پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۱۸
گفت و گو با سيد علي ميرفتاح از طراحي پوستر فيلم تا مطبوعات
ملاقات با كرگدن
002895.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
ميثم قاسمي
سيد علي ميرفتاح را بسياري مي شناسند. او روزگاري يكي از پرخواننده ترين نشريات اين كشور را سردبيري مي كرد. گرچه حالا ديگر به صورت متمركز در مطبوعات نيست و گاهي به برخي از آنها مطلب مي دهد.
صبح يك روز نيمه تعطيل كه تغيير ساعت رسمي كشور بسياري از قرارها را دچار اختلال كرده بود، از روي حدس و گمان، هر دو بموقع آماده مصاحبه شديم، اما اين بار براي كاري كه ميرفتاح چندان به آن شهرت ندارد؛ طراحي سردر سينما ها و پوستر فيلم. وقتي يكي از دوستان گفت كه او مشغول كارهاي گرافيكي است، تعجب كردم، ولي وقتي پاي صحبت هايش نشستم متوجه شدم كه ميرفتاح در اصل يك گرافيست است.
اولين سئوالم راجع به ورودش به عرصه گرافيك بود كه گفت: اصل كار من گرافيك است. از سالها قبل اين كار را انجام مي دادم و امرارمعاش مي كردم، اما معمولا كارهايم امضا نداشتند. حتي ورود من به عرصه مطبوعات هم به عنوان صفحه آرا و گرافيست بود و بعدها به سمت تحريريه رفتم. دوستاني كه با من آشنا بودند مي دانستند كه كار گرافيك مي كنم. از قديم كار طراحي پوستر فيلم ها را انجام مي دادم. پوستر آب و آتش، نيمه پنهان، بخشي از كارهاي مسافر ري و ... را انجام داده بودم. بعد ها كه شرايط طوري شد كه از حوزه هنري بيرون آمدم، اين كار را به عنوان حرفه اصلي دنبال كردم و كم كم روي كار هم امضا زدم .
ميرفتاح مي گويد كارهايش را امضا زده تا بشناسندش و البته اصرار دوستان هم بي تاثير نبوده است. قدمگاه، گاهي به آسمان نگاه كن، اسپاگتي در 8 دقيقه، ماهي ها عاشق مي شوند و رستگاري در 8:30 دقيقه صبح از جمله فيلم هايي هستند كه ميرفتاح پوستر يا سردر آنها را طراحي كرده است.
ديشب باباتو ديدم آيدا و كافه ترانزيت و MAX هم كه هنوز به نمايش درنيامده اند، كارهايي از او را به همراه دارند. خودش مي گويد پوستر و سردر تقريبا 20 فيلم را طراحي كرده است كه به نظر مي رسد بهترين كارش سردر فيلم گاهي به آسمان نگاه كن ساخته كمال تبريزي بود.
سيد مي گويد: گاهي به آسمان نگاه كن، فيلم عجيب و غريبي بود و از طرف ديگر عكس هاي خوبي هم نداشت كه بتوان روي آنها كار كرد، پس يك طراحي متفاوت انجام دادم كه فكر مي كنم مورد قبول هم قرار گرفت البته آن كار هم بدون امضاي ميرفتاح عرضه شد.
كار هنري كردن، آن هم در شهري مانند تهران كه پر است از آلودگي هاي بصري، چندان ساده نيست. در اين شهر زشت چطور مي توان پوستري طراحي كرد كه ديده شود؟ ميرفتاح مي گويد: هر كار گرافيكي كه در شهر نصب مي شود، بايد قشنگ باشد و شهر را زيبا كند و مردم از ديدنش لذت ببرند. ديدن تصاوير بايد روي مردم اثر خوب بگذارد و سطح شهر را از اين فضاي بد به لحاظ زيبايي تغيير دهد و ضمنا سليقه مردم را هم افزايش دهد. به هر حال سطح شهر پر است از چيزهايي كه باعث مي شوند تبليغات ديده نشوند. مثلا من فكر مي كنم اگر اكران ماهي ها عاشق مي شوند با انتخابات همزمان نمي شد و تبليغات آن تحت تاثير پوسترهاي انتخاباتي قرار نمي گرفت، فروش بيشتري مي كرد .
بعد از چند دقيقه بحث به درددل اصلي يك گرافيست مي رسد، ميرفتاح از دخالت هاي تهيه كننده ها گلايه دارد. مي گويد: در طراحي پوستر، يك بخش مربوط به زيبايي شناسي مستقل و هنري است و يك بخش مربوط به بالا بردن فيلم. در اين قسمت بايد نظريات تهيه كننده را رعايت كرد كه اين مورد كار را سخت مي كند، چون تهيه كننده هاي ما اغلب ديد زيباشناسي ندارند و كلا جذابيت هاي بصري كار را خيلي خوب درك نمي كنند. فكر مي كنند پوستر بايد نشان دهنده  جذابيت هاي فيلم باشد. نمي دانند خود پوستر بايد جذابيتي داشته باشد كه مردم به آن توجه كنند و از روي آن به ديدن فيلم ترغيب شوند. راضي كردن تهيه كننده ها سخت است .
مشكل تهيه  كننده ها با گرافيست ها البته كه يك طرفه نيست. وقتي اكران يك فيلم تمام مي شود و آمار فروش نشان مي دهد كه در گيشه شكست خورده است، تهيه كننده اول از همه سراغ طراح و گرافيست فيلم مي رود، اما ميرفتاح مي گويد: ما عادت داريم ايراد كارهايمان را به گردن ديگران بيندازيم. من اگر پوسترم خراب شود، تقصير را به گردن تهيه كننده مي اندازم و او هم اگر فيلمش نفروشد، به گردن من و ديگر عوامل فيلم، اما واقعيت اين طور نيست. اولا پوسترهايي كه طراحي مي شوند 3 تا 4 هزار تا بيشتر نيست. اين تعداد مگر كجا نصب مي شوند؟ جاي عرضه وجود ندارد. مگر چند نفر بيل بوردها را مي بينند. سردر فيلم هم كه اجباري است. عكس ها و پوسترها هم بيشتر در سينماها نصب مي شوند كه ديگر فايده اي ندارند، چون كسي كه آنها را مي بيند، قبلا بليت خريده و براي ديدن فيلم آمده است! نفروختن فيلم ممكن است به تبليغات بستگي داشته باشد، اما به خود فيلم هم مربوط است. شما اگر فيلم هاي پرفروش سينماي ايران را نگاه كنيد، مي بينيد خيلي تبليغات ويژه اي نداشته اند. تازه وقتي فيلم فروخته، تبليغات افزايش يافته است. كسي ريسك نمي كند كه از ابتدا هزينه بدهد .
سيد باز هم به بحث تهيه كننده ها باز مي گردد و ادامه مي دهد: تهيه كننده ها در اين زمينه خيلي توانايي ندارند و حاضر هم نيستند نظر مشورتي ديگران را قبول كنند. آنها در كارگرداني به كارگردان اعتماد مي كنند. در بقيه زمينه ها هم همين طور است، اما در زمينه تبليغات خود را صاحب نظر مي دانند و حاضر نمي شوند به يك مدير تبليغات اعتماد كنند. نتيجه اين كار، همين پوسترهاي يكنواختي مي شود كه فقط كله ها با هم عوض مي شوند و طبيعتا چنين پوستري اثري هم در فروش فيلم ندارد .
مي پرسم: در نهايت فكر مي كند كه چند درصد از فروش فيلم ها مربوط به تبليغات اينچنيني است؟ ميرفتاح مي گويد: خيلي كم، در نهايت 10 تا 15 درصد اثر دارد، البته در شرايط بهتر مي تواند اصلاح شود. الان تهيه كننده  فكر مي كند هر چيزي كه در فيلم پول بيشتري بابت آن داده، اهميت و جذابيت بيشتري دارد؛ مثلا اگر هنر پيشه گرانقيمت يا صحنه اكشن  دارد، مي خواهد  حتما در پوستر باشد. خيلي از فيلم هاي پرفروش در دنيا بوده اند كه بازيگران شناخته شده و مهمي داشته اند، اما در پوستر آنها اثري از اين بازيگران ديده نمي شود و به روش هاي ديگري مردم را براي ديدن فيلم ترغيب كرده اند. در آنجا يك وحدت رويه وجود دارد، اما اينجا يك ماه مانده به اكران فيلم، مي خواهند همه كارها را انجام بدهند. من هميشه به تهيه كننده ها مي گويم شما به يك لوله كش اعتماد مي كنيد و خانه تان را به آن مي سپاريد، اما به يك گرافيست اعتماد نمي كنيد .
اغلب تهيه كننده ها در پول خرج كردن براي طراحي پوستر و بيل بورد مشكل دارند، از ميرفتاح مي پرسم مگر اين كار چقدر هزينه بر است و او مي گويد: به نظر من با توجه به وقت و كاري كه صرف مي شود، خيلي ارزان است. الان به خاطر پول كم و برخوردهاي بد و دخالت هاي زياد، بسياري از گرافيست هاي معتبر و درجه يك نسبت به طراحي پوستر و سردر بي تفاوت شده اند و از اين عرصه رفته اند. گرافيست هاي درجه دو و سه مانده اند كه نسبت به كارشان تعصب ندارند و هر چه تهيه  كننده بگويد، اجرا مي كنند و فقط به فكر پولشان هستند .
صحبت را به مقايسه كارهايي كه در اروپا و آمريكا مي شود با طراحي هاي ايراني مي كشانم و اينكه آيا مي شود در طراحي پوستر و سردر مثل ساخت فيلم از نمونه هاي خارجي استفاده كرد؟ ميرفتاح مي گويد: اين كار ايرادي ندارد، اما امكانپذير نيست . و ادامه مي دهد: شرايط نمي گذارد. متريالي كه گرافيست ايراني دارد با متريالي كه يك گرافيست خارجي دارد، بسيار متفاوت است . او مثالي مي زند از فيلمي كه داستانش به فيلم ساعت ها نزديك بوده و او خواسته از پوسترهاي ساعت ها استفاده كند، اما به علت نوع عكس ها و بازيگران نتوانسته اين كار را انجام دهد.
سئوال ديگري كه مي پرسم در مورد تفاوت پوسترهاي ايراني و خارجي و شلوغ بودن كارهاي ماست كه ميرفتاح دليل اين اتفاق را مستعد بودن پوستر فيلم هاي خارجي مي داند و اينكه در ايران يك يا حداكثر دوپوستر بيشتر طراحي نمي شود.
با همه اين حرف ها وقتي از او مي پرسم وضعيت طراحي پوستر و سردر را چگونه مي بيند و چه آينده اي براي اين حرفه در ذهن دارد، فضا را خيلي تيره و تار نمي بيند و مي گويد: به نظر من اين روال بايد به وجود بيايد كه وقتي براي يك فيلم بودجه پيش بيني مي شود، هزينه اي هم براي استخدام يك مدير تبليغات در نظر گرفته شود. اين روش سنتي در فيلمسازي ايران بايد تغيير كند.
اين روشي كه تهيه كننده در همه زمينه ها صاحب نظر است بايد تغيير كند، يعني تفكيك مسئوليت ها صورت گيرد. ممكن است در ابتدا در چند فيلم هم اشتباهاتي پيش بيايد ولي در نهايت وضعيت بهتر مي شود. در كل فكر مي كنم شرايط، روز به روز بهتر مي شود؛ امكانات فني طراحي و چاپ بيشتر شده. روش هاي قديمي مثل نقاشي روي پرده از بين رفته است.
ورود اينترنت، مجلات خارجي و ماهواره سليقه مردم را عوض كرده و اين عوض شدن سليقه مردم در وضعيت گرافيكي شهر هم تاثير مي گذارد. تا چند سال آينده اوضاع خيلي بهتر از اين خواهد شد .
بدون هيچ مقدمه اي مي پرسم كرگدن نمي خواهد برگردد؟ منظورم بازگشت سيدعلي ميرفتاح به عرصه مطبوعات است. او روزگاري نشريه مهر را منتشر مي كرد كه به گفته خودش روش كرگدني داشت. به هيچ گروه و جناحي وابستگي نداشت و طيف متنوعي از روزنامه نگاران و هنرمندان براي آن مطلب مي نوشتند. مهر توقيف شد و ميرفتاح همكاري اش را با حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي قطع كرد، اما خاطره آن نشريه و شيوه اش هميشه در اذهان ماند. ميرفتاح از سئوال بي مقدمه ام تعجب مي كند. براي همين است كه مي گويد: كجا برگردد؟ . يعني واقعا جايي براي بازگشت نشرياتي مانند مهر نيست؟
روزگاري بود كه نشرياتي مانند مهر و نيستان منتشر مي شدند كه حتي اگر با طرز تفكرشان موافق هم نبودي، روش كاري شان را مي پسنديدي. اما فضاي اجتماعي و مطبوعاتي در سالهاي اخير به گونه اي شد كه چنين نشرياتي امكان انتشارشان را از دست دادند. ميرفتاح مي گويد: زماني كه كار مطبوعاتي مي كردم، شرايط كشور به گونه اي بود كه به من اعتماد داشتند و كار را به من مي سپردند. مردم هم لطف داشتند و نوع كار من را مي پسنديدند ولي الان شرايط فرق كرده. مردم توقعات ديگري دارند. يك بار هم تلاش نيم بندي در ابرار هفتگي كردم ولي به لحاظ مالي دچار مشكل شديم. دوستان هم تغيير كرده بودند و ديگر مثل سابق نبودند .
مگر فضاي جامعه چطور شده كه بخشي از روزنامه نگاران با سابقه و خوش ذوق كشور ديگر حرفي براي گفتن ندارند؟ ميرفتاح مي گويد: فكر مي كنم اگر دوباره مهر با همان شكل سابق منتشر شود، ديگر جذابيتي ندارد. چون آن روحيه  و نگاه، به نوعي به بسياري از مطبوعات و نوشته ها تسري پيدا كرده است. از طرف ديگر در شرايط حاضر بحث هاي سياسي جذابيت دارد. روش هاي سياسي به روش هاي فرهنگي غلبه دارد و به هر حال كسي كه وابستگي گروهي به هيچ جناحي نداشته باشد و به تعبير من روش كرگدني داشته باشد، خيلي فضا براي كاركردن ندارد .
از اينجا به بعد گفت وگويمان به فضاي مطبوعات و بحث هاي در ظاهر روشنفكري حاكم بر جامعه كشيده شد. بدون آنكه با هم جدل كنيم به صحبت ادامه داديم و پيش رفتيم. وقت، گذشته بود و ميرفتاح كارهاي ديگري هم براي انجام دادن داشت. گرچه هم صحبت شدن با او بسيار شيرين است، اما بيش از اين نمي توان وقت او را گرفت.
ضبط صوت را خاموش مي كنم و بلند مي شوم. سيد علي ميرفتاح را با تنهايي هايش تنها مي گذارم كه به قول خودش: كرگدن ها هميشه تنها سفر مي كنند .

خداحافظي از مطبوعات
سيدعلي ميرفتاح تا شهريور سال 80 هفته نامه مهر را منتشر كرد. در اين هفته نامه طيف وسيعي از روزنامه نگاران و هنرمندان مطلب مي نوشتند؛ افرادي كه قرار گرفتن نام آنها در كنار يكديگر بسيار دور از ذهن به نظر مي رسد. پس از تعطيلي مهر، ميرفتاح تصميم گرفت ابرار هفتگي را با همان سبك و سياق منتشر كند كه پس از 14 شماره به دليل مشكلات مالي اين تلاش او نيز ابتر ماند؛ هر چند كه در آن زمان جمعي از دوستان سابقش نيز هر كدام به دليلي از او جدا شده بودند. ميرفتاح پس از اين تلاش هاي بي نتيجه به همراه گروهي از دوستانش سايت اينترنتي كرگدن را راه انداخت كه باز هم موفق به ادامه كار نشد. به اين ترتيب سيدعلي ميرفتاح در پايان دهه چهارم زندگي اش از فعاليت هاي متمركز مطبوعاتي فاصله گرفت و به سمت كار گرافيك رفت.
ميرفتاح چندان رضايتي از فضاي مطبوعاتي كنوني ندارد و بهترين شرايط مطبوعات در كشور را از سال 75 تا 77 مي داند.

دون كيشوت ايراني در اسپانيا
002886.jpg
تئاتر دون كيشوت به كارگرداني اصغر همت از امروز 10 مهر در آمفي تئاتر بزرگ مادريد در شهر مادريد، پايتخت اسپانيا به نمايش در مي آيد. اصغر همت به همراه يك گروه 13 نفري، تئاتر دون كيشوت را كه چندي پيش در تالار وحدت تهران به نمايش درآمد، در آمفي تئاتر بزرگ مادريد در اسپانيا به نمايش مي گذارد. اجراي اين تئاتر به همت و دعوت انجمن تئاتر اسپانيا انجام خواهد شد. پيش از اين قرار بود كه اين تئاتر در روز جمعه 8 مهر روي صحنه برود، اما به سبب بروز اختلالات و مشكلاتي در انجام پرواز اين گروه ايراني به اسپانيا، با رايزني ها و موافقت مقامات اسپانيايي و رياست آمفي تئاتر بزرگ مادريد قرار بر آن شد تا اين نمايش در يكي از روزهاي شنبه 9 مهر يا روز يكشنبه 10 مهر به نمايش درآيد كه بر اساس آخرين خبر، توافق شده تا اين نمايش بعد ازظهر روز يكشنبه 10 10 مهر در آمفي تئاتر بزرگ مادريد به اجرا درآيد. اين گروه 14 نفره روز جمعه 8 مهر بعد از ظهر تهران را به مقصد اسپانيا ترك كرد.

نقاشي هاي فرانسوي، براي مولانا
002898.jpg
نمايشگاهي از خط نوشته ها و نقاشي هايي بر مبناي اشعار مولانا در پاريس برپا شد.
به مناسبت روز مولانا نمايشگاهي از خط نوشته ها و نقاشي هايي بر مبناي اشعار مولانا در پاريس به نمايش درآمد. اين نمايشگاه همزمان با پنجمين روز هفته فرهنگ هاي خارجي در رايزني فرهنگي ايران و هفتم مهر ماه روز بزرگداشت مولاناجلال الدين محمد بلخي  با آثاري از نقاشي هاي فدريكا ماتا، نقاش فرانسوي و خوشنويسي هاي توحيدي طبري به نمايش گذاشته شده و تا 28 مهر ماه اين دو هنرمند آثارشان را بر مبناي شعرهاي مولانا، شاعر برجسته ايراني خلق كرده اند.
توحيدي طبري خطاط ايراني متولد سال 1964 است كه در اين نمايشگاه تعدادي از اشعار مولانا را كه ماتا به تصوير كشيده را با خوشنويسي زيباي ايراني نوشته است. فدريكا ماتا در سال 1955 در فرانسه متولد شد و از مريدان مولانا بوده و همواره آثارش برگرفته از اشعار و تفكر مولاناست.

ايران شاكي مي شود
002889.jpg
رايزن فرهنگي ايران با سياسي دانستن لغو نمايشگاه ايران؛ از آسمان تا زمين در كاخ اكتشافات پاريس، از شكايت احتمالي ايران خبر داد. در همين حال برخي مسئولان يونسكو از ايران خواسته اند تا اين نمايشگاه در مقر يونسكو در پاريس برگزار شود.
به دنبال لغو نمايشگاه ايران؛ از آسمان تا زمين از سوي گردانندگان اكاخ اكتشافات پاريس، رايزن فرهنگي ايران در فرانسه گفت: گردانندگان كاخ اكتشافات صريحا نگفتند كه چرا اين برنامه لغو شده اما مطئنيم كه به دليل شرايط و مسائل سياسي بوده و متاسفانه مسائل سياسي بر مسائل فرهنگي چربيده است. حجت   ايوبي- رايزن و رئيس خانه فرهنگي ايران- به ميراث خبر گفت: برنامه هاي ما كاملا آماده بود و چند روز پيش از آن همه اين برنامه ها را با مديران كاخ اكتشافات پاريس بازبيني كرده بوديم و مشكل خاصي نداشت. هيچ دليلي براي حذف اين برنامه نبود، اما چند روز مانده به آغاز برنامه ،خيلي غيرمترقبه نامه اي نوشتند و برنامه را لغو كردند

پيشخوان
002904.jpg
ديلي ميل
روزنامه ديلي ميل تمام مطالب صفحه يك خود را به مرگ روني باركر- هنرپيشه معروف كمدي- اختصاص داده و علت مرگ او را افسردگي شديد ناشي از دستگيري پسر او دانسته است. پسر روني باركر به نام آدام كه 37سال سن دارد از يكسال پيش به دليل اتهامات فساداخلاقي تحت تعقيب بود.
002892.jpg
لس آنجلس تايمز
اين روزنامه آمريكايي تيتر يك خود را به انتخاب هريت.اي.مايرز به عنوان وكيل كاخ سفيد اختصاص داده است. اين روزنامه به دوستي چندين ساله اين وكيل و جورج بوش اشاره كرده وعنوان كرده است، اين بانوي 60ساله كه هيچ سابقه اي در امر قضا ندارد، نامزد جانشيني قاضي بازنشسته ساندرا دي اوكانر در ديوان عالي آمريكا شده است. خانم مايرز دانش آموخته دانشگاه متوديست است.
002901.jpg
نشنال پست
روزنامه آمريكايي نشنال پست، خبر اول خود را به اقدامات دولت كانادا براي مقابله با سرماي سخت كانادا اختصاص داده است. اين روزنامه گزارش داده كه دولت فدرال 3/2 ميليارد دلار براي كمك به خانواده هاي فقير كانادايي منظور كرده است تا اين خانواده ها وسائل گرمايي مناسب براي زمستان تهيه كنند.
002907.jpg
ديلي استار
روزنامه لبناني ديلي استار، خبر اول خود را به مذاكرات فشرده مقامات لبنان در مورد مسائل امنيتي اختصاص داده است. اين روزنامه نوشته: با اينكه اين مقامات لبناني در حدود يكسال است در مورد مسائل امنيتي لبنان بحث مي كنند، اما هنوز به نتيجه اي نرسيده اند. اين روزنامه هچنين در گزارشي از سفر منوچهر متكي، وزير امورخارجه جمهوري اسلامي ايران به كشورهاي عربي منطقه خبر داده است. مشكلات عراق و فشار آمريكا بر پارلمان اين كشور براي تصويب قانون اساسي هم موضوع ديگري ست كه ديلي استار به آن پرداخته اين روزنامه همچنين عكس جذابي از مراسم جشن هاي آغاز ماه مبارك رمضان در اردوگاه آوارگان شاتي واقع در نوار غزه به چاپ رسانده است.

خبرسازان
تقدير از كاشف
بعدازظهر روز سه شنبه 12 مهرماه بزرگداشت فريدون اسماعيل زاده كاشف غار عليصدر، در سالن ابن سينا واقع در تپه مصلي همدان برگزار شد.
اسماعيل زاده متولد 1318همدان است كه همراه جلال سلاحي، مهدي ابريشمي و سيد رحيم حسيني در سال 1340 غار عليصدر يكي از بزرگترين غارهاي آبي جهان را كشف كرد.
وي هم اكنون به علت بيماري سرطان و آغازشيمي درماني در بيمارستان بستري است و نتوانست در اين مراسم شركت كند.
او بسياري از قلل بالاي 4 هزار متر ايران را به تنهايي صعود كرده و همچنين يكي از اولين كساني بوده كه صعودهاي انفرادي سرعتي موسوم به آلپي را در ايران انجام داده است. كتاب سه جلدي كوه هاي ايران از وي هم اكنون توسط انتشارات ني در حال چاپ است.
در اين مراسم همچنين از بانوان همداني صعود كننده به قله اورست و اعضاي تيم همدان كه به قله خانتنگري قزاقستان صعود كرده اند، قدرداني شد.
اين مراسم به همت هيات كوهنوردي همدان و سازمان تربيت بدني استان همدان با همكاري شركت كلوت، زاگرس، گروه هاي كوهنوردي بابك، قزل، ياران، ابن سينا و تعدادي از پيشكسوتان و كوهنوردان همداني برگزار شد.
ييلاق مرگ براي جنگجويان باستاني
پنج گور شبيه به هم در حالي كه اجساد پنج مرد جنگجو را در خود جاي داده اند و همراه خنجر و سرنيزه دفن شده اند، معماي تازه اي براي باستان شناسان طرح كرد. باستان شناسان احتمال مي دهند اين پنج مرد همزمان مرده اند و طي مراسم آئيني به خاك سپرده شده اند.
گورستان باستاني خرند محل گور خفتگاني است كه 3 هزار سال پيش در دشت سمنان مي زيسته اند. شواهد باستان شناسي در گورستان اين اقوام نشان مي دهد كه آنها عشاير بوده و طول سال را در حاشيه جنوبي درياي خزر و دشت سمنان ييلاق و قشلاق مي كردند.
عبدالمطلب شريفي ، سرپرست هيات كاوش در گورستان باستاني خرند با اشاره به دومين فصل كاوش در اين محوطه باستاني گفت: در اين فصل از كاوش علاوه بر برخي يافته هاي باستان شناسي، پنج گور را كشف كرديم كه در آن پنج مرد با سلاح و مشابه هم تدفين شده اند. اين گورها در كنار هم قرار گرفته اند و احتمال مي دهيم در مرگ آنها همزماني وجود داشته است .
او گفت: اين پنج مرد كه احتمالا جنگجو بوده اند با خنجري در كمر و سرنيزه اي كه در سمت راست آنها قرار داده شده بود؛ در حالي كه سرها روي كتف راست خم شده، دفن شده اند. اين مشابهت نشان مي دهد احتمالا در تدفين آنها مراسم آئيني خاصي برگزار شده بود كه ما امروز از آن اطلاعي نداريم .
از جمله موضوعاتي كه باستان شناسان در خرند جست وجو مي كنند، گورهاي چمباتمه اي است. اين گورها در منطقه گنداب كه در سه كيلومتري خرند واقع شده و دو سال پيش كاوش شده اند، نشان از وجود جنگ در اين منطقه دارد. باستان شناسان احتمال مي دهند كه بتوانند اين گورها را در خرند نيز پيدا كنند.
شريفي با اشاره به اين موضوع گفت: اجساد دفن شده در گورهاي چمباتمه اي در گنداب سر تا پا مسلح بودند و اين موضوع نشان مي دهد در دومين دوره عصر آهن (1250 تا 850 پيش از ميلاد ) منطقه دشت سمنان محل درگيري و جنگ بوده است كه به مرور زمان در دوره سوم (850 تا 550 پيش از ميلاد ) به صلح كشيده شده است. پنج گور كشف شده در خرند به صورت طاق باز هستند، اما مسلح و اين موضوع حكايت از آن دارد كه احتمالا درگيري هاي كوچكي در منطقه وجود داشته است و اين پنچ مرد در يكي از اين درگيري ها كشته شده اند .
او با اشاره به اين موضوع كه تمام اين نكات بخشي از حدسيات باستان شناسي هستند، گفت: در علم باستان شناسي نمي توان به يقين درباره موضوعي صحبت كرد و شواهد تنها بخشي از واقعيت زمان را نشان مي دهند .
به گفته شريفي از نكات مهم اين گورها آن است كه خنجرهايي كه اين اجساد به كمر دارند با ديگر خنجرهاي كشف شده در خرند متفاوت است و فرم جديدي دارد.
مشابه چنين تدفين هايي تا به حال كمتر در محوطه هاي باستاني ديده شده به همين علت كشف چنين گورهايي در خرند براي باستان شناسان حائز اهميت است.
برگزاري مراسم تدفين از جمله موضوعاتي بوده است كه اقوام خرند به آن اهميت مي دادند. اين اقوام در مراسم تدفين از سفال هاي مخصوص قبور استفاده مي كردند كه محل قرار گرفتن دسته سفال ها نشان مي دهد آنها را با دست راست داخل گور مي گذاشتند. ظرف هاي سفالي كه داخل گورها پيدا شده حاوي بقاياي ران گوسفند است كه نشان مي دهد اين اقوام معتقد به زندگي پس از مرگ بوده اند و براي مردگان خود غذا مي گذاشتند. از ديگر مراسم تدفين در اين گورستان مي توان به دفن اشياي همراه با اجساد هنگام تدفين اشاره داشت كه نشان از ديدگاه هاي مختلف فرهنگي در اين منطقه دارد.
گورستان باستاني خرند يكي از منحصر به فردترين محوطه هاي باستاني ايران است كه به علت سالم ماندن اسكلت ها، اين گورستان از اهميت بي شماري برخوردار است. شباهت اشياي موجود در اين گورستان با اشيا به دست آمده از گورستان هاي مازندران باعث شده تا باستان شناسان راهي  شناسايي مسير كوچ اقوام خفته در گورستان خرند شوند به همين علت تيمي از باستان شناسان مازندران، گيلان و سمنان قصد دارند تا حوزه جنوبي درياي خزر را مورد بررسي و شناسايي قرار دهند.
خرند در 51 كيلومتري شهر سمنان واقع شده است. اين گورستان يكي از منحصر به فردترين گورستان هاي عصر آهن ( 3450 تا 2550 سال پيش ) در ايران است. سومين فصل از كاوش هاي باستان شناسي گورستان باستاني خرند بدون حضور انگل شناسان فرانسوي كه قرار بود از ابتداي اين فصل كاوش هيات باستان شناسي را همراهي كنند، آغاز شد.

در شهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |