مريم دري منش
جان تري در نوجواني به دليل رفتار خشن خود نزديك بود از تيم چلسي اخراج شود. اما پس از آن متوجه اشتباهاتي كه انجام داده بود شد و تمام انرژي خود را روي فوتبال متمركز كرد. در هر حال مدافع مياني قدرتمند چلسي از معدود بازيكناني است كه هر هفته در تركيب اصلي تيم حضور دارد و يكي از استعدادهاي دفاعي در فوتبال انگليس است.
اين بازيكن متولد لندن ابتدا وارد تيم جوانان چلسي شد و سپس توانست در اكتبر ۱۹۹۸ در تيم تحت رهبري جان لوكاويالي حاضر شود، اما در زمان كلوديو رانيه ري مبدل به يك بازيكن بزرگ شد. سال ۲۰۰۱ عنوان بهترين بازيكن چلسي را بدست آورد و فصل بعد مجموعاً در ۵۰ بازي حضور پيدا كرد و در يك چهارم نهايي و نيز در نيمه نهايي جام اتحاديه گل پيروزي بخش تيمش را زد، البته قبل از اين كه آبي ها ديدار فينال مقابل آرسنال را واگذار كنند، فصل بعد هم بازيهاي خوبي از خود به نمايش گذاشت و با چلسي مكان چهارم جدول را تصاحب كرد. در شروع فصل ۲۰۰۴ - ۲۰۰۳ كاپيتان تيم شد. در ۳۳ ديدار از ليگ برتر سه گل زده و با اين تيم نايب قهرمان ليگ شد، اما در جام قهرمانان اروپا نتوانست از حذف تيمش در مقابل موناكو در مرحله نيمه نهايي ممانعت به عمل آورد.
در مارس ۲۰۰۳ براي بازي هاي مقدماتي جام ملتهاي ۲۰۰۴ اروپا مقابل ليختن اشتاين و تركيه به دعوت اسون گوران اريكسون به كادر تيم ملي ملحق شد، اما در ماه ژوئن در ديدار دوستانه برابر صربستان و مونته نگرو براي اولين بار وارد زمين شد. در مرحله مقدماتي جام ملتهاي ۲۰۰۴ در مقابل مقدونيه به جاي ريوفرديناند كه مصدوم بود وارد زمين شده و يك بازي رسمي رويايي را تجربه كرد.
در يكي از سه ديدار رسمي اول خود برابر تركيه كه تساوي سرنوشت ساز با اين تيم، انگليس را راهي جام ملتهاي پرتغال كرد، تري به عنوان بهترين بازيكن ميدان انتخاب شد. از آنجايي كه فرديناند با محروميت مواجه شد، وي به همراه سول كمپل در جام ملتها، زوج دفاع مياني را تشكيل دادند. قبل از اينكه در پيروزي بر سوئيس و كرواسي و نيز در ديدار يك چهارم نهايي كه در ضربات پنالتي مغلوب ميزبان بازيها (پرتغال) شدند، حضور داشته باشد، هنگام شكست در اولين ديدار مقابل فرانسه مجبور شد به دليل آسيب ديدگي فقط تماشاگر بازي باشد.
استعداد و توانايي اين سرزن قوي و مدافع مطمئن آينده اي درخشان در چلسي و تيم ملي را برايش رقم خواهد زد. انگليسي ها او را شجاع دل مي خوانند و اهالي چلسي به او چون يك قهرمان ملي مي نگرند.
* آقاي تري، براي شما كاپيتان يك تيم فوتبال بودن هميشه راحت است؟
- در زماني كه در تيم جوانان هم بازي مي كردم كاپيتاني تيم را دراختيار داشته و سپس در تيم بزرگسالان چلسي. اين پست يك جورهايي متعلق به شخصيت من شده است، وقتي كلوديو رانيه ري هم به عنوان مربي به اينجا آمد متوجه اين موضوع شد. همانطور كه همه مي دانند خوزه مورينيو هم كه فصل قبل به تيم ما آمد اين موضوع را مدنظر قرار داد و من از اين بابت از او ممنون هستم. او انتظارات و خواسته هاي زيادي دارد و من هم بالاترين توانم را به كار مي گيرم تا او و نيز باشگاه را مأيوس و دلسرد نكنم.
* آيا موضوع فقط حضور در زمين قبل از سوت آغاز و پرتاب سكه است؟
- نه مطلقاً نه. خارج از زمين من فردي آرام و راحت هستم، ولي به محض آن كه از خط سفيد رد مي شوم تغيير مي كنم و وقتي يك نفر كاملاً وارد جو بازي نمي شود به او تذكر مي دهم. چيزي در وجود من هست كه در اين موقعيتها وارد مي شود و مرا تبديل به انساني كاملاً متفاوت از بيرون ميدان مسابقه مي كند.
* با مربي تان خوزه مورينيو چگونه كنار مي آييد؟
- خيلي خوب، او فوق العاده است. همه احترام بسياري براي او قائل هستند، هم براي موفقيتهايش و هم براي نوع تفسيري كه از كارش دارد. او مراقب همه چيز است و در اتاقش به روي تك تك افراد باز است. سعي مي كند روابطش با بازيكنان دوستانه باشد. به زبان ساده يك تيپ خاص و فوق العاده است. از آنجايي كه ما همزمان هم او را دوست داريم و هم برايش احترام قائل هستيم، آماده ايم تا هرچه سخت تر برايش كار و مبارزه كنيم. همچنين آنچه را كه مربوط به تاكتيك بازي مي شود تحت رهبري وي بهتر از قبل متوجه شده و به كار مي گيريم و خود را آماده مي كنيم.
* اين آماده سازي چه مفهومي دارد؟
- مفهومش اين است كه وقتي وارد چمن مسابقه مي شويم براي هر احتمالي آمادگي داريم. مثلاً وقتي در دقيقه ۸۰ يا ۹۰ يك بازي به كنار خط مي آيد و چيزي را به ما مي گويد، آن وقت هر بازيكن فوراً مي داند كه چه نوع بازي از او خواسته مي شود و چگونه بايد بقيه زمان بازي را ادامه دهيم. خلاصه اين كه ما براي هر اتفاقي كه ممكن است در زمين بيفتد خود را آماده كرده ايم.
* اما هميشه هم كه آسمان آفتابي نيست. گاهي هم شرايط بر وفق مراد نمي باشد. مثلاً در مورد نارضايتي و گله مندي ريكاردو كارواليو كه از اول فصل در تركيب اوليه تيم قرار نگرفته چه مي گوييد؟
- همه مي توانند موقعيتي را كه ما در چلسي داريم درك كنند. ما در تيممان تعداد زيادي بازيكن واقعا خوب داريم كه البته به نظر من براي ايجاد رقابت داخلي خيلي هم خوب و مفيد است. هركس مي داند كه با انجام چند بازي بد بايد از تيم برود و براي بازگشت دوباره بايد زحمت زيادي را متحمل شود تا بتواند شانس ديگري را كسب كند. من تصور نمي كنم كه اين حرف كه يك بازي بد براي بيرون گذاشته شدن از تيم كافي است صحيح باشد. مربي هم مي داند كه هركس مي تواند يك روز بد داشته باشد. بنا بر اين هيچكس با يك بازي بد جايگاهش را در تيم از دست نمي دهد. اما وقتي كسي ناگهان سه بار پي درپي بد بازي مي كند، روشن است كه شخص ديگري جاي او را مي گيرد.
* نظرتان راجع به رومن آبراموويچ چيست؟ با او سروكاري هم داريد؟
- هميشه بعد از مسابقه به رختكن مي آيد تا حمايت و تشويقمان كند، فرقي هم نمي كند كه بازي را برده و يا واگذار كرده باشيم. شكي نيست كه او كاملا با فوتبال آشنايي دارد. رفتارش هميشه خيلي دوستانه است و از بازيكنان فاصله نمي گيرد مثل آنچه كه در رؤساي ديگر باشگاه ها مي بينيم.
* صحت دارد كه شما تعطيلات تابستاني خود را روي قايق تفريحي آبراموويچ سپري كرده ايد؟
- بله، اين پاداش قهرماني براي من و فرانك لمپارد بود. من يك هفته ماندم. اين زيباترين تعطيلات زندگي ام بود. يك نفر بيست وچهار ساعت در خدمتم بود. چند تا جت اسكي هم پشت قايق بود. خلاصه همه چيز بود. ما در سن تروپه پياده شديم و اگر مي خواستيم يكبار چيز ديگري را ببينيم فقط بايد شب اطلاع مي داديم. ساعت ۱۰ صبح روز بعد آنجا بوديم. چنين چيزي را هرگز تجربه نكرده بودم.
* چه اهدافي براي اين فصل داريد؟
- كاري كه مي خواهيم انجام دهيم اين است كه در يك فصل بدون شكست باقي بمانيم. البته كار بسيار سختي خواهد بود. آرسنال در فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۳ موفق به انجام اين كار شد، ما هم فصل گذشته فقط نتيجه يك ديدار را واگذار كرديم. نزديك بود موفق به انجام آن شويم و نشان داديم كه اين كار شدني است. مسلما تمام بازي ها براي ما خيلي مشكل است چون همه تيم هايي كه مقابل ما قرار مي گيرند بسيار باانگيزه بازي مي كنند چون همه مي خواهند قهرمان را شكست دهند، كاري كه غيرممكن هم نيست. ما بازيكنان مورد نياز را داريم و تاكنون هم نمايش خيلي خوبي داشته ايم.
* با برتري مطلق چلسي خيلي زود ليگ برتر كسالت آور مي شود و تعداد تماشاگران هم كم مي شود.
- اينها حرف هاي تيم هاي رده هاي پايين تر است. اما براي من هرگز پيروز شدن كسل كننده نيست.
* بازيكن تازه وارد تيم، ميشائيل اسين را چگونه ارزيابي مي كنيد و نظرتان درمورد ركورد مبلغ ۳۶ ميليون يورويي كه باشگاه براي خريد او پرداخت كرده چيست؟
- در اين كه او بازيكن خوبي است شكي نيست. خودش مي گويد كه ارزش اين همه پول را ندارد ولي من فكر مي كنم كه اگر او به شرايط اينجا عادت كند، ثابت خواهد كرد كه ارزش هر سنت از قراردادش را دارد. او در ليون بازي هاي خوبي را ارائه داده است و در مدت كوتاهي كه اينجاست واقعاً خوب و سريع با شرايط اينجا هماهنگ شده است. او جوان خوبي است.
* آيا در چلسي مراسم خاصي هنگام ورود بازيكن جديد به تيم وجود دارد؟
- چرا. بازيكن تازه وارد بايد روبه روي بازيكنان تيم بايستد و يك ترانه بخواند. اين مراسمي است كه از زماني كه من اينجا بودم كاملا بايد انجام شود و هر بار هم باعث تفريح زيادي مي شود. خيلي عجيب است كه بازيكنان حرفه اي و باتجربه كه دربرابر ۵۰ هزارتماشاگر بازي مي كنند چقدر اين كار برايشان مشكل است. ترانه اي كه شون رايت فيليپس خواند از همه فاجعه آميزتر بود.
* بزرگترين الگوهاي شما چه كساني هستند؟
- اولين نفر مطمئنا توني آدامز، كاپيتان دهه نود آرسنال است. چون يك رهبر خط دفاعي و يك برنامه ريز عالي بود و مي توانست تيم را به دنبال خود بكشد. پس از او پل گاسكوئين، خيلي ساده است چون او استعداد فراواني داشت و در چلسي نهايتا دنيس وايس و مارسل دزايي، چون اين دو هيچگاه تسليم شرايط سخت نشده و تحت تأثير فشارهاي بيروني قرار نمي گرفتند. آنها بازيكنان شايسته و برتري بودند.
* مايل هستيد پس از اتمام دوران فعاليتتان مربي شويد؟
- فكر مي كنم اين روند طبيعي پيشرفت است. براي مربي شدن بايد قدرت رهبري داشت. براي همين از كاپيتان ها انتظار مربي شدن بيشتر است. من دلم مي خواهد بقيه عمر فعاليتم به عنوان بازيكن را در چلسي بمانم و بلافاصله پس از آن امكان مربي شدن برايم ايجاد شود. اين چيزي است كه به آن علاقه دارم. الان مدت زيادي است كه در دنياي فوتبال هستم و دلم نمي خواهد هيچ وقت به كلي از آن كنار بكشم. اگر امكان مربي شدن باشد و يا حداقل به نوعي با سرپرستي يك تيم سروكار داشته باشم برايم بسيار مطلوب خواهد بود.
* مربيان متعددي بوده اند كه شما تاكنون زير نظر آنها كار كرده ايد. چه چيزهايي را از آنها ياد گرفته ايد؟
- بله دقيقا. و اولين چيزي كه ياد گرفتم اين است كه هنوز راهي طولاني پيش رو دارم. به علاوه طبعاً اين مزيت بزرگي براي من است كه توانسته ام زير نظر چنين نام هاي بزرگي مثل جان لوكا ويالي، كلوديو رانيه ري و خوزه مورينيو كار كرده و چيزي ياد بگيرم. اگر از چنين مربياني كه حالا واقعاً مظهر حرفه اي گري در فوتبال مي باشند هيچ چيز ياد نگيرم، يك جاي كار بايد ايراد داشته باشد. من اميدوارم كه بتوانم تمام اطلاعات آنها را كه با آنها روي بازيكنان كار مي كنند كسب نموده و بتوانم جايي در مغزم ذخيره كنم تا دوباره زماني كه احتياج بود از آنها استفاده نمايم.