سه شنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۸
زيبـاشـهر
Front Page

چالش هاي عرصه ساخت وساز و خلاءهاي ناديده
در جست  و جوي زمان از دست رفته
003873.jpg
آذر مهاجر
بدون ترديد مي توان گفت يكي از مسائل مبتلا به صنعت ساخت وساز در كشور ما كه البته تنها اين حوزه نيز از آن لطمه نديده و مي توان گفت در بسياري موارد از آن لطمه خورده ايم، بي ارزش يا كم ارزش شمردن زمان است. توجه به مسئله زمان و بررسي نتايج عملكرد ها در حوزه ساخت و ساز، كافي است ببينيم چه بسيار بابت نديدن ارزش هاي واقعي زمان با مسئله و مشكل روبه رو شده و حتي گاه به گاه به مشكلات عادت كرده ايم؛ عادتي كه سبب شده در بسياري موارد چنين فاكتور ارزشمندي را ناديده بگيريم و حتي در محاسبات اقتصادي نيز آن را مد نظر نداشته باشيم!
به طور متوسط يك سال زمان در كشور ما صرف مي شود تا مثلا يك آپارتمان 4 يا 6 طبقه ساده ساخته شود، آن هم در حالي كه در كشوري مانند مالزي اين اتفاق ظرف يك الي دو روز رخ مي دهد و بالطبع بهره برداري از آن نيز به همين ميزان سريع تر رخ مي دهد و در حقيقت اين روند بازگشت سرمايه يا استفاده بهينه از سرمايه  هاست كه نه فقط سريع تر بلكه بهتر و مناسب تر اتفاق مي افتد. بررسي چرايي اين قضيه مي تواند به اندازه بررسي همه عللي كه صنعت ساخت وساز در كشور ما معلول آن است، انرژي، زمان، مطالعه و دقت نياز داشته باشد كه تازه خود اين مسئله به معناي آغاز ماجرايي است كه اگر به آن توجه نشود، مي توان گفت بي ترديد حتي پاياني نيز نخواهد داشت.
كمبودي به نام پژوهش
مهمترين اقدامي كه در هر جا و بر اساس هر منطقي براي شروع هر كاري انجام مي شود، تحقيق و پژوهش درباره كاري ست به قرار است انجام شود و نتايجي كه رسيدن به آنها مد نظر است.
در بسياري از كشور هاي توسعه يافته يا درحال توسعه، قبل از ساخت هر بنايي حتي يك آپارتمان ساده مسكوني، زماني قابل توجه صرف بررسي جوانب امر مي شود. در اين مرحله كه مي توان گفت مهمترين مرحله انجام هر پروژه اي ست، قبل از هر چيز، همه موارد مرتبط با پروژه مورد نظر و همه راهكارهايي كه ممكن است به كيفيت و عملكرد مطلوب پروژه منتهي شود، مورد مطالعه و بررسي قرار مي گيرد. مسائل معيشتي، زيست محيطي، سرمايش و گرمايش بنا، راهكارهاي بهره وري انرژي و حتي توليد انرژي، نوع بنا، مصالح مورد استفاده و مناسب آن، شكل و كالبد و حتي تعامل آن با ديگر بنا ها در مجموعه فضايي مورد نظر، تاثيرات مستقيم و غيرمستقيم بنا بر انسان ها و ديگر بناها و بسياري موارد ديگر در همين مرحله پژوهش مد نظر قرار مي گيرد و بررسي مي شود و چنين اقدامي با چنان دقت و ظرافتي انجام مي شود كه مي توان گفت در معناي واقعي و عملي، مهمترين و اصلي ترين مرحله در شكل گيري يك بنا محسوب مي شود؛ بنابراين طبيعي ست نه تنها همه امور به درستي و از روي برنامه پيش مي رود، بلكه در كوتاه ترين زمان ممكن نيز به نتيجه مي رسد، چون همه چيز از قبل پيش بيني شده و بخصوص از دوباره كاري هاي مداوم جلوگيري شده است.
متاسفانه در كشور ما معمولا يا اصولا تحقيق و تفحصي در اين زمينه صورت نمي گيرد يا در انجام آنها هدف غايي امر مشخص نيست يا حتي در خود اين هدف غايي بين كارفرما، مشاور، مجري و ديگران اتحاد نظر وجود ندارد يا اينكه بر اساس روحيه تقديرگراي تربيت نشده مان به ناقص ترين و ناكارآمدترين شكل انجام مي شود! وقتي داده هاي مسئله اي درست يا كامل نباشند نمي توان به حل مسئله آن هم به بهترين شكل و در كمترين زمان اطميناني داشت.
معمولا پروژه هاي ساختماني در كشور ما در فاز يك، يعني طراحي و مشخص كردن كليات و سپس جزئيات امر ، كوتاهترين زمان ممكن را دارند و حتي تهيه نقشه هاي اجرايي نيز چون بر اساس يك طراحي ضرب العجل صورت مي گيرند، با نقص ها و نا بساماني هاي بسيار دست به گريبانند. اجراي ساختمان ها حتي اگر طرح و جزئيات امر مشخص باشد، با كندي بسيار پيش مي رود، چون به خاطر روشن نبودن بسياري موارد، بارها و بارها تغييرات اساسي در شيوه اجرا رخ مي دهد و اين يعني ساختن و ويران كردن، آزمون و خطا تا جايي كه نه فقط زمان قرباني مي شود، بلكه كيفيت به خاطر ميزان قابل توجه تخريب ها، كاهش مي يابد. همه اين مشكلات ناشي از آن است كه در بسياري موارد نقشه هاي مختلف، از جمله نقشه هاي مربوط به تاسيسات با هم هماهنگ نيستند و در زمان مشخص يا بر اساس اولويت ها انجام نمي شوند، بنابراين طبيعي ست كه بارها و بارها در مرحله اجرا، بخشي از كار براي اجراي بخشي ديگر ويران شود؛ حل همين ناهماهنگي ها در اجراي كارهاي مختلف اجرايي كه ناشي از عدم تحقيق و مطالعه و برنامه ريزي درست و اصولي ست، چاره اي ندارد جز يافتن راه حل هايي كه در نهايت بتواند سر و ته قضيه را جمع كند و نه بيش از اين! و باز طبيعي ست كه به رغم همه مشكلات اقتصادي موجود، بار مالي مضاعف در مرحله اجرا ايجاد شود. در مجموع و با كنار هم قراردادن همه نكات ذكر شده،
مي توان گفت مسئله مديريت ارزش هاست كه در اين شيوه جايگاهي ندارد.
كمبودي به نام پيش ساخته سازي
بر خلاف تصور رايج در جامعه كه پيش ساخته سازي را به معني سري سازي مي داند و نمي تواند به كيفيت اين نوع ساخت و سازها اعتماد كند، در بسياري از كشور هاي دنيا بخش اعظمي از ساخت و سازها بخصوص در مورد انبوه سازي، با استفاده از پيش ساخته ها اجرا مي شوند. در اين مورد حتي در كشور خودمان، (صرف نظر از حضور سودجويان و فعاليت هاي غير اصولي آنها ) توانايي و دانش افراد اين عرصه، به آن درجه از كيفيت رسيده كه بتوانيم روي پيش ساخته سازي حساب كنيم و كارخانه هايي از اين دست هم اگر در حال حاضر به اندازه پاسخگويي به همه نيازها نباشد، ولي اين اميد وجود دارد كه با افزايش تقاضا در بازار، شاهد افزايش تعداد چنين توليد كننده هايي باشيم.
به نظر مي رسد قبل از هر چيز لازم باشد اطلاعات درستي درباره پيش ساخته ها ارائه شود و بعد با به كارگيري از قطعات پيش ساخته، هم توليد در اين زمينه رونق پيدا كند و هم به خاطر امكاني كه قطعات پيش ساخته ايجاد مي كنند، در زمان صرفه جويي قابل توجه صورت گيرد.
پيش از انقلاب براي استفاده از پيش ساخته ها اقداماتي صورت گرفت، البته در آن زمان اين قطعات وارد
مي شدند و بعد در داخل كشور فقط اجرا مي شدند؛ در بسياري از نقاط نفت خيز و شهرهاي صنعتي، ساخت و سازها به همين شيوه صورت مي گرفت، اما پس از آن به دليل مسائلي كه دولتمردان را درگير كرد از جمله، انقلاب، جنگ و... ديگر به اين مقوله توجهي نشد؛ به نظر مي رسد امروز با توجه به جايگاهي كه در روند توسعه و ساخت وساز داريم، توقع توجه به اين مقوله چندان بيجا نباشد. همين دليل كه استفاده از قطعات پيش ساخته حدود 50 درصد به روند ساخت وساز سرعت مي بخشد و از سويي از ساختن و ويران كردن هاي پياپي كه نخاله سازي اولين تاثير سوء آن است، جلوگيري مي كند كافي ست كه لزوم توجه به پيش ساخته ها در اجراي ساختمان ها مد نظر قرار گيرد.
اينكه جامعه ما ذاتا نياز به زمان دارد تا به هر مقوله نوظهوري اعتماد كند و بي ترديد روحيه خطرپذيري مردم جامعه ما تا آن درجه نيست كه توقع داشته باشيم بلافاصله پس از تولد هر تكنولوژي نويي از آن استفاده كنند، مسئله اي نيست كه بر كسي پوشيده باشد ، اما اين مسئله به اين معنا هم نيست كه نمي توان از كارشناسان و دست اندركاران صنعت ساخت وساز خواست دست به كار معرفي تكنولوژي هاي نوين شوند.
حلقه گم شده
صرف نظر از اينكه در صنعت ساخت وساز كشورمان افراد با توجه به تخصص ها يشان در جايگاه درستي حضور ندارند و در اين حوزه نيز چون بسيار حوزه هاي ديگر از تخصص افراد در جاي درست و بدرستي استفاده نمي شود، مهمترين مسئله اي كه صنعت ساخت وساز كشورمان را با چالش روبه رو كرده، عدم وجود نيروهاي كار آزموده كارگاهي در پروسه اجراي ساختمان هاست. علاوه بر كارگراني كه به اندازه كافي با روش هاي نوين در ساختمان آشنايي ندارند، جاي خالي تكنيسين هاي آزموده و مجرب در اين عرصه كاملا احساس مي شود؛ كساني كه بتوانند طرح ها و ايده هاي مهندسان و كارشناسان را به مقوله هاي قابل فهم براي كارگران ساختماني ترجمه كنند تا فاصله بين طرح ها و آنچه اجرا مي شود تا اين اندازه كه امروز هست فاصله نباشد! متاسفانه به دلايل جامعه شناختي و شايد اقتصادي تكنيسين هاي اين عرصه چنانچه به اين مرحله برسند، تحصيلاتشان را تا دوره كارشناسي و حتي بالاتر ادامه مي دهند و از همين روست كه هميشه جاي خالي آنها احساس شده و لطمات ناشي از آن نيز قابل چشم پوشي نيست.
خلاء ناديده
شكي نيست، اگر در كشور ما يك سال زمان صرف ساخت يك بناي 4 الي 6 طبقه مي شود و همان بنا در جايي مانند ژاپن و مالزي و... ظرف يك الي دو روز ساخته مي شود، نمي توان روي همين چند علتي كه تا بدينجا ذكر شد، دست گذاشت و انديشيد با رفع آنها همه مشكلات اين عرصه حل خواهد شد. اما مقوله اي هست كه با توجه به آن و درك ضرورتش مي توان اميد داشت مسائل اين عرصه سامان يابد. اين مقوله جز خلاء ناديده مديريت ساختمان نيست. رشته اي كه قبل از هر چيز بايد در دانشكده هاي مديريت ايجاد شود و در مرحله بعد لازم است حضور اين افراد در كنار عوامل دست اندركار ساخت وساز به عنوان هدايت كننده امور تعريف شود و جا بيفتد. شايد در اين صورت بتوان اميد داشت تا حد
صد در صد آشفتگي هاي روند ساخت وساز در كشور سامان يابد و تك تك مواردي كه به آنها اشاره شد، به كمك يك مديردانا، هوشمند، دانش آموخته و توانا مورد توجه قرار گيرد و ارزيابي و بررسي شود.

نيمه آجر
وقتي مي گويم صنعت، براي آن تعريفي قائل مي شويم. محصولي كه روند ساخت آن و مجموعه دست اندركار توليدش پيشوند صنعت را با خود يدك بكشد هم بايد داراي ويژگي هايي باشد. ويژگي هايي مثل دارا بودن نيروي كار متخصص و ماهر، مواد اوليه استاندارد، رابطه منطقي با بانك ها و منابع سرمايه، واحد بازرسي كنترل كيفيت محصول، مراكز تحقيقاتي و علمي موثر، ابزارهاي رسانه اي و... . اگر روند توليد محصولي مثل ساختمان تحت تاثير عواملي كه ذكر شد نباشد، نمي توان آن را صنعت ساختمان ناميد و تا ساختمان سازي به صنعت تبديل نشود، نمي توان به بهبود كيفيت محصول و رفع مشكلات توليد آن اميدوار بود.

مركز فرهنگي تجيبائو
003867.jpg
آيناز لطف عطا- خلاقيت براي رنتسو پيانو، معمار ايتاليايي بدون قواعد معني ندارد؛ تنها زماني كه قواعد به غلظت كافي برسد، ايده پروژه خلق مي شود. تئوريزه كردن شرايط وسعي در درك معني عميق خصوصيات سايت و نيازهاي مختلف پروژه براي رسيدن به قواعد، يكي ديگر از پيچ هاي خطرناك مسير است كه ممكن است به درشت نمايي ويژگي هاي بي اهميت بيانجامد. تعبير پيانو در ضمن منطقي بودن اغلب بسيار شاعرانه و درست حدس زده شده و ملموس است و اين كار را گاه در شرايط دشواري انجام داده است. هرچند كارهاي پيانو همواره از ايده اي قوي مبتني بر ادراك شهودي نشأت مي گيرد، ليكن هيچگاه صرفا بيان ساختماني ايده آغازين نيستند. در فرآيند طراحي سلسله مراتبي از ارزش هاي معمارانه، از سازه كه خلق آن به اندازه ايده فرمال اهميت دارد تا جزئيات ساختماني،  بافت و مصالح، زمينه هاي گسترش ابعاد زيبا شناختي اثر را بوجود مي آورد .
پيانو به ندرت چيزي را مي سازد كه از قبل مي داند. كنار آمدن با سنت و معماري بومي از ديگر چالش هاي معماري معاصر است؛ در پروژه مركز فرهنگي تجيبائو، پيانو اين مسئله را نيز حل كرده  است. معماري حساس به محيط زيست يا اكولوژيك ما را به ياد ساختمان هايي ساخته شده با مصالح قابل بازيافت و پانل هاي خورشيدي مي اندازد.... كمتر طراحي توانسته است به طور همزمان به معماري و مسائل توسعه پايدار توجه كند.مركز فرهنگي تجيبائو از 15 ساختمان در ابعاد مختلف و عملكردهاي متفاوت، بعنوان تجليل از فرهنگ كاناك ساخته شده است؛ اينجا دهكده اي واقعي ست، با راه هاي خودش، سبزي، گياهان سبزخودش و فضاهاي عمومي كه در ارتباط مستقيم با اقيانوس قراردارد. پروژه ، با بهره برداري از جريان هوا و استفاده از سنت هاي حاكم اقيانوس آرام خلق شده است. ايده اين بود كه به جاي تقليد از تاريخ يا ساخت دهكده مشابه، بهتر است كوششي جهت حفظ فرهنگ بومي كرد تا فرهنگ بومي مردم خود را در حجم هاي معماري به گونه اي نمايان سازد . در نتيجه در اين پروژه از مصالح سنتي و روش هاي ساختماني آنها و از عناصر طبيعي مانند باد، نور و تهويه استفاده شده است . در مركز فرهنگي كه قرار بود سمبل استقلال قوم كاناك باشد طبيعتا رجوع به سنت بومي پيش نياز مهمي بود و اين خود محدوديتي بزرگ براي انتخاب الگويي براي اينجابود. معماري اين قوم به كلبه هاي چوبي ـ پوشالي منحصر مي شود و محدوديت ديگر بي دوام بودن كلبه هاست. تصوير مجموعه از دور يك نشان بارز محيطي ست كه مكمل و متمايز كننده منظره ساحل از دور است.

طرح برنده مركز المپيك آبي لندن
003864.jpg
ظه حديد ، قبل از هر چيز يك نقاش است؛ نقش هاي پديد آمده از قلم موي او نگاهي گسترده به طراحي شهري را حادث كرده كه براي معماري متولد عراق، جايگاه شاخصي رابه عنوان يك ستاره مستعد و كوشا به ارمغان آورده است! طراحي هاي سيال بيشمار او تنها بتازگي ازقالب انديشه و طرح صرف شروع به كالبد يافتن و ظاهر شدن كرده اند و بصورت ردپاهايي بديع دردنياي وسيع معماري در جايگاهي جهاني خودنمايي مي كنند. حديد بعد از اينكه سال گذشته بزرگترين افتخار جهاني را (جايزه پريتزكر يا به تعبيري نوبل معماري) كه معماري مي تواند كسب كند، تيزهوشانه ربود، مورد توجه كارفرمايان و منتقدان بود و چه بسا در يك ساله اخير به اندازه تمام عمر قريب 30 ساله حرفه اي خود مورد تفقد واقع شد!
حديد اخيرا برنده طرح المپيك آبي لندن شد؛  تيم برنده طرح المپيك آبي لندن با مديريت ظه حديد از ميان 200 شركت داوطلب در سراسر دنيا كه براي طراحي در لندن ثبت نام كرده بودند، انتخاب شد. در اين طرح، مركز ورزش هاي آبي المپيك ساخته خواهد شد. اين پروژه در ناحيه "استند فورت" شرق لندن اجرا مي شود. استخر 70 ميليون پوندي بازي هاي المپيك 2012 لندن بخش عمده اين طرح را تشكيل مي دهد كه قسمتي از آن به شكل S متحرك ساخته شده و با آب جاري در آن، تلفيقي رويايي ايجاد كرده است.اين مركز آبي مجهز به۲۰ هزار صندلي است كه هسته اصلي ساختمان المپيك به شمار
مي آيد و به بازي ها جلوه اي ويژه مي بخشد. در اين طرح دو استخر 50 متري و يك استخر مخصوص شيرجه ساخته خواهد شد كه هر كدام با محوطه هاي مخصوص تماشاچيان در اطرافشان ميزبان شناي سرعت و شناي نمايشي، شيرجه و مسابقات فينال واتر پلو خواهند بود. كيت ميلز مدير اجرايي المپيك 2012 لندن در مورد كاربري مجموعه مي گويد: بعد از اتمام بازي هاي المپيك، فضاي اختصاص يافته به صندلي ها و جايگاه تماشاچيان، جمع آوري شده و از آن براي ايجاد فضاهاي دوستانه، محل تجمع افراد و گردهمايي عمومي مردم استفاده مي شود. استخرها به بخش هاي كوچكتر تقسيم مي شوند تا افراد در تمام رشته هاي شنا و در تمام سطوح از آن استفاده كنند... . سازمان تربيت بدني لندن 40 ميليون پوند از هزينه ساخت اين پروژه را تقبل كرده و 30 ميليون پوند باقي مانده، با جلب رضايت دولت، توسط كميته المپيك پرداخت خواهد شد.اگر تمام طرح هاي پيش بيني شده طبق نقشه پيش بروند، اين پروژه ظرف مدت سه سال به بهره برداري مي رسد.

پيرامون
از خانه تا موزه آب
درشمال ميدان امير چخماق يزد، جايي كه در گذشته نه چندان دور بازارچه و راه گذري بوده است، خانه اي با قدمت بيش از يك قرن به چشم مي خورد؛ خانه اي موسوم به كلاهدوز . از درون اين خانه انشعاب دو رشته قنات قديمي عبور مي كند. خانه شامل سه قسمت زير زمين، پاياب و طبقه همكف است. پاياب يا پاكنه در عمق ۱۰ متري از سطح زمين قرار دارد و فضايي هشتي با معماري آجر و ملات گل دارد كه آب رشته قنات هم از كف اين پاياب عبور مي كرده است. ايجاد راهروهاي زيبا و مناسب با شئونات فرهنگ معماري سنتي در يزد از ديگر ويژگي هاي اين خانه است. در اين خانه باستاني چاه خانه اي هم در پشت بام وجود دارد و با چرخ چاه و دلو از اين چاه آب مي كشيدند و آب انبارخانه را كه در طبقه هم كف قرار دارد پر از آب مي كردند.
اطاق پذيرايي زيبايي ضلع شرقي خانه را تشكيل مي دهد كه در چوبي شيشه كاري شده آن بر جذابيت فضا افزوده است. مالك اين خانه آقاي كلاهدوز از تجار خوشنام يزدي بوده و كار بنا و زيباسازي آن در سال 1312 هجري قمري به پايان رسيده است.
خانه كلاهدوز ديگر خانه نيست، موزه آب شده است؛ موزه آب يزد همزمان با برگزاري نخستين همايش بين المللي قنات در ارديبهشت ماه سال 1379 توسط شركت سهامي آب منطقه اي يزد، در شهرستان يزد افتتاح شد.
در اين موزه لوازم مختلف حفر قنوات، ابزار وادوات اندازه گيري حجم آب، وسايل تامين روشنايي در قنات، اسناد و مدارك خريد و فروش آب و وقف نامه هاي قديمي، كتابچه ميرابها و اسناد توزيع آب، ظروف نگهداري و حمل آب و بسياري لوازم و اشياي ارزشمند ديگر در معرض ديد همگان قرار گرفته است.
003870.jpg
يخچال ميبد
يخچال ميبد، يگانه بازمانده يخچال هاي قديمي ميبد است كه در داخل شهر ميبد و در فاصله 50 كيلومتري شمال يزد، در كنار راه كاروانرو و در جوار چاپارخانه، آب انبار و رباط اصلي شهر قرار دارد.ساختمان يخچال كاملا از خشت و گل خام است و خوشبختانه هنوز قسمت اعظم اين بنا باقي مانده است و به عنوان يكي از نمونه هاي چشمگير معماري اينگونه آثار به شمار مي آيد.
يخچال ها عموما 4 قسمت اصلي به نام هاي حوض يخبند، ديوارهاي سايه دار، مخزن يخ و گنبد بزرگ دارند؛ محوطه يخبند يخچال ميبد حوض گلي و كم عمق (تقريبا 5/0 متر) به مساحت تقريبي 8000 متر مربع است و ديوارهاي بلند سايه انداز با ضخامت 2 متر و ارتفاع 8 متر در سه جهت جنوبي (با طول 42 متر)، شرقي و غربي (با طول 20 متر) قرار دارند. (ديوار شرقي اكنون خراب شده است) يك درگاه اصلي به پهناي 2/2 متر و بلندي 2 متر در ميان ديوار جنوبي به مخزن و گنبد راه دارد كه تقريبا تمام رفت و آمدها و انبار كردن و تخليه يخ از اين درگاه صورت مي گرفته است.مخزن قيفي يخچال را در زمين رسي سختي كنده اند كه قطر دهانه و گودي آن به ترتيب 13 و 6 متر است و گنبد بزرگ را بلافاصله روي همان بستر زمين سخت بنا نهاده اند.سطح قاعده دايره اي اين گنبد حدود 3000 متر مربع و ارتفاع گنبد تخمينا 15 متر است. پهناي ديوار خشتي گنبد از بالا به پايين به طرز ماهرانه اي كاهش مي يابد به گونه اي كه از 4/2 متر در قاعده به 25 سانتيمتر (پهناي يك خشت) مي رسد (امروز قسمتي از پوشش شمال غربي گنبد به علت باد و باران فرو ريخته است).
تاثير فناوري بر معماري موزه
موزه ها مكاني براي نگهداري ميراث، فرهنگ و اجتماع گذشته، آثار هنرمندان و مخترعان و هر آنچه به يادگار خواهد ماند، هستند.
در اقصي نقاط جهان موزه ها مكاني فراموش شده يا ساكت نبوده و در برنامه هاي تفريحي، اردويي، تحقيقاتي و... فعاليت مي كنند. به عنوان مثال، با كرايه دادن موزه به مردم، ارگان ها و مشاغل آزاد براي برگزاري مراسم  و برنامه ها، موزه ها در متن شهر و زندگي مردم حضور دارند.در عصر جديد، با وجودي كه هنرمندان پذيراي رسانه جديد (ديجيتالي) هستند، معماران و متصديان موزه به  دنبال يافتن بهترين روش براي نمايش هنر مجازي در دنياي كالبدي هستند. جاي سئوال است كه آيا با وجود موزه هاي on-line و موزه هاي مجازي در عصر حاضر، باز هم كاخ هاي موزه همچنان برپا خواهند ماند؟ آيا نبايد تفاوتي ميان معماري موزه اشياي باستاني، موزه علوم، و موزه رسانه جديد از لحاظ فرم و ساختار وجود داشته باشد؟و چگونه مي توان تكنولوژي ديجيتالي را با مصالحي همچون سنگ و آجر به نمايش گذارد؟

نگاه نو
فضا؛ عنصر اصلي طراحي داخلي
003876.jpg
كمال يوسف پور- هدف طراحي داخلي عبارت است از بهبود كاركرد فيزيكي و رواني فضاهاي داخلي ساختمان ها جهت تسهيل انجام فعاليت هاي روزمره زندگي در آنها. بدين ترتيب، فضا اصلي ترين عنصر طراحي داخلي به شمار مي رود و حتي مي توان از طراحي داخلي به فضاسازي داخلي نيز تعبير نمود. طراحي داخلي در حقيقت با عنصر فضا آغاز مي شود و در نهايت بايستي به ارتقاي كيفيت فضا بينجامد. از اين رو، كيفيت فضايي طرح، يكي از پارامترها و معيارهاي بسيار مهم در ارزشيابي پروژه هاي طراحي داخلي محسوب مي شود.
فضاي داخلي معماري، فضايي ست ساخته شده به دست بشر كه در وهله اول وظيفه پناه دادن به انسان در مقابل عوامل طبيعي را دارد؛ يعني قسمتي از فضاي محيط به گونه اي محدود مي شود كه به واسطه آن فضاي داخلي پديد مي آيد. در نتيجه، ورود به فضاي داخلي معماري، احساس محفوظ بودن، سرپناه داشتن و بسته بودن را در ما ايجاد مي كند.
ما از زماني كه پاي به عرصه هستي مي نهيم، تا زماني كه چشم از جهان فرو مي بنديم، پيوسته خود را در فضاهاي داخلي ساختمان ها مي يابيم و بخش اعظم عمر ما در اين فضاها سپري مي شود. فضا هميشه وجود ما را احاطه كرده است و هر كاري كه ما در زندگي روزمره انجام مي دهيم، احتياج به فضا دارد. ما درون فضا به حركت و فعاليت مي پردازيم، با همديگر و با اشياي پيرامون خود رابطه برقرار مي كنيم، چيزهاي اطراف خود را مي بينيم، صداها را مي شنويم و بوها را استشمام مي كنيم.
فضاهاي داخلي ساختمان ها علاوه بر اينكه محيطي را ايجاد مي كنند كه بسياري از فعاليت هاي ما در آن صورت مي گيرد، عامل روح بخشي به بنا نيز به شمار مي روند. روي اين اصل، كيفيت فضاي داخلي از يك طرف تاثير مستقيمي بر نحوه انجام فعاليت هاي ما در آن دارد و از طرف ديگر نگرش، احوال و شخصيت ما را تحت تاثير قرار مي دهد.
فضا ذاتا شكل خاص و قابل دركي ندارد. با اين حال هنگامي كه عناصري در حوزه آن قرار گيرند، روابط چندگانه اي - هم بين فضا و عناصر و هم بين خود اين عناصر- ايجاد مي شود كه اين روابط فضا را شكل مي دهند و در نتيجه، ما آن را درك مي كنيم. اين بدان معني است كه فضا با وجود عناصر مادي و رابطه متقابل آنها با ما و با يكديگر تعريف مي شود و معني پيدا مي كند؛ حتي يك عنصر تنها قادر است از طريق فرم، اندازه و شكل خود فضايي را تحت الشعاع قرار داده و حوزه فضايي اطرافش را نظم بخشد.
بدين ترتيب در تعريف فضا با دو مفهوم پايه اي سروكار داريم: فضا و عناصر تعريف كننده يا محدودكننده فضا. به عنوان مثال اگر جعبه اي را در نظر بگيريم، حجم خالي درون آن فضا و ديواره هاي جعبه، عناصر تعريف كننده فضا محسوب مي شوند. فضا قابل لمس نيست، ولي عناصر تعريف كننده و محدودكننده آن قابل لمس، اندازه گيري، معرفي و تركيب با يكديگر هستند.
در حقيقت فضا از طريق عناصر محدودكننده آن قابل شناسايي است و كيفيت و شخصيت آن تابع عناصر متشكله آن و چگونگي ارتباط و نظم حاكم بين اين عناصر است. به بيان ديگر، فرم، كيفيت و نحوه ارتباط عناصر تعريف كننده فضاست كه شخصيت يك فضا را مي سازد و آن را شكل، بعد و مقياس مي بخشد و براي ما قابل درك مي كند.
عناصر هندسي تشكيل دهنده فرم يعني نقطه، خط، صفحه و حجم مي توانند با هم تركيب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقياس معماري، اين عناصر به ستون ها، كف ها، ديوارها و سقف ها تبديل مي شوند. بدين ترتيب، فضاي داخلي معماري به وسيله محدوده اي كه داراي عناصر افقي نظير كف و سقف و عناصر عمودي نظير ستون ها و ديوار ها ست، مشخص مي  شود.
به بيان ديگر، ستون ها، كف ها، ديوارها و سقف ها عناصر تعريف كننده فضاي معماري هستند كه در كنار يكديگر قرار مي گيرند و با هم تركيب مي شوند تا به بنا شكل دهند، حدود مرز فيزيكي بنا را مشخص و درون و بيرون آن را از يكديگر جدا كنند و مرزهاي فضاي داخلي بنا را مشخص و آن را از فضاهاي داخلي اطراف و فضاي خارج آن متمايز سازند.
چارلز مور ، معمار آمريكايي، در اين خصوص مي گويد: وقتي از يك كف و يك سقف و چهار ديوار، يك اطاق ساخته مي شود، در كنار اين شش عنصر، عنصر هفتمي هم وجود دارد كه فضاست و اين عنصر اثري بيش از عناصر فيزيكي دارد كه فضا توسط آنان ساخته شده است .
روي اين اصل، فضاي معماري با تركيب مناسب ديوارها، ستون ها، كف ها و سقف ها به هويت و كيفيت مورد نظر دست مي يابد و محيطي مانوس، مفيد و قابل استفاده، زيبا و خوشايند و امن و مستحكم براي انجام تمامي فعاليت هاي زندگي در شرايط مختلف فراهم مي آورد؛ البته با اينكه سيستم ساختاري يك بنا (ديوارها، ستون ها، كف ها و سقف ها)، فرم و طرح اصلي فضاهاي داخلي آن را تعيين مي كند، ليكن، ساختار ـ اگر آن را به معني انتخاب و آرايش عناصر طراحي داخلي در نظر بگيريم ـ در چنين فضاهايي در نهايت توسط عناصر طراحي داخلي شكل مي گيرد؛ بدين ترتيب كه روابط قابل رؤيت اين عناصر، فضاي داخلي يك مكان را مشخص كرده و بدان نظم مي بخشد.
بر اين اساس، طراحي داخلي نقش تأثيرگذار و قابل اعتنايي در تعريف و سازماندهي فضاهاي داخلي ساختمان ها و در نهايت ارتقاي كيفيت كاركردي -زيبايي شناختي آنها ايفا مي كند؛ نقشي كه بهره گيري از طراحي داخلي در ساخت وسازها را به ضرورتي اجتناب ناپذير تبديل مي كند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |
|  زيبـاشـهر  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |