما برايم بگوييد.
- همان طور كه خودت هم در جريان هستي، به طور متوسط 8 الي 9 درصد زباله هاي تهران كاغذ و مقواست؛ يعني چيزي حدود 500 تن كاغذ باطله در روز توليد مي شود كه البته اين مقدار متغير است. مثلا درسال تحصيلي، كاغذ باطله بيشتر و در تابستان كمتر توليد مي شود، ولي در هر حال، مقدار كاغذ مصرفي بسيار بالاست و بايد فكري كرد. اولين كاري كه بايد انجام دهيم، اين است كه كاغذ باطله كمتري توليد كنيم و سپس كاغذباطله هاي توليدشده را بازيافت كنيم. اگر از كاغذ درست استفاده كرده و نحوه مصرف صحيح را به فرزندانمان ياد دهيم، مطمئن باش توليد كاغذباطله كاهش چشمگيري مي يابد. قطعا در اطرافت ديده اي كه دانش آموزان بويژه دبستاني ها، از كاغذ دفترشان براي درست كردن موشك، قايق و... استفاده مي كنند يا مثلا خود ما براي يادداشتي كوچك از ورق بزرگ استفاده مي كنيم يا اينكه اگر كلمه اي را اشتباه نوشتيم، عادت داريم سريعا كاغذ را پاره كنيم. اگر هر يك از ما اين موارد جزئي را رعايت كنيم، كمك بزرگي به كاهش توليد كاغذ باطله كرده ايم. البته راه هاي ديگري هم وجود دارد، مثلا اينكه سيستم الكترونيكي را جايگزين كنيم.
با وجود مصرف صحيح، بازهم كاغذ باطله خواهيم داشت، اما بايد سعي كنيم كه آنها را بازيافت يا به شكل هاي ديگر تبديل كنيم.
نمي دانم تا چه حد در اين زمينه اطلاع داري، اما بايد بگويم كارخانه اي در شهر آمل وجود دارد كه كاغذهاي باطله را به مدادسياه تبديل مي كند. براي بازيافت هم، كاغذهاي باطله ابتدا بايد در مبدا، بخوبي تفكيك شوند و در ادغام با ساير زباله ها آلوده نشده و بعد به كارخانه بازيافت فرستاده شوند. در گذشته، اقداماتي براي جمع آوري كاغذهاي باطله و بازيافت آنها انجام مي شد، اما به صورت مقطعي بود و نظم چنداني هم نداشت، زيرا سازمان مشخصي براي انجام اين كار وجود نداشت و سازمان هاي مختلفي مانند زيباسازي، خدمات شهري و... كار جمع آوري كاغذهاي باطله را انجام مي دادند. با تاسيس سازمان بازيافت تمام كارها شكل منسجمي به خود گرفت و بعداز آن در 22 منطقه شهرداري، اداره بازيافت تاسيس شد كه كار عمده آن آموزش و جمع آوري زباله به صورت تر و خشك است. كارهايي كه در اين زمينه انجام شده، ممكن است كافي نباشد، اما بايد در نظر بگيريم كه تازه اول راه هستيم و براي رسيدن به هدف نهايي بايد همه ما دست به كار شويم و با كمك هم از نابودي فضاي سبز جلوگيري كنيم.
اين ايستگاه بايد پياده شوم، اما يك چيز يادت بماند. اگر ما ايرانيان باور مي كرديم كه درخت هم مانند گندم مقدس است، آنگاه ذره اي كاغذ در زباله هاي شهرمان نمي يافتيم، همان طور كه ذره اي نان در زباله هاي تر پيدا نمي شود. اي كاش همان طور كه مصرف بي رويه نان و دور ريختن آن را گناه مي دانيم، در مورد كاغذ هم  چنين عقيده اي داشتيم.
حرف هاي جالب و اميدواركننده اي زد. اگر واقعا چنين اقداماتي شده باشد، توليد كاغذ باطله خيلي كاهش مي يابد، اما از كجا معلوم كه همه اينها حرفي بيش نباشد؟ اگر كارهايي انجام گرفته بود، حداقل يكي از اطرافيانم بايد از موضوع با خبر مي شدند، اما هيچ كس حرفي نزده است. چرا هر كاري مي كنم دلم راضي نمي شود؟ اصلا بهتر است خودم پيگير موضوع شوم و در ضمن مي توانم گزارشي هم درباره اش بنويسم. حالا كجا بروم؟ آهان! بازيافت؛ اداره  بازيافت. گفت كه 22 منطقه تهران اداره بازيافت دارد. بهترين جا همين اداره بازيافت است. اطلاعاتشان از همه بيشتر است. بگذار ببينم. بايد بروم اداره بازيافت منطقه 6، چون هر چه اداره و شركت هست، در اين منطقه جمع شده است.
تقاطع بلوار كشاورز و جمالزاده؛ اين هم از ساختمان مورد نظر، بايد بروم طبقه دوم. اداره بازيافت منطقه 6. چقدر اينجا ساكت است! بروم بالا. شايد طبقه 2 شلوغ باشد.
سلام، خسته نباشيد. من ع هستم. با شما قبلا هماهنگي كرده ام؛ در مورد بازيافت كاغذهاي باطله . مي گويد: عمده وظايف اداره بازيافت، آموزش و جمع آوري كاغذهاي باطله است؛ به اين صورت كه آموزشگر ها، همراه با بروشورهايي به مدارس، ادارات و شركت ها فرستاده شده اند تا نحوه صحيح تفكيك زباله تر و خشك را آموزش دهند. از طرف شهرداري هم سطل هاي مخصوصي به اين مراكز داده شده تا زباله هاي خشك خود را در آن بريزند و سپس ماشين هايي براي جمع آوري زباله ها فرستاده مي شود. براي خانه هاي مسكوني طرح ويژه اي را اجرا كرديم؛ آموزشگر ها همراه با يك كيسه زباله مخصوص و يك كد به در منزل ها مي روند كه بعد از گفتن يك سري نكات، كيسه  زباله و كد مربوط را به آنها مي دهند و به اين ترتيب خانه هاي منطقه  6 كدگذاري مي شود. خانواده ها مي توانند بعد از پر شدن كيسه زباله زنگ بزنند و كدشان را بگويند تا به در خانه شان برويم؛ البته تمام اين كارها را پيمانكار انجام مي دهد و ما فقط نظارت كننده هستيم.
براي گسترش فرهنگ تفكيك زباله ها در بين مردم، شهرداري منطقه 6 نمايشگاهي را دائر كرد كه در آنجا مردم كاغذهاي باطله يا كتاب هايي كه نياز نداشتند را مي آوردند و در ازاي آن كتاب، دفتر و وسايل ديگر مي گرفتند. آن نمايشگاه خيلي خوب جواب داد و شهرداري در نظر دارد در ميادين منطقه 6 از اين نمايشگاه ها دائر كند .
اينگونه كه من فهميدم، در اين پروژه، نقش اصلي را پيمانكار ايفا مي كند. پس حالا كه تا اينجا آمدم، حيف نيست با بازيگر اصلي صحبت نكنم؟! قطعا آنها هم حرف هايي براي گفتن دارند و البته من هم سئوال هايي براي پرسيدن كه تنها پيمانكار مي تواند پاسخگو باشد.
چقدر تشنه بودم. نوشيدن يك ليوان آب پرتقال خنك در گرماي ظهر واقعا مي چسبد. خودكار و كاغذ را در بياورم كه خانم مسئول آمد.
شركت ما توانست در مزايده اداره بازيافت منطقه۶ برنده و پيمانكار اين اداره شود. كار ما به اين صورت است كه به اداره ها، شركت ها، مدارس و خانه ها براي آموزش مي رويم و سپس سطل هاي شهرداري و كيسه زباله هاي مخصوصي در اختيارشان قرار مي دهيم. براي جمع آوري هم با توجه به ميزان توليد زباله خشك محل مورد نظر، هفته اي يك يا دو بار ماشين هايمان را به آنجا مي فرستيم. براي جمع آوري زباله هاي خشك خانه هاي مسكوني هم روز و ساعت مشخصي تعيين شده است يا اينكه آنها به ما زنگ مي زنند و ما تا 48 ساعت بعد به آنجا مي رويم. البته طرحي از طرف شهرداري آمده كه در آينده ماشين هايي با زنگ ملودي دار در سطح منطقه حركت كنند و مردم با شنيدن ملودي بفهمند ماشين بازيافت است و زباله هاي خشك خود را بياورند. در ضمن دو ماشين گشت داريم كه در دو شيفت صبح تا عصر و عصر تا نيمه شب در خيابان هاي منطقه 6 گشت مي زنند تا هم زباله هاي خشكي كه در خيابان است را جمع آوري كنند و هم زباله گردها را بگيرند؛ چون شركت بابت جمع آوري زباله خشك منطقه 6 پول داده است، بنابراين مالكيت اين زباله ها را داريم و فقط حق ماست كه اينها را جمع آوري كنيم .
مهمترين مشكل ما مربوط به جمع آوري زباله هاي خشك از خانه هاي مسكوني است. در يك آپارتماني كه 11 10 تا واحد دارد، همه ساكنان كه با هم هماهنگ نيستند و كيسه  زباله هايشان يك جا كه پر نمي شود، بنابراين هر كدام از واحدها يك روز زنگ مي زند و ما به علت كمبود ماشين و ترافيك نمي توانيم 6 5 بار يك مسير را برويم. اينطوري مي شود كه ممكن است زباله هاي خشك به طور كامل جمع آوري نشود.
يا فرض كنيد به ما تلفن مي شود كه كيسه زباله پرشده است، شايد ما نتوانيم روزي كه آنها خواسته اند، برويم و روز و ساعت ديگري را معين كنيم و آنها آن موقع در منزل نباشند. اينگونه مي شود كه نمي توانيم زباله هايشان را به موقع جمع آوري كنيم. اگر براي هر ساختمان 10 واحد به بالا يك سطل اختصاص داده مي شد، آنها كيسه هاي خود را در سطل مي گذاشتند و ما هم طبق برنامه ريزي خودمان براي جمع آوري، اقدام كرده و اين ترتيب درصد بيشتري از زباله هاي خشك را جمع مي كرديم .
امروز، روز ديگري است. آسمان آبي تر از هميشه است. هيچ گاه تا اين حد شاد و مسرور نبوده ام، چون مي توانم چشم در چشمانشان بيندازم و لبخند زنان بگويم كه درست است كه شيوه زندگيمان ماشيني شده، اما هنوز در وجودمان قلب هايي هست كه براي دوستي با درخت ها مي تپد.

كسي مي  داند بازيافت چيست؟
سطل  ها و مخازن آهني بازيافت براي همه آشناست، اما موضوع شناخته شده  تر از آن، بي  توجهي شهروندان به اين مخازن و تبديل شدن آنها به مخزن زباله است؛ تبديل شدن به سطل زباله  اي بزرگ  تر از اندازه  هاي عادي.
اين تصوير تنها به سالهاي اخير مربوط نيست. ساليان سال است كه مديريت شهري تهران و ديگر كلانشهرها با آرزوي نهادينه كردن فرهنگ بازيافت، اقدام به نصب اين مخازن كرده  اند، اما حتي يك بار كسي نديد كه شهروندي به طور دائم، زباله  هاي خود را تفكيك و براساس جنس آنها، داخل اين ظرف  ها بريزد. حلقه مفقوده بازيافت در ايران مثل بسياري از مسائل شهري فرهنگي، بخش آموزش است.

راپورت خبرنگار
پل عابر تعطيل است
002661.jpg
هنوز از تاكسي پياده نشده، چشمم به پل عابر است. با خودم مي گويم لابد اتفاق دفعات قبل تصادفي بوده، لابد اين وسيله خدمت رساني به سرويسي، چيزي احتياج داشته است. از خستگي ناي راه رفتن ندارم، اما انگيزه ديدن اينكه پله هاي برقي پل كار مي كند يا نه وادارم مي كند كه سريع تر قدم بردارم. با اين حال، اين شوق دوامي ندارد و با ديدن پله برقي خاموش پل عابر پياده، فروكش مي كند.
از شدت خستگي چند دقيقه اي روي پله هاي برقي مي نشينم و سعي مي كنم به وسوسه عبور از بزرگراه و پريدن از روي گاردريل ها و نرده ها غلبه كنم. به خودم مي گويم، خب، برق سرمايه اي ملي است كه در مصرف آن بايد صرفه جويي كرد، حالا شب ها از ساعت 10 به بعد پله ها خاموش باشد چه اشكالي دارد؟ تازه مگر چند نفر از اين ساعت به بعد از اين پله ها بالا مي روند؟ اما بلافاصله از اين فكر بيرون مي آيم. مي دانم كه خيلي ها در اين ساعت به خانه برمي گردند. تهران شهري ست كه خواب ندارد و ساعت 10 شب، تازه وقت به خانه رفتن بسياري از شهرونداني است كه خسته از كار روزانه يا پياده روي هاي خريد شبانه، خيابان ها را ترك مي كنند. بيرون از خانه ماندن كه ديگر پير و جوان ندارد، خيلي از كساني كه 10 شب به بعد به خانه مي روند را سالمندان تشكيل مي دهند.
از طرف ديگر، اگر موضوع صرفه جويي در برق مطرح است، چرا تابلوهاي تبليغاتي روي پل روشن مانده است؟ مگر آنها برق مصرف نمي كنند و مگر نه اينكه آنها نصب شده اند تا هزينه ساخت و نگهداري پل مكانيزه تامين شود؟ پس چطور است كه از ساعت 10 شب به بعد، پله برقي پل خاموش است و تابلوهاي تبليغاتي روشن؟ از پله ها بالا مي روم تا از بزرگراه عبور كنم. نمي دانم همه پل هاي عابر مكانيزه شهر از ساعت 10 شب به بعد خاموش است يا فقط پل عابر پل مديريت چنين سرنوشتي دارد. اين شايد دهمين بار است كه خسته و بي حال به اين پل عابر مي رسم و به پله برقي خاموش برمي خورم. شايد اگر اين پل به پله برقي مجهز نبود، مثل سابق از روي آن رد مي شدم و خستگي آخر شب اينقدر به چشم نمي آمد، اما وقتي امكاني براي رفاه بيشتر ايجاد شد و توقع و انتظار را بالا برد، ديگر نمي توان براحتي به گذشته برگشت و چشم از امكانات جديد پوشيد. حالا كه امكانات خدمات شهري جديد به مجموعه امكانات شهري اضافه شده و در جهت رفاه بيشتر شهروندان خدمات مدرن ارائه مي كنند، بهتر است با زمانبندي دقيق تر و بهتر و با در نظرگرفتن اين نكته كه تهران شهري است كه تا نيمه هاي شب همچنان بيدار و پرتحرك مي ماند، زمان ارائه اين خدمات را بيشتر كرد.

از شهر
002658.jpg
فضاي معنوي درپارك هاي تهران
شايد اگر كسي دور از پايتخت باشد و خبر برگزاري همايش غني سازي فضاي معنوي بوستان تهران در آستانه ماه مبارك رمضان را بشنود، اين سئوال برايش پيش بيايد كه مگر تا به حال پارك هاي تهران از فضاهاي معنوي تهي بوده كه اكنون نياز به غني سازي داشته باشد.
معاون فرهنگي ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر استان تهران در پاسخ به اين سئوال مي گويد: هدف از برگزاري اين همايش، ايجاد فضاي معنوي و فرهنگي در بوستان ها و اماكن تفريحي و نشاط بخشي و ارتقاي امنيت در اين فضاها در آستانه ماه مبارك رمضان است و بر همين اساس، فرماندهي انتظامي تهران بزرگ، ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر استان تهران، سازمان پارك ها و فضاهاي سبز، سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران، كارشناسان محيط زيست و اعضاي هيات علمي دانشگاه ها در برپايي اين همايش، مشاركت داشتند .
كاظم كياپاشا معتقد است: امنيت انتظامي و اجتماعي بوستان ها و اماكن تفريحي، آموزش هاي زيست محيطي، سالم سازي فيزيكي، غني سازي فضاي فراغتي، آسيب شناسي وضعيت بوستان ها، راهكارهاي ايجاد فضاي معنوي و مفرح، اصول و موازين رعايت بهداشت عمومي و نقش نماز و نمازخانه در اين فضاها، محورهايي بود كه برپايي اين همايش را الزامي مي كرد .
به گفته او، در اين همايش همچنين نمايندگاني از فرماندهي انتظامي تهران بزرگ و سازمان حفاظت محيط زيست،  معاون فرهنگي ستاد احياي استان تهران، رئيس سازمان پارك ها و فضاهاي سبز شهر تهران، دبير ستاد احياي استان تهران، معاون خدمات شهري شهرداري و مديرعامل شركت شهر سالم از ابعاد شهري و امنيتي، به موضوعات همايش پرداختند.
نخستين همايش غني سازي فضاهاي معنوي و اماكن تفريحي تهران، ديروز در فرهنگسراي طبيعت برگزار شد.
فرصتي براي آزادي موتورها
اين هم يك امتياز است براي آنهايي كه موتورسيكلت هايشان توقيف شده است، اين افراد مي توانند اميدوار باشند. ترخيص موتورسيكلت هاي توقيف شده با تخفيف همراه خواهد بود.
با توجه به فرارسيدن ماه رمضان، ترخيص موتورسيكلت هاي متوقف در پاركينگ خليج فارس با 70 درصد تخفيف همراه خواهد بود.
گفتني است مالكان اين موتورسيكلت ها تا پايان ماه مبارك رمضان فرصت دارند براي ترخيص و بهره مندي از اين تخفيف ويژه اقدام كنند.
قابل توجه موتور سواراني كه موتور سيكلت خود را در پاركينگ ها اسير ديده و قيد آن را زده اند.

كلانشهر
نمايشگاه ايمني، امنيت و خدمات شهري در مشهد
وقتي قرار باشد حادثه بدون خبر پيش بيايد، ديگر از دست دادن فرصت صلاح نيست و بايد همه جوره به مقابله با آن شتافت، حتي اگر با ترتيب دادن يك نمايشگاه باشد. همان كاري كه اين روزها در مشهد در حال انجام است تا اولين نمايشگاه مقابله با حوادث غيرمترقبه با عنوان ايمني، امنيت و خدمات شهري، آخرين دستاوردهاي مديريت شهري در مقابله با حوادث غيرمترقبه را به آگاهي شهروندان برساند. البته نبايد از حق گذشت كه مشهدي ها در برپايي اين نمايشگاه سنگ تمام گذاشتند كه نمونه آن دعوت از وزيركشور براي افتتاح آن بود.
وزير كشور هم براي اينكه اهميت انجام چنين اقداماتي را گوشزد كرده باشد، گفت: حوادثي چون كاترينا يا سونامي در دنيا نشان داد كه ايران ظرفيت هاي زيادي براي مقابله با بحران هاي طبيعي دارد كه نشان دهنده حركت ملي كشور است . مصطفي پورمحمدي با اشاره به اينكه كشور ايران جزو سه كشور بحراني در دنياست كه با بالاترين سطح آسيب  هاي طبيعي در جهان رو به روست، افزود: بررسي آسيب ها و بلاياي طبيعي در كشور نشان داده است كه پس از مواردي چون زلزله بم و زرند در مديريت بحران بسيار خوب عمل كرديم، اما بايد بدانيم در حد كفايت نيست، ولي حد توسعه، بسيار چشمگير و خوشحال كننده است . وي توجه به دو بخش در جلوگيري از بحران هاي آسيب هاي طبيعي را مهم دانست و تصريح كرد: اولين بخش، پيشگيري است كه در اين بخش زمينه و بستر بسيار گسترده است، ولي نياز به مطالعات گسترده دارد . پورمحمدي در ادامه گفت: اينكه هر لحظه منتظر حوادثي هستيم كه با آن مواجه شويم، بسيار نگران كننده است كه نياز به توجه لازم دارد و تاكنون شهرداري ها در اين جهت گام هاي موثري برداشته اند، اما در حد كفايت نبوده است . وزيركشور، اولين بخش جلوگيري از بحران را فرهنگ دانست و در تشريح آن گفت: بايد فرهنگ مقابله، پيشگيري و آمادگي را به مردم آموزش دهيم. بايد مناطق بحران خيز كشور را براي مقابله با بحران هاي طبيعي به طور جدي آموزش دهيم و در ميان آنها فرهنگسازي كنيم تا مردم بدانند در زمان بروز حادثه چه كارهايي انجام دهند تا با آسيب هاي جدي، مالي و جاني رو به رو نشوند . پور محمدي، فرهنگ پيشگيري و مقابله با بلايا و آسيب هاي طبيعي را مهمترين نكته در جلوگيري از بروز وضعيت هاي دشوار همانند زلزله بم و قائن در استان خراسان دانست.
وي افزود: مقوله فرهنگسازي در حال حاضر با مانورهاي انجام شده در بين مردم كشور در حال انسجام يافتن است و بخشي از مردم توانسته اند آمادگي لازم را به دست آورند، ولي اين آموزش ها كافي نبوده است .
همچنين دبيرستاد حوادث غيرمترقبه استانداري خراسان رضوي در اين مراسم گفت: نمايشگاه ايمني، امنيت و خدمات شهري براي نخستين بار در كشور با هدف افزايش آگاهي اقشار مختلف مردم براي مقابله با بلاياي طبيعي برگزار مي شود .

زاويه ديد
شهر سالم در گرو روابط سالم
002598.jpg
سميه شرافتي- مدت زماني است كه قدم به قدم شهر پر از معضلات و درگيري هاي اجتماعي است؛ مشكلاتي كه جز ناامني، فشار رواني و خستگي هاي مفرط چيزي دربرندارد. شهر تهران در دهه اخير در نابساماني هاي زيادي دست و پا زده است؛ نابساماني هايي كه بر ساختار زندگي خانواده ها تاثيرات منفي را همواره گذاشته و مي گذارد و آنها را در معرض ازهم پاشيدگي قرار مي دهد. در چنين شرايطي كه اوضاع شهر و خانواده ها رو به سختي مي رود، ستاد اجرايي شهر سالم در كل فرهنگسراها و خانه هاي فرهنگ، اقدام به تاسيس كارگاه هاي آموزش مهارت هاي زندگي كرده است. حضور در اين كارگاه ها كار سختي نيست، به شرطي كه آنقدر از معضلات و تنش هاي جامعه و زندگي در كلانشهري مثل تهران به تنگ آمده باشي و بخواهي قيد چند ساعت كار و زندگي را بزني و بروي به نزديك ترين مكاني كه اجرا كننده اين كارگاه هاست.
با تمام توان خود، نه گفتن را بياموزيد . ياد بگيريد كه چگونه با همسر خود ارتباط درست را برقرار كنيد . آينده جوانان در خطر است. سعي كنيد آنها را نسبت به خطراتي كه در جامعه تهديدشان مي كند، آگاه كنيد و...
اين بخشي از صحبت هاي طوبي اشرفي بود كه در خلال آموزش شيوه هاي درست چگونه زيستن، نحوه برخورد زن و مرد و برقراري ارتباط صحيح بين افراد خانواده، در كارگاه مهارت هاي زندگي بيان شد.
طوبي اشرفي كه مدت هاست درخصوص آموزش مهارت هاي زندگي در مراكز استان هاي مختلف مشغول فعاليت بوده، درخصوص اهداف اين كارگاه ها مي گويد: هدف از اجراي اين برنامه ها در بين خانواده ها، آشنا كردن آنها با مسائل و مشكلات جوانان است و اينكه خانواده ها بياموزند كه با فرزندان خود چگونه رفتار كنند تا آنها با هويت مستقل وارد جامعه شده و دچار انحرافات مختلف نشوند. بيشتر توجه اين كلاس ها بخصوص به مسئله اعتياد است؛ معضلي كه صدها خانواده را از درون متلاشي مي كند .
حضور در اين كارگاه ها سن و جنس و تحصيلات نمي شناسد. در آنها مي توانيد از دختر جوان 20 ساله تا پيرزن 70 ساله را ببينيد. باور و مثبت انديشي، خودشناسي و مديريت زندگي، ارتباط سالم و خلاقيت كه همگي با هم در ارتباط مستقيم هستند، در اين كارگاه ها آموزش داده مي شوند. طوبي اشرفي درخصوص ديگر فعاليت هاي اين كارگاه ها مي گويد: علاوه بر آموزش اين مهارت ها، كتاب هاي مختلفي در زمينه اين پنج موضوع به شركت كنندگان معرفي مي شود تا آنها با گذراندن اين آيتم ها يا موضوعات به شخصيتي سالم برسند .
اگرچه ممكن است در دوره ها و زمان هاي مختلف سازمان هاي گوناگون بخواهند براي رفع مشكلات شهروندان قدمي بردارند و اقدام به تشكيل كارگاه هاي مختلف بكنند، ولي استقبال مردم از اين كلاس ها نشان مي دهد كه كدام يك از كارگاه ها براي رفع معضلات اجتماعي بيشتر مثمرثمر بوده اند. شايد تا به حال هيچ كدام از اين آموزه ها به اين اندازه در بين شهروندان، بخصوص زنان خانه دار موردتوجه نبوده است. ايجاد آرامش در خانواده ، افزايش اميد به زندگي ، روش هاي ايجاد تفاهم ، موفقيت در زندگي و... مسائلي بودند كه در خانه فرهنگ فرزانگان، شركت كنندگان، آنها را روي صفحه حك شده بر ديوار مي ديدند.
حالا به مدت چند دقيقه چشمان خود را ببنديد و نفس هاي عميق بكشيد، عضلات خود را رها كرده و براي ايجاد تمركز در ذهن خود، چند لحظه به هيچ چيز فكر نكنيد . تقريبا در اواسط ساعت كارگاه و براي رفع خستگي، اشرفي از حاضران مي خواهد تا روي اين فعاليت ها متمركز شوند و بعد از آن، آيا كسي مي تواند براي ما لطيفه اي تعريف كند ؟
ستاد شهر سالم اين فعاليت ها را در فرهنگسراها و خانه فرهنگ هاي صدف، فرزانگان حكيميه، فدك، خلاقيت ها، حافظيه، خانه ايروني، خزانه، وليعصر(عج)، ميلاد، بعثت، هاشم آباد، محله و... به اجرا گذاشته است. علاوه بر موارد يادشده كه در آموزش مهارت هاي زندگي به آنها پرداخته مي شود، در مورد مسائلي از قبيل سلامت مادر و كودك،  معيارهاي انتخاب همسر، همدلي، حل اختلاف، ازدواج فاميلي و... نيز به شهروندان آموزش هاي موثري ارائه مي شود.

خبر
تضمين بازگشت فوري سرمايه
استفاده از بخش خصوصي و تشويق آنها براي سرمايه گذاري در اين زمينه ها، نيازمند ايجاد امنيت و تضمين آنهاست.
استفاده بهينه از فضاي موجود براي سرمايه گذاري در بخش حمل ونقل عمومي ، علاوه بر ايجاد فرصت هاي شغلي، بازگشت فوري سرمايه را در اين بخش تضمين مي كند.
در اجلاس اخير اتحاديه بين المللي حمل و نقل عمومي (UITP) در رم، رمز توسعه اقتصادي و اجتماعي سرمايه گذاري مداوم و مفيد براي ايجاد انواع سامانه هاي جديد و هماهنگ حمل ونقل همگاني عنوان شده است.
اين اتحاديه با تاكيد بر اينكه سازماندهي سامانه هاي حمل ونقل عمومي بايد طوري باشد كه بيشترين افراد از آن برخوردار شده و گزينه مناسبي را در اختيار اكثر مسافران قرار دهد، افزوده است كه به اين منظور تلاش متوالي و مستمر براي ارتقاي سطح كيفي خدمات سيستم هاي ريلي و اتوبوسراني ضرورت دارد.
اين بيانيه، ايمني، راحتي، جلب اعتماد، خدمات مطلوب و كرايه مناسب را از جمله ويژگي هاي يك وسيله نقليه عمومي سالم برشمرده و اضافه كرده است: تمام افرادي كه از امكانات حمل ونقل همگاني استفاده مي كنند، بايد هزينه هايي كه سفر آنها از طريق ايجاد آلودگي و تراكم ترافيك برمحيط زيست و اقتصاد عمومي  تحميل مي كند را بپردازند.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   جهانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   زيبـاشـهر  |
|  سفر و طبيعت  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |