مهديا گل محمدي
هم اكنون بيش از 25 تا 35 درصد از جمعيت كلانشهرها در مناطق حاشيه اي و ديگر مناطق نامناسب شهري ساكن هستند.
اگرچه مشكل مسكن از تهيه و ساخت آن گرفته تا اجاره و رهن در سالهاي اخير شدت بيشتري گرفته است، سابقه آغاز آن به تمركز نهادها ، مراكز و موسسات دولتي وخصوصي در شهرها باز مي گردد.
از آنجا كه جامعه بشري پيوسته نياز به ارگان هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي داشته، درصد بالايي از جمعيت نيز نيروي انساني چنين فعاليت هايي را تشكيل مي داده است به طوري كه تراكم جمعيتي در شهرها به نسبت روستاها و ساير نقاط به مراتب بيشتر است. چنين واقعيتي در مجموع مشكل بزرگي به نام مشكل مسكن را پيش روي جوامع شهري گذاشته كه بر اين اساس به نظر مي رسد يكي از راه حل ها، تحقق برنامه هاي تمركززدايي ست.
اگرچه در كنار اين برنامه، راهكارهاي ديگري نيز براي مرتفع ساختن مشكل مسكن توسط دولت طرح ريزي و اجرا شده، باتوجه به رشد روز افزون قيمت ها و جمعيت، خلاء يك برنامه جامع كاملا محسوس است، چرا كه به نظر مي رسد دولت به دليل ناتواني در نفوذ و تاثيرگذاري بر بنگاه هاي اقتصادي بخش مسكن قادر به كاهش قيمت مسكن نيست.
قيمت مسكن در ايران و بويژه در كلانشهر تهران متاثر از سه عامل زمين، مصالح و نيروي انساني ست كه هريك به صورت جداگانه نقش مهمي در تعادل بازار مسكن خواهند داشت. در اين ميان دولت همچنان نقش موثري در كاهش قيمت مسكن نداشته است. چنانچه يارانه هاي دولت- كه بيشتر تامين حداقل معيشت مردم را نشانه رفته اند و موجب اصراف سرمايه ها و بازار سياه شده اند- بيشتر به مصالح ساختماني با نظارتي فراگير اختصاص يابد، مي توان اميد بيشتري به كاهش قيمت مسكن داشت.
قيمت هاي مصالح ساختماني نه تنها در بخش سيمان دچار بحران هاي عديده اي ست، ديگر مصالح نيز هراز چندگاهي روند رو به بالايي را طي مي كند؛ به طوري كه هم اكنون به نقل از سايت مركز خريد فولاد ايران، قيمت ميل گرد A3 و 10MM،برابر 3هزار و 850 ريال است.
اين در حالي ست كه ميانگين قيمت هر مترمربع زمين و مسكن در تهران در طول دهه 70 و پس از آن حدود۷برابر افزايش داشته است. ميانگين قيمت مسكن نيز به ازاي هر مترمربع زمين در تهران در سال۷۰ حدود 43هزار و 500تومان، سال۷۴ حدود 90 هزارتومان و در سال 83 ، 400 هزارتومان بوده است.
تصميم گيري هاي مقطعي در مورد فروش تراكم مازاد كه جدا از نبود امنيت در سرمايه گذاري در بخش مسكن باعث رونق و ركودهاي خارج از روند طبيعي اين بخش شد، روشن ساخت كه برنامه جامعي درخصوص كنترل قيمت آن وجود ندارد.
طي اين سالها نوسانات قيمت مسكن به نحوي بوده كه روند رو به افزايش آن به طور متوسط تا 30 ماه به طول انجاميده است. اما هنگامي كه چنين روندي رو به كاهش مي گذارد تنها از شيب تند آن كاسته مي شود.
هم اكنون قيمت مسكن نيز به نحوي ست كه خريد يك خانه در مساحتي بين 60 تا۷۰ متر حتي در جنوبي ترين نقاط شهر تهران با صرف هزينه اي بالغ بر 10 تا۱۵ ميليون تومان نيز با مشكلات عديده اي روبه روست.
چنين ارقامي در شمال شهر به ميليارد نيز مي رسد.
حميد غزنوي مشاور املاك در منطقه سعادت آباد، قيمت خانه هاي اين بخش از شهر را با كف قيمت 100 ميليون تومان و سقف 600 تا۷۰۰ ميليون تومان اعلام كرده و تنها خريد خانه در شهرك هايي همانند شهرك مخابرات واقع در شمال سعادت آباد را با قيمتي پايين تر از 100 ميليون تومان ارزيابي مي كند.
بنابراين ملاحظه مي كنيم كه خريد مسكن چنانچه به قصد نزديكي به مركز شهر و دارا بودن آب وهوا و تراكم جمعيتي مناسب درنظر گرفته شود با هزينه هاي ناهماهنگ با سطح درآمد قشر متوسط جامعه روبه رو مي شود كه چنين نقيصه اي مهمترين عامل پراكندگي جمعيت در اطراف و حواشي نامناسب شهري را در پي داشته است، در حالي كه در كشورهاي كم درآمد جهان به ازاي هر هزار نفر جمعيت شهري كمتر از 5 مسكن توليد مي شود. اوضاع سرمايه گذاري در كنار قيمت مسكن قابل بررسي ست.
سهم سرمايه گذاري در مسكن شهري به كل سرمايه گذاري كشور بين 30 تا۵۰ درصد در سالهاي مختلف بوده است. نرخ بازگشت سرمايه در بخش مسكن در قياس با ساير صور سرمايه گذاري موجب ورود يا خروج بخشي از سرمايه هاي موجود مي شود. بهره وري سرمايه در بخش مسكن ايران معادل 3/2 واحد است. اين شاخص در بخش صنعت 96 درصد و در خدمات 5درصد است. براين اساس است كه نسبت حجم معاملات مسكن به موجودي مسكن در ايران به بيش از 20درصد؛ يعني 10درصد بالاتر از ساير كشورها رسيده است.
لذا مسئله سوداگري و ساخت وساز بي ضابطه در بازار زمين و مسكن به يك معضل ساختاري تبديل شده است. چنين ماجراهايي در اين عرصه، در حالي به وقوع مي پيوندند كه قيمت هاي مسكن براي اقشار كم درآمد، بويژه در تهران سرسام آور است.
انبوه سازان و ديوارهاي كاغذي
در اين آشفته بازار مسكن كه مطابق گزارش اخير مجله اكونوميست در بازار مسكن شهري ايران به ازاي هر هزار نفر جمعيت تنها 9 مسكن در حال ساخت است، گروهي از انبوه سازان و به قول معروف بساز بفروش ها بدون توجه به استانداردها اقدام به ساخت و ساز مسكن مي كنند.
ظاهري زيبا و جذاب پيش روي خريداراني ست كه هزار و يك نكته جا افتاده توسط برخي بساز بفروش ها را پس از خريد خانه متوجه مي شوند.
اصل صرفه جويي توسط اين سازندگان مهمتر از استانداردها ارزيابي شده و براي نمونه ديوارها كه اساس بنيادي خانه محسوب مي شوند مجتمع هاي مسكوني را تبديل به يك سالن كنفرانس چند طبقه مي كنند كه در اين ميان همسايه هاي كناري نيز از چند وچون ماجرا بي نصيب نمي مانند. در كنار ديوارها درهاي ورودي و اتاق ها نيز به لحاظ جنس و عايق بندي مشمول كاستي هاي ساخت و ساز مي شوند كه ورود سرما و حشرات موذي را در پي دارد.
اعطاي وام به انبوه سازان و تورم حاصل از آن
طي هفته اخير امضاي تفاهمنامه سه بانك تجارت، صادرات و سپه با وزارت مسكن و شهرسازي به منظور ارائه تسهيلات بيشتر به انبوه سازان، شامل وام هاي بلندمدت 12 ميليون توماني به ازاي ساخت هر واحد مسكوني، اعجاب بسياري از محافل اقتصادي و عموم مردم را درپي داشت.
اگرچه ظاهرا چنين اقدامي در راستاي كاهش مشكل مسكن اقشار كم درآمد صورت مي گيرد، در تفاهمنامه مذكور هيچ نوع اشاره يا راهكاري به منظور كاهش دلالي انبوه سازان طي انتقال تسهيلات به خريداران مسكن مشاهده نمي شود.
تجربه ثابت كرده كه جدا از جهت و سمت و سوي تسهيلات مذكور، پول هاي غيرحرفه اي (آورده دلالان) به طور كلي نقش خاصي در افزايش نوسانات بازار مسكن دارد، به نحوي كه با توقف افزايش قيمت ها، صاحبان اين سرمايه ها از بازار خارج مي شوند و منحني قيمت مسكن از روند طبيعي خود خارج مي شود.
در حالي كه هيچ نهادي متولي نظارت بر چگونگي انتقال تسهيلات از سوي انبوه سازان به خريداران نيست، انبوه سازان مسكن روزبه روز فربه تر مي شوند و اين سئوال را به ذهن متبادر مي سازند كه چرا به جاي انبوه سازان، وام هاي اعطايي به خريداران افزايش نمي يابد تا حاكميت سوداگري در اين بخش كاهش يابد.
از سوي ديگر، چنين سياست هايي مطمئنا منجربه افزايش تورم و قيمت هاي ناعادلانه مي شود، در حالي كه اعطاي وام به خريداران كاملا تاثيري بالعكس بر تورم دارد. مطابق آمار، بانك مسكن در پنج ماهه ابتداي سال 84 ، بالغ بر يكهزار و 827 ميليارد ريال تسهيلات به انبوه سازان پرداخت كرده است كه با اعطاي تسهيلات از سوي ساير بانك ها نيز اين رقم چندين برابر مي شود.
مجلس شوراي اسلامي نيز در حمايت از انبوه سازان، برخي تخفيف ها و بخشودگي ها را در بخش عوارض آب، برق و گاز قائل شده است. بانك مسكن در اقدامي ديگر سقف تسهيلات اعطايي به انبوه سازان را در ماه هاي گذشته افزايش داد، به طوري كه به ازاي هر مترمربع زيربنا يك ميليون و 100 هزار ريال و حداكثر تا سقف 200 ميليون ريال براي هر واحد و ساير شهرها به ازاي هر مترمربع زيربنا، 900 هزار ريال و حداكثر تا سقف 150 ميليون ريال براي هر واحد تسهيلات دريافت كنند.
اگرچه مسئولان سازمان ملي زمين و مسكن توان انبوه سازان را براي پيش فروش هزينه هاي صرف شده بسيار كم ارزيابي مي كنند و آنها را متضرر مي دانند، واقعيت اين است كه علت خودداري مردم از خريد مسكن بويژه مسكن ارائه شده توسط انبوه سازان، كيفيت نامناسب و گراني آنهاست.
بازار مسكن در 15 سال گذشته به نوعي پرنوسان ترين بخش اقتصادي كشور بوده است. طي اين سالها عوامل مختلف كلان اقتصادي از جمله حجم واقعي پول، توليد ملي، نرخ واقعي ارز، قيمت سهام و قيمت نفت هر يك به شكلي بر نوسانات بازار مسكن اثرگذار بوده اند. در اين سالها افزايش ارزش واقعي پول كه در واقع به مفهوم كاهش نسبت قيمت كالاهاي مبادله اي به غيرمبادله اي ست، باعث شده كه مردم، سرمايه هاي خود را از بخش هاي تجاري كشور به بخش هاي غيرتجاري انتقال بدهند. استمرار اين برخورد به شكل افزايش قيمت مسكن ظاهر مي شود.
نوسانات نرخ ارز نيز طي 10 سال گذشته بر تغييرات قيمت مسكن اثرگذار بوده، به گونه اي كه با افزايش قيمت نفت، ارزش واقعي ريال در مقابل دلار افزايش يافته و در اين حالت، نقدينگي به دست آمده به سوي بازار مسكن سرازير شده كه خود باعث افزايش قيمت مسكن شده است.
علاوه بر موارد فوق، شاخص واقعي مسكن نيز با اندكي تاخير با شاخص واقعي سهام در يك راستا
قرار مي گيرد؛ به شكلي كه بازار سهام به عنوان يك بازار سرمايه گذاري اوليه براي افراد محسوب مي شود، ليكن پس از مدتي افراد سرمايه خود را به قصد سوداگري به بازار مسكن انتقال مي دهند. اين حركت نيز به خودي خود باعث افزايش قيمت مسكن در سطح كشور خواهد شد.