اشكان نعمت پور
جايش را زود ميان سايرين بازكرد. با پوستي تيره و اندامي كشيده جسارت آن را داشت كه خيلي سريع به قلب هواداران راه بيابد. در وسط زمين مي ايستد و مي جنگد و توپ را در هر كجا كه باشد نشانه مي رود. پاتريك ويرا از موقعي كه به يوونتوس پيوسته، در تورين به مهره اي كليدي تبديل شده و همه از او در ذهن مردي ساخته اند كه ركن تيم خود است.
نه فصل وقت كمي نيست براي بازي در يك تيم، در يك ورزشگاه. ويرا نه سال را در هايبري گذراند و براي آرسنال بازي كرد. با پيراهن آنها بارها در ليگ برتر جنگيد و قهرمان شد و اسمش را ديد كه به سوژه مطبوعاتي تبديل شده واو را بهترين مرد مياني دنيا مي دانستند. يك هافبك زماني كه در وقت عقب كشيدن تيم بدون هراس مي جنگيد و در موقع حمله، هوشيارانه هجده قدم را تسخير مي كرد و گل مي زد تا نام خود را در ميان بزرگان فوتبال ثبت كرده باشد. حالا او چمدان هايش را در شهري زيبا باز كرده، در كنار ورزشگاه يوونتوس و سرعت جاافتادنش در تركيب اصلي، خيلي ها را سر شگفت آورده. ويرا فرانسوي در كنار يك ملي پوش اهل نيمه پاييني نقشه آمريكا، امرسون، سرداران يوونتوس هستند. مرد برزيلي علاقه دارد در نفوذها و هجوم ها تيم را ياري برساند، اما دون فابيو ويرا را در حملات مي پسندد. فابيو از او چون يك تانك سياه سخن مي گويد كه هر چيز را در سر راه خود له مي كند و پيش مي رود.
ويرا و امرسون با هم براي درخشش يووه مي جنگند و براي مدال هايي كه از دور، بر پيكره بازيكنان گروه چند مليتي فابيو كاپلو تلألو انداخته. اين نكته است كه دون فابيو را سر ذوق مي آورد تا با لبخند شادي بگويد: «استوارترين هافبك هاي وسط جهان را به زمين فرستاده ايم.»
اما تنها دون فابيو نيست كه خريد ويرا خوشحالش كرده بازيكني كه نزديك ترين تعامل را با ستاره سيه فام تيم دارد هم از بودن با او خشنود و سر حال است: «بازي با پاتريك فوق العاده است.» اين را امرسون مي گويد: «ما با هم خيلي عالي كار مي كنيم، ما از همان اول دريافت متقابل از هم داشتيم.... پاتريك جلوتر بازي مي كند و مربي من را واداشته در جلوي خط دفاع بازي كنم.»
پاتريك ويرا هم راضي است: «با كاپلو موافق هستم، مثل ما زياد نيستند. چند تا تيم هافبك هاي وسط هماهنگ و قوي مثل من و امرسون دارند. ما بهتر هم مي شويم. همان كارهاي زياد در تمرينات توازن را به وجود آورده و كاپلو هم اين را مي بيند.» ويرا از زندگي در تورين خوشحال و خرسند است و هواداران تيم با نفس راحت او را دنبال مي كنند و آرسنال براي يافتن يكي كه بتواند استوار در وسط زمين بايستد و جاي او را پر كند به دردسر افتاده.
اما دون فابيو مي داند چطور از او خوب استفاده كند. ويرا در قالب هجومي بسيار خطر ساز بوده و در پنج بازي در سري A، سه گل زده كه براي يك بازيكن مياني آمار جالب توجهي به شمار مي رود. با ويرا يوونتوس در دربي ايتاليانو اينتر را برد و در شش بازي ۱۸ امتياز به حسابش ريخت تا از همان آغاز ليگ، روي نوار و خطي گام بردارد كه مدال زرين رقابت هاي ايتاليا مي انجامد.
اين بردها ساده به دست نيامده اند. مديران باشگاه خواهش هاي دون فابيو را به جا آوردند و هر آنچه او خواست مهيا كردند تا كاپلو هم دلنواز اين محبت آنان را پاسخ دهد. تابستان پيش امرسون را براي كاپلو خريدند و امسال هم ويرا به تيم رفت. كاپلو هم در بدو حضور خود در تيم، اسكواتو را براي آنان كسب كرد و حالا هم در ليگ ايتاليا و اروپا، بسيار قدرتمندانه پيش مي روند. اگر يووه به فينال ليگ قهرمانان برسد، هم مربي تيم نام خود را در ميان بزرگان فوتبال اساطيري كرده و هم پاتريك ويرا به خانه مي رسد. فينال امسال در استاددو فرانسه پاريس برگزار شد.
اين براي هافبك فرانسوي دلنشين است: «مشخص است كه ليگ قهرمانان براي يووه مهم است.
هرگز ليگ قهرمانان را با آرسنال نبردم. بردن آن بسيار پرمعنا است. رقابت هايي كه مهم ترين تورنمنت باشگاهي در اروپا و شايد در جهان است.» ويرا از سخن گفتن باز نمي ماند: «فكر بازي در پاريس جايي كه قهرمان جام جهاني شدم دورنماي وسوسه گري است. اما راهيابي به آن كار زياد و فداكاري مي طلبد. ما بايد روي حال، روي واقعيت تمركز كنيم.»
ويرا سپس درباره بزرگ ترين رقيبان يوونتوس در اروپا حرف مي زند. او بارسلونا را از همه گزنده تر مي داند: «درست است كه از بارسلونا كامل تر، چلسي است اما آنها پيش بيني پذيرتر هم هستند. بارسلونا هافبك هاي هجومي و مهاجمان خوبي دارد. اين براي رفع هر اشتباه دفاع كافي است. حمله چلسي اينطور قدرتمند يا خلاق نيست.»
او به مردان هجومي اهميت زيادي مي دهد، از اين رو درباره هم تيمي هايش مي گويد: «رقابت فشرده اي ميان ترزگه، دل پيرو، موتو، ابراهيموويج و زالايتا است. ترزگه را از فرانسه خيلي خوب مي شناسم. او يك تمام كننده كلاسيك است. او از بيست متري و نزديك ترش مثل مار كبري است. او از بهترين بازيكنان جوان در دنيا است البته از ديد من.» ويرا قبلاً هم در ايتاليا بازي كرده، او در ۱۹۹۵ مدت كوتاهي در ميلان بود و هدايت كننده آن موقع او، دون فابيو: «برگشتم براي او كار كنم چون به من باور داشت. خيلي جوان بودم و ميلان بازيكناني مثل ريكارد و آلبرتيني داشت.» اما حالا او برگشته، در قالب يك ستاره تراز اول يك ابر مرد.اكنون تك خال يوونتوس، ستيزي تازه را بايد آغاز كند.
از يك سو توپچي ها مي خواهند تا صعود به جام جهاني و كسب قهرماني پيش بروند و در اين راه، به قابليت هاي بي كران ويرا مي بالند و از سوي ديگر، فرانسه با آمدن ستاره هاي نامدارش، ويرا دل بسته تا مگر با درايت او، دوراني نو را آغاز كند و بار ديگر تمام افتخاراتي را- كه حالا تنها يك خاطره هستند- تكرار كند.
ويرا اما، خيلي هم بي تجربه نيست. او ۷۴ بار پيراهن كشورش را بر تن كرده و حالا آماده است وظيفه سنگين كشاندن خروس ها تا جام جهاني ۲۰۰۶را هم بر دوش بكشد: «احساس غرور مي كنم.
افتخار بزرگي است و اميدوارم بتوانم در تيم ملي هم به خوبي بازي كنم. پيشتر دو سالي كاپيتان آرسنال بوده ام بنابراين به زير و بم هاي كار وارد هستم.
از بودن در تيم كشورم به خود مي بالم.» ... و اين آغازي ديگر است براي بازيكني كه او را بهترين هافبك دفاعي دنيا مي خوانند. ولي پاتريك ويرا، مي داند كه چه مبارزه دشواري پيش رويش ترسيم شده، اما فتح اين جدال صعب، دلنشين تر از هر افتخار ديگري است: «معمولا زياد با بازيكنان حرف نمي زنم چون اصلا از آن دست بازيكنان نيستم كه اين سو و آن سو مي روند و سر ديگران فرياد مي كشند و دستور مي دهند .اما خب، مي توانم با يك كلمه، با يك نصيحت به موقع به هم تيمي هايم كمك كنم.»
رقابت هاي مقدماتي جام جهاني به نقطه حساس كشيده شده است اما فرانسه هيچ گاه در اين برهه، با دردسري روبرو نبوده.مهم جدال در آلمان ۲۰۰۶است و خرد كردن رقيباني كه هر يك به فتح جام مي انديشند.
مسابقات مقدماتي، تنها مي تواند آزموني مناسب براي ريموند دومنش باشد تا مردانش را بهتر بشناسد و انديشه هايش را به نيكي بر آنان تحميل كند.
آزموني مناسب براي چهره هاي جديد خروس ها، تا به بازي در كنار هم خو بگيرند... و براي پاتريك ويرا، تا به راهبري تيم، به يگانگي خو بگيرد، كاري كه پيشتر در هايبري انجام داده: «از بازي در آرسنال آموزه هاي زيادي گرد آورده ام اما حالا بايد در فرانسه هم هر آنچه كرده ام تكرار كنم. دشوار است اما هنوز بازيكنان با تجربه ديگري مثل زيدان، فابين (بارتز)، تيري (آنري) و روبر (پيرس) را داريم كه مي توانند ديگران را به مسير درست بكشانند و اين، دلگرم كننده است.» شايد اگر نسل قبلي آبي ها- كه جام ۲۸را به چنگ آورد- هنوز در كشاكش بازيها بود، ويرا كار چندان مشكلي در پيش نمي داشت اما بازنشستگي آنان و ورود دومنش- مربي سابق تيم جوانان- همه پاي چهره هاي جديد و ناآزموده اي را به دسته خروس ها باز كرده. ويرا اميدوار است دست كم تجربه دومنش در كنار آمدن با جوانان، مايه بهروزي فرانسه شود: «چاره اي جز دميدن روح جواني به تيم نداشتيم.
ايمان دارم كه دومنش گزينه مناسبي براي هدايت فرانسه است چون دانش گرانبهايي درباره بازيكنان جوان كشور دارد و مي داند چطور بهترين بازي را از آنان بگيرد. اما لازم بود زيدان را بازگردانيم.»
مثل بيشتر بازيكنان سرزمين گل، ويرا هم مرحله اي را زير نظر دومنش گذرانده: «به خيلي قبل برمي گردد.» هافبك ۲۹ ساله سخن اش را چنين از سر مي گيرد: «... اما هنوز يادهاي دلنشيني از آن دوران دارم. اگر چه هنوز زياد كنار هم نبوده ايم اما خيال نمي كنم دومنش هم نسبت به قبل تغيير چنداني كرده باشد. به هر روي براي قضاوت زود است. هنوز بايد آشنايي افزون تري با تيم مربيگري پيدا كنيم و در سياقي كه آنها به كار مي بندند، جا بيفتيم.»
پاتريك ويرا، بيشتر تابستان را به سبب مصدوميت خانه نشين بوده و از تمرينات دوري جسته. اكنون اما، او آماده است تا دوباره در ميانه ميدان قامت راست كند و حريفانش را تا دوزخ پيش ببرد.
اين آمادگي را مي توان در تك تك واژه هايي كه اميدوارانه براي موفقيت كشورش رسم مي كند، پيدا كرد: «مي دانم كار سختي در پيش داريم اما بايد چند بازي اول مان را با برد پشت سر بگذاريم. كسب اين ۳امتياز در ديدارهاي ابتدايي براي فرانسه حياتي بود.در آستانه يك گذار جديد قرار داريم.» اما اين بر دلشوره هاي ويرا نمي افزايد: «چند بازيكن كليدي عطاي بازي در فرانسه را به لقايش بخشيده اند ولي ديگران اين اقبال را دارند تا در تيم ملي خودي نشان بدهند.بايد همه، در كنار هم، سخت تلاش كنيم تا تيم به انسجام لازم برسد... احساس مي كنم، مطمئنم كه كيفيت لازم براي موفقيت را داريم.»