|
|
|
|
|
|
|
قفسه هايي كه له له مي زنند
بازار كتاب، اين روزها آنقدر از كتاب هاي جديد خالي شده كه ناشران به فكر تجديد چاپ كتب قديمي افتاده اند
|
|
عكس:ساجده شريفي
رحيم بختياري
آشفته بازار كتاب كه سالهاي سال است سر و ساماني نمي گيرد، اين روزها آنقدر از كتاب هاي جديد خالي شده كه ناشران به فكر تجديد چاپ كتب قديمي افتاده اند. نويسندگان قديمي انگار رغبتي به توليد اثر ندارند و جديدي ها هم با بي اعتمادي ناشران رو به رو مي شوند.
پس از سالها كه از انتشار كتب جلال آل احمد مي گذرد و تقريبا همه آثارش چندين و چند بار توسط انتشاراتي هاي مختلف چاپ شده اند، اين بار خبر مي رسد كه قرار است 10 عنوان از كتاب هاي او در يك مجموعه 10 جلدي منتشر شوند. نشر جامه دران به غير از سنگي بر گوري كه هنوز انتشار آن مشخص نيست، كتاب هاي غربزدگي، سه تار، مدير مدرسه، زن زيادي، نون و القلم، خسي در ميقات، از رنجي كه مي بريم، ديد و بازديد و 5 داستان را منتشر مي كند.
اين انتشارات همچنين دوره 10 جلدي گزينه اشعاري را از نيما تا يدالله رويايي، با گردآوري محمد حاجي زاده براي انتشار آماده دارد.
اين دوره، گزينه شعرهاي نيما يوشيج، مهدي اخوان ثالث، فريدون مشيري، سهراب سپهري، فروغ فرخزاد، احمد شاملو، نادر نادرپور، محمد رضا شفيعي كدكني و سيمين بهبهاني را شامل مي شود.
به گفته مدير نشر جامه دران، قرار است اين انتشارات شش كتاب چراغ آخر ، تنگسير ، خيمه شب بازي ، مه پاره ، انتري كه لوطي اش مرده بود و روز اول قبر را از صادق چوبك چاپ كند؛ اين آثار پس از رفت وآمدهاي مكرر به وزارت ارشاد و پي گيري هاي بسيار، مجوز انتشار دريافت كرده اند كه در حال حاضر از اين مجموعه شش تايي، تنگسير و روز اول قبر بنا بر توافقات، تا چند روز ديگر توزيع مي شوند، چهار اثر ديگر نيز احتمالا تا پايان ماه توزيع خواهند شد.
شاهرخ تندرو صالح، شاعر و نويسنده كه در زمينه ادبيات دفاع مقدس فعاليت مي كند، كتابي با عنوان خواب هاي داوود منتشر كرده است.
تندروصالح پيش از اين، آثاري چون جنگ و ادبيات موج نو و باغ بارون و چند اثر ديگر در زمينه شعر و داستان را منتشر كرده است. او هم اكنون مسئول كانون ادبيات فرهنگسراي هنر است. كتاب خواب هاي داوود كه در برگيرنده يك رمان با موضوع و حال و هواي دفاع مقدس است، توسط نشر موج انديشه منتشر شده است. اين كتاب 240 صفحه دارد و نويسنده، مدتي نزديك به
۵ سال وقت، صرف بازآفريني و نگارش آن كرده است. فضاي كلي داستان، از آغاز تا پايان در فضاي گورستان مي گذرد و نويسنده، محيط گورستان را براي ماجراهاي مورد نظر خود انتخاب كرده است. شاهرخ تندروصالح كه داستان هاي ديگري نيز با موضوع جنگ دارد، در رمان خواب هاي داوود تلاش كرده تا فضاي ايران بعد از جنگ را پس از قبول قطعنامه 598 از سوي ايران منعكس كند. هفته گذشته همچنين خبر رسيد كه يكي از كتاب هاي ابراهيم گلستان از سوي مميزي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي رد شد. پس از آنكه چند كتاب از ابراهيم گلستان اجازه چاپ گرفت، به نظر مي رسيد كه مشكل اين نويسنده حل شده است. هم اكنون شكار سايه آذر ماه آخر پاييز و جوي و ديوار وتشنه در صورت دريافت مجوز منتشر مي شوند. مجموعه داستان شكار سايه شامل چهار قصه با عنوان هاي بيگانه اي كه به تماشا رفته بود ، ظهر گرم تير ، سنگ و مردي كه افتاد است كه براي اولين بار در سال 1334 از سوي نشر روزن منتشر شد وگويا در سال 57 نيز توسط نشر آگاه تجديد چاپ شده است، آذرماه آخر پاييز شامل هفت داستان به دزدي رفته ها، آذرماه آخر پاييز، تب عصيان، در خم راه، يادگار سپرده، شب دراز و ميان ديروز و فرداست كه يك بار در سال 1327 منتشر شده است، به همراه كتاب جوي و ديوار و تشنه شامل 10 قصه عشق سالهاي سبز، چرخ فلك، سفر عصمت، صبح يك روز خوش، ماهي و جفتش، طوطي مرده همسايه من، درخت ها، بعد از صعود، بودن يا نقش بودن و با پسرم روي راه كه در سال 1346 منتشر شده، از سوي انتشارات روزنگار براي اخذ مجوز به وزارت ارشاد فرستاده شده اند كه با دريافت مجوز بزودي منتشر مي شوند.
اين روزها مركز تحقيقات دارالحديث كتاب جديدي چاپ كرده است؛ كتاب شناسي توصيفي آيت الله محمدي ري شهري در 122 صفحه و شمارگان 3 هزار نسخه منتشر شده است. در اين كتاب شناسي توصيفي، چهار عنوان از آثار آيت الله محمدي ري شهري- رئيس موسسه علمي و فرهنگي دارالحديث- معرفي شده است. محور اصلي آثار اين پژوهشگر برجسته حوزه علميه را قرآن كريم و سخنان و سيره رسول اكرم (ص) ، امير مومنان(ع) و ائمه معصومان (ع) تشكيل مي دهد. همچنين كتاب هاي كلامي و مباحثي از وي در تاريخ معاصر در حديث تلاش معرفي شده است. حديث تلاش نگاهي به سالهاي تلاش خستگي ناپذير آيت الله محمد محمدي ري شهري ست كه اكنون به بار نشسته است. اين مجموعه عهده دار معرفي آثاري ست كه غالب آنها را كتاب هاي حديثي تشكيل مي دهند؛ نوشته ها و آثاري كه رسالتشان آسان و زود فهم كردن و همچنين همگاني كردن اين منبع اساسي دين است. در آغاز اين مجموعه، زندگي نامه كوتاهي از پديد آورنده درج، سپس تاليف هاي وي به صورت توصيفي گزارش شده است. برخي از اين آثار به زبان هاي مختلف ترجمه شده يا چكيده هايي از آنها فراهم آمده است كه در پايان معرفي هر اثر، به ويژگي هاي كتاب شناختي آن اشاره شده است.
يكي از آثار معرفي شده در حديث تلاش، ميزان الحكمه است كه تاكنون بارها و به صورت هاي گوناگون چاپ شده است ؛ ميزان الحكمه برجسته ترين مجموعه اي بود كه تلاش جدي اين استاد حوزه عليمه قم را در زمينه علوم حديث بر محققان حوزوي نمايان كرد.
قفسه هاي خالي
همه چيز مثل هميشه است. كتابفروشي ها شلوغند اما بهانه، بيشتر كتاب هاي درسي ست و كتاب هايي كه قرار است راه هاي موفقيت و كامروايي را نشان مردم دهند. ادبيات به معناي رايج آن همان تيراژهاي معروف 3 2 هزار تايي را شامل مي شود كه بخش عمده اي از آنها هم راهي انبارهاي كتاب مي شود. اوضاع مثل هميشه است، اما مگر وضع هميشگي خوب بوده كه بايد به اين تعامل عادت كنيم؟ آيا اين شرايط به دليل همراهي نكردن ادبيات ما با زندگي روزمره نيست؟ براي پاسخ دادن به اين وضع خيلي چيزها بايد بازنگري شود.
|
|
|
يادداشت
دريچه اي براي ورود به دنياي ديگر
پارسا تهراني - تلويزيون به نوعي پرمخاطب ترين رسانه جمعي ست و به بياني به مثابه ترمينال يك به جمعيت ي عمل مي كند كه آن جمعيت مخاطب آنند. در نتيجه، توليد، برنامه سازي و سياستگذاري براي آن حساسيت هاي خاصي را طلب مي كند. در دنياي كنوني نمي توان منكر تاثير تلويزيون و ديگر رسانه ها بر فرهنگسازي شد. اين تاثير در تلويزيون به عنوان رسانه اي ديداري بيشتر است، تلويزيون در بخش هاي مختلف خود از خبر، گزارش، سريال هاي خانوادگي و برنامه كودك و نوجوان گرفته تا ميزگرد، برنامه هاي علمي، مسابقه، گفت وگو و حتي پيام هاي بازرگاني اش با توجه به وجه فراگير و عمومي اش دائم در حال فرهنگسازي و تاثير گذاري در ابعاد مختلف اجتماعي ست. به نوعي مخاطبان- مردم - در هر رده سني در مواجهه مستقيم با آن قرار دارند و در اين رويارويي، تلويزيون خواسته يا ناخواسته در زندگي تك تك اين افراد ردي از خود به جا مي گذارد. در اين بين يكي از مرسوم ترين و متداول ترين شيوه هاي برنامه سازي، برنامه هايي با ساختار به اصطلاح زنده است. در اين نوع از برنامه، مجري يا مجرياني، اجراي برنامه را به عهده مي گيرند و به دليل پخش زنده و همزمان، اين افراد بايد كمترين درصد خطا را در پيش بردن برنامه داشته باشند. در اين قالب بي شك كار اين افراد از بقيه گروه دست اندركار سخت تر است. اصولا مجري بايد در كنار معلومات و دانش عمومي، آگاهي كاملي نيز از رسانه اي به نام تلويزيون داشته باشد، گو اينكه قرار نيست اين افراد نظريه پردازان رسانه باشند كه بايد با توجه به رويكردهاي اين رسانه در نحوه ارتباط با مردم و جامعه هوشيارانه عمل كنند.
مجري برنامه يا بهتر است گفته شود تلويزيون، در اين برخورد مستقيم بي آنكه خود بخواهد يا عمدي داشته باشد تا حدي الگوسازي مي كند و مبين سياست ها و فرهنگي مي شود كه قرار است از طريق تلويزيون به سطوح مختلف و اقشار متفاوت جامعه منتقل شود. هر اشتباه و خطايي چه در اطلاع رساني، چه در تحليل موضوعات، چه در نتيجه گيري ها، چه در برخورد با مخاطب، چه در انتخاب لحن و نوع بيان و چه در ... از جانب او در واقع به كل ساختاري بازمي گردد كه او را نماينده خود قرار داده. در سالهاي اخير متاسفانه اكثريت قريب به اتفاق مجريان جوان ما نه به جايگاه خود واقفند و نه به هدفي كه برنامه سازان و اصلا رسانه اي به نام تلويزيون جمهوري اسلامي ايران در پي آن است. اين قبيل مجريان البته نه همه آنها در اجرا به زعم خود بسيار راحت و صميمي اند، حال آنكه اين نوع رفتار- نه براي مخاطب و نه احيانا براي ميهماني كه در برنامه حضور دارد- چندان خوشايند نيست. تكه پراني، شوخي هاي بي مورد، توهين مستقيم به مخاطبي كه تلفن زده، ايميل فرستاده يا در حالت جديدش اس.ام.اسي را ارسال كرده، بيش از حد خودماني شدن هم با مردم و هم با ميهمانان كاربرد تكيه كلام هاي عاميانه و گاه مبتذل از يك سو، لم دادن، ميميك هاي اضافي در صورت، حركات اضافي دست، تكان دادن بي وقفه سر به مفهوم آنكه همه آنچه گفته مي شود را متوجه شده، حرف ميهمان را يكسره قطع كردن، مسلط نبودن و نداشتن دانش كافي در پيگيري بحث، ناتواني در نتيجه گيري درست از موضوعات مطرح شده، نداشتن زمينه لازم در مباحث تخصصي و ... از سوي ديگر از مواردي ست كه در كلام و رفتار اين گروه بيش از آنكه باعث جذب مخاطب شود، دافعه ايجاد مي كند.
اين موارد در بازتاب اجتماعي برنامه ها نيز كاملا مشهود است. به بياني برنامه، شماري از مخاطباني را از دست خواهد داد كه پيگير موضوعات و مسائل جدي هستند و اين در حالي ست كه در ساختار اوليه توليد، هدف، همراهي همه مخاطبان چه خاص و چه عام بوده. اجرا، كار دشواري ست و تمام كساني كه ولو يك بار پشت دوربين آن هم در برنامه زنده قرار گرفته اند از آن آگاهند. دوربين در واقع بيننده اي ست كه بايد با آن ارتباط برقرار كرد و او را همراه ساخت. اين رابطه زماني كامل مي شود كه مخاطب حس كند درگير ذهنيت و نگاه متفاوتي در رابطه با موضوع مورد بحث شده. مهم نيست اين نوع تلقي موافق يا مخالف نظر او باشد؛ مهم فلسفه و تفكري جديد و ورود به دنياي جديدتري ست، اما اين ارتباط هيچ گاه آن طور كه بايد كامل نمي شود و عمق پيدا نمي كند. يكي از وظايف مجري، همراه كردن مخاطبان متفاوت است؛ اين تفاوت چه در رده بندي سني، چه در دانش و آگاهي و چه در قالب خاص و عام بودن مخاطب مدنظر است. برنامه اي موفق است كه بتواند گروه عظيمي از مخاطبان را با تفكر و سن و جنس متفاوت جذب كند. حال نحوه رفتار و عملكرد اكثر مجريان ما به گونه اي ست كه فقط قشر و رده سني خاصي بيننده برنامه مي شوند، تازه همين شمار هم تا به انتهاي فصل كاري سير نزولي دارند. دست كم احترام به شعور مخاطب و وقت او در دنياي كنوني از جمله مواردي ست كه از همان ابتدا بايد در برنامه سازي درنظر گرفته شود. در تلويزيون مجرياني موفقند كه در كنار دانش و اطلاع رساني بتوانند شخصيتي را شكل دهند كه بيننده، هم بتواند با او رابطه برقرار كند و به او اعتماد داشته باشد و هم دريچه اي باشند براي ورود به دنياي هاي ديگر.
|
|
|
پرسوناژ
بي بي كينگ
|
|
بي بي كينگ، پدر موسيقي بلوز، 80 ساله شده است صدايي كه مي شنويد/ از گيتار من است/ نام او لوسيله است/ من ديوانه وار عاشق لوسيله هستم . اين جمله ها قسمتي از يكي از ترانه هاي معروف اوست.
بي بي ، مخفف بلوز بوي است و واقعا وجود او با موسيقي بلوز گره خورده است.
بي بي كينگ يكي از ستارگان قديمي آسمان موسيقي بلوز، خواننده و گيتاريستي ست كه هنرمندان سرشناسي چون جيمي هنريكس، جورج هريسون و اريك كلپتون را تحت تاثير قرار داده و گروه هاي معروفي چون بيتلز، رولينگ استونز و U2 براي بزرگداشت وي با او روي صحنه رفته اند.
بي بي كينگ پس از درگذشت جان لي هوكر و مادي واترز، در حال حاضر يكي از آخرين اسطوره هاي زنده موسيقي بلوز محسوب مي شود. او كه نام واقعي اش رايلي بي كينگ است، در سال 1925 در يك مزرعه پنبه در ايالت مي سي سي پي به دنيا آمد و اولين تجربياتش در عرصه موسيقي را هم در كليسا كسب كرد.
كشيش كليساي محله، نخستين آكوردها را به او آموخت و از همان لحظه بود كه تب موسيقي بلوز وجود بي بي كينگ را فرا گرفت؛ تبي كه هنوز هم جان و روح او را تسخير كرده. در ماه مه سال 1946 بود كه براي كسب تجربيات و آموزش بيشتر راهي ممفيس شد تا از بوكارايت، يكي از گيتار يست هاي مشهور آن زمان كه از بستگانش بود، تكنيك گيتار نوازي بلوز را بياموزد.
در سال 1947 براي هميشه به ممفيس كوچ كرد و موفق شد كاري در ايستگاه راديويي WDIA پيدا كند. در اوايل كار، روزي 10 دقيقه براي اين راديو آواز مي خواند و برنامه اجرا مي كرد تا اينكه به مرور زمان سهم بيشتري در برنامه هاي موسيقي اين ايستگاه راديويي نصيبش شد.
ترانه Three o'clock Blues كه در واقع هفتمين صفحه 45 دور بي بي كينگ است، در سال 1952 در صدر ترانه هاي پرفروش قرار گرفت. بعد از اين موفقيت، اولين تور كنسرت هاي بي بي كينگ در آمريكا شروع شد و اين خواننده و گيتاريست استثنايي به صف چهره هاي معروف موسيقي بلوز پيوست.
در همين دوران بود كه در يكي از كنسرت هاي بي بي كينگ در آركانزاس، اتفاقي فراموش نشدني افتاد. در حين كنسرت ، دو مرد دعواشان شد و در جريان كتك كاري ها بخاري نفتي سالن كنسرت برگشت و آتش به همه سالن سرايت كرد.
تماشاچيان و موزيسين ها فوري سالن را ترك كردند، اما بي بي كينگ يادش افتاد كه گيتار محبوبش روي سن جا مانده و با وجود شعله هاي بلند، به سالن برگشت و جان خود را به خطر انداخت تا جان گيتارش را نجات بدهد و خلاصه در پايان كار هم از اين ماجرا جان سالم به در برد. از همانجا تصميم گرفت كه روي گيتارش اسم كسي را بگذارد كه سرش دعوا شده بود؛ Lucille . او كه تا به حال 13 بار موفق به دريافت جايزه Grammy شده موسيقي را وسيله اي مي داند كه مي تواند جامعه و حتي جهان را بهبود بخشد. بي بي كينگ از جهاني بودن موسيقي سخن مي گويد: اصلا فرقي نمي كند كه آيا ما به زبان مادري مان مي خوانيم يا به زباني بيگانه. هر كشوري صداي خود را دارد و انساني كه از انديشه اي باز برخوردار است، مي تواند بدون فهم كلام، موسيقي را حس كند و بفهمد .
چندي پيش مجموعه اي از ترانه هاي او با موضوع تجربه هاي شخصي اش چاپ شد؛ كتابي كه با عنوان جاز غمگين قماربازان به فارسي هم ترجمه شده است.
كينگ در مقدمه اين كتاب آورده است: هر كسي از هر نژاد و رنگي، پير يا جوان، فقير يا غني، لحظات غمگين و دردناكي در زندگي دارد كه بايد به احساساتش تكيه كند .
|
|
|
فيدبك
احتراما، به استحضار مي رساند در گزارش شماره 3821 روز دوشنبه 18مهرماه روزنامه همشهري، مبني بر برگزاري همايش كودكان كار و خيابان با عنوان دلقك هاي گريان كه در صفحه 18 (درشهر) درج شده است، چند اشتباه فاحش وجود دارد كه عبارتند از:
۱ - در مورد برگزار كننده متاسفانه اشتباها در ستون سوم، پارگراف دوم اينچنين نوشته شده است كه جمعيت دفاع از جهاني شايسته كودكان و انجمن فرهنگي كودكان... كه اين موضوع صحيح نيست و اصل موضوع اينچنين است كه جمعيت دفاع از كودكان كار و خيابان و جمعيت دفاع از جهاني شايسته كودكان برگزار كننده مراسم بودند و ديگر NGOها ميهمان برنامه بوده اند.
۲ - در همانجا ادامه داده اند كه اكبر يزدي- رئيس جمعيت دفاع از جهاني شايسته كودكان- مي گويد... كه صحيح آن اينچنين است كه جناب آقاي اكبر يزدي مديرعامل و عضو شوراي هماهنگي جمعيت دفاع از كودكان كار وخيابان هستند.
۳ - در ستون چهارم پارگراف چهارم ادامه داده اند كه ... اولين كاري كه اين NGO براي آنها مي كند، ثبت آنها در سازمان ثبت احوال كشور است و پس از شناسنامه دارشدن آنها مراحل سوادآموزي و... كه اين نقل قول غلط بوده و درست موضوع اينچنين است كه كودكاني كه به اين مركز مراجعه مي كنند، ممكن است شناسنامه يا اوراق هويت هم نداشته باشند كه ما بدون توجه به اين امر از آنان ثبت نام كرده آنان را تحت آموزش سوادآموزي و مهارت هاي زندگي قرار مي دهيم و جمعيت دفاع در گام هاي بعدي به دنبال ثبت هويت آنها و اخذ شناسنامه و كارت هويت خواهد بود كه اين خود براساس اصول و موازين مندرج در پيمان نامه جهاني حقوق كودك است كه مورد قبول و امضا شده توسط دولت محترم جمهوري اسلامي ايران نيز هست.
|
|
|
ما...خدا و اهل بيت
غرور ديني... غروب ديني
سيد محمد سادات اخوي
يك
لازم است از مجموعه لطف هاي تلفني شما بزرگواران مخاطب تشكر كنم و سوگندتان بدهم كه در باران رحمت خدا- كه بر جان شريف تان مي بارد- اين كوچك تر را هم دعا كنيد.
دو
دوران دبيرستان، معلم ديني اي داشتيم كه معتقد بود: يا شلوار لي بپوشيد، يا نماز بخوانيد! ... و همين جمله ساده، سبب شد ما كه گاهي از خدا خجالت مي كشيديم، براي پرهيز از عذاب هاي الهي- چيزي كه آن معلم محترم، براي تقويت ايمان ما، مدام تكرار اش مي كرد- قيد شلوار لي را بزنيم؛ طوري كه سال هاي بعد، يادمان رفت به اين هم فكر كنيم كه شلوار لي، جزو اصول دين نيست(هر چند ممكن است بعضي از خلاف كارها هم آن را بپوشند!)... و آرام آرام، به اين سليقه شخصي معلم محترم، معتقد شديم، طوري كه وقتي دردوره راهنمايي ، معلم ديني خردمند ي به تورمان خورد و درس را با انبوه نمونه و روايت نو، تفهيم مان مي كرد)، در مقابل او ايستاديم و تصور كرديم كه همه حق(يعني ما )، در مقابل همه باطل(يعني او ) ايستاده است.
سه
به قول يكي از دوستان، اگر جلد كتاب تلمود - كتاب احكام يهوديان- را جدا كنيم، خواننده اش گمان مي كند رساله مرجعي سخت گير را مي خواند؛ بس كه احكام شرعي يهوديان، سخت گيرانه است... اما چرا قرآن، بارها و بارها، قوم بني اسراييل را مثال زده است؟... خدا به قوم يهود، عنايت هاي فراواني كرد. بارها از چنگ فرعون نجات شان داد و به خاطر تاكيدشان بر مراقبه ديني و رعايت آداب شرعي، به شكوهي رساندشان كه در تاريخ، مثال زدني شدند؛ اما آخر كارشان به كجا كشيد؟... نابود شدند و اگر به سير تاريخي شان نگاه كنيد، مي بينيد گرفتار يك ويژگي ساده شدند: غرور ديني. وقتي آدم، به رفتارش شك دارد و با خدا، در حالي ميان بيم و اميد است، با هر خطا و گناه، شرمنده مي شود و با هر كار خيري، ذوق زده نمي شود... اما وقتي حس مي كنيم
همه چيزمان بر اساس دستورهاي ديني است و لطف خدا هم گاهي شامل حال مان مي شود، دچار غرور ديني مي شويم. وقتي غرور ديني آدم را مي گيرد، اولين كاري كه مي كند، از خودش مي گذرد و مدام به پاي اين و آن مي پيچد و به اسم امر به معروف و نهي از منكر ، عقيده ديگران را تفتيش مي كند و فراموش مي كند كه نخستين دستور اهل بيت، اصلاح خود ، پيش از ديگران است... و اگر در اين مسير، خشونت را هم چاشني كند كه ديگر واويلا !
چهار
همين كه فكر مي كنيم لازم است (به خاطر خشنودي خدا) در حق كسي كه دل مان از دست اش پر است دعا كنيم، دل مان مي شكند و بغض مان مي گيرد... راحت باشيد، من هم گاهي مي روم يك گوشه خانه و كليد خاموشي را در قفل بغض ام مي گردانم.
پنج
سال ها پيش، پس از پايان آيين اِحياي شب قدر ، با دوستي گفتگو مي كردم و او، نقل قول از پزشكي ايراني ومقيم اروپامي كرد كه از انبوه گريه توبه ما در شب قدر، تعجب كرده بود. خوش ام نيامد؛ گمان كردم با كسي سروكار دارم كه بيش از اندازه روشن فكر است و يادش رفته كه به قول شادروان دكتر علي شريعتي اشك، زبان عشق است . وقتي بيش تر با افكار پزشك محترم آشنا شدم، فهميدم كه از رعايت مداوم آداب ديني(و البته در اندازه ساده و دست كمي آن)، به روح شريعت رسيده و بزرگي خدا مبهوت اش كرده... . حق داشت، اگر كسي مانند او، يك بار، با چشم جوينده نه ايراد گير ، قرآن و مفاتيح الجنان را با هم بخواند و جاي پاي خدا را در هر دو دنبال كند، كافر مي شود... بس كه خدا، مهربان است و هزارها بهانه براي آشتي با ما ايجاد كرده است. گاهي با يك عمل خير، تمام خراب كاري هاي ما را مي بخشد و گاهي پس از يك حال خوش معنوي و توبه اي حقيقي، به فرشته هايش فرمان مي دهد كه همه گذشته سياه آدم را فراموش كنند و نامه اعمال او را از اول بنويسند. با اين وصف، گاهي در شب هاي احيا، گريه ام نمي گيرد...؛ اما نه، راست اش را بخواهيد، هر وقت فكر مي كنم در گذشته ام چه قدر محبت خدا را چشيده ام و در مقابل، چه قدر بي معرفتي كرده ام، بغض ام مي گيرد.
شش
همه ما آدم ايم، خطا و گناه مي كنيم و متأسفانه، خدا هم خوب مي داند؛ براي همين هم مدام، راه بازگشت را براي ما باز مي كند... اما گاهي دو اشتباه بزرگ مي كنيم. يكي اين كه خيلي به طولاني بودن عمر مان مطمئن مي شويم و آشتي با خدا را عقب مي اندازيم(كه اغلب، دير مي شود و برنگشته مي ميريم) و دوم وقتي چپ مي كنيم، نماز و دعا و حجاب و روزه و نيكوكاري و چه مي دانم همه رشته ها را قطع مي كنيم؛ درست مثل همان بيمار خفه شده كه حتي يك لوله اكسيژن، مي تواند از مرگ نجات اش دهد و نمي گذارد... يعني حتا يك پُل هم براي برگشت، باقي نگذاشته. براي همين است كه گاهي به بعضي از آدم هاي چپ كرده، دعاي پدر و مادر، ديدن آدم هاي دين دار اصيل، چوب خدا، تلنگر هاي فراوان، حادثه هاي رازآلود و خلاصه هيچ لوله اكسيژني تأثير نمي كند. در روايت هاي ديني داريم كه وقتي كسي به اين جا مي رسد، شيطان نمي گذارد طرف، يك بار بنشيند و از گذشته اش شرمنده شود(كه بعدش هم هوس توبه كند و خدا ببخشدش)... اگر هم به مرز توبه برسد، شيطان وسوسه اش مي كند و اميد بخشيده شدن را از دل اش مي گيرد تا بترسد و فكر كند حالا كه آخرت را از دست داده، دست كم، كيف دنيا را ببرد. شايد به خاطر همين خطر است كه در بيش تر دعاهاي ماه رمضان، به خدا التماس مي كنيم كه ما را تنها نگذارد و ياري مان كند تا با اميدواري به رحمت اش آستين آشتي را بالا بزنيم.
|
|
|
فرهنگسراها
فرهنگسراي نياوران: ساعت 19 امروز، سه شنبه 26 مهر، فيلم سينمايي خيلي دور، خيلي نزديك در سالن خليج فارس اين فرهنگسرا اكران مي شود. بعد از نمايش فيلم، قرار است با حضور عوامل فيلم، جلسه نقد و بررسي برگزار شود. رضا ميركريمي (كارگردان)، مسعود رايگان، الهام حميدي و افشين هاشمي (بازيگران)، محمدرضا گوهري (فيلمنامه نويس) و رضا درستكار و علي ميرزايي (منتقدان) در اين جلسه حضور خواهند داشت.
در يك ماه گذشته، واحد سينما- تئاتر بنياد آفرينش هاي هنري نياوران، جلسه نقد و بررسي فيلم هاي بيد مجنون و گيلانه را در اين فرهنگسرا برگزار كرده است.
فرهنگسراي خانواده: نمايشگاه آثار نقاشي محمدسيدي تا 28 مهرماه در اين فرهنگسرا برپاست. اين هنرمند در آثار خود از تكنيك رنگ روغن، سياه قلم و مداد رنگي بهره گرفته است. سبك او رئال و مدرن است. براي بازديد از اين نمايشگاه مي توانيد از ساعت 9 تا 13 و 15 تا 20 به نگارخانه فرهنگسراي خانواده، واقع در نارمك، ميدان هلال احمر، خيابان گلستان مراجعه كنيد.
فرهنگسراي قرآن: نمايشگاه نگارگري آيات قرآن روي آينه تا پايان ماه مبارك رمضان در نگارخانه هدي فرهنگسراي قرآن برپا خواهد شد.
يدالله احمدرضايي - نگارنده آثار قرآن روي آينه مي گويد: آيات قرآن و ادعيه ها روي آينه براي نخستين بار است كه در ايران نگارش مي شود . وي گفت: 40 اثر در اين نمايشگاه ارائه كرديم كه نگارش اين آيات مدت 2 سال به طول انجاميد .
مجتمع فرهنگي خواجوي كرماني: ويژه برنامه هاي ماه مبارك رمضان از هفته آينده در مجتمع فرهنگي خواجوي كرماني برگزار مي شود.
مجتمع فرهنگي خواجوي كرماني، كارگاهي را با عنوان مفاهيم و قصه هاي قرآن از هفته آينده به مدت 10 روز برگزار خواهد كرد.
بنابراين گزارش، جلسات مقابله قرآن و محفل انس با قرآن همراه با تفسير قرآن كريم هر روز در اين مجتمع فرهنگي برگزار مي شود. اين مجتمع فرهنگي در خيابان شوش، ميدان شهيدهرندي، خيابان شهيدهرندي، بوستان خواجوي كرماني قرار دارد.
فرهنگسراي هنر: اين فرهنگسرا در ماه مبارك رمضان كارگاه نامه نويسي را در روزهاي 26 و 27 مهر برگزار مي كند. اين كارگاه با همكاري سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران برگزار مي شود و طريقه صحيح نامه نگاري و ويرايش نامه به علاقه مندان آموزش داده مي شود.
خانه فرهنگ كوثر: كلاس هاي آموزشي قرآن در خانه فرهنگ كوثر برگزار مي شود. اين كلاس ها در مورد تلاوت يك جزء قرآن كريم همراه با آموزش روخواني قرآن و احكام ديني ست.
علاقه مندان مي توانند براي كسب اطلاعات بيشتر با شماره تلفن 33356904 تماس يا به نشاني خيابان ري، پايين تر از ميدان قيام، پارك كوثر مراجعه كنند.
خانه فرهنگي ابوذر: به مناسبت فرا رسيدن ماه مبارك رمضان، خانه فرهنگ ابوذر طرح بزرگ ختم قرآن كريم را برگزار مي كند.
اين مركز از تمامي مناطق تهران بويژه اهالي محله ابوذر دعوت كرده تا در اين طرح شركت كنند.
علاقه مندان مي توانند به صورت حضوري در روزهاي سه شنبه ماه مبارك رمضان به نمازخانه اين مركز مراجعه كرده يا با شماره تلفن هاي 33144078 و 33802529 تماس حاصل كرده و آمادگي خود را اعلام دارند و از ثواب اجراي اين طرح معنوي در اين ماه بهره مند شوند.
فرهنگسراي سالمند: كانون فرهنگي نابينايان مهرگان به منظور افزايش توانمندي هاي روشندلان در زمينه هاي فرهنگي- هنري، در فرهنگسراي سالمند شروع به فعاليت كرده است.
عمده فعاليت هاي كانون نابينايان شامل برگزاري شب هاي شعر و موسيقي، برپايي نمايشگاه ها و بازارچه هاي كالاهاي هنري، شناسايي فرهيختگان نابينا و همچنين كلاس هاي شعرخواني، فن بيان، شطرنج، گروه كر، خوشنويسي، موسيقي و... است.
لازم به ذكر است كه حضور تمامي روشندلان در اين برنامه ها رايگان است و علاقه مندان جهت عضويت در كانون نابينايان مي توانند به نشاني: ميدان امام حسين(ع)، خيابان 17 شهريور، خيابان خشكبارچي، پارك خيام مراجعه يا با شماره تلفن هاي 9-33358688 تماس بگيرند. همچنين واحد آموزش فرهنگسراي سالمند با هدف معرفي رشته هاي هنري، اقدام به برگزاري دوره هاي آموزش كاريكاتور كرده است.
در اين دوره آموزشي، هنرجويان با مباني و اصول اوليه كاريكاتور آشنا مي شوند. علاقه مندان مي توانند با شماره فوق تماس بگيرند.
|
|
|